حماسه روایتی است غالباً منظوم و نسبتاً بلند دربارهی قهرمانان قومی، دینی و تاریخی. شاهنامهی فردوسی و ایلیاد و ادیسه، سرودهی هومر شاعر یونانی، از نمونههای برجستهی حماسه است. حماسهها هر چند همچون اسطورهها از قصههای شفاهی مردم مایه گرفتهاند، اما پدیدآورندهی مشخصی دارند. با این همه، حماسه نه تنها بیانگر احساس و عقاید شاعر حماسهسرا، بلکه نمایانگر فرهنگ معنوی یک جامعه و تعابیر آنها از زندگی، جامعه و آرمانهای آن نیز به شمار میآید. در تاریخ تکامل فرهنگ بشر حماسهها دیرتر از اسطورهها پدید آمدهاند، اما پدید آمدن آنها نیز مانند اسطورهها تابع یک قانونمندی عام است و همهی اقوام برای خود حماسههایی دارند.
حماسههای منظوم گرچه از نبوغ و حکمت شاعرانی چون فردوسی و هومر برخوردار شدهاند، اما اعتقادات دینی و اصول اخلاقی ملحوظ در آنها از درون جوامع ابتدایی بیرون تراویده و طی قرون تناور شده است. قهرمانان حماسی همچون «رستم» و «آشیل» به تدریج و طی گذر زمان به صورت مظهر غرور و قدرت قومی و مردانگی درآمدهاند. مایهی اصلی شخصیت قهرمانان حماسی محصول تخیل و آرمان مشترک مردم در قلمرو جماعات قومی و ملی است. انسانها همواره شیفتهی رفتار و کارهای شجاعانه و قهرمانی بودهاند و به ویژه برای کارهای قهرمانی که در جهت هدفهای بزرگ و والا رخ میداده ارج بسیار قائل میشدهاند. به همین دلیل تمام اقوام تاریخ قوم خود را با افسانههای قهرمانی آمیخته و برای پرورش روح سلحشوری در جوانان از حماسهها بهره بردهاند.
کودکان، به ویژه گروه سنی میانی و بالا، به حماسه علاقهی زیادی نشان میدهند. شکوه و عظمت حماسهها، احساسات پاک نهفته در آنها، اصالت و شرافتمندی قهرمانان حماسی، نیروی روحی و جسمی این قهرمانان و طرح روشن و فشردهی داستان، و خلاصه تمام آنچه مشخصهی اصلی حماسههاست، در روح کودک و نوجوان تأثیر ژرف و پایداری برجا میگذارد. به همین دلیل از مدتها پیش، از حماسهها برای استفادهی کودکان بهرهبرداری شده است. در ایران نیز داستانهای مختلف شاهنامه برای کودکان بازنویسی و منتشر شده است که برای نمونه میتوان از داستانهای رستم و سهراب یا رستم و اسفندیار نام برد.
منبع مقاله :
پولادی، کمال؛(1391)، مروری بر انواع ادبیات کودک و نوجوان، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چاپ اول.