ماهان شبکه ایرانیان

بررسی تحلیلی روایات روز ظهور امام مهدی علیه السلام

سخن از روز ظهور امام مهدی (علیه السلام ) یکی از مهم ترین و امید بخش ترین مباحث مهدویت است، چرا که روز ظهور فرجام انتظار همه انبیاء و فرشتگان و حق مداران است، و در پی آن است که عدل و داد بر تمام عالم خاکی گسترده می شود.

مقدمه

سخن از روز ظهور امام مهدی (علیه السلام ) یکی از مهم ترین و امید بخش ترین مباحث مهدویت است، چرا که روز ظهور فرجام انتظار همه انبیاء و فرشتگان و حق مداران است، و در پی آن است که عدل و داد بر تمام عالم خاکی گسترده می شود.

ظهور حضرت مهدی به اتفاق همه مسلمین و بلکه به عنوان منجی،سخن قطعی جوامع بشریست، چرا که نوید آن به همگان داه شده است،اما این که روز ظهور چه زمانی است؟ روایات مربوطه ضمن این که به تفصیل آن را بیان نکرده اند،در نگاه اولیه با یکدیگر ناسازگاراند، و گرچه دانش ورانی به صورت ضمنی به این مسئله پرداخته اند، اما نوعا، همه ی گونه های روائی مربوطه را بررسی نفرموده اند، و یا در حل تعارض بین روایات، به ادله یا قرائن کمتر اشاره فرموده اند.(صدر، محمد، تاریخ پیش از ظهور، 188-186؛ کاظمی، مصطفی؛ بشاره الاسلام فی علامات المهدی علیه السلام، 263؛ ری شهری، محمد، دانش نامه امام مهدی  علیه السلام 8/141-140؛ طبسی، نجم الدین، فی رحاب الامام المهدی  علیه السلام ص75؛ و...)

این پژوهش، ضمن گزارش از گونه های روائی مربوط به روز ظهور، پس از ارزیابی اسناد به بررسی دلالت آنها می پردازد، و بعد در حل تعارض بین آنها، به استناد قرائن یا ادله می کوشد، و به همین سبب و نیز نتیجه ی حاصله، نسبت به تلاش های مشکور دیگران، فرید و ممتاز است.

روایات ناظر به زمان ظهور سه دسته اند:

1.روایاتی که از روز ظهور خبر می دهند.

2.روایاتی که از ماه ظهور خبر می دهند.

3.روایاتی که از سال ظهور خبر می دهند.

اما دسته سوم از روایات از عهده این نوشتار خارج است، و صرفا در بررسی روایات روز ظهور و ماه ظهور -که ممکن است منطبق بر یکی از روزها باشد- می پردازد.

روایاتی که به صراحت یا اشاره به روز ظهور پرداخته اند 10 گونه اند:

گونه اول: در ماه رجب

به چند روایت ممکن است استناد شود که روز ظهور در ماه رجب اتفاق می افتد، و از آن روایات است: امیرالمومنین(ع) سمعت رسول الله(ص) یقول؛... ثلاثة اصوات فی رجب... و الثالث ترون بدریا[بدنا] بارزا مع قرن الشمس ینادی الا ان الله قد بعث فلان بن فلان حتی ینسبه الی علی فیه هلاک الظالمین. فعند ذلک یاتی الفرج...(خزار قمی، کفایه الاثر فی النصوص علی الائمه الاثنی عشر، باب ما روی عن امیرالمومنین،حدیث آخر باب، ص158، و 159) امیرالمومنین(ع) شنیدم که رسول خدا( ص) می فرمود: سه نداست در ماه رجب. ..و در سومی است که بدنی آشکار همراه خورشید می بینید، ندا داده می شود براستی که خداوند فلان بن فلان -نسبش را به علی(ع) می رساند -را برانگیخت در این ندا هلاکت ظالمین است، پس در وقت این نداست که گشایش می رسد.

بخشی از این حدیث در سخن امام رضا(ع) و با اسناد متفاوت دیده می شود (نعمانی، الغیبه، ح28؛ ص 151؛ صدوق، کمال الدین، 2/371، باب35، ح4؛ حلی، حسن بن سلیمان، مختصر البصائر، ص497، ح561/54)

این روایت ضمن اینکه سندا ضعیف است، متنش نیز از جهاتی مضطرب است، چون عبارت «ترون بدرا بارزا» با تعابیر مختلف «یرون، بدنا، یدا» نقل شده است، اما با فرض اعتبار سند و عدم اضطراب متن، ظاهر روایت بیانگر این است که (الا ان الله قد بعث فلان بن فلان. .. فعند ذلک یاتی الفرج) بدانید که به راستی خداوند فلانی پسر فلانی را برانگیخت، پس وقت این نداست که فرج می آید، پس این روایت می گوید روز ظهور در ماه رجب است.

از طرف دیگر چون این روایت با روایات فراوان از گونه هفتم تا دهم - که هم از نظر سندی و هم دلالی معتبراند- در تعارض است، پس نمی توان به ظاهر آن ملتزم بود، و با قرائن زیر از ظاهر این روایت دست بر داشته، و می گوییم مقصود این است که: در ماه رجب نشانی از نزدیک بودن ظهور رخ می دهد، نه از وقوع ظهور.

اول: در روایت داوود بن سرحان از امام صادق(ع) آمده: العام الذی فیه الصیحه قبله الایه فی رجب قلت و ما هی؟ قال وجه یطلع فی القمر و ید بارز. (نعمانی، الغیبه، ب14، ص252، ح10،) در سالی که صیحه آسمانی «در بیست و سوم ماه رمضان رخ می دهد» قبل از آن نشانی در ماه رجب است، راوی می گفت آن نشان چیست؟ فرمود: صورتی در ماه نمایان، و دستی آشکارمی شود.

از مقایسه ی عبارت « فعند ذلک یأتی الفرج» در روایت محوری گونه اول، با این روایت امام صادق(ع) می توان چنین استفاده کرد که «نشانی قبل از ماه مبارک رمضان، در ماه رجب برای نزدیک شدن ظهور رخ می دهد، نه وقوع ظهور».

دوم: در روایت دیگر وقتی سخن از حوادث شاخص در ماه ها از جمله ماه رجب و ماه رمضان می شود، امام صادق(ع) نشانه ظهور و صیحه و نداء آسمانی را منحصر در ماه رمضان فرموده اند: ذلک شهر کانت الجاهلیه تعظمه و کانوا یسمونه الشهر الاصم. .. قلت رمضان؟ قال شهر الله تعالی و فیه ینادی باسم صاحبکم و اسم ابیه (بحار، 52، 272، ح165) فرمود رجب ماهی است که جاهلیت آن را تعظیم می کردند و آن را ماه ریزش و فراوانی نعمت می دانستند و ماه رمضان ماه خداست که در آن ندای آسمانی به نام صاحب شما و نام پدرش داده می شود.

در این روایت نیز مشاهده می کنیم با اینکه سوال از حوادث شاخص در ماه رجب شده و ظهور هم از مهمترین حادثه هاست، با این حال اصلا به ظهور اشاره نفرموده است، پس می توان نتیجه گرفت آنچه در این روایت آمده نشانی از نزدیک بودن ظهور است، نه خود ظهور.

سوم: محتوا و لسان گونه هفتم از روایات، انحصار صحیه ی آسمانی که پس از آن ظهور است را، در ماه مبارک رمضان دانسته «لا تکون الصیحه الا فی شهر رمضان» (صدوق، کمال الدین، 2/652، ح13؛ نعمانی، الغیبه، ص254، ب14، ح13،) صحیه و نداء آسمانی نیست به جز در ماه مبارک رمضان، و همچنین در توقیع شریف، هر گونه ظهور قبل از صیحه آسمانی که در ماه رمضان است، را نفی می کند«فلا ظهورالاّ بعد اذن الله عزوجّل و ذلک بعد... الصیحه».(صدوق،کمال الدین،2 / 516، ح44 ) و روایات گونه اول با وجود ضعف سند نمی توانند با این روایت و توقیع که به صراحت می گویند « ظهور پس از صیحه ی آسمانی در ماه رمضان است نه غیر آن »، معارضه نماید، پس روایات گونه اول از این جهت قابلیت استدلال را ندارند، و بر فرض که اعتبار سندی داشته و مضطرب هم نباشند،از مقایسه با روایات دیگر، چنین دلالت دارند «در ماه رجب نشانی از نزدیک بودن روز ظهور رخ می دهد، نه از وقوع ظهور».

گونه دوم: ماه شوال

به پشتوانه ی یک روایت گفته شده زمان ظهور حضرت مهدی (عج) در ماه شوال است: قال مقاتل فی تفسیره و الصیحه التی تکون فی شهر رمضان تکون فی نصفه فی یوم الجمعه و یکون ظهورالمهدی عقیبها فی شوال. (ینابیع الموده، قندوزی، 3/220 علامات ظهور المهدی؛ نصیبی، الدرالمنتظم فی السر الاعظم، 96) مقاتل گفته: صیحه آسمانی در نیمه ماه رمضان روز جمعه اتفاق می افتد. و پس از آن ظهور مهدی(ع) در ماه شوال رخ می دهد.

مستند این نظر، سخن مقاتل است،که اولا در کتاب تفسیر مقاتل این مطلب را ما نیافتیم و ثانیا مستند به قول معصوم نیست، بنا بر این چنین روایتی از ارزش و اعتبار برخوردار نمی باشد.

بله اگر کسی این قول را به روایتی از پیامبر اکرم(ص) مستند نماید که در آن آمده: اذا کانت صیحه فی رمضان فانها تکون معمعه فی شوال (الفتن، ابن حماد، ص251، باب ما یذکر من علامات من السماء، ح 619) زمانی که صیحه در ماه رمضان رخ دهد در ماه شوال آتش جنگ ها و فتن  ها بر افروخته گردد، این روایت هم نمی تواند مستند این گونه باشد زیرا:

اولا: این روایت در منابع شیعه اگر هم وجود دارد (التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، سید علی بن طاووس، ص101، ب60، فیما ذکره نعیم فی کتاب الفتن ح72، و غیر از این منبع) از منابع غیر معتبر غیر شیعی سرایت کرده، و لذا از این جهت قابل توجه و اعتناء نمی باشند.

ثانیا: این روایت ناظر به زمان ظهور نیست، بلکه می گوید در ماه شوال آتش جنگ و فتنه ها بر افروخته می شود، پس گونه دوم هم مستندی برای روز ظهور نیست.

گونه سوم: بیست و پنجم ماه ذی القعده

بر اساس برخی از نقلها گفته شده که روز ظهور بیست و پنجم ماه ذی القعده است: ان فیه )خمس و عشرین من ذی القعده( یقوم القائم علیه السلام. (الاقبال بالاعمال الحسنه فیما یعمل مره فی السنه، سید بن طاووس، 2/24، فصل 10، ح2 ) در بیست و پنجم ماه ذی القعده قائم علیه السلام قیام می کند.

این روایت را مرحوم سید بن طاووس به نقل از مرحوم شیخ صدوق از کتاب ثواب الاعمال آورده: وفی روایته من کتاب ثواب الاعمال الذی نسخته عندنا الان، ان فیه یقوم القائم علیه السلام(همان).

در اعتبار نقل های سید بن طاووس همین بس که بیش از هزار و پانصد نسخه کتب خطی نزد ایشان بوده، و در این زمینه شایسته است به پژوهش اتان کلبرگ بر کتابخانه سید بن طاووس مراجعه شود.

اما در بحث ما می توان گفت: 1. سید بن طاووس فقط به وجود چنین روایتی در نسخه خطی از ثواب الاعمال اشاره کرده که آن نسخه اکنون در دسترس نیست، و با مراجعه به نسخه های موجود هم، چنین روایتی یافت نشد. 2. این روایت، مورد نظر خود سید هم نیست، چون ذیل روایات روز جمعه خلاف این مطلب را دارند. 3.این روایت هیچ سندی ندارد. 4.این روایت معارض است با روایات فراوان معتبری که در گونه های هفتم تا دهم می آید. پس استناد به این نقل بسیار دشوار و بدون دلیل است.

گونه چهارم: روز چهار شنبه

روایتی در ظاهر روز ظهور را چهارشنبه دانسته، ابی عبد الله علیه السلام قال: یقدم القائم علیه السلام حتی یاتی النجف فیخرج الیه من الکوفه جیش السفیانی و الناس معه و ذلک یوم الاربعاء (بهاءالدین نیلی، علی بن عبدالکریم، سرور اهل الایمان فی علامات ظهور صاحب الزمان،101؛ بحار الانوار، 52/387، ب27، ح205 ) امام صادق(ع) می فرمایند قائم روی می آورد تا به نجف می رسد پس لشکر سفیانی در حالی که مردم با او همراهند بر امام خروج می  کند و آن روز چهار شنبه است.

اولا: این روایت از جهت سندی مرفوعه است و معتبر نیست.

ثانیا: این روایت بخشی از حرکت پس از ظهور امام را بیان می کند- که در این مسیر به نجف و کوفه آمده و با لشکر سفیانی مقابله می  فرماید- چرا که روایات معتبر فراوان «گونه های هفتم تا دهم» ابتدای ظهور را از کنار خانه کعبه می داند.

پس این روایت بر فرض اعتبار سندی ناظر به روز ظهور حضرت نیست، بلکه نظر به بخشی از حرکت آن حضرت دارد.

گونه پنجم: روز پنج شنبه

در یک نقل روز ظهور امام عصر(عج) چنین گزارش شده: «در بعضی از اخبار در روز پنج شنبه ظاهرشود » (العبقری الحسان، نهاوندی علی اکبر، 7/292 ).

مستند این نقل ذکر نشده، و ما هم اثری ازآن نیافتیم.

گونه ششم: نوروز

در یک روایت از امام صادق(ع) چنین آمده ان یوم النیروز هو الیوم الذی. .. یظهر فیه قائمنا اهل البیت... و ما من یوم نوروز (نیروز) الا و نحن نتوقع فیه الفرج...(المهذب البارع فی شرح مختصرالنافع، جمال الدین احمد بن محمد حلی، 1/194؛ بحار الانوار، 5/237) روز نوروز روزی است که قائم ما اهل بیت در آن ظهور می کند، و خداوند آن حضرت را بر دجال پیروز می گرداند، و هیچ نوروزی نیست جز این که ما توقع فرج را در آن داریم.

سه نکته در سند این روایت:

1.در سند این روایت سید مرتضی علامه بهاءالدین علی بن عبدالحمید نسابه، با اسناد خودش از معلی بن خنیس از امام صادق(ع) آمده است که به نقل مرحوم آقای خوئی (المعجم رجال الحدیث 12/69 ش 8231 و 8232 ) و مرحوم شیخ حر عاملی او را با عنوان السید علم الدین المرتضی علی بن عبد الحمید بن فخار بن معد الحسینی الموسوی، مدح کرده، البته ما به اسناد او به دست نیافتیم.

2.به مضمون همین روایت، اما با سند مفصل و متنی طولانی (حدود 9 صفحه در بحار 56/92 باب 22 یوم النیروز و تعیینه و سعاده ح1) آمده که متضمن دو نفر مجهول می باشد، و نیز محمد بن الحسین بن سعید الصائغ، در آن ضعیف و غالی است. (نجاشی 337/900 ) و روایت پیش گفته بخشی از همین، روایت مفصل است.

3.معلی بن خنیس در رجال مذمت شده است: ضعیف جدا لا یعول علیه (نجاشی، ص418، ش1114.)

اما از نظر محتوی، اگر چه در ابتدای این روایت کلمه ی «یظهر» آمده، ولی چون در ادامه «یظفر» فرموده ناظر به بخشی از حرکت امام بعد از ظهور و زمان پیروزی آن حضرت است.

بنابراین اگر نگاه ما در استناد به روایات از نظر سندی باشد، این روایت به خاطر وجود سه فرد ضعیف، قابلیت استناد ندارد، با این حال چون از نظر محتوی با روایات دیگر تعارض ندارد، در جمع بندی به آن توجه خواهد شد.

گونه هفتم: بیست و سوم ماه رمضان مصادف با جمعه

شمار قابل توجهی از احادیث است که روز ظهور را بیست و سوم ماه مبارک رمضان مصادف با جمعه می داند.

این گونه که متضمن روایات معتبر هم می باشند با یک مفهوم، ولی با عبارت های چهارگانه زیرند:

صوت: یکون الصوت فی شهر رمضان. (نعمانی، الغیبه، ب14، ح13، ص254 ) فاتبعوا الصوت الاول. (صدوق کمال الدین، 2/652، ب57، ح13 )صیحه: الصیحه فی شهر رمضان (نعمانی: الغیبه، 254، ب14.ح13؛ صدوق. کمال الدین، 2/652.ب57، ح16 )فزعه: فزعه فی شهر رمضان. .. (الغیبه نعمانی، 252، ب14، ح11)

نداء آسمانی: ینادی مناد من السماء(صدوق، کمال الدین، 2/652/ باب 57، خ14،) ینادی باسمه من جوف السماء (نعمانی، الغیبه، ب16، ما جاء فی المنع عن التوقیت ص289، ح6،) فیه ینادی باسم صاحبکم. (مجلسی، بحار الانوار، 52/272/ ب25، ح165.)از این گونه روایات از چندین نگاه، استفاده ی روز ظهور در بیست و سوم ماه مبارک رمضان، می شود.

نگاه اول: فضای صدور این روایات برای بیان روز فرج و روز ظهور است از جمله:

ابی بصیر می گوید از امام صادق(ع) سوال کردم جعلت فداک متی خروج القائم علیه السلام؟ فقال. .. لا یخرج القائم حتی ینادی باسمه من جوف السماء فی لیلة ثلاث و عشرین فی شهر رمضان لیلة جمعه. .. و یخرج القائم مما یسمع (نعمانی، الغیبه، ب16، ماجاء فی المنع عن التوقیت ص289، ح6 ) فدای شما شوم بفرمائید خروج قائم چه زمانی است؟ فرمود او خروج نمی کند تا این که منادی از میان آسمان ندا می دهد به اسم او در شب بیست و سوم ماه رمضان که مصادف با شب جمعه است و قائم با شنیدن آن صدا ظهور می فرماید.

همان طور که در توقیع شریف است: فلا ظهور الا بعد اذن الله عزوجل و ذلک بعد. .. الصحیه. .. (صدوق، کمال الدین، 2/516، ح44 ).

نگاه دوم: فرمان هایی صادره در این نداء نشانگر ظهور است.

الف. فرمان به امام: ینادی باسم القائم یا فلان بن فلان قم... (نعمانی، الغیبه، ب14، ما جاء فی العلامات: ح64، ص279 ) به اسم قائم ندا داده می شود که ای فلان بن فلان قیام کن.

ب. فرمان به مردم: فاتبعوه (صدوق کمال الدین، 2/372، ب35، ح5،خزاز قمی، کفایه الاثر، ص274، باب ما جاء عن علی بن موسی الرضا(ع)) از مهدی(ع) پیروی کنید.واسمعوا و اطیعوا (نعمانی، الغیبه، ب14، ج13، ص254.) بشنوید واطاعت کنید.

فاسمعوا له و اطیعوه. (نعمانی، الغیبه، ب16، ح6، ص290.)پس بشنوید از او اطاعتش کنید.

فاتبعوا الصوت الاول. ( صدوق کمال الدین، 2/652/ ب57، ح13 ) از صدای اول پیروی کنید.

فالحقوا بمکه (حر عاملی، اثبات اهداة، 5/182؛ مجلسی، بحار الانوار، 52/304، ب26، ح73) در مکه به مهدی ملحق شوید. فرحم الله من اعتبر من ذلک الصوت فاجاب (نعمانی، الغیبه، 454، ب14، ح13) رحمت خدا بر آن ها که از آن صوت برانگیخته و پاسخ دهند.

در همه این موارد فرمان به پیروی از آن حضرت و ملحق شدن به او داده شده، آن هم فرمانی که مخاطبش تمام بشریت است (نه فقط مسلمین که فرضا او را می شناسند). پس باید او را ببینند و درک محضرش نمایند تا به او ملحق شده و سخن او را بشنوند و از او پیروی نمایند، لذا این فرامین نشانگر ظهور است.

نگاه سوم: اعلان ظهور و تصریح به آن.

و یخرج القائم مما یسمع و هی صیحه جبرئیل( نعمانی، الغیبه، ب16، ما جاء فی المنع عن التوقیت، ح6، ص289 ) قائم با شنیدن آن صدا که از جبرئیل است، ظهور می کند.

الا ان حجت الله قد ظهر عند بیت الله. (صدوق، کمال الدین، 2/372 باب35 ما روی عن الرضا (ع)، ح5؛ کفایه الاثر، 274، باب ما جاء عن الرضا(ع)؛ اعلام الوری، 453، فصل دوم ذکر اخبار الوارده عن آبائه) آگاه باشید که حجت خدا کنار خانه خدا ظهور کرده است.

یک نکته: در یک نقل آمده که نداء آسمانی در بیست و ششم ماه رمضان است، قال ابو عبدالله (ع): ینادی باسم القائم فی یوم ست و عشرین من شهر رمضان، (طبرسی، اعلام الوری، ص25،) در حالی که این عبارت«ست وعشرین» از اشتباه نویسندگان است، زیرا همین روایت را با همین سند (شیخ مفید، الارشاد، 2/379، و شیخ طوسی الغیبه، ص452، و شیخ حر عاملی اثباه الهداة، 5/358/ ) با عبارت«ثلاث وعشرین» نقل کرده اند، و بر همین اساس در چاپ جدید از کتاب اعلام الوری ( 2/276/ همان فصل ح2، موسسه آل البیت لاحیاء التراث) عبارت« ثلاث و عشرین» ثبت شده، و در پاورقی به ارشاد مفید، و الغیبه طوسی، آدرس داده است. بنابراین از سه نگاه متفاوت احادیث «صوت، صیحه، فزعه و ندای آسمانی» دلالت دارند که روز ظهور بیست و سوم ماه مبارک رمضان مصادف با جمعه است.

گونه هشتم: روز جمعه

برخی از راویات و ادعیه و زیارات بیانگر روز ظهور در جمعه اند، و از روایات معتبر این گونه است: عن ابی عبد الله علیه السلام. .. یخرج قائمنا اهل البیت یوم الجمعه و تقوم القیامه یوم الجمعه، و ما من عمل یوم الجمعه افضل من الصلاه علی محمد و آله. (صدوق، الخصال، 2/394، ماجاء فی السبت/ ح101) امام صادق(ع) می فرماید: در روز جمعه قائم ما اهل البیت خروج می کند و قیامت در روز جمعه بر پا می شود و هیچ کاری روز جمعه برتر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست.

و در زیارت روز جمعه امام عصر (عج) هم می خوانیم:. .. هذا یوم الجمعه، و هو یومک المتوقع فیه ظهورک. .. (ابن طاووس، جمال الاسبوع، 38/بحار 99/216) امروز جمعه، روزی است که امید ظهور تو در آن می رود.

بر اساس همین روایت مرحوم شیخ صدوق نظر داده که جمعه روز ظهور است. (صدوق، من لایحضره الفقیه: 1/421، ح1241).همانطور که در گونه قبل گذشت،روایات روز بیست سوم ماه رمضان مقید به روز جمعه شده اند، پس روایات گونه هشتم را، ( که روز جمعه را به صورت مطلق و بدون قید آورده)، حمل می کنیم بر همان روایات گونه هفتم در نتیجه از اعتبار بیشتری برخوردار خواهند شد، و حاصلشان چنین می شود: روز ظهور جمعه ای است که مصادف با بیست و سوم ماه مبارک رمضان باشد.

اما آیا زمان ظهور در شب جمعه بیست و سوم ماه مبارک است یا روز آن؟

سرچشمه این تردید از روایاتی است که زمان نداء آسمانی در ماه مبارک رمضان را دو گونه بیان می کنند.

در برخی زمان ندای آسمانی در شب بیست و سوم ماه مبارک آمده: «فی لیلة ثلاث و عشرین فی شهر رمضان لیلة جمعه» (الغیبه نعمانی، ب16، ماجاء فی المنع عن التوقیت، ص289، ح6 ) و «لیلة الجمعه لثلاث و عشرین مضین من شهر رمضان» (کمال الدین 2/652، ب57 ما روی فی علامات خروج القائم، ح16 ).

و در برخی زمان ندای آسمانی در روز بیست و سوم ماه مبارک آمده «ینادی مناد من السماء اول النهار» (کافی، کلینی، 8/310، حدیث الفقهاء و العلماء، ح484؛ کمال الدین، صدوق، 2/652، ب57 ما روی فی علامات خروج القائم علیه السلام، ح14 ).

با توجه به اینکه از متن روایاتی که در باره نداء آسمانی در شب بیست و سوم ماه رمضان آمده استفاده کردیم که در پی آن ظهور صورت می گیرد مثل «لا یخرج القائم حتی ینادی باسمه من جوف السماء فی لیلة ثلاث و عشرین فی شهر رمضان لیلة جمعه. .. و یخرج مما یسمع» (نعمانی، الغیبه، ب16، ما جاء فی المنع عن التوقیت، ص289، ح6). پس ظهور در شب است

البته مانعی ندارد که در روز بیست و سوم ندائی دیگر داده شود و بر محتوای ندای اول تاکید کند، نه اینکه لزوما در پی آن هم ظهور صورت گیرد، بویژه که در ندای اول، حضرت مهدی(عج) و مشخصات آن حضرت و دعوت به پیروی از او داده می شود، «باسمه و اسم ابیه الا ان فلان بن فلان قائم آل محمد فاسمعوا له و اطیعوه. (نعمانی، الغیبه، ب16، ح6، ص290)پس بشنوید از او اطاعتش کنید. و در ندای دوم مسیر حقانیت او تا زمان رسول خدا را - با بیان حقانیت علی امیرالمومنین(ع) و شیعیانش– ندا می دهد «ینَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَوَّلَ النَّهَارِ أَلَا إِنَ الْحَقَ فِی عَلِی وَ شِیعَتِه »(صدوق، کمال الدین، 2/652، ح14)

.

اما نکته مهم اینجاست که: در هیچ یک از روایات «نداء اول نهار» دیده نشد که بگوید ظهور پس از آن صورت می گیرد، بلکه فقط بر این دلالت دارند:1. نداء حتمی است. 2. این نداء در اول روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان صورت می گیرد. 3. محتوای این نداء بر حقانیت امیرالمومنین علی(ع) و رستگاری شیعیان اوست.

بله اگر بخواهیم این گونه روایات را با روایت دیگری «ینادی من السماء اول النهار» تبیین و تقیید کنیم، نتیجه چنین می شود: که پس از نداء اول نهار، ظهور انجام می پذیرد، اما وقتی به صراحت از روایات نداء در شب بیست و سوم استفاده می شود که پس از این نداء، ظهور رخ می دهد ، چه دلیلی داریم که آنها را مبین و مقید روایات «اول النهار» بگیریم؟!

علاوه بر مطالب گذشته مشاهده می کنیم که روایات دیگری نیز به ظهور آن حضرت در شب تصریح دارد مانند:

الباقر (ع)؛ یظهر کالشهاب یتوقد فی اللیله الظلماء. .. ( کافی، کلینی، 1/341؛ باب فی الغیبه، ح22، و مشابه آن ح23؛ الغیبه نعمانی، ص150، ب10، ما روی فی غیبته الامام المنتظر. ..، ح6 و 7 ) مانند شهابی درخشنده در شب تاریک ظاهر می شود.

و الباقر (ع): و یظهر المهدی بمکه عند العشاء و معه رایة رسول الله (ص) (اثباة الهداة، حرعاملی، 5/246، ح152، الفصل الخامس عشر) و ظهور می کند مهدی در مکه هنگام عشاء و با او پرچم رسول خداست.

نا گفته نماند که یکی از پژوهشگران در جمع بین این گونه روایات، پنج فرض مطرح کرده. (فصل نامه انتظار موعود سال نهم، 29، تابستان 1388ش، ندا آسمانی، سید حسن زمانی، ص173ـ169) اما وجیه-ترینش همین است که به اضافه ی مستندات وادله، آوردیم، بنابر این محتوای روایات معتبر گونه هفتم و هشتم این شد که«زمان ظهور در شب بیست و سوم ماه رمضان مصادف با جمعه است».

گونه نهم: ماه محرم روز عاشورا

گونه دهم: ماه محرم روز شنبه مصادف با عاشورا

تعداد قابل توجهی از روایات که احادیث معتبری هم در آن ها وجود دارد، روز ظهور را دهم محرم شمرده اند، و در تعدادی دیگر از روایات که به عنوان گونه دهم از روایات می آوریم و گویا توضیح دهنده روایات گونه  نهم اند، روز ظهور را عاشورای مصادف با شنبه بیان کرده اند، از جمله روایات گونه نهم است:

محمد بن مسلم در روایتی معتبر از امام صادق(ع) آورده؛ مردی از آن حضرت سوال کرد متی یظهر قائمکم؟ فقال...یقوم فی یوم عاشورا فکانی انظر الیه قائما بین الرکن و المقام و ینادی جبرئیل بین یدیه البیعه لله فتقبل الیه شیعته(حر عاملی، اثبات الهداة، 5/198 ف، 44، ح686، بخشی از حدیث را تا یقوم فی یوم عاشورا آورده، و در منابع دیگر از جمله؛ کورانی، علی، المعجم الموضوعی لاحادیث الامام المهدی(ع) از مختصر اثبات الرجعة، ص874، وصف عصور الظلم و خاصه عصر الظهور، مفصل نقل کرده) امام صادق(ع) می فرمایند؛ در روز عاشورا قیام می کند گویا او را می بینیم که بین رکن ومقام ایستاده و جبرئیل در محضر او ندا می دهد برای خدا با او بیعت کنید.

و از روایات معتبر گونه دهم است: قال ابوجعفر علیه السلام یخرج القائم(عج) یوم السبت یوم عاشورا یوم الذی قتل فیه الحسین(ع) (صدوق، کمال الدین، 2/654، ب57، ماروی فی علامات خروج القائم (عج) ح68)امام باقر می فرمایند؛خروج می کند قائم علیه السلام در روز شنبه ای که همزمان عاشورا است، همان روزی که حسین(ع) شهید شد.

باتوجه به اینکه روایات گونه نهم مقید به شنبه شده، پس در آن دسته از روایات -گونه دهم- که« شنبه» را بدون «عاشورا » آورده، حمل می کنیم بر همان گونه نهم و نتیجه چنین می شود: روز ظهور عاشورای مصادف با شنبه است.

پس گونه ی نهم و دهم با یکدیگر تعارضی ندارند، اما با گونه ی هفتم وهشتم در تعارضند، بنابر این در حل تعارض بین آنها، باید چاره ای کرد.

جمع بندی

روایات روز ظهور، در قالب ده گونه ذکر شد، و گونه های اول تا پنجم، به جهت ضعف سند و ناتمام بودن دلالت، پذیرفته نشد، و اما گونه ششم با وجود ضعف سندی، چون دلالتش تمام است، باید بهمراه گونه های بعدی-که از نظر سند و دلالت تمامند- بررسی شوند که چگونه با یکدیگر سازگارند؟ زیرا روشن است که روز ظهور یک روز بیشتر نیست، پس مفاد روایات گونه ششم تا دهم هر یک روز ظهور را مربوط بخودش می داند، و در نتیجه بین این پنج گونه تعارض در می گیرد، بنابر این برای رفع تعارض بین آنها لازم است چاره جوئی شود، و ما در این جهت دو مرحله را طی می کنیم.

مرحله اول: حل تعارض بین گونه های هفتم تا دهم.

از آنجا که در گونه های هفتم تا دهم، روایات معتبر و نیز با دلالت روشن وجود دارد، و از طرفی روز ظهور یک روز بیشتر نیست، و به تعبیر علمی وحدت مطلوب است، پس به ظاهرشان هر یک نفی کننده دیگری است، و لذا در حل تعارض آن ها، نکاتی را ذکر می کنیم:

نکته اول: قبلا گفتیم چون در روایات گونه هفتم «روز بیست و سوم ماه رمضان»، جمعه هم دیده می شود «لایخرج القائم حتی ینادی باسمه من جوف السماء فی لیله ثلاث و عشرین فی شهر رمضان لیلة جمعه» (نعمانی، الغیبه، ب16، ما جاء فی المنع عن التوقیت، ص289، ح6). پس این روایات مبین و مفسر گونه هشتم اند، و لذا روایات مطلق «روز جمعه» را مقید می کنند به «بیست و سوم ماه رمضان»، پس حاصل گونه هفتم و هشتم این خواهد شد: روز ظهور، بیست و سوم ماه رمضان مصادف با جمعه است.

و از طرفی چون روایات گونه نهم «عاشورا»، مقید به «شنبه» شده پس روایات مطلق «روز شنبه» هم مقیداند به «عاشورا» و حاصل این دو گونه روایات هم چنین می شود که: روز ظهور عاشورای مصادف با شنبه است.

پس تعارضی که بین چهار گونه «هفتم تا دهم» بود، به تعارض بین دو دسته از روایات خلاصه می شود. یعنی دسته ای از روایات می گوید؛روز ظهور بیست و سوم ماه رمضان مصادف با روز جمعه است. و دسته ای دیگر می گوید؛ روز ظهور عاشورای مصادف با شنبه است.

پس اکنون در حل تعارض بین این دو دسته متمرکز می شویم.

نکته دوم: از دقت بین دو دسته ی اخیر می توان چنین استفاده کرد که دسته اول می گویند «روز بیست و سوم ماه رمضان مصادف با جمعه» ناظر به روز ظهور است، و دسته دوم می گویند «عاشورای مصادف با روز شنبه» ناظر به قیام است، و این برداشت از سه جهت قابل اثبات است.

جهت اول: با نگاه به روایات دسته اول-در قالب گونه ی هفتم و هشتم- ثابت شد، که روز ظهور بیست و سوم ماه رمضان مصادف با جمعه است، مثل « لا یخرج القائم حتی... فی لیلة ثلاث و عشرین فی شهر رمضان لیلة جمعه. .. و یخرج مما یسمع» (نعمانی، الغیبه، ب16، ص289، ح6) و «فلا ظهور الا بعد اذن الله عزوجل و ذلک بعد. .. الصیحه» ( صدوق، کمال الدین2/516، ح44).

و از طرفی در برخی از روایات همین دسته« روز بیست و سوم ماه رمضان » می فرمایند: ینادی باسم القائم فی لیلة ثلاث و عشرین من شهر رمضان و یقوم فی یوم عاشورا. .. فتقبل الیه شیعته. (حر عاملی، اثباه الهداة، 5/198، ف 44، ح686؛ کورانی، المعجم الموضوعی لاحادیث الامام المهدی (عج) ص874)و از جمع این دو روز در یک روایت، بر تفاوت بین آنها نسبت به حرکت امام(ع) تأکید دارد،و لذا به روشنی دلالت دارد که بیست و سوم ماه رمضان مصادف با جمعه،«روز ظهور» است، و عاشورای مصادف با شنبه،« روز قیام» است.

و بر همین اساس در ادامه لوازم قیام-جمع شدن یاران و بیعت گرفتن- را بیان می فرماید: و یقوم فی عاشوراء...فتقبل الیه شیعته (حر عاملی،اثباة الهداة،5/198، ف44، ح 686 )،و یقوم عاشوراء فی یوم السبت و... جبرئیل ینادی البیعة لله فتصیر الیه شیعته من اطراف الارض. .. حتی بایعوه.(مفید، الارشاد، 2/379، فصل فی ذکر الیوم و السنه التی یقوم فیها)و در پی همین حرکت فرموده اند: «کانی بالقائم یوم عاشوراء یوم السبت قائما... فیملاها عدلا کما ملئت ظلما و جورا » گویا می بینم قائم را در روز عاشورای مصادف شنبه، پر می کند از عدالت زمینی را که از ظلم و ستم پر شده.(طوسی، الغیبه، 453، ذکر طرف من العلامات الکائنه قبل خروجه(ع)بنابر این دسته اول می گوید، روز بیست و سوم ماه رمضان مصادف با جمعه، پایان دوران اختفاء و غیبت امام است، و پس از آن بر پیروی از آن حضرت دعوت می شود، در حالی که در روایات روز عاشورا مصادف با شنبه، دعوت به بیعت برای قیام انجام می شود، پس دسته ی اول ناظر به پایان غیبت و ابتدای ظهور است، و دسته ی دوم ناظر به ابتدای قیام آن حضرت است.

جهت دوم: از روایات دیگر نیز چنین استفاده می شود که بین ظهور و قیام تفاوت است و قیام مرحله ای پس از ظهور است.

1.مقایسه بین روایات ناگهانی بودن ظهور و روایاتی که بر زمینه سازی برای قیام تأکید دارد.

در روایات ناگهانی بودن ظهور است: «یظْهَرُ کالشِّهَابِ یتَوَقَّدُ فِی اللَّیلَةِ الظَّلْمَاءِ » (نعمانی،150)مانند شهابی درخشنده در شب تاریک ظاهر می شود، و «لا تاتیک الا بغته» (صدوق، کمال الدین، 2/373 ب35 ) او نمی آید مگر ناگهانی.

در حالی که روایاتی دیگر می گوید؛ برای قیام او زمینه سازی- جمع شدن یاران و بیعت - لازم است، مثل: اذا اذن عز اسمه للقائم فی الخروج، و قد وافاه ثلاث مائة و بضعة عشر رجلا فبایعوه و یقیم بمکه حتی یتم اصحابه عشره الاف نفس...(الارشاد، 2/283 )هنگامی خداوند برای خروج قائم (عج) اجازه فرماید که سیصد و سیزده نفر با او بیعت نمایند، و اقامت در مکه می کند تا هنگامی که ده هزار نفر اصحاب او کامل شوند.

پس از این روایات هم استفاده می شود که قیام مرحله ای پس از ظهور است.

2.روایاتی که به صراحت می گوید قیام مرحله ای است که با فاصله  ای پس از ظهور صورت می گیرد.

امام صادق(ع) می فرمایند« اذا اراد الله عز ذکره اظهار امره نکت فی قلبه نکتة فظهر، فقام بامر الله تبارک و تعالی. (کلینی، کافی، 1/393؛ نعمانی، الغیبه، 117، ح40). وقتی خداوند اراده فرماید آشکار شدن امر مهدی را، به دلش اندازد پس ظاهر شود، پس به امر الهی قیام می کند.

چون در این حدیث « قیام» را با حرف «فاء» مترتب و متفرع بر « ظهور» فرموده، پس دوگانگی بین قیام و ظهور ثابت است، ضمن اینکه فاصله بین ظهور و قیام از جمله «فظهر، فقام» نیز استفاده می شود، و البته بررسی این فاصله خود نیازمند نوشتاری دیگر است.

پس این جهت هم تأکیدی است بر اینکه دسته اول روایات، ناظر به ظهور، و دسته دوم ناظر به قیام است.

جهت سوم: تفاوت بین معانی «ظهور» و «قیام» دوگانگی بین ظهور و قیام را اقتضاء می کند.

زیرا معنای «ظهور» و «قیام» گرچه در نگاه ابتدائی و نیز کاربرد نزدیکند، و به مبادی آغازین حرکت و نهضت امام زمان(عج) پس از دوران پنهان زیستی و پایان غیبت دلالت دارند، اما با نگرشی دقیق می توان تفاوت آنهارا مشاهده کرد، «ظهور: بدو الشیئ الخفی» ( فراهیدی،خلیل ابن احمد، العین، 2/1119)،ظهور بمعنی آشکار شدن چیز پنهان است و نباید این معنی را در ظهور حضرت مهدی(ع) از نظر دور داشت،که قبل از آن پنهان زیستن و غیبت است، و پس از آن به خواست الهی 

دوران آشکار زیستن حضرتش آغاز می شود، اما لازمه قیام او پنهان زیستی قبلش نیست، بلکه می تواند آشکار باشد و در مرحله ای بعد از ظهور، قیام کند، و لذا در معنی لغوی قیام چنین آمده «هو ما یقابل القعود، ای الانتصاب و فعلیه العمل» ( مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، 9/341)

واین مطلب قابل توجه است که در هیچ یک از روایات مربوط به قیام «عاشورای مصادف با شنبه » لفظ «ظهور» و واژه های مشتق از آن دیده نمی شود، بلکه واژه های «خروج،و قیام » دیده می شود.(صدوق، کمال الدین، 2/654، ب57، ح98 و. .. ) و اما واژه «خروج» اگر چه مطلق است و می تواند بر ظهور و قیام منطبق باشد، چرا که در معنی لغوی آن آمده «النفاذ عن الشیئ ». (ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، 2/175) بیرون آمدن و منقطع شدن از چیزی، ولی در اینجا با توجه به قرائن پیش گفته، بر قیام منطبق است، نه بر ظهور.

پس با توجه به معنی لغوی، دوگانگی بین ظهور و قیام نیز روشن است، و می توان در حل تعارض ظاهری بین دو دسته روایات (روز بیست و سوم ماه رمضان مصادف با جمعه، و عاشورای مصادف با شنبه،) چنین گفت: با توجه به این که کلمه ظهور به معنی پایان غیبت، و ‎آغاز آشکار زیستن حضرت مهدی(عج) است، و روایات دسته ی اول «بیست و سوم ماه رمضان مصادف با جمعه » می گوید: لا یخرج حتی ینادی باسمه. .. فی لیلة ثلاث و عشرین فی شهر رمضان لیلة جمعه (نعمانی، اللغیبه، ب16، ح6)، پس این دسته از روایات ناظر به روز ظهور است، و در نتیجه دسته ی دوم از روایات «عاشورای مصادف با شنبه» ناظر به روز قیام است، به ویژه که در آنها واژه های « قیام و خروج» به کار رفته است نه «ظهور».

مرحله ی دوم: حل تعارض بین گونه ی ششم با گونه های بعدی.

روایت گونه ششم که می گوید روز ظهور نوروز است،و این گونه ی تعارضی با دو دسته ی اخیر ندارد، زیرا هر یک از این دو دسته، تاریخ قمری زمان ظهور و قیام را بیان کرده، و روایت گونه ششم تاریخ شمسی را بیان می کند.

و چون در آن سخن از پیروزی حضرت بر دشمنان شده، پس بر روایات قیام (عاشورای مصادف با شنبه) منطبق است «ان یوم النیروز هو الیوم الذی یظهر فیه قائمنا. .. و هو الیوم الذی یظفر فیه قائمنا. ..بالدجال». (حلی، المهذب البارع، 1/194) و در مرحله ی اول از حل تعارض روشن شد که قیام آن حضرت در ابتدای ظهور نیست، تا همان روز بر دشمن از جمله دجال پیروز شوند، پس این روایت بر فرض اعتبارش ناظر به قیام حضرت است نه روز ظهور.

نتیجه گیری

از ده گونه روایات مرتبط با روز ظهور، پنج گونه به خاطر ضعف سندی و ناتمام بودن دلالت شان کنار گذاشته شد، و از تلاشی که برای رفع تعارض ظاهری بین چهار گونه هفتم تا دهم - که از اعتبار سند و تمامیت دلالت برخودار بودند – و نیز گونه ششم - علی رغم ضعف سندی در جمع بندی دخالت داده شد- این نتیجه به دست آمد:

دسته ای از روایات ناظر به «زمان ظهور» است و می گویند: زمان ظهور «شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان مصادف با جمعه» است.

و دسته ی دیگر روایات ناظر به «روز قیام» است و می گویند: روز قیام «عاشورای مصادف با روز شنبه و نوروز » است.

منابع

1.ابن داوود حلی، حسن بن علی، رجال ابن داوود، تهران، دانشگاه تهران، 1342ش.

2.ابن حماد، نعیم،الفتن، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1432ق.

3.ابن طاووس، سیدعلی، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، قم، صاحب الأمر رحمه الله، 1416ق.

4.ــــــــــــــــــــ، الاقبال بالأعمال الحسنه فیما یعمل مرّة فی السنة، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1409ق.

5.ـــــــــــــــــــــ، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، قم، دارالرضی، 1330ق.

6.ابن فارس، احمد، المعجم مقاییس اللغه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی،1404 ق، اول.

7.ابن فهد حلی، احمد بن محمد،المهذب البارع فی شرح المختصر النافع،قم،جامعه مدرسین، 140 ق، اول.

8.امین، سید محسن، اعیان الشیعه، لبنان، دار التعارف، 1403 ق.

9.حلی، حسن بن یوسف، رجال، نجف، دار الذخائر، 1411ق.

10.حلی، حسن بن سلیمان، مختصر البصائر، جامعه مدرسین، قم، 1379ش.

11.حر عاملی، محمد بن الحسن، اثبات الهداة، بیروت، اعلمی، بی تا.

12.خزاز رازی قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، قم، 1360ش.

13.خوئی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، مدینة العلم، 1409ق، چهارم.

14.راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ایران، نشر کتاب، 1404ق، دوم.

15.صدر، محمد، تاریخ پس از ظهور، تهران، موعود عصر، 1384ش.

16.صدوق ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ایران، دارالکتب الاسلامیه،1359 ش.

17.ــــــــــــــــــــــــــ، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1413ش. 19.

18.ـــــــــــــــــــــــ، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، دارالشریف الرضی، 1406ق

19.ـــــــــــــــ، الخصال، قم، جامعه مدرسین، 1362ش.

20.طبسی، نجم الدین، فی رحاب حکومة الامام المهدی رحمه الله، قم، دلیل ما، اول، 1425ق.

21.طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1376ش.

22.طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1390ق.

23.طوسی، محمدبن الحسن، الغیبة، قم، دارالمعارف، 1411ق.

24.طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ایران، فرهنگ اسلامی، 1408 ق، دوم.

25.فصل نامه انتظار موعود، سال نهم،ش 29،تابستان 1388ش.

26.فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، اسوه، 1414ق، اول.

27.قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، قم، اوقاف و امور خیریه، 1422ق.

28.کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال، مشهد، دانشگاه مشهد، 1409ق.

29.کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407ق.

30.کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دارالحدیث، 1429ق.

31.کورانی، علی، المعجم الموضوعی الامام المهدی(عج)، بیروت، دارالمرتضی، 1430ق، اول.

32.کاظمی، مصطفی، بشارة الاسلام فی علامات المهدی(عج)، بیروت، موسسه البلاغ، 1428ق.

33.محمدی ری شهری، محمد، دانش نامه امام مهدی(عج)، قم، دارالحدیث، 1392ش.

34.مفید، محمد بن محمد، الارشاد، فی معرف‍ة حجج الله علی العباد، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1327ش.

35.مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، داراحیاء التراث، بی جا، بی تا.

36مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، فرهنگ ارشاد اسلامی، 1374ش، اول.

37.نویسندگان، معجم احادیث الامام المهدی، قم، موسسه المعارف، مسجد جمکران، 1428ق، دوم.

38.نویسندگان، اعلام الهدایة، قم، المجمع العالمی لاهل البیت علیهم السلام، 1415ق، دوم.

39.نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، قم، جامعه مدرسین، 1365ش.

40.نیلی، علی بن عبد الکریم، سرور اهل الایمان، قم، دلیل ما، 1384 ش.

41.نصیبی، محمد بن طلحه، الدرالمنتظم فی السر الاعظم، بیروت، دار الهادی، 1425 ق.

42.نهاوندی،علی اکبر، العبقری الحسان، قم، مسجدجمکران، بی تا.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان