به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری میزان، در این اواخر افغانستان شاهد درگیریهای فزاینده است، بخشهایی از ولایتهای شمالی نسبت به سایر مناطق تحت تهدیدات شدید امنیتی قرار داشته و مناطق مختلف آن یکی پی دیگری بین نیروهای دولتی و شبهنظامیان دست به دست میشود.
در تازهترین موارد شهرستان «غورماچ» به دست طالبان سقوط کرد و پیش از آن این شبهنظامیان روستای استراتژیک میرزاولنگ را تحت کنترل خود درآورده بودند.
وضعیت به این ترتیب در شمال افغانستان به شدت نگرانکننده و وخیم است، در کنار کشته شدن و مهاجرت هزاران خانواده از مناطق جنگی، نیروهای ارتش و پلیس نیز با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکنند، مشکلاتی که رابطه مستقیم با تقویت شبهنظامیگری یافته است.
بر اساس تازهترین گزارشها، منطقه میرزاولنگ با همت پلیس محلی اداره میشد و با توجه به نبود تجهیزات جنگی کافی، اما با آنهم این نیروها چندین روز در مقابل شبهنظامیان مقاومت کردند.
جبهه مقاومت مردمی با همکاری پلیس محلی در میرزاولنگ سالها پیش کمر همت جهت نبرد با تروریستها بسته بود، به این ترتیب طی چندین سال سربازان پلیس محلی در این منطقه استراتژیک با طالبان درگیر بودهاند.
پس از فاجعه تلخ میرزاولنگ گزارشهای نزدیک به حقیقت میرساند که اکثر کشتهشدگان سربازان پلیس محلی و خانوادههای آنها بودهاند.
2 روز پیش شبهنظامیان طالبان شهرستان «غورماچ» که در همسایگی روستای میرزاولنگ قرار دارد را پس از درگیری شدید با نیروهای ارتش و پلیس تحت تصرف خود در آورد.
بر اساس گزارش رسانههای داخلی، در بخشهایی از این شهرستان نیروهای ارتش ملی در محاصره طالبان قرار دارند و با توجه به حضور گسترده طالبان در مناطق دوردست این شهرستان، این سربازان ماهها در محاصره بودهاند.
سلام وطندار به نقل از یک سرباز محاصره شده نوشته که حدود یک هزار سرباز از چندی به این طرف در محاصره طالبان قرار داشته و به آب بهداشتی و غذا دسترسی ندارند.
موارد فوق مهمترین ضربههایی است که نیروهای ارتش و پلیس در روزهای گذشته شاهد آن بوده است، لذا این چنین ضربات بیسابقه نبوده و در ذیل تلاش میکنیم پیامدهای ناشی از آن را به صورت مختصر به بررسی بگیریم.
افغانستانیها با وجود شکستهای پی در پی نیروهای ارتش و پلیس در میادین نبرد، اما دست حمایت از سر سربازان برنداشته و همواره آنها را با گل و تحایفی تقدیر و از فعالیتهای مثمر آنها سپاسگذاری کردهاند.
این اعلام حمایتها در حالی است که این سربازان همواره توسط دولتمردان بیشتر استفاده ابزاری شده و حتی به نحوه سازماندهی آنها کمتر توجه شده است.
عدم حمایت از خانواده سربازان کشته شده در میادین جنگ و بیتوجهی به سربازان معیوب نمونههای از تعلل دولت در جهت حمایت از سربازان بوده است.
این بیتوجهیها و تعللها سبب ناامیدی سربازان از مدیران ارشدشان شده که خود زمینهساز بروز فجایع زیادی در صفوف ارتش و پلیس شده است.
تاکنون دهها گزارش در مورد فروش تسلیحات جنگی توسط سربازان و فرماندهان آنها به شبهنظامیان منتشر شده، در حالیکه گزارشهایی از پیوستن ارتش و پلیس به صفوف طالبان نیز کم نیست.
سربازان در میادین نبرد به جای غذاهای مقوی و مناسب به ریشههای علفزارها رجوع کرده و ناگزیر به استفاده از آبهای کثیف شدهاند.
واگذاری سنگرهای جنگی به دشمن و فرار از خدمت از جمله موارد دیگری است که اکثر سربازان افغانستانی به آن رو آورده و در تکاپوی راه چارهای شدهاند.
موارد فوق تکاندهنده است، دولت در صورت ادامه کمتوجهی ستونهای ارتش و پلیس را با دست خود سست و سربازان دلیر که در میادین نبرد پیروزیهای زیادی نصیب دولت کردهاند، از دست میدهد.
/