ماهان شبکه ایرانیان

وهابیت؛ تاریخچه و نقد اندیشه ها (۱)

نواندیشی دینی که امروزه بر سر زبان هاست، پدیده تازه ای نیست. لابه لای تاریخ فرهنگ اسلامی را که بنگریم، هر از چند گاهی، صدایی از چنین جریاناتی به گوش می رسد

اشاره

نواندیشی دینی که امروزه بر سر زبان هاست، پدیده تازه ای نیست. لابه لای تاریخ فرهنگ اسلامی را که بنگریم، هر از چند گاهی، صدایی از چنین جریاناتی به گوش می رسد. جریان هایی که با شعار بدعت ستیزی یا تحجّرگریزی سر بر آورده اند و بیشترشان نیز ضربه های سنگینی بر پیکره اسلام و وحدت امت اسلام زده اند. این دسته، کسانی هستند که به نام اصلاح، به ترویج برداشت های شخصی خود از اسلام دست زده اند و مصداق دقیق این آیه مبارکه اند: «آن گاه که به آنان گفته می شود: از فساد بپرهیزید، می گویند: ما اصلاح گرانیم».

مقاله پیش رو، به یکی از جریان های بدعت گرا به نام «وهابیت» پرداخته است. اندیشه ای که از حدود قرن هشتم شروع به زیستن کرد، در قرن دوازدهم دوباره احیا شد و در قرن چهاردهم قدرت یافت و به عنوان کالایی سیاسی از نقطه ای به نقطه دیگر صادر گردید.

 

ابن تیمیه؛ پدر وهابیت

ریشه های شکل گیری جریان وهابیت را باید در قرن چهارم هجری جست وجو کرد؛ گروهی از اهل حدیث که خود را سَلَفیّه نامیدند و رفتارها و باورهایشان را برگرفته از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم و اصحاب او می دانستند. این دسته، ادعا می کردند که در تلاشند تا سیره «سَلَف صالح»؛ یعنی مسلمانان صدر اسلام را زنده کنند و امت اسلام را از انحراف بازدارند. گرچه آنان خود را پیرو احمد بن حَنْبَل می دانستند، هرگز به اندیشه های امام حنبلی پای بند نبودند. مخالفت اندیشمندان با این گروه به اندازه ای بود که خیلی زود از رونق افتادند و گوشه گیر شدند.

قرن هشتم هجری بود که این مکتب، حیاتی دوباره یافت. پایه گذار اصلی سَلَفیّه که بعدها به وهابیت شهرت یافت، احمد بن تِیْمیّه است که در قرن هشتم به تبلیغ اندیشه هایی پرداخت که بعدها، اصول اعتقادی وهابیت شد. پدر ابن تیمیه، از عالمان حنبلی بود و به همین دلیل، او نیز از کودکی فقه حنبلی را آموخته بود و از عالمان حنبلی به شمار می رفت. اما اندک اندک اندیشه های انحرافی خود را بروز داد و بر اشتباه هایش پافشاری کرد. دیدگاه های او آن چنان با آموزه های پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم مخالف است که نه تنها شیعیان، که اندیشمندان اهل سنت و حتی اهل حنبل نیز در ردّ او کتاب نوشته اند. این اندیشمندان، ابن تیمیه را فردی بدعت گزار، گمراه و گمراه کننده نامیدند. سیل مخالفت ها آن قدر گسترده بود که قاضیانِ هر چهار مذهب اهل سنت، حکم دستگیری و زندان وی را صادر کردند. مدتی در زندان به سر برد و سرانجام در زندان نیز درگذشت. بی شک، ابن تِیْمیّه را باید پدر وهابیت دانست؛ چرا که اندیشه های وهابیت، همان اندیشه های اوست که پس از سال ها از خاطره کهنه تاریخ بیرون آمده است.

 

بنیان گذار وهابیت در دامان آل سعود

محمد بن عبدالوهاب از عالمان نَجْد بود که فرقه وهابیت را به طور رسمی بنیان گذاشت. نام این مکتب، از نام پدرش، عبدالوهاب گرفته شده است و پیش از او مسلکی به نام وهابیت وجود نداشت. در دورانِ تحصیل علوم دینی، گه گاه مطالبی بر زبانش جاری می شد که از اندیشه های خاص او حکایت داشتند؛ چندان که استادان او درباره آینده اش نگران بودند. عقیده های او با آموزه های اسلامی، اختلاف زیادی داشت و همین امر سبب شد تا میان او و پدرش که از عالمان حنبلی بود، بحث های شدیدی در گیرد. پدر، اندیشه های فرزند را بسیار سرزنش می کرد و مردم را از اطاعتش بازمی داشت. پس از درگذشت پدر بود که محمد، پرده از افکار خود برداشت و به تبلیغ آن پرداخت. جالب اینکه نخستین و سرسخت ترین مخالفان وی، پدر و برادرش بودند. نخستین کتابی که در ردّ وهابی گری نگاشته شد، به قلم برادرش، سلمان است. پس از سلمان نیز بسیاری از شخصیت های بزرگ اهل سنت او را نقد کرده اند.

محمد در چند شهر به تبلیغ مکتب خویش پرداخت، ولی هر بار، خشم عالمان و مردمان را بر می آشفت و ناچار به ترک آن شهر می شد. سرانجام به دَرْعیّه رفت و با محمد بن سعود آشنا شد. آن دو با یکدیگر پیمان بستند حکومت سعودی از وهابی گری حمایت کند و مکتب وهابیت از حکومت سعود. این پیوند شوم، سبب قدرت هر دو شد و جنگ ها و کشتارهای بسیاری را سبب گشت. این رابطه آن چنان نزدیک بود که محمد بن عبدالوهاب، دختر خود را به ازدواج محمد بن سعود در آورد.

گرچه محمد بن عبدالوهاب در 98 سالگی در گذشت و حکومت آل سعود نیز دست به دست میان خاندان سعودی گشت، ولی پیوند این دو تا امروز همچنان باقی است. وهابی گری در سایه امن شمشیر آل سعود ادامه حیات داد و امروز، مذهب رسمی مردم عربستان است و فتواهای علمای وهابی، از طرف دولت، اجرا می شود.

 

دوستی جاسوس انگلیسی با محمد بن عبدالوهاب

دوران زندگی محمد بن عبدالوهاب، سال هایی است که استعمار بریتانیا، تلاش فراوانی می کند تا بر کشورهای اسلامی سلطه یابد. آنان وحدت اسلامی را مهم ترین مانع برای دست یابی به اهداف خود می دانستند و برای همین، در پی یافتن راه هایی برای از بین بردن وحدت اسلامی بودند. یکی از راه کارهای آنان، پرورش جاسوسانی بود که وظیفه داشتند به کشورهای اسلامی مسافرت کنند و با رفت و آمد در میان مسلمانان، گزارش های لازم را به دولت انگلیس بفرستند.

یکی از این جاسوسان در گزارش خویش می نویسد: بعد از رسیدن به بصره، مدتی در مسجدی اقامت گزیدم و سپس به دنبال مکان مناسب و کار بودم. با نجاری قرار گذاشتم که در دکان او کار کنم. نجار، ایرانی بود و من از فرصت استفاده کردم و زبان فارسی را از او آموختم. شیعیان ایرانی مقیم بصره، هر روز در دکان او جمع می شدند و درباره امور اقتصادی و سیاسی سخن می گفتند. در میان افرادی که در جلسه حضور پیدا می کردند، جوانی بود که بلندپرواز و عصبانی به نظر می رسید و با حکومت عثمانی سخت مخالف بود. رابطه نجار با جوان به دلیل مخالفت هر دو آنان با حکومت عثمانی بود. آن جوان، آزادی خواه بود و تعصبی در سنی گری و شیعه گری نداشت و به مذاهب چهارگانه اهل سنت هم چندان پای بند نبود و می گفت: این مذاهب را خدا نازل نکرده است. این اندیشه ها، بزرگ ترین نقطه های ضعف او بود که می توانست مورد سوء استفاده ما قرار بگیرد و این امکان را به وجود می آورد که به وسیله او، مأموریت خود را در میان مسلمانان عملی کنیم. تا آنجا که می توانستم، رابطه ام را با این جوان که محمد بن عبدالوهاب نام داشت، بیشتر و همواره به او تلقین کردم که اگر در زمان پیامبر بودی، بدون گمان به جانشینی او برگزیده می شد. همواره به او گوشزد می کردم که آرزوی حیات دوباره اسلام را به دست تو داریم و تو تنها نجات بخشی هستی که می توانی اسلام را از سرنگونی و انحراف نجات دهی.

 

وهابیت به چه می اندیشد؟

وهابیت، مکتبی نیست که گسترش و ثبات خویش را وام دار اندیشه ها و تفکرات عمیق خاص خود باشد. این مکتب بیش از آنکه مرهون نواندیشی دینی باشد، مدیون وضع خوب اقتصادی خاندان سعودی، شمشیر ویران گر آنان و دیگر عامل های اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی است. برای آشنایی با عقیده های وهابیت، چند مورد از مهم ترین باورهای آنها را می آوریم.

 

1. خدای جسمانی

فیلسوفان و دانشمندان اهل کلام، سالیان دراز به مبارزه با مُجسّمه پرداختند؛ چرا که مُجسّمه عقیده داشتند خداوند دارای جسم و قابل مشاهده است. چنین اندیشه ای در تورات تحریف شده کنونی هم وجود دارد و همین امر، سبب اشکال فراوان بر یهودیان شده است. اسلام، چنین اندیشه ای را رد می کند و قرآن کریم می فرماید: «لاتُدْرِکُهُ الأبْصار؛ دیده ها درکش نمی کنند». در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: «نه جسم است، نه صورت، بلکه جسم کننده اجسام و صورت دهنده صورت هاست. ... اگر خداوند آن گونه باشد که می گویند، پس فرقی میان خالق و مخلوق نیست».

ابن تیمیه و به دنبال او وهابیان معتقدند خداوند جسم دارد و مشاهده شدنی است. او می گوید: خداوند می شنود، سخن می گوید، خشنود و غضبناک می شود، می خندد و در روز قیامت، در حال خنده بر بندگان خود ظاهر می شود. هر شب، هر طور بخواهد به آسمان دنیا فرود می آید و می گوید: آیا کسی هست که مرا بخواند و من اجابتش کنم؟ آیا کسی خواهان مغفرت هست تا او را ببخشم؟ آیا توبه کننده ای هست که توبه اش را بپذیرم؟ خداوند این کار را تا طلوع فجر انجام می دهد.

یکی از عالمان هم عصر ابن تیمیه می نویسد: ابن تیمیه در مسجد جامع شهر، مردم را موعظه می کرد که من به مسجد وارد شدم. وی در بین سخنانش گفت: خداوند همچنان که من از پله منبر پایین می آیم، به آسمان دنیا فرود می آید. این را گفت و یک پله از منبر پایین آمد.

 

2. کاستن از مقام پیامبران و اولیای الهی

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم و اولیای الهی، گرامی ترین آفریدگان خداوند هستند. قرآن و روایات، بر مقام معنوی آنان گواهی می دهد و به تأثیر آن بزرگواران حتی پس از رحلت از دنیا توجه و تأکید دارند.

در مکتب وهابیت، پیامبر و اولیای خداوند، انسان هایی معمولی هستند که پس از مرگ، توانی برای ارتباط با امت خود ندارند و سودی به آنان نمی رسانند. وهّابیان، نگرشی را تبلیغ می کنند که همگی برای عادی نشان دادن مقام پیامبر و اولیای اوست. زیارت مقبره پیامبر را ممنوع می دانند و هرگونه زیارت مزار ـ چه قبر پیامبر و چه غیر ایشان ـ را شرک و حرام می دانند. آنان، آیاتی را که در شأن امام علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام نازل شده است، قبول ندارند و حتی از پذیرش بسیاری از احادیث اهل سنت سر باز می زنند تا شاید با دستان کوتاه خویش، پرتوهای خورشید حقیقت را بپوشانند.

 

3. تکفیر مسلمانان

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم با تلاش های خستگی ناپذیر خود، برادری را نه تنها میان مسلمانان، که در میان تمام ادیان آسمانی گسترش داد و همه را به مبارزه با کفر جهانی بسیج کرد. ایشان، وحدت را مهم ترین عامل پیروزی بر دشمنان معرفی کردند. با اینکه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم از کوچک ترین نقطه های اشتراک، قوی ترین پیوندها را به وجود می آورد، وهابیان بر تفرقه مسلمانان دامن می زنند. بسیاری از کارها که در نظر مسلمانان بی اشکال و حتی مستحب هستند، در نگاه وهابیان شرک و بدعتند. اگر کسی مردگان را واسطه درخواست های خود از خداوند قرار دهد، حتی اگر پیامبران را واسطه کند، بدعت است. اگر فردی به سبب شغل خود نمازش را تا غروب آفتاب تأخیر بیندازد، به اجماع علمای وهابی، قتلش واجب است. این گونه فتواها هستند که هر مسلمانی را به بهانه ای مشرک و مرتد می کنند و گسستی عمیق میان امت اسلام پدید می آورد.

 

 

معرفی کتاب

نخستین آثار نگاشته شده درباره وهابیت به قلم شیعه و سنی، همگی به زبان عربی هستند و آن چنان چشم گیر و فراوان، که دست رسی به آنان بسیار راحت است، ولی از آنجا که خوانندگان این مقاله فارسی زبان هستند، چند کتاب فارسی را در این باره گلچین کرده ایم و معرفی می کنیم:

1. وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، کتابی است به قلم استاد محقق، آیت اللّه شیخ جعفر سبحانی که از سوی مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق علیه السلام انتشار یافته است. این کتاب مانند همه آثار استاد، هم محققانه و عالمانه است و هم آن چنان روان که توجه هر نوع خواننده ای را به خود جلب کند. کتاب، بیست فصل دارد که با سخنی درباره وحدت مسلمانان آغاز می شود، سپس به اندیشه های وهابیت می پردازد و اشکال های آنان را بر مسلمانان به طور مفصّل توضیح می دهد.

2. آیین وهابیت کتاب دیگری است از استاد جعفر سبحانی. این کتاب، سال ها پیش نگاشته شده است که نشان از دغدغه استاد به شناخت وهابیت و پاسخ گویی در برابر آن است. در این اثر، بیش از هر چیز به دیدگاه منتقدانه وهابیان درباره عقاید مسلمانان توجه شده است و یکی از منبع های معتبر برای پاسخ گویی به شبهه های وهابیت به شمار می آید.

3. سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات اثر علی اصغر رضوانی است. این کتاب در چهار فصل به تاریخ سلفی گری، صفات الهی از دیدگاه وهابیت، مبانی اعتقادی وهابیت و فتاوا و آرای وهابیان می پردازد و پاسخ های روشن و قاطعی در برابر اندیشه های وهابی گری ارائه می دهد. قلم روان، دسته بندی دقیق مطالب و استفاده از آیات قرآن، روایات اهل بیت علیهم السلام و اسناد تاریخی، نقطه های قوّت این کتاب هستند. انتشارات مسجد مقدس جمکران، آستین همت بالا زده و عهده دار نشر این کتاب ارزشمند شده است.

 

ادامه دارد...

گنجاندن تاریخ و اندیشه مکتبی با فراز و نشیب های وهابیت در یک مقاله، بخش گسترده ای از مطالب را ناگفته می گذارد. به ناچار، قسمتی از مطالب در شماره های بعدی ارائه خواهد شد که اینک به فهرستی از آنها اشاره می کنیم:

ـ عملکرد وهابیت و ایجاد ناامنی در عراق، مکّه و مدینه

ـ جمعه خونین حجاج ایرانی بیت اللّه الحرام

ـ پاره ای از شبهه های وهابیت درباره عبادت، توسل، شفاعت، زیارت و ساخت بارگاه بر مقبره اولیای الهی و پیشوایان معصوم علیهم السلام

ـ چالش های فکری و سیاسی وهابیت در دنیای صنعتی

ـ دین گریزی جوانان وهابی

ـ نگرش جهانی به وهابیت

ـ مقایسه ای میان وهابی گری و مکتب تشیع

ـ علت های پیشرفت وهابیت در آغاز تأسیس و علت های عقب ماندگی آن در عصر حاضر

ـ وهابیت نوگرا و اختلاف این موج جدید با وهابیت سنّتی

ـ پیدایش طالبان

ـ ارتباط وهابیت با استعمار انگلیس و استعمارگران دیگر

ـ معرفی چند منبع دیگر

و...

 

گلبرگ فراغت اطلاعات عمومی و تفریحات سالم

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان