یکی از مهمترین وظایف والدین و اولیای کودکان، فراهم آوردن اسباب لازم و مفید در گرایش فرزندان و کودکان به مذهب است. طبیعی است هرچه از کودکی به عنوان باور نهادینه گردد و روی آن کار کرده شود، بسیار ریشه دارتر و مستحکم تر خواهد بود. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «أدبوا أولادکم علی حبی و حب أهل بیتی و القرآن؛ (7) فرزندان خودتان را بر مبنای محبت من و محبت اهل بیتم و قرآن تربیت کنید.» در جهت تحقق این هدف، دستورات فراوان دینی وارد شده است که به برخی از آن ها به عنوان مثال اشاره می کنیم: «از خداوند فرزند صالح خواستن، دایه صالح و خوش خلق برای نوزاد گرفتن، کام نوزاد را با آب فرات و تربت کربلا برداشتن، هنگام تولد و نامگذاری در گوش او اذان و اقامه گفتن، نام نیک بر او نهادن، نام ائمه را بر او گذاردن، تعلیم قرآن و احادیث اهل بیت، تعلیم اذکار به تناسب سن بچه، آموختن نماز و واداشتن به روزه و غیره.»
برای نمونه به برخی از احادیث وارد شده اشاره می کنیم:
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: «من از خداوند متعال فرزندانی زیباروی و خوش قامت نطلبیدم بلکه از پروردگارم خواستم فرزندانی به من عطا کند که مطیع خدا و خائف از او باشند تا هرگاه به آنان می نگرم که مطیع خدایند، چشمانم روشن گردد.»(8)
امام صادق (علیه السلام) به سلیمان بن هارون بجلی فرمودند: «ما أظن أحدا یحنک بماء الفرات إلا أحبنا اهل البیت؛ (9) گمان نمی کنم کسی کام نوزاد را با آب فرات بردارد مگر آن که ما خاندان را دوست خواهد داشت.» و نیز فرمودند: «حنکوا أولادکم بتربه الحسین فإنها أمان؛ (10) کام فرزندان خود را با تربت حسین بگیرید که مایه ایمنی است.»
اذکار و اعمال سفارش شده در سنین کودکی عبارتند از: «آموختن تهلیل در 3 سالگی، آموختن شهادت به رسالت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از 5/3 سالگی، تمرین صلوات از 4 تا 5 سالگی، آموزش قبله، سجده و رکوع از 6 سالگی، تمرین نماز و بیدار شدن برای خوردن سحری از 7 سالگی، نبوسیدن جنس مخالف دختر 6 ساله و پسر 7 ساله.»(11)
«اصل اعتدال از اصول مورد توصیه اهل بیت (علیهم السلام) در برخورد تربیتی با فرزند است. به عنوان مثال از امام صادق (علیه السلام) نقل است که فرمودند: «کودک را با خود به مسجد ببرید ولی هرگز طول ندهید او را به نماز تشویق کنید ولی به انجام نوافل و نماز شب وادارش نکنید. به روزه تشویق کنید ولی هرگاه خسته و گرسنه شد او را وادار به افطار کنید.»
و نیز از معصوم (علیه السلام) نقل شده است که: «ما کودکانمان را وا می داریم نماز ظهر و عصر را با هم بخوانند.» انجام تکلیف مذهبی به شکلی نباشد که کودک یکبار در ظهر و یکبار در عصر خود را آماده نماز کند و از این بابت احساس رنج کند.(12)
باید گفت رعایت اصل اعتدال در اعمال مذهبی یکی از مهمترین اصول در حفظ محبت نسبت به مذهب می باشد و اگر همه عوامل لحاظ شود اما به این مهم توجه نشود، بی اثر و بلکه بداثر خواهد بود.
