ماهان شبکه ایرانیان

اعتدال در امور اجتماعی

در برخوردها و مناسبات اجتماعی، باید اعتدال و میانه روی رعایت شود. اهم موارد امور اجتماعی عبارت اند از:
 
3 1. دوستی: دوست شایسته یکی از سرمایه های بزرگ زندگی و از عوامل خوش بختی بشر محسوب می شود تا جایی که امام علی(ع) می فرماید: (من فقد اخاً فی الله فکأنّما فقد اشرف اعضائه؛35 کسی که دوست پاک ضمیر خود را که برای خدا با وی پیوند دوستی داشته از دست دهد، مانند آن است که شریف ترین اعضای بدنش را از دست داده است. )
 
با وجود این، اسلام با افراط در رفاقت و دوستی مخالف است. امام علی(ع) می فرماید: (احبِب حبیبک هوناً ما عسی ان بغیضک یوماً ما و ابغض بغیضک هوناً ما عسی ان یکون حبیبک یوماً ما؛36 با دوست خود در حد اعتدال دوستی کن، چرا که ممکن است روزی دشمن تو گردد و در دشمنی با دشمن نیز معتدل باش، که ممکن است روزی دوست تو گردد. )
 
متأسفانه این اصل مهم در رفاقت چه بسا نادیده گرفته می شود. بعضی آن چنان با دوست خود یکی می شوند که همه اسرار و حتی مسائل خصوصی زندگی خود را با وی در میان می گذارند. غافل از این که شاید همین شخص، دشمن او گردد. از طرفی بعضی افراد در دشمنی افراط می کنند به طوری که راه برگشت را به روی خود می بندند و به اصطلاح، همه پل ها را خراب می کنند.
 
روش صحیح، اعتدال است، نه افراط در حال برقراری رابطه و نه تفریط هنگام قطع رابطه. امام علی(ع) می فرماید: اگر خواستی رابطه ات را با برادرت قطع کنی، راهی را برایش بگذار که اگر روزی خواست برگردد راه بازگشت داشته باشد.37
 
سعدی نیز در این باره می گوید: هر آن سری که داری با دوست در میان منه، چه دانی که وقتی دشمن گردد، و هر گزندی که توانی به دشمن مرسان، باشد که وقتی دوست شود.38
 
اندازه نگه دار که اندازه نکوست
 
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست
 
3 2. اعتماد: یکی از ریشه دارترین پایه های حیات اجتماعی، اعتماد متقابل در روابط انسانی است. اسلام هر آنچه را که در اعتماد سازی مؤثر است مورد تأیید قرار داده و از هر چه که موجب سلب اعتماد دیگران می شود ممانعت نموده است. ولی اعتماد کردن نیز حدی دارد و اگر به افراط متمایل شود، به حال فرد و جامعه مضر خواهد بود. شارع مقدس همگان را به رعایت جانب احتیاط به خصوص در مسائل خطیر و سرنوشت ساز توصیه نموده است. امام صادق(ع) می فرماید: (لا تثقن بأخیک کل الثقه فان ّ صرعة الاسترسال لا تستقال؛39 به برادرت زیاد اطمینان و اعتماد نکن که در این صورت قابل جبران نیست. )
 
3 3. دفاع: در نظام حقوقی اسلام، حق دفاع برای همه افراد محفوظ و مشروع است. قرآن مجید بدگویی مظلوم از ظالم را روا می شمارد40 و در روایات، جان باختن بر سر حفظ مال و جان و ناموس، شهادت محسوب شده است. اما در عین حال، دفاع باید عاقلانه و عادلانه باشد و از حد تجاوز نکند. قرآن کریم می فرماید: (فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم؛41 آن کس که به شما تجاوز کرد می توانید به همان اندازه به او پاسخ دهید. )
 
البته این سخن با مسئله عفو و گذشت منافاتی ندارد و معنایش قانون شکنی نیست، بلکه به منظور برقراری نظم اجتماعی لازم است دفاع در چهار چوب قانون انجام گیرد.
 
قرآن در باره حق قصاص می فرماید: (کسی که از روی عمد و بی گناه کشته شود، به ولی او حق قصاص داده ایم. پس او نباید در کشتن زیاده روی کند.)42
 
امیرالمؤمنین(ع) هنگامی که به دست ابن ملجم ضربت خورد، در ضمن وصیتی به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) فرمود: ای نوادگان عبد المطلب! نکند بعد از شهادت من دست خود را از آستین بیرون آورید و در خون مسلمانان فرو برید و بگویید امیرمؤمنان کشته شد. برای من فقط قاتل مرا بکشید. هر گاه من از این ضربه جهان را بدرود گفتم، او را تنها یک ضربه بزنید تا ضربه ای در برابر ضربه ای باشد و این مرد را مُثله نکنید (یعنی گوش، بینی و اعضای او را نبرید).43
 
3 4. انتقاد: انتقاد سازنده یکی از بهترین روش های اصلاحی به شمار می رود و از نظر اسلام، یکی از حقوق برادری تلقی می شود. امام کاظم(ع) می فرماید: از واجب ترین حقوق برادرت این است که او را به خیر متوجه کنی و هیچ چیزی را که برای دنیا و آخرتش مفید است، از او پنهان نداری. 44 امام صادق(ع) انتقاد را بهترین هدیه ای می داند که کسی به برادرش می دهد.45
 
اگر انتقاد از حد اعتدال خارج و به سرزنش های مداوم منجر شود، تأثیر خود را از دست داده و نتیجه معکوسی خواهد داشت. امیرمؤمنان(ع) می فرماید: زیاده روی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور می کند. 46 گاهی زیاده روی در انتقاد، به عیب جویی و بر هم زدن نظم عمومی و مصالح اجتماعی منتهی می شود که باید از آن پرهیز کرد.
 
3 5. مدح و ذم: یکی از اساسی ترین عوامل تحریک و تهییج انسان، تشویق و سپاس گزاری از عملکرد دیگران است. قدردانی در عین حال که عمل ساده ای به نظر می آید، اثری اعجاب آور دارد که می تواند روحی تازه به کالبد بی جان جامعه بدمد و چرخ زندگی را به گردش در آورد. امام علی(ع) در این باره می فرماید: تحسین، مردان شجاع را در راه نیکوکاری تهییج می کند و مسامحه کاران را به خواست خداوند به کار و فعالیت تشویق می کند. 47
 
آن حضرت، گروه حق نشناس را در صف حیوانات قرار داده و فرموده است: هر کس از خوبی نیکوکاران قدردانی نکند، حیوانی بیش نیست. 48
 
قدرشناسی و تحسین نیز دارای حد و مرزی است و نباید از اندازه معقول و منطقی آن تجاوز کند؛ همان طوری که بی اعتنایی به اقدامات مثبت افراد، به رکود استعدادها می انجامد، زیاده روی در تحسین نیز همان تملق و چاپلوسی مذموم است که نوعی فاصله گرفتن از واقعیات و خروج از حق می باشد. اسلام، دو طرف افراط و تفریط در تحسین را محکوم کرده است. امیرمؤمنان(ع) می فرماید: ثنا گفتن بیشتر از حد شایستگی، تملق است و کمتر از آنچه سزاوارند، یا ناشی از عجز است و یا منشأ آن حسادت است. 49 آن حضرت بزرگ ترین مراتب حماقت را زیاده روی در تحسین و توبیخ می داند.50
 
3 6. تواضع: یکی از وظایف مسلمانان، احترام به شخصیت دیگران و رعایت فروتنی و تواضع است. در آیین اسلام، این خصلت، منحصر به مسلمین نسبت به یکدیگر نیست، مردم غیر مسلمان نیز از این خلق پسندیده بهره مند بوده و از تکریم مسلمانان برخوردار بوده اند.
 
اما در برخورد با دیگران باید حد اعتدال رعایت شود و آن، تواضع است، اگر احترام به دیگران از حد خارج شود و به افراط گراید، سر از چاپلوسی و ذلت نفس در می آورد و اگر به مردم بی توجهی و جانب تفریط گرفته شود، به تکبر و خودخواهی منجر خواهد شد. امام علی(ع) چه زیبا روش صحیح در برخورد با مردم را ترسیم فرموده اند: همیشه در قلب خود دو حس متضاد را با هم داشته باش؛ همیشه احساس کن که به مردم نیازمندی و احساس کن که از مردم بی نیازی. اما نیاز تو به مردم، در نرمی سخن و حسن سیرت و تواضع است و بی نیازی است از مردم، در حفظ آبرو و بقای عزت است. 51
 
امام صادق(ع) حد اعتدال و میانه روی در معاشرت با مردم را چنین بیان کرده است: (لا تکن فظّاً غلیظاً یکره الناس قربک و لا تکن واهناً یحقرک من عرفک؛52 تند خو و بد برخورد مباش که مردم نخواهد با تو معاشرت کنند و خودت را آن قدر پست نگیر که هر کس تو را می شناسد، تحقیرت کند.)
 
روزی رسول اکرم(ص) به جمعی از اصحاب وارد شد. آنان با گشاده رویی و حسن احترام، حضرت را سید و مولای خود خواندند. حضرت سخت خشمگین شد و فرمود: این طور سخن مگویید و مرا سید و مولا نخوانید، بلکه بگویید: پیغمبر ما و فرستاده خد، به راستی و حقیقت سخن بگویید و در گفتار خود زیاده روی و غلوّ نکنید که گرفتار ضلالت و گمراهی خواهید شد.53
 
اسلام تواضع را تا جایی تأیید می کند که به ذلت منجر نشود. امام علی(ع) مردان با ایمان را چنین توصیف می کند: (سهل الخلیقه لین العریکه نفسه اصلب من الصلد و هو اذل من العبد؛54 اینان اخلاقی هموار و ملایم و طبیعتی نرم و متواضع دارند. روانشان از سنگ سخت محکم تر است و در رفتار با مردم از بندگان زر خرید افتاده ترند)؛ یعنی مؤمن در عین حال که فروتن است، با وقار و عزیز است.
 
شخصی به امام حسین(ع) عرض کرد: در وجود تو یک نوع بزرگ نمایی دیده می شود. حضرت در پاسخ فرمود: هرگز چنین نیست، مقام کبریایی مخصوص ذات پاک خداست، ولی در من عزت است. 55
 
3 7. روابط دوستی: یکی از موارد اعتدال، احسان به دوستان و حفظ روابط دوستی است. گاهی صمیمیت و دوستی زیاد، باعث تضییع حق رفیق می شود و حرمت او از بین می رود. مثل این که دوست شما وارد مجلسی شود و همه به او احترام بگذارند و پیش پای او بلند شوند، اما شما به دلیل رفاقتی که با او داری، احترام نکنی. این گونه برخورد سرد قطعاً در روابط شما دو نفر تأثیر خواهد گذاشت. امام علی(ع) بر حفظ پیوند دوستی تأکید کرده و می فرماید: (هیچ گاه به اعتماد رفاقتی که بین تو و برادرت هست، حق او را ضایع مکن، زیرا آن کس که حقش را ضایع می کنی دیگر برادر تو نخواهد بود. 56
 
در مقابل، افرادی بیش از حد توان خود، برای رفیقشان مایه می گذارند و خود را به زحمت و تکلف می اندازند، این روش نیز از نظر اسلام مردود است. امام علی(ع) می فرماید: رفیق خوبی نیست آن کس که خود را برای تو به مشقت می اندازد و آن کس که تو را به مدارا نیازمند و به عذرخواهی ناگزیر می سازد. 57
 
پی نوشت ها
35 غرر الحکم و درر الکلم، ج 5، ص 472.
36 نهج البلاغه فیض الاسلام، قصار 260.
37 همان، نامه 31.
38 گلستان سعدی، باب هشتم.
39 بحار الانوار، ج 71، ص 174.
40 نساء (4) آیه 148.
41 بقره (2) آیه 194.
42 اسراء (17) آیه 33.
43 نهج البلاغه فیض الاسلام، نامه 47.
44 کافی، ج 8، ص 125.
45 سفینة البحار، ج 2، ص 295.
46 غرر الحکم و درر الکلم، ج 2، ص 43.
47 نهج البلاغه فیض الاسلام، نامه 53.
48 غرر الحکم و درر الکلم، ج 5، ص 342.
49 نهج البلاغه فیض الاسلام، قصار 339.
50 غرر الحکم و درر الکلم، ج 2، ص 396.
51 وسائل الشیعه، ج 8، ص 401.
52 بحار الانوار، ج 75، ص 283.
53 به نقل از: محمد تقی فلسفی، کودک، ج 2، ص 462.
54 نهج البلاغه فیض الاسلام، قصار 325.
55 بحار الانوار، ج 44، ص 198.
56 نهج البلاغه، نامه 31.
57 محجة البیضاء، ج 3، ص 344.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان