مهدویت در کیسانیه (۳)

نگاهی به زمینه پیدایش وتداوم کیسانیه در پیدایش هر نوع اندیشه و اعتقاد ممکن است زمینه های گوناگون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و انگیزه های فردی دخالت داشته باشد که بررسی جامع آنها زمینه و مجال دیگری می طلبد؛ اما نسبت به پیدایش فرقه ای به نام کیسانیه از دل تفکر شیعی، آن هم در زمان حضور امام معصوم و نیز تداوم آن، به طور قطع، عوامل و انگیزه های فراوان د ...

مهدویت در کیسانیه (3)

نگاهی به زمینه پیدایش وتداوم کیسانیه

در پیدایش هر نوع اندیشه و اعتقاد ممکن است زمینه های گوناگون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و انگیزه های فردی دخالت داشته باشد که بررسی جامع آنها زمینه و مجال دیگری می طلبد؛ اما نسبت به پیدایش فرقه ای به نام کیسانیه از دل تفکر شیعی، آن هم در زمان حضور امام معصوم و نیز تداوم آن، به طور قطع، عوامل و انگیزه های فراوان در ظهور آن دخیل است که در اینجا تنها به دو علت مهم اشاره می شود که یکی در رابطه پیدایش کیسانیه و دیگری در ارتباط با تداوم آن است.

الف) بازتاب فشارهای بنی اُمیه بر امامان و جامعه شیعی

پیش از هر سخن و تحلیل درباره زمینه های پیدایش کیسانیه بر این مطلب تأکید می شود که در جریان شناختی کیسانیه و نیز عوامل تأثیرگذار در آن، باید این گروه را در پیوست قیام مختار و شرائط امامت امام سجاد (علیه السلام) و نیز طرح امامت محمد حنفیه در یک زاویه قرار داده، سپس از دل همه آن تحولات به نتیجه؛ یعنی چرایی پیدایش فرقه انشعابی کیسانیه اشاره نمود؛ زیرا موارد اشاره شده، یک سری شرایط به هم پیوسته و تنیده شده با تار و پودِ تشیع است که نیروی فشار و سرکوبگر بنی امیه در جامعه شیعی به وجود آورده بودند.
در یک نگاه کلی به همه آن حوادث، می توان گفت: شهادت امام حسین (علیه السلام) و یارانش در جامعه شیعی یک تحرک و حس انتقامجویی را به وجود آورده بود که در آن دوره برخی شورش ها و انقلاب ها با شعار جانبدرای از خاندان پیامبر رخ داد. (1) چنانکه برخی گزارش ها نمایانگر این است که پس از اسارت خاندان پیامبر و ورودشان به شهر کوفه در اثر سخنرانی های افشاگرانه امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زینب، مردم کوفه به اشتباه خود پی برده به امام سجاد (علیه السلام) عرض نمودند: ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ما گوش به فرمان و پاسدار حق شما هستیم. اکنون فرمان بده تا اطاعت کنیم. امام در جواب آنان فرمود: هرگز تحت تأثیر شعارهای شما قرار نخواهیم گرفت و به شما اعتماد نخواهیم کرد. ای جنایتکاران مکار میان شما و آرمان هایی که اظهار می دارید، فاصله ها و موانع بسیاری است. آیا می خواهید همان جفا و پیمان شکنی که با پدران من داشتید دوباره درباره من روا دارید؟ نه! نه! به خدا سوگند هنوز جراحت های گذشته ای که از شما بر تن داریم، التیام نیافته است. (2)
بنا به شواهد تاریخی در عصر امام سجاد (علیه السلام)، سه قیام با انگیزه های متفاوت رخ داد که عبارتند از: نهضت توابین، قیام مردم مدینه و قیام مختار.
بدیهی است که رهبران تمام این قیام ها برای تداوم مبارزه و نیز مشروعیت بخشیدن به آن، نیاز به تأیید فردی از اهل بیت داشتند. در آن زمان، امام سجاد (علیه السلام) به عنوان امام در میان شیعیان مطرح بود. طبیعی است که انقلابیون، پیش از همه برای کسب رضایت ایشان اقدام می نمودند؛ اما بینش و آینده نگری امام سجاد (علیه السلام) نسبت به نیت انقلابیون و سرانجام آنان، چنان حساب شده و دقیق بود که ارزیابی خود درک نموده بود که آنان در برابر دستگاه جهنمی و مخوف بنی امیه نمی توانند مقاومت کنند. به همین دلیل هیچ گاه با آنان همکاری نکرد و از طرف حکومت هم متهم نگردید.
یک تحلیل عینی از وضعیت آن روزگار نشان می دهد که روحیه انتقامجویی شیعیان از بنی امیه و سایر فاجعه آفرینان کربلا از یک طرف و از طرفی دیگر کناره گیری امام سجاد (علیه السلام) از آنان سبب شده بود که مردم به ویژه شیعیان در یک حالت تحریک آمیز قرار داشته و به دنبال کسی بودند که بتواند به حرکت آنان نظم بخشیده و آنان را هدایت کند. با این وصف، مختار که خود را از پیروان خاندان پیامبر می دانست، با شعار خونخواهی از قاتلان سیدالشهدا و یاران آن حضرت قدم به میدان گذاشت. تبلیغ این مطلب توسط مختار که قیام من با اجازه محمد حنفیه فرزند امیرالمؤمنین (علیه السلام) آغاز شده است، (3) کافی بود که اذهان مردم متوجه محمد حنفیه شده و حداقل رهبری سیاسی ایشان را در کنار امامت معنوی امام سجاد (علیه السلام)، مطرح نماید.
در پی جویی جریان کیسانیه و طرح مهدویت محمد حنفیه این مسئله را باید در نظر داشت که امامت و مهدویت محمد حنفیه، نه توسط خود محمد و نه توسط مختار مطرح گردید؛ (4) بلکه در ابتدای شکل گیری قیام مختار برای خون خواهی از دشمنان امام حسین (علیه السلام) و تأیید مستقیم و یا ضمنی محمد از این قیام فقط یک رابطه سیاسی میان آنان به وجود آورده بود که مختار نیازهای خود را در پیش برد اهداف انقلابی که در پیش گرفته بود برآورده می نمود و از آن طرف محمد حنفیه نیز راضی بود تا قاتلان برادرش به سزای عمل ننگین شان گرفتار شوند. اما این مقدار رابطه میان مختار و محمد حنفیه، بعدها در بین پیروان مختار و نیز کسانی دیگر بیرون از جریان کیسانیه مورد سوء استفاده قرار گرفت.
بنابراین طرح امامت و مهدویت محمد حنفیه در آن زمان، بازتابی بود در برابر عملکرد سرکوبگرانه بنی امیه و رهایی از فشارهای آنان، که در این جریان اهداف سیاسی بیشتر دنبال می شد.

ب) نقش بنی العباس در تداوم کیسانیه

بنابر آنچه نگارش یافت، فرقه کیسانیه یک جریان انحرافی بود که از درون آموزه های شیعی سربرآورده و شعار آنان طرفداری از خاندان پیامبر و بازستانی حقوق آنان بود که در حقیقت، همین شعار توسط مختار در جذب شیعیان تأثیر زیاد داشت. اما در تداوم جریان کیسانیه رد پای کسان دیگری را بیرون از این جریان می توان دید که با طرح شعارهای انحرافی از گروه کیسانیه استفاده ابزاری نموده است که در این زمینه نقش بنی عباس و سوء استفاده آنان مبنی بر انتقال امامت از دودمان محمد حنفیه به فردی از بنی عباس برای مدتی سبب شد برخی از شیعیان را به انحراف بکشاند.
چنانکه در گزارش نوبختی آمده است: گروهی از کیسانیه گفتند: محمد بن حنفیه پس از پدرش علی بن ابی طالب (علیه السلام) امام بود. او پس از خود پسرش ابوهاشم عبدالله بن محمد را جانشین خویش ساخت. وی نیز در هنگام مرگ، محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب را جانشین خود کرد؛ زیرا ابوهاشم در پیش او در سرزمین شرات شام درگذشت و پس از آن خلافت در خاندان بنی العباس طبق وصیت یکی برای دیگری باقی ماند. (5)
همچنین اشعری قمی ضمن بحث دقیق و مفصل درباره تنش های موجود میان کیسانیه و سوء استفاده بنی عباس از آن می نگارد: پس از مرگ ابوهاشم که بعد از پدرش محمد بن علی به امامت رسیده بود، گروهی از کیسانیه گفتند: ابوهاشم امامت را برای محمد بن علی بن عبدالله بن عباس وصیت کرده است. (6)
جریان انتقال امامت از ابوهاشم به بنی عباس در یکی از منابع قدیمی اهل سنت نیز دقیق و با تفصیل گزارش شده است. (7) بنابراین، فرقه کیسانیه از ابتدای پیدایش و پس از آن در تداوم عمر کوتاه خود، همواره آمیخته با سوء استفاده و سیاست بازی های افراد فرصت طلب بوده است که در این جریان طرح مهدویت، یک طرح خطرناک برای پیروان مذهب شیعی بوده است. امامان معصوم با درک این خطر با کیسانیه به مبارزه برخواسته اند و تردیدی نیست که در از هم پاشیدگی این گروه منحرف نقش مهم داشته اند.

مبارزه امامان با کیسانیه

گرچه ظهور ابتدای کیسانیه را در عصر امامت امام سجاد (علیه السلام) ذکر نموده اند؛ ولی مطلبی روشن درباره رویارویی امام سجاد (علیه السلام) با این گروه نقل نشده است. شاید راز مطلب در شدت فشار بر آن حضرت و قرار داشتن امام سجاد (علیه السلام) در انزوا و دوری گزیدن از اینگونه تنش ها بوده است. بعد از امام سجاد (علیه السلام) در اواخر امام باقر (علیه السلام)، به جهت گرفتار شدن بنی امیه به نزاع های درونی تا حدودی از فشارهای آنان بر امام باقر (علیه السلام) و شیعیان کاسته شد. بنابراین، امام باقر (علیه السلام) برای دفاع از حریم مکتب اهل بیت با فرقه های معارض از جمله فرقه کیسانیه به مبارزه برخواست.
چنانکه نقل شده است روزی عده ای از بزرگان کیسانیه با امام باقر (علیه السلام) درباره زنده بودند محمد حنفیه به بحث نشسته و ادعا نمودند که محمد از دنیا نرفته است؛ بلکه مرگ او برای افرادی مانند امام زین العابدین (علیه السلام) نمایانده شد؛ آنگونه که مرگ عیسی برای یهود نمایانده شد. در این ادعا امام باقر (علیه السلام) ناراحت شده فرمود: این ادعاهای احمقانه چیست؟ آیا شما به مرگ او (محمد) آگاهید یا ما؟ درحالی که پدرم به من خبر داد که در وقت مرگ و مراسم غسل، کفن، نماز و گذاشتن محمد در قبر حضور داشته است. (8)
همچنین گاهی آن حضرت در برابر ادعای بی اساس کیسانیه درباره مهدویت محمد حنفیه، به یاران خود می فرمود: از کیسانیه سؤال کنید اسلحه رسول خدا (صلی الله علیه و اله) نزد چه کسی است و چه علامت هایی در آن است؟ بدانید که محمد حنفیه بر این امور آگاهی نداشت؛ مگر در مواردی که از پدرم سؤال نموده و پدرم آگاهش کرده باشد. (9) و نیز آن حضرت در بعضی موارد موضع تند علیه کیسانیه گرفته برخی آنان را لعن و نفرین نموده و به شیعیان خود دستور می داد آنان را لعن نماید. (10)
پس از سپری شدن دوره امام باقر (علیه السلام)، فرزند بزرگوارش امام صادق (علیه السلام) نیز در تداوم راه پدر با کیسانیه به مبارزه برخواسته و افرادی همانند سید حمیری شاعر و مداح اهل بیت را از کیسانیه برگردانده به سوی مکتب اصیل اهل بیت هدایت نمود. چنانکه سید حمیری در این باره به مطالبی اشاره نموده است که به جهت اهمیت موضوع مناسب است عین آن عبارت نگارش یابد.
وی در این زمینه پس از هدایت شدن توسط امام صادق (علیه السلام) می گوید:
فَمَنَّ اللهُ عَلَیَّ بِالصَّادِقِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ فَأَنقَذَنِی مِنَ النَّارِ وَ هَدَانِی إِلَی سَوَاءِ الصِّراطِ فَسَأَلتُهُ بَعدَ مَا صَحَّ عِندی بِالدَّلَائِلِ الَّتِی شَاهَدتُهَا مِنهُ أَنَّهُ حُجَّةُ اللهِ عَلَی خَلقِهِ وَ أَنَّهُ الإِمَامُ الَّذِی افتَرَضَ اللهُ طَاعَتَهُ، فَقُلتُ لَهُ: یَابنَ رَسُولِ اللهِ قَد رُوِیَ لَنَا أَخبَارٌ عَن آبائِکَ فِی الغِیبَةِ وَ صِحَّةِ کَونِهَا فَأَخبِرنی بِمَن تَقَعُ؟ فَقَالَ: إِنَّ الغَیبَةَ تَقَعُ بِالسَّادِسِ مِن وُلدِی وَ هُوَ الثَّانیِ عَشَرَ مِنَ الائِمَةِ الهُداةِ بَعدَ رَسُولِ اللهِ أَوَّلُهُم أَمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُّ بنُ أَبِی طالِبٍ وَ آخِرُهُم القائِمُ حُجَّةُ اللهِ فِی الاَرضِ وَ صَاحِبُ الزَّمانِ وَاللهِ لَو بَقِیَ فِی غَیبَتِهِ مَا بَقِیَ نُوحٌ فِی قَومِهِ لَم یَخرُجُ مِنَ الدُّنیَا حَتَّی یَظهَرَ فَیَملأَ الأَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَمَا مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً. قَالَ السَّیّدُ: فَلَمَّا سُمِعتُ ذَلِکَ مِن مَولاَیَ الصَّادِقِ تُبتُ إِلَی اللهِ تَعَالَی عَلَی یَدَیهِ و قُلتُ قَصِیدَتِیَ الَّتِی أَوَّلُهَا:
تَجَعفَرتُ بِاِسمِ اللهِ وَاللهُ اَکبَرُ*** وَ أَیقَنتُ أَنَّ اللهَ یَعفُو وَ یَغفِرُ
وَ دِنتُ بِدِینٍ غَیرِ مَا کُنتُ دَائِناً *** بِهِ وَ نَهَانِی سَیِّدُ النَّاسِ جَعفَرٌ (11)
پس خداوند به واسطه ی امام صادق بر من منت گذاشت و از آتش نجاتم داد و به راه راست هدایتم نمود. من پس از اعتقاد به اینکه آن حضرت حجت خدا بر خلق و پیشوایی است که فرمانبرداری از او واجب است. از او پرسیدم: ای فرزند پیامبر! از پدرانت نسبت به غیبت نقل هایی رسیده است، شما نیز به من خبر دهید که این امر برای چه کسی واقع می شود؟ آن حضرت فرمود: غیبت برای ششمین نفر از فرزندانم که او دوازدهمین نفر از ائمه است، واقع می شود. بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، اول آن ها امیرالمؤمنین (علیه السلام) علی بن ابی طالب و آخر آن ها قائم و حجت خدا بر روی زمین است.
اگر او درحالت غیبت به مقدار درنگ نوح در میان قومش بماند، از دنیا نمی رود تا اینکه ظهور نموده و پس از آن زمین را پر از دادگری نماید همچنانکه پر از ستم و جور شده باشد. سید گوید: با شنیدن این جمله از مولایم به سوی خداوند توبه نموده و اشعاری را در این زمینه سرودم:
به نام خداوند که بزرگ است من جعفری مذهب شدم...
با دقت در متن گفتار سید معلوم می شود که ایشان به واسطه راهنمایی امام صادق (علیه السلام) از دام کیسانیه نجات یافته و آن حضرت را طبق عقیده معروف شیعه به عنوان حجت خداوند مورد ستایش قرار داده است که در این میان ذکر علائم و نشانه های امام قائم بسیار روشن ذکر شده اند که هیچ یک از آن نشانه ها با محمد حنفیه هم خوانی ندارد.
بنابر آنچه نگارش یافت فرقه انحرافی کیسانیه جریانی بوده است جدا شده از مذهب تشیع و برای یک مدتی هرچند کوتاه در مسیر امامت و سلسله آن، توقف گاهی را ایجاد نموده است که به جهت مخالف بودن آن با اندیشه های شیعی و روشنگری های ائمه به ویژه امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) این فرقه دوام نیافته و از میان نرفته است که دیگر نه نامی از آن باقی مانده است و نه نشان! و این خود دلیل دیگری است بر باطل بودن این گروه. (12)

پی‌نوشت‌ها:

1. برای تفصیل بیشتر ر.ک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج3، ص 234؛ مسعودی، التنبیه الاشراف، ص 311، مجلسی، بحارالانوار، ج4، ص 70؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج8، ص 221.
2. طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص 306.
3. التبصیر فی الدین، ص 27.
4. تفصیل این مطلب قبلاً به نگارش درآمد.
5. نوبختی، فرق شیعه، ص 47 به بعد.
6. المقالات و الفرق، ص 40.
7. ناشی اکبر، فرقه های اسلامی و مسئله امامت، ص 53.
8. إعلام الوری بأعلام الهدی، ص 288.
9. بحارالانوار، ج10، ص 158.
10. المقالات و الفرق، ص 33؛ بحارالانوار، ج26، ص 208.
11. إعلام الوری بأعلام الهدی، ص 287.
12. الصراط المستقیم، ج2، ص 266.

منبع مقاله:
مظفری ورسی، حیدر؛ (1392)، جریان شناسی مهدویت در فرقه های شیعی، قم: انتشارات دلیل ما، چاپ اول.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان