دروغ، یا همان سخن ناراست، خلاف حقیقت، قول ناحق[1] که در عربی کذب گفته می شود، در اصل یک گناه کلامی است. وقتی شخصی از گذشته یا در قالب وعده نسبت به آینده، سخنی ناحق و خلاف واقع بیان می کند، چنین سخنی را دروغ و سخنگو را دروغگو می نامند.[2]
در ادبیات عربی و فرهنگی قرآنی با توجه به نوع و هدف، شدت و ضعف و مانند آن، واژگانی را برای بیان این مفهوم کذب و دروغ به کار می گیرند که شامل واژگانی چون «زور»، «خرص»، «افترا»، «افک»، «بهتان»، «قذف»، «تهمت» و مانند آنها می شود.
با نگاهی به اهداف و عوامل دروغ می توان گفت که نقش «مصلحت» در دروغ نقش اساسی را بازی می کند؛ اما این مصلحت به جای آنکه در مسیر انسانیت باشد درمسیر خواسته های نفسانی و هواهای دنیوی و فردی شخص دروغگو است.
اهداف وعوامل ارتکاب دروغ
در قرآن اهداف و عواملی برای ارتکاب دروغ بیان شده که عبارتند از:
1.فریب و نیرنگ:
بسیاری از مردم دروغ را برای فریب و نیرنگ دیگران به کار می برند تا حقیقت خود و یا امر دیگری را نهان سازند و وجه مثبت و مقبولی به موضوع بدهند.[3]
2.نهان سازی و پنهان کردن مخالفت های قانونی:
از اهداف دروغگو و فلسفه دروغگویی، پنهان کردن جرم است. وقتی انسانی بر خلاف قوانین عقلی، شرعی، عرفی و رسوم و آداب اجتماعی و حتی گروهی و بلکه حتی شخصی عمل می کند، با دروغ می کوشد آن را نهان کند تا این گونه از آثار و عواقب عمل رهایی یابد؛ زیرا می داند در صورت صداقت و راستگویی باید تبعات عمل خویش را نیز بپذیرد و تحمل کند.[4]
3.انکار حقایق:
از دیگر اهداف دروغگویان انکار حقایق است. دروغگو برای این که حقیقتی را نپذیرد و بتواند با آثار و تبعات پذیرش حق مخالفت ورزد، با دروغ می کوشد تا خود را از حقیقت و آثار پذیرش آن در امان نگه دارد. از این رو مثلا با دروغ حقیقت وحی را منکر می شود تا بتواند دنیای خویش را چنان که می خواهد بسازد و از هرگونه پیروی از قوانین شرعی و تبعات آن در دنیا در امان ماند.[5]
4.حسادت:
یکی از عواملی که دروغ را موجب می شود، حسادت نسبت به داشته های دیگران بویژه دوستان و خویشان و آشنایان است. حسادت عامل بسیاری از رفتارهای زشت و ضداخلاقی و بلکه خطرآفرین چون قتل است. بی گمان داستان حسادت قابیل و نیز برادران حضرت یوسف(ع) نمونه ای روشن از نقش حسادت در قتل است.[6] بنابراین، دروغ گفتن برای حسد کننده، یک کار ساده تری است تا بتواند با آن به مقاصد زشت خود برسد و خودش را به ظاهر از آتش حسادت درونی و باطنی راحت سازد.[7]
5.امنیت جانی:
از دیگر عواملی که انسان را به دروغگویی می کشاند و مطلبی را برخلاف اعتقادات و باورهایش بر زبان می آورد، رهایی از قتل است. در حقیقت دروغ گویی، دژی است که شخص برای رهایی از قتل بدان پناه می برد و این گونه امنیت جانی خودش را تضمین می کند.[8]
6.مقاصد دیگر:
امور دیگری چون حفظ مال و آبرو و مانند آن نیز از مسائلی است که شخص را به دروغگویی می کشاند.اینها نمونه هایی از اهداف و عوامل و انگیزه هایی است که انسان را به دروغ می کشاند. از این علل و اهداف و عوامل به سادگی می توان دریافت که «مصلحت» نقش اساسی را در دروغگویی ایفا می کند؛ زیرا هرکسی به مصلحتی دروغ می گوید.
اما پرسش این است که آیا واقعاً هر یک از این اهداف و علل و عوامل می تواند از نظر آموزه های قرآنی به عنوان مصلحت تلقی شود؟ و این مصلحت می تواند توجیهی برای دروغ گوئی باشد؟
مفهوم مصلحت از نظر آموزه های قرآنی
در فرهنگ قرآن، مصلحت باید براساس فلسفه آفرینش انسان و مسئولیت خلافت الهی او تعریف، تبیین، تحلیل و توصیه شود.
واژه مصلحت از کلمه عربی «صلح» گرفته شده است. مصلحت مقابل مفسدت، به معنای صلاح، شایستگی، صواب، نفع، مقتضا و مانند آن به کار می رود.[9]
عموم مردم وقتی از مصلحت سخن می گویند همان منفعت شخصی یا گروهی را مدنظر قرار می دهند و کمتر کسی است که مصالح عمومی مراد و منظورش باشد. به همین میزان کمتر می توان افرادی را یافت که وقتی از مصلحت سخن می گویند مرادشان مصالح شرعی و مقاصد دینی باشد.
مصلحتی که در آیات قرآنی مورد تأکید و توجه است، همان مصالحی است که دین برای آن آمده است. بنابراین، مصلحتی فراتر از هدایت و عدالت الهی نخواهد بود بگونه ای که حقوق مردم بی ملاحظه دین، مذهب، قوم، رنگ، نژاد و جنسیت در آن مدنظر گرفته شود؛ چراکه هدف از دین، ارسال رسولان و انزال کتب الهی و مانند آن چیزی جز عدالت برای همگان نیست.[10] پس مصلحت شرعی را باید در همان مصلحت عمومی عدالت جست وجو کرد.
بنابراین، هیچ پایه و اساسی برای دروغگویی براساس این نظریه وجود ندارد، زیرا هرگز دروغ تامین کننده عدالت نخواهد بود و مردم را به کمال و مکارم اخلاقی که ماموریت پیامبران از جمله پیامبر گرامی(ص) اسلام است رهنمون نمی شود. در چارچوب این فلسفه و سبک زندگی است که دروغ به عنوان بدترین روش معرفی می شود، زیرا خاستگاه بسیاری از گناهان و کلید شیطانی دروازه بسیاری از معضلات و نابهنجار و مشکلاتی است که بر روی جامعه گشوده می شود.[11]
اصولا اسلام بر آن است تا هرگونه مفسدتی را بردارد و جامعه را به سمت مصلحت هدایت کند که بر پایه عدالت و صداقت و امانت داری و دیگر اصول اخلاقی انسانی و الهی قرار دارد. از این رو هر فرد مسئولیت دارد تا در حد توان خویش در اصلاح امور فاسد بکوشد[12] و فساد از جمله فساد اخلاقی مانند دروغگویی را از میان بردارد. بنابراین نمی توان با امری که خود مفسدت است به اصلاح امور پرداخت. به سخن دیگر نمی شود با دروغی که در ذات خودش فساد و ناحق است، اصلاح و حق ایجاد کرد.
مصادیق مصلحت واقعی
بنابراین، دروغ به هر شکلی و قسمی حرام و گناه است، حال دروغ گفتاری، دروغ در نیت، دروغ در وعده، دروغ در تصمیم و عزم یا دروغ در عمل و رفتار باشد یا از دروغ هایی باشد که برای منفعت شخصی یا عمومی گفته می شود.
دروغ تنها زمانی مجاز می شود که ضرورت و اضطراری ایجاد شده باشد. شکی نیست که در هنگام ضرورت، برخی از امور که حرام و گناه است، حلال و مجاز می شود. این حلیت و جواز تنها در محدوده های خاصی است. به این معنا که هم از نظر زمانی محدود است و هم از نظر مقدار و میزانی که مجاز به مخالفت است. از این رو گفته شده: الضروره تبیح المحظوره، ضرورت محظور و نهی شده را مجاز و مباح می کند. اما در عین حال گفته شده است: الضروره تتقدر بقدرها، ضرورت به میزان و مقدارش جایز و مباح می شود. پس اگر جوازی برای دروغگویی است در یک محدوده مشخص و بسته و زمان ضرورت است.
موارد اضطراری جواز دروغ
اما این ضرورت و اضطراری که دروغگویی را مجاز می شمارد و به اصطلاح مصلحت آمیز است کدام ها هستند؟
1.اصلاح ذات بین:
یکی از ضرورت هایی که دروغگویی را مجاز می کند، زمانی است که میان دو نفر به ویژه همسران اختلافی پیش آمده که موجب طلاق می شود. پس در این مورد می توان دروغ گفت. امام صادق(ع) درباره جواز دروغ برای اصلاح بین مردم فرموده است: «ان الله احب الکذب فی الاصلاح... و ابغض الکذب فی غیر الاصلاح، خداوند دروغ گفتن را در مورد اصلاح بین مردم دوست دارد.»[13]
2.دفع شر ستمگران:
امام صادق(ع) درباره این ضرورت فرموده است: «الکذب مذموم الا فی امرین: دفع شر الظلمه و اصلاح ذات البین، کذب بد است مگر در دو مورد: با دروغ شر ظالمی را از خود یا از دیگران دفع کند یا با دروغ بین دو نفر اصلاح ایجاد کند».[14]
3.دروغ برای دفع ضرر جانی، عرضی و مالی سنگین و غیرقابل جبران:
انسان به خاطر ضرر جانی، ناموسی و مالی سنگین می تواند دروغ بگوید. مراد از ضرورت ضرر مالی این است که ضرر چنان سنگین است که تحمل آن دشوار باشد. اما ضررهای ناچیز موجب جواز دروغ نیست.
بنابراین، اگر مراد از مصلحت همان منفعت باشد چنین امری موجب نمی شود تا بتوان به عنوان ضرورت دروغ را مجاز دانست. از این رو مراجع تقلید در استفتاهای خویش می فرمایند: «دروغ مصلحتی» به معنای رایج نزد مردم- که در واقع «دروغ منفعتی» است- حرام است. موارد جواز دروغ در اسلام مشخص است؛ از جمله آنها وجود مصلحت اهم مثل حفظ جان مؤمن و یا رفع نزاع بین دو مسلمان است.[15]
پس فلسفه و حکمتی که باعث می شود برخی از اقسام دروغ جایز شمرده شود، وجود مصلحت برتری، همچون حفظ منافع معنوی مؤمنین، سلامت و امنیت جامعه ایمانی و خانواده است که در آن موارد بر مفسده دروغ گویی ترجیح می یابد. در این صورت اگر دروغ گفتن باعث حفظ یک مصلحت مهم تری در بین می شود مثل آنکه اگر دروغ گفته شود باعث می شود با افشاء نکردن راز یک مومن جان یا مال و یا آبروی او حفظ گردد، در این صورت دروغ گفتن اشکال ندارد.[16]
از نظر اسلام گاه حتی راست گفتن بدتر از دروغ گفتن است؛ زیرا شری را موجب می شود که نمی توان از ضرر آن در امان ماند. امام رضا(ع) می فرماید: همانا شخصی در حق برادر مسلمانش سخن راستی می گوید که با این گفتار، او را گرفتار می کند، پس نزد خدا از دروغگویان است و همانا شخصی در حق برادر مسلمانش دروغی می گوید که با آن دروغ، از او دفع ضرر می کند؛ پس نزد خدا از راستگویان است.[17]
امام صادق(ع) می فرماید: هر مسلمانی که از او درباره مسلمان دیگری بپرسند و او راست بگوید و بدین ترتیب زیانی به آن مسلمان برساند، از دروغ گویان به شمار خواهد رفت وهر که درباره مسلمانی از او بپرسند و او دروغ بگوید و بدین ترتیب به آن مسلمان نفعی برساند، نزد خداوند از صادقان شمرده خواهد شد.[18]
پیامبر اکرم(ص) به حضرت علی(ع) وصیت فرمود: «ان الله احب الکذب فی الصلاح و ابغض الصدق فی الفساد؛ همانا خداوند دروغ به مصلحت وخیر را دوست دارد و از راستی که فساد در پی داشته باشد، متنفر است»[19]
امام صادق(ع) نیز فرموده است: «الکلام ثلاثه صدق و کذب و اصلاح بین الناس؛ کلام سه قسم است؛ راست و دروغ و کلامی که باعث حل اختلاف بین مردم می شود.»[20]
آثار دروغ گویی در دنیا و آخرت
چنانکه گفته شد دروغ از گناهان کبیره است که خداوند عذاب دوزخ را به دروغگو وعده داده است. از این رو انسان می بایست خیلی احتیاط کند و به دام مصلحت و ضرورت های دروغین نیفتد؛ زیرا گاه انسان گمان می کند که ضرورت و یا مصلحتی است که می بایست دروغ بگوید، در حالی که یا مصلحت و ضرورتی ندارد و یا مصلحت و ضرورت به این اندازه نیست که آدم پیه دروغ و تبعات آن را به تن بمالد.
در حدیثی از امام باقر(ع) آمده است: ان الله عز و جل جعل للشر اقفالا، و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب، والکذب شر من الشراب؛ خداوند متعال برای شر و بدی، قفل هایی قرار داده که کلید آن قفل ها شراب است (چرا که مانع اصلی زشتی ها و بدی ها عقل است و مشروبات الکلی عقل را از کار می اندازد) سپس اضافه فرمود: دروغ از شراب هم بدتر است.[21]
از نظر قرآن آثاری برای دروغ است که هر انسانی باید احتیاط کند و تنها به احتمال ضرورت و مصلحت، اقدام به دروغ نکند. پس در هنگام شبهه و احتمال می بایست از دروغ پرهیز کرد. برخی از این آثار عبارتند از:
1. بیمار دلی:
از آثار دروغ این است که انسان دچار بیماری های روانی و روحی می شود و قلب گرفتار اضطراب و تشویش شده و آرامش از او سلب خواهد شد. هرچه دروغ و دوروئی در انسان افزایش یابد، بیماردلی نیز به همان میزان افزایش یافته و ناراحتی روحی و روانی او تشدید می شود.[22]
2.زیان و ضرر:
انسان گمان می کند با دروغ به منفعتی می رسد و سودی می برد، ولی اگر خوب دقت کند، دروغ هرگز سودی پایدار به دنبال ندارد، بلکه در نهایت دروغ به جای آنکه منفعت زا باشد، منافع او را از میان برده و او را دچار زیان و ضرر می کند. این ضرر و خسران، هم دنیوی و هم اخروی خواهد بود.[23]
3.مصداق ظالم:
دروغگو به سبب دروغ از جاده عدالت بیرون رفته و از مصادیق ظالم خواهد بود و آثار ظلم و ستم در دنیا و آخرت گریبانگیر او خواهد شد.[24]
4.محرومیت از رستگاری:
انسان دروغگو از رستگاری دنیوی و اخروی محروم خواهد شد.[25]
5.محرومیت از هدایت الهی:
کسانی که دروغ می گویند از تقوا بی بهره خواهند بود چنانکه از هدایت وحیانی که اهل تقوا از آن سود می برند نیز بهره ای نخواهند برد.[26]
6.روسیاهی در آخرت:
انسان دروغگو در قیامت روسیاه محشور خواهد شد و همگان از چهره سیاه اش می فهمند که دروغگوست.[27]
7.بدعت:
دروغگو در نهایت گرفتار بدعت در دین می شود و به خدا و پیامبرش افترا می زند که اموری را به عنوان دین مطرح می کند که از دین و شریعت نیست.[28]
چهره قیامتی و برزخی دروغگویان
انسان در جهان حاضر، ماهیت خود را برای ابدیت می سازد. انسان ها در قیامت به چهره هایی برانگیخته می شوند که خودشان در دنیا از خودشان ساخته اند. کسانی که چشم بصیرت و برزخی دارند چهره های مردم را در همین دنیا می بینند که چگونه هستند؛ چنانکه در روایات است که وقتی ابوبصیر به اعجازی، مردم را در حج دید، آنان را چون جانورانی یافت.
ابوبصیر از دوستان روشن دل امام باقر(ع) در یکی از سال ها در مراسم حج به همراه آن امام طواف می کرد. او می گوید: از زیادی صداها و تکبیرهای حجاج به شگفت آمدم و به امام عرضه داشتم: «ما اکثر الحجیج و اکثر الضجیج؛ چقدر حاجی زیاد شده است و سر و صداها چقدر بیشتر شده.»
در این موقع امام(ع) فرمود: «یا ابابصیر! ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج؛ ای ابابصیر! چقدر حاجی کم است اما سر و صدا زیاد است.» آیا می خواهی راستی گفته ام را ثابت کنم و خودت با چشم خویش حقیقت گفتار مرا ببینی؟
عرض کردم: چطور ممکن است ای مولای من؟!
فرمود: «جلوتر بیا!» من به امام باقر(ع) نزدیک شدم. دست مبارک را بر چشم هایم کشید و چند جمله دعا کرد. در این حال من بینایی خود را باز یافتم. امام فرمود: ای ابابصیر! حالا به حاجیان طواف کننده بنگر. هنگامی که به جمعیت نگاه کردم، بسیاری از مردم را به صورت میمون و خوک هایی دیدم که در گرد کعبه در حالت حرکت بودند و افراد با ایمان و حاجیان حقیقی در میان آنان مانند نوری در ظلمات می درخشیدند. عرض کردم: «ای مولای من! درست فرمودی و حقیقت گفتار شما بر من ثابت شد، «ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج؛ چقدر حاجی کم و سر و صدا زیاد است.» آنگاه حضرت لب های مبارک را به حرکت درآورد و با خواندن دعائی، چشم های من به حالت اول برگشت.[29]
1.صورت حیوانی دروغگو:
انسانی که دروغ می گوید در آخرت صورت انسانی خود را از دست می دهد و به شکل حیوانی مرکب از خوک و خر خواهد شد. رسول خدا(ص) به حضرت زهرا(س) فرمود: در شب معراج زنی را دیدم که سرش مانند خوک و بدنش مانند بدن الاغ بود و سببش فتنه انگیزی و دروغگویی اش بوده است.[30]
2.بوی گند و تعفن دروغگو در قیامت:
دروغگو به واسطه دروغ، بوی دهانش در قیامت گندیده است. ملائکه از بوی گندش فرار می کنند. بوی گند دهان دروغگو تا به عرش می رسد.[31]
3.عذاب ویژه دروغگو در قیامت:
دروغگو به عذاب مخصوصی معذب می باشد چنان که در کتاب دعوات راوندی، حدیثی طولانی از رسول خدا(ص) روایت نموده که آن حضرت مشاهدات خود را در معراج بیان کرده که از آن جمله فرمود: دیدم مردی که بر پشت خوابانیده شده و دیگری بر سرش ایستاده و در دستش مانند عصائی از آهن که سرش کج باشد، بود پس بر یک طرفش می آمد و با آنچه در دستش بود بر رویش می زد، از طرف دهان تا قفایش را قطعه قطعه می کرد و همچنین به بینی و چشمش می زد تا قفای آن، آنگاه به طرف دیگر می آمد و همین کار را تکرار می کرد و هنوز از این طرف فارغ نشده، طرف دیگر صحیح و به حال اول برمی گشت و با او همان کار اول را می کرد.
پرسیدم: علت عذاب این شخص چیست؟ به من گفتند: این مردی است که صبح وقتی از خانه اش بیرون می رود دروغی می گوید که زیانش به آفاق می رسد و تا روز قیامت بر او چنین عذابی است.[32]
پی نوشتها:
[1] فرهنگ فارسی، ج2، ص 1516
[2] مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 478،«صدق»
[3] اعراف، آیه 20؛ عنکبوت، آیه 12؛ منافقون، آیه 1
[4] یوسف، آیات 17 و 18؛ یوسف، آیات 25 تا 28)
[5] فرقان، آیه4؛ مجمع البیان، ج8-7، ص253
[6] مائده، آیات30 و 31؛ یوسف، آیات8 و 9
[11] شعراء، آیات 221 و 222، مجادله، آیات 14 و 19
[13] میزان الحکمه، عنوان 3466، حدیث 17474
[15] امام، استفتاعات، ج 2، گناهان کبیره، س4؛ و منابع دیگر.
[16] ر.ک؛ ترجمه جامع السعادات، مرحوم نراقی، ج2، بحث دروغ- اصول کافی، ج 2، باب الکذب- میزان الحکمه، ج 117 ص 5119 با ترجمه فارسی، عنوان 457
[17] وسایل شیعه، ج12، ص 255، 16239
[18] میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج9، ص 95
[19] حر عاملی، وسائل الشیعه، ج12، ص 252، ح 16229
[20] کلینی، کافی، ج2، ص 341، ح16
[24] آل عمران، آیه 94؛ انعام، آیات 21 و 93
[25] یونس، آیه 63؛ نحل، آیه 116
[26] زمر، آیه3؛ غافر، آیه28
[29] مناقب، ج4، ص200، بحار، ج46، ص261
[30] گناهان کبیره، شهید آیت الله دستغیب