اهمیت و نقش تاثیرگذار اقتصاد در جهان امروز سبب شده تا این مولفه در حیطه علوم با اهمیت زیادی در دنیا مطرح شود. علمی شدن فعالیت های اقتصادی نه تنها باعث افزایش بهره وری در امر تولید گردیده بلکه به عنوان رشته ای مستقل در مجامع علمی و دانشگاهی مورد توجه قرار گرفته است. اهتمام به تحقیق و مطالعات اقتصادی موجب شکوفایی شیوه های نوین تولید و صنایع گردیده است. لزوم بهره گیری از تجربیات کشورهای پیشرفته به معنای تقلید یا صرف نظر از مدل ملی اقتصاد نیست. بلکه بهره گیری از دانشی است که آنها در این زمینه به دست آورده اند.
امر تولید ملی پیش نیازهای فراوانی برای تحقق دارد. این نیازها شناخته نخواهد شد،مگراینکه مطالعات علمی و موردی درهریک صورت گیرد و راهکارهای علمی نیز برای آنها استخراج گردد. لازم است تا تحقیقات توسعه ای با هدف بهبود تکنولوژی تولید و تغییر در خط تولید محصول مشخص انجام شود، وضروری است این فعالیت ها توسط بنگاه های فعال در صنعت مربوطه حمایت گردد.
محل ورود دولت نیز در این عرصه آن است که با حفظ و تحکیم حمایت های خود، اعتمادسازی لازم در فضای خلق ایده های جدید را برای محققین و مبدعین فراهم کند. فراموش نکنیم یکی از مولفه های اصلی رشد در امر اقتصاد، انباشت سرمایه های انسانی است. انباشت سرمایه انسانی به معنای افزایش آمار نیروی آموزش دیده به لحاظ تئوری و عملی می باشد. مهمتر اینکه ارزش نیروی انسانی زمانی محقق می شود که چرخه اقتصاد زمینه های جذب آن را داشته باشد و دانش نیروی انسانی مرتبط با فعالیت های تولیدی صورت گیرد. در غیر این صورت آموزش نیروهای انسانی در مواردی که زمینه فعالیت آنها در کشور وجود نداشته باشد، امری بیهوده و هزینه آور است.
نکته بعدی بحث رقابت های اقتصادی است. رقابت انحصاری و خصوصی مناسب ترین ساختاری است که تعامل بین تحقیقات علمی در اقتصاد را توصیف می کند. در این فضا محقق در صورت ابداع ایده ای جدید می تواند ابداع خود را به بازار تولید عرضه کند و در قبال آن سود خوبی به دست آورد. این امر از یک سو بهره وری تولید را بالا می برد و از سوی دیگر سطح علمی در اقتصاد کشور را افزایش می دهد. در این میان این وظیفه دولت است تا به عنوان حمایت کننده در دو زمینه فعالیت سازنده داشته باشد. اولاً دولت باید با فراهم کردن فضاها و پارک های علمی آموزشی، بستر را برای پژوهشگران آماده سازد و از ایده ها و طرح های علمی حمایت نماید. این روند هرچند به نتیجه عملی ختم نشود، حداقل راه را برای رسیدن به هدف کوتاه تر خواهد کرد. لذا دولت باید روند آموزش های علمی را تسهیل نماید. نکته دوم در وظایف حمایتی دولت، بحث همراهی با واحدهای خصوصی است. دولت باید وظیفه اجرای ایده های علمی در امر تولید را به عهده بخش خصوصی بگذارد و خود به عنوان نظاره گر عمل کند. متاسفانه حمایت دولتی درامر اقتصاد در کشورما همگی به تصدی دولت رسیده و صنعت مورد نظر به سبب حمایت های کنترل شده به شکوفایی رسیده است.
نتیجه اینکه رشد و افزایش تولید ملی باید با رویکردی علمی پرورش یابد. تزریق سرمایه بدون پشتوانه علمی به بخش صنعت تنها مایه درجا زدن و سکون خواهد شد. لذا باید با بکارگیری روش های علمی، داشته های تولیدی و صنعتی موجود را ارتقا دهیم و زمینه را برای بروز و شکوفایی روش های جدید و پیشرفته، با حمایت های هدفمند فراهم کنیم.