هدف از تربیت ایجاد رفتار خوب است
فکر می کنید عبارت " با تربیت" را در مورد چه کسانی به کار می برند؟ امروزه دیگر همه می دانند که به کسی که یک رفتار مشخص و خشک و قالبی را در اثر " تمرین" فراگرفته، " باتربیت" یا " باادب" نمی گویند. زیرا رفتارهای چنین فردی کاملاً بدون تمایل باطنی از او سر می زند، امروزه دیگر کسی چنین تربیتی را با تربیتی که باعث رفتار خوب همراه با میل و رضایت درونی می شود، اشتباه نمی گیرد.
هریک از ما بارها با انواع بچه هایی که درست تربیت نشده اند، رو به رو شده ایم؛ مانند بچه هایی که رستوران را با زمین بازی اشتباه می گیرند، در تاکسی یا اتوبوس سر و صدا راه می اندازند، در خیابان و جلو مغازه ها عربده می کشند و با داد و فریاد می خواهند که چیزی را برایشان بخرند یا بچه هایی که اصلاً کلمه لطفاً و خواهش می کنم را نمی فهمند. جالب اینجاست که هر چه در خردسالی کمتر به تربیت فرد اهمیت داده شود، می توان پیش بینی کرد که در دوران کودکی و نوجوانی احتمال سر زدن رفتارهای صحیح از او کمتر می شود. پس این جمله را فراموش کنید:« خودش بزرگ می شود و یاد می گیرد که دیگر بدرفتاری نکند.»
چقدر احترام لازم است؟
وقتی نوجوانی که در محلی نشسته است، با ورود یک نفر، سلام می دهد، از جایش بلند می شود و وقتی همراه با سلام کردن، دست می دهد و به چشم او
نگاه می کند، آن وقت می توان گفت: این بچه ای است که خوب تربیت شده، روش ارتباط مؤدبانه با دیگران را می داند و می تواند خودش را در دل همه جا کند؟ از این گذشته، یک نوجوان با چنین رفتاری نشان می دهد که دارای اعتماد به نفس و اطمینان به خود است. این رفتار برای او و طرف مقابل، خوشایند و مطلوب است. چون طرف مقابل واکنش مثبت نشان می دهد، همین ملاقات برای او به یک تجربه خوب تبدیل می شود و رفتار مثبت را در او تقویت می کند.
حالا اگر همان نوجوان از جایش تکان نمی خورد و با ورود فرد، چیزی نامفهوم زیر لب زمزمه می کرد، آن وقت یا با برخورد خوبی رو به رو نمی شد، یا فرد او را نادیده می گرفت. این نوجوان، شاید خوب و مهربان باشد، ولی رفتار اجتماعی را یاد نگرفته است؛ در نتیجه، با روی باز از او استقبال نمی شود و همین کار به اعتماد به نفس او لطمه می زند. بعد، دور باطلی ایجاد می شود؛ چون واکنش منفی، فرد را زیر سؤال می برد، نه رفتار او را بنابراین، اگر با نوجوانی رو به رو شدید که نمی داند راه درست سلام کردن چگونه است، به او کمک کنید. می توان از چنین جمله هایی استفاده کرد:« پسرم! فکر می کنم اگر هنگام سلام دادن، بلند شوی، من بهتر صدایت را بشنوم و متوجهت شوم...»
به این ترتیب، کم کم او متوجه نقص رفتار خود می شود و در ملاقات بعدی بهتر رفتار می کند.
چرا رفتار پدر و مادر بسیار مهم است؟
فکر می کنید چرا مهم ترین هدف تربیتی هر پدر و مادری، ایجاد رفتار خوب در فرزندانشان است؟ آیا هدف هایی هست که از پیشرفت و موفقیت، اجتماعی بودن سعی و تلاش، نظم و انضباط، توانایی دوست داشتن یا اعتماد به نفس مهم تر باشد؟ شاید اگر یک بار در مورد این موضوع تعمق
کنیم که رفتار خوب برای ما و فرزندانمان چه مفهومی دارد، به معنای آن نزدیک تر شویم. چون در اصل، رفتار خوب، شامل تمام چیزهایی که گفتیم، می شود.
رفتار خوب می تواند در زندگی مؤثر باشد
وقتی یک بزرگسال با یک کودک رو به رو می شود، آنچه در آغاز توجه او را جلب می کند، شیوه برخورد کودک است. مسلماً کودکی که خود به خود و بدون یادآوری شخص دیگری سلام می دهد و با روی باز به سمت ما می آید، تحسین برانگیز است. همه آرزوی داشتن چنین کودکی را دارند. ما دوست داریم که همنوعان ما فرزند ما را دوست داشته باشند و او محبوب اطرافیان و فردی دوست داشتنی باشد، به طوری که دیگران، نیاز به کمک و دوستی او را برآورده کنند. داشتن رفتار خوب، اولین و مهم ترین شرط است و در طول زندگی به فرزند شما کمک خواهد کرد.
عکس العمل اطرافیان
کسی که در یک بازی شرکت می کند و قواعد بازی را نمی داند، حتماً اشتباه می کند و به احتمال زیاد می بازد، آن فرد نباید فرزند شما باشد. لابد متوجه شده اید که ورود به هر مرحله از زندگی، مانند مدرسه، کارآموزی و مصاحبه شغلی، اگر با گام های استوار صورت نپذیرد، نتیجه مطلوب نخواهد داشت. حتی برای استخدام در بعضی شغل ها، فرد را از لحاظ شیوه غذا خوردن نیز محک می زنند. بنابراین، اولین برخورد و اثری که فرد بر طرف مقابل می گذارد، می تواند بسیار مهم باشد.
رفتار خوب فرزند، موجب سربلندی پدر و مادر است
طبیعی است که هرکسی تمایلات، گرایش ها و نقاط مثبت فرزندش را می شناسد و به آنها افتخار می کند. هرکسی آرزو می کند که دیگران نیز متوجه ویژگی های مثبت فرزند او بشوند و بفهمد که آنها نیز فرزند او را دوست دارند و او در همه جا مورد توجه دیگران است. این مسئله، سبب تقویت روحیه فرد به عنوان پدر یا مادر می شود. به عبارتی دیگر، تأیید اطرافیان، نه تنها باعث تقویت روحیه فرزند، بلکه باعث تقویت روحیه پدر و مادر او می شود و رابطه پدر و مادر را نیز محکم تر می کند.
راهی که با هم بودن را آسان تر می کند
در هر خانواده دست کم دو نسل در کنار هم زندگی می کنند که در اصل علاقه و سلیقه های متفاوتی دارند. همین مسئله می تواند عامل بسیاری از برخوردهای ناخوشایند شود. بیشتر اختلافات بر سر مسائل کوچک پیش می آید؛ مانند غژ غژ در هنگام خواب بعدازظهر، اشغال بودن تلفن به مدت طولانی، افتادن جوراب های کثیف روی میز آشپزخانه، ورود به خانه با کفش گلی، یا سر بالا جواب دادن بچه ها. و در مورد پدر و مادرها معمولاً: خواندن روزنامه هنگامی که فرزندشان با آنها صحبت کند، زدن حرف های کنایه دار، فریادزدن برای هر اشتباه کوچک و مقایسه کردن فرزند خود با فرزند آشنایان.
همیشه رفع اختلافات در مسیر زندگی، بهتر از سرپوش گذاشتن و نادیده گرفتن آنهاست. رفتار خوب مانند یک " نگهبان" مراقب است که موتور خانواده بهتر کار کند.
حقوق پدر و مادر و هدف های تربیتی
پدر و مادر نسل امروز، در جوانی خود به شدت با سدّ محکم قانون های سنتی والدین مبارزه کرده اند تا بتوانند برای خود حق و حقوقی کسب کنند. امروزه هر پدر یا مادری می خواهد در کنار فرزند خود رشد کند و حاضر نیست که عمر خود را فقط وقف او کند. پدر یا مادر امروزی، می خواهد ساعت هایی را در روز به مسائل شخصی خود بپردازد و آزادی را حق خود می داند به همین دلیل امروزه با تغییر دیدگاه پدران و مادران، هدف از تربیت تغییر کرده است، اکنون با این پرسش رو به رو می شویم: جایگاه " رفتار خوب" در اهداف تربیتی کجاست؟ آیا می تواند به تنهایی یک هدف باشد؟
آیا نشان دادن ادب، ریاکاری است؟
همه می دانند که نباید فرزند خود را دروغگو بار بیاورند؛ ولی با ادب بودن به معنای دروغ گفتن نیست؛ بلکه به این معنی است که فرد می خواهد پرده ای را میان خود و مخاطب حفظ کند. همیشه نمی توان واقعیت محض را در مورد دیگران بیان کرد؛ زیرا بیشتر وقت ها صحبت کردن در مورد مسائلی که دیگران را ناراحت می کند و فایده ای هم به حالشان ندارد، بسیار آسان است.
ادب و احترام، در درجه اول به نوع و شیوه بیان فرد هنگام صحبت کردن برمی گردد. و در نهایت، احترام مطلوب، احترامی است که فرد از ته دل برای دیگران قائل می شود و با رعایت حال آنها همراه است. البته چنین احترامی باید آموخته شود؛ چون کسی نیست که این احترام به طور ذاتی در او وجود داشته باشد.
فرصت های کارساز
تنها وقتی شرایط و فرصت مناسب در اختیار فرد قرار بگیرد، ویژگی های او می تواند رشد کند. در نهایت، برای این کار، رفتار فرد باید خوشایند و مطلوب باشد. به علاوه، فراموش نکنید که بدرفتاری امکان از بین بردن کدورت ها را از پدر و مادر، خواهر و برادر و دیگران می گیرد. بی ملاحظه بودن، شکل خاصی از بدرفتاری و به نوعی ظلم به دیگران است.
آیا خوش رفتاری بیش از توان کودک است؟
امروزه کسی از یک کودک انتظار ندارد که مانند بزرگسالان رفتار کند. از هرکسی به اندازه سن و سال او انتظار می رود که ادب را رعایت کند و تواضع نشان دهد. کودکان به تدریج آداب و رسوم و رفتار اجتماعی را می آموزند. همان طور که هر کودکی ابتدا با کف دست، سپس با انگشتان و بعد با قاشق غذا را در دهان خود می گذارد و آن گاه استفاده از چنگال را می آموزد، رفتارهای دیگر را نیز از طریق سعی و خطا یاد می گیرد؛ فقط به شرطی که الگوی مناسبی داشته باشد.
آیا رفتار خوب سطحی و نمایشی است؟
ادب و تربیت نباید ساختگی و نمایشی باشد؛ بلکه باید از ته دل برآید. همان طور که رفتار خوب نباید ساختگی و همراه با عدم درک دیگران باشد، از رفتار بد نیز نباید به سرعت در مورد درون فرد، قضاوت کرد.
رفتار، همان عملکرد ظاهری فرد است و هرچه پخته تر باشد، فرد، کمتر با دیگران دچار مشکل می شود و سازگاری بیشتری با انسان های دیگر برقرار می کند؛ بنابراین وقت و انرژی بیشتری برای آنچه مهم تر است؛ یعنی محتوای زندگی پیدا می کند.
آیا رفتار خوب، فقط از آدم های خوب سر می زند؟
مکان بازی مخصوص بچه ها در پارک ها، محل مناسبی برای ورود کودکان به اجتماع است. در این مکان؛ افرادی حضور دارند معمولاً اختلاف سن آنها کم است و همه با هدف بازی کردن به آنجا می روند. کودک در آنجا انتظار کشیدن و رعایت نوبت و بازی های گوناگون را می آموزد. پدر و مادری هم که فرزند خود را به آنجا می برند، در کنار هم قرار می گیرند و تجربه های خود را در امر تربیت فرزندان در اختیار هم می گذارند و خواه
ناخواه از یکدیگر می آموزند.
به طور کلی، حضور در اجتماع و مکان هایی باز و بی قید و شرط که هم افراد خوش رفتار و هم بدرفتار در آنجا حضور دارمکان بازی مخصوص بچه ها در پارک ها، محل مناسبی برای ورود کودکان به اجتماع است. در این مکان؛ افرادی حضور دارند معمولاً اختلاف سن آنها کم است و همه با هدف بازی کردن به آنجا می روند. کودک در آنجا انتظار کشیدن و رعایت نوبت و بازی های گوناگون را می آموزد. پدر و مادری هم که فرزند خود را به آنجا می برند، در کنار هم قرار می گیرند و تجربه های خود را در امر تربیت فرزندان در اختیار هم می گذارند و خواه ناخواه از یکدیگر می آموزند.
به طور کلی، حضور در اجتماع و مکان هایی باز و بی قید و شرط که هم افراد خوش رفتار و هم بدرفتار در آنجا حضور دارند، برای هر انسانی سازنده تر از محیط های بسته و محدود به چند نفر خاص است. در اروپای قرون وسطی، رفتار اجتماعی تابع قوانینی سخت بود و رفتارهای جزئی فرد نیز می توانست برای او سرنوشت ساز باشد. در آن زمان دختربچه ها را مانند زنان و پسربچه ها را مانند مردانی می دانستند که فقط از لحاظ اندازه ظاهری کوچک تر از بزرگسالان بودند. همان لباس های زنانه و مردانه دست و پاگیر را به آنها می پوشاندند و انتظار داشتند که یک کودک مانند بزرگسال رفتار کند. این آداب و رسوم طی قرن ها تغییر کرد و بعضی از رفتارها که نشانه ادب قرون وسطایی بود، در آن سال ها مرد و فقط خاطره ای از آنها به جا ماند. مثلاً در آن زمان، مردها در سمت چپ خانم ها راه می رفتند تا اگر لازم شد، برای محافظت از آنها بتوانند با دست راست خود شمشیر را از غلاف بدر اروپای قرون وسطی، رفتار اجتماعی تابع قوانینی سخت بود و رفتارهای جزئی فرد نیز می توانست برای او سرنوشت ساز باشد. در آن زمان دختربچه ها را مانند زنان و پسربچه ها را مانند مردانی می دانستند که فقط از لحاظ اندازه ظاهری کوچک تر از بزرگسالان بودند. همان لباس های زنانه و مردانه دست و پاگیر را به آنها می پوشاندند و انتظار داشتند که یک کودک مانند بزرگسال رفتار کند. این آداب و رسوم طی قرن ها تغییر کرد و بعضی از رفتارها که نشانه ادب قرون وسطایی بود، در آن سال ها مرد و فقط خاطره ای از آنها به جا ماند. مثلاً در آن زمان، مردها در سمت چپ خانم ها راه می رفتند تا اگر لازم شد، برای محافظت از آنها بتوانند با دست راست خود شمشیر را از غلاف بیرون بکشند. یا رسم بود که هنگام غذاخوردن، دست چپ را روی میز می گذاشتند تا دیگران مطمئن شوند که فرد نمی خواهد به خنجری که معمولاً در آن زمان مردان همراه خود داشتند، دست ببرد.
در ایران نیز بسیاری از آداب و رسوم طی سال ها تغییر کرد. زمانی بود که مردها جلوتر از زن ها راه می رفتند و نام همسر خود را جلو دیگران بر زبان نمی آوردند و معمولاً او را به نام پسر بزرگ خود می نامیدند، یا روی درهای خانه ها دو وسیله در زدن( دق الباب) بود، یکی برای در زدن مردها و دیگری که کوچک تر بود، برای اعلام ورود یک زن به خانه به کار می رفت و صاحب خانه با شنیدن صدای کوفتن در می توانست بفهمد کسی که پشت در ایستاده، زن است یا مرد. امروزه دیگر با اهمیتی که نقش زن در اجتماع پیدا کرده است، لازم نیست که زنان هنگام صحبت، انگشت خود را در دهان بگذارند تا مرد بیگانه صدای واقعی آنها را نشنود.ادگی، تعداد این جمع حتی افزایش می یافت و هریک نیز در تربیت کودک دخیل بودند ولی اکنون با توجه به رشد طلاق و تمایل خانواده ها به داشتن فرزند، تنها پدر و مادر و گاه فقط یکی از آنها نقش اساسی در تربیت کودک ایفا می کنند.
تنوع، زندگی را زیباتر و پیچیده تر می کند
امروزه همه متخصص های تعلیم و تربیت هم عقیده اند که باید به هر کودکی رفتار اجتماعی را آموخت و فرصت هایی را برای نشان دادن آموخته هایش در اختیار او قرار داد. آن وقت است که گروه ها نقش مهمی ایفا می کنند. تقریباً هریک از گروه های اجتماعی مهم نگرش های خاص و متفاوتی در مورد تربیت و اهداف تربیتی دارند.
عقاید و شیوه های تربیتی هم مانند همه چیز، هر چند وقت یک بار مرسوم و بعد کنار گذاشته می شوند. وسایل ارتباط جمعی، نقش مهمی در زندگی فرزندان ما ایفا می کنند و هریک اثر خاص خود را بر تربیت او دارند با توجه به شتابی که در پیشرفت این وسایل شاهد هستیم، هنوز فرصتی برای بررسی و تحقیق در مورد تک تک آنها به دست نیامده است. تا چند سال پیش، دوستان و گروه همسالان نقش مهمی در تصمیم گیری های یک نوجوان ایفا می کردند و اکنون رعایت حقوق اعضای خانواده و برخورداری از آزادی و بیان عقیده برای هریک، موضوع بحث انگیزتر خانواده ها به شمار می رود. ما به عنوان پدر و مادر باید در ارتباط با هریک از فرزندانمان از اصولی پیروی کنیم، با آنها کنار بیاییم، بحث کنیم، در کنار هم تصمیم بگیریم و با هم خوب صحبت کنیم. و گاهی اگر لازم شد، برخلاف خواسته فرزندمان عمل کنیم. این کار به قدرت و ثبات و پایداری زیادی نیاز دارد که همه پدر و مادرها از عهده آن بر نمی آیند؛ چونعقاید و شیوه های تربیتی هم مانند همه چیز، هر چند وقت یک بار مرسوم و بعد کنار گذاشته می شوند. وسایل ارتباط جمعی، نقش مهمی در زندگی فرزندان ما ایفا می کنند و هریک اثر خاص خود را بر تربیت او دارند با توجه به شتابی که در پیشرفت این وسایل شاهد هستیم، هنوز فرصتی برای بررسی و تحقیق در مورد تک تک آنها به دست نیامده است. تا چند سال پیش، دوستان و گروه همسالان نقش مهمی در تصمیم گیری های یک نوجوان ایفا می کردند و اکنون رعایت حقوق اعضای خانواده و برخورداری از آزادی و بیان عقیده برای هریک، موضوع بحث انگیزتر خانواده ها به شمار می رود. ما به عنوان پدر و مادر باید در ارتباط با هریک از فرزندانمان از اصولی پیروی کنیم، با آنها کنار بیاییم، بحث کنیم، در کنار هم تصمیم بگیریم و با هم خوب صحبت کنیم. و گاهی اگر لازم شد، برخلاف خواسته فرزندمان عمل کنیم. این کار به قدرت و ثبات و پایداری زیادی نیاز دارد که همه پدر و مادرها از عهده آن بر نمی آیند؛ چون با ابزار مخالفت، حمایت عاطفی فرزند خود را از دست می دهند، به خاطر همین، تربیت فرزند امروزه دشوارترین کار به شمار می رود و اهمیت ندادن به تربیت او، زندگی را دشوار و رابطه پدر و مادر و فرزند را غیرقابل تحمل می کند. پس صرف وقت و انرژی برای تربیت فرزند، یعنی داشتن آرامش و اطمینان در آینده.
منبع:ف.کرام ،داگمار،ترجمه وتالیف:خلیلی،سپیده ،آموزش آداب معاشرت به کودکان و نوجوانان،موسسه نشر پنجره،1388