وقت آن آمد که خیزد ساقی و ساغر دهد

در اوایل بعثت رسول اکرم(ص) وقتی آیه کریمه «و انذر عشیرتک الاقربین؛ خویشاوندان و نزدیکانت را هشدار بده.» نازل شد، رسول خدا(ص) فرزندان عبد المطلب را در آن روز که قریب ۴۰ نفر بودند، دعوت فرمود و با ارائه معجزی در برکت طعام (شیر و کباب) به آنان فرمود:

در اوایل بعثت رسول اکرم(ص) وقتی آیه کریمه «و انذر عشیرتک الاقربین؛ خویشاوندان و نزدیکانت را هشدار بده.» نازل شد، رسول خدا(ص) فرزندان عبد المطلب را در آن روز که قریب 40 نفر بودند، دعوت فرمود و با ارائه معجزی در برکت طعام (شیر و کباب) به آنان فرمود:

«ای فرزندان عبد المطلب، به خدا سوگند که هیچ جوانمردی از جوانمردان برای عشیره خودش، سعادت و عزتی بهتر از آنچه من برای شما آوردم، نیاورده است. من برای شما خیر دنیا و آخرت آورده ام. خداوند مرا مأمور فرموده است که شما را طور خصوصی دعوت و انذار کنم. اینک من در میان شما به دعوت قیام کرده ام. کدامیک از شما در سرانجام دادن و به سامان رساندن امر رسالت با من همکاری و معاونت می کنید؟ تا در برابر از شرف برادری، وصایت و جانشینی من برخوردار شوید؟»

با آنکه حاضران در مجلس - جز معدودی مانند ابو لهب - همگان به سلامت نفس و صدق لهجه و گفتار آن سرور مطمئن بودند، و در آن میان ابو طالب، عم بزرگوارش به خاطر ایمان و اعتقاد نهانی کفالت و حمایت او را بر عهده داشت و از پیشرفت امر رسالت و ترویج دین آن حضرت خرسند و سرافراز می گشت، با این حال، هیچ کس لب به سخن نگشود و داوطلب احراز این شرافت نشد. تا آن جا که رسول خدا(ص) سه نوبت پیشنهاد خود را مطرح کرد و پاسخی نشنید و در هرسه بار، تنها علی بن ابیطالب(ع) با کمال اخلاص و رشادت به پا خاست و داوطلب شد که یاری و نصرت آن بزرگوار را از دل و جان به عهده بگیرد و در راه اعتلای دین الهی از هیچ گونه فداکاری مضایقه نکند.

در نوبت سوم، پیامبر دست علی را به عنوان پذیرش پیمان و امضای بیعت در دست گرفت و صریحا فرمود: «ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم. فاسمعوا له و اطیعوا؛ این، برادر من، وصی من و خلیفه ام پس از من در میان شماست. سخن او را بشنوید و فرمانش را اطاعت کنید.»[1]

این کلام پیامبر که در واقع باید آن را نوعی رأی اعتماد رسول خدا به حضرت علی(ع) محسوب داشت، اگرچه بر بزرگان قریش گران آمد، اما حوادث بعدی نشان داد که علی(ع) به راستی شایسته تأیید فرستاده خدا بوده است. زیرا همان گونه که می دانیم و در حافظه تاریخ نیز ضبط است، آن حضرت در هنگام دعوت ده ساله پیامبر اکرم(ص) در مکه، بزرگترین حامی و حافظ جان پیامبر در برابر تعرض های اوباش کفار بود، در شب هجرت، در بستر حضرت ختمی مرتبت خوابید و جانفشانی ها و فداکاری های او در راه اسلام، پس از هجرت پیامبر به مدینه، چنان گسترده است که هیچ قلمی را توان توصیف آنها نیست و نگاهی به جنگ های بدر، احد،حنین،خندق و...انبوهی از مراتب اخلاص و ارادت علی(ع) به اسلام و رسول آن بازگو می کند و نقل است در غزوه احد، بعد از اینکه علی مرتضی دلاورانه شمشیر می زد و سعی داشت تا به هر نحو شده، سپاه اسلام را در برابر کفار منصور سازد،جبرئیل بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد و عرض کرد: «یا رسول الله،ملایکه آسمان از مواسات این جوانمرد و جانفشانی او در راه سلامت و حفظ جان شما به شگفت آمده اند» و رسول خدا فرمود: «و ما یعنه من هذا؟ و هو منی انا منه؛ چرا چنین نباشد؟درحالی که من و او پیمان اتحاد و یگانگی داریم.»[2]

همچنین در منابع تاریخی اسلام آمده است که وقتی به پیامبر وحی نازل شد که «و اذان من الله و رسوله،الی الناس»[3]

و آن حضرت ابوبکر بن ابی قحافه را برای این کار در نظر گرفت و به وی تکلیف کرد تا آیات برائت را به مشرکان ابلاغ کند، جبرییل بر آن حضرت نازل شد و عرض کرد: «لا یؤدی عنک الاّ انت اورجل منک؛ کسی نمی تواند در عوض تو رسالت الهی را ابلاغ کند. مگر خودت، یا آنکه با تو متحد و برابر باشد.»[4] لذا، رسول خدا، علی(ع) را ناقه عصبا (شتر سواری ویژه خود) سوار کرده و در تعقیب ابو بکر گسیل داشت تا آیات برائت را از وی دریافت کند. هنگامی که ابو بکر مراجعت و علت را استفسار کرد، پیامبر به او فرمود: «جبرئیل ایمن از جانب خدای عزّ و جل پیام آورده که در عوض من کسی نمی تواند تبلیغ رسالت کند. مگر خودم یا کسی که از من باشد و چون تنها علی از من است و من از او هستم،به جای من کسی جز او نمی تواند ادای رسالت کند.»

در مواردی دیگری نیز پیامبر(ص) خطاب به علی(ع) جمله «هو منی و انا منه» را بر زبان آورده، که یکی از آنها به زمان بازگشت پیامبر از عمرة القضا مربوط می شود.[5] ازاین رو،حتی قبل از آن که واقعه غدیر اتفاق بیفتد نیز مسلمانان از میزان اعتماد پیامبر اکرم(ص) به حضرت علی(ع) اطلاع داشتند و چنان نبود که تصور شود رسول خدا به ناگهان تصمیم بر انتخاب حضرت علی(ع) به جانشینی خود گرفت و اصلح آن است که گفته شود واقعه غدیر خم، در واقع، تأیید و تأکید مجدد پیامبر اکرم(ص) بر انتخاب جانشین خود بود.

 

پی نوشت ها: 


[1] علامه امینی، القدیر، ج 2، ص 278 تا 284.

[2] همان، ص 59 و-61 در تفسیر کشف الاسرار. (ج 1- ص 395). آمده است که بعد از خطاب جبرئیل، رسول اکرم به حضرت علی فرموده: انت منی و انا منک و در جلد 3-ص 150 همان کتاب به نقل از عمران بن حصین آمده است که رسول خدا فرمود: ان علیا منی و انا منه و هو ولی کل مؤمن بعدی.

[3] نگاه کنید به آیه 3 از سوره توبه.

[4] سیوطی، الدر المنثور، ج، 3، ص 209. ضمنا این حکایت در اغلب تفسیرهایی که نگارنده دیده ام، ذیل آیات برائت آمده و علامه امینی نیز در کتاب الغدیر (ج 6، ص 338 تا 341) آن را به نقل از 73 مأخذ معتبر ذکر کرده است.

[5] سیره ابن هشام، ج 1، ص 505

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان