تابستان 1353 مشهد مقدس، بعد از نماز مغرب و عشا، با 15نفر از نوجوانان و جوانان تهرانی که همراه من برای زیارت امام رضا، علیهالسلام، به مشهد آمده بودند، در حسینیه محل اقامتمان، جلسه بحث و گفتوگوی دینی را برگزار کردیم.
موضوع جلسه «امتیاز انقلاب امام زمان، علیهالسلام، بر انقلابهای بشری» بود.
غلامحسین افشردی* دانشجوی 19ساله که او را صمیمانه «غلام» صدا میزدیم، چنین آغاز کرد: «در طول تاریخ، انقلابهای گوناگونی در گوشه و کنار جهان بهوقوع پیوسته است که زمینه اصلی همه آنها ناخرسندی توده ستمدیده از بیدادگری پادشاهان و حاکمانی بوده است که به پشتوانه قدرت متمرکز خود، مردم را در نادانی و ناداری نگه میداشتند، تا زمانی درازتر به زراندوزی و هوسرانی خود ادامه دهند. اما آنچه شگفتانگیز است دگرگونشدن رفتار و حتی جهانبینی انقلابیون است که پس از پیروزی، خود ستمگرانی میشوند، سیهکارتر از حاکمان مغلوب، تا آنجا که مردم را به یاد روزگار پیشین میاندازند و در حسرت آن زمان فرو میبرند! مگر نخواندهاید که مردانی از بنیعباس، به طرفداری و خونخواهی علی، علیهالسلام و فرزندان او بر بنیامیه شوریدند، اما چون به قدرت دست یافتند، با زر و زور و تزویر بساط جور را گستراندند و قتل و حبس و شکنجه امامان شیعه و یارانشان را دیباچه کتاب حکومت خود قرار دادند.»
دانشآموز نوجوانی گفت: «قلعه حیوانات جورج ارول نیز همین را میگوید: حیوانهایی که علیه سلطان جنگل قیام و مبارزه میکنند، پس از پیروزی، ظالمانهتر از او به آزار و طرد مخالفانی که تا دیروز جزو یارانشان بودهاند دست میزنند.»
کتاب «طبقه جدید» میلوان جیلاس با ترجمه عنایتالله رضا را که تازه منتشر شده بود با خود داشتم. به دوستان گفتم: «جیلاس یکی از برجستهترین تئوریسینهای حزب کمونیست یوگسلاوی و صدرعالی مجلس فدرال خلق آن کشور بوده است که به خاطر انتشار ‘طبقه جدید’ از کمیته مرکزی حزب کمونیست اخراج شد و به زندان افتاد. او در این کتاب مینویسد:
- در شرق، انقلابها پس از انواع ‘انحرافها’ و ‘عقبنشینیها’ ناگزیر به استبداد منتهی شدند. (ص36)
- انقلاب کمونیستی نمیتواند هیچ یک از آرمانهایی را که زمانی عامل محرک انقلاب نامیده میشد، عملی کند. (ص45)
- طبقه سرمایهدار و دیگر طبقات کهن اجتماعی منهدم شدند، ولی به جای آنها طبقه جدیدی پدید آمد که تاریخ مانند آن را هرگز ندیده است. (ص53)
- طبقه جدید، طبقهای است که قدرت و حاکمیت و سلطه آن بر عامه مردم، بیسابقه و بیمانند است؛ بویژه از این رو که اندیشههایش محدود و جهانبینیاش دروغ و ریا است و حاضر به پذیرش هیچ گونه انتقاد و آزمایشی نیست. (ص91)»
یکی از نوجوانان که نگرانی در سیمایش موج میزد با صدایی لرزان پرسید: «یعنی بعد از انقلاب جهانی حضرت مهدی، علیهالسلام، دوباره مردم گرفتار فقر و بیماری و انحراف اخلاقی میشوند؟»
گفتم آن چه از قرآن و روایات برمیآید حکومت امام عصر، علیهالسلام، پایانبخش همه بحرانهای فکری، اقتصادی و اجتماعی بشر است. میتوان تفاوت و امتیاز انقلاب مهدوی را در گسترش همزمان «عدل و قسط» دانست.
«غلام» دفترچهای را که همیشه با خود داشت، باز کرد و روایت زیر را با صدای گرم و گیرا خواند:
«قال رسولالله، صلیاللهعلیهوآله:
اُبَشِّرُکُمْ بِالْمَهدی یبْعَثُ فِی اُمّتی علَی اختلاف مِن النّاسِ وَ زلازل ، فیملأ الأرَضَ عدلاً وَ قِسطاً کما مُلِئَت ظلما و جَوْراً
شما را به آمدن مهدی بشارت میدهم که از میان امت من ظهور خواهد کرد، در زمانی که مردمان در اختلاف و شداید به سر برند، پس او زمین را از عدل و قسط پر میکند، پس از آن که از ستم و جور پر شده باشد.»
و افزود: «این مضمون از پیامبر اکرم، صلیاللهعلیهوآلهوسلم، به ‘تواتر معنوی’ در کتابهای معتبر حدیث شیعه و سنی آمده است.» توضیح دادم: عدل با قسط و ظلم با جور مترادف نیستند. عدل که در لغت به معنای قراردادن هر چیز در جای خود است، مفهومی گسترده دارد که در مورد انسان، اجرای قانون در جامعه و نظام آفرینش به کار میرود. عدل نیروهای شهوت و غضب را به فرمان عقل درمیآورد، انسان را از پیروی و بردگی هوای نفس میرهاند و شخصیت او را بر پایه راستی و سلامت سامان میدهد.
از این رو علی، علیهالسلام، در توصیف بنده محبوب خداوند میفرماید: «نخستین گام او در اجرای عدالت، زدودن هوی و هوس از درون خویشتن است.» (نهجالبلاغه خطبه 87)
مرحله آغازین ستمگریهای قضایی، اجتماعی و اقتصادی ظلم بر خود است که تعبیر دقیقی است بر هر نوع گنهکاری. مولای متقیان با شگفتی میپرسد:
«کیف یعْدِل فی غَیره من یظِلمُ نفسه؟
چگونه میتواند کسی که به خود ستم میکند در حق دیگران عدالت ورزد؟»
و قرآن نمیپذیرد که ظالمان که همان هویپرستان آلودهدروناند، رهبران و مدیران جامعه شوند. (بقره 124) زیرا این گونه کسان، مردمان را به آنچه در ژرفای جانهای خودشان هست یعنی ستم و تبعیض و انحراف سوق میدهند.
اما قسط، که ضد آن جور است، در حوزه ولایت و سیاست بر مردم به کار میرود.
پدر خانواده، سرپرست زن و فرزندان خود است و مدیر اداره، مسوول کارمندان خویش. اگر اینان وظایفشان را در خانه و اداره انجام ندهند، جور و بیداد میکنند.
بر این قیاس، رأسِ بیدادگران، زمامداری است که با نادیدهگرفتن نیازهای مردم، برنامهریزی نادرست و سپردن امور به دست نااهلان، بر فاصله طبقاتی و اقتصادی افراد جامعه میافزاید، در کنار ویرانهها و کوخهای تنگدستان، کاخهای ثروتمندان را برمیافرازد و زمینه بروز و تشدید آسیبهای اجتماعی را فراهم میکند. این همان «سلطان جائری» است که امام حسین، علیهالسلام، مردم را به قیام علیه او میشوراند و نهضتهای عاشورایی را رقم میزند.
«غلام» با چهرهای هیجانزده رو به دوستان نوجوانش کرد و گفت: این است، امتیازی که در جستوجویش بودیم: در انقلابهای بشری، مردم ستمزده برای برچیدن بساط جور همداستان میشوند، فریاد میزنند و در رویارویی با طاغوت زمان خود زخمی، اسیر و کشته میدهند و سرانجام به پیروزی میرسند؛ اما چون نه خود از بند هوای نفس رهیدهاند و نه برنامهای برای آموزش و تربیت اخلاقی مردم دارند، دیر یا زود، سرمست از باده قدرت، چشم خود را بر واقعیتها میبندند و منتقدان دلسوز را نفی و نابود میسازند و همان میشوند که تاریخ از برپاکنندگان انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه خبر داده است.
اما در انقلاب مهدی، علیهالسلام، علاوه بر آن حضرت که حجت معصوم خداوند است، یاران او همگی مؤمنان پارسایی هستند که ملکه عدالت، نیروهای درون و رفتارهای برونشان را در مسیر حق جهت داده و تنظیم کرده است.
تابستان 1357 تهران، مسجد لرزاده: به دوستی که عضو وفادار گروهی بود که اعتقاد به فعالیت فرهنگی و نه مخالفت با رژیم داشتند، گفتم: اینک که تمام ایران بپا خاسته و با پذیرفتن رهبری امام خمینی، سرنگونی رژیم ستمشاهی را فریاد میزنند، چرا شما همچون برکه کوچکی خود را از این دریای پهناور و مواج جدا کردهاید. بیم آن ندارید که در نظر و عمل راکد بمانید و به خود و دیگران زیان برسانید؟
گفت: مگر نشنیدهای که فرمودهاند هر پرچمی که پیش از قیام قائم ما بلند شود باطل است و نباید زیر آن رفت؟ گفتم، شما که مدعی هستید مسلک اخباریگری را خوب میشناسید و با آن مخالفید، آیا نمیدانید که اولاً نباید یک حدیث را بدون درایت پذیرفت و به دهها مدرک متقن از کتاب و سنت که خلاف آن هستند بیتوجه بود؟ ثانیا بزرگان گفتهاند که مراد از پرچم افراشته در این حدیث، ادعای مهدویت است و نه مبارزه با ستم و بیداد حاکمانی هوسران و دینستیز. سوم آن که به نوشته آیتالله سیدمحمدباقر صدر در جزوه جمهوری اسلامی که برای علمای ایران فرستاده است، روشهای فردی برای تربیت نوجوانان و جوانان، در کشوری که برنامههای آموزش و پرورش، رادیو و تلویزیون، مطبوعات، نشر کتاب، هنر و ورزش آن در جهت تحکیم پایههای حکومتی باطل و ضداسلام تدوین شده است، خیالی واهی و تلاشی بیثمر است.
راستی نظریه شما برای اداره جامعه و تربیت دینی مردم، در زمان طولانی غیبت کبرای ولیعصر، علیهالسلام، با این تز عدم دخالت در سیاست چیست؟ دم در کشید و ساکت ماند!
آذرماه 1357، تهران خیابان شهباز (هفده شهریور) منزل مسکونی: شبی غلامحسین افشردی که دوره سربازی خود را در ایلام میگذراند به نزدم آمد و گفت که از خدمت فرار کرده است تا اگر لازم باشد همراه مبارزان پیرو امام با نیروهای شاه بجنگد و چنین نیز شد. چند روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی او به همراه سایر مردم جان بر کف کلانتری 14 و پادگان عشرتآباد را فتح کرد و با شهامت و چالاکی به یاری همافران نیروی هوایی شتافت.
بیستودوم بهمن 1357، انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، رحمهاللهعلیه، مرجع تقلید بزرگ شیعیان، عارف سالک و بنده شایسته حق به پیروزی رسید تا پس از برچیدن بساط جور، زمینههای عدل و قسط اسلامی را فراهم سازد و انتظار ظهور حجت خدا را در نظر و عمل معنا کند.
سیویکم شهریور 1359، تهران، آژیر خطر: جنگ خانمانسوز عراق علیه جمهوری نوپای انقلاب اسلامی آغاز شد. این تنها انقلابی است که همه سپاه کفر و باطل، همچون نبرد احزاب، رودرروی مؤمنان و حقپرستان قرار میگیرند. غلام 24ساله، به عنوان خبرنگار به جبهه جنگ شتافت. کمی بعد بخش اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران را پایهگذاری کرد و شد «حسن باقری» فرمانده شجاع و تیزبین قرارگاه نصر و جانشین فرماندهی یگان زمینی سپاه و نابغهای که عملیات پیروز فتحالمبین و طریقالقدس (فتح خرمشهر) را طراحی کرد و در صف اول رزمندگان، با بسیجیان مخلص همراه شد. اما هیچ گاه قلم و دفترچه یادداشت را از خود دور نکرد و سرانجام در نهم بهمن 1361 دعای او که در حرم امام رضا، علیهالسلام، برای شهادت کرده بود مستجاب شد و در میدان دیدهبانی به لقای معبود شتافت.
انقلاب اسلامی با رهبری و انگیزه الهی پاسخی بود بر خواستههای تاریخی و دینی مردم ایران. خواستههایی که با بهادادن به کرامت انسانی و پایداری بر تحقق هدفهای انقلاب برآورده میشود. اینک در آستانه سی و هشتمین سال از پیروزی انقلاب اسلامی، نگرانی و پرسش جدی دلسوزان نظام این است که آیا ما همچنان روی همان صراط مستقیم الهی حرکت میکنیم یا از آن فاصله گرفتهایم؟ شاخصهای عدل و قسط تعیینکننده وضع ما در هر برهه از زمان است. اگر مدیران بخشهای کوچک و بزرگ کشور، امین و قوی و حفیظ انتخاب نشوند و بر کار آنها نظارت دقیق صورت نگیرد، اگر برنامههای هرچند راهگشا، در عمل بر زمین بمانند و اگر دهها نهاد رسمی و غیررسمی آموزشی و فرهنگی به تربیت مردم نپردازند، موریانههای ظلم و جور درخت تناور انقلاب را آرامآرام میجوند و از بین میبرند. تا دیر نشده خطر را جدی بگیریم و تلاشهای چندین دهه امام راحل و یاران فداکارش و نیز خونهای پاک هزاران شهید همانند حسن باقری را پاس داریم تا خدای ناکرده انقلاب اسلامی ایران بسان دیگر انقلابهای تاریخ دچار رکود و دگردیسی نشود.
* مشهور به نام مستعارش، حسن باقری