((وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الأرض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنّنّ لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً یَعْبُدُونَنی لایشرکون بی شیئاً))نور: 55.
این آیهی شریف، آیهای است که هم در زمان پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله آثار بسیار مهمّی داشت و هم در زمانهای دیگر تا زمان ظهور حضرت مهدی، ارواحنافداه، آثار مهمّی دارد. ما، از پدران و مادران مسلمان متولّد شدهایم و اسلام را ارزان به دست آوردهایم و نمیدانیم چه اندازه برای اسلام زحمت کشیده شد و چه خونهای پاکی ریخته شد و چه زجرها و چه آوارگیها و چه مشکلات عظیم دیگر، تحمّل شده است، تا اسلام به دست ما رسیده است!
بسیاری از مفسّران شیعه و اهل سنّت، در شأن نزول این آیه، نقل کردهاند، هنگامی که مسلمانانِ مهاجر، از مکّه به مدینه آمدند، گروه نسبتاً محدودی از مردم مدینه، به آنان پیوستند. جمعیّت مشرک عرب، از مناطق مختلف، احساس خطر کردند. پیغمبر و یاراناش به جمعی از انصار، در مدینه، پیوستند. آنان میدانستند که ممکن است مشکلات عظیمی برایشان ایجاد شود. تعبیر روایات، این است که از همه جا، برای نابودی اسلام هجوم آوردند. کار به آنجا رسید که مسلمانان، در آماده باش کامل بودند؛ یعنی، شب و روز، اسلحه را از خود دور نمیکردند. شب که میخوابیدند، خواب درستی نداشتند - زیرا با لباس جنگ میخوابیدند - و صبح که برمیخاستند، به صورت آمادهباش بودند. یکروز، دو روز، یک هفته و...، شاید قابل تحمّل باشد، امّا آماده باش مستمر، کار بسیار مشکلی است. لذا، شاید خدمت پیامبر رسیدند و عرض کردند: ((یا رسول الله! تا چه زمانی این حالت ادامه دارد؟ چه وقت در امن و امان زندگی خواهیم کرد؟ چه زمانی، اسلام، به عنوان آیینِ پابرجا در این منطقه، حاکم میشود؟)).
در پاسخ، این آیهی شریف نازل شد و بشارت داد. در واقع، این آیه، یکی از پیشگوییها دربارهی مسلمانان آغاز اسلام است. این آیه، به صراحت میگوید، خداوند، به کسانی که ایمان و عمل صالح دارند چهار وعده داده است:
1- ((لیستخلفنهم فی الأرض)):
یعنی، حاکمیّت در روی زمین پیدا خواهند کرد.
2- ((لیمکننّ لهم دینهم الذی ارتضی لهم)):
تمکین، در اینجا، به معنای استقرار و پا برجایی است؛ یعنی، طوری است که نمیشود آن را تکان داد. قرآن، وعده داد، در آیندهای نزدیک، ایمان و اسلام، در این سرزمین استقرار پیدا کند.
3- ((ولیبدلنّهم من بعد خوفهم أمناً)):
این حالت ترس و وحشت، از میان میرود و امنیّت و آرامش، جای آن را خواهد گرفت.
4- ((یعبدوننی لایشرکون بی شیئا)):
همهی اینها مقدمه است برای این که خالصانه، خداوند عبادت شود و شرک و کفر و نفاق، محو و نابود گردد.
فتح مکّه، نمونهی از این پیشگویی
خوب، این، یک پیشگویی قاطع قرآن مجید بود. این پیشگویی، واقع شد. هنگام فتح مکه، تقریباً، آتش جنگ، جز جنگهای کمی که بعداً واقع شد، خاموش گشت و امنیّت، در سراسر جزیره مستقر شد.
این آیه، یک مفهومی دارد در مورد اصحاب پیغمبر و یک مفهوم عمومیتر دارد در مورد تمام زمانها و یک مفهوم خاصّی دارد که دربارهی زمان قیام حضرت مهدیعلیه السلام است. در قرآن، آیاتی دربارهی حضرت مهدیعلیه السلام است که یکی از آنها، همین آیهی پنجاه و پنجم سورهی نور است.
اوّلاً، مفهوم آیه، عام است: ((وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات)) معیار، ایمان و عمل صالح است. بنابراین، در دورانهای بعد هم، کسانی که ایمان و عمل صالح داشته باشند، در منطقهی خودشان، حاکمیّت پیدا میکنند؛ یعنی، اگر در منطقهای حاکم نبود، پس یا ایمان درستی یا عمل صالحی نبوده است.
ما، در انقلاب دیدیم انقلابیان کشور ما، واقعاً، دارای ایمان و عمل صالح بودند، مخصوصاً در آغاز انقلاب، صفای عجیبی بر همه حاکم بود و خداوند هم وعدهاش را وفا کرد و امنیّتِ پس از جنگ حاکم کرد و ((یعبدوننی لایشرکون بی شیئا)) در حدّ خودش، حاکم شد.
مسئلهی مهمّی که در اینجا است، این است که این آیه، هماهنگی خاصی دارد با روایاتی که از پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله بعنوان بشارت بر ظهور مهدیعلیه السلام آمده است.
فراوانی روایات اهل سنّت
برخی، گمان میکنند که روایاتی که از طرق شیعه دربارهی حضرت مهدیعلیه السلام آمده، بسیار زیادتر است از روایاتی که از اهل سنّت وارد شده است، در حالی که این طور نیست و برادران اهل سنّت، آن قدر روایات دربارهی حضرت مهدیعلیه السلام نقل کردهاند که کتابی به نام ((فی تواتر روایات المهدی)) نوشته شده است؛ موضوع این کتاب، این است که روایاتِ دربارهی حضرت مهدیعلیه السلام متواتر است. روایات حضرت مهدیعلیه السلام هم در صحاح هست و هم در غیر صحاح.
آنان هم حدیث مهدیعلیه السلام را متواتر میدانند. حدیثی معروف در کتاب منتخب الأثر از صد و بیست و سه منبع نقل شده است که اکثریّت منابعاش، از اهل تسنّن است. آن حدیث که همهی ما شنیدهایم و هماهنگ بحث ما است، این است که اگر از روزگار، جز یک روز باقی نماند، خداوند، آن روز را طولانی میکند تا این که مردی از خاندان حضرت رسولصلی الله علیه وآله قیام کند و زمین را پر از عدل و داد کند بعد از آن که ظلم و جور، آن را گرفته باشد.
ظهور حضرت، تکامل نهایی انسان
تعبیر ((لو لمیبق من الأرض))، اشاره به چه چیز است؟ این، یک سؤال مهمّی است. چرا میفرماید اگر یک روز بیشتر باقی نمانده باشد، باز هم خداوند این برنامه را انجام میدهد؟
عبارت مذکور، اشاره به این است که ظهور حضرت، یک فرمان حتمی و قطعی خداوند است و یکی از نوامیس آفرینش بشر است که اگر نباشد، آفرینش بشر، در واقع، به هدف نهایی نمیرسد. خداوند، انسان را برای تکامل آفریده است، جامعهی انسانیّت برای کمال آفریده است. اگر با ظلم و جور، این جامعه نابود شود، پایان پیدا کند، قیامت بر پا شود، بمبهای اتمی نسل بشر را منقرض کند، هدف آفرینش انسان، و ((ما خلقتُ الجنّ و الإنسَ إلاّ لیعبدونِ)) تأمین نشده است. اینکه میفرماید: ((اگر یک روز بیشتر از عمر دنیا باقی نمانَد))، اشاره به این است که این، هدف نهایی و قطعی و تغییرناپذیر آفرینش انسان است که شخصی قیام کند و ظلم و ستم را برچیند و دست جهان انسانیّت را بگیرد و به هدف تکامل برساند و حاکمیّت عدل و داد را بر جهان استوار سازد.
چرا میفرماید: ((عدلاً و قسطاً))؟ چه تفاوتی میان عدل و قسط است؟ چه تفاوتی میان ظلم و جور است؟ عدالت، نقطهی مقابل ظلم است. یک نفر ظالم، حقوق مردم را غصب میکند و میشود ظالم، ولی کسی که میان افراد، فرق میگذارد، از نظر لغت عرب، اسماش ((جور)) است و نقطهی مقابلاش ((قسط)) است. بنابراین، وقتی که قیام میکند، نه تنها خودش ظلم نمیکند و حقوق مردم را به نفع خودش مصادره نمیکند، بلکه اجازه نمیدهد که تبعیض باشد. حقِّ همه، پرداخت میشود و همگی، زیر چتر عدالت او، به حقّ خودشان میرسند. این، در واقع، اوج تکامل در جهان انسانیّت است.
ما، این آیه و روایات را کنار هم میگذاریم، در یک جا، خداوند، میفرماید:
((وعده داده است به مؤمنانی که عمل صالح دارند که آنان را خلیفهی روی زمین کند و آیین اسلام را تمکین بدهد و پا برجا کند و ناامنی را از بین ببرد و تا آنان بتوانند خالصانه خدا را بپرستند))
پیغمبر اسلامصلی الله علیه وآله هم مطابق این صد و بیست و سه روایت چنین وعدهای داده است. از اینجا میفهمیم که این آیهی شریف، هر چند در زمان پیغمبر به صورت موضعی پیاده شد و مسلمانها پیروز شدند، هر چند در انقلاب یا حکومتهای صالح دیگر، مثل حکومت امیرمؤمنانعلیه السلام پیاده شد، امّا در عین حال، آن اوج تکاملاش، در زمان ظهور حضرت مهدیعلیه السلام است. در آن زمان، تمکین دین در ارض، عمل میشود. در قرآن، ((ارض))، گاهی به بخشهایی از زمین اطلاق شده و گاهی به تمام زمین اطلاق شده است. بنابراین، بشاراتی که روایات به ما میدهد، این است که بالاخره، جهان، به این وضع کنونی باقی نمیماند، بلکه مصلحی میآید، رهبری میآید، نوری ساطع میشود، پیشوایی که جهان را غرق عدل و داد و امن و امان و حاکمیّت توحید خواهد کرد، میآید.
در اینجا، نکتهی دیگری هم هست که در روایات اهل بیتعلیهم السلام به آن اشاره شده است. تعبیری است از امام سجادعلیه السلام که در ذیل این آیه، جملهای فرمودهاند و با صراحت، نام ((مهدی)) را بردند و سپس کلامشان را به کلام پیغمبر و کلام پیغمبر را به کلام خدا، پیوند دادند. آن حضرت، هنگامی که این آیه را تلاوت فرمودند یا در نزد آن حضرت تلاوت شد، فرمود: ((هم - واللّه ! - شیعتنا)). این ((الذین آمنوا و عملوا الصالحات)) که در آیه آمده، شیعیان ما هستند. ((یفعل الله ذلک علی یدی رجلٍ منّا))، این برنامه، در سطح جهان به دست مردی از ما پیاده میشود و ((هو مهدیُّ هذه الأمّة))، او، مهدیّ این امّت است که این برنامه را پیاده میکند. بعد فرمود:
((وهو الذی قال رسول اللهصلی الله علیه وآله لو لم یبقَ مِنَ الدّهر إلاّ یوم لَطوّل اللّه ذلک الیوم)).
بنابراین، آیهی پنجاه و پنجم سورهی نور، کلام پیغمبرصلی الله علیه وآله و کلام امام سجادصلی الله علیه وآله، همه، به هم پیوند پیدا میکند و یک واقعیّت را روشن میکند. آن واقعیّت، حکم قطعی پروردگار است. اگر بدون این باشد، آفرینش انسان، به هدف نهایی نمیرسد. آن، هدف نهایی، این است که حکومت عدل و داد بر تمام جهان حکمفرما بشود، و توحید، در همه جا، حاکم شود.
در بعضی از روایات داریم:
((لایبقی بیت حجرٍ ولامَدَر)).
((بیت حجر)) اشاره به قصرها و خانههای اشرافی است و ((بیت مَدَر))، خانههای خشتی گِلی است؛ یعنی، همه، بدون استثناء، در خانههاشان اسلام وارد میشود. حالا ممکن است که یک افرادی باشند که در باطن، مشکلاتی در عصر ظهور مهدیعلیه السلام داشته باشند، ولی حاکمیّت توحید انکارناپذیر است.
ظهور صغری و ظهور کبری
مطلب دیگری که لازم است در این ایّام به آن توجّه پیدا کنیم، سخنی است که در بعضی از نوشتههایم آوردهام و تمایل دارم که عمومی هم عرض کنم، مخصوصاً برای جوانان عزیز. همانطور که برای حضرت مهدیعلیه السلام، یک غیبت صغری و یک غیبت کبرا است، یعنی درست مانند آفتاب، وقتی میخواهد پنهان شود، ابتدا، قرص خورشید پشت افق پنهان میشود، ولی هوا نیمه روشن است، و کم کم، این روشنایی برچیده میشود و تاریک میشود، برای ظهورش هم یک ظهور صغریو یک ظهور کبریاست، مانند موقعی که آفتاب میخواهد طلوع کند، قرص خورشید هنوز پیدا نشده، امّا هوا، نیمه روشن است و بعد خورشید دیده میشود. مرحلهی غیبت ایشان در دو مرحله واقع شده است و ظهور ایشان هم ظهور صغرا و هم ظهور کبری دارد. در ظهور صغری، توجّه مردم به امام زمانعلیه السلام زیاد میشود و همه جا، صحبت از امام زمانعلیه السلام است و جلسات امام زمانعلیه السلام، پر شور میشود و بحثهای امام زمانعلیه السلام، همه جا را میگیرد وضع، طوری میشود که مردم تشنه میشوند و آماده میشوند. ما، تصوّر میکنیم که در این عصر و زمان، ما إن شاء الله، در بینالطلوعین ظهور حضرت مهدیعلیه السلام قرار داریم. من، فراموش نمیکنم پنجاه سال قبل، مؤسّساتی که به نام حضرت مهدیعلیه السلام بود، خیلی کم بود و کتابهایی که دربارهی حضرت مهدیعلیه السلام نوشته شده بود، به اندازهی امروز نبود، و سخن از مهدیعلیه السلام، به این گستردگی نبود. اگر کسی، چهل یا پنجاه سال قبل، مسجد جمکران میرفت، در بهترین شبها، دَه یا بیست نفر بودند، امّا الان صدها هزار نفر در بعضی از شبهای حسّاس هستند!
لزوم گسترش بحث مهدویّت
ما، به سوی طلوع کبرا پیش میرویم. اگر میخواهیم به آن ظهور کمک کنیم، این ظهور صغرا را توسعه دهیم! همین بحثهای مختلف دربارهی حضرت را میان جوانان و بزرگسالان و زنان و مردان و مسلمانان و غیر مسلمانان توسعه دهیم و به اینترنت بکشانیم. خلاصه، با امواج، نام مهدیعلیه السلام را به همهی دنیا برسانیم و این ظهور صغرا را پر رنگ کنیم تا نام حضرت مهدیعلیه السلام در همهی جلسات، حضور پیدا کند. من، معتقدم، اگر این کار را بکنیم، این، یک مصداق عملی دعای تعجیل فرج میشود.
منبع: www.mahdiforum.com/الف