1. تحقیقات اثبات کرده است صرف کردن پول برای تجربیات جدید بیش از افزودن به داراییهای شخصی، لذت بخش خواهد بود.
بعضیها تصور میکنند که با صرفهجویی سختگیرانه میتوانند به زندگی شادتری دست پیدا کنند. آنها تصور میکنند که با این کار سرمایه شان را نزد خود نگه میدارند؛ فکر میکنند که پولی که صرف سفر شده، برای همیشه از کف رفته است.
تحقیقات روانشناسی نشان میدهد افراد معمولاً لذتهایی همچون رفتن به تعطیلات یا شرکت در مراسمها و جشنها را فدای داشتن درآمد بیشتر و خرید داراییهای شخصی مانند املاک میکنند و این کار رضایت و خشنودی کمتری را برای آنها به همراه دارد. تجربیات جدید احساس خوشبختیای در ذهن ایجاد میکنند که تملکهای مادی نمیتوانند ایجاد کنند.
2. تحقیقات نشان میدهند اگر اهداف مهم زندگیتان را نزد دیگران بازگو کنید، کمتر احتمال دارد که به آنها دست پیدا کنید؛ زیرا انگیزه خود را از دست میدهید.
ممکن است فکر کنید که اگر اهداف مهم زندگیتان را با دوستانتان به اشتراک بگذارید، با ایجاد یک تعامل مثبت روحی بهتر میتوانید به آنها دست یابید. ممکن است فکر کنید دوستانتان شما را دلگرم کرده و به ادامه مسیر تشویق میکنند.
اما حقیقت چیز دیگریست. با این فاش سازی، یک نوع حالت کاذب ارضا در ذهن شما ایجاد میشود و از خودانگارهای که ایجاد میشود آنقدر لذت میبرید که نیروی لازم برای تلاش جهت رسیدن به هدف را از دست میدهید.
از سال 1933 تحقیقات بسیاری در این مورد انجام شده است و نتیجهی همهی آنها حاکی از آن است که وقتی فردی هدف خود را به دیگران اعلام میکند، اشتیاق و انگیزه اش را برای تحقق آن را از دست داده و نهایتاً از دنبال کردن آن هدف دست خواهد کشید.
به نظر میرسد صحبت کردن در مورد اهداف، باعث خشنودی و رضایت خاطر افراد میشود و هدف موردنظر مقدار زیادی از جذابیت خود را از دست میدهد و به همین دلیل فرد از سختکوشی و تلاش برای رسیدن به اهداف خویش دست میکشد.
3. بیشتر افراد به این دلیل به یک موسیقی علاقه دارند که یادآور رخدادی عاطفی در زندگی آن هاست.
آیا پیش آمده که یک قطعه موسیقی خارج از حس زیباییشناسی موسیقیایی برای شما زیبا به نظر برسد؟
تصور معمول ما این است که موسیقی میتواند بر احساسات ما تأثر بگذارد، اما عکس این گزاره هم درست است. یعنی احساسات نیز میتوانند روی درک ما از موسیقی تأثیر بگذارند.
تأثیر مستقیم موسیقی براحساسات مختلف برای همه شناخته شده است، تحقیقات جدید همچنین نشان میدهند حس بویایی نیز میتواند همین گونه باشد. بعضی از رایحههای خاصی لحظهای مشخص از گذشته فرد را برای او تداعی میکنند.
4. موسیقی روی ادراک ما از محیط اطراف تأثیر میگذارد
تحقیقاتی که اخیراً دانشگاه گرونینگن انجام داد حاکی از آن بود که موسیقی تأثیر زیادی بر ادراک افراد دارد. این تحقیق توانایی تشخیص چهرههای شاد و غمگین را در هنگام پخش موسیقیهای مختلف مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان داد گوش دادن به موسیقیهای شادیآور باعث میشود افراد، صورتهای شاد را بیشتر ببیند و گوش دادن به موسیقیهای غمگین باعث تشخیص چهرههای ناراحت میشود.
گوش دادن به یک موسیقی خاص میتواند درک افراد از دنیای بیرونی را تغییر دهد.
5. تحقیقات اثبات کرده است که خرج کردن پول برای دیگران بیشتر از خرج کردن آن برای خودتان شما را شاد میکند.
در حالی که به نظر میرسد همه آدمها به خاطر خودخواهی نسبی ای که دارند، وقتی پولشان را صرف خریدی برای خود میکنند، باید شادی بیشتری نسبت به هزینه کردن آن برای دیگران کسب کنند، مطالعات روانشناسی خلاف این امر را ثابت کرده است.
تحقیقات انجام شده توسط دانشکدهی اقتصاد دانشگاه هاروارد حاکی از آن است کسانی که منابع مالی خود را صرف دیگران میکنند، خوشحالتر هستند. به همین دلیل است که شاید هدیه دادن به دیگران شما را بیش از دریافت هدیه شاد کند.
6. میزان اضطراب نوجوانان امروزی با میزان متوسط اضطراب بیماران روانی در اواسط قرن بیستم برابر است.
در حال حاضر 49 درصد از جمعیت ایالات متحده از عوارض و ناراحتیهای ناشی از اضطراب، افسردگی و خشونت رنج میبرند. میزان اضطراب جمعی انسانها به سرعت در حال افزایش است علت آن میتواند مسائل مختلفی همچون افزایش میزان جا به جایی و مهاجرت افراد، کاهش ارتباطات اجتماعی، عدم ثبات شغلی، کاهش آمار ازدواج و تنهایی باشد.
7. انجام آداب و رسوم مذهبی فشارهای روانی را کاهش میدهد.
اعمال مذهبی، میتوانند علائم افسردگی و اختلالات روانی را کاهش دهند. بر اساس مطالب منتشر شده توسط جامعهی روانشناسان آمریکایی در کتاب مرجع اختلالات روانی، نتیجهی تحقیقات متعدد حاکی از آن است که افرادی که در فعالیتهای گروهی مذهبی شرکت میکنند، نشانههای کمتری از افسردگی و سایر اختلالات روانی نشان میدهند.
8. تحقیقات نشان میدهد گرچه رفاه مالی میتواند تا حدودی رضایت از زندگی را با خود به همراه میآورد ولی بعد از گذشتن از حدی مشخص، دیگر چندان تأثیری در احساس شادی ندارد.
تحقیقی که بین سالهای 2008 تا 2009 بر روی بیش از 450 هزار شهروند آمریکایی انجام شد، نشان داد شادی از دو طریق اتفاق میافتد، داشتن سلامت روانی (رضایت از زندگی روزمره) و بر آورده شدن نیازهای مالی. هر چه در آمد یک فرد بیشتر باشد نیازهای او بهتر تامین میشوند. البته رفاه مالی تا مقدار مشخصی باعث احساس شادی در افراد میشود و بیش از آن تأثیری در احساس رضایت خاطر ندارد.
9. اگر اطرافیان شما افرادی خوشحال باشند، میزان شادی شما بیشتر خواهد شد
همه ما با افرادی آشنا بوده ایم که آنقدر شاد و سرحال بودند که ما را نیز سر ذوق آوردند. معاشرت با افراد شاد باعث افزایش رضایت از زندگی میشود.
تحقیقات جدید نشان میدهد افسردگی و خوشحالی هر دو بسیار مسری هستند و معاشرت با اشخاصی که به هرکدام از این دو تمایل بیشتری دارند، مستقیماً بر روحیات شما تأثیر میگذارد.
10. افرادی که بین 18 تا 33 سال سن دارند بیشتر تحت فشار استرس قرار دارند. پس از این سنین میزان استرس کاهش خواهد یافت.
طبق تحقیقات انجمن روانشناسان ایالات متحد استرس در افراد از سن 18 سالگی آغاز میشود تا 33 سالگی مرتباً افزایش پیدا میکند و پس از آن به تدریج کاهش مییابد
11. افراد باهوش اغلب تواناییهای خود را دستکم میگیرند درحالیکه افراد نادان اغلب خود را فوق العاده و عالی میپندارند.
بر مبنای این حقیقت علمی که با عنوان "تأثیر دانینگ کروگر" شناخته میشود، افرادی که مهارت یا هوش کمی دارند، خود را فوقالعاده دانسته و و تواناییهایشان را بسیار بیشتر از آنچه واقعیت دارد، برآورد میکنند؛ از طرف دیگر اشخاص توانا و هوشمند غالباً خود را دستکم میگیرند چرا که فکر میکنند دیگران نیز همچون آنها میتوانند مسائل پیچیده را به راحتی درک کنند.
12. هر زمان که رویدادی در گذشته را یادآوری میکنید در واقع آخرین باری که به آن رجوع کرده اید را به یاد میآورید، نه واقعیت آن رویداد را.
یک از جالبترین جنبههای عملکرد مغز این است که خاطرات ما در آن همیشه در حال بهروز رسانی هستند، هر بار که به خاطره ای فکر میکنیم مغز ما کمی آن را تغییر میدهد. نتیجهی تحقیقات جدید مرکز پزشکی شمال غرب ایالات متحده حاکی از آن است که یادآوری مکرر خاطرات، با گذشت زمان اغلب باعث میشود که جزییات آن خاطره تغییر کنند.
13. اگر به زبانی غیر از زبان مادری خود در مورد مسائل فکر کنید، راهحلهای منطقیتری برای حل آنها به ذهنتان خطور میکند.
طبق نتایج تحقیقات دانشگاه شیکاگو، فکر کردن به مسائل به زبانی غیر از زبان مادری از برخورد احساسی و جانبدارانه با آن مشکل جلوگیری میکند و عواملی را که باعث کم شدن تمرکز شخص بر اصل مشکل میشوند، کاهش میدهد.