علت طولانی شدن غیبت:
گفته شد که خدای متعال ، فیاض الاطلاق است. « فیاض» صیغه مبالغه است و دلالت بر فیض دمادم و بدون انقلاع او دارد ؛ بنابر این ، او در افاضه ی فیض بخیل نیست و تنها اگر مقتضای آن افاضه موجود باشد او بناء به رحمت کامل خود به بسط فیض خواهد پرداخت. از همین باب است که خداوند متعال ، پس از آنکه آدمیان را بیافرید بر اساس استعداد آنان حوائجشان را برآورده است و عالم مادری را آنچنان خلق فرموده که مناسب زندگی آنان باشد . لطف پدر و مادر ، آماده بودن غذایی که طفل در دوران نخستین زندگی به آنان نیازمند است ، انواع و اقسام غذا ها و ... که زندگی مادی انسان بر پایه ی استفاده از آن استوار است ، ارسال انبیاء ، انزال کتب آسمانی ، وجود اوصیای پیامبران (علیهم السلام) و نیز صالحانی که در هر دوران کمال انسان در زندگی معنوی او به وجود آنان وابسته است ، در شمار همین الطاف حال در می یابیم که یکی از مهمترین علت های طولانی شدن غیبت ولی عصر (علیه السلام) نبود تقاضا است ورنه اگر تقاضا بود سنت دائم فیاض علی الطلاق بر آن است که فیض کوتاهی نکند ، و آنچه مورد تقاضا است را عرضه نمایند. از این روست که چون ظلم جهان را فرا گیرد و تقاضای عدالت از بن جان و بیخ دندان آدمیان صورت پذیرد ، خداوند بدون لحظه ای درنگ ، ولی خود را ظاهر می سازد تا به بسط عدل بپردازدو تقاضای جامعه بشری را پاسخ گوید. یکی دیگر امام صادق (علیه السلام) روایت کند که فرمود : ولادت صاحب و الأمر بر این خلق پوشیده است تا چون ظهور کند بیعت احدی بر گردنش نباشد.و نیز اما صادق (علیه السلام) فرمود : برای قائم غیبتی است که مدت آن به طول انجامد. گفتم ای فرزند رسول خدا آن برای چیست ؟ فرمود : زیرا خدای تعالی ، خود در او سنت های پیامبر (علیه السلام) را در غیبت هایشان جاری کند . زاره می گوید امام صادق (علیه السلام) فرمود : ای زاره گریزی از غیبت قائم نیست، گفتم : برای چه ؟ فرمود: بر جان خود می ترسد و با دست بر شکمش اشاره کرد (منظور قتل است) .در جای دیگر آمده است که امام صادق (علیه السلام) روایت کند فرمود : برای قائم پیش از قیامش غیبتی است، گفتم برای چه ؟ فرمود : می ترسد ذبحش کنند. امّا حکمت اصلی مخفی است و زمان ظهور فاش می شود . اتمام حجت بر گروه ها و اصناف مختلف : باید از هر گروهی کسی در دنیا به حکومت برسد تا همه بفهمند که تنها امید امام زمان (علیه السلام) است ،خوف از قتل توسط دشمنان چون اگر امام زمان را مانند بقیه امامان شهید می کردند دیگر زمین خالی از حجت می شد و پس از این اتفاق باید می افتاد . و در احادیث نیز آمده است که 3 حکمت برای غیبت بیان شده است :1- امتحان و آزمایش الهی 2- بوسیله غیبت از بیعت با ستمکاران محفوظ می ماند 3- از خطر کشته شدن نجات یابد. و گناه و فراوانی ظلم باعث شده که غیبت امام زمان (علیه السلام) طولانی بشود که هم اکنون در آن قرار گرفته ایم و ادامه دارد.
معنای غیبت :
غیبت از ماده غیب به معنای خفاء و عدم ظهور است . هر آنچه از دیده ظاهری انسان مخفی شود را غائب ، و این خفاء را غیبت می خوانند . اما درباره ی غیبت امام زمان (علیه السلام) دو گونه برای این کلمه می توان تصور کرد : غیبت اصطلاحی ، که از همان معنای لغوی کلمه پدید آمده است . بدین ترتیب غیبت به معنای عدم حضور است و همچون حضور غیابی که در مدارس و بعضی ارگان ها صورت می گیرد , نشان گر عدم حضور فرد غایب در اجتماع می باشد . اما آیا می توان غیبت امام زمان (علیه السلام) را اینگونه معنی کرد ؟ آیا امام زمان (عج) از اجتماع غایب هستند؟ پس از این خواهیم دید که حیات سراسر عالم هستی وابسته به وجود ایشان است و اگر لحظه ای امام در متن هستی ظاهر نباشد ، تمام قوابل امکانی قابل می شکنند و از پذیرش فیض وجود از فیاض علی الاطلاق محروم می مانند ، پس تفسیر غیبت آن حضرت به عدم حظور در جامعه ، تنها ناشی از یک کج فهمی از این اصطلاح است .معنای دوم غیبت : غیبت به معنی عدم معرفت و عدم شناخت که این معنا به نظر بزرگان معنای صحیح غیبت امام است . بدین ترتیب که اما در متن جامعه حاضراست و روایات بسیاری نیز براین معنا دلالت می کند ، بنا برمضمون چندین حدیث ، آنگاه که آن سرور همیشه حاضر ظهور کنند ؛ مردمان با تعجب گویند « ما ایشان را گاه و بیگاه در میان خود می دیدیم ، اما هرگر ندانستیم که ایشان خود حضرت حجت (علیه السلام) هستند.» آری! غیبت به این معناست که عدم معرفت ما پرده ای از جهل در مقابل چشمان ما می آویزد و وجود ما را از شرف در بارگاه آن بزرگ محروم می سازد . بنابر این غیبت آن حضرت به معنای عدم معرفت و عدم شناخت ما نسبت به ایشان است و نه عدم حضور آن حضرت در متن جامعه . از این روست که می توان گفت : آن حضرت حاضر هستند و ما غایبیم ! آن حضرت ظاهر هستند و منتظر که ما معرفتی حاصل کنیم و به محضر ایشان بار یابیم ! نتیجه این شد که اگر غیبتی هست نه به معنای آن است که حضرت در جامعه حضور ندارد ، بلکه به معنای آن است که ایشان حاضرند اما ما ایشان را نمی شناسیم . یک سوال : پس اگر اینطور است و همه جا حاضرند ، چرا ما ایشان را نمی شناسیم و از معرفت نسبت به ایشان بهره مند نمی شویم ؟ پاسخ این سوال آن است که : شناخت هرشی منوط به رؤیت بصری و ادراک بصیرتی آن شیء است . آدمی باید از طریق یکی از حواس پنج گانه و نیز عمدتا از طریق حس بینایی با شیء ارتباط بر قرار کند و یا بوسیله قوای باطنی که از آن به بصیرت تعبیر می شود ، به ادراک شیء نایل آید ، تا بتواند نسبت به آن معرفت حاصل کند وگرنه معرفت و شناخت بدون ارتباط و به هیچ وجه ممکن نمی نماید . عدم شناخت ما نسبت به آن حضرت نیز ، به همین علت است ؛ چون آن حضرت نور محض هستند و ظلمت رابا نور سنخیتی نیست ، و از همین رو هیچ ارتباطی که باعث شناخت و معرفت می شود میان قوالب ظلمانی با آن نور مجسم صورت نمی گیرد. گناهان ، تبهکاریها و سیه کاریهای انسان گنه کار ، که هر یک بر ظلمت وجود او می افزاید باعث می شود که پرده حایل میان او و آن حضرت ، هر لحظه بزرگتر و استوار تر شود ، و از این رو از فیض حضور در محضر آن حضرت بی بهره بماند . بنابر این تنها گناهان و اعمال ناشایست خود ماست که غیبت را پدید آورده است یعنی باعث شده که طولانی بشود ، پس اگر گناه نکنیم و قلب ما از گناه پاک شود ، دوران غیبت برای او به پایان می رسد.
معنای « از پس پرده غیبت» :
برای این تعبیر دو معنا می توان در نظر گرفت : معنای اول: در این معنا ، این تعبیر تنها از باب مسلمحه در تعبیر است. توضیح اینکه ، اشاره کردیم که امام دهم و یازدهم( علیهما السلام) از آنجا که در آخرین حلقه های سلسله ی ارجمند امامت قرار داشتند ، لازم دیدند که مردم را با دوران غیبت و عدم دسترسی مستقیم با امام آشنا و آنان را برای این دوران تاریک آماده سازند . از این رو بود که بویژه در دوران امام عسگری (علیه السلام) ملاقات های محدود مردم با ایشان از پس پرده ای که امام در پشت آن قرار می گرفتند ، انجام می شد. هر چند اصلا اما در سامرا بسر می بردند و ملاقات مردم با ایشان بسیار محدود بود ، اما در این ملاقات های محدود نیز کمتر از چهره ی ایشان را از پس پرده می شنیدند و یا سایه ای از ایشان را به آن پرده می دیدند . در این دوره حتی نامه ها نیز بوسیله غلامان حضرت و نه به صورت مستقیم ، به ایشان عرضه می شد و باز جواب آن بواسطه آنان به مردم بازگردانده می شد و فقط هنگامی که امام قصد خروج از منزل و مراجعت به محلی دیگر را داشتند بوسیله مردم زیارت می شدند و جز از این هنگام در مواقع دیگر چهره ی ایشان « در پس پرده » قرار داشت. پس از آن زمان با قرار گرفتن امانت امامت بر شانه های استوار حضرت حجت(علیه السلام) از آنجا که حضرت نیز در دوران غیبت صغری در میان جامعه حضور محسوس نداشته اند و بوسیله نائبان خاص حوائج مردم بر آن حضرت عرضه می شد. و نیز دوران غیبت کبری که یکسر حضرت مخفی از انظار مردمان بودند و مشاهده حضوری آن حضرت ممکن نبود : از این رو تعبیر « از پس پرده غیبت» درباره ی ایشان به کار رفته است.معنای دوم : این معنا معنای تشبیهی است . به این نحو که همانگونه که پیش از این اشاره کردیم ، آن حضرت نور محض اند و خورشید عالم وجود . در زیارت نیاکان بزرگوار ایشان حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السلام) را نیز می خوانیم: « السلام علیک َ أیُها النور السّاطعُ ،السلام علیکَ أیُها القمرُ الطّالعُ » (11)« سلام بر تو ای نور درخشان ، سلام بر تو ای ماه بر آمده !»در بسیاری از روایات صاحبان عصمت (علیه السلام) نیز ، آن حضرت را به خورشیدی که در پس ابر است تشبیه کرده اند ؛ اما آن پرده و این ابر تنها ظلمت های وجود ماست که ما را در برگرفته و از اتصال ما به آن ماه منیر جلوگیری کرده است . این ظلمت ها ناشی از گناه و غفلت است.منظور از محروم بودن ما از تابش نور وجود حضرت (علیه السلام) ، محرومیت از تابش نور خاص آن حضرت است وگرنه تمامی عوالم هستی هر لحظه از تابش نور عامّ آن حضرت مستفیض می شوند و اگر این نور نبود هرگز نمی توانستند لحظه ای به حیات خود ادامه دهند . و این نوری است که هرگز خاموش نمی شود ، درست است که پشت پرده است اما باز هم نور خود را می رساند.
امام غایب چه فایده ای دارد ؟
قبل از اینکه فایده ای گفته شود باید اول بدانیم امام یعنی چه : امام یعنی جلودار،پیشوا ، رهبر، یعنی اینکه ما از او پیروی کنیم و راهنمای ما باشد. باید بگویم که مردم در زمان غیبت ، آن هم به واسطه اعمال خودشان ، از فواید شمرده شده محروم اند ، اما فواید وجود امام ،منحصر به اینها نیست . بلکه فواید دیگر نیز در زمان غیبت مترتب است که به چند مورد از آنها اشاره می کنیم : طبق آنچه گذشته و احادیثی که در موضوع امام زمان وارد شده ، وجود مقدس امام ، غایت نوع و فرد کامل انسانیت و رابطه ی میان عالم مادگی و عالم ربوی است. اگر امام روی زمین نباشد ، خدا به حد کامل شناخت و عبادت نمی شود و رابطه بین عالم مادی و دستگاه آفرینش ، قطع میگردد . قلب مقدس اما به منزله ی ترانسفورماتوری است که برق کارخانه را به هزاران لامپ می رساند. اشراقات و افاضات عوالم غیبی ، نخست بر آینه پاک قلب امام و سپس بوسیله ی او ، بر دل های سایر افراد ، نازل می گردد . امام ، قلب عالم وجود و رهبر و مربی انسان است و قطعا حضور و غیبت او ، در ترتب این آثار تفاوتی ندارد . آیا باز هم می شود گفت ، امام ناپیدا نفعی ندارد ؟! امام سجّاد (علیه السلام) فرمود : ما پیشوای مسلمانان و حجت بر اهل عالم و سادات مومنان و رهبر نیکان و صاحب اختیار آنان هستیم . ما امامان اهل زمین هستیم ، چنانکه ستارگان امامان اهل آسمان هستند ، به واسطه ی ماست که آسمان ، بر زمین فرود نمی آید ، مگر وقتی که خدا بخواهد . به واسطه ی ما باران رحمت حق نازل و برکات زمین خارج می شود ، اگر ما روی زمین نبودیم ،اهلش را فرو میبرد . آنگاه فرمود : از روزی که خدا آدم را آفرید ، تا حال هیچگاه زمین از حجت خالی نبوده است . ولی آن حجت گاهی ظاهر و مشهور و گاهی غایب و مستور بوده است تا قیامت نیز از حجت خالی نخواهد شد و اگر امام نباشد خدا پرستش نمی شود. در این حدیث و چندین حدیث دیگر ، وجود مقدس صاحب الامر (علیه السلام) و انتفاع مردم از وی ، به پشت ابر و انتفاع مردم از آن تشبیه شده است. وجه تشبیه نیز این است : در علوم طبیعی و فلکیات ثابت شده که خورشید ، مرکز منظومه شمسی و جاذبه اش حافظ زمین است و آن را از سقوط نگه میدارد. زمین را به دور خود چرخانده ، شب و روز و فصل های مختلف را ایجاد می کند . حرارتش، سبب حیات حیوانات و گیاهان و انسان و روشنی بخش زمین است. وجود مقدس امام (علیه السلام) نیز، خورشید و قلب علم انسانیت و مربی و هادی تکوینی آدمیان است و در ترتب این آثار، در بین حضور و غیبت آن جناب تفاوتی نیست. فوایدی که ذکر شد ، گو اینکه عامه مردم در زمان غیبت از آن محرومند ، ولی از جانب خداوند متعال وجود مقدس امام ، منع فیضی وجود ندارد. بلکه تقصیر و کوتاهی از طرف خود افراد انسان است . اگر موانع ظهور را برطرف می ساختند ، اسباب و مقدمات حکومت توحید و دادگستری را فراهم آورده افکار عموم جهانیان را آماده و مساعد می کردند امام زمان (علیه السلام) ظاهر می شود و جامعه انسانیت را از فواید بی شماری بهره مند می گردانید. ممکن است بگویی در صورتی که شرایط عمومی ، برای ظهور امام زمان مساعد نیست ، پس کوشش در ای راه سخت و پر خطر ، چه سودی برای ما دارد ؟! پاسخ : این است که همت مسلمانان نباید محدود به جلب منافع شخصی باشد . بلکه وظیفه ی هر مسلمان است که در راه اصلاح امور اجتماعی تمام هم کیشان و حتی همه جهانیان ، کوشش کند جدیت در راه رفاه عمومی و مبارزه با بیداد گری ، از بزرگترین عبادات به شمار می رود . فایده دیگر اینکه ایمان به مهدی غایب و انتظار فرج و ظهور امام زمان (علیه السلام) می تواند مایه ی امیدواری و آرامش بخش دل های مسلمانان باشد و این امیدواری یکی از برترین اسباب توفیق و پیشرفت در هدف است . هر گروهی که روح یأس و ناامیدی ، خانه ی دل شان را تاریک کرده باشد و چراغ امید و آرزو در آن نتابد ، هرگز روی کامیابی را نخواهد دید. و تنها روزنه ی امیدی که برای بشر ،باز است و یگانه برق امیدی که در این فضای تاریک، جستن می کند ، همان انتظار فرج و فرارسیدن عصر درخشان حکومت توحید و نفوذ قوانین الهی است ، انتظار فرج قلب های مایوس و مضطرب را آرامش می بخشد و مرحمی بر زخم های طبقۀ محروم است ، نوید های مسرت بخش حکومت توحید ، حافظ عقاید مؤمنان است و در دین پایدارشان می کند. ایمان به غلبه حق بر باطل ، خیرخواهان بشر را به فعالیت و کوشش وا می دارد و استمداد از آن نیروی غیبی، انسانیت را از سقوط در وادی هولناک یأس و ناامیدی نجات می دهد. پیغمبر اسلام با طرح برنامه حکومت جهانی توحید و تعیین و معرفی رهبر اصلاحات جهانی ، دیو یأس و ناایمدی را از جهان اسلام رانده است ، در های شکست و نا امیدی را مسدود ساخته و انتظار می رود مسلمانان به واسطه ی این برنامه ارزشمند اسلامی ، ملت های پراکنده جهان را متوجه خویش سازند و در تشکیل حکومت توحید متحدشان گردانند . خلاصه : ایمان به مهدی موعود ،آینه روشن و فرج را برای شیعیان ترسیم کرده به امید آن روز دلخوشند . روح یأس و شکست را از آینه دلشان زدوده و به کار و کوشش در راه هدف و تهذیب اخلاق و علاقه به معارف وادارشان کرده است . شیعیان در عصر تاریک مادیت و شهوت پرستی و ستم وبی دینی و جنگ و استعمار؛ عصر روشن حکومت توحید و تکامل عقول انسانیت و فروریختن دستگاه بیدادگری و برقراری صلح حقیقی و رواج بازار علوم و معارف راه آشکار را مشاهده می کنند ، و اسباب و مقدماتش را فراهم می سازند . به همین جهت در احدیث اهل بیت ، انتظار فرج از بهترین عبادات و در ردیف شهادت در راه حق شمرده شده است(12)« حضرت امام علی بن الحسین (علیه السلام) می فرماید: انتظار فرج و گشایش،خودش یکی از بزرگترین اقسام فرج است. » (13)
فایده ی غیبت :
از فواید غیبت امام زمان (علیه السلام) می توان به این موارد اشاره کرد:
1- غیبت او ، انتظار می آفریندو انتظار مایه ی امیدواری به آینده است.
2- غیبت او ، سبب آمادگی پیروانش می شودتا حضرت ظهور کند.
3- غیبت او ، سبب گفتگو دربارۀحضرت می شود و طرح این مباحث در طول زمان ، موجب پرورش نفوذ و آمادگی برای حکومت جهانی حضرت و زمینه سازی برای ظهور حضرتش می گردد.4. طولانی شدن غیبت امام ، موجب فساد در جامعه می شود و این فساد، سبب خستگی و نارضایتی مردم شده و در متن این نارضایتی ، جرقه های انقلاب ظهور می کند و مردم ، تشنۀ عدالت می شوند و ظهور حضرت را طلب می کنند. 5- غیبت امتحانی است برای شیعیان حقیقی تا معلوم شود ، چه کسی ثابت قدم در اعتقاد به امام دوازدهم است(14)6- غیبت ، دلایلی دارد که به امامان اجازه ی افشای آن داده نشده است(15)
فایدۀحضرت:
وجود حضرت مهدی (علیه السلام) منافع بسیاری دارد که بر چند گونه است: قسم اول : منافع آن حضرت چه غایب باشد و چه ظاهر و آن بر دو نوع است: 1- تمام خلایق در آن شریک هستند مانند : زندگی و بقای در جهان . 2- افاضات علمی و عنایات ربّانی که به مؤمنین اختصاص دارد مانند : واضح نمودن وقت نماز یومیه و ...قسم دوم : منافع زمان غیبت آن حضرت آن هم بر دو نوع است : 1- مخصوص به مؤمنین است و آن بسیار است مانند : ثواب های بسیاری که بر انتظار زمان ظهور آن جانب مترتب است.2- مخصوص کافرین و منافقین است و آن مهلت دادن و تاخیر عذاب آنهاست. قسم سوم : منافع ظهور آن حضرت است که بر دو نوع است : 1- شامل تمام موجودات می شود : مثل انتشار نور ، ظهور عدلش و امنیت راه های بلا و ظهور برکات زمین و ... 2- مخصوص مؤمنین است که بر دو گونه است : الف : برای زندگان آنها و آن ، بهره وری شرف حضور آن حضرت و استفاده از نور آن جناب و فراگرفتن از علوم آن بزرگوار و برطرف شدن بیماریها و گرفتاری ها و بلا ها از بدن های ایشان است. ب : برای مردگان آنها : از جمله خوشحالی ظهور آن حضرت در قبرهای شان ، و از جمله منافع برای اموات مؤمنین ، زنده شدن آنهاست.
آمادگی برای غیبت:
بعد از امام هشتم (علیه السلام) ، دیگر امامان معصوم (علیهمالسلام) برای همگان ظاهر نمیشدند. بلکه فقط برای خواص شیعه ، آن هم در موارد خاص ظاهر می شدند . حتی پاسخ سوالات و رفع نیازمندی های آن ها را غالبا از پشت پرده انجام میدادند، تا شیعیان را برای غیبت ولی عصر (علیه السلام) آموزش دهندو آماده کنند . در پرتو همین تجربه و تمرین بود که غیبت امام برای شیعیان گران نبود ، در صورتی که برای دیگران سخت و دشوار بود؛ زیرا آنها از چنین دوران تمرین بیبهره بودند. هر چه دوران غیبت صغری نزدیکتر میشد، استتار امامان بیشتر می گردید و لذا می بینیم در زمان امام هادی و عسگری (علیهماالسلام) این مسئله محسوس تر و ملموس تر است . مسعودی می نویسد : « روایت شده که امام هادی (علیه السلام) غیر از عده کمی از یاران خود ، از نظر اغلب شیعیان غایب بود . موقعی که امر امامت به امام حسن عسگری واگذار شد ، آن حضرت با خواص شیعیان خود و غیر آنان از پشت پرده صحبت می کرد . علت اینکه حضرت و پدر بزرگوارش این عمل را انجام میدادند، این بود که مقدمه غایب شدن امام زمان (علیه السلام) را فراهم کرده باشند تا شیعیان با این موضوع مأنوس شوند و منکر غایب شدند امام نشوند و مردم به پنهان بودن امام عادت کنند.
آزمون غیبت:
آزمایش های دینی رای ایمان آورندگان در همه زمان ها ، قانون الهی است: « أحَسِبَ الناسُ أَن یُترَکوا أن یَقولوا آمَنّا وَ هم لایُفتَنونَ » (16) اما این قانون در روزگار غیبت به دو جهت مورد تاکید است 1- آنکه امام از نظر ها پنهان است و منتظران ، منتظر ظهور اویند و چون این امر به درازا می کشد ، افکار و دعوت های باطل ، در یمان مسلمانا پدید می آید و گروهی گمراه می شوند . (17)
2- در این دوران شرایطی به وجود می آید و اوضاعی بر جوامع حاکم می شود که نگه داشتن دین بسیار دشوار می شود . بیشتر مردمان ، به انگیزه های گوناگون، ایمان دینی خویش را در زندگی از دست می دهند و دینداری را کنار می نهند . امام رضا (علیه السلام ) در باره ی آزمایش در دوران غیبت می فرماید : « آنچه گردن های خود را به جانبش دراز کرده اید[ تشکیل حکومت آل محمّد (علیهم السلام ) ] اتفاق نمی افتد ، تا اینکه مشخص شود و امتحان گردید و باقی نمی ماند از شما مگر اندگی »(18) نعمنای ، باب دوازدهم از کتاب الغیبه خویش را به امتحان شیعیان در عصر غیبت اختصاص داده و احادیث گوناگونی در این زمینه آورده است . اما مهم ترین انگریزه ای که سبب می گردد در دوران غیبت؛ دینداران با آزمایش های اعتقادی و عملی بسیار روبرو گردند ، عبارتند از : گسترش زمینه های ناباوری ، افزایش انگیزه های انحراف و گریز از دین ، ستیزه جویی ها با دینداری . پس قانون آزمایش و غربال شدن مؤمنان ، در ظرف زمانی غیبت که گمراهی ها و ستم هجوم می آورند ، در شکوفا شدن حق جویی و خلاصیِ دینی دینداران و شایستگی حضور در جهادی فراگیر و سخت در رکاب حضرت مهدی (علیه السلام) نقشی اساسی و زیر بنایی دارد . به فرموده ی پیامبر (صلّی الله علیه و آله ) ، چشم به راه فرج داشتن همراه با صبر و استقامت ، عبادت است(19)
وظایف شیعه در زمان غیبت امام عصر (عج) چیست؟
همانطور که قبلا ذکر شد ،دین اسلام ،کامل ترین و آخرین دین الهی است که از سوی خداوند متعال و توسط پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله ) برای هدایت انسان ها به سوی کمالات دنیوی و اخروی ،ابلاغ شده است. ولی ختم نبوت ، به معنای ختم رهبری و امامت نیست ؛ زیرا وجود تکلیف مستلزم وجود حجت الهی بروی زمین است. به همین دلیل ، بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) امامان معصوم عهده دار هدایت انسانها هستند . امیر المومنین علی (علیه السلام) میفرماید: « هرگز روی زمین ، از قیام کننده ای با حجت و دلیل خالی نمی ماند ، خواه ظاهر و آشکار باشد ، خواه بیمناک و پنهان .[ چنین است] تا دلایل و اسناد روشن الهی ، از بین نرود و به فراموشی نگراید.» (20)طبق فرمایش حضرت علی (علیه السلام ) حجت الهی ، همیشه روی زمین هست و با وجود امام و حجت الهی و دین اسلام ، باید به تکالیفی که از سوی دین ابلاغ شده، عمل شود. بنابر این از این لحاظ، مردم دوره ی غیبت ، از حیث مکلف بودن به تکالیف اسلامی ، با مردم دوره ی حضور امام هیچ فرقی ندارند و باید به همه تکالیف اسلامی که اصطلاحاً، فروع دین نامیده می شوند ، عمل کنند، لکن در دوره ی غیبت و مستور بودن امام (علیه السلام) برخی از تکالیف، به دلیل مستور بودن امام ، اهمیت بیشتری می یابد، به گونه ای که برخی مؤلفان ، تعداد این تکالیف را هشتاد مورد دانسته اند .چون تبیین همه آنها در این موجز نمی گنجد . به تعدادی از مهمترین این وظایف اشاره می شود :1- شناخت و معرفت حجّت خدا : مهمترین وظیفه ای که هر شیعه بر عهده دارد کسب معرفت نسبت به وجود مقدس حجه الله و امام عصر (عج) است. پیامبر (ص صلی الله علیه وآله ) می فرماید: « مَن مات و لَم یَعرِف امامَ زمانه مَیتَه جاهلیه » هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. (21)چون در عصر ما امام (علیه السلام) غایب است ، پس شناخت آن ، همت بیشتری را می طلبدو بدون تردید، مقصود از شناختی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) تحصیل آن را برای هر کس واجب دانسته ، شناخت سطحی نیست ، بلکه ما باید امام عصر خود را آن چنان که هست ، بشناسیم، به گونه ای که این شناخت ، موجب در امان ماندن ما از شبحه های ملحدان و مایه نجات مان از اعمال گمراه کننده ی مدّعیان دروغین و رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی باشد.2- تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی : وظیفه ی مهم دیگری که هر شیعه بر عهده دارد، تهذیب نفس و آراستن خود به اخلاق نیکو است . چنانچه امام صادق (علیه السلام) در روایتی می فرماید: « ... قال: من سر اَن یَکون من اصحاب القائم فَلینتظر و لیَعمل بالورع و محاسن الاخلاق(22)؛ هر کس دوست دارد از یاران امام مهدی (عج) باشد پس منتظر(ظهور آن حضرت) باشد و به پرهیزگاری و اخلاق نیکو عمل کند ...» . توصیه به پرهیز گاری در عصر غیبت ، نه تنها در کلام معصومان قبل از امام زمان (علیه السلام) آمده ، بلکه در توقیعات هم ذکر شده است . در یکی از این توقیعات ،امام (عج) می فرماید:« پس تقوای الهی پیشه کنید و به امر ما تسلیم شوید و امر را به ما واگذارید که بازگشت به سوی ما است...» . مسئله تهذیب نفس و دوری گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست ، به عنوان یکی از وظایف منتظران در عصر غیبت از پنان اهمیتی برخوردار است که در توقیع شریفی که از ناحیه مقدسه امام زمان (عج) شیخ مفید صادر گردید ، اعمال ناشایست و گناهانی که از شیعیان سر می زند ، یکی از اسباب طولانی شدن غیبت و دوری شیعیان از توفیق دیدار شمرده شده است.3- انتظار فرج: همانگونه که از امام صادق (علیه السلام) نقل شد، هر کس که دوست دارد از یاران امام باشد ، باید منتظر باشد. بنابر این یکی از وظایف مردم در دوره ی غیبت انتظار فرج امام مهدی (عج) است . پیامبر (صلی الله علیه واله) می فرماید: « أفضل أعمال اُمتی انتظار الفرج من الله عزّوجل ؛ برترین اعمال امت من انتظار فرج (حضرت مهدی ) از نزد خداوند عزوجل است.»(23) انچه از احادیث مذکور استفاده می شود ، این است که ما ، در عین عمل به تکالیف دینی خود ، همیشه باید منتظر ظهور امام زمان (علیه السلام) باشیم و از رحمت واسعه الهی ناامید و مأیوس نگردیم. همین انتظار ، خود وظیفه ای است مستقل که دوره ی غیبت را به دوره ی تلاش برای رسیدن به دوره ی حکومت سراسر عدل امام مهدی(عج) تبدیل می کند و ضعف و سستی و ناامیدی را از جامعه اسلامی دور می سازد . امید و آرزوی عدل فراگیر ، در روایات اسلامی ، عبادت ، بلکه افضل عبادات ، و نشانه ی شیعه در دوران غیبت شمرده شده است. امام سجاد (علیه السلام) می فرماید :« همانا اهل زمان غیبت امام مهدی (عج) و معتقدان به امامت آن حضرت و کسانی که منتظر ظهور آن حضرت هستند ، از اهل هر زمانی افضل هستند ؛ زیرا خداون متعال از عقل و فهم و معرفت آنچنان به آنان داده که به سبب آن ، غایب بودند امام همانند حاضر بودن امام است و خداوند آنان را در آن زمان به منزلۀ کسانی قرار داده که در کنار رسول خدا (صلی الله علیه وآله) با شمشیر جهاد می کردند. آنان مخلصان واقعی و شیعیان راستین ما و دعوت کنندگان به دین خدا ، در آشکار و نهان هستند.» و نیز فرمود : « انتظار فرج ، خودش بزرگترین فرج هاست» . بنابر این ، انتظار فرج ، چشم داشت به گشایش امور از سوی خداوند است . این چشم داشت ، هر چند فرج است ، لکن طبق روایات اهل بیت (علیهم السلام) فرج اصلی در زمان ظهور امام زمان (علیه السلام )خواهد بود .
نتیجه گیری
از آنجا که بحث در مورد غیبت امام زمان (علیه السلام) و حکمت طولانی شدن آن هست باید تمامی مطالبی را که گفته شد خوب بخوانیم، پس سعی ما بر این باشد که هر چه زودتر موانع ظهورش را بر طرف سازیم که ظهورش نزدیک شود. هدف از گردآوری این مطالب شناخت امام زمان (علیه السلام) که از نظرها غایب است فایده امام غایب، فایده غیبت، معنای غیبت، و آزمون غیبت این است که خودمان را از هر لحاظ آماده کنیم که بتوانیم منتظر واقعی باشیم و بیشتر به فکر آقا امام زمان (عج) باشیم تا انشاء الله انتظار تمام شود و آقا ظهور کنند که فرج اصلی ظهور حضرت مهدی (عج) است.
پینوشتها:
11.بحار الانوار ج99 ص1
12.بحار الانوار ج 52 ص 122
13..نهج البلاغه خطبه0 15
14.بحار الانوار ج 51 ص 222
15. بحار الانوار ج 52 ص 91
16.سوره عنکبوت آیه 2
17. بحار الانوار ج 51 ص 118
18.ارشاد مفید ج 2 ص 375
19.بحار الانوار ج 52 ص 145
20.شرح نهج البلاغه ج 18 ص347 حکمت 143
21.بحار الانوار ج 8 ص 333
22.بحار الانوار ج 52 ص 140
23.کمالالدین و تمام النعمه (شیخ صدوق)، ص 644.
منابع و مآخذ :
1.آب حیات ، هادی زاده مجید- قم- ناشر خُلُق- نوبت چاپ چهارم- زمستان 86
2.الفبای مهدویت،تونهای مجتبی، قم، ناشر میراث ماندگار- نوبت چاپ دهم ، سال 88
3.حضرت حجت بن الحسن (ع)- فضل الله کمپانی (ره)- قم - ناشر انتشارات مفید، نوبت چاپ اول، آبان 70
4.دادگستر جهان ، امینی ابراهیم، قم ، ناشر شفق- نوبت چاپ هفتم (ویرایش سوم)، سال 88
5.کمال الدین و تمام النعمه- شیخ صدوق (قدس سره)، مترجم منصور پهلوان- قم- ناشر مسجد مقدس جمکران- نوبت چاپ دوم، بهار 84
6.میکال المکارم، آیت الله موسوی اصفهانی ، مترجم حجت السلام والمسلمین حاج سید مهدی حائری قزوینی،قم، ناشر مسجد مقدس جمکران، نوبت چاپ دوم ، زمستان 83
7.نجم الثاقب، میرزا حسین طبرسی نوری (ره) ، قم ، ناشر مسجد مقدس جمکران- نوبت چاپ هشتم– زمستان 83
8.مهدی موعود، علامه مجلسی (ره) ، مترجم مرحوم حسین محمد ولی ارومیهای ، قم، ناشر مسجد مقدس جمکران ، نوبت چاپ هشتم ، زمستان 83