خانم دکتر ایریس یاب در کتاب ارزشمند خود که در واقع برای والدین اولیایی که می خواهند فرزندان خود را با روحیه و گرایش مذهبی بار آورند بسیار مفید است چنین می نویسد: «بذر ایمان در سال های اولیه زندگی کاشته می شود. هر کودکی اگرچه شخصیت ویژه خود را دارد راه خاص خود را به سوی رشد می پیماید اما الگوهای مشترکی به ویژه در خصوص رشد ایمان با کودکان دیگر دارد. این خصوصیات تا پنج سالگی در مورد تمام کودکان صدق می کند ... کودکان تا سن سه سالگی و برخی دوره های دیگر بین واقعیت و افسانه ها تفاوتی قایل نیستند. آن ها هر داستانی را که درباره ادیان و انبیاء گفته شود باور خواهند کرد ... داستان های جذاب و شخصیت های آن ها برای کودکان بسیار قابل باورتر و واقعی تر از توصیه های اخلاقی و تربیتی مجرد و ذهنی است. برای آموزش درس های بزرگ زندگی به فرزندان خود، از داستان و افسانه استفاده کرده و از هرگونه موعظه و سخنرانی اجتناب کنید. از اسباب بازی ها، کتاب های حاوی عکس و سایر وسایل بازی هم می توانید برای انتقال ایده های مختلف به کودکان استفاده کنید. کودکان در سنین چهار تا پنج سالگی از طریق نماد سازی و الگو سازی به تفکر می پردازند. کودک خردسال با دیدن پدر و مادر یاد می گیرد چگونه دعا کند، چگونه به کتاب مقدس و اماکن مذهبی احترام بگذارد و چگونه با دیگران رفتار کند. او می آموزد به چه چیزی اعتماد کند، چگونه امیدوار باشد و چگونه به آن چه حقیقت دارد یا زیبا و خوب است عشق بورزد.»(13)
«نادیده گرفتن نیازهای طبیعی کودکان در هر مرحله رشد و برخورد فراتر از طاقت یا پایین تر از آن ها، باعث عدم موفقیت شما در آموزش آنان خواهد شد. در هر مرحله سنی، به نیازهای فرزندتان توجه کنید و به تدریج و قدم به قدم او را در معرض نیاز های مرحله بالاتر قرار دهید تا با آمادگی وارد مرحله بعدی شود.»(14)
«تصویر کودکان از خدا، بسیار متأثر از تصویری است که از والدین خود دارند. خانم روانشناسی به نام «آن ماری ریزوتو» در کتاب خدای زنده نشان داده است که اگر کودکی، والدین خود را قابل اعتماد، مهربان و قابل دسترسی بداند، احتمالاً خدا را نیز دارای این صفات تصور خواهد کرد.
از سوی دیگر، اگر والدین خود را خشن، بی تفاوت و بی انصاف بداند درباره خدا نیز چنین تصوراتی خواهد داشت. والدین، در نحوه درک فرزندشان از خدا بیشترین تأثیر را دارند.
... آن ماری ریزوتو در کتابش به توضیح مواردی پرداخته است که بیماران او دچار مشکلاتی در زندگی عادی و اعتقادات مذهبی خود بودند. این افراد در کودکی بنا به دلایلی تصویر مخربی از خداوند داشتند.
نمونه های بسیاری وجود دارد که فرزندان شایسته و مؤمنی در دامن خانواده هایی با مشکلات زیاد پرورش یافته اند. آن چه برای کودکان اهمیت دارد اینست که نحوه برخورد والدینشان با اشتباهات خودشان چگونه است.»(15)
«کتاب های آسمانی، مهمترین منبع آموزش درباره خدا هستند. برای رشد معنوی فرزندتان، کتاب های مقدس را وارد زندگی خود کنید. راهبرد های زیر به شما کمک خواهند کرد تا گنجینه های مورد بحث را در اختیار فرزندتان قرار دهید:
1) تنوع موضوعات کتب مقدس را [با توجه به سن فرزند] در نظر بگیرید: بیشتر کتاب های مقدس حاوی موضوعاتی متعدد مانند: داستان، نظریه، اصول اخلاقی، اصول اعتقادی، عبادات فردی و نظایر این ها هستند. اگرچه کودکان شما سرانجام با این تنوع موضوعات آشنا خواهند شد اما در هر سنی باید موضوعات ویژه ای مورد توجه قرار بگیرند. به عنوان مثال موضوعاتی که در سنین مختلف باید طرف شوند عبارتند از:
* کودکان 4 تا 5 ساله:
داستان های ساده و صریح به ویژه دارای شخصیت های حیوانات و کودکان.
توضیح ساده ی حق و باطل و درستی و نادرستی.
خواندن آیات با قرائت و آهنگ.
* کودکان 6 تا 8 ساله:
داستان های مهیج.
بیان داستان های رویارویی مستقیم با خداوند (مثبت و منفی).
اصول اخلاقی.
خواندن آیات با قرائت و آهنگ.
* کودکان 9 تا 12 ساله:
داستان ها و الگوهای شخصیتی.
آموزش آیاتی که باورهای کلیدی [اصول الدین] را مطرح کرده اند.
اختصاص اوقاتی برای انجام تکالیف مذهبی و وظایف اخلاقی.
خواندن اشعار عرفانی و حفظ آیات.
* نوجوانان:
داستان هایی درباره توسعه و رشد جوامع مذهبی.
مطالعه عمیق تر باورهای کلیدی.
درک معانی مناسک مذهبی.
مطالعه اشعار عرفانی و نمادین مذهبی.
* جوانان:
مطالعه تاریخ.
مباحث دینی و فلسفی مرتبط با ایمان.
درک اصول مذاهب دیگر.
اصول رابطه خدا و پدیده ها.
داستان های حماسی و نوشته های نمادین مذهبی.
2) کتاب های آسمانی را به گونه ای جذاب به فرزندتان معرفی کنید: بیشتر متون مذهبی توسط افراد بالغ و برای افراد بالغ نوشته شده است. به رغم تفاسیر مختلفی که وجود دارد، فرزندتان را با متن اصلی کتاب مقدس خود آشنا سازید.
برای این کار راه های مختلفی وجود دارد:
آیات کتاب مقدس را به زبانی قابل فهم برای فرزندتان نقل کنید.
از وسایل کمک آموزشی (فیلم، نقاشی، کتاب، سروده....) استفاده کنید.
3) به فرزندتان کمک کنید تا آیات کاربردی در هر سنی را حفظ کنید: کودکان 3 تا 10 ساله قدرت حافظه بیشتری دارند و بیش از آن که بفهمند، حفظ می کنند. حفظ این آیات به صورت گنجینه ای درون آن ها ذخیره شده و هنگامی که قادر به درک و فهم مطالب باشند کمک مؤثری به آن ها خواهد بود.»(16)
«از آن جا که والدین، فرزندان خود را با دو شیوه مختلف آموزش می دهند، یادگیری کودکان نیز در دو سطح مختلف انجام می گیرد. اولین نوع یادگیری که در تمامی اوقات صورت می گیرد یادگیری بدون برنامه است. این نوع یادگیری محصول دیدن، شنیدن و تفسیری است که کودک از دیده ها و شنیده ها دارد ... از سوی دیگر مواقعی وجود دارد که به طور آگاهانه به آموزش فرزندتان می پردازید و از تمامی منابع قابل دسترس بهره می گیرید و با داشتن هدف هایی خاص، برنامه ای برای رسیدن به آن ها تنظیم می کنید. این نوع آموزش را آموزش برنامه ریزی شده می نامند. تأثیر و کارآمدی آموزش برنامه ریزی شده به چگونگی یادگیری برنامه ای که بر آن استوار است بستگی دارد. در واقع بین گفتار و کردار ما باید نوعی انسجام وجود داشته باشد. به بیانی دیگر، آن چه راکه از فرزندمان انتظار داریم خود نیز باید به آن عمل کنیم و به قول و سخنان خود وفادار باشیم.
... تجربیاتی که کودک در زمینه مفاهیمی چون خوبی، راستی، زیبایی دارد خداشناسی او را شکل می دهد. خانه و زندگی شما می تواند مملو از این مفاهیم و ویژگی های مختلف باشد.»(17)
«عضویت در گروه های عام المنفعه و فعالیت های اجتماعی، باعث حفظ و تقویت ایمان در تمامی مراحل زندگی می شود. در این خصوص، باید در جستجوی یافتن گروهی باشید که نه تنها برای تبلیغ ایمان از روش های مناسب و مفیدی استفاده می کند بلکه گستره ی فعالیت های آن، تمام اعضای خانواده را دربر می گیرد.»(18)
در مورد ایجاد حس مذهبی و شکوفا کردن آن، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به فرزند خویش در نامه سی و یکم نهج البلاغه می فرمایند: «من تربیت تو را از کودکی شروع کردم که هنوز زمینه وجودت از اثرات نامطلوب خالی بود و چون زمینی بکری بودی، قساوت، قلبت را نگرفته بود و هر اثر مطلوبی را به عنوان بذر مرغوب می شد در وجود تو کاشت.» بنابراین کوتاهی والدین در این امر، جرم بسیار بزرگ و نابخشودنی است.
پی نوشت: 7 احقاق الحق، ج 18، ص 498.
8 علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 101، ص 98.
9 همان، ج 97، ص 228.
10 همان، ج 98، ص 124.
11 علی قائمی، پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان، ص 98.
12 همان، ص 97.
13 ایرس یاب، کلیدهای آموختن به کودکان درباره خدا، مترجم: مسعود حاجی زاده، ص 119 117.
14 همان، ص 88.
15 همان، ص 92.
16 همان، ص 7371.
17 همان، ص 56 و 57.
18 همان، ص 41.