«شادزیستن هنر است»؛ این جمله را بارها از زبان افراد مختلف و همچنین روانشناسان شنیدهایم، اما تا چه میزان به این هنر آراسته هستیم؟ معمولا والدینی شاد کودکانی شاد و امیدوار به آینده را تحویل جامعه میدهند.
به گزارش ، آرمان نوشت: درواقع نهاد خانواده، جایگاهی مهم برای ایجاد حس شادابی و سرزندگی در کودکان دارد. کودکان در این جامعه کوچک باید شادی و نشاط ناشی از نوعدوستی را یاد بگیرند. مدارس باید ترویجکننده مهربانی و عزتنفس در دانشآموزان باشند و با این اقدام گاهی پرورش ناتمام خانوادهها را برای کودکان کامل کنند. حسن عشایری، پژوهشگر مسائل اجتماعی میگوید: «دانشآموزان باید از هرگونه تجمل و مدگرایی در مدارس پرهیز کنند، زیرا این رفتارها سبب رنجشخاطر در میان آنها میشود و همینطور عزتنفس دانشآموز تجملگرا را نیز تضعیف میکند. والدین باید از اثرات تجملگرایی در قبال فرزندانشان آگاه شوند و مدارس نیز باید با توجه به این مساله و همچنین استفاده از رنگهای شاد در پوشش دانشآموزان و چند نکته دیگر میزان نشاط را در میان دانشآموزان افزایش دهند.»
مهمترین تاثیر استفاده از رنگهای شاد در روپوش مدارس دانشآموزان چیست؟
مساله شادبودن بهویژه در مدارس تنها با استفاده از رنگهای روشن اتفاق نمیافتد و باید از درون ایجاد شود. باید به علل وجود مسائل مختلف بهصورت عمقی فکر کنیم. من مخالف انتخاب رنگهای شاد برای روپوش مدارس نیستم. بنا نیست تمام رنگها سیاه باشد و در اسلام استفاده از رنگ سیاه مکروه است. استفاده از رنگهای شاد برای پوشش جوانان، دورههای آغازین مدارس و مهدکودکها نیاز است. کودکان باید ارتباط جمعی را آموزش ببینند تا به گروه یا مکانی مانند مدرسه که در آنجا آموزش میبینند، تعلقخاطر داشته باشد. کارشناسان باید جمع شوند، تامل کنند و با یکدیگر راههایی برای افزایش کیفیت یادگیری در فضاهای آموزشی را پیدا کنند. هدف از آموزشوپرورش، «آموزش» و «پرورش» است؛ پرورشی که ناقص است و باید با آموزش ارتباط سالم و موثر با دیگران، همدلی، همبستگی و همدردی آن را کامل کرد. جامعه برپایه توجه به فرد و فردگرایی نیست که تنها عدهای تیزهوش به مراتب اجتماعی بالا برسند و باقی افراد در جای خود باقی بمانند. افراد جامعه باید از شادی و موفقیت یکدیگر خوشحال شده و در شادی همنوعان نیز سهیم شوند. درنهایت باید گفت «شادی تقسیمنشده اندوه بزکشده است»، اگر فردی بهتنهایی بخندد، بنا را بر دیوانهشدن او میگذارند؛ بنابراین شادی با دیگران معنی پیدا میکند. باید با برنامههایی جمعی و ایجاد همبستگی از فردگرایی بگذریم. معلمها، مسئولان پرورشی و والدین در ایجاد این شادی سهم دارند. آموزشوپرورش نباید محلی برای ایجاد استرس شود، بلکه محلی برای کسب لذت و فضیلت است.
برای جلوگیری از تجملگرایی در مدارس چه میتوان کرد؟
با وجود تفاوتهای فردی بههیچعنوان مدگرایی در مدارس صحیح نیست و بهویژه به دانشآموزانی با محدودیتهای اقتصادی ضربه میزند. تمام دانشآموزان، فرزندان خانوادههای نوکیسه نیستند. خانوادههای ثروتمند که توانایی خرید وسایل آموزشی تجملی را دارند، برای رعایت اصول اخلاقی نباید این وسایل را برای فرزندانشان تهیه کنند. این موضوع باید توسط آموزشوپرورش و مدارس در جلسات اولیا و مربیان به خانوادهها گوشزد شود که درمورد فرزندان خود از هرگونه تجملگرایی خودداری کنند. تجملگرایی ظلمی است که نهتنها بر افرادی که فقیر و کمتوان هستند، بلکه به فرزندان خانوادههای متمول نیز وارد میشود. فرزندان باید با استفاده از استغنای درونی و خودباوری رشد کنند و نباید تنها بهدلیل وجود پدر و مادری پولدار به سایر دانشآموزان و افراد فخر بفروشند. کفش، لباس و وسایل تحریر گرانقیمت نباید عاملی برای فخرفروشی این کودکان باشد. بدترین مساله در این صورت شکلگیری نطفه تبعیض و خشونت در میان کودکان است. دانشآموزان فقیر یا کمبرخوردارتر توانایی خریداری آنچه را در مدارس میبینند ندارند؛
این تعارض کودکان را روانرنجور میکند. کودکان مانند بزرگسالان امکان پردازش اطلاعات را ندارند که خود را برای نبود امکان خرید شیئی خاص توجیه کنند. دانشآموزان بهعنوان آیندهسازان ایران ازنظر بهداشت روانی در مدارس آسیب میبینند؛ باید زمینههای ایجادکننده این آسیبها را جدی گرفت. مربیان، دانشآموزان و خانوادهها باید بدانند با استغنای درونی میتوانند با دیگران همتراز شوند. بر اساس تحقیقات به اثبات رسیده که افرادی که وضعیت خانوادگی یا مالی خود را عاملی برای فخرفروشی میدانند، شخصیتی کاذب پیدا میکنند. والدین این موضوع را بهدرستی نمیدانند و به این دلیل به فرزندان خود بیش از اندازه محبت میکنند و امکانات در اختیار آنها قرار میدهند. باید تعادلی در پوشیدن لباس، استفاده از لوازمالتحریر و... وجود داشته باشد تا دانشآموزان نهتنها آسیب نبینند، بلکه در سیستم نظام آموزشی کشور احساس عدالت کنند. افراد با تفاوتهای فردی در صورت وجود شرایط یکسان میتوانند استعدادهای خود را بهخوبی نشان دهند. وظیفه آموزشوپرورش تربیت دانشآموزانی انساندوست و خیرخواه است تا فردا بتوانیم با تربیت آنها افتخار کنیم.
برای ایجاد همدلی و مهربانی بیشتر میان دانشآموزان در مدارس چگونه میتوان به آنها آموزش نوعدوستی داد؟
متاسفانه جامعه ما، جامعهای پیامدمدار و نمرهمدار است. در این جامعه فرایند و حرکت پذیرفتنی نیست و نتیجه مدنظر است. آموزشوپرورش بسیار درگیر این رفتار است و به این دلیل رسانهها باید در این زمینه با آگاهسازی مناسب تغییراتی را در شیوه آموزش وپرورش انجام دهند. معیار این سازمان باید تحقق اهداف و وظایف آن باشد؛ وظیفه خطیر آموزشوپرورش در جامعه آموزش علاوه بر پرورش است. درواقع آموزشوپرورش باید اشتباهات رفتاری رخداده در خانوادههای سنتی یا مدرن را تصحیح کند. این سیستم نباید تنها به آموزش دانشآموزان بسنده کند و میتواند نقش پرورشی برای خانوادهها نیز داشته باشد و راه درست زندگی را به آنها بیاموزد. اگر آموزشوپرورش بحث پرورش دانشآموزان و اولیا را جدی بگیرد، دانشآموزان نیز میتوانند والدین را در بسیاری از زمینهها آگاه کنند. خانوادهها باید رشد فکری داشته و پیشرفت کنند. جامعه باید در زمینههای اجتماعی پیشرفت کند و دانشآموزان نباید همانند والدین و معلمان خود باشند. کودکان باید تفکری انتقادی به مسائل داشته باشند، تنها به نهیکردن بسنده نکنند و تفکرات آنها باید بعد زیباییشناسی پیدا کنند. جامعه ما فردگراست و افراد جامعه با یکدیگر همکاری و همدلی زیادی ندارند. نقد فقدان آموزش جمعگرایی و کار گروهی برای دانشآموزان بر برنامههای آموزشوپرورش وارد است. تعلقخاطر به یک فرهنگ، گروه و همبستگی باید در این سازمان شکل بگیرد.
آیا آمار دقیقی از میزان تاثیرگذاری تجملگرایی و عدم استفاده از رنگهایشاد بر کاهش نشاط دانشآموزان وجود دارد؟
برخی مسائل موثر و برخی تعیینکننده هستند. عوامل موثری مانند ساختار کلاسها و برنامههای مدارس بر میزان نشاط دانشآموزان تاثیرگذار هستند. عامل تعیینکننده، عاملی است که از درون برمیخیزد. زیباییشناسی و عدالت باید رعایت شود. استفاده از رنگهای روشن و دوری از تجملگرایی برای افزایش نشاط دانشآموزان مفید است. بهترین نوع ایجاد نشاط، نشاط درونی است. شادی کالا نیست که آن را بخریم و باید آن را ایجاد کنیم.
خانوادهها چگونه میتوانند الگوی دوری کودکان از تجملگرایی باشند؟
در گام نخست آموزشوپروش باید خانوادهها را آگاه کند. مدارس نباید ارتباط مصنوعی و غیرموثر با خانوادهها داشته باشند و باید آنها را در جریان روند اطلاعات بگذارند. مدارس میتوانند بروشورهایی آموزشی را درباره عوارض تجملگرایی بر کودکان در اختیار والدین قرار دهند. صداو سیما نیز به عنوان وسیلهای کمکآموزشی میتواند عمل کند و باید برنامههای آموزشی برای خانوادهها بگذارد. این کارشناسان نباید به نصیحت بسنده کنند و باید به صورت علمی و مستند درباره مضرات مدگرایی و تجملگرایی به والدین توضیح دهند. ارتباط والدین با فرزندان نباید کالازده باشد، این کودکان هیجاناتیکاذب و سرگردانی پیدا میکنند. مدارس نیز باید با احترام و نه سرزنش و توبیخ از دانشآموزانی که با وسایل گرانقیمت در مدرسه حضور پیدا میکنند بخواهند که دیگر با اینگونه امکانات در مدرسه حضور نیابند. از طریق جادوی هنر مانند تئاتر نیز میتوان مفاهیم عمیق انساندوستی را آموزش داد.