ماهان شبکه ایرانیان

نحوه برخورد با کمرویی، خجالت و گوشه گیری

در کودکان ۲ تا ۵ سال اساس درمان کمرویی و گوشه گیری، شناسایی و درمان علت بوجود آورنده احتمالی آن است ( به مطالب قبلی مراجعه کنید )

نحوه برخورد با کمرویی، خجالت و گوشه گیری

در کودکان 2 تا 5 سال

اساس درمان کمرویی و گوشه گیری، شناسایی و درمان علت بوجود آورنده احتمالی آن است ( به مطالب قبلی مراجعه کنید ). علاوه بر درمان اختلال بوجود آورنده آن ( اگر وجود داشته باشد ) با بکار بستن یک سری اصول می توان در اکثر موارد آن را اصلاح نمود. اساس درمان کمرویی و گوشه گیری کودکان عبارتند از: اجتناب از اشتباهات تربیتی؛ اصلاح پیوند عاطفی ناامن ( تغییر ساختار فکری، احساسی و ادراکی )؛ تقویت اعتماد به نفس کودک و آموزش مهارتهای اجتماعی و حل مسئله و برخورد با مشکلات

توجه:

درمان ممکن است ماهها و گاهی چند سال طول بکشد.

الف) اجتناب از اشتباهات تربیتی

یکی از علل تشدید کننده و حتی بوجود آورنده کمرویی و گوشه گیری اشتباهات تربیتی است و متاسفانه برخی از والدین ناخواتسه و نادانسته مرتکب آن می شوند که مهمترین آنها عبارتند از:
ـ هرگز در حضور او بر چسب کمرویی و خجالتی نزنید و نگذارید دیگران نیز چنین کاری کنند. برای مثال اگر با فرزندتان در جمعی یا با فردی هستید و شخص سوم حتی از روی محبت ابراز می کند که فرزندتان خجالت می کشد، بلافاصله بگویید: « نه فقط کمی زمان می برد تا به دیگران و موقعیت جدید عادت کند ».
ـ هرگز خجالت و رفتار او را دست مایه خنده قرار ندهید ( اولاً کودکان حداقل تا 5 سالگی قادر به درک شوخی نیستند و ثانیاً انگشت گذاشتن روی نقطه ضعف دیگران تجاوز به حقوق دیگران و کاری ضد اخلاقی است تا چه برسد به اینکه مورد تمسخر و خنده نیز قرار گیرد ( با دیگران بخندیم نه بر دیگران ).
ـ هرگز، هرگز، هرگز!حتی به شوخی کودک را مورد تمسخر قرار ندهید و از کاربرد کلمات و برچسب های منفی ( خجالتی، ترسو، تپل، دست و پاچلفتی و... ) جداً خودداری کنید.
ـ نگرانی خود را در مورد مسئله ای که دارد، نشان ندهید.
ـ هرگز او را سرزنش یا توبیخ نکنید.
ـ اگر در گفتگویی فرزندتان پاسخ نمی دهد، بجای او جواب ندهید و معذرت خواهی نکنید و بلافاصله با بیان مطلبی تمرکز بر روی او را برطرف کنید.
ـ اگر کودکتان مورد تمسخر و یا سخنان نیش دار توسط همسالان خود قرارگرفت، او را حمایت کنید و نشان دهید که ناراحتی او را درک می کنید و درحد درکش توضیح دهید که چنین کاری نشان دهنده نقطه ضعف دیگری است نه او. در این موارد ذکر خاطره و تجربه دست انداخته شدنتان در دوران کودکی و نحوه برخورد شما با آن در تخفیف ناراحتی کودک بسیار کمک کننده خواهد بود.
ـ هرگز او را بادیگران مقایسه نکنید. شما می توانید رفتار خوب و مثبت کودک دیگری را که فرزندتان نیز شاهد آن بوده است با ظرافت مورد تائید و تشویق قراردهید ( مثلا رو به فرزندتان کنید وبگویی: اون کودک چه رفتار دوستانه و راحتی داشت، این طور نیست؟ )
ـ حتی کوچکترین حرکت و رفتاری مغایر با خجالت کشدین را مورد تحسین و تشویق قرار دهید ( چقدر قشنگ سن تو گفتی!و... )
ـ در مواردیکه کودک راحت نیست و خجالت می کشد یا احساس ترس و نگرانی دارد، اصرار در انجام آن کار نکنید.

ب) ایجاد احساس امنیت، اطمینان و اعتماد

یکی از جنبه های ذهنی فرد خجالتی و کمرو، داشتن شک و تردید نسبت به خود، دیگران و شرایط است. احساس امنیت و اطمینان در همان
یکسال اول تولد در ضمین و ذهن ناخودآگاه کودک شکل می گیرد و به آن پیوند عاطفی امن گفته می شود. کودک امن و مطمئن درضمیروذهن خود می داند که افراد عموماً قابل اعتماد هستند و می توان روی حرف و قول آنها اعتماد کرد. او بطور درونی بر این باور است که اکثر افراد خوب ومهربان بوده و قصد اذیت و آزار او و یا سوء استفاده از او را ندارند و به همین دلیل در ابراز احساسات وعواطف خود راحت است و با دیگران راحت تر ارتباط برقرار می کند. او باور دارد که پس از هر شبی روزی فرا خواهد رسید، بعد از هر سربالایی سرازیری وجود دارد و اگر چه درد و رنج در زندگی اجتناب ناپذیر است ولی تقریباً همیشه راهی برای رسیدن به آرامش و تخفیف درد و رسیدن به شادی وجود دارد و چنین حسی بوجود نمی آید مگر اینکه حداقل در سال اول تولد به تمامی نیازهای کودک بی درنگ، بطور ثابت و مهربانانه پاسخ داده شود. خوشبختانه بدلیل ویژگی شگفت انگیز مغز در ترمیم و شکل پذیری خود، پدر ومادر معمولاً به راحتی تا 4 5 سالگی و به سختی تا نوجوانی وقت دارند تا با دانش و رفتار درست و پشتکار، صدمات وارده به ذهن و روان کودک را تا حدود زیادی ترمیم کنند. برای این منظور بایستی در رفتار با او با ثبات ویکنواخت بود، صادق و باز بود، بر قول و قرارهای خود متعهد بود و به او اعتماد کرد. برای رسیدن به این هدف رعایت نکات زیر بسیار کمک کننده خواهد بود:
ـ محلی دلنشین و راحت را برای داستان وقصه گفتن و صحبتهای دو نفره مشخص کنید. کودک ممکن است بخواهد به شما تکیه دهد و یاسرش را روی پاهای شما بگذارد و یا اینکه روی مبل لم بدهد و با رو در روی شما بنشیند. هر طوری که کودک احساس راحتی و نزدیکی می کند، عمل کنید.
ـ هراز گاهی با هم آواز بخوانید و حرکات موزون و شاد انجام دهید.
ـ در مواقع بیرون رفتن اگر او مایل است، دست در دست هم دهید.
ـ دایم به دنبال نکات و رفتار خوب ومثبت اوباشید و آنها را بی درنگ مشخص و تحسین کنید ( نه به دروغ یا غلو ).
حداقل روی نیم ساعت از وقت خود را ( هر یک از والدین و یا هر دو با هم ) تماماً به با او بودن بدید و هرچیزی را که ممکن است موجب اختلال در این ارتباط شود، مرتفع کنید ( از جمله موبایل راخاموش کنید و یا به او توضیح دهید که بدلیل کار مهمی که دارید مجبورید آن را روشن بگذارید ) این زمان سوای از مواقعی است که شما به طور معمول باهم هستید ( نظیر مواقع شام یا آداب قبل ازخواب و... ).
ـ زمانیکه فرزندتان می خواهد با شما صحبت کند، اگر آب هم در دستتان هست و می خواهید به تشنه ای برسانید، آن را زمین بگذارید و با تمام وجود ( گوش، چشم و دل ) او را بشنوید. گفتارهای غیر کلامی کودک ( اخم، خشم، خنده و... ) را به همان اندازه کلام او بایستی جدی گرفت و واکنش و پاسخی درست نشان داد.
ـ حداقل هفته ای یکی دو بار او را به زمین بازی کودکان ببرید ( خصوصاً پدر ).
ـ هرازگاهی بازیهای گروهی که رنگ و بوی همکاری دارند، به راه بیاندازید ( مثلاً حدس زدن نام وسیله ای چیزی از طریق حرکات نمایشی یا نمایشنامه بازی کردن و... )
ـ در کارهای ساده از او کمک بخواهید و صرفه نظر از اینکه بدرستی و کامل انجام دهد یا نه، تشکر و سپاسگزاری کرده و کارش را تحسین کنید ( نظیر گلکاری، جمع کردن سفره یامیز غذا، شستن ماشین و... ).
ـ درامور مربوطه نظر او را نیز بخواهید و اگر خطر و اشکال جدی وجود ندارد، به آنها عمل کنید ( مثلاً رنگ اطاق و یا لباس هایش، یاهر دو سه بار یک دفعه او تصمیم بگیرد که برای غذا خوردن در بیرون خانواده کجا برود و... )
ـ درهر زمانی که دست بدهد و دلیلی برای آن دارید ( حتی خنده شیرینش ) او را در آغوش بگیرید و ابراز محبت و عشق کنید ( خصوصاً پدر در این زمینه بایستی تلاش بیشتری کند ) نگران لوس شدن او نباشید. محبت و عشق سپر دفاعی برابر لوس شدن است و نه عامل آن.
ـ قوانین و مقررات معدود ( حداکثر به تعداد انگشتان دست ) ولی ثابت و تخطی ناپذیر بگذارید ( مسواک زدن قبل از خواب، عدم بکار بردن کلمات زشت، خوابیدن در اطاق خود و... )

توجه:

تا سنین 3 سالگی وظیفه پدر و مادر است که تمامی تمهیدات لازم برای ایمنی و آزادی عمل کودک را بکار ببندند و به تذکر ومقررات پناه نبرند ( از جمله گذاشتن حفاظ برای تمامی پریزها، دور از دسترس قرار دادن چیزهای خطرناک، به گنجه بردن تمامی چیزهای شکستنی دسترس، جایگزین کردن ظروف فلزی یا نشکن به جای ظروف چینی و شیشه ای، تعبیه قفل ایمنی برای درب آشپزخانه و... ).
ـ یک صندوقچه یا گنجه مخصوص نگهداری وسایل و چیزهای مهمش تهیه کنید و در اختیار او بگذارید.
ـ در مواقعی که دور هم هستید ( مثلاً موقع صرف شام ) سعی کنید به مرور زمان هر کس چیزهایی جالبی را که در طول روز برایش اتفاق افتاده به دیگران بگوید و یا در مورد بعضی از مسائل هر یک از افراد خانواده نظر خود را ابراز کند.
ـ به کودک خود دروغ نگویید و چیزی را از او کتمان نکنید و بر حسب، سن میزان درک او و موضوع، با او باز و صادق باشید. برای مثال اگر باهمسرتان حرفتان شده است و فرزندتان می گوید « مامان ناراحت هستی؟ نگویید: نه چیزیم نیست ». بگویید: « آره پسر/دختر گلم! یه کم ناراحت و عصبانی هستم ولی از اینکه تو اینقدر باهوش هستی و فهمیدی و به فکر من هستی خوشحالم و ناراحتی ام یه خورده بهتر شد و... »
ـ دردادن قول بسیار دقیق باشید و بدون هیچ عذر و بهانه ای آنها را بدون هیچ کم و کاستی عیناً برآورده کنید.
ـ اگر با همسرتان مشکلات و اختلافات جدی دارید، حتماً به مشاوره خانواده مراجعه کنید. ( برای مطالعه بیشترمی توانید به کتب « مسائل ومشکلات زناشویی و راه کارها »و « پرورش، تربیت و مراقبت از کودکان 2 تا 5 ساله »از همین مجموعه مراجعه کنید ).

پ) تقویت حرمت و اعتماد به نفس

حرمت نفس در بستر و به موازات احساس امنیت واعتماد و الفت شکل می گیرد و بایستی علاوه بر رعایت نکات قبلی، موارد زیر را مد نظر قرار داد:
ـ موارد مربوطه به ایجاد احساس امنیت و اطمینان را رعایت کنید ( مطالب قبلی ).
ـ فرزندتان را همانطور که هست بپذیرید و توقع و انتظار بی مرود و بیش از حد نداشته باشید.
ـ محبت و عشق تمام خود را بی قیدو شرط به او ارزانی کنید ( کلامی و رفتاری از هر دو والدین. )
ـ دست از قهرمان پروری و منحصر به فرد کردن فرزندتان بردارید. اجازه دهید همانند دیگر کودکان او نیز ساده باشد و بچگی کند ( حتی اگر فرزندتان در زمینه ای واقعاً نابغه باشد، بایستی ترتیبی اتخاذ کنید تا سایر جنبه های وجود یاو نیز پرورش یافته و یک فرد کامل درآید و نه یک موجود عجیب و الخلقه ). بیشتر دانشمندان و نابغه ها حداقل در دوران کودکی تفاوتی با دیگر کودکان نداشته اند ( وحتی از برخی جهان پایین ترازحد معمول بوده اند ).
ـ اگر فرزندتان اشکال فیزیکی واضح واثر گذار قابل حلی دارد، حتماً آن را اصلاح کنید ( اگر لازم است طلاهای خود را هم بفروشید و آن را اصلاح کنید ).
ـ از حمایت بیش از حد و کنترل فرزندتان جداً خودداری کنید. بایستی متوجه مرز بی توجهی با کنترل کننده گی بود. به عنوان یک اصل کلی، کودکان تقریبا فقط از طریق آزمون و خطا می آموزند، توانمندیهایشان را شکوفا می کنند و خود را می شناسند ( چون حداقل تا 7 سالگی قدرت استدلال و تفکر منطقی ندارند ). نقش ناظری وحمایت گری والدین برای جلوگیری و محافظت کودکان ازخطرات، جدی ومهم است. بایستی اجازه داد تا کودک تمامی اعمالی کهدر حیطه توان و مرحله تکاملی اش است را خود انجام دهد و تا زمانی که تلاش درانجام آن دارد از دخالت در آن خودداری کرد ( مگر اینکه ترتیبی اتخاذ شود تا امکان موفقیت او افزایش یابد ).
بایستی در تمامی مواردیکه مرتبط با کودک است ( نوع غذا، لباس، بازی و... ) برای او دو سه انتخاب گذاشت و اجازه داد تا خود کودک از میان آنها انتخاب کند و ما فقط نقش حمایت گر داشته باشیم. برای مثال اگر می خواهید بااو به زمین بازی بروید،
می توانید دو نوع کفش و لباس مناسب که حدس می زنید کودک دوست خواهد داشت را به او نشان دهید و بگویید دوست دارد کدام را برای رفتن به پارک بپوشد.
حتی اگر کودک خواست کفش لنگه به لنگه بپوشد بااو مخالفت نکنید و فقط توضیح مختصر در مورد تناسب بدهید. نقش حمایتگری شما این است که دو لنگ دیگر را نیز با خود ببرید تا در صورت پشیمان شدنش استفاده کند ( لطفاً در این زمان هیچ کلام و رفتاری درمورد اشتباه کردن کودک و حق به جانب بودن خودتان ابراز نکنید. زیرا کار او نوعی خلاقیت است و حتی بایستی کودک به نحوی تحسین شود ).
ـ در کارها و فعالیت های کودک تا زمانیکه به مرز درماندگی و منصرف شدن نزدیک نشده است، دخالت نکنید. در این موارد ترتیبی اتخاذ کنید تا کودک در انجام آن کارهایی که در حیطه توانمندی اش است موفق شود و یا اینکه از او اجازه بخواهید تاشما به او کمک کنید ( در سنین دبستانی ).
ـ تمامی کودکان حداقل تا دوران بلوغ پیوسته در حال رشد و نمو و کسب توانمندی و مهارتی جدید هستند و روزی نیست که چند کار خوب انجام ندهند و مهارتهای جدید بدست نیاورند. تمامی آنها را شناسایی کرده و بخاطر آنها فرزندتان را با تمام وجود تحسین و تشویق کنید ( بدون اغراق و دروغ ).
ـ تا حد امکان از برانگیخته شدن حس مسابقه و مقایسه در کودک پرهیز کنید.
ـ دربازیها هرازگاهی ببازید ونشان دهید که شکست آخر خط نیست، بلکه پلی است به سوی تلاش بیشتر و موفقیت.
ـ هراز گاهی به عمد اشتباه کنید وبه فرزندتان نشان دهید نه تنها ما که برای او قادر مطلق به حساب می آیید نیز ممکن است اشتباه کنید، بلکه مسئولیت اشتباه خود را می پذیرید و سعی در اصلاح آن می کنید و از تلاش برای بهتر شدن و امید به اصلاح نیز دست نمی کشید. یکی از اشتباهاتی که می توانید مرتکب شوید، رها کردن باد شکم است. آری!باد شکم همان باد گلو است با کمی تفاوت در بو ( تفاوت مختصر در برخی ازمواد شیمیایی ) و همه افراد طبیعی و سالم روزانه چند لیتر باد شکم خالی می کنندو اگر چه در حضور دیگران کار درستی نیست ولی اگر از کنترل هم خارج شد ( که گاهی هم اتفاق می افتد ) فاجعه ای رخ نداده است. سعی کنید یکی دو بار در حضور فرزندتان ( و یاجمع خانوادگی ) به عمد باد شکم خود را رها کنید و آن را دست مایه خنده قرار دهید و به سادگی معذرت خواهی کنید. اگر این کار برایتان
سخت است می توانید به اتفاق فرزندتان درسایت YOU TUBE چند کلیپ خنده دار در این رابطه ببینید و باهم بخندید ( خصوصاً سنین 5 6 سال به بالا ).
ـ هراز گاهی به اتفاق فرزندتان مسخره بازی در آورید. مثلاً در زمین بازی یا پارک پا برهنه راه بروید، یا به کمک لوازم آرایش یا رنگ های بی خطر صورت یکدیگر را نقاشی کنید و اوقات شادی آور بوجود آورید و یا اگر مادر هستید سبیل بگذارید و اگر پدر هستید روسری سر کنید!و...
ـ هر ماه حداقل یک بازی نمایشی ( خصوصاً در غالب شخصیت های حیوانی و تغییر نقش ها ) راه بیاندازیدو یکبار نیز هر یک از اعضاء خانواده به نوبت در برابر دیگران ایستاده و شعر یا آوازی را بخواند.

نکته:

فرد با حرمت نفس خوب، خود را هرآنطور که هست می پذیرد و ارزشمند می داند، نقاط قوت و ضعف خود را می داند، به توانمندی خود
باور دارد، خود رادوست داشتنی می داند وآنچه را که درست می داند و دوست دارد، انجام می دهد و وظیفه والدین این است که در رفتار و گفتار خود دائماً چنین پیامهایی به کودک بفرستند و در این مسیر او را حمایت کنند.

توجه:

اولین روزی را که فرزندتان به شما نه گفت به عنوان روز شروع استقلال او جشن بگیرید و بهنظرات او احترام بگذارید وتا زمانیکه با اصول و مقررات مهم مغایرت ندارد با او کنار بیایید.

ت) آموزش مهارتهای اجتماعی

برای اینکه بتوانید فرزندتان را مناسب تر کمک کنید، ابتدا بایستی ماهیت و کیفیت خجالت فرزندتان را شناسایی کنید ( در چه مواقعی، با چه کسانی، درچه شرایطی و... ) تا تمرکز و توجه بیشتری در آن زمینه خاص به خرج داده و برنامه های مناسب تری طرح ریزی کنید. مهمترین مهارتهای اجتماعی در این سنین، بازی با همسالان، اصول صحیح گفتگو و دوست پیدا کردن و برقراری رابطه دوستانه است.

الگو و مفهوم بازی، همبازی و دوست در ذهن کودک

* کودک 2 ساله:
کودکان 2 ساله درکنار هم بازی می کنند و ممکن است نیمی از وقت خود را به نگاه کردن به یکدیگر بگذرانند و یا وسایل واسباب یکدیگر را بگیرند. آنها علاقه و توان مشارکت و بازی گروهی وبا هم بازی کردن را ندارند.
* کودک 2 تا 3 ساله:
مالکیت در این سنین مفهومی عینی ومکانی دارد و کودک اسباب بازیهایش را جزئی ازوجودش تصور می کند و چنین درکی را ندارد که اگر اسباب بازی اش را به همبازی اش بدهد پس از چندی برگردانده و مجدداً مال او خواهد بود ( فکر می کند که دیگر آن را از دست می دهد ). لذا چنین تصور نکنید که کودک بد یا خود خواه است. روند شراکت به مرور زمان شکل می گیرد.

توجه:

کودکان 2 تا 3 ساله هنوز تا حدود زیادی خود محور بوده و قادر به درک و پذیرش حس و نظر دیگری نیستند ( هرچقدر هم که به او توضیح بدهید. ). لذا وقتی باهم بازی می کنند انتظار کشمکش های متعدد را داشته باشید ( معمولاً کوتاه مدت و گذرا ) وهمواره در کنار آنها حضور داشته باشید تا از بروز برخورد فیزیکی جلوگیری کنید.
* کودک 3 و 4 ساله:
در این سنین کودکان از طریق بیان و جوه مشترکشان ارتباط برقرار می کنند ( تو توپ قرمز داری؟ منم همینطور و... ) و هنوز فکر بده و بستان در ذهن آنها شکل نگرفته است و به صورت شرطی ابراز دوستی می کنند ( اگه اونو بهمن بدی دوستت می شم ).
* کودک 4 ساله:
در این سن حس شراکت و توجه به یکدیگر در کودکان بیشتر می شود ولی در مقابل، بعضی اوقات احساس رقابت و سعی درغلبه کردن بر یکدیگر راخواهند داشت.
* کودکان 5 ساله:
در این سن مفهوم همکاری را فهمیده و به خوبی نشان میدهد ودر بازیهای گروهی بطور موثر شرکت می کند ( تو اونطرف رو تمیز کن، من اینجا رو و... ) کودک متوجه تفاوت میان افراد بوده و سعی در مقایسه خود و فعالیتش با دیگران دارد ( ابراز وجود و توانمندی و به اصطلاح خودی نشان دادن ).

نکته:

ارتباط کودکان تا سنین 5 6 سالگی با یکدیگر بیشتر به عنوان همبازی بوده و رابطه دوستانه جدی وعمیق و ماندگار وجود ندارد و
حتی ممکن است گاهی رفتارهای نامهربانانه با یکدیگر داشته باشند ( در صورت لزوم و اجبار، تغییر همبازیها چندان مسئله ساز نخواهد بود ).

کودکان چگونه دوست انتخاب می کنند؟

اصولاً تمامی کودکان برای تصمیم گیری در مورد دوست داشتن یا نشدن با کودکی دیگردر ضمیر وذهن ناخودآگاه خود پاسخی برای پرسش های اساسی زیر پیدا می کنند:
* آیا بودن با این کودک مایه خوشحالی و شادی خواهد بود؟
شوخ طبعی، خوش رویی، داشتن مهارت و توانایی های خاص، تمایل و قابلیت مشارکت و همکاری جزو ویژگی های مثبت و پرخاشگری و حالت تهاجمی داشتن، رفتار دخالت گرانه، بدجنسی، برتری طلبی، حالت تدافعی و گوشه گیری خجالت و قدرت ادراک پایین جزو ویژگیهای منفی برای این سوال به شمار می روند.
* آیا او قابل اعتماد هست؟
اطمینان، صداقت، راستگویی، راز داری و وفاداری پاسخ های مثبت به این سوال هستند و حالت تهاجمی و پرخاشگری داشتن، دروغ و فاش کردن سر و راز ویژگیهای دفع کننده خواهند بود.
* آیا به نحوی که من دوست دارم بر هم تاثیر گذار هستیم؟
قابلیت همکاری و اکنش و پاسخ مثبت دادن جزو ویژگیهای مثبت و تهاجمی و پرخاشگر بودن ( قلدری )، ریاست و برتری طلبی و انعطاف ناپذیری و یک دندگی ویژگیهای منفی تلقی می شوند.
* آیا او در رسیدن به اهدافم کمک خواهد بود یا سد؟
مشارکت و کمک کردن ( جذب )، دخالت گری و حساس و انفجاری بودن ( دفع ).
* آیا با او بودن باعث می شود تا حس خوبی نسبت به خود پیدا کنم؟
کمک کردن، مهربانی کردن، ابراز محبت و دوستی کردن و پاسخ و واکنش مناسب دادن از امتیازات مثبت بوده و توهین و بدجنسی کردن، عدم پاسخی دهی و واکنش نشان دادن و بی مهری کردن از امتیازات منفی کودک خواهند بود.
* آیا او شبیه من است؟
علایق و ارزش های مشابه، احترام به عهد و پیمانهای درون گروهی، هم سن، هم جنس و هم نژاد بودن جزوویژگیهای جذب کننده و برعکس آنها و نیز معلولیت جزو موارد دفع کننده به حساب خواهند آمد.
پاسخ سوالات فوق نه تنها بر روابط کودکان بلکه بر سایراشکال روابط ازجمله والدین با فرزند، بزرگسالی و ازدواج نیز اثرات عمیق ومهمی دارند. در گروه های سنی مختلف جایگاه و ارزش هر یک از معیارها و عوامل فوق متفاوت است. برای مثال در سنین پیش دبستانی و کلاس اول و دوم، پاسخ سوال اول ( خوش و شاد بودن باهم ) و در سنین بالاتر و خصوصاً در دوران نوجوانی قابل اعتماد بودن ( رازداری و وفاداری ) حائز اهمیت ویژه ای است.

نکته:

برخی ازویژگیهای مثبت و منفی فوق به تنهایی نقش تعیین کننده در جذب یا دفع کودک توسط دیگر همسالان ندارد بلکه مجموع ویژگیها و شخصیت کلی کودک است که مهم است. برای مثال اگر کودکی گاهی رفتار برتری طلبی و رهبی داشته باشد ولی در عین حال شوخ طبع و دارای برخی مهارت های خاص ( خصوصاً در ورزش ) باشد و گاهی کاملاً کمک کننده یا مهربان باشد، توسط دیگران پذیرفته خواهد شد. اما برعکس اگر همین کودک رفتارهای مثبت کمی داشته باشد توسط دیگران دفع و طرد خواهد شد.

کمک به کودک در برقراری ارتباط دوستی

حال باتوجه به مطالب قبلی می توان با شناسایی مشکلات و توانمندی های کودک در زمینه های مربوطه برنامه ریزی واقدامات موثرتری داشت که رئوس مهم آنها به قرار زیر هستند:

توجه:

مهمترین الگوی رفتاری کودکان، والدین آنها هستند و هر نوع خواسته ای از آنها بایستی با رفتار والدین تضاد نداشته باشد.
* سرآغاز و شروع رابطه:
اولین قدم در روابط اجتماعی، حال و احوالپرسی است و اگر چه در اکثر موارد یک حالت عادتی است ولی باز هم همین کلمات به
ظاهر ساده سلام!، حالتون چطوره؟ خسته نباشید!؛ روزتون بخیر!بطور خواسته و ناخواسته تاثیر مثبت بر روی خود فرد و طرف مقابل می گذراند. درست همانند خنده مصنوعی که اثرات مثبتی بر روی روحیه و سلامتی فرد می گذارد ( هر چند کمتر از خنده واقعی ). عادت کنید با تمامی اعضاء خانواده و همکاران و افرادیکه بخرود مستقیم دارید حداقل در حضور فرزندتان این مسئله را رعایت کنید. کودکی که روزانه بارها این جملات را می شنود و برخورد ها را می بیند، در کمتر از چند ماه آن رادر درون خود نهادینه می کند و به کار می بندد.
حالت چهره نه تنها بر روی دیگران بلکه بر روی عواطف و روحیه خود شخص اثرات چشمگیری دارد. حتی اگر کاذب باشد. در مطالعات نشان داده شده است وقتی افراد خودکاری بین دندانهای خود نگه می دارند ( چهره خندان مصنوعی پیدا می کنند ) و مطلب خنده داری را می خوانند، موضوع برایشان به مراتب خنده دارتر به نظر می رسد تا زمانیکه با چهره معمولی آن را مطالعه می کنند. چهره خندان جذاب تر و دوستانه تر به نظر می رسد. لذا عادت کنید حداقل زمانهایی که با فرزندتان هستید، لبخند داشته باشید ( او نیز به مرور آن را می آموزد ).
* یخ شکن ها:
شاید سخت ترین کار در برقراری رابطه، پیدا کردن بهانه ای برای شروع رابطه است. در این سنین ( ونیز در بیشتر موارد درسنین دیگر ) بهترین تکنیک برای شروع کی مکالمه تعریف کردن از عمل یا تعلقات فرد مقابل است. برای این منظور عادت کنید درحضور فرزندتان چنین یخ شکن هایی را بکار ببرید. مثلاً اگربا فرزندتان به پارک رفته اید و کودکی درکنارو نزدیک شما است می توانید به اوبگویید: چه عکس دایناسور قشنگی روی پیراهنت است و رو به فرزندتان بکنید و بگویید: نظر توچیه؟ اینطور نیست؟ و...
روش دوم، پرسیدن سوالات توصیفی از طرف مقابل است. برای مثال اگر کودکی در حال بازی با اسباب بازی خاصی است، می توانید سوالاتی نظیر اینکه: چه اسباب بازی قشنگی!چه جوری کار می کنه؟ یا چقدر می تونه تند بره؟ ... بپرسید. اکثر کودکان در این شرایط تمایل زیادی برای پاسخ دادن و توضیح ( در واقع نشان دادن توانایی خود ) خواهند داشت وهمین برای شروع رابطه کافی است. همراه با
بکار بستن سایر تمهیدات شما می توانید کم کم به فرزند تان بیاموزید تا درخواست مستقیم برای شرکت در بازی کردن و برقراری رابطه با دیگری را بیاموزند ( به مطالب بعدی مراجعه کنید ).
در هر فرصت مناسبی که با فرزندتان هستید، سعی کنید بهانه یادلیلی برای گفتگو با دیگران بوجود آورید. یکی از روشهای ساده پرسیدن و سوال کردن است. زمانی که به فروشگاه می روید چیزی را که نیاز دارید ولی در معرض دید نیست در نظر بگیرید و پس از جستجوی اندکی، رو به فرزندتان کنید و بگویید: « بذار از مسئول اینجا بپرسیم »و...؛ یا من نمی دونم این چه جوری کار می کنه تو میدونی؟ و اگر پاسخ منفی داد، بگویید پس بذار از صاحب مغازه بپرسیم؟ به او نشان دهید که شما هم بسیاری ازچیزها را نمی دانید و پرسیدن و آگاه شدن نه تنها ایراد ندارد بلکه رفتار پسندیده و مفیدی است.
* خلق فرصت های آشنایی و بازی:
یکی از روشهای بسیار موثر در آموزش مهارتهای اجتماعی به کودک، دیدار و آشنایی باافراد و کودکان هم سن و سال مختلف با حضور پدر یا مادر است. پارک رفتن، ملاقات همسایه ها، فامیل و دوستان خانوادگی که دارای فزند هم سن فرزند شما هستند، بسیار کمک کننده است. در این رابطه چند نکته زیر را در نظر داشته باشید:
ـ از همان دو سالگی شروع به خواندن کتاب های قصه با مفهوم و محتوی دوستی، همکاری وهمدلی ( درک احساسات و عواطف دیگران ) برای فرزندتان کنید.
ـ با پرتاب کردن بازی و ایفاء نقش ( در قالب اسباب بازیها یا حیوانات به عنوان بازیگران نمایش ) نحوه تعامل و رفتار با دیگران را به زبانی ساده و همراه با شادی و لذت به نمایش بگذارید. این بازی و نمایش ها نبایستی بیش از 10 تا 15 دقیقه طول بکشند ( در این سنین حوصله کودکان زود سر می رود ). در این نمایش و بازیها هرازگاهی نقش سر گروه و مسئول را به او واگذار کنید.
ـ با یکی دو تا از کودکان هم سن و سال فامیل، همسایه و یا دوستان خانوادگی قرار ملاقات و بازی بگذارید ( در خانه آنها و خودتان ) ( برای مطالعه جزئیات به کتاب « پرورش و مراقبت از کودکان 2 تا 5 ساله »از همین مجموعه مراجعه کنید ).
ـ تا زمانیکه مسئله زورگویی و سوء استفاده و یا در شرف برخورد فیزیکی وجود ندارد در بازی کودکان با هم دخالت نکنید و فقط از دور نظارت غیر مستقیم و دائمی داشته باشید. اجازه ندهید تا کودکان خود بیاموزند چگونه با اختلافات و مسائل برخورد کنند و آنها را مرتفع کنند.
ـ در مورد تجربیات خوب فرزندتان با همبازی هایش صحبت کنید.
ـ نقش مهد کودک و کودکستان در پرورش کودک دست کمی از نقش خانواده ندارد. در انتخاب چنین مراکزی بسیار دقیق و حتی کمی وسواسی عمل کنید ( به کتاب « پرورش و مراقبت از کودکان 2 تا 5 ساله »از همین مجموعه و انتشارات ما و شما مراجعه کنید. )
ـ با مربی و یامعلم فرزندتان رابطه مستمر و نزدیکی داشته باشید و از موقعیت فرزندتان بطور کامل مطلع شوید.
ـ اگر فرزندتان به مهد کودک یا کودکستان می رود، اجازه دهید به غیر از آخر هفته ها فرزندتان به تنهایی هم در منزل بازی کند ( لزومی ندارد تمامی روز و هر روز هفته کودک به صورت اجتماعی و با دیگر کودکان باشد واز این کلاس به آن کلاس برود. همان مهد کودک یا کودکستان به اندازه کافی به کودک استرس وارد می کند و برای رشد او کافی است و شما بایستی در منزل حامی او باشیدوکمک کنید تاتنش ها و فشارها وارده درطول روز، در کل، اثرات مثبت و خوشایندی بگذراند ).

توجه:

برای پیدا کردن دوست و همبازی برای فرزندتان اگر لازم است رشوه هم بدهید.
* یک فعالیت، هنر یا تردستی خاصی به او بیاموزید:
تمامی کودکان دوست دارند خودی نشان بدهند. بر حسب سن و توانایی فرزندتان یکی دو هنر و تردستی به او بیاموزید ( نظیر بازی با طناب یا حلقه پلاستیکی و... ) کودکان به این ترتیب راحت می توانند دیگران را تحت تاثیر قرار داده و خواستار مشارکت آنها در بازی یاگروه شوند.
* آموزش مشارکت:
رکن اساسی بازی گروهی و دوستی مشارکت است. با رعایت نکات زیر مفهوم شراکت را به کودکتان بیاموزید.
ـ کودکان کم سن و سال درک درستی از شراکت ندارند و تصور می کنند وقتی وسیله یا متعلقاتشان به کسی داده شود، برای همیشه آن را از دست می دهند. به او توضیح دهید وقتی یکی از اسباب بازی هایش را به دوستی می دهد، دوستش از بازی کردن با آن خشنود و خوشحال می شود و بعداً به او باز می گرداند. در مورد خوراکی ها نیز توضیح دهید که با دادن قسمتی از خوراکی اش به دیگری موجب خوشحال شدن آن شخص می شود و هر دو نفر آنها از آن لذت می برند و همین طور برعکس.
ـ بخاطر داشته باشید که مفهوم مشارکت به شراکت گذاشتن چیزی به خواسته و اجازه صاحب آن چیز است. لذا در موقع غذا خوردن حداقل در حضور فرزندتان بدون اجازه ودرخواست از همسرتان از بشقاب او چیزی برندارید.
ـ در طول زندگی روزمره خانوادگی خود مصادیق و نمونه هایی از شراکت را به او بطور عینی نشان دهید. همچنین مواردی را که نبایستی به شراکت گذاشت ( نظیر مسواک و... ) توضیح دهید.
ـ یکی دو داستان که مفهوم مشارکت را نشان می دهد برای کودک بخوانید.
ـ با درک احساسات دیگران، مفهوم مشارکت برای کودک ملموس ومعنی دار می شود ( به مطالب بعدی مراجعه کنید ).
ـ هیچگاه کودک را در به اشتراک گذاشتن و شریک شدن وسایل ش مجبور و یا اصرار نکنید و در صورت تمایل اجازه دهید او انتخاب کند که چه چیزی را مایل به شراکت است.
ـ در موضوعات مختلف و حتی ساده روزمره نظرات یکدیگر را پرسیده به رای گیری بگذارید.

آموزش درک احساسات و عواطف و همدلی:

از دیگر ملزومات تعامل و دوستی بادیگران درک احساسات و عواطف دیگران و به اصطلاح همدلی با آنها است.
ـ از سه سالگی به بعد، به کمک بازی تغییر حالت صورت و مثال زدن، احساسات اصلی را آموزش دهید ( عصبانی، غمگین، خوشحال، حال به هم خوردن، اضطراب،
ترسیدن ). مثلاً « وقتی به من توجه نمی کنی، ناراحت وغمگین می شوم »؛ یا « وقتی کسی اسباب بازیت رو بدون اجازه ات برداره تو چه حالتی پیدا میکنی؟ » و...
ـ فضا و جو خانوادگی را سرشار از مهر و محبت کنید و با همه اعضاء خانواده باز و صادق باشید.
ـ واکنش های احسای عاطفی فرزندتان ( و دیگر اعضای خانواده ) را شناسایی کرده و به زبان آورید و همواره پاسخگو و کمک کننده باشید ( گلم!چی شده که عصبانی هستش؟ کاری از دستم برمی یاد؟ ... ) در موقعیات مختلف زندگی روزمره و مناسب و یا در موقع تماشای برنامه های تلویزیونی در مورد احساسات و افکار دیگران با فرزندتان صحبت کنید ( به نظرات اون بچه که سرش رو انداخته پایین حوصله اش سر نرفته؟ یا غمگین نیست؟؛ اوخ!ببین مثل اینکه اون سگه خیلی درد می کشه؟ به نظرت اون بچه داره چی فکرمی کنه و حدس می زنی چی کار بکنه؟ )
ـ در رفتار و گفتار خود به فرزندتان بیاموزید تا سپاسگزار و قدردان لطف و کمک دیگران باشد ( دست شما درد نکنه عزیزم، غذات خیلی خوشمزه شده ) و درصورت مرتکب شدن خطایی در حق کسی، معذرت خواهی کرده و سعی در جبران آن نماید.
ـ در زندگی روزمره تفاوت در نظارت، عقاید و سلیقه های میان افراد را نشان دهید ( ببین عزیزم، همانطور که تو حلیم دوست نداری و داداشت قورمه سبزی، فلانی هم این بازی رو دست نداره و... ).
ـ الگوی مناسبی برای ابراز درست ( و نه سرکوب ) و تحت کنترل در آوردن احساسات منفی خود برای او باشید ( الان من بدلیل اون کارت عصبانی هستم و برای اینکه آروم بشم باید چند دقیقه تنها باشم بعدش با هم صحبت می کنیم ). درمواجهه با احساسات و تجربیات منفی فرزندان در اکثر موارد یک آغوش پر مهر و محبت و نوازش و ابراز همدلی با کودک بهترین واکنش خواهد بود. در چنین مواردی هیچگاه سعی نکنید به طریق مختلف سرپوشی بر احساس او یا عامل بوجود آورنده آن بگذارید ( مثلاً!دوستت اذیتت کرده، یا باهات بازی نمیکنه؟ عیبی نداره بیا با هم بریم پارک یا بستنی بخوریم بدترین نوع واکنش است ). در چنین مواردی سعی کنید در صورت امکان او را کمک کنید تا راه حل و یا پاسخی برای مشکل و عامل بوجود آورنده ناراحتی اش پیدا کند. بدین ترتیب قدرت و توانایی برخورد صحیح با مسئله و حل آن در او پرورش می یابد ( مثلاً خیی ناراحت شدی؟ فکر می کنی چرا اون کار روکرد؟ فکر می کنی از قصد این کار رو کرده یا متوجه نبوده؟ ؛ یا میتونی بهش بگی این کارش درست نیست و باعث اذیت و ناراحتی ات شده؛ و... ).
ـ الگوی تربیتی مقتدرانه عاشقانه ( و نه مستبدانه ) را بکار ببندید ( قواعد و مقررات معدود، ثابت و منطقی وعقلانی همراه با عواقب مشخص بر اساس مهر و محبت. برای مطالعه کامل به کتاب « پرورش و مراقبت از کودکان 2 تا 5 ساله »مراجعه کنید ).
ـ جداً از هر نوع تحقیر، سرزنش، مسخره کردن و برچسب زدن خودداری کنید ( حتی در حد « مثل نی نی کوچولو ها نباش »تا چه برسد به کاربرد کلماتی نظیر ( تنبل، هپلو و... ). در این سنین اولاً کودک قادر به درک شوخی نیست و ثانیاً هر نوع قضاوت وکلامی از طرف والدین به منزله حکم الهی تلقی شده و دردرون کودک نهادینه می شود ( به جای اینکه بگویید: « این قدرشرو شیطون نباش »می توانید بگویید: « ما تو خونه دیگران به وسایلشون بدون اجازه دست نمی زنیم یااز مبلمانشون بالا نمی ریم »؛ یا: من الان نیاز به کمی آرامش دارم و ازت میخوام بری حیاط بازی کنی؛ و یا اینکه توجه کودک را به چیزی دیگر جلب
کرد. ( برای مطالعه کامل به کتاب « پرورش و مراقبت از کودکان 2 تا 5 ساله »از همین مجموعه مراجعه کنید ).
ـ به جای بازیهای رقابتی بازیهای همکارانه و گروهی برپا کنید.
ـ روحیه ورزشکاری را در او تقویت کنیدو نه برنده شدن را ( بهترین خود را انجام دادن، عدم تحقیر یا مسخره کردن بازنده و... )
* آموزش و تقویت صبر کردن و خویشتن داری ( seIf-control ) :
یکی از ویژگیهای مهم شخصیتی قدرت به کنترل در آوردن هوی وهوس و بتاخیر انداختن یک لذت وخوشی درحال حاضر برای کسب لذت وخشنودی بیشتر و یا موفقیت در آینده است و می توان از حوالی یک سالگی با بتاخیرانداختن پاسخ به خواسته های کودک و بتاخیرانداختن لذت و پاداش ( deIaf gratification ) آن را در کودک تقویت نمود. برای رسیدن به این هدف رعایت نکات زیر کمک کننده خواهد بود:
ـ برحسب توان و درک کودک، اهمیت موضوع و شرایط مناسب، برآورده کردن خواسته کودک را چند ثانیه و به تدریج چند دقیقه به تاخیر بیاندازید ( « مامانی!این قصه رو برام می خونی؟ »آره عزیزم. صبرکن اول غذا رو درست کنم یا غذا ممکن بسوزه، برم زیر گاز رو کم کنم میام برات میخونم؛ یا: تا 10 که بشمری اونو. . )
ـ برحسب سن کودک جدول زمان بندی را مراعات کنید ( مثلاً هنوز زمان تماشای تلویزین نیست و ساعت چهاره که تقریباض همون موقعی که بابایی می رسه خونه و... .؛ یا دو شب که خوابیدیم، بعدش می ریم شهربازی و... )
ـ هراز گاهی برنامه و هدف های کوتاه مدت و مناسب برای فرزندتان بگذارید و دو یا سه جایزه و پاداشی را که فکر می کنید او دوست خواهد داشت، پیشنهاد کنید و اجازه دهید او پاداش را از میان آنها انتخاب کند. مثلاً اگر فرزندتان بعد از بازی اسباب بازیهاش رامرتب و جمع نمی کند، می توانید به او پیشنهاد کنید که اگر هر شب قبل ازخوابیدن اسباب بازیهایش را برای پنج روز جمع و مرتب کند یکی ازجایزه های... یا... یا... را به انتخاب اوخواهید داد. برای این منظور می توانید یک
ورقه که پنج دایره یا مربع روی آن کشیده اید به او بدهید و بخواهید هر روز این کار را کرد یکی از آنها را رنگ کند و وقتی همه آنها رنگ شد، زمان دریافت جایزه فرا خواهد رسید. در این سنین بهتر است جایزه در بیشتر موارد غیر مادی باشد ( مثلاً‌ آب بازی در حیاط منزل با پدر و مادر یا رفتن به باغ وحش و... )
ـ با توضیح و نشان دادن شکل در مورد نحوه رشد گیاه، چند گلدان و به تعداد آنها تخم چند نوع گل با سرعت رشد و بزرگ شدن زیاد را تهیه کنید و به اتفاق فرزندتان آنها را بکارید و آبیاری و مراقبت کنید تا اینکه به بار و گل دادن برسند.
ـ از طریق آموزش تکنیک هواس پرت کردن از روی موضوع وسوسه برانگیر و تمرکز کردن به هدف‌، توانایی او را برای کنترل بهتر هوی و هوس خود تقویت کنید ( این تکنیک بایستی همواره برای ماهها و سالها تمرین شود تا به یک عادت تبدیل شود ).
ـ اگر قرار است وسیله ای را ظرف یکی دو هفته آینده برای کودکتان بخرید یک قلک به او داده و روی آن به تعداد روزها دایره یا مثلث کشیده و هر روز قسمتی از پول آن وسیله را بدهید و از او بخواهید هر روز که به او پول می دهید و آن را در قلک می اندازد یکی از آنها را رنگ کند. وقتی همه آنها رنگ شده پول به مقدار کافی جمع کرده و موقع خرید آن وسیله خواهد بود ( می توان از برچسب های خوشگل به جای شکل ها و رنگ کردن استفاده کرد ).
* آموزش رعایت کردن نوبت:
زندگی روزمره ما پر از صبر کردن و رعایت نوبت است و کودکان از حوالی 36 ماهگی قادر به درک آن هستند. هر چند برخی موارد ( خصوصاً‌ اگر مخل بازی یا برنامه شان باشد ) آن را رعایت نمی کنند. توجه به نکات زیر می تواند آنها را در این زمینه کمک کند ( همچنانکه ملاحظه می شود لازمه رعایت نوبت، توانایی در صبر کردن و کنترل خود است ) :
ـ مفهوم نوبت را به صورت کلامی وعینی به کودک توضیح دهید.
ـ در زندگی روزمره موارد عینی نوبت و رعایت حق و حقوق دیگران را متذکر شوید ( مثلاً‌ در صف نانوایی حالا نوبت ماست، یا در بازی حالا نوبت توست و... )
ـ بازیهای نوبتی راه بیاندازید ( نظیر پرت کردن یا شوت کردن نوبتی توپ... )
ـ از تکنیک شیر یا خط، سنگ کاغذ قیچی و یا زنگ ساعت برای تعیین و تعویض نوبت استفاده کنید.
ـ در زمانهای مناسب وقتی بازیت با اون تموم شد، می تونم بااون بازی کنم »را برای کودکان تکرار کنید تا در ذهن او ملکه شود ( بازی خواهرت با سه چرخه هنوز تموم نشده، بهتره تو با توپ بازی کنی تا نوبتت بشه! )
ـ در اوایل در بازیها فواصل تعویض نوبت را بسیار کوتاه انتخاب کنید ( چند ثانیه ) و آنگاه با تغییر نوع بازی به تدریج در جلسات بعدی طول مدت نوبت و صبر کردن را افزایش دهید تا اینکه بالاخره به چند دقیقه برسد ( با افزایش تعداد افزاد می توان به راحتی به این هدف رسید ).

توجه:

به خاطر داشته باشید که کودک سه ساله در هر بار فقط قادر به تمرکز و پیروی از یک مرحله است و لذا در بازیها بایستی برای هر مرحله دستورالعمل روشن داده شود ( مثلاً‌ شما نمی توانید به او بگویید که عروسکها را روی میز و ماشین ها را زیر میز بگذار. بلکه باید ابتدا یکی از آنها گفته شود و سپس کار دوم ).
منبع مقاله :
سادتیان، سید اصغر؛ (1389)، کمرویی، خجالت، ترسویی، اضطراب، و ترس از مدرسه، جسارت، ابراز وجود، ترس از سخنرانی، اضطراب اجتماعی، مهارتهای اجتماعی در کودکان نوجوانان و بالغین، نشر انتشارات ما و شما، چاپ دوم
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان