شناسه : ۵۵۷۱۱۸ - شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۰۳:۰۶
چرا در مورد لوط پیامبر و یعقوب پیامبر در قرآن جمله "برادرتان لوط را فرستادیم" ذکر شده، اما در مورد دیگر پیامبران لفظ برادر نیامده؟
در پاسخ به پرسش شما به چند نکته اشاره می کنیم:

1- در قرآن مجید در مورد حضرت یعقوب(ع) از تعبیر به اخاهم یا اخوهم استفاده نشده است. ولی راجع به پیامبران دیگری مثل لوط و نوح (از تعبیر اخوهم) و از صالح و شعیب و هود( از تعبیر اخاهم ) استفاده شده است .
2- اخ به چه معناست و چرا در مورد برخی پیامبران استفاده شده است در جواب می گوییم که"أخ" که اصلش" اخو" است به معنای برادر است، حال یا برادر تکوینی یعنی آن کسی که در ولادت از پدر یا مادر و یا هر دو با انسان شریک است، یا برادر رضاعی که شرع او را برادر دانسته، و یا برادرخواندگی، که بعضی از اجتماعات آن را معتبر شمردهاند، این معنای اصلی کلمه مزبور است، و لیکن به طور استعاره به هر کسی که با قومی یا شهری، یا صنعتی و سجیهای نسبت داشته باشد نیز برادر آن چیز اطلاق میکنند مثلا میگویند:" اخو بنی تمیم برادر قبیله بنی تمیم" و یا" اخو یثرب برادر یثرب" و یا" اخو الحیاکة برادر پشم بافی" و یا" اخو الکرم برادر کرامت" لذا شاید برادر به همین معنای استعاری است.(1)
3- شاید تعبیر به" اخاهم" (برادرشان) یا اخاکم (برادرتان)اشاره به پیوند نسبی باشد که در میان این اقوام و پیامبران بوده است.
و این احتمال نیز وجود دارد که تعبیر به" برادر" در مورد این پیامبران الهی مانند نوح (2) و صالح (3) و لوط (4) و شعیب (5) و هود ( 6) به خاطر این باشد که آنها در نهایت دلسوزی و مهربانی، همچون یک برادر، با قوم و جمعیت خود رفتار میکردند، و از هیچ کوشش و تلاشی برای هدایت آنها فروگذار نکردند، این تعبیر در مورد کسانی که نهایت دلسوزی در باره فرد یا جمعیتی به خرج میدهند گفته میشود، به علاوه این تعبیر حاکی از یک نوع برابری و نفی هر گونه تفوقطلبی و ریاستطلبی است، یعنی این مردان خدا هیچ گونه داعیهای در زمینه هدایت آنها در سر نداشتند، بلکه صرفا به خاطر نجات آنان از گرداب بدبختی دست و پا میکردند.(7)
پی نوشت:
1. المیزان، علامه طباطبایی، ترجمه موسوی همدانی، ناشر انتشارات فراهانی، تهران، سال 1360 ش، ج8، ص 222.
2. شعراء( 26) آیه106.
3. شعراء( 26) 142؛ اعراف ( 7) آیه 73؛ هود ( 11) آیه 61؛ نمل ( 27) آیه 45.
4. شعراء(26 ) آیه161.
5. اعراف( 7) آیه 85؛ هود ( 11) آیه 84؛ عنکبوت (29 ) آیه 36.
6. اعراف ( 7) آیه 65؛ هود ( 11) آیه 50.
7. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی ناصر، ناشر دار الکتب الإسلامیة، تهران، سال 1374 ش، نوبت اول، ج6، ص 226.