تغییر و تحول رسانه ها از یک سو و پیچیده تر شدن شیوه های تاثیر بر افکار عمومی به دلایل گوناگون از جمله دلایل فرهنگی و تاریخی، اهمیت مدیریت پیام برای تاثیرگذاری بر مخاطب را به مراتب افزون تر از قبل کرده است.یکی از مهمترین تغییرات در رسانه ها، شکل گیری رسانه های نوین به صورت میکرو رسانه ها (رسانه های خرد)است؛ رسانه های اجتماعی (مانند تلگرام و واتس آپ و...) و شبکه های اجتماعی(مانند فیس بوک و توئیتر و...)به عنوان پدیده های نوظهور، به یک واقعیت مهم در عرصه رسانه ای تبدیل شده اند؛ به طوری که حتی شعار هر نفر یک رسانه که در سابق به عنوان یک شعار روشنفکری محسوب می شد، منقضی شده و هر نفر چندین رسانه(اعم از فیس بوک و توئیتر و تلگرام و اینستاگرام و...) را به طور همزمان در اختیار دارد.
یکی از مهمترین نتایج چنین تغییراتی، تغییر معادله ی رسانه_پیام به پیام-رسانه است. رسانه-پیام یعنی اینکه در گذشته هرکسی صاحب رسانه بود، پیام را هم او تولید می کرد و می توانست از طریق انحصار نسبی در انتشار پیام، فضای افکار عمومی را تا حد قابل توجهی مدیریت کند و یا در مدیریت آن مشارکت داشته باشد، اما امروز به دلیل شکل گیری رسانه های خرد و تغییر فضای رسانه ای در دنیا، هر کسی که «پیام» جدی و موثر داشته باشد، رسانه حقیقی در اختیار اوست. بنابراین امروز صاحب رسانه کسی نیست که صرفاً دستگاه عریض و طویل و بودجه و اطلاعات و هرچیز دیگری از این دست داشته باشد، بلکه آن فردی است که «پیام» دارد.با این حال یکسان انگاشتن مفهوم پیام با اطلاعات نیز خطاست؛ بدین معنا که حتی کسی که «اطلاعات» و «آگاهی» و «مواد اولیه» لازم برای یک پیام را دارد نیز «صاحب پیام» نیست بلکه اینها صرفاً مقدمه است. فرآوری و تبدیل اینها به پیام یعنی آنها را «خواندنی»، «شنیدنی» و «دیدنی» کنیم. در غیر این صورت در فضای ماقبل رسانه قرار داریم حتی اگر بزرگترین دستگاه رسانه ای نیز از آن یک فرد باشد. و بالاتر اینکه حتی می تواند همین دستگاه عریض و طویل در برخی حوزه ها به ضد خودش عمل کند.نحوه صورت بندی یک پیام برای خواندنی، شنیدنی و دیدنی شدن آن اقتضائات بخصوصی دارد که از جمله آنها می توان به شناخت صحیح از مخاطب و نیازهای او و نیز نحوه انتخاب پیام و شیوه انتقال آن به مخاطب اشاره کرد. قرآن کریم، معجزه بزرگ پیامبر اسلام(ص) حاوی نکات ارزشمند و نابی درباره موارد ذکر شده است.
1-شناخت صحیح از مخاطب و نگاه صحیح به مخاطب
مهم ترین عامل در افزایش میزان تأثیرگذاری رسانه، شناخت مخاطب است. این که رسانه چه درکی از مخاطب دارد در نوع و سبک پیام رسانی آن تأثیرگذار است.
(ویژگی ها و خصوصیات مخاطبان)در قرآن دو نوع نگاه به مخاطب معرفی شده است:
الف) نگاه فرعونی به مخاطب
* در این نوع نگاه پیام با نگاه ارباب رعیتی به مخاطب ارائه می شود. نگاهی که فرعون به مردمش داشت.
فَحَشَرَ فَنَادَی. فَقَالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَی[1]
* در این نوع نگاه مردم شنونده اند و چاره ای جز شنیدن ندارند.
* در این نگاه تسلیم انسان در برابر «رسانه» نمادی از تسلیم او در برابر صاحب پیام است.
* این نوع نگاه منافات با برجسته ترین ویژگی انسان یعنی روح انتخابگری و حقیقت جویی او دارد.
* در این نگاه پیام هایی باید به انسان رسانده شود که او را هر چه بیشتر به تسلیم در برابر اراده صاحب قدرت وادارد. فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُواْ قَوْماً فَاسِقِینَ[2] «پس فرعون قوم خود را سبک شمرد و آنان او را اطاعت کردند زیرا آنان قومی فاسق بودند.»
ب) نگاه الهی به مخاطب
* در این نگاه انسانیت و کرامت انسان ارج نهاده می شود.
* پیام با نگاه ارباب رعیتی به انسان رسانده نمی شود.
* صاحب پیام خود را مالک سمع و بصر انسان نمی پندارد بلکه آن قدر از حقانیت پیام خود مطمئن است که می داند هر چه این سمع و بصر انسان آزاد تر باشد پیامش گیراتر و شنیدنی تر و دیدنی تر خواهد بود.
* در این نگاه فطرت حق جوی مخاطب زمینه درک و پذیرش پیام است.
* به ویژگی انتخابگری و حقیقت جویی انسان احترام گذاشته می شود.
فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ[3]
«پس بندگان مرا بشارت ده. همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.»
*در این نگاه هدف بردگی، بندگی و تسلیم مخاطب نیست بلکه آزادی او از قید و بندهایی است که «جهل» و «ناآگاهی» بر دست و پای او زده است.
* در این نگاه صاحب پیام خود را در کنار مخاطب قرار می دهد نه مسلط بر فکر و اندیشه او.
در این نگاه پیامبران الهی خود را ارباب مردم و حاکم بر فکر و اندیشه آنان نمی دانند بلکه خود را برادر و همراه انسان در مسیر «شدن» و «تعالی» و «تکامل» معرفی می کنند.
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ / إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ / فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُونِ / وَ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی رَبِّ الْعَالَمِینَ / فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُونِ.[4]
«هنگامی که برادرشان نوح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمی کنید!؟ / مسلّماً من برای شما پیامبری امین هستم! / تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! / من برای این دعوت، هیچ مزدی از شما نمی طلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است! / پس، تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!»
یکی از مصادیق کامل این شیوه تخاطب را می توان در 2 نامه ای که مقام معظم رهبری به جوانان غربی نوشتند مشاهده کرد ایشان با همان الگوی قرآنی در واقع جهان غرب به ویژه جوانان را دعوت به حقیقت و عدالت کرده اند. ایشان در نامه اول می فرمایند من نمی گویم آنچه که من به آن اعتقاد دارم شما بپذیرید بلکه خواست من این است که شما تحقیق کنید و اسلام واقعی را از منابع اصلی خود جستجو کنید نه آنچه که حکام و رسانه های شما القاء می کنند. وظیفه رسانه در این نوع نگاه «ذکر» است. رسانه در این نگاه یعنی «فذکر»فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ. لَّسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِرٍ[5] «پس تذکّر ده که تو فقط تذکّر دهنده ای. تو سلطه گر بر آنان نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی.»
2-شناخت صحیح از «نیازهای» مخاطبان
مهم ترین و ضروری ترین نیاز انسان «آگاهی» است. شیاطین همواره درصدد مسدود کردن راه آگاهی انسان هستند.
حیات جاهلیت قدیم و جاهلیت مدرن در گرو ناآگاهی انسان هاست. وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَـذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ[6]
کافران گفتند: «گوش به این قرآن فرا ندهید؛ و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید، شاید پیروز شوید!»
جاهلیت کهنه با منع انسان ها و جاهلیت مدرن با یورش اطلاعات به روح و روان انسان ها آنها را از درک حقیقت بازمی دارد. یعنی آنان برای انسداد آگاهی و بصیرت انسان ها، گاهی مانع رسیدن اطلاعات صحیح می شوند (لَا تَسْمَعُوا لِهَـذَا الْقُرْآنِ) و گاهی با تولید حجم زیادی از اطلاعات نامناسب و نامطلوب سعی در مشغول سازی ذهن مردم برای نشنیدن سخن حق می شوند(وَ الْغَوْا فِیهِ)
جاهلیت کهنه درصدد بود تا انسان ها «ندانند» اما جاهلیت مدرن درصدد است که انسان ها «ندانند که نمی دانند» هجوم حجم وسیعی از اطلاعات و گرفتار کردن انسان در چنبره پیام ها امروزه نوعی استعمار رسانه ای را رقم زده است که سرزمین فکر و اندیشه انسان ها ر ا تسخیر کرده است و سرمایه های شناختی آنان را به یغما می برد.
جاهلیت مدرن امروز پیام های شیطانی خود را از زبان سلبریتی ها (هنرمندان، بازیگران و سایر افرادی که به نوعی در جامعه شهرت دارند) می زند و به وسیله آنان پیام های دلخواه خود را به سمع و نظر انسان ها می رساند. پیام هایی که بر محمل احساسات به عمق روح و جان مخاطبان سر ریز می شود و نه تنها قوه ادراک و تعقل آنها را بیدار نمی سازد بلکه به نوعی باعث تحمیق افکار عمومی می شود.
در چنین شرایطی نیاز انسان به آگاهی به صورت مصنوعی پاسخ داده می شود و انسان ها تصور می کنند با این حجم اطلاعات آگاه شده اند در حالی که فوران آتش فشان اطلاعات باعث بی خبری آنها از رخدادها و حوادث مهم و قابل اعتنایی است که در کوران پمپاژ اطلاعات و داده های بیشمار نمی توانند اهمیت خود را نشان دهند. حوادثی که بی خبری از آنها چه بسا حیات انسان و سرنوشت تاریخی او را دچار تغییر کند.
3-تولید پیام مناسب
رسانه موقعی اهمیت پیدا می کند که حرفی برای گفتن و پیامی برای ابلاغ داشته باشد. رسانه بی پیام فاقد هویت است و هویت رسانه به پیامی است که می خواهد منتقل کند.
بنابراین افزایش میزان تأثیرگذاری رسانه بستگی تام و تمام به پیامی دارد که در صدد القای آن به افکار عمومی است. پیام است که انگیزه ها برای ارائه آن به دیگران را بر می انگیزاند. قرآن کریم از بزرگمردی پیام دار یاد می کند که به دلیل اهمیت سرنوشت ساز یک پیام، خود را از دور دست ها به جامعه گمراه می رساند تا پیام حقی را به گوش آنها برساند.
وَ جَاءَ مِنْ أَقْصَی الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَی قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ[7]«و مردی (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید» در تفاسیر قرآن کریم در ذیل این آیه ملاحظه می شود از حبیب نجار به عنوان مردی که در پیام رسانی به هنگام خوب عمل کرد و به داد پیامبران الهی و دعوت آنان رسید و کمک شایانی کرد، یاد می شود.
4-شیوه های پیام رسانی
از دیگر اموری که پیام یک رسانه را برای مردم شنیدنی و پذیرفتنی می کند، شیوه های ارائه پیام است. در معارف قرآنی 5 شیوه به عنوان اصلی ترین روش در پیام رسانی مؤثر مشاهده می شود.
الف) صداقت و راستگویی
صداقت قفل شکن دلهاست. صداقت هم برکات و نصرت الهی را در پی دارد و هم پذیرش و اقبال مردم را.
صداقت رمز و راز ارتباط فطری انسان ها با یکدیگر است. فطرت حق جوی انسان دروغ را نمی پسندد و از آن بیزار است. جاهلیت مدرن چون از فطرت انسان فاصله گرفته است به اصحاب رسانه دروغ بزرگ را توصیه می کند و می گوید: «دروغ هر چه بزرگتر باورپذیری آن بیشتر» اما مکاتب الهی باورپذیری دائمی «سخن راست» را بر باورپذیری مقطعی و کوتاه مدت «سخن دروغ» ترجیح می دهند.
خیل بیشمار پیروان مکاتب الهی در جوامع بشری نشان می دهد فطرت حق جوی انسان ها با «سخن راست و درست» آشناتر است تا با «سخن فریب و دروغ» و بر همین اساس است که همچنان پس از قرن ها همچنان با اشتیاق از تعالیم برترین راستگویان عالم یعنی پیامبران الهی پیروی می کنند.
ب) استحکام پیام / قول سدید (عامل ماندگاری و مانایی پیام)
سخن راست باید مزین به ویژگی مهمی باشد که در قرآن از آن به عنوان «سداد» یاد می شود. سخنی درست، منطقی و حکیمانه.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا[8]«ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید» قول سدید یعنی سخن محکم و استوار و صحیح(سخن بی پایه و اساس نگفتن). یعنی سخنی که از سویی مطابق با واقع باشد و از سوی دیگر برای خدا و به امر خدا باشد.
قول سدید، سخنی است که هم راست و صحیح باشد(اشتباه نباشد)، و هم «دقیق» باشد. شما گاهی می توانید راست بگویید ولی «بخشی» از یک حقیقت را بیان کنید و با آن، مردم را به اشتباه بیندازید. یا می توانید زمان گفتن یک سخن درست را نابه جا انتخاب کنید و مردم را گمراه کنید. و می توانید بدون زدن قید و حاشیۀ لازم به یک سخن صحیح، با آن سخن صحیح، مردم را گمراه کنید و اغراض غیرالهی خودتان را دنبال کنید.
قول سدید، سخنی است که برای خدا بر زبان جاری شود. یعنی جدای از اینکه باید به حقّ بیان شود و صحیح باشد، باید با انگیزۀ صحیح هم باشد و برای خدا باشد و به امر خدا باشد. مثلاً اگر کسی غیبت کند، سخنش قول سدید نیست هرچند راست بگوید.
لقمه حرام در رسانه، قولی است که سدید نباشد. انگیزه الهی در آن نباشد و تمام یا بخشی از حقیقت را به قصد اغراض شیطانی مخفی نگاه دارد.
با این لقمه حرام بار رسانه به مقصد نمی رسد. این لقمه حرام ممکن است امور رسانه را در یک مقطع پیش ببرد اما خواه نا خواه گلوگیر آن خواهد شد و آن را از سکه خواهد انداخت. در لقمه حرام خدا برکت قرار نداده است. امام صادق علیه السلام می فرمایند:...اعْلَمْ أَنَّهُ لَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنْکَ شَیْئاً حَتَّی تَقُولَ قَوْلًا عَدْلًا[9]«یعنی بدان خدا از ما هیچ چیزی را قبول نمی کند مگر اینکه قول سدید بگوییم»
ج) پیام رسانی از موضع رفق و مدارا و نه خشونت و کینه ورزی
مهم ترین صفت برای «پیامبری» رفق و مدارا است که با سازش و بی تفاوتی و تأیید خطاکاران متفاوت است.
عموم پیامبران قبل از بعثت به شغل چوپانی اشتغال داشتند. شاید یکی از فلسفه های آن افزایش قدرت صبر و تحمل آنان در برابر ناشنوایان حرف حق و از کوره در نرفتن در هنگام مشاهده خطا و گناه کناهکاران است. این صفت برجسته باعث می شد پیامبران به جای برخورد با «جاهل» با «جهل» او بستیزند و شجاعت و برافروختگی خود را در هماوردی با جهل او به کار بگیرند نه خود او.
پیامبران همگی «جهل ستیزند» و نه «جاهل ستیز». ستیز با جاهل خشم می خواهد و شمشیر اما ستیز با جهل رفق و مدارا می خواهد و صبر و تبیین. مقدمه واجب قول سدید، رفق و مداراست.
پیامبر(ص) وقتی شخصی را به تبلیغ دین مأمور کردند(برای دعوت مردم به دین)بعد از «رفق» و مهربانی، به او توصیه کردند که قول سدید بگوید. (فَقَالَ عَلَیْکَ بِالرِّفْقِ وَ الْقَوْلِ السَّدِید؛)[10]
مخاطبان رسانه وقتی ببینند که رسانه با جهل جاهلان در ستیز است و نه جاهلان به رسانه اعتماد می کنند و شنوای راهنمایی و هدایت رسانه می شوند.
این رفق و مدارا باید خود را در ادبیات رسانه نشان دهد. درشت گویی و استفاده از ادبیات خشن و غیر فرهنگی شایسته رسانه ای که حامل پیام های جهل زدا می باشد نیست. مخاطبان باید عصبانیت و تندی رسانه را در مواجهه با خطا ببینند و نه صرفا در مواجهه با خطا کار.
آنچه قرآن از آن با عنوان «جدال احسن» نام می برد حاکی از برخورد فیزیکی نیست بلکه دستور به مواجهه منطقی و مستدل با کسانی است که نمی خواهند رهرو راه حق شوند. اینها را باید با حکمت و موعظه حسنه به راه آورد و اگر این دو میسر نشد باید با جهل آنها درافتاد آن هم با منطق استوار و درست.
د) عدالت
رسانه چون یا خود در باره دیگران قضاوت می کند و یا زمینه قضاوت دیگران را نسبت به افراد یا قضایای مختلف فراهم می نماید باید در مسیر عدالت گام بردارد. عدالت مطبوع طبع بشری است. به همین دلیل بشر در جستجوی جهانی عاری از ظلم است. انتظار موعود در ادیان مختلف، انتظار تحقق عدالت است.
راه موفقیت از مسیر تقواست و عدالت هموار کننده این راه است. قرآن می فرماید قول شهادت شما باید بر مبنای عدالت باشد.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّـهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَی أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی وَاتَّقُوا اللَّـهَ إِنَّ اللَّـهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[11]«ای کسانی که ایمان آورده اید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام می دهید، با خبر است.»
مقام معظم رهبری می فرمایند: من میخواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهای انقلابی و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام می کنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسی، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جاده ی حق تعدی کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد.[12]
هـ) حکمت
دعوت و پیام رسانه باید حکیمانه باشد. حکمت، برکت زاست. خیر کثیر در سایه حکمت نصیب خواهد شد. خیر کثیر برای رسانه این است که هر چه بیشتر، مردم پیام هایش را بشنوند و بپذیرند و در مسیری که او بدان رهنمون می شود حرکت کنند.وَ مَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا[13]«و به هر کس (حکمت) دانش داده شود، خیر فراوانی داده شده است»
رسالت های رسانه های انقلابی
برخی از رسالت های رسانه های انقلابی در شرایط کنونی یادآور می شود:
1-تبیین صحیح ابعاد و مؤلفه های اصلی گفتمان انقلاب اسلامی
شامل؛ استقلال در تمامی ابعاد و عرصه ها(سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، علمی و...)آزادی، مردم سالاری دینی(نقش مردم در حکومت)، عدالت طلبی، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، رعایت حرمت و کرامت انسان،، حمایت از مظلومان و مستضعفان عالم، درهم تنیدگی سه مؤلفه عقلانیت، عدالت و معنویت، عزت، حکمت و، مصلحت در تعاملات گسترده با جهان، مبارزه با اشرافیگری و تجمل گرایی در جامعه خصوصا در میان مسئولان
2-تبیین چرایی و فلسفه درگیری نظام سلطه جهانی با انقلاب اسلامی و چگونگی نقش آفرینی در جبهه انقلاب در این نبرد استراتژیک و سرنوشت ساز
3-تبیین جدایی ناپذیری دین از سیاست و مبارزه با خطر سکولار شدن جامعه
در هم تنیدگی دنیا و آخرت در نگاه اسلامی وظیفه ذاتی حکومت برای آبادانی توأمان دین و دنیای مردم معنای بخشی به مؤلفه های زندگی با فرهنگ اسلامی (در این مسیر باید نشان داده شود دینی شدن زندگی و یا اسلامی شدن سبک زندگی به معنای بی پاسخ گذاشتن نیازهای طبیعی و مطبوع بشر نیست بلکه به معنای پاسخ صحیح و منطبق با فطرت بشر و مبتنی بر عقلانیت و نیازهای انسان هاست که در آن هیچ نیازی از انسان نه تنها سرکوب نمی شود بلکه مورد غفلت هم قرار نمی گیرد)
4-زنده نگاه داشتن مکتب فکری امام خمینی(ره) و تلاش برای حاکمیت بخشی به خط و اصول امام خمینی(ره) با قرائت خلف صالح او حضرت امام خامنه ای مدظله
5-مطالبه گری از مسئولان برای عدم توقف پیشرفت کشور در تمامی عرصه ها خصوصا در عرصه علم و فناوری و عرصه هایی که منجر به افزایش توان بازدارندگی جمهوری اسلامی از آسیب پذیری در برابر تهدیدات دشمن می شود از جمله در عرصه های دفاعی و امنیتی
6-زنده نگاه داشتن شور و شعور انقلابی مردم (تبیین انقلابیگری به عنوان کلید حل مشکلات)
7-همراهی و هماهنگی و هم افزایی با یکدیگر
8-پشتیبانی جبهه ای از حرکت های صحیح «آتش به اختیاری» عناصر مؤمن و انقلابی برای بر طرف کردن اختلال در دستگاه های مختلف
9-عدم غفلت از دشمن و دشمنی های دشمنان و آگاهی بخشی به جامعه نسبت به اقدامات دشمن
10 –توسعه دایره مخاطبان و تلاش برای افزایش توان پیام رسانی به اقشار مختلف جامعه خصوصا اقشار خاکستری(تلاش برای افزایش میزان مقبولیت در میان اقشار مختلف مردم و نه فقط قشر حزب اللهی)
پی نوشت ها
[1] نازعات 23 و ٢٤
[2] زخرف 54
[3] زمر17 و ١٨
[4] شعرا 106 تا 110
[5] غاشیه 21 و٢٢
[6] فصلت ٢٦
[7] یس /٢
[8] احزاب ٧
[9] کافی/8/107
[10] کنزالفوائد/1/210
[11] مائده ٨
[12] بیانات رهبری در نماز جمعه 14 خرداد 1389
[13] بقره 269