ماهان شبکه ایرانیان

پاسداری از نهاد خانوده در سیره ی قرآنی امام حسین (ع)(۲)

ب: نیازهای عاطفی و روانی   گرچه در طبقه بندی نیازها در روانشناسی، نیازهای زیستی جزء نخستین نیازها به حساب می آید، ‌اما نقش نیازهای عاطفی و روانی نیز با اهمیت و تعیین کننده است

پاسداری از نهاد خانوده در سیره ی قرآنی امام حسین (ع)(2)

ب: نیازهای عاطفی و روانی
 

گرچه در طبقه بندی نیازها در روانشناسی، نیازهای زیستی جزء نخستین نیازها به حساب می آید، ‌اما نقش نیازهای عاطفی و روانی نیز با اهمیت و تعیین کننده است. زیرا هر چند نیاز جسمی محسوس و آشکار است و فقدانش جسم را متاثر می گرداند، اما نیازهای روحی و روانی نامحسوس اند و عدم پاسخگویی به آنها روان آدمی را آزرده می سازد. کودکان و نوجوانان به خاطر موقعیت سنی آسیب پذیری در برابر مشکلات نیاز دو چندان به برآوردن نیازهای عاطفی و روانی دارند، این نیازها، ‌بخصوص در شرایط ویژه، از دست دادن والدین، هنگام بیماری و... چنان شدت می یابد که بی توجهی به آنها حیات روانی و عاطفی کودک را به مخاطره می اندازد. این شرایط ویژه به کامل ترین شکل در کربلا برای فرزندان امام حسین (ع) جلوه نمود. فرزندان و همراهان آن حضرت در میدان مبارزه، در سخت ترین حالات، امام (ع) را صدا می زدند و در واپسین لحظات، اوج نیاز عاطفی خویش را به نمایش می گذراند. و از دست دادن پدر و امام خویش را تجربه می نمایند. این وضعیت خاص قطعاً ‌توجه ویژه ای را می طلبید و اینجا است که آن حضرت به گونه های مناسب به نیاز فرزندان پاسخ می دهد و نسبت به فرزندانی که به میدان مبارزه آمده اند به گونه ای، ‌به فرزندش زین العابدین(ع) به گونه ای دیگر و در مورد یتیمان و داغدیدگان قبل و پس از شهادت خویش به شکلی دیگر سفارش می فرماید و رسیدگی و عطوفت می ورزد.

6- تربیت فرزندان در نهاد خانواده
 

در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) نه تنها تربیت فرزندان از لحظه تولد مورد توجه بوده بلکه به زمینه های تربیت و شرایط قبل از تولد و بلکه حتی قبل از انعقاد نطفه نیز توجه خاص شده است. از این رو در روایات معصومان (علیهم السلام) زمینه ها و شرایط مطلوب و نامطلوب انعقاد نطفه بیان گردید. از جمله این نکات پرهیز کردن از همبستری در شبی است که انسان قصد مسافرت دارد. امام حسین (ع) خطاب به اصحابش فرمود:« اجتنبوا الغشیان فی اللیله التی تریدون فیها السفر فان من فعل ذالک ثم رزق ولدا کان احوالا» از همبستر شدن با همسرانتان در شبی که قصد مسافرت دارید بپرهیزید؛(زیرا) اگر در اثر آن فرزندی روزی شود احول (لوچ) خواهد بود.» (1)

7- اظهار محبت به فرزندان
 

محبت به فرزندان امری درونی است که خداوند آن را در دل والدین به ودیعت نهاده است. اما آنچه در این میان مهم می نماید و آثار تربیتی در پی دارد ابراز محبت است. این امری اختیاری است و والدین و مربیان می توانند در پرتو آن زمینه تربیت صحیح را فراهم آورند. چه بسیارند والدینی که در برابر فرزندان خود محبت فراوان دارند اما آن را ابراز نمی کنند در حالی که محبت وقتی سازنده و تاثیرگذار خواهد بود که فرد مورد محبت از آن آگاهی یابد. امام حسین(ع) به عنوان الگوی تربیتی مطمئن و کامل، ‌محبت به فرزندان را از نیازهای ضروری آنان دانسته، ‌در قالبهای گوناگون به ابراز آن می پرداخت. گاه با در آغوش گرفتن و به سینه چسبانیدن خردسالان، ‌زمانی با بوسیدن آنان و گاه با به زبان آوردن کلمات شیرین و محبت آمیز.
عبیدالله بن عتبه چنین می گوید:« کنت عندالحسین بن علی (علیهما السلام) اذ دخل علی بن الحسین الصغر فدعاه الحسین(ع) و ضمه الیه ضما و قبل ما بین عینیه ثم قال: بابی انت اطیب ریحک و احسن خلقک...» (2) «نزد حسین بن علی (ع) بودم که علی بن حسین(ع) وارد شد امام حسین (ع)، ایشان را، در آغوش گرفت و به سینه چسبانید، میان دو چشمش را بوسید و سپس فرمود: پدرم به فدایت باد، چقدر خوشبو و زیبایی!»

8- تشویق فرزندان در برابر کار خوب آنان
 

یکی از شیوه های تربیتی مورد اتفاق صاحب نظران عرصه تعلیم و تربیت، شیوه کارآمد تشویق است. تشویق به جا و متناسب با فعالیت انجام شده، ‌به ایجاد انگیزه در فرد منجر شده، ‌به تکرار و تقویت رفتار می انجامد.
چه بسا فرزندانی که از ارزش و اعتبار صفات مثبت خود آگاهی نداشته، در نتیجه به شخصیت حقیقی و توانمندیهای مثبت خویش پی نبرده، ‌خود را در مقایسه با دیگران ناچیز به شمار می آورند. از این رو والدین و مربیان باید ویژگیهای مثبت فرزندان را کشف و برجسته ساخته و مورد ستایش و تشویق قرار دهند. در فرهنگ اسلامی که تربیت دینی و اخلاقی فرزندان در کانون توجه است. بر تشویق فرزندان هنگام بروز رفتارهای دینی و برجسته کردن صفات اخلاقی و معنوی آنان بسیار تاکید شده است. امام سجاد (ع) فرمود: من به بیماری شدیدی مبتلا شدم. پدرم بر بالینم آمد و فرمود:« ما تشتهی؟ فقلت: اشتهی ان اکون ممن لا اقترح علی الله ربی ما یدبره لی (3)، ‌فقال لی: احسنت ضاهیت ابراهیم الخلیل صلوات الله علیه حیث قال جبرئیل(ع): هل من حاجه؟ فقال: لا اقترح علی ربی بل حسبی الله و نعم الوکیل.» (4) چه خواسته ای داری؟ عرض کردم: دوست دارم از کسانی باشم که درباره آنچه خداوند برایم تدبیر کرده، ‌نپرسم؟ پدرم در مقابل این جمله به من آفرین گفت و فرمود: تو مانند ابراهیم خلیلی به هنگام گرفتاری جبرئیل نزدش آمد و پرسید: از ما کمک می خواهی؟ او در جواب فرمود: درباره آنچه پیش آمده از خداوند سوال نمی کنم. خداوند مرا کافی است و او بهترین وکیل است. در این حدیث ملاحظه می شود که امام حسین(ع) در مقابل پاسخ عارفانه و دلنشین فرزندش که بر اساس ظاهر حدیث، سن و سال چندانی هم نداشت. جمله «احسنت» را به کار برد و او را به «ابراهیم خلیل» تشبیه کرد.

9- اهمیت دادن به آموزشهای دینی فرزندان
 

در اسلام دانش آموزی مورد اهتمام شدید بوده و رهبران دینی پیروان خود را به آموزش و اندوختن دانش، به ویژه معارف دینی، تشویق کرده اند. بر اساس سخنان معصومان (علیهم السلام )، معلمان و مربیان، به خصوص آنان که در تعلیم آموزه های دینی می کوشند، ‌حق بزرگی بر جامعه دارند و باید تلاش صادقانه شان مورد قدردانی و سپاسگزاری قرار گیرد تا رغبت و انگیزه بیشتری بیابند. مرحوم بحرانی در حلیه الابرار از شیخ فخرالدین نجفی که از فضلا و زهاد بود. چنان نقل کرده که شخصی به نام عبدالرحمان در مدینه معلم کودکان بود و یکی از فرزندان امام حسین (ع) به نام «جعفر» نزدش آموزش می دید. معلم جمله «الحمدلله رب العالمین» را به جعفر تعلیم داد. هنگامی که جعفر این جمله را برای پدر قرائت کرد، حضرت معلم فرزندش را فراخواند و هزار دینار و هزار حله... به او هدیه داد. وقتی حضرت به خاطر پاداش زیاد مورد پرسش قرار گرفت، در جواب فرمود:« و انی تساوی عطیتی هذا بتعلیمه الحمدلله رب العالمین» هدیه من برابر با تعلیم «الحمدلله رب العالمین»است.(5)

10- احترام به انتخاب جوان در امر ازدواج
 

جوانان به سبب کمی تجربه به استفاده از تجارب و نصایح والدین نیازمندند، ‌اما آنان دیگر دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشته اند و به حدی از رشد رسیده اند که خود حق انتخاب داشته، برای خود تصمیم بگیرند. از این رو، ‌شایسته است والدین در دوران کودکی و نوجوانی زمینه استقلال و قدرت تصمیم گیری آنها را فراهم آورده، ‌آنان را چنان تربیت کنند که به سمت انتخابهای معقول و تصمیمهایی منطقی پیش روند و مصالح واقعیشان را بر منافع آنی و زودگذر ترجیح دهند. اگر فرزندان به این حد از رشد و استقلال رسیدند، ‌باید به آنان اعتماد کرد و به تصمیمها و انتخابهاشان احترام نهاد. جوان در طول زندگی با انتخابهای گوناگون روبه روست و یکی از مهمترین آنها گزینش همسر است. در این مساله، ‌چنانچه فرزند از قدرت انتخاب صحیح و معقول برخوردار است، ‌باید به وی حق انتخاب داد و از ازدواجهای تحمیلی پرهیز کرد. حسن(6)، فرزند امام حسن مجتبی (ع) یکی از دختران امام حسین (ع) را خواستگاری کرد. امام حسین (ع) به او فرمود: «اختر یا بنی اجتهما الیک.» فرزندم! هر کدام را بیشتر دوست داری انتخاب کن. فرزند امام مجتبی (ع) شرم کرد و جوابی نداد. آنگاه امام حسین (ع) فرمود: من دخترم فاطمه را برایت انتخاب کرده ام؛ ‌زیرا او به مادرم فاطمه دختر رسول خدا (ص) شبیه تر است. » (7)
ملاحظه می شود با این که فرزند امام مجتبی (ع) به احترام عمو و دخترانش به طور مشخص از دختر خاصی خواستگاری نکرد و امر را به عمویش وانهاد؛ امام حسین (ع) به انتخاب و علاقه فرزند برادرش اهمیت داد و از او خواست خودش آن را که بیشتر دوست دارد به همسری برگزیند.

11- تربیت عملی والدین در نهاد خانواده
 

بی تردید موثرترین عامل در تربیت اخلاقی و دینی فرزندان رفتارهای درست والدین است.
پر واضح است که زبان رفتار از زبان گفتار بسی نافذتر است و در عمل آثاری نهفته است که هرگز از گفتار برنمی آید. کودک و نوجوانی که پیوسته شاهد اعمال نیک والدین است، بطول غیر مستقیم سرمشق می گیرد و به انجام کارهای نیک تشویق می گردد. در سیره تربیتی ائمه اطهار (علیهم السلام) تربیت با رفتار و عمل بارزترین بعد تربیت است. فرزندان ائمه( علیهم السلام) با دیدن رفتار آنان سرمشق گرفته، ‌عمل می کردند. شعیب بن عبدالرحمن خزائی می گوید: هنگامی که امام حسین (ع) در کربلا به شهادت رسید بر دوشش نشانه ای وجود داشت. از امام سجاد (ع) درباره آن پرسیدند، امام سجاد بسیار گریست و فرمود:« این، ‌اثر بارهای غذایی است که پدرم بر دوشش حمل می کرد و به خانه های تهیدستان می برد.» (8) آری، امام سجاد(ع) پیوسته این رفتار را از پدرش مشاهده کرد و سرمشق گرفت و عمل کرد. بدین سبب، امام باقر(ع) فرمود:« (پدرم) علی بن الحسین (ع) شبها کیسه نان بر دوش حمل می کرد و (به مستمندان) صدقه می داد.» (9)

12- غیرت ورزی نسبت به خانواده
 

یکی از خصلت های پسندیده، ‌غیرت است. غیرت، ‌به معنای آن است که سرشت و طبیعت انسان از این که غیر خودش در یک امر مورد علاقه اش با او مشارکت داشته باشد نفرت داشته باشد.(10) غیرت در اصطلاح، آن است که کسی نسبت به ناموس خود و همسر یا فرد مورد علاقه اش به حدی اهتمام ورزد که به دیگری اجازه و تعرض به حریم خویش ندهد. انسان غیور، ‌نمی تواند تحمل کند که دیگران با نگاه های ناپاک یا انگیزه های فاسد، به همسر و بستگان او نزدیک شوند و قصد سوء استفاده داشته باشند.
غیرت ورزیدن، خُلقی ارزشمند و پسندیده است. گاهی هم (غیرت دینی) سبب می شود که انسان از هر نوع سوء قصد و هجوم مخالفان به دین و ارزش های مقدس و معتقدات دینی برآشوبد و عکس العمل نشان دهد و در دفع تعرض بکوشد. پیامبر اکرم (ص) فرموده است: الغیره من الایمان(11) غیرت از ایمان است.
غیرت، نشانه ارزشمندی شخصیت یک انسان محسوب می شود. حضرت علی (ع) فرموده است: ارزش انسان به قدر همت اوست، ‌صدق او به اندازه جوانمردی اوست، ‌شجاعتش به اندازه پاکدامنی اوست و عفت او به قدر غیرت اوست.(12) خداوند نیز بندگان غیرتمند خویش را دوست می دارد.(13)
بنی هاشم، غیرتمندان روزگار خویش بودند و برای عترت پیامبر(ص) حرمتی فوق العاده قائل بودند. جوانان بنی هاشم نیز پیوسته اهل بیت امام حسین (ع) را در طول سفر به کربلا، محافظت می کردند. شبها نیز با حراست این جوانان، به ویژه قمر بنی هاشم، زنان حرم آسوده و بی هراس استراحت نمودند.
غیرت در دریای پهناور وجود اباعبدالله (ع) موج می زد و به همه آموخت که نگهبانان دین و ناموس خود باشند و بیشترین حساسیت را در دفاع و صیانت از آنها داشته باشند. او تا آخرین نفس از عقیده اسلامی خود دفاع کرد و بر محو باطل پافشاری نمود. او که سرآمد غیرتمندان عالم است در رجز حماسی خویش در روز عاشورا از جمله بر حمایت از ذریه پیامبر و خانواده پدرش تاکید می فرمود: احمی عیالات ابی، ‌امضی علی دین النبی (14) آن حضرت، روز عاشورا خانواده و دختران و خواهر خود را توصیه کرد که پس از شهادتش، ‌بی تابی نکنند و چهره مخراشند و آه و زاری و واویلا سر ندهند و پیش دشمنان صدایشان را به گریه بلند نکنند. در واپسین لحظات هم که مجروح بر زمین افتاده بود، ‌وقتی شنید که گروهی از سپاه دشمن قصد حمله به خیمه ها و تعرض به زنان و کودکان دارند، ‌بر سرشان فریاد کشید: ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونو احرارا فی دنیاکم...(15) ای پیروان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید و از معاد نمی ترسید، پس در دنیایتان آزاده باشید و اگر عربید، به اصل و تبار خویش برگردید...
شمر جلو آمد و گفت: ای پسر فاطمه چه می گویی؟ امام (ع) فرمود: من با شما می جنگم و شما با من می جنگید، ‌پس تجاوزگران و سرکشان و جاهلان خود را تا وقتی من زنده ام، از حرم من بازدارید.(16)
از غیرت آن امام همام بود که در همان حال هم از کار ناجوانمردانه سپاه دشمن برآشفت و اعتراض کرد و تا زنده بود نتوانست تحمل کند که نامردان به حریم ناموس او نزدیک شوند. غیرت دینی او و یارانش نیز زمینه ساز آن حماسه بزرگ شد.
آن امام همام، کشته شدن را بر ننگ ذلت و تسلیم، ‌ترجیح داد و این از غیرت و حمیت او بود.یاران شهیدش هم شب عاشورا و در فرصت های دیگر تا پای جان ابراز وفاداری کردند و غیرتشان اجازه نداد که امام و اهل بیت او را در صحرا و میان انبوه دشمن رها کنند و خود، در پی زندگی و عافیت خویش روند. عباس، امان نامه دشمن را رد کرد، ‌تیغ ها و شمشیرهای دشمن را بر خواری و مذلت ترجیح داد. اما فرومایگان، ‌برای کشتن او و به خاطر رضای خاطر والی کوفه و یزید طاغوت، ‌همدست شدند و پس از کشتن عاشورائیان، خانواده آنان را به اسارت بردند. اعتراض حضرت زینب(س) به یزید در شام، که اهل بیت پیامبر را در معرض دید و تماشای مردم کوچه و بازار قرار داده (17) ریشه در غیرت او داشت. پیروان عاشورا، ‌هم درس عفاف و حجاب را به عنوان غیرت ناموسی از کربلا می آموزند، ‌هم دفاع از مظلوم و نصرت حق و مبارزه و بدعت را به عنوان غیرت دینی از حماسه آفرینان کربلا الهام می گیرند.

13- رفتار حضرت نسبت به خانواده و فرزندان در لحظه وداع
 

امام (ع) در واپسین لحظه های زندگی خویش شرایط ناگواری خانواده و فرزندان، ‌غصه یتیمی و از دست دادن نزدیکترین عزیزان از یک طرف، ‌طی مسیر کربلا تا شام و از شام به مدینه و همراهی دشمنان سنگدل را، ‌از طرف دیگر مجسم کرد. در چنین شرایطی آن امام همام شیوه دعوت به صبر و بردباری و توجه دادن به نصرت الهی را برگزید تا با دم حسینی خود روح خسته آنان را توان دوباره ببخشد و عزمشان را برای دست یابی به همه اهداف، تقویت نمایند.در مقاتل آمده است:
هنگامی که امام (ع) همه یارانش را دید که شهید شده اند، برای وداع به خیمه ها آمد و ندا دادند: ای سکینه، ای فاطمه، ای زینبین، ‌آخرین درود و سلام من بر شما باد.(18) سکینه صدا زد: ای پدر آیا تن به مرگ داده ای؟ فرمود: کسی که یاور ندارد، چگونه تن به مرگ ندهد. طبق نقل دیگر فرمود: ای نور چشم من! کسی که یار و یاوری ندارد، چگونه تسلیم مرگ نشود، ولی (فرزندم) رحمت و نصرت خداوند در دنیا و آخرت به همراه شما است، ‌دخترم بر قضاء الهی، ‌صبر پیشه کن و زبان به شکوه مگشای، ‌زیرا دنیا محل گذر است، ‌ولی آخرت خانه همیشگی است. سکینه گفت: ما را به حرم جدّمان( مدینه) بازگردان. امام فرمود: لو ترک القطا لغفا و نامَ؛ ‌اگر پرنده قطا را بگذارند، در جایگاه خود آرام می گیرد و استراحت می کند. سکینه گریه کرد، امام حسین (ع) دختر عزیزش را به سینه چسباند و اشکهایش را پاک نمود و اشعاری خواند که ترجمه اش چنین است: ای سکینه جانم! بدان که بعد از شهادتم، گریه تو بسیار خواهد شد، ‌دل مرا با افسوس، به سرشک خود مسوزان تا جان در بدن دارم، پس وقتی که کشته شدم تو بر هر کس نزدیکتر به بدن من می باشی که کنارم بیائی و گریه کنی، ای برگزیده بانوان. (19) طبق نقل سوم آن حضرت به فرزندان و خواهران چنین توصیه نمود: خودتان را برای گرفتاری آماده کنید و بدانید خداوند نگهدار و یاور شما است و شما را از شر دشمنان نجات می بخشد و عاقبت امرتان را به خیر خواهد کرد، دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب خواهد نمود و به شما، در برابر این گرفتاری، ‌انواع نعمت و کرامت عطاء خواهد کرد. پس زبان به شکوه مگشایید و سخنی مگویید که از منزلت و ارزش شما بکاهد.

پی نوشت ها :
 

*قرآن پژوه و استاد راهنمای سطوح حوزه
1- بحارالانوار، ج 43، ص 157، ح6.
2- اقرحت علیه شیئا: سالته ایاه من غیر رویه و منه الحدیث «ان رسول الله (ص) لا یقترح علی ربه فی شیء یامره به « (مجمع البحرین، ‌طریحی، ‌ج2، ص 404.)
3 و 4- بحارالانوار، ج 46، ‌ص 67، ح34.
5- حلیه الابرار، ‌سید هاشم بحرانی، ج1، ص 582.
6- در کتب سیره و تاریخ ائمه(ع) از حسن به عنوان یکی از فرزندان امام مجتبی (ع) یاد شده، ‌شیخ مفید در الارشاد از او چنین یاد می کند:« و اما حسن بن احسن فکان جلیلا، ‌رئیسا، ‌فاضلاً، ‌ورعا...» (الارشاد، ‌ص 196، ‌مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص192، بحارالانوار، ج44، ص 163، ‌عوالم، ‌ج2، ص 306.)
7- موسوعه کلمات الامام الحسین(ع)، ص 632.
8- حلیه الابرار، ‌ج1، ص 582.
9- مناقب آل ابی طالب، ‌ابن شهر اشوب، ج4، ص153.
10- مجمع البحرین، ‌ج2، ص246.
11- من لا یحضره الفیقه، ‌ج3، ‌ص 444.
12- وعفته علی قدر غیرته. (نهج البلاغه، ‌صبحی صالح، حکمت 47).
13- ان الله یحب من عباده الغیور.( میزان الحکمه، ‌ج7، ص 357)
14- بحارالانوار، ‌ج45، ‌ص 49.
15- همان، ‌ص 51.
16- فامنعوا عتاتکم عن التعرض لحرمی ما دمت حیا. (بحارالانوار، ‌ج45 ص 51)
17- حیاه الامام الحسین، ‌ج3، ‌ص 378.
18- معالی السبطین، ‌ج1، ص 22 و 23 تذکره الشهداء، ص 307.
19- ترجمه نفس المهموم، ‌ص 184، ‌معالی السبطین، ‌ج2، ص 25.
 

منبع: فصلنامه قرآنی کوثر شماره 40
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان