ماهان شبکه ایرانیان

عبادت بجز خدمت خلق نیست

در اخبار شاهان پیشینه هست
که چون تُکله[1]
بر تخت زنگی نشست
به دورانش از کس نیازرد کس
سَبَق بُرد[2]
اگر خود همین بود و بس
چنین گفت یک ره[3]
به صاحبدلی
که عمرم به سر رفت، بی حاصلی
بخواهم به کُنج عبادت نشست
که دریابم این پنج روزی که هست
چو می بگذرد مُلک و جاه و سریر
نبُرد از جهانْ دولت، الّا فقیر
چو بشنید دانای روشن نَفَس
به تندی برآشفت کای تُکله، بس!
عبادت[4]
بجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجّاده و دلق نیست
تو بر تخت سلطانی خویش باش
به اخلاق پاکیزه، درویش باش
به صدق و ارادت، میان بسته دار[5]
ز طامات[6]
و دعوی، زبان بسته دار
قدم[7]
باید اندر طریقت، نه دَم
که اصلی ندارد دَمِ بی قدم[8]
بزرگان که نقد صفا داشتند
چنین خرقه زیر قبا داشتند.[9]
 
پی نوشت:
[1] . پسر اتابک زنگی، از سلسله اتابکان سلغُری فارس.
[2] . سَبَق بردن: سبقت جُستن و بر دیگران پیشی گرفتن.
[3] . یک ره: یکبار .
[4] . در بعضی نسخ به جای عبادت، طریقت آمده است.
[5] . میان بسته دار: آماده باش .
[6] . طامات: سخنان گزافه و بیهوده .
[7] . قدم: اقدام، عمل .
[8] . دَم: سخن، حرف .
[9] . بوستان سعدی، تصحیح: غلامحسین یوسفی، تهران: خوارزمی، 1369، اوّل، ص 55 .
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان