خیلیها تصور نمیکردند ترامپ به مقام ریاست جمهوری برسد. همه به این موضوع میخندیدند تا زمانی که مردم رای دادند.
حالا این دنیایی است که ما در آن زندگی میکنیم چه خوشمان بیایید یا نه. این موضوع هم برای دنیا و هم برای مردم آمریکا موضوع جالبی خواهد بود.
چیزی را که باید به یاد داشته باشیم این است که زمان به سرعت میگذرد و همه چیز سیاه و سفید نیست بلکه خاکستری است.
چیزی که میتوان از آن مطمئن بود این است که تغییرات قطعی هستند. در این فهرست نگاهی به فیلمهایی خواهیم انداخت که دلایل انتخاب ترامپ به عنوان ریاست جمهور را توضیح میدهند.
بعضی از این فیلمها نگاه چپ یا راست دارند اما امیدواریم شما به آنها به عنوان یک شاهد بیطرف نگاه کنید.
5- مدعی
اصول وقتی معنا پیدا میکنند که در اوضاع نامناسب همچنان به آنها وفادار باشید.
یک جنبه دیگر از پیروزی ترامپ ضربهای بود که به زنان خورد. این اولین بار بود که یک کاندیدای زن اینقدر به مقام ریاست جمهوری در آمریکا نزدیک میشد. اما به جای او مردم کسی را انتخاب کردند که در مورد آزار جنسی زنان صحبت کرده بود و هیچگونه تجربهای در زمینه اداره کشور نداشت.
در فیلم مدعی ما نیم نگاهی به موضوع تبعیض جنسیتی در آمریکا خواهیم انداخت. پایان این فیلم به زنان این امید را میدهد که آنها هم خواهند توانست روزی به مقامهای اداری برسند.
4- ببیند کی برگشته
حقیقت سیاه این است که گویی یک تغییر در جغرافیایی سیاسی صورت گرفته است. ما شاهد قدرتگیری نسل جدیدی از رهبران در دنیا هستیم که رفتارهای فاشیستی دارند و همه از خود میپرسند چطور به اینجا رسیدهایم؟!
این فیلم از جمله آثاری است که این سوالها را بدون تعارف میپرسد. در این فیلم هیتلر دوباره به جهان ما پا میگذارد و تبدیل به یک فرد مشهور در وبسایت یوتیوب میشود و دوباره به عنوان یکی از شانسهای رهبری آلمان معرفی میشود حتی با این وجود که حقیقت جلوی چشم آلمانیهاست.
این را نگفتیم تا ترامپ را با هیتلر مقایسه کنیم اما باید از خود بپرسیم چطور مردم به فردی که این قدر حرفهای نامربوط در مورد مهاجران زده رای میدهند. حقیقت تلخ این است که ما همچنان به دنبال چنین رهبری هستیم.
پایان تاریک فیلم به ما یادآور میشود که مردمی که به هیتلر رای دادهاند او را دوست دارند. حتی اگر همان طور که یک نفر در فیلم برای ترور هیتلر اقدام میکند مهم نیست چرا که افراد بیشتری خواهند آمد تا به مردم الهام بدهند.
3- رنگهای اصلی
همه میدانند که 2 شخصیت این فیلم (جک و سوزان) نماینده بیل و هیلاری کلینتون هستند. هر چند فیلم کلینتونها را افرادی شیطانی معرفی نمیکند اما ضربه سختی به جنبه اخلاقی این دو نفر میزند.
پیام اصلی فیلم مرگ رویا است وقتی مشخص میشود 2 نفر که نماینده امید هستند در عین حال آدمهایی ناقص هستند که گاهی دست به کلاهبرداری میزنند.
حقیقت ساده این است که در دنیای سیاست کسی ایدهآل نیست و همه آلوده میشوند.
2- شبکه
هیچ فیلم پیامبرگونهای به اندازه شاهکار سیدنی لامت وجود ندارد. نه تنها فیلم نشان میدهد که سرانجام اخبار چطور توسط رسانه آلوده میشود اما در نهایت همه چیز توسط دست بیروح بازار به کنترل در میآید.
در یکی از تکگوییهای مرکزی فیلم ما شاهد هستیم که شخصیت منفی به قهرمان داستان میگوید: هیچ ملتی وجود ندارد، روسیهای وجود ندارد، هیچ عربی وجود ندارد، جهان سومی وجود ندارد، غربی در کار نیست، فقط یک سیستم جامع، گسترده، در هم پیچیده و بینالمللی وجود دارد.
با افزایش فاصله غنی و فقیر در جامعه آمریکا مردم بسیار عصبانی هستند و به دنبال فردی مثل ترامپ میگردند که او هم عصبانی باشد.
1- باب رابرتز
این خیلی غمانگیز است که این روزها حقایق به عنوان دروغ در نظر گرفته میشوند. این دنیایی است که ما الان در آن زندگی میکنیم حقایق اهمیتی ندارند. شما میتوانید در فیسبوک همراه با گروهی که با شما هم عقیده هستند زندگی کنید و از دنیای بیرون خود بیخبر باشید. اینترنت قرار بود ما را به هم نزدیک کند اما باعث جدایی ما شده است.
باب رابرتز از آن فیلمهایی است که از روزگار خودش بسیار جلوتر است. ما در اینجا نامزدی را داریم که برای ریاست جمهوری اصلاً مناسب نیست اما مردم به او علاقهمند میشوند. مردم به او ایمان میآورند چرا که به دنبال چنین مردی میگردند.
بیایید امیدوارم باشیم تمام حرفهای این فیلم به واقعیت تبدیل نشود.