ماهان شبکه ایرانیان

قرآن در مورد ازدواج با زینب به روشنی می‏فرماید:ما او را........

درآیه 51سوره احزاب می فرماید که ای پیامبر اوقات خودرا هرطور که می خواهی بین همسرانت تقسیم کن.مگرپیامبر اسلام غیراز شرع وعرف عمل می کند که آیه چنین آمده است؟

قرآن در مورد ازدواج با زینب به روشنی می‏فرماید:

ما او را به ازدواج تو در آوردیم [با اینکه کراهت داشتی و ...] تا بر مؤمنان راجع به ازدواج با همسرانِ مطلّقه پسرخوانده‏هایشان حرج و سختی‏ای نباشد.(1)

در آیه دیگر پس از بیان زنانی که بر پیامبر حلال شمرده شده و ایشان حق ازدواج با آنها را دارد، می‏فرماید:

لکیلا یکون علیک حرج (2)

پس ازدواج پیامبر با زینب نه یک امتیاز بلکه تکلیفی بود بر عهده رسول خدا تا سنت غلطی که دست و پای مؤمنان را می بست، شکسته گردد و قبحش از بین برود. اجازه دادن‏ها در مورد رفتار با همسران هم برای برداشتن سختی و مشکل از پیامبر بود تا بهتر بتواند تکلیف رسالت را بر دوش بکشد، نه برای خوشگذرانی و رعایت هوای دل ایشان!

علاوه بر این، در آیه قرآن اجازه ازدواج‏های مکرر به پیامبر با عنوان «نبوت» داده شده است، هم در ابتدای آیه از حضرت با عنوان «نبی» یاد کرده: «یا ایّها النبیّ ...» هم پس از بیان حلال بودن موهوبه( زنی که خود را به پیامبر بخشیده) می‏فرماید: «إنْ اراد النبیّ أنْ یستنکحها».

بدین جهت مخاطب را با عنوان «نبی» خطاب کرد تا اعلام کرده باشد اگر به ایشان اجازه ازدواج‏های متعدد داده‏ایم، و اگر محدودیت هایی را از ایشان برداشته ایم، به خاطر رعایت وجهه نبوت ایشان است و در جهت پیشبرد اهداف نبوت می‏باشد، نه به جهت رعایت هوای دل پیامبر!

چقدر فرق است بین بیان قرآن و بیان آنان که پیامبر را از دایره تنگ چشم خود می‏بینند! خداوند می‏فرماید: ای رسولِ ما، تو برای مصالح اسلام و مسلمانان، نیز انجام بهتر وظایف رسالت و نبوت، لازم می‏بینی با افرادی ازدواج کنی و ما بر مسلمانان در مورد ازدواج، احکام محدودکننده نازل کرده‏ایم اما محدودیت‏ها را از تو برمی‏داریم و اجازه می‏دهیم برای انجام بهتر رسالت و نبوت و رعایت مصالح اسلام و مسلمانان، آزاد باشی و به مشکل و بن‏بست گرفتار نشوی.

بنابراین مطابق بیان قرآن، خداوند در دادن اجازه ازدواج های مکرر و در برداشتن بعض محدودیت ها از حضرت، در صدد برآوردن خواهش دل پیامبر نبوده، بلکه به جهت رعایت مصلحت اسلام و مسلمانان، به ایشان آزادی عمل داده است.

"از زنان خود، هر کدام را که می‏خواهی، در نوبت مؤخر دار و هر کدام را می‏خواهی، با خود نگه دار....(3)

نکته مهم آن است که رسول خدا با وجود این اجازه ویژه، در آیه 51 سعی بسیار داشتند در ارتباط با همسران، عدالت را رعایت کنند و با وجود اینکه اختیار تمام داشتند اما بر خود سخت می‏گرفتند و عدالت را در نهایت درجه ممکن، در حق آنان رعایت می‏کردند.

بنا بر این رسول خدا چون مسؤولیت سنگین رسالت را بر عهده داشتند، هم تکالیف خاص داشتند و هم بعض محدودیت ها از ایشان برداشته شده بود تا بهتر بتوانند بار رسالت را بر دوش بکشند.

از طرفی نماز شب بر ایشان واجب می شود تا ظرفیت روحی برای تحمل قرآن و ادای رسالت بیابند و از طرفی حقوق ویژه می یابند تا محدودیت ها و تکالیف، مانع انجام رسالت نگردد.

وضع قوانین ویژه برای شرایط و افراد ویژه، تبعیض و خلاف عدالت نمی باشد. پیامبر شرایط و مسؤولیت ویژه دارد پس باید شرایط و احکام و اجازه های ویژه داشته باشد. اما این احکام و اجازه های ویژه باید در راستای تکلیف و شأن ویژه اش باشد نه در راستای مهیا کردن اسباب عیش و راحتی و بهره مندی او.

خلاصه آن که یک رهبر بزرگ الهی همچون پیامبر (ص) آن هم در زمانی که در کوره حوادث سخت گرفتار است، و توطئه‏های خطرناکی از داخل و خارج برای او می‏چینند، نمی‏تواند فکر خود را زیاد مشغول زندگی شخصی و خصوصیش کند، باید در زندگی داخلی خود دارای آرامش نسبی باشد تا بتواند به حل انبوه مشکلاتی که از هر سو او را احاطه کرده است با فراغت خاطر بپردازد.

آشفتگی زندگی شخصی و دل مشغول بودن او به وضع خانوادگی در این لحظات بحرانی و طوفانی سخت خطرناک است.

با اینکه ازدواجهای متعدد پیامبر (ص) غالبا جنبه‏های سیاسی و اجتماعی و عاطفی داشته، و در حقیقت جزئی از برنامه انجام رسالت الهی او بوده، ولی در عین حال گاه اختلاف میان همسران و رقابتهای زنانه متداول آنها، طوفانی در درون خانه پیامبر ص برمی‏انگیخته، و فکر او را به خود مشغول می‏داشته است.

اینجا است که خداوند یکی دیگر از ویژگیها را برای پیامبرش قائل شده، و برای همیشه به این ماجراها و کشمکشها پایان داد، و پیامبر (ص) را ازاین نظر آسوده خاطر و فارغ البال کرد.

می‏دانیم یکی از احکام اسلام در مورد همسران متعدد آن است که شوهر اوقات خود را در میان آنها به طور عادلانه تقسیم کند، اگر یک شب نزد یکی از آنها است، شب دیگر نزد دیگری باشد تفاوتی در میان زنان از این نظر وجود ندارد، و این موضوع را در کتب فقه اسلامی به عنوان" حق قسم" تعبیر می‏کنند.

یکی از خصایص پیامبر (ص) این بود که به خاطر شرائط خاص زندگی طوفانی و بحرانیش مخصوصا در زمانی که در مدینه بود و در هر ماه تقریبا یک جنگ بر او تحمیل می‏شد و در همین زمان همسران متعدد داشت، رعایت حق قسم به حکم آیه فوق از او ساقط بود، و می‏توانست هر گونه اوقات خود را تقسیم کند هر چند او با این حال حتی الامکان مساوات و عدالت را- چنان که در تواریخ اسلامی صریحا آمده است- رعایت می‏کرد.

ولی وجود همین حکم الهی آرامشی به همسران پیامبر (ص) و محیط زندگی داخلی او می‏داد.

و برای اینکه همسران پیامبر نیز بدانند گذشته از افتخاری که از ناحیه همسری با او کسب می‏کنند با تسلیم در برابر این برنامه خاص در مورد تقسیم اوقات پیامبر (ص) یک نوع ایثار و فداکاری از خود نشان داده، و به هیچ وجه عیب و ایرادی متوجه آنها نیست، چرا که در برابر حکم خدا تسلیم شده‏اند اضافه می‏کند:

" این حکم الهی برای روشنی چشم آنها و اینکه غمگین نشوند و همه آنها راضی به آنچه در اختیارشان می‏گذاری گردند نزدیکتر است (ذلِکَ أَدْنی‏ أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لا یَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ).

زیرا اولا این یک حکم عمومی در باره همه آنها است و تفاوتی در کار نیست، و ثانیا حکمی است از ناحیه خدا که برای مصالح مهمی تشریع شده، بنا بر این آنها باید با رضا و رغبت به آن تن دهند و نه تنها نگران نباشند بلکه خشنود گردند.

ولی در عین حال همانگونه که در بالا نیز اشاره کردیم پیامبر ص حتی الامکان تساوی را در تقسیم اوقات خود رعایت می‏کرد جز در مواردی که شرائط خاصی عدم مساوات را ایجاب می‏کرد، و این خود مطلب دیگری بود که موجب خشنودی آنها می‏شد، زیرا مشاهده می‏کردند که پیامبر(ص) با اینکه مخیر است سعی در برقراری مساوات دارد.

در پایان آیه مطلب را با این جمله ختم می‏کند:" خدا آنچه را در قلوب شما است می‏داند، و خداوند از همه اعمال و مصالح بندگان با خبر است، و در عین حال حلیم است و در کیفر آنها عجله نمی‏کند" (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما فِی قُلُوبِکُمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَلِیماً).

آری خدا می‏داند شما در برابر کدامین حکم قلبا رضا و تسلیم دارید، و در برابر کدامین ناخشنود هستید.

همچنین او می‏داند چه کسانی در گوشه و کنار می‏نشینند و به اینگونه احکام الهی در مورد شخص پیامبر(ص) خرده‏گیری می‏کنند، و در دل نسبت به آن معترضند و چه کسانی با آغوش باز همه را پذیرا می‏شوند.(4)

پی نوشت ها:

1. احزاب(33)، آیه37.

2. همان، آیه 50.

3. همان، آیه51.

4. مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، ج 17، ص 387و 388. 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان