یکی از رجعت های ممتاز و پرحادثه، رجعت امام حسین (علیه السلام) است که در روایات فراوان و زیارتنامه های زیادی به آن اشاره شده است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
أوّلُ مَنث تَنشَقُّ عنهُ الاَرضُ وَ یَرجِعُ إلَی الدُّنیا، الحُسَینُ بنُ علیٍّ (علیه السلام).(1)
اولین کسی که زمین بر او شکافته می شود و به دنیا باز می گردد حسین بن علی (علیه السلام) است.
و در حدیث دیگری درباره ی این سخن خداوند:
(یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ *تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ)(2)
آن روز که لرزاننده بلرزاند و به دنبال آن، لرزه ی دگر آید. فرمود: الراجِفةُ حُسَینُ بنُ عَلیٍّ و الرادِفةُ علیُّ أبی طالبٍ (علیه السلام).(3)
راجفة حسین بن علی و رادفه علی بن ابی طالب (علیه السلام) است.
و در زیارت روز عرفه ی امام حسین (علیه السلام) از قول امام صادق (علیه السلام) آمده است:
إنّی بِکُم مُؤمنُ وَ بِإیابِکُم مُوقِنُ.(4)
من به شما ایمان داشته و به بازگشتتان یقین دارم.
همچنین در زیارت اربعین امام حسین (علیه السلام) فرمود:
أمری لِأَ مِرکُم مُتَّبعُ و نُصرَتی لَکُم مُعَدَّةُ حتّی یَأذِنَ اللهُ لَکُم.(5)
پیرو شما هستم و یاری من برای شما آماده است تا آنکه خداوند به شما اجازه (خروج) دهد.
و در زیارتنامه دیگری از آن حضرت که ابوحمزه ثمالی از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است می خوانیم:
و نُصرَتی لَکُم مَعَدَّةُ حتّی یَحکُمَ اللهُ لِدینِهِ و یَبعثَکُم.(6)
و یاری من برای شما آماه است تا خداوند برای دینش حکم کند و شما را برانگیزاند.
اولین رجعت کننده
اولین کسی که به دنیا باز می گردد امام حسین (علیه السلام) است. این موضوع در روایات فراوانی از جمله سخنان آن حضرت آمده است چه این که می فرماید:
...فَأَکُونُ أَوَّلَ مَن یَنشَقُّ الأَرضُ عَنهُ.(7)
من اولی کسی هستم که زمین بر او شکافته می شود.
و امام صادق (علیه السلام) فرمود:
أَوّلُ مَن یَنفَضُّ مِن رَأسِهِ التُّرابَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ (علیه السلام) فی خَمسَةِ و سَبعینَ ألفاً.(8)
اولین کسی که در میان هفتاد و پنج هزار نفر، گرد و خاک از سر خود پاک می کند حسین بن علی (علیه السلام) است.
هنگامه رجعت امام حسین (علیه السلام)
رجعت حسین بن علی (علیه السلام) در عصر ظهور تحقق می یابد زیرا به اثبات رسید که بازگشت مؤمنان خالص در عصر حضرت مهدی (علیه السلام) خواهد بود و بنابر روایات، اولین کسی که رجعت می کند امام حسین (علیه السلام) است، پس زمان رجعت آن حضرت با توجّه به مجاهداتی که در آغاز عصر ظهور دارد اولین لحظه های عصر ظهور خواهد بود.
عقبه گوید: از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد آیا رجعت حقّ است؟ فرمود: آری. گفته شد: اوّل کسی که از زمین خارج می شود کیست؟ فرمود: حسین (علیه السلام) است که از پسِ قدمِ قائم خارج می شود.(9)
تعبیر «از پسِ قدم قائم (علیه السلام)» نشان دهنده ی آن است که بازگشت آن حضرت به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) متصل است به گونه ای که عصر ظهور با عصر رجعت شروع همزمانی دارند و پس از امام حسین (علیه السلام) پیامبر و امیرالمؤمنین و سایر ائمه (علیه السلام) رجعت خواهند کرد به گونه ای که با کمی تسامح می توان گفت: آنها در یک زمان آشکار می گردند. امام حسین (علیه السلام) فرمود:
أَخرُجُ خَرجَةً یُوافِقُ ذلِکَ خَرجَةَ أمیرِالمؤمنینَ وَ قِیامَ قائِمِنا.(10)
رجعت من با بازگشت امیرالمؤمنین و قیام قائم همزمان خواهد بود.
تعداد رجعت های امام حسین (علیه السلام)
همان گونه که بحث آن گذشت حسین بن علی (علیه السلام) اولین رجعت کننده، درعصر ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) می باشد و ظاهر برخی روایات آن است که در اواخر عمر امام زمان (علیه السلام) هم رجعت می کند، در این صورت رجعت او تکرار خواهد شد. اکنون باید به بررسی روایاتی که ظاهر آنها بازگشت دوباره ی امام حسین (علیه السلام) در اواخر حیات آن حضرت می باشد بپردازیم تا وضعیت تکرار رجعت او معلوم گردد.
روایت اوّل:
امام صادق (علیه السلام) در باره ی آیه (ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ (11) (سپس شما را دوباره بر آنها چیره می گردانیم) فرمود:
خُروجُ الحُسَینِ (علیه السلام) فِی سبعینَ مِن أصحابِهِ... وَ الحجَّةُ القائِمُ بینَ أظهُرِهِم فإذا استَقَرَّتِ المَعرِفَةُ فِی قُلُوبِ المُؤمنینَ إنَّهُ الحُسَینُ (علیه السلام) جاءَ الحُجَةَ الموتُ فَیَکونُ الّذی یُغَسِّلُهُ وَ یُکَفِّنُهُ وَ یُحَنِّطُهُ و یُلَحِّدُهُ فِی حٌفرَتِهِ الحُسَینُ بنُ عُلیٍّ (علیه السلام) وَ لا یَلِی الوَصِیَّ إلاّ الوصِیُّ.(12)
(مراد از آیه) خروج حسین (علیه السلام) در میان هفتاد نفر از یاران اوست... در حالی که قائم (علیه السلام) نزد آنهاست. وقتی شناخت و آگاهی در دل های مؤمنان به وجود آمد که او حسین (علیه السلام) است مرگ حجت (علیه السلام) فرا خواهد رسید. پس کسی که او را غسل داده و کفن و حنوط می کند و در قبرش می گذارد حسین بن علی (علیه السلام) است و امور پس از مرگ جانشین (پیامبر (صلی الله علیه و آله) را جز جانشین او سرپرستی نمی کند.
ظاهر این روایت خروج امام حسین (علیه السلام) در اواخر عمر حضرت مهدی (علیه السلام) است و با توجّه به اینکه به اثبات رسید رجعت او در اولین لحظه های ظهور است. این بازگشت، دومین رجعت او می باشد. امّا اشکالی وجود دارد که مانع از استدلال به این روایت است؛ زیرا راویان این حدیث یعنی سهل بن زیاد و محمّد بن الحسن بن شمون و عبدالله بن عبدالرحمن الاصم و عبدالله بن القاسم البطل ضعیف هستند و بلکه محمّد بن الحسن بن شمون و عبدالله بن القاسم البطل اهل غلو می باشند و با این سند ضعیف نمی توان رجعت دوم امام حسین (علیه السلام) را به اثبات رساند.
روایت دوم:
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمود:
یَقبَلُ الحُسینُ (علیه السلام) فِی أصحابِهِ الّذین قُتِلوا مَعَهُ سَبعُونَ نَبِیّاً کما بُعِثُوا مع موسیَ بنِ عِمرانَ، فَیَدفَعُ إلَیهِ القائمُ الخاتَمَ فیکونُ الحُسَینُ (علیه السلام) هُوَ الّذی یَلِی غُسلَهُ و کَفنَهُ و حُنُوطَهُ و یُوارِی فی حُفرَتِهِ.(13)
حسین (علیه السلام) درمیان اصحابش که با او کشته شدند می آید وهفتاد پیامبر با او خواهند بود همان گونه که آنها با موسی بن عمران هم مبعوث شدند. آنگاه قائم (علیه السلام) انگشتر را به او می دهد و حسین (علیه السلام) همان کسی است که او را غسل می دهد و کفن و حنوط می کند و در قبرش می گذارد.
ظاهر این روایات نیز بازگشت امام حسین (علیه السلام) در اواخر عمر حضرت مهدی (علیه السلام) است؛ زیرا تحویل انگشتر، در پایان عمرِ یک امام انجام می گیرد. امّا این روایت با دو اشکال مواجه است:
1- راویان آن از سند روایت حذف شده اند و حدیث مرسل است و حجیت ندارد چنانچه شهید ثانی نوشته است: «المرسل لیس بحجة مطلقاً»(14) (حدیث مرسل مطلقا حجت نیست).
2- کلمه ی «یقبل» که در روایت آمده است به معنای رو آوردن و آمدن است و از آن استفاده رجعت نمی شود و دست کم احتمال معنای دیگری هم وجود دارد.
نتیجه اینکه با این دو اشکال و حتی یک مورد آن نمی توان برای اثبات رجعت دوم به این روایت تمسک کرد.
روایت سوم:
جابر جعفی گوید: از امام باقر(علیه السلام) شنیدم که می فرماید:
وَاللهِ لَیُمَلِّکَنَّ مِنّا أَهلِ البَیتِ رَجُلٌ بَعدَ مَوتِهِ ثَلاثمائَةَ سَنَةً و یَزدادُ تِسعاً.
قُلتُ: مَتی یَکُونُ ذلک؟ قال: بَعدَ القائِمِ (علیه السلام).
قُلتُ: وَ کَم یَقُومُ القائِمُ فِی عالَمِهِ؟
قال: تِسعَ عَشَرَةَ سَنَةً ثُمَ یَخرَجُ المُنتَصِرُ فَیَطُلبُ بِدَمِ الحُسَینِ (علیه السلام) وَ دِماءِ أصحابِهِ، فَیَقتُلُ وَ یَسبِی حتّی یَخرُجَ السَّفّاحُ.(15)
به خدا سوگند یکی از ما اهل بیت پس از مرگ خود سیصد سال حکومت می کند و نه سال هم بر آن می افزاید.
عرض کردم: این حکومت در چه زمانی خواهد بود؟ فرمود: پس از قائم.
عرض کردم: قائم چند سال حکومت می کند؟
فرمود: نوزده سال؛ آنگاه «منتصر»(حسین علیه السلام) خروج می کند و برای حسین (علیه السلام) و اصحابش خونخواهی می کند. پس می کشد و اسیر می کند تا سفاح (امیرالمؤمنین علیه السلام) خروج می کند.
این روایت معتبر است و دو حدیث ضعیف قبلی می توانند مؤید آن باشند و در نتیجه رجعت دوم امام حسین (علیه السلام) ثابت خواهد شد.
امّا دو نکته پیرامون روایت یاد شده وجود دارد که باید روشن گردد.
نکته ی اوّل: مراد از یکی از اهل بیت که 309سال حکومت می کند را امام حسین (علیه السلام) دانستیم و دلیل آن قرائن و دلایلی است که به آن اشاره می کنیم:
1- روایاتی وارد شده است که تصریح دارند پس از امام زمان (علیه السلام) حسین بن علی (علیه السلام) حکومت می کند و این روایات مصداق اهل بیت در این حدیث را تفسیر می کنند.
2- روایات دیگری وارد شده است که به خون خواهی امام حسین (علیه السلام) برای خود و یارانش تصریح کرده اند این روایات که در همین فصل و فصل هفتم نقل شده اند نیز مفسر مصداق «مردی از اهل بیت ما» می باشند که با عنوان منتصر از او یاد شده است.
3- روایاتی نظیر روایات عهده دار شدن کفن و دفن حضرت مهدی (علیه السلام) توسط امام حسین (علیه السلام) وارد شده است. این روایات نیز قرائتی هستند که به تفسیر مصداق اهل بیت در روایت مورد بحث به حسین بن علی (علیه السلام) کمک می کنند.
4- این روایت که به صورت مفصلی هم نقل شده است منتصر و سفاح را به امام حسین و امیرالمؤمنین (علیه السلام) تفسیر کرده است چنان که امام باقر (علیه السلام) در پایان آن می فرماید: ای جابر آیا می دانی که منتصر و سفاح چه کسانی هستند؟ منتصر حسین بن علی و سفاح علی بن ابی طالب (علیه السلام) است. (16) البته سند این روایت ضعیف است و ما تنها به عنوان یک قرینه در کنار قرائن دیگر به آن اشاره کردیم. این روایت این گونه هم نقل شده است:
ثمّ یخرج المنتصر الی الدنیا و هو الحسین (علیه السلام) فیطلب بدمه و دم اصحابه، فیقتل و یسبی حتی یخرج السفاح و هو امیرالمؤمنین (علیه السلام)؛ (17)
آن گاه منتصر که حسین (علیه السلام) است خروج می کند و برای خود و اصحابش خونخواهی می کند. پس می کشد و اسیر می کند تا سفاح که امیرالمؤمنین (علیه السلام) است خروج می کند.
از همین رو علامه مجلسی می نویسد:
الظاهر أن المراد بالمنتصر الحسین و بالسفاح امیرالمؤمنین (علیه السلام)؛ (18)
ظاهراً منظور از منتصر حسین (علیه السلام) و مراد از سفاح امیرمؤمنان (علیه السلام) می باشد.
مجموع موارد چهارگانه ای که به صورت مستقل در تفسیر روایت بیان شدند می تواند به عنوان یک دلیل در تفسیر روایت یاد شده مورد استفاده قرار گیرد.
نکته ی دوم: اگر چه استعمال کلمه «یخرج» در روایت، تنها به معنای رجعت نیست و به معنای قیام هم می تواند باشد امّا در اینجا تنها به معنای رجعت می باشد؛ زیرا مجموع روایاتی که به رجعت دوم امام حسین (علیه السلام) اشاره دارند می توانند قرینه ای باشند که خروج در روایت مورد بحث به معنای رجعت باشد به ویژه اینکه درمدت حکومت امام زمان (علیه السلام) که پس از جنگ پیروزمندانه او که امام حسین (علیه السلام) هم در آن حضور دارد تحقق می یابد سخنی از حسین بن علی (علیه السلام) مطرح نیست و این بیانگر آن است که آن حضرت پس از رجعت خود در آغاز عصر ظهور به همراه سایر ائمه (علیه السلام) از دنیا می رود و در نتیجه خروج او در پایان حاکمیت مهدوی همان رجعت او خواهد بود. البته این روایت با تعبیر «یخرج الی الدنیا» هم در کتاب اختصاص شیخ مفید، صفحه ی 258 آمده است که می تواند قرینه ای برای رجعت به دنیا در این روایت باشد.
برنامه های ابا عبدالله (علیه السلام) در عصر رجعت
رجعت های اوّل و دوم امام حسین (علیه السلام) دارای برنامه های مشخص و روشنی است که در اینجا به بیان آنها می پردازیم.
1- انتقام از دشمنان
یکی از فلسفه های رجعت، انتقام از دشمنان خدا و دشمنان اولیاء خداست و در روایاتی انتقام خون امام حسین (علیه السلام) و یارانش به آن حضرت سپرده شده است که به یک مورد آن اشاره می کنیم.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
أوَّلُ یَکِرُّ إلَی الدُّنیا الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ و أصحابُهُ و یَزیدُ بنُ معاویةَ وَ اصحابُهُ، فَیَقتُلُهُم حَذوَ القَذَّةِ بالقَذَّةِ(19)
اولین کسی که به دنیا باز می گردد حسین بن علی و یاران او و یزید بن معاویة و یاران اوست پس بدون کم و کاست آنها را به قتل می رساند.
پاسخ به یک اشکال
در روایتی که بیان شد انتقام خون امام حسین (علیه السلام) و یارانش به عهده آن حضرت گذارده شده است در حالی که در روایات مختلفی انتقام از دشمنان به عهده ی امام زمان (علیه السلام) گذارده شده است چه اینکه در دعای ندبه می خوانیم:
«أینَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِکَربَلا».(20)
و پاسخ ما این است که انتقام هایی که در عصر حاکمیت و ولایت امام زمان (علیه السلام) گرفته می شود به او نسبت داده می شود اگر چه عامل مستقیم انتقام، کس دیگری باشد. بنابراین انتقام هایی را که امام حسین (علیه السلام) می گیرد به صورت مستقیم یاغیر مستقیم به امام زمان (علیه السلام) منسوب می باشد و به این گونه، روایات قابل جمع می باشند.
2- یاری رسانی به حضرت مهدی (علیه السلام)
یکی از برنامه های امام حسین (علیه السلام) در ایام رجعتِ اوّل خود، کمک به نهضت مهدوی وجهانی سازی اسلام است چه اینکه خود می فرماید:
....آنگاه امیرالمؤمنین (علیه السلام) شمشیر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به من خواهد داد و مرا به مشرق و مغرب می فرستد. من هم به دشمنی از دشمنان خدا برخورد نمی کنم مگر اینکه خون او را می ریزم و به بتی نمی رسم جز اینکه آن را آتش می زنم تا به سرزمین هند می رسم و آن را فتح می کنم.(21)
3- تغسیل و به خاک سپاری حجت (علیه السلام)
وقتی امام معصوم از دنیا می رود انجام امور او با امام دیگری خواهد بود. محقق بحرانی می نویسد:
تحقق عندنا من ان الامام لایغسله الاّ امام مثله.(22)
در نزد ما ثابت است که امام را جز امامی مثل او غسل نمی دهد.
آنچه نقل شد برخاسته از روایات معصومین (علیه السلام) است که به یک مورد آن اشاره می کنیم.
ابوبصیر از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند که پدرش علی بن الحسین (علیه السلام) به او فرمود: یا بُنَیَّ إذا أنَا مِتُّ فَلا یَلِی غُسلِی غَیرُکَ، فَإنَّ الإمامَ لایُغَسِّلُهُ إلاّ إمامٌ مِثلُهُ.(23)
ای پسرم وقتی من مردم کسی غیر از تو عهده دار غسل دادن من نشود؛ زیرا امام را جز امامی مانند او غسل نمی دهد.
با مقدمه ای که بیان شد می گوییم غسل دادن امام زمان (علیه السلام) هم توسط امامی نظیر او انجام می گیرد و بنابر روایاتی که نقل گردید آن امام، امام حسین (علیه السلام) خواهد بود. چه اینکه تنها امامی که در هنگام رحلت آن حضرت حضور دارد امام حسین (علیه السلام) می باشد که پس از او به حاکمیت می رسد.
در روایت معتبری که از امام باقر (علیه السلام) نقل کردیم حاکمیت پس از امام زمان (علیه السلام) با حسین بن علی (علیه السلام) می باشد، طبیعی است که حاکم بعد از او انجام غسل و دفن او را عهده دار گردد. امام صادق (علیه السلام) فرمود: حسین (علیه السلام) در میان اصحابش که با او کشته شدند می آید و هفتاد پیامبر با او خواهد بود همان گونه که آنها با موسی بن عمران هم مبعوث شدند. آنگاه قائم (علیه السلام) انگشتر را به او می دهد و حسین (علیه السلام) همان کسی است که او را غسل می دهد و کفن و حنوط می کند و در قبرش می گذارد.(24)
البته سند این روایت ضعیف است و ما تنها به عنوان مؤید روایت معتبری که از امام باقر (علیه السلام) نقل کردیم از آن بهره می گیریم.
4- حاکمیت بر زمین
حاکمیت امام حسین (علیه السلام) مهم ترین برنامه اوست که پس از امام زمان (علیه السلام) آن را محقق می سازد. روایات متعددی در باره ی این حکومت وارد شده است که در بحث حاکمیت امام حسین (علیه السلام) در فصل «اوضاع پس از حضرت مهدی (علیه السلام)» مورد نقد و بررسی مفصل قرار می گیرند.
بررسی مدت حکومت امام حسین (علیه السلام)
اگر چه روایات حاکمیت امام حسین (علیه السلام) در طولانی بودن حکومت او اتفاق دارند امّا در مدت آن تفاوت چشمگیری وجود دارد.
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمود:
أوَّلُ مَن یَکِرُّ الرَّجعةِ الحُسَینُ بنُ علیٍ (علیهما السلام) و یَمکُثُ فِی الأرضِ أربَعیِنَ سَنَةً حَتّی یَسقُطَ حاجباهُ عَلی عَینَیهِ.(25)
اولین کسی که رجعت می کند حسین بن علی (علیهما السلام) است و چهل سال در روی زمین می ماند تا اینکه ابروهایش بر روی چشمانش می افتد.
مکث و ماندن در این روایت به قرینه روایات دیگر مدت حکومت آن حضرت است چنان که در فصل وضعیت جهانِ پس از عصر ظهور تبیین می گردد. همچنین جابر جعفی گوید: شنیدم که امام باقر (علیه السلام) فرمود:
به خدا سوگند یکی از ما اهل بیت پس از مرگ خود سیصد سال حکومت می کند و نه سال هم بر آن می افزاید. عرض کردم این حکومت در چه زمانی خواهد بود؟ فرمود: پس از قائم.(26)
همان گونه که در بحث حاکمیت امام حسین (علیه السلام) پس از حضرت مهدی (علیه السلام) خواهد آمد روایت چهل سال بسیار ضعیف است و برخی از اهل غلو مانند محمّد بن الحسن بن شمون و عبدالله بن القاسم البطل در سلسله ی سند آن قرار دارند امّا روایت 309 سال حدیث موثقی است و در نتیجه مدت حکومت حسین بن علی (علیه السلام) 309 سال خواهد بود.
شیخ علی یزدی حائری درباره ی مدت حکومت امام حسین (علیه السلام) می نویسد:
«مدّة ملکه خمسون الف سنة»(27)
(مدت حکومت او پنجاه هزار سال است).
برخی از نویسندگان بدون بررسی این رقم، آن را نقل کرده اند، امّا ذکر این ارقام شگفت آور، بدون سند، فاقد اعتبار و مخالف با سایر معارف اسلام، نظیر اینکه رجعت از نشانه های قیامت بوده و همزمان با عصر ظهور در پایان عالم اتفاق می افتد، اصل مسأله رجعت را در نگاه دیگران تضعیف می کند.
برخی از مفسران معاصر نوشته اند:
«این نیز قابل توجّه است که احیاناً خرافات بسیاری با مسأله رجعت آمیخته شده است که سبب گردیده، اعتقاد به آن در نظر بعضی، غیر منطقی جلوه کند و در این بین، لازم است که از احادیث ضعیف پرهیز کنیم و تنها در محدوده ی احادیث معتبر و صحیح سخن بگوییم و فقط به همان مقدار معتقد شده و بقیه را مسکوت بگذاریم.»(28)
پی نوشت ها :
1- مختصر بصائر الدرجات، ص 24.
2- سوره ی نازعات، آیه 6و 7.
3- تفسیر الفرات الکوفی، ص 537.
4- مصباح المتهجد، ص 721.
5- تهذیب الاحکام، ج 6، ص 114.
6- کامل الزیارات، ص 403.
7- الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 848.
8- مختصر بصائر الدرجات، ص 211.
9- مختصر بصائر الدرجات، ص 48.
10- الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 848.
11- سوره ی اسراء، آیه 6.
12- الکافی ، ج 8، ص 206.
13- مختصر بصائر الدرجات، ص 48و 49.
14- الرعایة فی علم الدرایة، ص 137.
15- کتاب الغیبة للشیخ الطوسی، ص 478 و 479.
16- الاختصاص، ص 258. این روایت در فصل یازدهم همین کتاب خواهد آمد.
17- بحارالأنوار، ج 53، ص 103 و 104.
18- بحار الانوار، ج 53، ص 100.
19- تفسیر العیّاشی ، ج 2، ص 282.
20- المزار، ص 579.
21- الخرائج والجرائح، ج 2، ص 848.
22- الحدائق الناضرة، ج 3، ص 392.
23- الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 264.
24- مختصر بصائر الدرجات، ص 48 و 49.
25- مختصر بصائر الدرجات، ص 18.
26- کتاب الغیبة للشیخ الطوسی، ص 478 و 479.
27- الزام الناصب، ج 2، ص 146.
28- تفسیر نمونه، ج 15، ص 561.
منبع مقاله :
اکبری، محمد رضا، (1390)، عصر شکوهمند رجعت، قم: انتشارات مسجد مقدّس جمکران، چاپ دوم