راه ثابت شدن اول ماه
روزه عید فطر
زکات فطره
مصرف زکات فطره
مسائل متفرقه زکات فطره
نماز عید فطر و قربان
راه ثابت شدن اول ماه
اول ماه به پنج طریق ثابت می شود:
اول: خود انسان ماه را ببیند.
دوم: عده ای که از گفتۀ آنان یقین یا اطمینان پیدا می شود، بگویند ماه را دیده ایم، و همچنین است هر چیز که به واسطۀ آن یقین پیدا شود؛ و ممکن است از این قبیل باشد، هنگامی که ماه جدید به صورت طوق دار مشاهده شود، یعنی علاوه بر نیم دایرۀ هلال که کاملًا نورانی است، نیمۀ دیگر آن که تاریک است همراه با هاله ای از نور کم دیده شود، که چنین حالتی می تواند نشانۀ این باشد که روز گذشته روز اول ماه بوده و فردا روز دوم است. همچنین اگر به دلیل دیده نشدن ماه در شب سی ام ماه گذشته بنا بر استصحاب حکم شود که آن روز، روز سی ام است، اما در شب سیزدهم ماه آینده، ماه به صورت بدر کامل دیده شود، که همین علامت، می تواند نشانۀ این باشد که آن شب در واقع شب چهاردهم ماه است و ماه گذشته بیست و نه روز بوده است.
سوم: دو مرد عادل بگویند که در شب ماه را دیده ایم یا این که یکی بگوید ماه را دیدم، و دیگری بگوید سی روز قبل، ماه شعبان را دیدم، ولی اگر صفت ماه را بر خلاف یکدیگر بگویند، یا شهادتشان خلاف واقع باشد مثل این که بگویند داخل دایرۀ ماه طرف افق بود، اول ماه ثابت نمی شود.
چهارم: سی روز از اول ماه شعبان بگذرد که به واسطۀ آن، اول ماه رمضان ثابت می شود و سی روز از اول رمضان بگذرد که به واسطۀ آن، اول ماه شوال ثابت می شود.
پنجم: حاکم شرع حکم کند که اول ماه است بنا بر اظهر.
روزۀ عید فطر
«1367» روزۀ عید فطر و قربان حرام است.
زکات فطره
«1560» کسی که موقع رؤیت شدن هلال ماه شوال بالغ، عاقل و هوشیار است و فقیر و بندۀ کس دیگر نیست، باید برای خودش و کسانی که نان خور او هستند، به ازای هرنفر یک صاع طعام (تقریباً سه کیلو) از گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج یا ذرت و مانند اینها، از چیزهایی که خوراک بیشتر مردم است، به مستحق بدهد و اگر پول یکی از اینها را هم بدهد کافی است ولی احتیاط مستحب این است که زکات فطره را از گندم یا جو یا خرما یا کشمش بدهد و یا پول یکی از اینها را حساب کند.
«1561» کسی که مخارج سال خود و خانواده اش را ندارد و کسبی هم ندارد که بتواند مخارج سال خود و آنان را تهیه کند، فقیر است و دادن زکات فطره بر او واجب نیست.
«1562» کسی که فقط به اندازه یک صاع (تقریباً سه کیلو) گندم و مانند آن دارد، مستحب است زکات فطره را بدهد و چنانچه افرادی تحت تکفّل داشته باشد و بخواهد فطرۀ آنها را هم بدهد، می تواند به قصد فطره، آن یک صاع را به یکی از این افرادبدهد و او هم به همین قصد به دیگری بدهد و همین طور ادامه دهند تا به نفرآخر برسد، و بهتر است نفر آخر چیزی را که می گیرد به کسی بدهد که از خودشان نباشد.
«1563» کسی که خرج سال خود، و خانواده اش را دارد، فقیر نیست و دادن زکات فطره بر او واجب است، و کسی که فعلًا خرج سال را ندارد، ولی به تدریج به دست می آورد ومصرف می کند، اگر غیر از آنچه خرج می کند، با قرض کردن و مانند آن بتواند زکات فطره را بدهد به طوری که نظم امور او برهم نخورد و موجب حرج و اجحاف نباشد، بنابراحتیاط واجب باید زکات فطره را بدهد.
«1564» انسان باید فطرۀ کسانی را که در غروب شب عید فطر نان خور او حساب می شوند بدهد، کوچک باشند یا بزرگ، مسلمان باشند یا کافر، دادن خرج آنان بر او واجب باشد یا نه، در شهر خود او باشند یا در شهر دیگر، ولی زنی که ناشزه شده و از تمکین شوهر خودداری می کند، اگر نان خور او حساب نشود، فطره او بر شوهر واجب نیست.
«1565» اگر کسی را که نان خور اوست و در شهر دیگر است وکیل کند که از مال او فطرۀ خود را بدهد، چنانچه اطمینان داشته باشد که فطره را می دهد، لازم نیست خودش فطرۀ او را بدهد.
«1566» فطرۀ کسی که پیش از برآمدن هلال ماه شوال مهمان شخص دیگری شده است بر میزبان واجب است، به شرط آن که برای خوردن غذا به منزل او آمده باشد، ولو بعداً مانعی پیش آید که نتواند غذا صرف کند، اما اگر وقت رؤیت هلال، غذایی برای کسی هدیه بفرستد، در صورتی که این گونه هدیه مستمر نبوده و صدق نان خور یا مهمان بر او نکند، فطرۀ او بر هدیه دهنده واجب نیست، هر چند با مال او افطار کرده باشد.
«1567» اگر کسی موقع غروب شب عید فطر دیوانه یا بیهوش باشد، زکات فطره بر او واجب نیست، ولی اگر یکی از افراد تحت تکفّل او در این موقع دیوانه یا بیهوش باشد، فطرۀ او بر ولی واجب است.
«1568» اگر بچه پیش از غروب بالغ شود، یا دیوانه عاقل گردد، یا فقیر غنی شود در صورتی که سایر شرایط واجب شدن فطره را دارا باشد، باید زکات فطره را بدهد، و همچنین است اگر کافری قبل از غروب شب عید فطر، مسلمان شود و یا بیهوشی به هوش آید.
«1569» کسی که موقع غروب شب عید فطر، زکات فطره بر او واجب نیست، اگر تا پیش از ظهر روز عید شرطهای واجب شدن فطره در او پیدا شود، مستحب است زکات فطره را بدهد.
«1570» کافری که بعد از غروب شب عید فطر مسلمان شده، فطره بر او واجب نیست، ولی مسلمانی که شیعه نبوده، اگر بعد از دیدن ماه شیعه شود؛ باید زکات فطره را بدهد.
«1571» اگر کسی بعد از غروب شب عید فطر بچه دار شود، یا کسی نان خور او حساب شود، واجب نیست فطرۀ او را بدهد، اگر چه مستحب است فطرۀ کسانی را که بعد از غروب، تا پیش از ظهر روز عید، نان خور او حساب می شوند بدهد.
«1572» اگر انسان نان خور کسی باشد و پیش از غروب نان خور دیگری شود، فطرۀ او بر کسی که نان خور او شده واجب است، مثلًا اگر دختر پیش از غروب به خانۀ شوهر رود، شوهرش باید فطرۀ او را بدهد.
«1573» کسی که دیگری باید فطرۀ اورا بدهد، واجب نیست فطرۀ خودرا بدهد.
«1574» اگر فطرۀ انسان بر کسی واجب باشد و او فطره را ندهد، بر خود انسان واجب نمی شود.
«1575» اگر کسی که فطرۀ او بر دیگری واجب است خودش فطره را بدهد، بنا بر احوط از کسی که فطره بر او واجب شده ساقط نمی شود، مگر این که با اذن مکلف و به قصد نیابت از او باشد، که کفایت آن بعید نیست.
«1576» زنی که شوهرش مخارج او را نمی دهد، چنانچه نان خور دیگری باشد، فطره اش بر او واجب است، و اگر نان خور دیگری نیست، در صورتی که فقیر نباشد، باید فطرۀ خود را بدهد، و اگر از روی شدت احتیاج شوهر، زن به او انفاق می کند، فطره او نیز بر زن واجب است، ولی اگر شوهر با همین سختی فطره زن را بدهد ساقط شدن فطره از گردن زن خالی از وجه نیست.
«1577» کسی که سید نیست نمی تواند به سید فطره بدهد و حتی اگر سیدی نان خور او باشد، نمی تواند فطرۀ او را به سید دیگربدهد.
«1578» فطرۀ طفلی که از مادر یا دایه شیر می خورد، بر کسی است که مخارج مادر یا دایه را می دهد، ولی اگر مادر یا دایه مخارج رااز مال طفل برمی دارد، فطرۀ طفل برکسی واجب نیست.
«1579» انسان اگر چه مخارج افراد تحت تکفل خود را از مال حرام بدهد، باید فطرۀ آنان را از مال حلال بدهد.
«1580» اگر انسان کسی را اجیر نماید و شرط کند که مخارج او رابدهد در صورتی که به شرط خود عمل کند و اجیر نان خور او حساب شود، باید فطرۀ او را هم بدهد.
«1581» اگر کسی بعد از غروب شب عید فطر بمیرد، باید فطرۀ او و افراد تحت تکفل او را از مال او بدهند، ولی اگر پیش از غروب بمیرد، واجب نیست فطره او و خانواده اش را از مال او بدهند.
مصرف زکات فطره
«1582» اگر زکات فطره رابه یکی از هشت مصرفی که سابقاً برای زکات گفته شد برسانند، بنا بر اظهر کافی است، ولی احتیاط در آن است که فقط به فقرای شیعه بدهند.
«1583» بنا بر اظهر جایز است زکات فطره را به فقیر مستضعف، یعنی کسی که نه اهل ولایت است و نه دشمن شیعه، بدهند.
«1584» اگر طفل شیعه ای فقیر باشد، انسان می تواند فطره را به مصرف او برساند، یا به وسیلۀ دادن به ولی طفل، ملک طفل نماید.
«1585» به یک فقیر نباید بیشتر از مخارج سالش فطره بدهند و بنابر احتیاط واجب کمتر از یک صاع (تقریباً سه کیلو) نیز فطره ندهند.
«1586» مستحب است در دادن زکات فطره، خویشان فقیر را بر دیگران مقدم دارد و بعد همسایگان فقیر را و بعد اهل علم فقیر را؛ ولی اگر دیگران از جهتی برتری داشته باشند، مستحب است آنها را مقدم بدارد.
مسائل متفرقه زکات فطره
«1587» انسان باید زکات فطره را به قصد قربت، یعنی برای انجام فرمان خداوند بدهد و موقعی که آن رامی دهد، نیت دادن فطره نماید.
«1588» اگر پیش از ماه رمضان یا در ماه رمضان به فقیر قرض بدهد و بعد از آن که فطره بر او واجب شد، طلب خود را بابت فطره حساب کند مانعی ندارد.
«1589» گندم یا چیز دیگری که برای فطره می دهد، باید با جنس دیگر یا خاک مخلوط نباشد یا اگر مخلوط است، چیزی که مخلوط شده به قدری کم باشد که قابل توجه نباشد و اگر بیش از این مقدار باشد در صورتی صحیح است که خالص آن به یک صاع برسد، ولی اگر مثلًا یک صاع گندم با چندین من خاک مخلوط باشد، که خالص کردن آن خرج یا کار بیشتر از متعارف دارد، دادن آن کافی نیست.
«1590» اگر فطره را از چیز معیوب بدهد کافی نیست.
«1591» کسی که فطرۀ چند نفر را می دهد، لازم نیست همه را از یک جنس بدهد و اگر مثلًا فطرۀ بعضی را گندم و فطرۀ بعض دیگر را جو بدهد کافی است، و همچنین می تواند بعضی را جنس و بعضی دیگر را قیمت بدهد، خواه قیمت همان جنس یا قیمت جنس دیگر، ولی بنا بر احتیاط واجب یک فطره را از دو جنس ندهد و اگر قیمت را می دهد قیمت دو جنس را مخلوط نکند.
«1592» افضل این است که زکات فطره را از خرما بدهد و بعد از آن کشمش و بعد از آن خوراک غالب مردم شهر، ولی اگر شخصی خوراک غالبش غیر از خوراک غالب مردم شهر بود، بعید نیست که بعد از خرما و کشمش، دادن فطره از همان خوراک خودش افضل باشد، نه خوراک غالب مردم شهر.
«1593» کسی که نماز عید فطر می خواند، بنابر احتیاط واجب باید فطره را پیش از نماز عید بدهد، ولی اگر نماز عید نمی خواند، می تواند فطره را تا ظهر به تأخیر بیندازد؛ و ابتدای وقت واجب شدن فطره، وقت رؤیت هلال عید است.
«1594» اگر موقعی که دادن زکات فطره واجب است، فطره را ندهد و کنار هم نگذارد، احتیاط مستحب آن است که بعداً قضا کند، ولی اظهر این است که زکات فطره دیگر براو واجب نیست ولی معصیت کرده است.
«1595» اگر مالی را که برای فطره کنار گذاشته از بین برود، چنانچه دسترسی به فقیر داشته و دادن فطره را تأخیر انداخته، باید عوض آن را بدهد، و همچنین است اگر دسترسی به فقیر نداشته ولی در نگهداری آن کوتاهی کرده باشد، و اگر در نگهداری آن کوتاهی نکرده باشد نیز بنابراحتیاط واجب ضامن است.
«1596» اگر در محل خودش مستحق پیدا شود، احتیاط مستحب آن است که فطره را به جای دیگر نبرد و اگر به جای دیگر ببرد و تلف شود، باید بنا بر احتیاط عوض آن را بدهد.
نماز عید فطر و قربان
نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام علیه السلام واجب است و باید به جماعت خوانده شود، و در زمان ما که امام علیه السلام غایب است، بنا بر اظهر مستحب می باشد.
«1233» محل دو خطبه در نماز عید فطر و قربان بعد از نماز است و هرخطبه بنا بر احوط باید مشتمل بر همان چیزهایی باشد که خطبۀ جمعه مشتمل بر آن است، یعنی: حمد و ثنای الهی و شهادتین و سفارش به تقویٰ و قرائت سوره کوتاه قرآن و نشستن امام بین دو خطبه.
«1234» در صورتی که عید فطر بعد از ظهر ثابت شود، بعید نیست که نماز عید فطر به جماعت در فردای آن روز، بعد از طلوع آفتاب و قبل از ظهر، به امید مطلوبیت، بدون قصد قضا مستحب باشد.
«1235» وقت نماز عید فطر و قربان از اول آفتاب روز عید است تا ظهر.
«1236» مستحب است نماز عید قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند و بعد از آن قربانی کنند و از گوشت قربانی قدری بخورند، ولی در عید فطر مستحب است، بعد از بلند شدن خورشید افطار کنند و زکات فطره را هم بدهند، بعد نماز عید را بخوانند.
«1237» نماز عید فطر و قربان دو رکعت است که نمازگزار در رکعت اول بعد از خواندن حمد و سوره بنابر احوط پنج تکبیر می گوید و بعد از هر تکبیر یک قنوت می خواند و بعد از قنوت پنجم تکبیر دیگری می گوید و به رکوع می رود و دو سجده بجا می آورد و برمی خیزد، و در رکعت دوم بعد از حمد و سوره چهار تکبیر می گوید و بعد از هر تکبیر قنوت می خواند و تکبیر پنجم را می گوید و به رکوع می رود و بعد از رکوع دو سجده بجا می آورد و تشهد می خواند و نماز را سلام می دهد.
«1238» در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخوانند کافی است ولی بهتر است این دعا را به قصد امید ثواب بخوانند:
«اللّٰهُمَّ اهْلَ الْکبْریاءِ وَ الْعَظَمَةِ، وَ اهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَروتِ، وَ اهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ، وَ اهْلَ التَّقْویٰ وَ الْمَغْفِرَةِ، أَسألُک بِحَقِّ هٰذَا الْیوْمِ، الَّذی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً، وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیهِ وَ آلهِ ذُخْراً وَ شَرَفَاً وَ کرٰامَةً وَ مَزِیداً، ان تُصَلِّی عَلٰی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ انْ تُدْخِلَنی فی کلِّ خَیرٍ ادْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، وَ ان تُخْرِجَنی مِنْ کلِّ سُوءٍ اخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، صَلَواتُک عَلَیهِ وَ عَلَیهِم، اللّٰهُمَّ انّی أَسْأَلُک خَیرَ مٰا سَأَلَک بِهِ عِبٰادُک الْصّٰالِحُونَ، وَ اعُوذُ بِک مِمَّا اسْتَعٰاذَ مِنْهُ عِبادُک الْمُخْلَصُوْنَ».
«1239» مستحب است در نماز عید فطر و قربان قرائت را بلند بخواند.
«1240» نماز عید سورۀ مخصوصی ندارد ولی بهتر است که در رکعت اول آن سورۀ شمس (سوره 91) و در رکعت دوم سورۀ غاشیه (سورۀ 88) و یا به عکس، را بخوانند، یا در رکعت اول سورۀ اعلیٰ (سورۀ 87) و در رکعت دوم سورۀ شمس یا به عکس، را بخوانند.
«1241» مستحب است در نماز عید بر زمین سجده کنند و در حال گفتن تکبیرها دست ها را بلند کنند.
«1242» شب عید فطر بعد از نماز مغرب و عشاء و روز عید بعد از نماز صبح و نیز بعد از نماز عید فطر مستحب است این تکبیرها را بگوید: «اللّٰهُ اکبَرُ، اللّٰهُ اکبَرُ، لٰاالٰهَ الَّا اللّٰهُ وَ اللّٰهُ اکبَر، وَ للّٰهِ الْحَمْدُ عَلیٰ مٰا هَدٰانٰا، وَ الْحَمْدُ للّٰهِ عَلیٰ مٰا ابْلٰانٰا».
«1243» مستحب است در عید قربان بعد از ده نماز که اول آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است، این تکبیرها را بگوید: «اللّٰهُ اکبَرُ، اللّٰهُ اکبَرُ، لٰاالٰهَ الَّا اللّٰهُ و اللّٰهُ اکبَرُ، اللّٰهُ اکبَرُ وَ للّٰهِ الْحَمْدُ، اللّٰهُ اکبَرُ عَلیٰ مٰا هَدٰانٰا، اللّٰهُ اکبَرُ عَلیٰ مٰا رَزَقَنٰا مِن بَهِیمَةِ الْانعٰامِ، ولی اگر عید قربان را در منٰی باشد، مستحب است بعد از پانزده نماز، که اول آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز سیزدهم ذیحجّه است، این تکبیرها را بگوید.
«1244» مستحب است نماز عید را زیر آسمان بخواند.
«1245» اگر در تکبیرهای نماز و قنوت های آن شک کند اگر از محل آن تجاوز نکرده است بنا را بر کمتر بگذارد و اگر بعد معلوم شد که گفته بوده اشکال ندارد، و اگر در حال قنوت شک کرد که تکبیر گفته یا نه، بنابراظهر به این شک اعتنا نکند.
«1246» اگر قرائت یا تکبیرها یا قنوت ها را فراموش کند و بجا نیاورد نمازش صحیح است.
«1247» اگر کاری کند که در نمازهای یومیه برای آن سجدۀ سهو لازم است، بنا بر اظهر در نماز عید سجدۀ سهو لازم نیست، اگر چه احوط آن است که سجدۀ سهو بجا آورد.