دین و سیاست

از دیرباز این پرسش در جوامع اسلامی مطرح بوده است که آیا دین با سیاست رابطه دارد و اصولاً آیا اسلام تعالیم و نظام سیاسی دارد؟

از دیرباز این پرسش در جوامع اسلامی مطرح بوده است که آیا دین با سیاست رابطه دارد و اصولاً آیا اسلام تعالیم و نظام سیاسی دارد؟

عده ای قائلند سیاست در متن اسلام است و اسلام به آن اهتمام جدی دارد, اما بعضی دیگر معتقدند دین با سیاست همگرایی ندارد.

معنای سیاست

در آغاز, بیان این نکته ضروری است که سیاست گرچه دارای معانی متعددی است, لکن منظور ما از سیاست, حکومت و اداره جامعه است; به گونه ای که مصالح و خواسته های جامعه تحقق یابد.

از زمان منتسکیو به بعد هیئت های حاکمه در کشورها ـ هرچند تفاوت هایی با هم دارند ـ معمولاً از سه قوه مقننه و قضاییه و مجریه تشکیل می گردد. وظیفه قوه مقننه, وضع مقررات و احکام مربوط به اداره جامعه است; به گونه ای که اگر درست اجرا گردد, عدالت و نظم بر جامعه حاکم می شود و حقوق افراد رعایت شده و جامعه به سوی صلاح سوق داده می شود.

قوه مجریه, عهده دار اجرای قوانینی است که قوه مقننه آن ها را وضع می کند. در عصر ما این قوه به صورت هیئت دولت شکل می گیرد.

قوه قضائیه نیز وظیفه اش تطبیق قوانین موضوعه و کلی بر موارد خاص و داوری و صدور حکم در مرافعات و اختلافات مردم است; این اساس سیاست و کشورداری در جهان امروز است.

اسلام و سیاست

آیا اسلام راجع به سیاست قوانین و دستوراتی داده است؟ آیا درباره قوای سه گانه و جایگاه و مشروعیت آن نظری داده است؟

با نگاهی به قرآن درمی یابیم که اسلام راجع به کلیات قوانین مربوط به اداره جامعه مانند: قوانین تجارت, قوانین مدنی, قوانین جزایی و کیفری احکام مربوط به روابط دولت با مردم و حقوق بین الملل نکاتی بیان کرده است و این, نشان دهنده آن است که بخشی از سیاست و کشورداری که عبارت است از وضع و تدوین قوانین اداره جامعه, در متن اسلام وجود دارد. حتی یکی از حقوق ویژه پیامبر(ص) این امر شمرده شده است که بتواند بر حسب شرایط زمان و مکان, قوانینی را وضع کند; چنانکه خداوند در قرآن فرمود: (هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم شمرند, اختیاری (در برابر فرمان خدا) از خود داشته باشند.)1

طبق مفاد این آیه شریفه, احکام صادره از سوی خدا و پیامبر(ص) لازم الاجرا می باشد و کسی حق نقض آن را ندارد. علت این امر هم از آیه شریفه (النَّبِیُّ أوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ;2 پیامبر از خود مؤمنان به آنان اولی تر است) استفاده می شود.

معنای اولویت این است که فرد مسلمان هرجا امری را دایر بین حفظ اوامر و نواهی رسول خدا(ص) و حفظ منافع خویش دید, باید امر رسول خدا را بر خواسته خود مقدم بدارد, زیرا رسول خدا(ص) در همه زمینه ها (با توجه به اطلاق آیه) اولی و سزاوارتر از مؤمنان درباره آنان است.

احکام قضا و داوری در اسلام

درباره قضاوت و تطبیق احکام کلی الهی بر مواردی که اختلاف و نزاع بین مسلمانان رخ می دهد, پیامبر(ص) عهده دار حکم و فیصله دادن به اختلافات آنان است و مردم نیز موظف اند به فرمان او گردن نهند. قرآن می فرماید: (به پروردگارت سوگند که آن ها ایمان نخواهند آورد جز آن که در اختلافات خود به داوری تو گردن نهند و از داوری تو در دل خود نیز احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند.)4

در این آیه, علاوه بر این که اصلِ حق قضاوت برای پیامبر(ص) تثبیت شده, پذیرش داوری حضرت نیز از شرایط ایمان دانسته شده است.

آنچه از نصوص و آموزه های دینی و فحوای آیات در حوزه های جزایی مانند: دیات, قصاص, تعزیرات و غیره فهمیده می شود گواه آن است که اسلام بالاترین دخالت را در سیاست و کشورداری کرده و برای آن مقررات کاملی ارائه نموده است.

ضرورت اجرای قانون

مقام اجرایی, یکی از وظایف امامت است, که در اسلام حایز اهمیت و مورد عنایت است. رهبر الهی می کوشد با تشکیل حکومت و به دست آوردن قدرت های لازم, احکام الهی را اجرا کند. پیامبران بزرگ الهی از جمله پیامبر گرامی اسلام(ص) علاوه بر دریافت وحی و تبلیغ رسالت, در تشکیل حکومت و اجرای احکام اسلامی نیز می کوشیدند. تشکیل حکومت در مدینه به دست پیامبر(ص) و تعیین امام و جانشین پس از خود و ترسیم رسالت های کلی امامت, گواه سخن ماست. بنابراین, اسلام همان گونه که سیاست های کلی اداره جامعه را بیان می کند, راه های اجرای آن را نیز متذکر شده است.

سیاست اسلامی از دیدگاه مسلمانان

برداشت و درک اکثر مسلمانان از آغاز ظهور اسلام تاکنون چنین بوده که تعالیم اسلام, فراگیر و شامل تمام ابعاد زندگی انسان از جمله حکومت است. منشأ این نگرش و رویکرد دو موضوع بوده است:

الف) تشکیل حکومت به دست پیامبر اکرم(ص)

اسلام در آغاز ظهور, علاوه بر دعوت مردم به سوی خدا و پرستش او و به طور کلی بیان احکام و دستوراتی برای تأمین سعادت اخروی مؤمنان, درباره دنیای آنان نیز بی تفاوت نبوده بلکه بهترین برنامه ها را ارائه کرده است. حتی پیامبر(ص) در نخستین روزهای رسالت خویش خطاب به قریش فرمود: (قَدْ جِئْتُکُمْ بِخَیِر الدُّنْیا وَالآخِرَة;5 خوبی های دنیا و آخرت را برای شما آورده ام). پیداست که سیاست و اداره جامعه از خیرهایی است که بدون آن, رسیدن به سعادت دنیوی و حتی اخروی میسر نیست. تشکیل حکومت از سوی پیامبر(ص) و معرفی جانشین خویش, موجب شد تا مسلمانان سیاست را از اسلام جدا ندانند.

ب) ضرورت اجرای دستورات اسلام

مسئله دیگری که سبب می شد مسلمانان سیاست را جزء دین بدانند, دستوراتی است که در قرآن و سنت وارد شده که بدون تشکیل حکومت اسلامی, پیاده شدن آن ها ممکن نیست; مانند: تعالیم اسلامی مربوط به تبیین گردش بیت المال, وجوب امر به معروف و نهی از منکر برای اصلاح جامعه و جلوگیری از مفاسد اجتماعی و اقتصادی و اخلاقی, داوری و تشکیل مجلس قضا و بیان شیوه صدور حکم و نظایر آن. همه این موارد نشان می دهد که اسلام برای سیاست و اداره جامعه دارای برنامه است. از این رو مسلمانان آشنا و آگاه به متون اسلامی در طول تاریخ, این حقیقت را قبول کرده اند.

علامه شهید مطهری می گوید: (اسلام آیینی است جامع و شامل همه شئون زندگی بشر, ظاهری و معنوی. مانند فلان معلم اخلاق و فیلسوف نیست که فقط چند عدد کتاب و چند نفر شاگرد تحویل جامعه داده باشد; اسلام نظامی نوین و طرز تفکری جدید و تشکیلاتی تازه به وجود آورد, در عین این که مکتبی است اخلاقی و تهذیبی, سیستمی است اجتماعی و سیاسی.)6

علل و زمینه های بروز اندیشه جدایی دین از سیاست

با توجه به مطالب فوق, همگرایی دین از سیاست نزد مسلمانان یک امر طبیعی است, اما جا دارد درباره ریشه های بروز تفکر جدایی دین از سیاست بحث و بررسی شود.

1. انحراف در رهبری و خلافت

یکی از عواملی که سبب پیدایی اندیشه جدایی دین از سیاست شد, انحراف دستگاه خلافت بود. همچنین استفاده ابزاری از دین و به دست گرفتن حکومت توسط کسانی که طبق موازین اسلامی عمل نکردند, باعث شد تا فضای جدایی دین از سیاست به وجود آید.

استاد شهید مطهری می نویسد: (حکومت به نام خدا و پیغمبر(ص) محفوظ بود, اما معنی تقوا و راستی و عدالت و احسان و محبت و مساوات و حمایت از علوم و معارف در آن وجود نداشت. خصوصاً در دوره اموی که با علوم و معارف [الهی] مبارزه می شد و تنها چیزی که ترویج می شد, شعر و عادات و آداب جاهلی و مفاخرت به آبا و انساب بود. این جا بود که سیاست از دیانت عملاً جدا شد و کسانی که زعامت و سیاست اسلامی در اختیار آن ها بود, از روح معنویت اسلام بیگانه بودند و تنها تشریفات ظاهری را از جمعه و جماعت و القاب و اجازه به حکام اجرا می کردند. آخرالأمر کار یکسره شد و این تشریفات ظاهری هم از میان رفت و رسماً سلطنت ها به شکل قبل از اسلام پدید آمد و روحانیت و دیانت به کلی از سیاست جدا شد. از این جاست که می توان فهمید بزرگ ترین ضربتی که بر پیکر اسلام وارد شد, از روزی شروع شد که سیاست از دیانت منفک شد.)7

2. شکل گیری قدرت سیاسی در کلیسا

ییکی دیگر از عواملی که به این مسئله دامن زد و عده ای از روشنفکران مسلمان را به چنین طرز تفکری کشاند, تجربه ناموفق کلیسا بود که با به دست گیری قدرت, سیاست نادرستی را در پیش گرفتند و به اسم دفاع از دین, دانشمندان را شکنجه کردند و بدین وسیله نارضایتی متفکران را برانگیختند و فلاسفه اروپای پس از رنسانس را به موضع گیری در برابر سیاستی که به نام دین و کلیسا عامل نارضایتی گشته بود, وادار ساخت. و سرانجام ترجمه و انتشار آثار آنان در جهان اسلام, اندیشه جدایی دین از سیاست را به وجود آورد.

بحث درباره زوایای مختلف این موضوع فرصت زیادی می طلبد که در گنجایش این مقال نیست. به دلیل اهمیت این مسئله, موضوع پژوهش این شماره از مقطع دیپلم و بالاتر را (دین و سیاست) قرار دادیم تا مشترکین محترم با مطالعه و تحقیق گسترده, مقاله های سودمندی براساس محورهای تعیین شده بنویسند و بدین وسیله گامی بلند در ترویج اندیشه ناب اسلامی بردارند.

محورهای بحث:

1. ضرورت و اهمیت نظریه سیاسی اسلام.

2. جایگاه سیاست در دین.

3. ادله قائلین به عدم جدایی دین از سیاست.

4. علل پیدایش اندیشه جدایی دین از سیاست در جهان اسلام و مسیحیت.

5. تبیین ساختار حکومت در اسلام.

منابع:

1. قرآن.

2. نهج البلاغه و کتاب های روایی.

3. آثار شهید مطهری به ویژه: امامت و رهبری و سیری در نهج البلاغه.

4. تفسیر المیزان و نمونه.

5. نظریه سیاسی اسلام, آیةاللّه مصباح یزدی.

6. کتاب نقد.

7. مجله حکومت اسلامی.

8. مجله حوزه.

9. صحیفه امام خمینی ـ رحمه اللّه ـ.

پی نوشت ها:

1ـ احزاب(33) آیه26.

2ـ همان, آیه6.

3ـ ر.ک: تفسیر المیزان, ج16, ص273.

4ـ نساء(4) آیه 65.

5 ـ حسین بن حمدان الخصیبی, الهدایة الکبری§, مؤسسة البلاغ, ص47; الشیخ الطوسی, الأمالی, دارالثقافة, ص583.

6 ـ امامت و رهبری, انتشارات صدرا, ص31.

7ـ همان, ص32.

مراحل و نحوه آماده سازی مقاله :

الف) ابتدا کتاب های معرفی شده و یا منابع دیگر را مطالعه و مطالب مورد نیاز و گزینش شده را در برگه ای یادداشت کنید. (فیش برداری)

ب) پس از فیش برداری, مطالب انتخابی را با توجه به عناوین پژوهش, رده بندی کرده و هر فیش را در جای مناسب خود قرار دهید.

ج) پس از طی این مرحله, به تکمیل موضوعات آماده شده بپردازید; یعنی در موردی که باید بحث تکمیل یا نقد شود, یا به استدلال بیشتری احتیاج دارد, مطالب دیگری را بدان بیفزایید.

د) پس از آماده شدن مطالب و تکمیل آن, مطالب و موضوعات پراکنده را به صورت یک نوشته منسجم درآورید. در این مرحله بیشتر دقت کنید تا هر بحثی در جایگاه مخصوص خود قرار گیرد تا مقاله از انسجام, انتظام و هماهنگی بیشتری برخوردار گردد.

هـ) مطالب تنظیم شده مقاله را چندین بار مطالعه و بازنگری کنید تا از خطاهای نگارشی احتمالی کاسته و از استحکام لازم بهره مند گردد. آن گاه آن را برای تنظیم نهایی و پاک نویس آماده کنید.

چند یادآوری:

الف) برنامه پژوهش مجله در سه سطح تنظیم شده است. بنابراین کلیه مشترکین (پایه های یک و دو و سه) می توانند با توجه به استعداد, توان علمی, ذوق و فرصت و… در این برنامه شرکت کنند و به تحقیق بپردازند.

ب) تهیه و ارسال منابع معرفی شده, در توان ما نیست. شما می توانید با مراجعه به کتاب خانه ها, دوستان و…, منابع مزبور و یا کتاب های مناسب دیگری را تهیه کنید و مقاله خود را آماده سازید.

ج) لطفاً مقاله های خود را با خط خوانا و حتماً بر روی یک طرف کاغذ بنویسید.

د) برای سهولت در ارزش یابی, پاورقی های هر صفحه را در زیر همان صفحه ذکر کنید.

هـ) در صورتی که نوشته ارسالی صرفاً رونویسی از منابع باشد, امتیازی نخواهد داشت.

و) به مقاله هایی که خارج از موضوعات پیش نهادی مجله است, ترتیب اثر داده نمی شود.

معیارهای ارزیابی پژوهش:

1. موضوع بندی دقیق بحث با ترتیبی منطقی و مشخص کردن عناوین

2. تمرکز بحث در موضوع موردنظر و منحرف نشدن از بحث اصلی

3. متنوع بودن بحث و بهره گیری از داستان, شعر و مثال های مناسب

4. استدلال کافی برای بحث ها

5. مبتنی بودن بحث بر تجزیه و تحلیل علمی و پرورش معانی

6. استفاده از ذوق, ابتکار, هنر و معلومات خود در تهیه و تنظیم مقاله

7. مطابق با واقع بودن مطالب و دقت در ارائه صحیح آن ها

8. عاری بودن از واژه ها و عبارت های زاید و بی نقش

9. استفاده از احادیث و آیات قرآن به صورت صحیح

10. رعایت عفت قلم و ادب اسلامی در مقاله

11. نتیجه گیری از بحث

12. رعایت اصول و قواعد اساسی نگارش(به ویژه علامت نقل قول)

13. ذکر آدرس دقیق نقل قول ها به شیوه درست

14. رعایت فواصل بین سطرها و خوش خط و خوانا و زیبا بودن نوشته

15. در حدّ یک مقاله بودن (حداقل پنج صفحه و حداکثر ده صفحه برای مقطع دبیرستان, دیپلم و بالاتر)

آخرین مهلت ارسال پژوهش تا تاریخ 20 / 7 / 82 می باشد.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر