چکیده
چند همسری را در شکل چند زنی و چند شوهری میتوان تصور کرد. ولی بنا بر مطالعات جامعهشناسان، چند زنی در جوامع گوناگون همواره رایج بوده، اما چند شوهری هیچگاه در جوامع متداول نشده است. اسلام از نظر کمی و کیفی تعدد زوجات را محدود و کنترل کرد، اما آن را برنینداخت. برای جواز چند همسری در اسلام برابر شروط مقرر، حکمتهایی چند وجود دارد. به سبب وجود همین حکمتها، ممنوعیت قانونی تعدد زوجات در جوامع غربی نه تنها از شراکت جنسی افراد با زنان خارج از چارچوب ازدواج نکاست، بلکه فقدان مواد قانونی این رفتار هنجار گسیخته را افزایش داده است. منابع دینی با تجویز چند همسری، قواعد قانونی و دستورهای اخلاقی فراوانی را فراروی آن قرار دادند که همین مسئله به کنترل چند همسری در جوامع اسلامی انجامیده است.
چند همسری را به دو شکل چندزنی (1) و چند شوهری (2) میتوان تصور کرد. به رغم رواج چند زنی، چند شوهری هیچگاه میان انسانها رواج نیافت. (3) چندزنی میان مادها، بابلیها، آشوریها، ایرانیها، هندوها و چینیها رایج بوده و آنان کمتر به داشتن یک همسر قانع بودند. تا قرن هفدهم میلادی، قانون چند زنی میان مسیحیان باقی و آشکار بود. در آیین یهودیت نیز تعدد زوجات محدودیت نداشت. (4) در برخی قبایل آفریقایی نیز نظام تعدد زوجات بدون محدودیت در انتخاب همسران متعدد رایج بود؛ به گونهای که گاهی جوانان فقیرتر قدرت ازدواج را از دست میدادند؛ زیرا مردان ثروتمند و میان سال زنان فراوانی داشتند (5). اما، در ملل غربی، بنا به آموزههای مسیحیت رسم تعدد زوجیت به شکل قانونی رایج نبود. (6) البته مورخان، معتقدند این ممنوعیت از قرن هفده میلادی به بعد مطرح و رایج شد و بیش از آن، چنانچه در بالا اشاره شد، میان مسیحیان نیز ممنوع نبوده است. (7)
دربارهی علل رواج چندزنی به طور مبسوط سخن خواهیم گفت، ولی به اجمال باید تأکید کنیم که چندشوهری به دو دلیل مهم شایع نبوده است: نخست آنکه این مسئله با طبیعت و خواست غریزی زن موافق نیست؛ زیرا زن مرد را تنها عاملی برای ارضای غریزهی جنسی خود نمیداند. زن از مرد میخواهد که قلب او را در اختیار داشته و حامی و مدافعش باشد؛ برایش فداکاری کند و پول در بیاورد. پولی که یک مرد به زن روسپی میدهد، از سر تعلقات خانوادگی و محبت نیست؛ دوم آنکه چندشوهری با طبیعت و خواست غریزی مرد نیز موافق نیست؛ زیرا آگاهی از نسل و روابط اطمینانبخش میان پدر و فرزند، میل طبیعی هر مردی است. (8) در حالی که ارتباط فرزند با مادر قطعی و انکارناپذیر است، پدر نیز نیازمند آن است که از نسب فرزندش آگاه باشد.
با توجه به رواج چندزنی در طول زمان و میان اقوام و ملل متفاوت، این پرسش پیش میآید که آیا دین اسلام تعدد زوجات را تأسیس کرده یا آنکه این رسمی تاریخی است. روشن است که وجود این آیین در دیگر جوامع، حتی جوامع غیردینی حاکی از آن است که اسلام آن را تأسیس نکرده است. درگذشته که مردان بیشتری در جنگها تلف میشدند و انسانها به اصلاحنژاد خود اهمیت میدادند، سازمانِ تعدد زوجات بر تک همسری (9) ترجیح داشت. (10) در میان این قبایل، زنان بدون محدودیت به عقد مردان در میآمدند. (11) موضع اسلام نیز در این باره امضایی و اصلاحی است. ویل دورانت تصریح میکند: پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تعدد زوجات را به چهار زن محدود کرد؛(12) به این معنا که اسلام دربارهی تعدد زوجات افزون بر تأیید آن، قیود و شرایطی قرار داد که مجموعهی آنها در جهت ایجاد محدودیت در روشی بود که مردم پیش از آن اعمال میکردند. به تعبیر برخی نویسندگان، از آنجا که دین اسلام دین میانه و معتدلی است، (13) بین تحریم و تجویز مطلق چند همسری، راه وسط را در پیش گرفته است. (14)
از نظر شهید مطهری، تک همسری طبیعیترین فرم زناشویی است که در آن هریک از زن و شوهر، احساسات و منافع جنسی دیگری را از آن خود و مخصوص خویش میداند. در برابر اگر در هیچ طرف ازدواج اختصاص وجود نداشته باشد، یعنی نه زن به مرد معین و نه مرد به زن معین اختصاص داشته باشد، «کمونیسم جنسی» رخ میدهد. (15) همو تصریح میکند در اینکه تک همسری بهتر است تردیدی نیست؛ به این معنا که در تک همسری روح زندگی زناشویی که وحدت و یگانگی است بهتر و کاملتر پیدا میشود. (16) اما اسلام در مجموع راه میانهای را برگزیده است که در آن ضمن ترجیح تک همسری بر فرض خوف از بیعدالتی، چند زنی را با شرایطی که در قران کریم آمده مجاز شمرده است. (17)
روشن است که ممنوعیت قانونی تعدد زوجات در کشورهای غربی، جایگزین نامناسبی را رایج کرده است که از دیرباز در رفتار مردان گزارش شده است. معشوقه بازی و شراکت جنسی با غیر همسر قانونی از یک سوی و ازدواجها و طلاقهای پیاپی که در پی دلزدگی زوجین از یکدیگر رخ میدهد از سوی دیگر، آسیبهاییاند که همهی خانوادهها را تهدید میکنند.
1. تعدد زوجات در قرآن
در قرآن کریم دربارهی تعدد زوجات و آداب و شروط آن دو آیه به طور مشخص وجود دارد:
1. وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَى فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذلِکَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُوا (18)؛
«و اگر بیم دارید که [در صورت ازدواج با دختران یتیم] عدل و انصاف را رعایت نکنید، از دیگر زنان که مورد پسند شمایند، دو یا سه یا چهار تن را به همسری گیرید و اگر بیم دارید که نتوانید عدالت را [میان چندهمسر] رعایت کنید تنها یک زن را به ازدواج خویش درآورید، یا به کنیزانی که مالک آنانید بسنده کنید. این برای ستم نکردن به آنان و رعایت حقوقشان نزدیکترین راه است. »
2. وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّسَاءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوهَا کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُوراً رَحِیماً (19)؛
«و شما هرگز نمیتوانید عدالت را میان زنان اجرا کنید؛ هر چند که بر آن حریص [و کوشا] باشید. پس نباید همهی میل خود را به یکی از آنان معطوف دارید و دیگری را بلاتکلیف- که نه چون شوهرداران است و نه چون بیشوهران که بتواند همسری گیرد- به خود وانهید؛ و اگر میان خود صلح و سازش برقرار کرده و تقوی پیشه کنید، پس خداوند آمرزنده و مهربان است.»
خداوند در آیهی نخست پس از تجویز تعدد زوجات، آن را به عدالتورزی میان همسران وابسته میکند. علامه طباطبایی میفرماید: «این آیه تعدد زوجات را تنفیذ کرده و در ضمن معایب آن را اصلاح نموده است.» (20) با توجه به صدر آیه که دربارهی لزوم رعایت حقوق یتیمان است، آوردهاند از آنجا که پس از جنگها و کشته شدن مردان بسیار، شمار زنانی که فرزندان یتیم داشتند یا دختران یتیم به جا مانده افزایش مییافت، مردان این زنان یا دختران را به عقد خود در میآوردند. یکی از آسیبهای جدی این ازدواجها، تعدی به حقوق یتیمان و سوءاستفاده از داراییهای آنان بود. به همین دلیل، آیههای بالا در ممنوعیت این سوءاستفاده و برای جلوگیری از یتیم آزاری نازل شد. (21) این مسئله موجب نگرانی مسلمانان متشرعی شد که برای حمایت از این زنان، آنان را به عقد خود در میآوردند. آنان همواره نگران بودند که به سبب غفلت از حقوق یتیمان، خشم خداوند آنان را فراگیرد. بنابراین قرآن تأکید کرد که اگر بخواهید ازدواج کنید میتوانید از غیر این زنان کسانی را به عقد خود در آورید. (22) جواز تزویج نیز با دو قید محدود شد: قید نخست محدودیت کمی (حداکثر چهار زن) و قید دوم محدودیت کیفی (رعایت عدالت و خودداری از ازدواج مجدد در صورت خوف از ناتوانی در اجرای عدالت) (23).
علامه طباطبایی میفرمایند: «اسلام برابر آیهی فوق، تعدد زوجات را برای کسی مباح کرده که وثوق دارد میتواند عدالت را اجرا کند.» (24) به نظر میرسد بنابر سخن ایشان، عدالت میتواند شرط جواز باشد. البته هیچ یک از مفسران عدالت را شرط جواز تعدد زوجات ندانستهاند؛ به این معنا که در صورت خوف از ناتوانی در اجرای عدالت، تعدد زوجات ممنوع باشد. برخی دیگر معتقدند عدالت، حکم شرعی مستقل برای مردی است که همسران متعدد دارد. (25) پس اگر مردی بداند یا خوف داشته باشد که نمیتواند حقوق واجب زنان (حق قسم)را رعایت کند، بهتر است تعدد زوجات را ترک کند؛ زیرا در این فرض باعث ستمکاری میشود. (26) در این آیه تصریح شده که اگر خوف از ستمکاری و ناتوانی در رعایت عدالت برود، بسنده کردن به یک زن به جلوگیری از ستم نزدیکتر است. (27) به عبارت دیگر، ستم کردن به زن حرام است، نه ازدواج دوم. اما در آیه از زمینهسازی ستم به زن نهی شده است. در تفسیر صافی آمده معنای آیه این است که اگر نمیتواند دو همسر را اداره کند، نباید ازدواج مجدد نماید. (28)
آیهی دوم آداب تعدد زوجات را بیان میکند. در این آیه، نخست عدم امکان اجرای عدالت از سوی مردان گوشزد میشود. برخی با برداشت نادرست از آیه، اشکال کردهاند: در حالی که این آیه اجرای عدالت را ناممکن میشمرد، چرا در آیهی سوم از همین سوره تعدد زوجات را به عدالت وابسته دانسته است؟ ابن ابی العوجاء، از ملحدان عصر صادقین (علیهما السلام) با استدلال به این دو آیه، قرآن را به تناقضگویی متهم ساخت. (29) پاسخ امام (علیه السلام) به اشکال آن شخص این شبهه را کاملاً برطرف میکند. امام فرمودند: عدالت در دو آیه در دو زمینهی گوناگون مطرح شده است. به عبارت دیگر متعلق عدالت در دو آیه فرق میکند. آیهِ نخست مردان را موظف میکند که در حقوق واجب و عملی مانند نفقه و قَسْم میان همسران عدالت برقرار کنند. اما در آیهی دوم با تأکید بر آنکه رعایت عدالت در امور نفسانی و قلبی مانند عشق و محبت ممکن نیست، ادب مهمی را دربارهی چند همسری یادآور میشود. پس دو آیه با هم متناقض نیستند. ادب مهمی که در این آیه بیان شده، به تعدیل و تصحیح روابط عاطفی مرد با همسرانش مربوط است. برابر این دستور، مردی که بیش از یک زن دارد باید در مراودات عاطفی خود به گونهای عمل کند که یکی از این زنان رها شده به نظر نرسد و مرد نباید وی را در برزخ تأهل و بیشوهری قرار دهد. در واقع، آیه فراتر از حقوق واجب، از مردان میخواهد منش و رفتار عاطفی خود را کنترل کنند و بکوشند به نیازهای عاطفی همسران توجه کنند. برخی مفسران در معنای آیه آوردهاند، امکان نداشتن توزیع محبت نباید موجب شود که مردان در ادای حقوق واجب کوتاهی کنند؛ به گونهای که ترک علاقه به یک زن او را از حق نفقه و قسم محروم سازد. (30) از آنجا که ایجاد برابری همه جانبه ممکن نیست، مردان به آن مکلف نیستند، (31) ولی باید با رعایت عدالت در حقوق واجب (إِنْ تُصْلِحُوا) در توزیع نادرست میل و محبت، از خدا بترسند و پرهیزکاری پیشه کنند (أَنْ تَتَّقُوا) (32).
گذشته از این آیهها، روایاتی نیز در دست است که تعدد زوجات تا چهار همسر را برای مردان جایز دانستهاند. از جمله روایت صحیح از امام صادق (علیه السلام) که میفرماید: «غیرت برای مردان است و به همین دلیل بر هر زن به جز شوهرش باقی مردان حراماند (و نمیتواند بیش از یک شوهر داشته باشد). برای مردان نیز تزویج تا چهار زن جایز است. پس همانا خداوند کریم بزرگتر از آن است که زنان را به غیرت دچار کند، و در عین حال تعدد زوجات را روا بداند.» (33) در این روایات بر ممنوعیت ازدواج با بیش از چهار زن تأکید شده است؛ به گونهای که اگر مردی پیش از اسلام زنان بیشتری داشت مأمور میشد که شمار اضافی را رها سازد. (34)
2. تعدد زوجات در سخنان فقها
برابر ادله، تعدد زوجات جایز نیست. سید کاظم یزدی به استحباب آن فتوا داده است، (35) ولی فرموده: دلیل استحباب آن، همان دلایلی است که بر مطلوبیت و برتری ازدواج دلالت دارند. (36) بنابراین ادلهی لفظیای که به طور خاص بر استحباب آن اقامه شده باشد وجود ندارند. (37) همو در ادامه میفرماید: ازدواج با توجه به عوارض و شرایط، احکام متفاوتی پیدا میکند. در روایت نیز آمده است: اگر مردی چند همسر اختیار کند، ولی به نیازهای آنان رسیدگی نکند و آنان مرتکب اعمال خلاف عفت شوند گناهشان بر دوش همان مرد است (38). بنابراین برای چنین مردی ازدواج مجدد برتری ندارد. شیخ طوسی تک همسری را مستحب میدانند (39) و مقدس اردبیلی نیز فرمودهاند که بر استحباب تعدد زوجات دلیلی نیافتهاند. (40)
ممکن است کسانی برای اثبات استحباب تعدد زوجات به سیرهی عملی معصومان (علیهم السلام) استدلال کنند. در پاسخ میتوان گفت که از سیره تنها جواز این عمل ثابت میشود، نه بیشتر. به ویژه با توجه به اینکه در آن عصر تعدد زوجات رفتاری رایج بود و خانهای پیدا نمیشد که در آن زنان متعدد- آزاده یا کنیز- وجود نداشته باشد. بنابراین عمل معصومان در آن ظرف زمانی رفتاری کاملاً معمولی به شمار میآمده است.
البته در روایاتی به سبب افزایش نسل مسلمانان به ازدواج سفارش شده و ممکن است کسی بگوید هرچه مردان بیشتر زن بگیرند، فرزندان بیشتری به وجود خواهند آورد. بیگمان بحث دربارهی روایات تکثیر نسل مجال دیگری میطلبد، ولی با توجه به مفاد روایات و خطاب عام در آنها که متوجه همهی مردان و زنان است، میتوان گفت این روایات در واقع در پی ترغیب به ازدواج، نهی از عزب ماندن و تشویق به فرزندآوریاند. بنابراین اثبات دلالت آن بر مطلوبیت و استحباب تعدد زوجات روشن نیست. با این حال ما در مباحث آتی، ضرورتهای اجتماعی تعدد زوجات را بیان خواهیم کرد و در اینجا تأکید میکنیم که گاهی بنا بر همین ضرورتها ممکن است تعدد زوجات برتری یابد.
3. فلسفهی تعدد زوجات
روشن است که مرد سالاری نمیتواند علت چندزنی باشد؛ زیرا این ویژگی در بسیاری از جوامع غربی وجود داشته است، ولی در آنجا چندزنی مانند آنچه در شرق رایج بوده، متداول نشد. هوس رانی نیز به تنهایی دلیل پیدایش این رسم میان مردان شرقی نیست؛ زیرا برای مرد هوسران راه آسانتری که عاری از هرگونه تعهدات قانونی باشد وجود دارد. در واقع، حتی اگر هدف یک مرد برای تعدد زوجات ارضای هوسهایش باشد، بنابر آیین اسلامی باید «غرامت تنوعطلبی» خود را به بهای پذیرش همسری قانونی و پدری فرزندانش بپذیرد. (41) در قبایل قدیمی عوامل تعدد زوجات از قبیل نیاز شدید مرد خانه به کثرت اعضا، به ویژه فرزندان پسر برای دفاع از خانواده، دارایی و قلمرو، وجود مشاغل و فعالیتهای بسیار در زمینهی حمل و نقل، دامداری، زراعت، صید و. . . بودند. زن و کودک نیز در آن زمان، ثروت به شمار میآمدند و افراد متمول میکوشیدند آنها را بشیتر کنند. (42)
روشن است که امروزه برخی از این عوامل وجود دارند، ولی باید دید آیا همهی عواملی که به تعدد زوجات میانجامند، در طول تاریخ از بین رفتهاند، یا هنوز برخی از این عوامل یا عوامل دیگری که در تحلیلهای پیشینیان به آنها توجه نشده وجود دارند؟ گفتنی است این عوامل (همه یا برخی) میتوانند حکمتهای تشریع حکم باشند. از این روی، ما آنها را در بحث فلسفهی تعدد زوجات برشمردهایم. عواملی که امروزه میتوان با تکیه بر آنها جواز تعدد زوجات را موجه دانست، از قرار ذیلاند. برخی از این عوامل فراتاریخی و جزو طبیعت آفرینشاند.
1- 3. فزونی دختران و زنان آمادهی ازدواج
به نظر میرسد مهمترین عاملی که برای جواز تعدد زوجات میتوان برشمرد، فزونی دختران و زنان آمادهی ازدواج در قیاس با مردان آمادهی ازدواج باشد. (43)
1-3-1. عوامل فزونی
بلوغ زودتر. دختران زودتر از پسران قابلیت ازدواج و تمایل برای ارتباط با جنس مخالف را در خود مییابند. اگر فرض شود در هر سال به طور مساوی شماری دختر و پسر به دنیا بیاید، پس از گذشت دست کم ده سال، این دختران به توانایی ازدواج میرسند؛ در حالی که پسران هم سن آنان شش سال بعد به کمترین سن برای این قابلیت خواهند رسید. اگر در سال بعد باز هم شمار مساوی ای دختر و پسر به دنیا بیایند، با گذشت یازده سال دو گروه از دختران توانایی ازدواج دارند؛ در حالی که هنوز هیچ گروهی از پسران به سن ازدواج نرسیدهاند. این جریان همینگونه ادامه مییابد. در نتیجه پس از گذشت شانزده سال شمار بیشتری از دختران در برابر شمار کمتری از پسران قرار خواهند گرفت. (44)
نرخ بیشتر مرگ و میر در مردان. میزان مرگ و میر در مردان از لحظهی لقاح تا مرگ بیشتر از زنان است. مردان به دلایلی چند بیشتر در معرض فوتاند. بیماریهایی چون ناراحتیهای قلبی در مردان رایجتر است. (45) آنان به دلیل نوع مشاغلشان بیشتر در معرض خطر سانحههای رانندگی، ساخت و ساز ساختمانها و دیگر فعالیتهای پرخطرند. اگرچه امروزه جنگها فاجعهآمیزتر شدهاند و زنان آسیبهای ویژهای را در مناقشات متحمل میشوند، همچنان مردان بیشتری در جنگها میمیرند. به طور کلی، متوسط عمر زنان از مردان بیشتر است و زنان مقاومت بدنی بیشتری در مقابل بیماریها نشان میدهند. (46) با آنکه در بسیاری از کشورها تولد نوزاد پسر افزونتر است، مرگ و میر در نوزادان پسر بیشتر به چشم میخورد. (47)
اوضاع اجتماعی و اقتصادی. در اغلب جوامع، پسران با دخترانی ازدواج میکنند که از آنان کوچکتر باشند. مطالعات مربوط به خانوادههای موفق و ناموفق نشان میدهد، درصد شادکامی و سازگاری در خانوادههایی که فاصلهی سنی معقول میان زوجین رعایت شده، بیشتر است. البته همواره استثناءهایی نیز وجود دارد. تناسب سنی، یکی از معیارهای همسان همسری است.
این مسئله به هنجاری اجتماعی تبدیل شده است که خود به بازتولید این روند کمک میرساند. از نظر اقتصادی پسران برای ازدواج به شرایط کمی و کیفی بیشتری نیازمندند. تهیهی مسکن، داشتن شغل مناسب و حتی گاه تحصیلات بالاتر عواملیاند که ازدواج پسران را به تأخیر میاندازند؛ در حالی که دختران بسیاری در همان زمان برای ازدواج آمادهاند.
در تلقی عرفی نیز دختران در سنین کمتر، آمادهی ازدواج شناخته میشوند. یک دختر هجده تا بیست ساله در سن ایدهآلی برای ازدواج است؛ حال آنکه در نگاه عرف، پسری در همین سنین جوانی خام به شمار میآید که نمیتواند یک خانواده را اداره کند. (48) اغلب پسران در این سن توانایی اقتصادی ادارهی خانواده را به طور مستقل ندارند. شاید این مسائل خود تابعی از واقعیتهای مرتبط با بلوغ دختران و پسران باشد؛ چرا که پیرو تغییرهای دورهی بلوغ و سپس دورهی ثبات پس از آن، دختران که زودتر این مراحل را پشت سر مینهند، برای ازدواج سریعتر آماده میشوند.
همهی این موارد واقعیتی اجتماعی را میسازند که موجب میشود پدیدهی تعدد زوجات نه از زاویهی نگاه مردی که برای تجدید فراش اقدام میکند، بلکه از سوی زنی که به منزلهی همسر بعدی این ازدواج را میپذیرد مطالعه شود. اینان نیز حق تأهل و تأمین بر پایهی نیازهای عاطفی، نیازهای مالی و نیازهای جنسی و حتی نیاز به تداوم نسل و فرزند دارند. اینان یا باید نادیده گرفته شوند یا برای حل مشکلاتشان راهی اندیشید. چارهاندیشی نکردن برای نیازهای واقعیای از این دست، شمار بیشتر دختران و زنان را به یک آسیب بزرگ تبدیل میکند. جواز تعدد زوجات، آشکارا بخشی از این مشکل را حل میکند. از این روست که شهید مطهری معتقدند تعدد زوجات پیش از آنکه حق مردان باشد، حق زنان است. (49)
2- 3. فرزندخواهی
عقیم بودن به زنان اختصاص ندارد، ولی نازایی زنان، تعدد زوجات را برای همسرشان موجه میسازد. افزون بر آنکه به دلیل یائسه شدن زنان دورهی تولید نسل در مردان طولانیتر است. این عوامل گاهی موجب میشود افرادی که خواهان فرزند یا فرزند بیشترند به ازدواج مجدد روی آورند. گاهی یک زن نازا ازدواج مجدد شوهر را برای رسیدن به فرزند به جدا شدن از شوهر ترجیح میدهد. اسلام این راه را برای چنین حالاتی باز نهاده است.
3-3. نیاز طبیعی به بیش از یک همسر
آستانهی تحریکپذیری مردان پایینتر و اغلب خواستههای شهوانی آنان بیشتر است. برخی نویسندگان از تنوعطلبی و میل طبیعی مردان برای ازدواج با بیش از یک زن گزارش میدهند. (50) این میل با شرایط نامساعد اخلاقی، گسترش روابط مردان و زنان نامحرم با یکدیگر، گسترش پورنوگرافی و فضاهای غیرعفیف رسانهای تهییج میشود. روشن است که پالایش فضای پیرامونی و دوری جستن افراد از همهی عناصر تحریکآمیز جزو وظایف شرعی فرد و دولت به شمار میآید و با وجود این فضا، کنترل خواستههای شهوانی مشکل خواهد بود.
اما ممکن است مردی نیاز غریزی بیشتری داشته باشد یا از روابط زناشویی بسنده و راضی کنندهای با همسر خویش برخوردار نباشد. اگر این وضعیت اصلاح نشود، یا باید بپذیریم که مردان میتوانند با زنی با شرایط دلخواه رابطه برقرار کنند، یا آنکه برای این وضعیت چارهای بیندیشیم که کمترین زیان را به زنان، مردان، خانوادهها و اجتاع برساند. تعدد زوجات با حمایتهای حقوقیای که از همسران میکند و مسئولیتی که دربارهی زنان و کودکان بر گردن شوهر مینهد، بیشک مفیدترین و کم زیانترین راه است. حتی اگر مردی به دلیل هوسرانی به تعدد زوجات روی بیاورد، خواهد دید که مسئولیتهای متعددی را باید بپذیرد. بدین ترتیب، ازدواج او رفتاری مسئولانه خواهد شد.
از سوی دیگر، میبینیم که اسلام در عین تجویز تعدد زوجات، مردان و زنان ذواق را توبیخ کرده است. این گروه کسانیاند که در قالب یک توجیه شرعی، یعنی جواز ازدواج و طلاق، پیوسته ازدواج میکنند و سپس از یکدیگر جدا میشوند؛ (51) یعنی از این دو قانون شرعی برای ارضای هوسرانی خود سوءاستفاده میکنند. بنابراین جواز تعدد زوجات در کنار ممنوعیت روابط آزاد و مبغوضیت ذواقیت، راهی برای قرار دادن نیازهای طبیعی و حتی میل به هوسرانی در الگوی رفتار متعهدانه است.
4. شبهات
علامه طباطبایی و اندیشمندان پس از وی، شبهاتی که دربارهی تعدد زوجات مطرح شده است آورده و به آنها پاسخ دادهاند. برخی از این موارد را به طور خلاصه بر میشماریم.
1. پیوند زناشویی بر پایهی محبت زن و شوهر است. ازدواج مجدد حس محبت زن را به نفرت و انتقام تبدیل میکند و حتی میان فرزندان دو زن فاصله و کدورت به وجود میآورد.
پاسخ:
الف) اسلام دینی است که بر پایهی تعقل بنا نهاده شده است، نه احساس. اگر حکمی شرعی از نظر عقلانی موجه و پذیرفتنی بود (مثل آنکه ضرورتهای اجتماعی جواز تعدد زوجات را موجه میسازد)، حتی اگر با عواطف گروهی سازگار نباشد، پذیرفته است. این مسئله اقتضای بسیاری قوانین اجتماعی است. در دیگر نظامهای حقوقی نیز مواردی وجود دارد که با عواطف انسانی تناسب ندارد، ولی عقلانیت نظام حقوقی، آن قوانین را بر میتابد.
ب) جای این نقض هست که چرا چنین اشکالی به رابطهی آزاد و غیرقانونی یک مرد با زنان متعدد وارد نمیشود. (52) افزون بر اینکه در برخی خانوادهها تعدد زوجات رخ داده، اما روابط زوجین تیره نشده و به زن نخست حس انتقام دست نداده است. علت نیز آن است که مردان پس از ازدواج مجدد، رفتار انسانی و عاطفی خود را از همسران، به ویژه همسر نخست دریغ نمیکنند و در ادای حقوق واجب همسر هیچگونه کوتاهی ندارند. اگر چه روشن است حساسیتهای زنان در صورت تعدد زوجات به صفر نمیرسد، ولی هستند خانوادههایی که به دلیل حسن رفتار شوهر، با مسائل بسیار اندکی رو به رویند.
بنابراین منشأ بسیاری مشکلات، رفتار نادرست مردان است.
به تعبیر شهید مطهری، آنچه در بسیاری از خانواده وجود دارد تعدد زوجات نیست، بلکه تک همسری به اضافهی ستم به زن نخست است. (53)
2. بر فرض که شمار زنان و مردان بنابر آمار برابر نباشد، اما چندان هم نابرابر نیست که تعدد زوجات را موجه سازد.
پاسخ: مسئله شمار آمار خام زنان و مردان در برابر یکدیگر نیست، بلکه مسئله شمار زنان آمادهی ازدواج در برابر مردان مهیای ازدواج است که در بحث فزونی دختران در این باره به تفصیل سخن گفتیم.
3. تعدد زوجات، مردان را به شهوترانی ترغیب میکند.
پاسخ: آنچه مردان را به شهوترانی ترغیب میکند، فضای غیراخلاقی در خانواده، روابط آزاد با زنان بیگانه در اجتماع و وجود فضای گسترده و غیراخلاقی مجازی، بیاعتنایی همسران به نیازهای یکدیگر، بدحجابی و افزایش جذابیتهای ظاهری در سطح روابط اجتماعی است. در مشرق اسلامی با وجود جواز تعدد زوجات، اغلب مردان تک همسر و در غرب با وجود ممنوعیت تعدد زوجات، مردان بسیاری دارای شرکای متعدد جنسیاند. (54) پس صرفاً جواز تعدد زوجات موجب گرایش مردان به شهوترانی نمیشود.
5. آداب اخلاقی در تعدد زوجات
رعایت احکام شرعی تعدد زوجات، خود مهمترین ادب اخلاقی است. عدالت مورد نظر در آیه، به رعایت حقوق همسران ناظر است. زنان دارای حق قسم هستند؛ به این معنا که در هر چهار شب، هر زن حق دارد که شوهرش یک شب نزد او باشد. برای مثال، اگر مردی دو زن دارد، در هر چهار شب باید یک شب را به یک زن و یک شب را به دیگری اختصاص دهد. دربارهی دو شب دیگر آرای فقها قدری با یکدیگر تفاوت دارد. امام خمینی (قدس سره) میفرمایند: احتیاط مستحب آن است که مرد دو شب دیگر را تنها نزد یک زن نگذراند. (55) روشن است که این کار موجب تهییج احساسات منفی زن دیگر میشود. اگر چه خود مرد میتواند انتخاب کند که نخستین زمان را به کدام زن اختصاص دهد، ولی بهتر است که برای تعیین، قرعه بیندازد. (56) این مسئله نیز از بروز احساسات منفی و اتهام مرد به علاقه و میل بیشتر به یک زن جلوگیری میکند.
همچنین اگر چه هر زن بنابر شأن خود حق نفقه دارد، مستحب است که مرد در انفاق میان زنان تساوی را رعایت کند. فقها تأکید میکنند که رعایت تساوی میان همسران از نظر توجه و التفات، خوشرویی و حتی نزدیکی مستحب است. (57)
در آداب همسرداری رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که حضرت حتی اگر بیمار میشدند دستور میدادند که رختخوابشان را میان منازل همسران ببرند و هر شب را نزد یکی باشند (58) و اگر نمیتوانستند از زنان اجازه میگرفتند که تنها در خانهی یکی از آنان مستقر باشند. (59) از امام مجتبی پرسیدند: مردی که دو زن دارد، اگر بخواهد به یکی لطف بیشتری کند و نفقه یا هدایای بیشتری بدهد اشکال دارد یا خیر؟ امام فرمودند: جایز است که بیش از حق زن به او بدهد، ولی باید بکوشد که عدالت را میان آنان رعایت کند. (60) رسول خدا در بخشی از روایتی مفصل فرمودهاند: «کسی که دو زن داشته باشد و عدالت را در تقسیم خود و داراییاش میان آنها رعایت نکند، در حالی که در غل و زنجیر است به جهنم وارد میشود.» (61)
نکتهی مهمی که در روایات مربوط به تعدد زوجات آمده، رعایت عدالت در آمیزش است. اگر مردی بیش از یک زن داشته باشد و به نیازهای جنسی آنان توجه نکند، اگر این بیتوجهی موجب انحراف جنسی آنان و ارتکاب زنا شود، بار این گناه متوجه شوهر است. حضرت در ادامهی روایت به طور دقیق به مسئلهی ضرورت عدالت اشاره کردهاند و ممنوعیت ازدواج مجدد را برای چنین مردی به آیهی «وَ ان أَلاَّ تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً فَوَاحِدَةً» مستند کردهاند.
در روایت دیگری نیز به روشنی آمده که تعدد زوجات برای مردی خوب است که بتواند به امور همسران متعدد بپردازد. این استطاعت به برخورداری از توانایی جنسی کافی در جهت حفاظت اخلاقی از همسران، توانایی توزیع میل و گرایش خود به آنان- به گونهای که برخی را به بیعاطفگی واننهد (معلقه)- تفسیر شده است. در پایان روایت نیز تأکید میفرماید: «برای کسی که بر این امور توانا نیست، فضل و خوبی در بسنده کردن به یک همسر است.» (62)
ادب دیگر در این باره، تدبیر و سیاست کردن تعدد زوجات است. به عبارت دیگر، مردی که همسران متعدد دارد باید بکوشد از تهییج احساسات زنان علیه یکدیگر جلوگیری کند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تا این اندازه رعایت میکردند که اگر زنی به قصد بهانهجویی از بوی غذایی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانهی همسر دیگرش خورده بود گلایه میکرد، تعهد مینمود که دیگر از آن غذا نخورد. (63) با این همه دقت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در دعاهایش میگفت: «خدایا این مقدار که من [دربارهی زنان] انجام میدهم آن است که میتوانم. پس دربارهی آن مقدار از رعایت عدالتی که تنها در توان توست نه من، مرا سرزنش نفرما.» (64)
زمانی که امام علی (علیه السلام) دو همسر داشت، روزی که میبایست نزدیکی میبود در خانهی زن دیگر حتی وضو نمیساخت. (65) بنابراین روشن شد که تعدد زوجات برای خود مشقاتی دارد که یک مرد میبایست آنها را به جان بخرد.
6. تعدد زوجات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بیش از بیست سال (گفته شده تا 25 سال)تنها با خدیجهی کبری (علیها السلام) زندگی کردند؛ یعنی دو سوم از عمر مبارکشان تک همسر بودند. پس از مرگ بانوی اسلام خدیجه (علیها السلام)، با زنان دیگر، و هرکدام به دلیلی ازدواج کردند؛ زنانی که برخی از آنها پیشتر ازدواج کرده و برخی نیز پیرزن بودند. در واقع، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در عنفوان جوانی تک همسر بودند و پس از آن در میان سالی همسران متعدد اختیار کردند. افزون بر آنکه ازدواجهای رسول اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) چنان بود که پس از ازدواج با دختری باکره، زنی که پیشتر ازدواج کرده یا سنی از وی گذشته بود به عقد خویش در میآورند. بنابراین انگیزهی میل غریزی در این میان اهمیت نداشت، وگرنه آدمی میبایست در جوانی و هر بار که ارادهی ازدواج دوباره دارد، زنی جوانتر و خوبروتر بگیرد. رسول خدا همسران خود را میان آنکه با ایشان بمانند و زندگی با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به همراه مشقات مادی تحمل کنند، یا آنکه آنان را به خوبی طلاق دهد (سراح جمیل) آزاد نهادند. (66) این مسئله نیز نشان میدهد رسول خدا به ارادهی الهی و برای پیشبرد اهداف اسلام ازدواج میکردند، و نه بنا بر خواهشهای نفسانی، وگرنه رهاسازی آنان چه معنا میدهد؟ آن هم در حالی که خداوند دستور داده بود که دیگر زنی اختیار نکنند. (67) دلایل گوناگونی که برای ازدواجهای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده از قرار ذیلاند: (68)
آن حضرت سوده بنت زمعه را پس از خدیجه به عقد خود درآورد؛ در حالتی که شوهرش مرده و او تازه از حبشه بازگشته بود. بازگشت او میان خویشاوندان کافرش در حالی که حامی خود را نیز دست داده بود، یا موجب واداشته شدن او به کفر میشد یا باعث زجر و کشته شدنش.
زینب بنت حزیمه همسر دیگر رسول خدا بود که شوهرش عبدالله بن جحش در احد کشته شده بود. او زنی فاضل و بزرگوار بود که ام المساکین خوانده میشد. توجه فراوان او در رسیدگی به مساکین این لقب را برای وی به ارمغان آورده بود. رسول خدا با تزویج او آبرو و شرافتش را حفظ کرد.
ام سلمه زن دیگری بود که وی نیز شوهرش (عبدالله ابیسلمه) را از دست داده بود. ابیسلمه پسرعمو و برادر رضاعی رسول خدا بود. امسلمه نیز زنی زاهد، فاضل، دیندار و عاقل بود که فرزندانی یتیم داشت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وجاهت آن زن را با ازدواجش با وی حفظ کرد و به فرزندانش یاری میرساند.
صفیه بنت حیی بن اخطب نیز دختر بزرگ بنینضیر بود. شوهر و پدر وی در خیبر کشته شده بودند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با وی ازدواج کرد تا او را از ذلت میان قومش نجات دهد و جامعهی اسلامی را به جامعهی یهودی آن زمان پیوند زد. (69)
جویریه (برة بنت الحارث) دختر بزرگ قبیلهی بنیمصطلق بود که قصهی فاجعهآمیز این قوم در اثر عملکرد نابجای خالد بن ولید در تاریخ آمده است. (70)
رسول خدا با وی ازدواج کرد تا از قوم او دلجویی کند. از سوی دیگر، موجب شد که مسلمانان همهی اسرایی که از این قوم در اختیار داشتند به خاطر رسول خدا آزاد کنند. بنیمصطلق نیز پس از آن اسلام آورد و قدرت بسیاری به جماعت مسلمانان افزودند.
امحبیبه نیز از زنانی بود که با هجرت خود به حبشه موجب شد شوهرش در دین خود پایدارتر شود. وی دختر ابوسفیان بود و ازدواج رسول خدا پس از مرگ شوهر امحبیبه، موجب حفاظت اسلام از خطرهای بزرگی بود که از سوی ابوسفیان امت اسلامی را تهدید میکرد.
حفصه و عایشه نیز دختران عمر و ابوبکر بودند که ازدواج با آنها مصالحی را در پی داشت. افزون بر آنکه آنان خود دخترانشان را به پیامبر اسلام تقدیم کرده بودند، رسول خدا پس از اعلام رضایتشان آنان را به عقد خویش درآورد. (71)
پینوشتها:
1. Polygamy
2. Polyandry
3. برخی جامعهشناسان از وقوع چند شوهری با درصد بسیار اندک گزارش میدهند (آنتونی گیدنز، جامعهشناسی، ص416). ویل دورانت نیز آن را در قبیلههای تودا (جنوب هند) برخی قبایل تبت گزارش کرده است. وی تصریح میکند این عادت در قبایلی رایج میشد که شمار مردان فزونی چشمگیری بر زنان داشت. گیدنز معتقد است چنین ازدواجی در مناطقی رایج است که شوهران به تعیین پدر خونی علاقهای ندارند. برخی از این مطالب به صورت خلاصهتر در چاپ دوم از ویراست چهارم (1387) صفحه 253 آمده است.
4. ر. ک: مصباح الصمد، صلاح صالح، هدی رطل، موسوعة تاریخ الزواج، ص286؛ علیاکبر مظاهری، خانوادهی ایرانی در دوران پیش از اسلام، ترجمهی عبدالله توکل، ص146.
5. مصباح الصمد، صلاح صالح، هدی رطل، موسوعة تاریخ الزواج، ص304-305.
6. المصطفی الرافعی، نظام الاسرة عند المسلمین و المسیحیین فقهاً و قضاءً، ص65.
7. ر. ک: وسام برهان البلداوی، القول الحسن فی عدد زوجات الامام الحسن، ص17-18.
8. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص302-303.
9. Monogamy
10. برای آگاهی بیشتر ر. ک: عبدالسلام الترمانینی، الزواج عند العرب فی الجاهلیة و الاسلام، ص187-188.
11. سید محمدحسین الطباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص152.
12. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج4، بخش یکم، ص232.
13. وَ کَذلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً (بقره: 143).
14. المصطفی الرافعی، نظام الاسرة عند المسلمین و المسحیین فقهاً و قضاءً، ص65.
15. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص285.
16. همان، ص331.
17. برخی نویسندگان عرب نیز آوردهاند اصل در شریعت اسلامی تک همسری است و جواز تعدد بر پایهی ضرورتهای اجتماعی بنا شده است. در این صورت بنابر قاعدهی «الضرورات تقدر بقدرها» باید چند همسری تا حد رفع ضرورتها سامان یابد. (ر. ک: المصطفی الرافعی، نظام الاسرة عند المسلمین و المسیحیین فقهاً و قضاءً، ص67).
18. نساء (4)، 3.
19. نساء(4)، 129.
20. سیدمحمدحسین الطباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص183.
21. ر. ک: محسن الفیض الکاشانی، تفسیر الصافی، ج1، ص420؛ جلالالدین سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر المأثور، ج2، ص 427.
22. سید محمدحسین الطباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص167.
23. امروزه برابر قوانین مدنی کشورها حتی برخی یهودیان نیز تعدد زوجات را در صورت نارضامندی همسر اول و ناتوانی مرد از اجرای حقوق همسران ممنوع میدانند (ر. ک: عبدالسلام الترمانیتی، الزواج عند العرب فی الجاهلیة و الاسلام، ص189).
24. همان، ص191.
25. السید محمد الصدر، فلسفة و اخلاقیة الزواج، ص96.
26. همان، ص116.
27. ر. ک: فضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج3 و4، ص12. حال جای این پرسش وجود دارد که ترک ستم واجب است یا مستحب؟ اگر ترک ستم واجب است و شخصی بداند که در فرض تعدد زوجات حقوق برخی یا همهی آنان را رعایت نمیکند، باید از ازدواج دوباره خودداری کند؛ مگر آنکه ملاک و مصلحت مهمتری در میان باشد.
28. محسن الفیض الکاشانی، تفسیر الصافی، ج1، ص421.
29. محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، ج5، ص362.
30. فضل بن حسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج3 و4، ص185. یعنی رهاشدگی زن به معنای ادا نکردن حقوق واجب است.
31. محسن الفیض الکاشانی، تفسیر الصافی، ج1، ص 508.
32. فضل بن حسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القران، ج3و4، ص185.
33. محمد بن حسن الحر العاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج4، ص 398.
34. همان، ص404.
35. سید محمدکاظم الیزدی الطباطبایی، العروة الوثقی، ج2، ص 628.
36. یعنی به اطلاق ادلهی ازدواج مانند «النکاح سنتی. . . » استدلال کردهاند.
37. محمد بن حسن الحر العاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، ج15، ص179-182. دوازده روایت ذیل عنوان «استحباب کثرة الزوجات» ذکر کردهاند که به نظر میرسد هیچ کدام بر استحباب دلالت ندارند و دربارهی کثرت نزدیکیاند. افزون بر آنکه در همین باب روایتهایی مبنی بر تأثیر مثبت نزدیکی کمتر بر سلامت بدنی و یک روایت دربارهی ممنوعیت یا کراهت تعدد زوجات برای مردی وارد شده است که به نیازهای جنسی همسران متعددش توجه ندارد. در نتیجه، زنانش مرتکب فحشا میشوند.
38. محمد بن حسن الحر العاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج15، ص181.
39. محمد بن حسن الطوسی، المبسوط، ج6، ص4.
40. احمد بن محمد مقدس اردبیلی، زبدة البیان فی احکام القران، ص509.
41. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص302-303.
42. ر. ک: ویل دورانت، تاریخ تمدن (مشرق زمین گاهوارهی تمدن)، ج1، ص50.
43. برای مطالعهی بیشتر دربارهی این مسئله در تاریخ زندگی بشر ر. ک: مصباح الصمد، صلاح صالح، هدی رطل، موسوعة تاریخ الزواج، ص305.
44. سید محمدحسین الطباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص 186؛ مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص285؛ محمد حکیمپور، زن در کشاکش سنت و مدرنیته، ص286.
45. ژانت شبیلی هاید، روانشناسی زنان، سهم زنان در تجربهی بشری، ترجمهی اکرم خمسه، ص 34؛ همچنین ر. ک: فیلیپ رایس، رشد انسان: روانشناسی رشد از تولد تا مرگ، ترجمهی مهشید فروغان، ص 564.
46. ژانت شبیلی هاید، روانشناسی زنان، سهم زنان در تجربهی بشری، ترجمهی اکرم خمسه، ص 215، 331.
47. فیلیپ رایس، رشد انسان: روانشناسی رشد از تولد تا مرگ، ترجمهی مهشید فروغان، ص69-70. در کتاب زن، اثر سید هادی حسینی، علی احمد راسخ و حمید نجات، بحث مبسوطی دربارهی تفاوت مردان و زنان در طول عمر آنان آمده که در آن، افزون بر عوامل بالا به تفاوتهای فیزیولوژیکی بدن مردان و زنان، تأثیر هورمون بیماریهای جسمی و روانی و تفاوت مرد و زن در برابر این بیماریها، تفاوت مردان و زنان در بیماری کشنده و ماهیت مقاومتر کروموزم x اشاره شده است. ر. ک: کتاب زن، ص109-126.
48. سید محمد الصدر، فلسفة و اخلاقیة الزواج، ص 104.
49. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص285.
50. آلن و باربارا پیس، چرا مردان به حرف زنان گوش نمیدهند و چرا زنان زیاد حرف میزنند و بد پارک میکنند؟ ترجمهی محسن جدهدوست و آذر محمودی؛ ویل دورانت، تاریخ تمدن، (مشرق زمین گاهوارهی تمدن)، ج1، ترجمهی احمد آرام، ع پاشایی، امیرحسین آریانپور، ص50.
51. ر. ک: محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، ج6، ص55؛ محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج22 (سی جلدی)، ص8، 9.
52. محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص184.
53. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص337.
54. همان، ص 330.
55. روحالله الموسوی الخمینی، تحریر الوسیلة، ج2، ص 304.
56. همان.
57. همان، ص304-305.
58. محمد بن حسن الحر العاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج21 (سی جلدی)، ص34.
59. محمد بن نعمان العکبری البغدادی (شیخ مفید)، الجمل، ص429.
60. محمد بن حسن الطوسی، التهذیب، ج7، ص422.
61. محمد بن حسن الحر العاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج20، ص163.
62. حسین النوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص294.
63. محمدباقر المجلسی، بحارالانوار، ج63، ص292؛ بنابر روایات شیعی، شکایت از بوی غذا توطئهای برای آزردن رسول خدا (ص)بود. با این حال رسول خدا (ص) میکوشید رضایت همسران را تا هنگامی که در جهت اطاعت خداوند باشد جلب کند.
64. فضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج3 و4، ص508.
65. این روایت را مرحوم طبرسی در مجمعالبیان آورده است: ج3، 4، ص508.
66. احزاب (33)، 29.
67. احزاب (33)، 52.
68. نکتهی مهم آنکه مستشرقانی مانند ویل دورانت نیز که کوتاهیها علمی بسیار در تحلیل تاریخ اسلام و نقل عظمتهای اخلاقی رسول خدا (ص) کرده است، تعدد زوجات پیامبر را کاملاً موجه و مستند به دلایلی منطقی توصیف کرده و انتساب این رفتار را به خواست های غریزی مردود دانسته است (ر. ک: ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمهی ابوطالب صارمی، ابوالقاسم پاینده، ابوالقاسم ظاهری، ج4، بخش یکم، ص220).
69. ذبیحالله محلاتی، ریاحین الشریعة، ج2، ص 346.
70. محمد بن علی بن بابویه (الصدوق)، امالی، ص238.
71. ر. ک: سید محمدحسین الطباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج4، ص 195-197.
منبع مقاله :
علاسوند، فریبا، (1390)، زن در اسلام (جلد دوم) حقوق و تکالیف، قم: مرکز نشر هاجر (وابسته به مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران)، چاپ اول.