ماهان شبکه ایرانیان

پیامبر وصیت کرد که بعد از فوتش کسی با آخرین همسرش که جوان هم بود ازدواج نکند (یعنی او حق ازدواج بعد پیامبر را نداشته) این ظلم نیست؟در نهج البلاغه آمده که زنان خود را بی لباس و زینت بگذارید،آیا این درست است؟

1. اول این که پیامبر هیچ زنی را به زور و اکراه و از موضع قدرت نگرفت؛ بلکه آنان را خواستگاری کرد و اگر خود و اولیایشان موافق بودند، با آنان ازدواج کرد. حتی زنانی که در جنگ اسیر شدند و به حکم آن روز برده و کنیز به حساب آمده و ملک رزمندگان بودند و پیامبر می توانست آنان را در سهم خود قرار داده و با آنان آمیزش کند، با این وجود پیامبر اگر می خواست با آنان ازدواج کند و در این ازدواج مصلحت و خیری می دید، با آنان مطرح می کرد و اگر خودشان راضی بودند، با آنان ازدواج می کرد. جویریه دختر حاکم بنی المصطلق و صفیه بیوه یکی از سران یهود خیبر بودند که اسیر شدند. پیامبر به آنان پیشنهاد ازدواج یا آزادی داد و آنان به اختیار خود ازدواج با پیامبر را برگزیدند.

پیامبر نه تنها با آنان به اکراه و اجبار ازدواج نکرد حتی به اکراه آنان را نگه نداشت و حتی بالاتر از آنان پیامبر جفاهای فراوان آنها را تحمل کرد و با این که بخصوص در آن جامعه زنان توسری خور بودند و جرآت اظهار وجود نداشتند و مردان آن جامعه پیامبر را بر طلاق این همسران جسور ترغیب می کردند ، با این وجود پیامبر این جسارت ها را تحمل کرده و با آنان خوشرفتاری می کرد و هیچ نمونه ای از بد رفتاری و برخورد خشن از جانب پیامبر با همسرانش سراغ نداریم.

زندگی پیامبر بسیار ساده بود و حتی در سالهای بعد از هجرت که کمی گشایش حاصل شد ، پیامبر غنایم و درآمد ها را صرف زندگی فقرای مهاجر کرد و به زندگی شخصی خود توسعه نداد و این باعث شد زنان ایشان اظهار ناراحتی کرده و بگویند در صورت طلاق زندگی خوبی با دیگران خواهند داشت .

وقتی این سخن از آنان شنیده شد، خداوند به پیامبرش دستور داد از همسرانش کناره بگیرد تا این که یک ماه گذشت و همه برای طلاق بلامانع شدند. در این زمان آیه نازل شد و زنان بین انتخاب ماندن بر همسری پیامبر و تحمل محدودیت های ریز و درشت زندگی ایشان یا گرفتن متعه و بهره مالی (علاوه بر مهریه آنان که همان ابتدا پرداخت شده بوده) و طلاق و جدایی مخیر شدند و آنان همگی به اختیار خود زندگی با پیامبر با همه محدودیت های موجود و محتملش را بر جدایی از ایشان برگزیدند و اینجا بود که خدا هم مدال افتخاری به آنان داد و هم به تبع محدودیتی برای آنان وضع کرد.

مدال افتخاری که به آنان داد ، این بود که آنان را به عنوان "مادر مؤمنان " معرفی کرد و حفظ حرمت و احترام آنان را بر همه مؤمنان واجب نمود :

ْ «وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ ؛ (2) و زنانش مادران مؤمنان هستند».

و از طرف دیگر برای این که منافقان قصد داشتند بعد از ایشان با زنانش ازدواج کنند و آنان را سپر توطئه های خود ساخته و تحت لوای حرمت آنان بر علیه دین اقدان کنند ، ازدواج مسلمانان با آنان بعد از پیامبر را ممنوع کرد چرا که اگر ممنوع نمیشد  حداقل عواقبی که جامعه اسلامی را تهدید می کرد اختلاف و درگیری میان مسلمان بود به خاطراین هر کسی دوست داشت افتخار ازدواج با همسر پیامبر نصیب او شود و چه بسا برخی در آینده از همین موقعیت سوء استفاده می کرد  از این رو آیه نازل شده که:

«وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدا ؛ (3) و نه آن که زن هایش را بعد از وی هرگز به زنی گیرید».

این حکم هم عموم زنان پیامبر از پیر و جوان را در برداشت و طبیعی است که هر کس بهره ای می برد باید بهایش را بپردازد. زنان پیامبر می توانستند از همسری با ایشان چشم بپوشند و طلاق بگیرند و با هر کس خواستند ازدواج کنند و هیچ محدودیت خاصی نداشته باشند ولی در عوض از افتخار همسری پیامبر و مادری مومنان محروم می شدند، ولی آنان ازدواج با دیگران و رفاه و آسایش کنار آنها را رها کردند و به افتخار همسری با پیامبر راضی شدند و خداوند هم قدردانی کرد و مدال مادری مؤمنان را به آنان هبه کرد.

خود آنان به این انتخاب و اختیار افتخار می کردند و نویسنده کاسه داغ تر از آش شده برای آنان دل می سوزاند. 

2. ترویج برده داری به ایجاد آن یا اضافه کردن راه های جدید برده گیری یا دادن آزادی و اختیار عمل بیشتر به برده داران یا محدود کردن راه های آزاد شدن بندگان و امثال آن است و هیچ کدام این ها در اسلام نیست.

اسلام برده داری را ایجاد نکرده است علاوه این که راه های برده گیری را هم محدود کرده و فقط اجازه داد حاکم جامعه اسلامی متجاوزانی که برای به بردگی گرفتن مسلمانان به کشور اسلامی هجوم می آورند را اگر صلاح دید، بعد از شکست و به اسارت گرفتن، به بردگی بگیرد تا کسی جرأت تجاوز به جامعه اسلامی را نداشته باشد. در ضمن اجازه داد کسانی که برده بودند توسط مسلمانان خریده شوند تا به جامعه اسلامی راه یابند و در معرض هدایت قرار گیرند و علاوه این که راه های قهری و استحبابی زیادی برای آزاد شدن و آزاد کردن بندگان قرار داد و به مسلمانان دستور داد برده ها را انسان هایی مانند خود بدانند و با آن ها رفتار انسانی داشته باشند و ...

بنا بر این برده داری قبل از اسلام  بود و اسلام چاره ای نداشت که برای آن احکامی قرار دهد ولی سمت و سوی قانون گذاری اسلام در این زمینه، در راستای ریشه کنی برده داری بود نه ترویج آن. وقتی کسی برده شد باید از صاحب و مولایش اطاعت کند و این معنای بردگی است. لغو کردن وجوب اطاعت از صاحب و مولا یعنی لغو بردگی که  به ضرر اسلام در آن مقطع می شد و این لغو هم به جهت پیدا نشدن و وجود نداشتن زمینه های لازم، دوام نمی یافت و به سود برده ها هم نبود.

3. چنین سخنی در نهج البلاغه نیست. اگر عین کلام یا آدرسی دارید بدهید، تا بررسی کنیم.

زن برده مرد نیست تا بتواند او را در خانه حبس کند یا لباس برایش نخرد و ...

زن هم مانند مرد مالک اموال و دسترنج خویش است و از خویشاوندانش ارث می برد و حق تصرف در اموال خود را دارد و ... علاوه این که هزینه زندگی زن حتی اگر مال و ثروت فروان هم  داشته باشد ، به عهده شوهرش است و بر شوهر واجب است این هزینه را در حد متعارف تامین کند و اگر شوهری از انجام این تکلیف شانه خالی کند ، زن می تواند به محکمه شکایت کرده و مرد را به پرداخت نفقه و هزینه زندگی وادار سازد.

پی نوشت ها:

1. احزاب (33) آیه 53.

2. همان، آیه 6. 

3. همان، آیه 53. 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان