![انزواطلبی](/Upload/Public/Content/Images/1395/11/28/0334360938.jpg)
بعضی از مردم استعداد دارند که به احساس تنهایی و انزوا گرفتار شوند. برای همه ما پیش آمده که گاه و بی گاه تنها مانده باشیم، اما برای عدهای از افراد، بخشی از این درد تنهایی عامل ژنتیک دارد. این نتیجه تحقیق جدیدی است که انزوا را به عنوان یکی از جنبههای ماندگار زندگی و نه فقط به عنوان یک احساس گذرا بررسی کرده است.
در حالی که طبیعی است هر کسی در بعضی شرایط خاص که تنها مانده، احساس ناراحتی کند، مثل وقتی که وارد شهر جدیدی میشود، دانشمندان در پی این بودند که دریابند، آیا گروهی از افراد هستند که بیشتر در معرض این احساس باشند؟ بنابراین سراغ اطلاعات ژنتیک و سلامت بیش از 10 هزار آمریکایی 50 ساله و بالاتر رفتند که به 3 پرسش پاسخ داده بودند. این پرسشها طراحی شده بودند تا میزان تنهایی آنها را بسنجند:
1. چند وقت به چند وقت احساس میکنی هیچ همدمی نداری؟
2. چند وقت به چند وقت احساس میکنی تو را به حال خودت رها کردهاند؟
3. چند وقت به چند وقت حس میکنی منزوی شدهای؟
(دانشمندان در این سوالات هیچ اشارهای به تنهایی نکردهاند چون معتقدند، اغلب افراد در این مواقع تمایلی ندارند به تنهاییشان اعتراف کنند.)
![انسان منزوی](/Upload/Public/Content/Images/1395/11/28/0334360982.jpg)
محققان دانشگاه سن دیگو در کالیفرنیا، بعد از بررسی متغیرهای ژنتیک متعدد و در نظر گرفتن جنسیت، سن و وضعیت تاهل، متوجه شدند تمایل افراد به این که در طول عمرشان احساس تنهایی کنند، نسبتا مورثی است.
آنها برآورد کردند، این مساله 14 تا 27 درصد به ژنها مربوط میشود ولی بقیهاش به نوع تربیت، محیط اطراف و دیگر عوامل قابل اصلاح بستگی دارد.
به عبارت دیگر، بعضی از افراد به طور ژنتیک برنامهریزی شدهاند تا در وضعیتی که دیگران احساس رضایت دارند، احساس تنهایی کنند.
آبراهام پالمر، سرپرست این پژوهش و استاد روانپزشکی دانشگاه سن دیگو در این باره گفت: «در مورد 2 نفر که تعداد دوستان صمیمی و اعضای خانوادهشان مساوی است، ممکن است یکی وضعیت اجتماعی خودش را مناسب ارزیابی کند و دیگری نه.»
در دیگر مطالعاتی که قبلا در مورد احساس تنهایی صورت گرفته است، برآورد شده این حس 37 تا 55 درصد موروثی است اما این تحقیق جدید افراد بسیار بیشتری را مورد بررسی قرار داده است؛ ضمن این که متغیرهای ژنتیک کمتری را در نظر داشته؛ چون در تحقیقات قبلی متغیرهای نادر هم به حساب آمدهاند که این جا در مورد آنها بررسی انجام نشده است. به همین دلیل، نتیجه تحقیق جدید با مطالعات قبلی متفاوت بوده است.
![منزوی](/Upload/Public/Content/Images/1395/11/28/0334370029.jpg)
علاوه بر این، در مطالعه جدید نتیجهگیری شده که انزوا احتمالا همراه با روانرنجوری به ارث میرسد و در مجموع احساس منفیبافی درازمدتی را شکل میدهد؛ ضمن این که رابطه خفیفی هم بین حس تنهایی و شیزوفرنی، اختلال دوقطبی و افسردگی بالینی پیدا شد.
البته انزوا حتی بدون این عارضههای جانبی هم به تنهایی مشکل جدی است و گفته میشود با احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی، فعالیت فیزیکی کمتر و سیستم ایمنی ضعیفتر در ارتباط است. در حقیقت، دانشمندان در پی این مطالعه نتیجهگیری کردهاند که این حس بیش از چاقی میتواند خبر از مرگ زودرس بدهد.
پالمر میگوید، حس تنهایی بخشی از سیستم هشداردهنده بیولوژیک بدن است که تکامل یافته تا به ما درباره خطرات هشدار دهد، همان طور که درد برای ما هشدار دهنده است. اما واضح است که برداشت همه از این تهدیدها یکی نیست.
تیم پالمر این جا بر خلاف تحقیقهای انجام شده قبلی که در ابعاد کوچکتر انجام شده بودند، متغیرهای ژنتیک خاصی را به عنوان عامل اصلی حس انزوا پیدا نکرد (دانشمندان پیش از این ادعاهایی داشتهاند مبنی بر این که ژنهای دخیل در تنظیم مواد شیمیایی مغز، مثل دوپامین یا اوکسیتوسین ممکن است نقشی در این مساله داشته باشند).
گروه پالمر هم اکنون در تلاش هستند تا این ژنهای به اصطلاح پیشگو را پیدا کنند، به امید این که متوجه شوند تنهایی چطور در سطح مولکولی از یک نفر به دیگری ارث میرسد.
اگرچه این تحقیق توصیهای برای کسانی که همیشه تنها هستند، ندارد اما شاید دانستنش باعث قوت قلب باشد که این حس، کاملا از قبل و به وسیله ژنها تعیین نشده است. هم چنین ظاهر آن همیشه چیزی نیست که به نظر میرسد.
بروس رابین، یکی از مدیران ارشد دانشگاه پیتسبرگ در این باره گفت: «اشاره به این نکته، مهم است که یکی میتواند تنها باشد، یا تعداد دوستانش انگشتشمار باشد و احساس تنهایی نکند. یا از نظر اجتماعی، ممکن است آدمها مثل پروانه دور و برتان باشند و هر شب هفته با دوستانتان بیرون بروید و باز هم احساس انزوا کنید.»
بنابراین پیوستن به گروههای اجتماعی متعدد، لزوما بهترین روش برای داشتن حس بهتر نیست، اگرچه ممکن است در مورد بعضی از افراد موثر بیفتد.
دکتر رابین که البته در این پژوهش حضور نداشته، توصیه میکند به جای آن، سراغ کارهای داوطلبانه بروید. کمک به دیگران حتما روحیهتان را بهتر میکند، و به احتمال فراوان میتوانید در جریان این کارها، دیگرانی را پیدا کنید که با آنها رابطهای واقعی برقرار کنید.