حالا تصور کنید که وارد شهری شده اید که از قبل شنیده اید آن شهر جزو شهرهای مذهبی محسوب می شود، مثلا جزو یکی از شهرهای اسلامی است، حال برای اینکه پی به اثبات گزاره ی فوق ببرید، به چه چیزهایی توجه می کنید؟ از نظر شما «شهر اسلامی» دارای چه ویژگی هایی است؟ آیا شهری است که صرفا «معماری» آن اسلامی است؟ آیا شهری است که فی المثل در آن گنبد و مناره و اماکن مذهبی زیاد وجود داشته باشد؟ آیا به صرف وجود این موارد می توان گفت که این شهر، اسلامی است؟
ارکان اصلی شهرها
در جواب این سؤالات باید گفت که اگرچه معماری یا «کالبد شهر»، یکی از ارکان اصلی در شناخت تفاوت بین شهر اسلامی با سایر شهرها است، اما همه ی تفاوت در این رکن نیست. در حقیقت معماری شهر، «شرط لازم» برای تحقق شهر اسلامی است نه «شرط کافی». در کنار معماری، شهرها دارای دو رکن مهم دیگر هم هستند: اول، انسان ها به مثابه مهم ترین بازیگران این اجتماع، و دوم روابط و ارتباطات فیمابین این بازیگران. بنابراین هر شهری از دو جزء سخت افزاری و نرم افزاری تشکیل شده است، معماری شهر بعد سخت افزاری آن را تشکیل می دهد و روابط اجتماعی انسان ها بعد نرم افزاری آن را. اتفاقا بعد نرم افزاری شهر نیز مهم تر از بعد سخت افزاری آن است. به سخن دیگر، اگر بپذیریم که «هر شهری را اهالی آن شهر می سازند»، پس شهر اسلامی یعنی شهری که اولا مردمانش مسلمان اند و ثانیا روابط اجتماعی بین آن ها نیز مبتنی بر آموزه های اسلامی است.
اصلاح سبک زندگی
حال، برای ساخت روابط اجتماعی اسلام محور، باید در ابتدا «سبک زندگی» یا به تعبیر رهبر انقلاب «شیوه ی زیستن» مردم را اصلاح کرد. ماه مبارک رمضان یکی از آن ایام خاص سال است که می تواند موجب اصلاح سبک زندگی مردم در دو ساحت «فردی» و «اجتماعی» شود. از نظر فردی، ماه رمضان صرفا بهانه ای است برای آنکه فرد بتواند از سبک زندگی عادی و مرسوم خود مقداری دور شود و خود را هر چه بیشتر به سبک زندگی خدایی نزدیک سازد؛ سبک زندگی ای که در آن قرار است از «دلبستگی» ها و «وابستگی» های متداولِ دنیاییِ خود، دل بکند.
اصلاح سبک زندگی فردی
کما اینکه امام خمینی رحمه الله علیه نیز می فرمایند اگر با تمام شدن ماه رمضان، تغییری در فرد به وجود نیامد، بداند آن گونه که باید، روزه نگرفته است:
«شما اقلاً به آداب اولیه ی روزه عمل نمایید و همان طوری که شکم خود را از خوردن و آشامیدن نگه می دارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصی باز دارید! از هم اکنون بنا بگذارید که زبان را از غیبت، تهمت، بدگویی و دروغ نگه داشته، کینه، حسد و دیگر صفات زشت شیطانی را از دل بیرون کنید... اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییری پدید نیامد و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقی نکرد، معلوم می شود روزه ای که از شما خواسته اند، محقق نشده است.»[1]
اصلاح سبک زندگی اجتماعی
از نقطه نظر اجتماعی نیز واضح است که تغییر رفتار و سبک زندگی افراد، بازتاب و نمود عینی در جامعه خواهد داشت و حال که سبک زندگی شخصی افراد در ماه رمضان تغییر پیدا کرده، در جامعه نیز شاهد تغییراتی خواهیم بود. به همین علت است که بنا بر آمار و پژوهش های انجام شده توسط آسیب شناسان اجتماعی، می توان گفت که آمار جرم و بزهکاری در جامعه، به میزان قابل توجهی در ماه رمضان کاهش می یابد.
فرهنگ سازی افطاری ساده
بررسی تأکیدات رهبر انقلاب بر موضوع افطاری ساده نشان می دهد که در حقیقت ایشان به دنبال بسط فرهنگ افطاری ساده و فرهنگ سازی در این مقوله اند. چرا که از طرفی افطاری ساده، در نقطه مقابل «افطاری مسرفانه» قرار دارد که ناشی از سبک زندگی مصرف گرای افراد است، و از طرفی دیگر باعث فراگیری فرهنگ «انفاق»، یعنی انتقال توجه از «خود» به «دیگران»، و در نتیجه تغییر فضای شهری می شود.
حرکت های اجتماعی، به وجود آورنده تغییر در سبک زندگی
اگرچه رابطه بین فرد و اجتماع، رابطه ای «دیالکتیک» و متقابل است که از هم متأثر هستند اما گاهی اوقات «حرکت های اجتماعی» می توانند هم تأثیرات اجتماعی به دنبال داشته باشد و هم به تبع آن تأثیرات فردی. به عنوان نمونه، یکی از دغدغه هایی که رهبر انقلاب در طول این سال ها در ماه مبارک رمضان دنبال کرده اند، ترویج «افطاری ساده» و عمومی بوده است. افطاری ساده و همگانی در سطح شهر، اگر چه در ظاهر، موضوعی ساده به نظر می رسد اما یکی از مسائلی است که هم جلوه اسلامی بودن یک «شهر اسلامی» را پر رنگ می کند و هم به مرور موجب تغییر در سبک زندگی فردی و اجتماعی مردم می شود.
تاکید بر افطاری ساده
سنت افطاری دادن
اولین بار که رهبر انقلاب به موضوع افطاری ساده اشاره کردند، 24 سال پیش بود. آن ایام ایشان در دیدار مسئولان کمیته امداد امام خمینی رحمه الله علیه چنین فرمودند: «الان در بعضی از کشورهای اسلامی سنت خوبی وجود دارد که در تمام ماه رمضان، اغلب مساجد افطاری می دهند؛ یعنی هرکس برود و وارد مسجد بشود، پذیرایی می شود. البته خانواده ها محروم می مانند؛ فقط مردان افطاری می خورند و برمی گردند! اگر بشود در این جا هم همین سنت در خصوص افراد تحت پوشش شما رواج پیدا کند- البته با حضور تمام افراد خانواده - خوب است. در زمان رژیم گذشته، این ارتباطات معنوی، کم و یا منجمد شده بود؛ که البته متأسفانه بقایایش همچنان باقی است. ما بایستی در دوران اسلامی، این ارتباطات را زنده کنیم.»
افطاری ساده یا مسرفانه
بعدتر، در سال های 86 در خطبه های نماز عید سعید فطر، و سال 87 در خطبه های نماز جمعه نیز ایشان به این موضوع اشاره کردند اما هنوز آنچنان که باید این مسئله فراگیر نشده بود. سال 92 اما در خطبه های نماز عید فطر، بار دیگر رهبر انقلاب به موضوع افطاری ساده اشاره کرده و گفتند: «یک سنت خوب هم امسال بیش از سال های دیگر دیده شد، که خوب است مورد توجه قرار بگیرد و آن، افطاری دادن های ساده و بی پیرایه در مساجد و در خیابان ها بود در بیشتر شهرهای کشور- که بسیار کار شایسته ای است - در مقابل افطاری های مسرفانه ای که شنیده شد، دانسته شد که بعضی ها به بهانه ی افطار، حرکات و عمل مسرفانه انجام می دهند و به جای اینکه در ماه رمضان وسیله ای بشوند برای نزدیکی روحی به فقرا و مستمندان، با این عمل، با این حرکت، خود را در لذات جسمانی غرق می کنند. نمی خواهیم بگوئیم که اگر در افطار، کسی غذای مطبوعی مصرف کرد، این کار ممنوع است؛ نه، در شرع اینها ممنوع نیست؛ اسراف ممنوع است، زیاده روی ممنوع است، ریخت و پاش فراوانی که گاهی در این جور مجالس انجام می گیرد، ممنوع است. چه بهتر که کسانی که می خواهند افطاری بدهند، با همین سنتی که رائج شده است، افطاری بدهند؛ که مردم را، رهگذران را و کسانی را که مایلند از افطاری استفاده کنند، در این سفره های رایگان و با بذل و بخشش و گشاده دستی، در کوچه ها، در خیابان ها، در حسینیه ها، افطاری می دهند.»
آغاز موج اجتماعی «افطاری ساده»
بررسی تأکیدات رهبر انقلاب بر موضوع افطاری ساده نشان می دهد که در حقیقت ایشان به دنبال بسط فرهنگ افطاری ساده و فرهنگ سازی در این مقوله اند. چراکه از طرفی افطاری ساده، در نقطه مقابل «افطاری مسرفانه» قرار دارد که ناشی از سبک زندگی مصرف گرای افراد است، و از طرفی دیگر باعث فراگیری فرهنگ «انفاق»، یعنی انتقال توجه از «خود» به «دیگران»، و در نتیجه تغییر فضای شهری می شود.
از همین روی، پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR در سال 93، اقدام به فراخوان ارسال عکس از برگزاری مراسم افطاری ساده در سطح شهرها کرد. چند روز بعد از این فراخوان، موج اجتماعی گسترده ای در فضای مجازی و واقعی راه افتاد و تنها بیش از 1000 عکس به سایت KHAMENEI.IR ارسال شد. البته بیش از این تعداد نیز عکس های مختلفی از مکان های توزیع افطاری ساده در سراسر کشور در شبکه های اجتماعی منتشر شد و چند برنامه و گزارش رسانه ی ملی نیز به این موضوع اختصاص پیدا کرد. دامنه ی افطاری ساده البته فراتر از شهر تهران و سایر شهرهای کشور رفت و حتی در برخی از روستاهای کشور عزیزمان نیز این سنت حسنه انجام شد.
افطاری ساده و همگانی
شاید مجموع این اقدامات بود که موجب شد تا رهبر انقلاب در خطبه های نماز عید سعید فطر سال گذشته (1393)، از فراگیری بیشتر این موضوع احساس رضایت کرده و چنین اشاره کنند که: «آنچه انسان در این ماه رمضان، در میان این اعمالِ شخصی و عمومی و مردمی و اجتماعی مشاهده می کرد، اطعام مردم به صورت عمومی و به صورت افطاری ساده و همگانی در بین مردم ما بود که بحمدالله رایج شده است. سال گذشته از مردم عزیزمان خواهش شد که تشریفات افطار را کم کنند، کمیت ضیافت شوندگان در افطار را افزایش بدهند؛ امسال در مراکز عمومی، در مراکز مقدس، در خیابان ها، در افطاری ساده اگرچه ساده است و ساده برگزار می شود اما دارای تأثیرات شگرف فردی و اجتماعی است که کمترین آن ایجاد روحیه ی گذشت و ایثار و توجه به دیگران، و به مرور ساخت شهری بر مبنای شاخص های یک شهر اسلامی است. شهری که در آن، روابط اجتماعی افراد بیش از هر چیز دیگری بر مبنای «دین» و آموزه های دینی است.
حسینیه ها، در جای جای کشور، خبرهایی که به ما رسید، نشان دهنده ی این بود که مردم همت کرده اند و این کار را توسعه داده اند. توصیه ی این حقیر این است که اینجور چیزها را - که در شکل دادن به سبک زندگی اسلامی تأثیر می گذارد - هرچه بیشتر توسعه بدهید.»
آثار و برکات افطاری ساده
باری، افطاری ساده اگرچه ساده است و ساده برگزار می شود اما دارای تأثیرات شگرف فردی و اجتماعی است که کمترین آن ایجاد روحیه ی گذشت و ایثار و توجه به دیگران، و به مرور ساخت شهری بر مبنای شاخص های یک شهر اسلامی است. شهری که در آن، روابط اجتماعی افراد بیش از هر چیز دیگری بر مبنای «دین» و آموزه های دینی است.
پی نوشت:
[1] امام خمینی (1378) جهاد اکبر یا مبارزه با نفس، قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ص 36.