سرانجام غیر مسلمانان در حکومت امام مهدی (عج)

در ذهن بسیاری باتوجه به پاره ای ازروایات، این باور بوجودآمده است که امام مهدی علیه السلام و یارانش پس از ظهور، برخوردهای تند و خشونت باری با مخالفان خویش (مسلمان و غیر مسلمان) خواهند داشت و به صرف کوچک ترین مخالفتی محکوم به فنا و نابودی هستند

سرانجام غیر مسلمانان در حکومت امام مهدی (عج)

مقدمه

در ذهن بسیاری باتوجه به پاره ای ازروایات، این باور بوجودآمده است که امام مهدی علیه السلام و یارانش پس از ظهور، برخوردهای تند و خشونت باری با مخالفان خویش (مسلمان و غیر مسلمان) خواهند داشت و به صرف کوچک ترین مخالفتی محکوم به فنا و نابودی هستند.همین ذهنیت باعث شده است که یک تصور غیر واقعی و اشتباه ازچهره ی امام مهدی علیه السلام در ذهن ها ایجاد شود و افرادی غیر آگاه و یا کم اطلاع به مخالفت و دشمنی این فرهنگ برخیزند وبا آن مبارزه کنند. آن ها براین باورند که وقتی برخورد امام مهدی علیه السلام با مسلمانان و شیعیان چنین باشد، غیر مسلمانان جای خود دارند. فرو رفتن آنان در مفاسد اخلاقی و فاصله گرفتن از فضیلت ها و آرمانهای اخلاقی، غیر مسلمین را سزاوار برخوردی سهمگین و انتقامی سخت کرده است و امام مهدی علیه السلام از سوی خداوند متعال مأمور گرفتن این انتقام است. ولی باید بدانیم واقعیت غیراز این است و بر اساس روایات صحیح وتعالیم ناب اسلامی که ازرسول خدا و اهل بیت پاکش بدست ما رسیده، امام مهدی، امامی مهربان و عدالت گستراست، او مظهر رحمت واسعه الهی است و همچون بهار، خرمی و طراوتش را به همگان هدیه می کند. نقش مهمی که حضرت عیسی علیه السلام درتشکیل حکومت عدل جهانی بر عهده دارد، زمینه ساز حرکت عظیم ومشارکت مسیحیان دراین اقدام خواهد بود و باعث می شود بسیاری ازآنان به امام ایمان آورند و مسلمان شوند.

سرانجام غیر مسلمین در حکومت امام مهدی علیه السلام

ما دراین مقاله در صدد آن هستیم تا، قراین و شواهدی که دلالت دارد، بیشترغیرمسلمین با برنامه ها و اقدامات تبلیغی و فرهنگی امام مسلمان می شوند را یادآورمی شویم، و بیان کنیم که کارامام ارشاد وتبلیغ معارف و زنده کردن جامعه است، همان گونه که رسول خدا جامعه مرده رازنده کرد.

شواهد و قرائن اسلام آوردن بیشتر غیرمسلمین

شواهد و قراینی که بیانگراین است که بیشتر مردم درحکومت امام مهدی علیه السلام مسلمان می شوند.

1.گرایش عمومی و رضایت بشربه حق وعدل

در روزگار حکومت امام مهدی علیه السلام، گرایش عمومی بشربه حق و عدل که جوهره ی اسلام ناب محمدی است، بزرگ ترین جلوه های دین داری را می آفریند، به گونه ای که تمام انسان ها تحت پرچم اسلام ناب که در دست آخرین حجت الهی است گرد می آیند. در عصر امام مهدی علیه السلام جهانیان ازاین امرخرسند هستند و این خرسندی زمانی معنا پیدا می کند که عموم مرد م و از جمله غیرمسلمین و اهل کتاب ازحضرت پیروی کنند و به فرمان هایش گردن نهند، چرا که اگر قصد برافراشتن علم مخالفت در برابر او را داشته باشند جایی برای خرسندی باقی نخواهد ماند. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: «یفرح به أهل السماء و أهل الأرض و الطیر فی الهواء و الحیتان فی البحر» اهل آسمان و زمین، پرندگان، حیوانات وماهیان دریا از او خرسند می شوند. وقتی حاکم وهیئت حاکمه، قوانین مدنی، حقوقی وجزایی، دستگاه های مختلف اجرایی و قضایی، برخاسته از حق و بر محور عدل قرار داشته باشند و بر اساس قسط عمل کنند، مردم نیزحق پذیرخواهند بود وبرپایه ی آن عمل خواهند کرد و بدینسان آیه «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» دربالاترین مصداق خودعملی خواهد شد وتمام جامعه تحت رهبری کسی که خودمظهرتام «قائِماً بِالْقِسْط»است،قیام به قسط خواهد داشت.

2.رسانه های ارتباط جمعی و دعوت همگان به اسلام

درعصر حکومت امام مهدی علیه السلام، همه رسانه های ارتباط جمعی در اختیار امام علیه السلاماست که سبب تبلیغ مکتب اسلام و معارف توحیدی به صورت گسترده درجهان می شود.بیان معارف اسلامی که به صورت منطقی وکاملا حساب شده ازطرف امام علیه السلام و یارانش انجام می گیرد باعث می شودکه عده زیادی به دین اسلام گرایش پیداکنند و مسلمان شوند. امام صادق علیه السلامدرروایتی می فرماید: «لَا یأْتُونَ عَلَی أَهْلِ دِینٍ إِلَّا دَعَوْهُمْ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَی الْإِسْلَامِ وَ الْإِقْرَارِ بِمُحَمَّدٍصلی الله علیه و آله وسلم وَ التَّوْحِید» (امام مهدی علیه السلام وپیروانش) بر پیروان هیچ دینیوارد نمیشوند مگر اینکه آنها را به خدا، اسلام و اقرار به حضرت محمدصلی الله علیه و آله وسلم و یکتاپرستی دعوت می کنند. در روایتی امام کاظم علیه السلاممی فرماید: «إِذَا خَرَجَ بِالْیهُودِ وَ النَّصَارَی وَ الصَّابِئِینَ وَ الزَّنَادِقَةِ وَ أَهْلِ الرِّدَّةِ وَ الْکفَّارِ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا فَعَرَضَ عَلَیهِمُ الْإِسْلَام...» چونبر یهود، نصاری، صابئین، ملحدان، مرتدّان و کفّار شرق و غرب عالم خروج کند، اسلام را بر آنها عرضه می کند...امام مهدی علیه السلام با استفاده از رسانه ها و امکانات مدرن و دعوت همگانی به دین اسلام وبیان معارف دینی، حقانیت مکتب اسلام رابه جهانیان اعم از یهود و نصارا و کفار و ملحدین و... اعلام می داردو درسایه ی تلاش های امام ویارانش بسیاری به حضرت ایمان می آورند و مسلمان می شوند.

3.روش های تربیتی امام مهدی علیه السلام

امام مهدی علیه السلام با استفاده از ابزارهای تبلیغی و بکارگیری بهترین روش های تربیتی، تاثیربه سزایی در رشد و شکوفایی اخلاقی وعلمی وهدایت مردم به عهده دارد. یکی ازروش های تربیت انسان، ازبین بردن زمینه های انحراف است. انحرافی که تا قبل از ظهور امام مهدی علیه السلام به بالاترین درجه خود می رسد. امام مهدی علیه السلام و یاران خاصش، باتلاش و جدیت برای تربیت جامعه ی بشری قدم بر می دارند، تاآن هارا ازنظراخلاقی وعقلانی به کمال برسانند،که زمینه ساز پیروی ازحضرت و گرایش به دین اسلام خواهد شد. روایات فراوانی وجود دارد که با ظهورامام مهدی و تشکیل حکومت جهانی، بسیاری از انحرافات اخلاقی و فکری و اعتقادی ازبین می رود، که به چند موردازآن اشاره می کنیم. امام علی علیه السلام درروایتی می فرماید: «وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَأَنْزَلَتِ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ لَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا وَ لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَاد» چون قائم ما قیام کند، آسمان بارانش را فرو ریزد و زمینگیاهانش را برویاند و کینه ها از دلهای بندگان برود. کینه، زمینه ساز بسیاری از دشمنی ها است و باعث می شودکه افراد ارتباطشان را با یکدیگر قطع کنند ولی درعصر ظهور امام مهدی علیه السلام کینه ها تبدیل به دوستی و رفاقت می شود و دلها به هم نزدیک می شودو خداوند تبارک و تعالی به بهترین وجه عبادت می شود. امام صادق علیه السلامفرمود: «...وَ یؤَلِّفَ اللَّهُ بَینَ قُلُوبٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ لَایعْصُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی أَرْضِه» ...و خداوند میان قلبهای پراکنده الفت برقرار می کند و آنها خدای عزوجل را در زمین معصیت نمی کنند. این روایات بیانگر آن است که در حکومت جهانی امام مهدی علیه السلام انسان ها به هم نزدیک می شوند و کینه ها از بین می رود و جامعه ی انسانی در مسیر رشد و کمال اخلاقی گام بر می دارد. و این رشد اخلاقی منحصر در گروه خاصی از افراد جامعه نیست و همه راشامل می شود. در حکومت امام مهدی علیه السلام به برکت وجود آن حضرت و عنایت او عقل ها کامل می شودو مردم به بالاترین درجه ی رشد عقلانی می رسند امام باقرعلیه السلام می فرماید: «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ یدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کمَلَتْ بِهَا أَحْلَامَهُم» چونقائمما قیام کند، دستش را بر سر بندگان میگذارد و عقل های آنان را متمرکز می سازد و عقلهاشان کامل میشود. دراین روایت شریف واژه ی «العباد»عام است و «ال» درآن «ال»استغراق است و همه بندگان را اعم ازمسلمان وغیرمسلمان شامل می شود و همه بندگان الهی در عصرامام مهدی علیه السلام به رشد عقلانی دست پیدامی کنند. و بهره مندی از عقل زمینه سازهدایت آنان خواهدشد.

4.ویژگی های امام مهدی علیه السلام

شخصیت امام مهدی علیه السلام، یک شخصیت فوق العاده و استثنایی است، براساس روایات اوتجسم پیامبران بزرگی همچون آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و تجسم پیامبرگرامی اسلام حضرت محمدصلی الله علیه و آله وسلم و قرآن ناطق است. هر انسانی که اهل عناد نباشد، در رویارویی با امام شیفته و پیرو او و مسلمان خواهدشد. جابربن یزیدجعفی درروایتی طولانی می گوید:امام باقرعلیه السلام فرمود:قائم علیه السلام در مکه حضور می یابد و پشت خود رابه بیت الحرام تکیه می دهد و آواز می دهد: «یا أَیهَا النَّاسُ مَنْ یحَاجَّنِی فِی آدَمَ فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِآدَمَ یا أَیهَا النَّاسُ مَنْ یحَاجَّنِی فِی نُوحٍ فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِنُوحٍ یا أَیهَا النَّاسُ مَنْ یحَاجَّنِی فِی إِبْرَاهِیمُ فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ یا أَیهَا النَّاسُ مَنْ یحَاجَّنِی فِی مُوسَی فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِمُوسَی یا أَیهَا النَّاسُ مَنْ یحَاجَّنِی فِی عِیسَی فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِعِیسَی یا أَیهَا النَّاسُ مَنْ یحَاجَّنِی فِی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِمُحَمَّدٍ یا أَیهَا النَّاسُ مَنْ یحَاجَّنِی فِی کتَابِ اللَّهِ فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِکتَابِ اللَّهِ» ای مردم هر که در باره آدم با من محاجّه کند بداند که من سزاوارترین مردم به آدم هستم؛ ای مردم هر که با من در باره نوح محاجّه کند بداند که من شایسته ترین مردم به نوح هستم؛ ای مردم هرکه درباره ی ابراهیم بامن محاجه کند بداند که من سزاوارترین مردم به ابراهیم هستم؛ ای مردم هر که درباره ی موسی بامن محاجه کندبداندکه من سزاوارترین مردم به موسی هستم؛ ای مردم هرکه درباره ی عیسی با من محاجه کندبداندکه من سزاوارترین مردم به عیسی هستم؛ ای مردم هر کس در مورد محمّد صلی الله علیه و آله وسلم با من به محاجّه برخیزد بداند که من سزاوارترین مردم به محمّد صلی الله علیه و آله وسلم هستم؛ ای مردم هرکس درباره ی کتاب خدابامن محاجه کندبداندکه من سزاوارترین مردم به کتاب خدا هستم. همان طورکه قرآن اخلاق نیکوی پیامبررا علت گرایش مردم به آن حضرت معرفی می کند، و می فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِک» پس به [برکتِ] رحمت الهی، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدی، و اگر تندخو و سختدل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می شدند. امام مهدی علیه السلام هم مصداق بارزاین آیه ی شریفه است و رفتارنیکو واخلاق کریمانه ی او باعث می شود، که عده ی بسیاری پیرامونش جمع شوند و به او ایمان آورند. امام مهدی علیه السلام با ویژگی هایی نظیر عدالت گستری، رحمت، مهربانی، سخاوت و بخشندگی فراوان باعث می شودکه دل های بسیاری از مردم متوجه حضرت شود و به او و آیین او گرایش پیدا کنند.

5.نزول حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام

در روایات دوران ظهور،به مساله ی نزول عیسی بن مریم علیهما السلام بسیار اشاره شده است و یکی از مهم ترین عوامل گرایش مسیحیت ویهودبه دین اسلام همین مساله است. وهنگامی که حضرت عیسی علیه السلامپشت سرحضرت مهدی علیه السلام نمازمی خواند و به او اقتدا می کند، اهل کتاب پی به حقانیت دین اسلام می برند و همچون حضرت عیسی علیه السلام مسلمان می شوند. رسول خداصلی الله علیه و آله وسلم درروایتی می فرماید: «...لَوْ لَمْ یبْقَ مِنَ الدُّنْیا إِلَّا یوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِک الْیوْمَ حَتَّی یخْرُجَ فِیهِ وَلَدِی الْمَهْدِی فَینْزِلَ رُوحُ اللَّهِ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ فَیصَلِّی خَلْفَهُ وَ تُشْرِقَ الْأَرْضُ بِنُورِهِ وَ یبْلُغَ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِب» ...اگر از عمر دنیا یک روز بیشتر باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی کند تا این که فرزندم مهدی در آن روزظهور کند. پس عیسی بن مریم از آسمان فرود آمده و پشت سر مهدی نماز میگزارد و به نور او زمین را روشن می کند و سلطنت اوشرق وغرب عالم را فرا می گیرد.

امام صادق درباره نزول عیسی علیه السلام از آسمان می فرماید: «ثُمَّ یظْهِرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَیفْتَحُ اللَّهُ عَلَی یدِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ ینْزِلُ رُوحُ اللَّهِ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ علیهما السلام فَیصَلِّی خَلْفَه » ...سپس خداوند مهدی علیه السلام را ظاهر می گرداند و به دست او شرق و غرب زمین را فتح میکند و عیسی بن مریم علیهما السلام از آسمان فرود آمده و پشت سر او نماز می گزارد. روایات دیگری با همین مضمون درکتاب ها ی روایی آمده است.  نزول حضرت عیسی علیه السلام یکی از عوامل مهم گرایش اهل کتاب به اسلام است و پاره ای ازروایات گواه براین مساله است. شهربن حوشب می گوید: «قَالَ لِی الْحَجَّاجُ یا شَهْرُ آیةٌ فِی کتَابِ اللَّهِ قَدْ أَعْیتْنِی» حجاج به من گفت: ای شهر در قرآن آیه ای است که مرا خسته کرده است(و معنای آن را نمی فهمم)

شهربن حوشب می گوید: «فَقُلْتُ أَیهَا الْأَمِیرُ أَیةُ آیةٍ هِی » گفتم ای امیر آن آیه کدام است؟ حجاج گفت: « قَوْلُهُ «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکتابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ» وَ اللَّهِ لَإِنِّی لَآمُرُ بِالْیهُودِی وَ النَّصْرَانِی فَتُضْرَبُ عُنُقُهُ ثُمَ أَرْمَقُهُ بِعَینِی فَمَا أَرَاهُ یحَرِّک شَفَتَیهِ حَتَّی یحْمَل » قول خداوند که میفرماید: «و هیچیکاز اهلکتابنیستمگر آن که قبل از مرگش بهاو ایمان میآورد» بهخدا سوگند من دستور میدهم فردی یهودی یا نصرانی را [نزد من] گردن بزنند و من به او خیره میشوم، ولی لبانش حرکت نمیکند تا اینکه نفساو قطع میشود. شهربن حوشب می گوید: «فَقُلْتُ أَصْلَحَ اللَّهُ الْأَمِیرَ لَیسَ عَلَی مَا تَأَوَّلْت » گفتم: خداوند امر امیر را اصلاح کند، مطلب آنگونه که پنداشتی نیست. حجاج از شهر بن حوشب می پرسد:مطلب چگونه است؟شهربن حوشب می گوید: «قُلْتُ إِنَّ عِیسَی ینْزِلُ قَبْلَ یوْمِ الْقِیامَةِ إِلَی الدُّنْیا فَلَا یبْقَی أَهْلُ مِلَّةٍ یهُودِی وَ لَا غَیرُهُ إِلَّا آمَنَ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یصَلِّی خَلْفَ الْمَهْدِی » گفتم[مراد این است که] عیسی علیه السلام پیش از روز قیامت از آسمان به دنیا فرود میآید، پس هیچ یهودی و غیر یهودی باقی نمیماند مگر اینکه پیش از مرگش به او ایمان میآورد و عیسی علیه السلام پشت سر مهدی علیه السلام نماز میگذارد. حجاج می پرسد: «وَیحَک أَنَّی لَک هَذَا وَ مِنْ أَینَ جِئْتَ بِهِ» پرسید: عجب! وای بر تو، این تفسیر را از کجا فرا گرفته ای؟ شهربن حوشب می گوید: «فَقُلْتُ حَدَّثَنِی بِهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام» گفتم: از محمد بن علیبن حسین بن علی بن ابیطالب حجاج گفت: «جِئْتَ وَ اللَّهِ بِهَا مِنْ عَینٍ صَافِیة» به خدا سوگند آن را ازچشمه ای زلال بدست آورده ای. براساس این روایات، اهل کتاب به حضرت عیسی علیه السلام ایمان می آورند، وقتی که یهود و نصارا ببینند پیامبرشان به امام مهدی اقتدا می کند و او را به عنوان امام و پیشوا انتخاب می کند، به طوریقین عده ی فراوانی از اهل کتاب به امام مهدی علیه السلام ایمان آورده و مسلمان خواهند شد. شهید صدر می فرماید: یهودیان و مسیحیان که جمعیت فراوانی هستند به او ایمان می آورند. این در زمانی است که برایشان ثابت شود او عیسی پسر مریم است و انجیل و تورات واقعی آنست که او می گوید، نه آنچه که نزد آنهاست و ملکوت خدا که او در دوره ی پیامبری اش به آن بشارت داده بود بر روی زمین و در قالب دولت عدل جهانی عملا تحقق یافته است.

6.نارضایتی از وضع موجود و نرمش در برابر امام مهدی علیه السلام

مردم دنیا (مسلمان وغیرمسلمان) از وضعیت موجود درعالم نا راضی هستندو به فردایی روشن می اندیشند و از این همه ظلم و ستم که بر آنان اعمال می شود ناراحت هستند.و به انتظار روزی هستند که جهانی عاری از ظلم و بی عدالتی را تجربه کنند. پس از ظهورامام مهدی علیه السلام و رساندن پیام الهی خویش به جهانیان، این پیام آسمانی نوری دردل های خسته و نا امید می تاباند و آن ها را که تشنه ی عدالت و معنویت هستند به تحرک و پویایی وا می دارد. این حرکت، یک حرکت بزرگ جهانی است که تمامی ملت های دنیا را دربرمی گیرد و تمامی کشورها ی مسیحی و غیرمسیحی به دنبال تحقق چنین آرمانی هستند و در این مسیرخود را برای یاری رساندن به امام آماده می کنند، هرچند قبل ازاین، انتظارپیوستن آن ها به امام علیه السلام بعید به نظرمی رسید. امام صادق علیه السلام می فرماید: «إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ علیه السلام خَرَجَ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ کانَ یرَی أَنَّهُ مِنْ أَهْلِهِ وَ دَخَلَ فِیهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمْسِ وَ الْقَمَر» هنگامی که قائم علیه السلام ظهور کند، عده ای از افراد که دیندار دیده می شوند، ازدین خارج می شوند وعده ی دیگری که همچون ستاره وخورشید پرستان هستند، به دین روی می آورند. آن گاه که امام زمان علیه السلام ظهور کند، عده ای از دینداران، حتی برخی ازفقها، دربرابر ایشان تسلیم نمی شوند و از آن طرف، عده ای ازخورشید و ستاره پرستان، با دیدن حق و حقیقت، دربرابر ایشان تسلیم می شوند وبه دین اسلام، روی می آورند. این روایت درعین حال که اشاره به خورشید و ماه پرستان می کند،می تواند شامل غیرمسلمین دیگرهم باشد،زیرا درعصرحاضر،بسیاری ازغیرمسلمین ازنظراعتقادو اخلاق وعمل شباهت هایی به بت پرستان و خورشیدو ماه پرستان دارند. براساس روایات، پس از ظهور،برخی ازمسلمین هنگام مواجه شدن با امام مهدی علیه السلام، بروی شمشیر می کشند. وسینه های آنان آکنده ازکینه ودشمنی با اوست وهوای نفس وخواسته های خویش رامقدم برخواسته های اومی دارندوآیات قرآن رابه رای خود تفسیر و تاویل می کنند ولی در مقابل بعضی از غیر مسلمین ازدیدن حضرت خشنود می شوند و به او می پیوندند. امام صادق علیه السلام می فرماید: «الْقَائِمُ علیه السلام یلْقَی فِی حَرْبِهِ مَا لَمْ یلْقَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وسلم إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وسلم أَتَاهُمْ وَ هُمْ یعْبُدُونَ حِجَارَةً مَنْقُورَةً وَ خُشُباً مَنْحُوتَةً وَ إِنَّ الْقَائِمَ یخْرُجُونَ عَلَیهِ فَیتَأَوَّلُونَ عَلَیهِ کتَابَ اللَّهِ وَ یقَاتِلُونَهُ عَلَیه » قائم علیه السلام در پیکار خود با چنان چیزی رو به رو خواهد شد که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله با آن رو به رو نگردید. همانا رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلم در حالی به سوی مردم آمد که آنان، بت های سنگی و چوب های تراشیده را می پرستیدند. ولی قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف چنان است که بر او می شورند و کتاب خدا را بر ضد او تاویل می کنند. آن گاه به استناد همان تاویل، با او به جنگ برمی خیزند. درحالی که براساس روایت قبلی غیرمسلمینی هستندکه باظهور حضرت به اومی پیوندند.

7.حکومت آرمانی کوفه

امام مهدی علیه السلام پس ازظهوربه سمت کوفه حرکت می کندودرآن جا حکومت تشکیل می دهد وکوفه را به عنوان مرکزحکومت خود معرفی می کند. امام صادق علیه السلام درروایتی می فرماید: «دَارُ مُلْکهِ الْکوفَةُ وَ مَجْلِسُ حُکمِهِ جَامِعُهَا وَ بَیتُ مَالِهِ وَ مَقْسَمُ غَنَائِمِ الْمُسْلِمِینَ مَسْجِدُ السَّهْلَة» مرکزسلطنت اوکوفه ومرکزقضاوت اومسجداعظم کوفه است. مرکزبیت المال ومحل تقسیم غنایم جنگی مسلمانان،مسجدسهله است...حکومت امام که درکوفه شکل می گیرد،نمونه ای ازحکومت ایده آل جهانی حضرت است که درآن انسان ها در رفاه و امنیت بالا به سرمی برند و ازعدالت و معنویت سرشار و متعالی لذت می برند، تشکیل چنین حکومتی که انسان درآن، دراوج فضیلت و بهره مندی ازکمالات است و خواسته های معنوی ومادی او تامین می شود،همه ی نظرها را به سوی خودجلب خواهدکرد.

8.اقتدارحکومت امام مهدی علیه السلام

مردم دنیا ازدیربارو در حال حاضر شاهد نابسامانی، جنگ ها، فساد، بی عدالتی، نا امنی و الحادگرایی در جهان بوده و هستند؛ دولت ها، احزاب،گروه ها و سازمان های بسیاری را نیز دیده اند که مدعی خدمت به جهانیان و ایجاد آرامش، صلح و امنیت و بهبود وضع اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی در دنیا بوده اند! اما در عمل چیزی جز تباهی و ستم و جنگ مشاهده نکرده اند. این روند پایان کارنخواهد بود. سر انجام روزگاری فرا می رسد که معنویت و عدالت، به دست توانای حجت خدا و در دولت کریمه امام مهدی علیه السلام پیاده می شود و رفاه، امنیت، عدالت و خداپرستی در همه جای عالم گسترش می یابد. این آرمان های مقدس در حکومت جهانی امام مهدی علیه السلام که حکومتی مقتدر و عدالت محور است اتفاق خواهد افتاد. حکومت آرمانی امام مهدی علیه السلام مصداق این آیه ی شریفه ی است. «الَّذینَ إِنْ مَکنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکر» همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز برپا می دارند و زکات می دهند و به کارهای پسندیده وامی دارند، و از کارهای ناپسند باز می دارند. امام باقرعلیه السلام درتفسیرآیه می فرماید: «هذه الآیة لآل محمد المهدی علیه السلام و أصحابه، یملکهم الله مشارق الأرض و مغاربها، و یظهر الدین، و یمیت الله عز و جل به و بأصحابه البدع و الباطل کما أمات السفهة الحق، حتی لا یری أثر من الظلم» این آیه در حق آل محمدصلی الله علیه وآله، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و یاران او است که خداوند آنها را مالک شرق و غرب جهان نموده، آیین اسلام را پیروز می کند و بدعت ها و باطل ها را به دست او و یارانش نابود می سازد، چنان که (قبلاً) سفیهان حقّ را لگدمال کرده باشند، تا اینکه از ستم نشانه ای نمی ماند. حکومت جهانی امام مهدی علیه السلام آخرین و کامل ترین حکومت است، که در پایان تاریخ شکل می گیرد. امام باقرعلیه السلامفرمود: «دَوْلَتُنَا آخِرُالدُّوَلِ وَ لَنْ یبْقَ أَهْلُ بَیتٍ لَهُمْ دَوْلَةٌ إِلَّا مُلِّکوا قَبْلَنَا لِئَلَّا یقُولُوا إِذَا رَأَوْا سِیرَتَنَا إِذَا مُلِّکنَا سِرْنَا مِثْلَ سِیرَةِ هَؤُلَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ«وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین » » دولت ما آخرین دولت هاست، هیچ گروهی باقی نمی ماند مگر این که قبل از دولت ما به حکومت می رسد تا این که وقتی رفتار ما را با مردم می بینند، نگویند: اگر ما هم به سلطنت می رسیدیم مثل این ها عمل می کردیم و این معنای قول خداوند است که می فرماید«و عاقبت برای پرهیزکاران است». بشر از ابتدای خلقت، درطول تاریخ همواره به این فکربوده که بتواند خودو جامعه را به سر و سامان برساند و راه های بسیاری را هم تجربه کرده و دولت ها و احزاب و مکاتب مختلف آمده اند و مدعی شده اند که مشکلات و آشفتگی ها را برطرف می کنند ولی نتیجه ای نگرفته اند و روز به روز نابسامانی ها گسترده تر و ناامیدی بشرازحل مشکلات افزایش یافته است. شهیدصدرمی فرماید: «ازجمله نتایج برنامه ی کلی الهی برای زمان پیش ازظهور، شکست مکاتبی است که ادعای حل مشکلات جامعه ی بشری رادارند. این مکاتب که گرفتار محدودیت ها ونقایص فراوان می باشند، حاصل عقل خودبنیاد بشری است که درمحدوده ی احساسات سطحی بشر ونیز زمان ومکان اسیر می باشد. بی گمان این نقص وکاستی، جز پس ازتجربه های مکرر وآزمایش های طولانی خود را نشان نمی دهد.

هرگاه یکی از این تجربه های بشری به شکست می انجامد، نا امیدی کشنده ای برجامعه ی بشری سایه می افکند واین احساس که نمی توان از دام جور وستم رهید و به خوشبختی و رفا ه رسید، بر روح و روان آدمی اثری ژرف برجای می گذارد. با همه ی این اوصاف هم چنان دراعماق دل بشر نورامیدی سو سو می زند واین احساس را درانسان برمی انگیزد که حتما نیرویی نا شناخته اما عدالت گرا وجود دارد که می تواند خوشبختی او را تضمین نموده ومشکلات را از سر راهش بردارد.هرگاه شکست این مکاتب بشر ساخته بیشتر آشکار شود، این امید ژرف، اصالت وروشنایی بیشتری پیدا می کند».

9.مژده ی به ظهورمهدی علیه السلام در تورا ت و انجیل واقعی

پیروان هرمکتب آسمانی، به کتاب آسمانی خویش عشق می ورزندو باورها و ایمان خویش را بر مبنای آن پایه ریزی می کنند و نقش مهمی دراخلاق و رفتار آنان در برنامه ی زندگی ایفا می کند. درکتاب های آسمانی و تورات وانجیل واقعی که تحریفی درآن صورت نگرفته، امام مهدی علیه السلام آن کتاب ها را برمسیحیان و یهودیان و پیروانشان عرضه می دارد که بشارت ظهورامام مهدی علیه السلام درآن مطرح است.واین مساله عامل مهمی درگرایش پیروان کتاب های آسمانی به اسلام خواهدبود. امام باقرعلیه السلام درروایتی به جابربن عبدالله انصاری چنین می فرماید: «وَ إِنَّمَا سُمِّی الْمَهْدِی مَهْدِیاً لِأَنَّهُ یهْدَی إِلَی أَمْرٍ خَفِی وَ یسْتَخْرِجُ التَّوْرَاةَ وَ سَائِرَ کتُبِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ غَارٍ بِأَنْطَاکیةَ وَ یحْکمُ بَینَ أَهْلِ التَّوْرَاةِ بِالتَّوْرَاةِ وَ بَینَ أَهْلِ الْإِنْجِیلِ بِالْإِنْجِیلِ وَ بَینَ أَهْلِ الزَّبُورِ بِالزَّبُورِ وَ بَینِ أَهْلِ الْقُرْآنِ بِالْقُرْآن...» مهدی را از آن رومهدی (هدایت شده ) نامیده اند که به چیزی پنهان راه می یابد. او تورات و سایر کتب الهی آسمانی را ازغاری در انطاکیه بیرون می آورد و در میان اهل تورات (یهودیان) با تورات، و میان اهل انجیل (مسیحیان) با انجیل و در میان پیروان زبور با زبور، و برای اهل قرآن(مسلمانان )با قرآن قضاوت می کند. قضاوت حکیمانه ی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برمبنای عدالت وبراساس تورات وانجیل، زمینه سازگرایش اهل کتاب به اسلام است. استخراج تورات وانجیل واقعی توسط امام مهدی علیه السلام و احتجاج حضرت با یهودیان ومسیحیان یکی دیگر از عوامل گرایش غیرمسلمین به حضرت است.

دراستخراج تورت وانجیل واقعی و بدون تحریف درسرزمین انطاکیه امام باقر علیه السلاممی فرماید: «إنّما سمّی المهدی؛ لأنّه یهدی لأمر قد خفی، و یستخرج التوراة و الإنجیل من أرض یقال لها: أنطاکیة» او مهدی علیه السلام نامیده شد برای اینکه به امر نهان، هدایت می شود وتورات وانجیل را از زمینی که به آن انطاکیه گفته می شود بیرون می آورد. امام صادق علیه السلامدرتفسیرآیه ی شریفه ی «الَّذینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی الَّذی یجِدُونَهُ مَکتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ» فرمود: «یجِدُونَهُ مَکتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ یعنی النبی صلی الله علیه و آله وسلم الوصی و القائم علیه السلام یأمرهم بالمعروف إذا قام و ینهاهم عن المنکر» آن رادرتورات و انجیل نوشته شده می یابند، یعنی نبی صلی الله علیه و آله وسلم و وصی و قائم علیه السلام را.

امام مهدی علیه السلام وقتی تورات و انجیل اصیل را به پیروان آن مکتب ها معرفی می کند، حقانیت اسلام برای آنان آشکارمی شود، و بسیاری ازآن پیرو مکتب اسلام می شوند.

10.معجزات امام مهدی علیه السلام

استفاده از معجزه، یکی ازروشهایی است که می تواند زمینه هدایت را فراهم کند. و انبیاء و اوصیاء الهی درطول تاریخ برای اثبات حقانیت خویش از آن بهره برده اند. امام مهدی علیه السلام هم برای اثبات حقانیت خود و دین اسلام و اتمام حجت بر دشمنان اسلام ازمعجزه استفاده می کند وبسترمناسبی رابرای گرایش غیرمسلمین به دین اسلام فراهم خواهدکرد. امام صادق علیه السلام می فرماید: «ما من معجزة من معجزات الأنبیاء و الأوصیاء إلا و یظهر اللّه تبارک و تعالی مثلها فی ید قائمنا لإتمام الحجة علی الأعداء» هیچ معجزه ای از معجزات انبیا و اوصیا نیست مگر اینکه به دلیل تمام شدن حج...، خداوند مانند آن را به دست قائم ما،ظاهر خواهد کرد.

11.ویژگی های دین اسلام و کتاب آسمانی قرآن

ویژگی های شخص، آیین ویاهرچیزدیگری، نقش مهمی در معرفی وگرایش ویاعدم گرایش به آن را برای دیگران دربر دارد. ویژگی های منحصربه فرد امام مهدی علیه السلام و دین اسلام، باعث می شود گروه بسیاری از غیرمسلمین به آن گرایش پیدا کنند. باتوجه به تبلیغات کاملا موثر و دقیق و منطقی امام مهدی علیه السلام، زوایا و ابعاد مختلف اسلام برای مردم دنیا روشن می شود و مردم عالم پس ازشناخت اسلام به آن روی می آورند. دین اسلام یک دین فطری وجاودانه و منطبق برنیازهای معنوی ومادی انسان است وامام مهدی علیه السلام پس از بیان احکام و دستورات اسلام و قرآن، که پیش از او تحریف و بدعت و تفسیر به رای ها چهره ی آن را دگرگون کرده بود، زمینه ای رافراهم می کند که بسیاری از مردم جهان به دین اسلام و قرآن گرایش پیدا می کنند و مسلمان می شوند.

دشمنان ومخالفان امام مهدی علیه السلام

در ابتدای مقاله شواهد و قرائنی را آوردیم که اکثریت غیرمسلمان و مسیحیان و یهودیان به دین اسلام گرایش پیدامی کنند ومسلمان می شوند. ولی علی رغم این همه دلائل آشکار و ظهور حق عده ای از آن ها به دین خود باقی می مانند و به دشمنی با حضرت برمی خیزند، که در این قسمت ازبحث آن موارد را ذکر می کنیم.

1.مشرکان

ازدشمنان و مخالفان حکومت امام مهدی علیه السلام،مشرکان هستند، که براساس آیات و روایات شرک از خطرناک ترین مفاسد است که حیات معنوی انسان ها را از بین می برد. انسان که اشرف مخلوقات است دارای دو بعد مادی و معنوی است و براساس تعالیم بلند اسلام واقعیت انسان همان بعد معنوی وروح اوست.  همانطورکه حیات جسمی و مادی انسان مهم است و اسلام برای آن احترام زیادی قائل است، به حیات معنوی او اهمیت بیشتری می دهد، لذا به خطرانداختن آن جرمش سنگین تروگناهش بیشتراست. قرآن مجید از سلب این نوع حیات تعبیر به فتنه می کندو آن را به مراتب بزرگترو بدتر از قتل می داندکه مربوط به حیات مادی است. خداوند درمورد خطرفتنه می فرماید: «وَ اقْتُلُوهُمْ حَیثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیثُ أَخْرَجُوکمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ» و هر کجا بر ایشان دست یافتید آنان را بکشید، و همان گونه که شما را بیرون راندند، آنان را بیرون برانید، [چرا که ] فتنه [شرک ] از قتل بدتر است. مرحوم طبرسی می گوید: مراد از فتنه در این آیه شرک به خدا و رسول اوست و شرک منجر به هلاکت می شود. و در این که چرا فتنه بدتر از قتل است، علامه طباطبائی می فرماید: «الفتنة أشد من القتل لأن فی القتل انقطاع الحیاة الدنیا، و فی الفتنة انقطاع الحیاتین و انهدام الدارین» فتنه بدتر از کشتن است، چون کشتن تنها انسان را از زندگی دنیا محروم می کند، ولی فتنه مایه محرومیت از زندگی دنیا و آخرت و انهدام هر دو نشاه است. درجای دیگرمی فرماید: «وَ الْفِتْنَةُ أَکبَرُ مِنَ الْقَتْل » و فتنه [شرک وکفر] از کشتار بزرگتر است. ابن عربی می گوید: مراد از فتنه شرک و کفراست. و برخی مانند مرحوم طبرسی آن را به معنای فساد و فتنه انگیزی دردین می داند. براین اساس فتنه عبارت است ازسلب حیات معنوی و اعتقادات دینی مردم و یکی از برجسته ترین مصداق های فتنه، ترویج اندیشه های انحرافی و تبلیغ زشتی ها و مفاسد اخلاقی و اجتماعی است. از این رو مبارزه با فتنه بسی سخت تر و بایسته تر و مفیدتر می باشد.

بنابراین؛ شرک و کفر نه مجازاست و نه قابل عفو و بخشایش است. مشرک درحکومت امام مهدی علیه السلام حیات معنوی افراد را به خطر می اندازد لذا هیچ جایگاهی درحکومت حضرت ندارد. در روایتی علقمه بن محمد حضرمی از امام باقر علیه السلام نقل می کند که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم پس ازاتمام مراسم درخطبه ی غدیر فرمود: «...مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّی نَبِی وَ عَلِی وَصِیی أَلَا إِنَّ خَاتَمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِی أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَی الدِّینِ- أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِینَ أَلَا إِنَّهُ فَاتِحُ الْحُصُونِ وَ هَادِمُهَا أَلَا إِنَّهُ قَاتِلُ کلِّ قَبِیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْک...» ای مردم من نبی وعلی وصی است. آگاه باشید که آخرین امام ازما قائم امام مهدی علیه السلام است،آگاه باشیداوآشکارکننده ی دین است، آگاه باشیداوانتقام گیرنده ازظالمین است، آگاه باشیداو فتح کننده ی دژها ومنهدم کننده آن هاست، آگاه باشیداو کشنده ی هر قبیله وگروه مشرک است. بر اساس ظاهر این روایت، امام مهدی علیه السلام مشرکان را به صرف مشرک بودن از بین می برد؛چرا که شرک نوعی فتنه است. امام مهدی علیه السلام و یارانش با مشرکان به شدت برخورد می کنند و زمین را از لوث وجودشان پاک می کنند.

2.کافران و منافقان

از دیگر دشمنان حکومت امام مهدی علیه السلام، کفار و منافقین هستند،که به جنگ با حضرت برمی خیزند. همان طورکه درصدراسلام، حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم، از آغاز دعوت علنی اسلام، با مخالفت تند و شدیدکفار و منافقین رو به رو بود و درگیری های حساس و سرنوشت سازی میان آنان روی داد، حضرت مهدی علیه السلام هم پس از ظهور با مخالفت عده ای از منافقین و کفار که نمی خواهند حق را بپذیرند و به حکومت حضرت گردن نهند، مواجه می شود و با آنان به شدت برخورد می کند.

الف. دشمنی کافران

امام مهدی علیه السلام همانندجدش رسول خداصلی الله علیه و آله وسلم با مسلمین ومومنین مهربان و بر کفارسخت گیراست خداوند در بیان ویژگی های پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُم » محمّد صلی الله علیه و آله وسلم پیامبر خداست و کسانی که با اویند، بر کافران، سختگیر [و] با همدیگر مهربانند. آیت الله جوادی آملی درذیل این آیه می فرماید:

«حضرت ختمی امامت امام مهدی علیه السلام نیزمانند حضرت ختمی نبوت مظهر هرسه اسم خداست چون مظهراسم اعظم است که جامع همه ی اسما است. اول آنکه مظهررحمت مطلق الهی است:«إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِین» دوم آنکه مظهررحمت خاص خداست:«بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیم» و سوم آنکه مظهر غضب خداست:«أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ» امام مهدی علیه السلام نیزهمین سه ویژگی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم را داشته و در عصرحکومت جهانی خودآن ها را پیاده خواهد فرمود. بنابراین آن حضرت آئینه ی کامل مهر و قهر الهی در ابعادسه گانه ی مزبور است». برخی کفار نیز، که ادعای سرکردگی مردم جهان را داشته و نهضت آزادی بخش مهدی را مانع منافع ناروای خود می بینند، در برابر حضرت صف آرایی می کنند. آنان، برای جلوگیری از مسلمان شدن مستضعفان و حاکمیت محرومان، نیرو تهیه کرده و با سپاهیان امام درگیر می شوند. ابوبصیرروایتی را ازامام صادق علیه السلام درتفسیرآیه ی شریفه «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِکون» نقل می کند که حضرت می فرماید:«وَ اللَّهِ مَا نَزَلَ تَأْوِیلُهَا بَعْدُ وَ لَا ینْزِلُ تَأْوِیلُهَا حَتَّی یخْرُجَ الْقَائِمُ علیه السلام فَإِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ علیه السلام لَمْ یبْقَ کافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَ لَا مُشْرِک بِالْإِمَامِ إِلَّا کرِهَ خُرُوجَهُ حَتَّی أَنْ لَوْ کانَ کافِراً أَوْ مُشْرِکاً فِی بَطْنِ صَخْرَةٍ لَقَالَتْ یا مُؤْمِنُ فِی بَطْنِی کافِرٌ فَاکسِرْنِی وَ اقْتُلْه » به خداقسم! تاویل این آیه هنوزفرانرسیده وفرا نخواهدرسید تا آن که قائم علیه السلام قیام کند.هرگاه اوقیام کند،هیچ کافری که کفربه خدای بزرگ بورزد وهیچ مشرکی که به امام، شرک داشته باشد،باقی نمی ماند،مگراین که ازقیام حضرت ناخرسند است،تا آن جا که اگرکافریا مشرکی دردل سنگی پنهان باشد،سنگ وصخره به صدا درمی آید ومی گوید: ای مومن دربطن من کافری است؛ مرابشکن واورابه قتل برسان. با توجه به این که شرک نوعی خودکشی معنوی و فساد و فتنه انگیزی در دین است مشرکین جایگاهی در حکومت امام مهدی علیه السلام ندارند ولی اهل کتاب اگرقصد اخلال و افساد نداشته باشند می توانند درکنارمسلمانان زندگی کنند.

ب. دشمنی منافقان

برخی ازمنافقان که اعتقادی به حکومت حضرتو امامت او ندارند از مخالفان شمرده می شوند. ابوحمزه ی ثمالی ازامام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمود: «...و لَوْ قَدْ قَامَ الْقَائِمُ علیه السلام مَا احْتَاجَ إِلَی مُسَاءَلَتِکمْ عَنْ ذَلِک وَ لَأَقَامَ فِی کثِیرٍ مِنْکمْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ حَدَّ اللَّهِ» هنگامی که حضرت قائم قیام عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند. نیازی ندارد که از شما درخواست یاری کند و نسبت به بسیاری از شما منافقان، حدّ خدا را جاری می کند. دراین روایت منافقان جزء مخالفان امام علیه السلام معرفی شده اند،که حدود الهی توسط حضرت درحق آنان اجرامی شود.و این موضوع از اولیات و لوازم حکومت الهی است. درتفسیرآیه ی شریفه ی «لَوْ تَزَیلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذینَ کفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلیماً » اگر [کافر و مؤمن] از هم متمایز می شدند، قطعاً کافران را به عذاب دردناکی معذّب می داشتیم.امام صادق علیه السلام فرمود: «إِنَّهُ کانَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَدَائِعُ مُؤْمِنُونَ فِی أَصْلَابِ قَوْمٍ کافِرِینَ وَ مُنَافِقِینَ فَلَمْ یکنْ عَلِی علیه السلام لِیقْتُلَ الْآبَاءَ حَتَّی یخْرُجَ الْوَدَائِعُ فَلَمَّا خَرَجَتِ الْوَدَائِعُ ظَهَرَ عَلَی مَنْ ظَهَرَ فَقَاتَلَهُ وَ کذَلِک قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیتِ لَنْ یظْهَرَ أَبَداً حَتَّی تَظْهَرَ وَدَائِعُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا ظَهَرَتْ ظَهَرَ عَلَی مَنْ یظْهَرُ فَقَتَلَه » خداوند متعال، درصلب کافران و منافقان، امانت هایی ازمومنان دارد. وعلی علیه السلامپدران را نمی کشت تا آن که آن امانت ها خارج شوند و چون آن امانت ها خارج شدند برآن ها غلبه کرد و با ایشان جنگید و همین طورحضرت قائم ما اهل بیت ظهورنمی کند، مگرآن که آن امانت ها را خداوند از صلب آنان بیرون آورد(و آن مومنان متولدشوند). و چون آنها ظاهر شدند بر آنان (کافران ومنافقان) که بایست غلبه می کند و آنان را نابود می سازد.در طول تاریخ اسلام، افرادی از منافقان، با سوء استفاده از آزادی های اسلامی، واردجمع مسلمانان شده و با تظاهر دروغین به احکام وقوانین اسلام، از امکانات جامعه مسلمانان، استفاده کرده اند. مصالح اسلام، ایجاب می کرد پیامبر و ائمه، با آنان مدارا کنند و از خباثت باطن آنان، کسی رامطلع نسازند. در حکومت مهدی نیز، این گونه افراد در صدد نفوذ در حکومت و جامعه اسلامی بر می آیند. منافقان درحکومت حضرت، تا سطح تصاحب مقامات عالی حکومت پیش می روند، ولی مدیریت و قدرت امام جایی برای دست اندازی منافقان باقی نمی گذارد و توسط امام شدیدا پاکسازی می شوند. منافقین درحکومت امام مهدی علیه السلام، با پخش شایعه و همکاری با مخالفان امام، آشکارا به دشمنی با حضرت بر می خیزند و درمناطق مرزی با دشمنان خارجی همدست می شوند و حضرت درجنگ با منافقان، آنان را به قتل می رساند.

امام باقرعلیه السلام می فرماید: «یدْخُلُ الْکوفَةَ فَیقْتُلُ بِهَا کلَّ مُنَافِقٍ مُرْتَابٍ وَ یهْدِمُ قُصُورَهَا وَ یقْتُلُ مُقَاتِلِیهَا حَتَّی یرْضَی اللَّهُ عَزَّ وَ عَلا» امام مهدی علیه السلام واردکوفه می شود و همه ی منافقان را (که به امامت حضرت عقیده ندارند) ازبین می برد و قصرها و بناهای آنان رامنهدم می کند و با جنگجویان آنان می جنگد وآن قدر از آنان می کشد تاخداوند خشنودگردد.این روایات بیان می کند که منافقین اگر بخواهند در مقابل حضرت ایستادگی کنند و درصدد توطئه و اخلال در نظام اسلامی باشند، به شدت با آنها برخورد خواهد شد.

3.مستکبران ومفسدان

مستکبران ومفسدان وکسانی که حاکمیت اسلام را نپذیرند،از دشمنان حکومت امام مهدی علیه السلام شمرده می شوند و از بین می روند. درروایتی، یزید بن هشام جوالیقی ازامام صادق علیه السلام چنین نقل می کند: «لَا یأْتُونَ عَلَی أَهْلِ دِینٍ إِلَّا دَعَوْهُمْ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی الْإِسْلَامِ وَ إِلَی الْإِقْرَارِ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وسلم وَ مَنْ لَمْ یقِرَّ بِالْإِسْلَامِ وَ لَمْ یسْلِمْ قَتَلُوهُ حَتَّی لَا یبْقَی بَینَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَا دُونَ الْجَبَلِ أَحَدٌ إِلَّا أَقَر» اصحاب امام مهدی علیه السلام برپیروان هردینی واردمی شوند،آنان رابه خداوبه اسلام واقراربه رسالت محمد صلی الله علیه و آله وسلم دعوت می کنند وکسانی را که اسلام نمی آورند، به قتل می رسانند؛به گونه ای که بین مشرق ومغرب وبین کوه ها کسی نمی ماند مگراین که به اسلام اقرارکند. دراین روایت، مراد از دعوت به خدا، اسلام وپیامبر،دعوت به حاکمیت این سه مورد است و مراداز«لم یسلم»کسی خواهد بودکه تسلیم حکومت امام مهدی علیه السلام نمی شود.این توجیه از آن جا تقویت می گردد که اصولا آغاز نهضت امام مهدی علیه السلام با شکستن حاکمیت حاکمان فاسد، ظالم وغیرالهی همراه است که این کار، موضع گیری بدنه ی حکومت و ملت ناآگاه با آن حضرت را موجب می شود. محی الدین عربی درباره ظهورمهدی موعود چنین می نویسد: «یضع الجزیة و یدعو إلی الله بالسیف فمن أبی قتل و من نازعه خذل یظهر من الدین ما هو الدین علیه فی نفسه ما لو کان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم لحکم به یرفع المذاهب من الأرض فلا یبقی إلا الدین الخالص » حضرت مهدی علیه السلام جزیه رابرمی داردوباشمشیربه سوی خدا دعوت می کند. پس هرکس نپذیرفت، کشته می شود و هرکس در این باره با او منازعه کرد، خوار می گردد. از دین، بخش های واقعی آن را که دین برآن استواراست، آشکارمی کند؛همان چیزهایی راکه اگررسول خدا بود، به آن حکم می کرد. مهدی مذاهب (غیراسلامی)را از روی زمین برمی داردتا آن جا که جز دین خالص، باقی نمی ماند. می توان روایات قتل رابه گونه ای تاویل یا توجیه کرد که بر اکراه دلالت نکند. ازجمله:

اختصاص قتل به مخالفان و معاندان:

از روایات می توان چنین برداشت کرد که مساله کشتار مربوط به کسانی است که در مقابل حکومت حضرت ایستادگی می کنند و به دنبال دشمنی با او هستند...درروایات دیگری، شواهدی یافت می شود مبنی براین که رفتارحضرت بر بردباری مذهبی و مدارا کردن با غیرمسلمین است همانطور که سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و امیرالمومنین علیه السلاماین را نشان می دهد. ابوبصیر ازامام صادق علیه السلام درباره وضعیت اهل کتاب درحکومت امام مهدی علیه السلام سوال می کند.امام علیه السلام می فرماید:«یسَالِمُهُمْ کمَا سَالَمَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وسلم وَ یؤَدُّونَ الْجِزْیةَ عَنْ یدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ...». با آنها ازدرمسالمت واردخواهد شد همانگونه که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با آنها سازش کرد.اهل ذمه به آن حضرت جزیه می پردازندو پرداخت جزیه به عنوان خضوع در برابر آئین اسلام و قرآن، و نشانه ای برای همزیستی مسالمت آمیز و قبول موقعیت یک اقلیت سالم و محترم در حکومت اسلامی است. اما وقتی ابوبصیر درباره ی دشمنان می پرسد،امام درجواب می فرماید: «لَا یا ا بَا مُحَمَّدٍ مَا لِمَنْ خَالَفَنَا فِی دَوْلَتِنَا مِنْ نَصِیبٍ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَلَّ لَنَا دِمَاءَهُمْ عِنْدَ قِیامِ قَائِمِنَا فَالْیوْمَ مُحَرَّمٌ عَلَینَا وَعَلَیکمْ ذَلِک فَلَا یغُرَّنَّک أَحَدٌ إِذَا قَامَ قَائِمُنَا انْتَقَمَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلَنَا أَجْمَعِین » نه ای ابا محمد(کنیه دیگر ابوبصیر) مخالفان در دولت ما نصیبی از حیات ندارند و خداوند، خون آنان را به هنگام قیام قائم ما، برما حلال کرده، اما امروز (درعصرحکومت ظالمان) خون آنان بر ما حرام است هیچ کس تو را نفریبد، آن گاه که قائم ما به پا خیزد، برای خدا و رسولش و برای ما (اهل بیت ) انتقام خواهد گرفت.

برخورد امام با مخالفان مذهبی

برخوردامام با مخالفان مذهبی دو وجه دارد: اول: مسالمت آمیزخواهد بود وآن، دربرابر کسانی است که به اسلام وحکومت امام عصرعلیه السلام احترام می گذارند وقصدهم زیستی مسالمت آمیزبا جامعه اسلامی را دارند. دوم: قاطعیت وشدت خواهد بودو آن درمقابل کسانی است که قصد توطئه، فساد و افساد وبراندازی حکومت امام مهدی علیه السلام رادارند.

4.اهل کتاب

برخی ازاهل کتاب که هدف آنان ایجاد فتنه و آشوب و مخالفت باحکومت حضرت است، ازدشمنان امام شناخته می شوند و از بین می روند. امام مهدی علیه السلام پس ازتبلیغ دین اسلام وبیان معارف دینی، اسلام را به اهل کتاب پیشنهاد می دهدو اکثر آنان به اسلام گرایش پیدا می کنند ومسلمان می شوندو هرکس این پیشنهاد را نپذیرفت و به مخالفت با حضرت برخاست به قتل می رسد. امام موسی کاظم علیه السلام درتفسیرآیه شریفه ی «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کرْهاً» می فرماید: «إِذَا خَرَجَ بِالْیهُودِ وَ النَّصَارَی وَ الصَّابِئِینَ وَ الزَّنَادِقَةِ وَ أَهْلِ الرِّدَّةِ وَ الْکفَّارِ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا فَعَرَضَ عَلَیهِمُ الْإِسْلَامَ فَمَنْ أَسْلَمَ طَوْعاً أَمَرَهُ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّکاةِ وَ مَا یؤْمَرُ بِهِ الْمُسْلِمُ وَ یجِبُ لِلَّهِ عَلَیهِ وَ مَنْ لَمْ یسْلِمْ ضَرَبَ عُنُقَهُ حَتَّی لَا یبْقَی فِی الْمَشَارِقِ وَ الْمَغَارِبِ أَحَدٌ إِلَّا وَحَّدَ اللَّهَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاک إِنَّ الْخَلْقَ أَکثَرُ مِنْ ذَلِک فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ أَمْراً قَلَّلَ الْکثِیرَ وَ کثَّرَ الْقَلِیل » امام مهدی علیه السلام چون بر یهود، نصاری، صابئان، ملحدان، مرتدان و کفار شرق و غرب زمین خروج کرد، اسلام را بر آنها عرضه می کند. پس کسی که از سر اختیار اسلام آورد، او را به نماز و زکات و واجبات الهی و آنچه که بر عهده مسلمان است دستور می دهد و کسی که اسلام نیاورد را گردن میزند. تا اینکه در شرق و غرب کسی نمی ماند، مگر اینکه به یگانگی خداوند معتقد باشد. راوی گوید: عرض کردم: فدایت شوم مردمان بیش از این هستند که بتوان آنها را کشت. حضرت فرمود: چون خداوند اراده فرماید زیاد را کم و کم را زیاد می کند. باید گفت: این سخت گیری در برابر افرادی است که به رغم دیدن معجزات فراوان و ارشادات و راهنمایی های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دست از لجاجت و دشمنی بر نمی دارند و برای جامعه ی دینی خطرناک هستند. ممکن است گفته شود این روایت و روایات مشابه مربوط به کسانی باشد که به حقانیت اسلام علم پیدا کنند، اما ازروی عناد و لجاجت نپذیرند.

توضیحی پیرامون روایت مذکور

در این روایت، قتل غیرمسلمانان مشروط به اسلام نیاوردن آنها شده و جمله شرطیه به خودی خود هیچ دلالتی بر تحقق شرط ندارد؛ لذا تحقق مشروط نیز قطعی نیست؛ ولی با توجه به علم امام به آینده، طبیعتاً اگر این شرط برآورده نمی شد و کسی نیز کشته نمی شد ـ یعنی همه مسلمان می شدند ـ امام جمله را به این شکل بیان نمی کرد؛ بلکه می فرمود همه مسلمان می شوند. بنابراین بیان مطلب به شکل قضیه شرطیه خالی از اشاره به وجود برخی از افرادی که اسلام را اختیار نکرده و کشته می شوند نیست. مؤید این مطلب فهم راوی حدیث است که او نیز از قضیه شرطیه تحقق شرط ـ عدم اسلام ـ و در نتیجه، تحقق مشروط- قتل ـ را فهمیده است. بنابراین دلالت روایت بر قتل برخی از اهل کتاب مسلم است، ولی با توجه به قراین و شواهد گذشته، بیشتر اهل کتاب اسلام آورده و گروه اندکی کشته میشوند. پرسش: از این روایت فهمیده می شود که امام مهدی علیه السلام در رویارویی با اهل کتاب، از حربه قتل و کشتار به گستردگی استفاده می کند و بسیاری از آنان را به قتل می رساند. پاسخ یکم: در این روایت، از شش گروه نام برده شده است: یهود، نصاری، صابئین، ملحدین، مرتدین و کفار و مدلول روایت قتل بسیاری از مجموعه این شش گروه است؛ نه کشته شدن بسیاری از یهود و نصارا. بنابراین اگر ما از شواهد و قراین دریافتیم که شیوه امام در رویارویی با اهل کتاب بر پایه مداراست، در نتیجه، سهم اهل کتاب از این کشتار گسترده اندک خواهد بود. دوم: «قتل کثیر» غیر از «قتل اکثر» است؛ ممکن است امام از یک مجموعه صد میلیون نفری 50 هزار معاند را به قتل برساند؛ ولی این گروه، بیشتر مجموعه صدمیلیونی نیستند. گرچه اگر بدون مقایسه در نظر گرفته شوند، گروه زیادی هستند، ولی با توجه به قراین، این گروه زیاد در مقایسه با جمعیت مجموعه اهل کتاب، درصد اندکی خواهند بود و قتل این تعداد از اهل کتاب به دلیل خصومتی که با حضرت دارند، بسیار طبیعی خواهد بود.

فتنه گران و اخلال گران از اهل کتاب

یکی ازگرو هایی که با امام مهدی علیه السلام مخالفت می کنند وبا حضرت می جنگند فتنه گران واخلال گران از اهل کتاب، درحکومت حضرت هستند.نبردامام با این دسته ازمخالفین، منطبق با موازین عقلی وشرعی است؛زیرا این دسته ازاهل کتاب،با آن همه ارشادها وراهنمایی ها که توسط امام ویارانش انجام می گیرد، نه تنها به عقاید باطل وتحریف شده ی خود اصرارمی ورزند،بلکه دربرابرحکومت جهانی حضرت به مخالفت برمی خیزند وبا توطئه واخلال درامرحکومت قصد براندازی دارند.بدون تردید این اقدام علیه حکومت اسلامی، مانع رشد،کمال، معنویت، عدالت، امنیت و... خواهدبود وحضرت به شدت باآن برخورد خواهد کرد. این اقدام همانند روشی است که رسول گرامی اسلام درجنگ با یهودیان بنی قریظه انجام داد،که آنان باپیامبراکرم پیمان شکنی کردندوبا توطئه ای که به همراه مشرکین علیه مسلمانان انجام دادند جنگ خندق را به راه انداختندو کعب بن اشرف ازمیان بنی قریظه به مکه رفت و با مشرکین معاهده بست. بنابراین درحکومت امام مهدی علیه السلام به صرف یهودی بودن و یا مسیحی بودن کسی به قتل نمی رسد، بلکه کسانی دشمن امام به حساب می آیند که علیه حکومت توطئه نمایند و قصد فتنه و آشوب داشته باشند. خداونددرموردفتنه ی کفار می فرماید: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکونَ فِتْنَةٌ وَ یکونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَی الظَّالِمین » با آنان بجنگید تا دیگر فتنه ای نباشد، و دین، مخصوص خدا شود. پس اگر دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست. نبرد با کفار، تاهنگامی است که آنان به دنبال فتنه و آشوب هستند ودرحکومت امام مهدیعلیه السلام هم، جنگ با کسانی است که اهل فتنه و اخلال درامرحکومت امام علیه السلامباشند، ولی کسانی که به دین سابق خویش باقی هستند و تعرضی نسبت به حکومت ندارند مخالف شمرده نمی شوند و می تواننددر سایه ی حکومت امام به طور مسالمت آمیزبا مسلمانان زندگی کنند. مراد از فتنه دراین آیه ی شریفه شرک است، که باید تا نابودی کامل آن با کفارجنگید. از زراره روایت شده که امام باقرعلیه السلام درتفسیرآیه فرمود: «لم یجی ء تأویل هذه الآیة، و لو قد قام قائمنا بعد، سیری من یدرکه ما یکون من تأویل هذه الآیة، و لیبلغن دین محمد صلی الله علیه و آله ما بلغ اللیل حتی لا یکون شرک علی ظهر الأرض کما قال الله تعالی» تاویل این آیه هنوز نیامده است و زمانی که قائم ما قیام نماید،کسانی که او رادرک کنند تاویل آیه را شاهد خواهند بود.دین حضرت محمدصلی الله علیه و آله وسلم می رسد تا به آن جا که تاریکی شب به آن جا می رسدتا این که شرکی بر روی زمین باقی نماند ابن کثیر دمشقی در تفسیرش در باره درگیری مسلمانان با یهود و این که این درگیری هر روز شدید و شدیدتر خواهد شد تا جایی که به پیروزی مسلمین و نابودی یهود منجر شود، در حدیثی از پیغمبر اکرم نقل کرده است که فرمود: «لا تقوم السّاعة حتّی یقاتل المسلمون الیهود، فیقتلهم المسلمون حتّی یختبئ الیهودی من وراء الحجر و الشجر فیقول الحجر ـ أو الشجر ـ: یا مسلم! یا عبدالله! هذا الیهودی من خلفی، فتعال فاقتله، إلاّ الغرقد، فإنّه شجر الیهود» قیامت بر پا نمی شود تا این که مسلمانان با یهود به مبارزه برخیزند و آنها را بکشند تا جایی که اگر یک نفر یهودی در پشت سنگ یا درختی پنهان شود، آن سنگ یا درخت ـ به قدرت خدای تعالی به زبان آمده ـ بگوید: ای مسلمان! ای بنده خدا! این که خود را پنهان کرده است یهودی است، بیا او را به قتل برسان. مگر درخت «غرقد» که درخت یهود است و از معرفی یهودی خودداری می کند.

این روایت هم با توجه به مجموع روایات، به قتل یهودیانی اشاره دارد که اهل فتنه وآشوبند، که مصداق بارز آن صهیونیست ها هستند نه مطلق یهودیان.

5.دجال و همفکرانش

برخی از یهودیان با همراهی کردن دجال آشکارا مخالفت ودشمنی خود را با امام مهدی علیه السلام اعلام می کنند و حضرت با آنان مبارزه می کند و آنان را از بین می برد. حضرت می فرماید: «فإذا هم بعیسی ابن مریم علیهما السلام، فیقام للصلاة فیقال له: تقدم یا روح اللّه، فیقول: لیتفضل إمامکم فلیصلّ بکم، فإذا صلوا صلاة الصبح خرجوا إلیه، فحین یراه الکذاب ینماث کما ینماث الملح فی الماء، فیقتله حتی إن الشجر و الحجر ینادی: یا روح اللّه هذا یهودی فلا یترک ممن کان یتبعه أحدا إلا قتله» یهودیانی که با دجال هستند،می گریزندوپنهان می شوند،ولی درخت ها وسنگ ها فریادبرمی آورند: ای روح الله!این یهودی است حضرت نیزآنان رامی کشدوکسی رابرجای نمی گذارد. این روایت دجال وهم فکرانش را می گوید که درمقابل امام مهدی علیه السلام قرار می گیرند واین افراد مسلما شایسته ی قتل هستند. امام علی علیه السلام درجریان فتنه ی دجال می فرماید: «و یخرج عیسی علیه السلام فیلتقی الدجال فیطعنه، فیذوب کما یذوب الرصاص و لا تقبل الأرض منهم أحدا، لا یزال الحجر و الشجر یقول: یا مؤمن تحتی کافر اقتله » عیسی علیه السلامخارج می شود و با دجال برخورد می کند و او را با نیزه می زند و مانند سرب ذوب می شود.زمین از یاران آنان، هیچ کس را قبول نمی کند. پیوسته سنگ و درخت می گوید: ای مومن! دربطن من کافری است؛ او را به قتل برسان! این روایت بیان می کند که حضرت عیسی علیه السلام با دجال برخوردی سخت دارد و مراد ازکشتن کفار، کفاری است که در سپاه دجال هستند، نه مطلق کفار.

6.سفیانی

ازدیگرمخالفان حکومت امام مهدی علیه السلام، سفیانی ولشکراوست. درروایتی که جابربن یزید جعفی نقل می کند: درابتدا، سفیانی به گفتگو با امام مهدی علیه السلام می نشیند وخودراتابع حضرت معرفی می کند وبیعت می کند،امایارانش اوراشماتت می کنند،واوپشیمان می شودونبرد با امام راآغازمی کند.ودریک نبرد سفیانی ویارانش به هلاکت می رسند. امام باقرعلیه السلاممی فرماید: «...ثُمَّ یصْبِحُونَ لِلْقَائِمِ علیه السلام بِالْحَرْبِ فَیقْتَتِلُونَ یوْمَهُمْ ذَلِک ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یمْنَحُ الْقَائِمَ وَ أَصْحَابَهُ أَکتَافَهُمْ فَیقْتُلُونَهُمْ حَتَّی یفْنُوهُمْ حَتَّی إِنَّ الرَّجُلَ یخْتَفِی فِی الشَّجَرَةِ وَ الْحَجَرَةِ فَتَقُولُ الشَّجَرَةُ وَ الْحَجَرَةُ یا مُؤْمِنُ هَذَا رَجُلٌ کافِرٌ فَاقْتُلْهُ فَیقْتُلُهُ...» سفیانی ویارانش صبح،دوباره نبردبا قائم علیه السلام راآغازمی کنند وتمام روزرا می جنگند تا آن که خداوند غلبه ی برآنان رانصیب قائم علیه السلام واصحابش می کند. اصحاب قائم علیه السلام، یاران سفیانی را به قتل می رسانندوهمگی رانابود می سازند،به گونه ای که چون مردی ازیاران سفیانی (درون)درخت یا (زیر) سنگی پنهان شود،درخت وسنگ به صدادرآمده، می گویند:ای مومن، این مردی کافراست؛ اورابکش ومومن(یکی ازسپاهیان قائم علیه السلام ) اورامی کشد. دنیای کفر، با دستاویز قرار دادن کیش نصرانیت، با امام درگیر می شوند و به دشمنان امام، کمک می رسانند و به هنگام شکست، بدیشان پناه می دهند. از برخی از روایات استفاده می شود، سفیانی، مهم ترین مخالف امام نیز، صلیب در گردن دارد. ازبشربن غالب به صورت مرسل روایت شده که گفت: «یقْبِلُ السُّفْیانِی مِنْ بِلَادِ الرُّومِ مُنْتَصِراً فِی عُنُقِهِ صَلِیبٌ وَ هُوَ صَاحِبُ الْقَوْمِ» سفیانی درحالی که نصرانی شده، صلیب برگردن،ازسرزمین رومیان می آید.او رئیس گروه است. صاحب کتاب «عصر ظهور» درذیل این روایت می گوید: «سفیانی دراصل مسلمان بوده، سپس مسیحی شده و ازسرزمین غرب وارد شام گشته و حرکت خود را آغازمی کند. خط و مشی سیاسی او به غرب و یهودیان گرایش دارد و با حضرت که دشمن غربی هاست به نبرد می پردازد»

نتیجه

ازمجموع آیات وروایات بدست می آیدکه مشرکین با توجه به ضرر بزرگی که برای جامعه ی بشری دارند درحکومت حضرت هیچ جایگاهی ندارند.و دراین بین دیگران با ادله وشواهدی که در فصل چهارم رساله ذکر شد، به شرط این که حاکمیت اسلام رابپذیرند و قصد اخلال نداشته باشند می توانند درحکومت حضرت حضور داشته باشند. برخی از روایت هایی که ذکر شد، قتل کفار را به صورت مطلق بیان می کرد و در مقابل روایت های دیگری وجود داشت که اشاره به قتل گروه خاصی ازآنان داشت، که روایات مطلق به سبب روایات مقیید، تقیید زده می شود و دلالت آن ها محدود می شود. بنابراین؛ روایات قتل، مربوط به کسانی است که درمقابل امام و یارانش صف آرایی می کنند و قصداخلال و براندازی دارند و هم چنین کسانی که در پیروی ازدجال و سفیانی درمقابل لشکرامام مهدی علیه السلام قرارمی گیرند. درجبهه ی دیگرکسانی که حاکمیت اسلام را پذیرفته اند، درپناه حکومت امام مهدی علیه السلام درصلح و امنیت درکنارمسلمانان زندگی می کنند.

فهرست منابع

1.قرآن کریم

2.ابن طاووس(م 664 ه ق)، الملاحم والفتن فی ظهو الغائب المنتظر عجل الله تعالی فرجه الشریف، ناشر: المکتبه العصریه.

3.ابن عربی، محیی الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، ناشر: دارصادر، 1405 ه ق،دوم.

4.ابن عربی، محیی الدین، تفسیرابن عربی، تحقیق:سمیرمصطفی رباب، بیروت، ناشر: داراحیاءالتراث العربی، 1422ه ق،اول.

5.ابن کثیردمشقی، اسماعیل بن عمرو(م قرن هشتم)، تفسیرالقرآن العظیم، مصحح: محمد حسین شمس الدین، بیروت، ناشر: دارالکتب العلمیه، 1419ه ق.

6.آقا جانی قناد، محمد رضا، حقوق اقلیت های دینی درعصر ظهور(مجموعه مقالات سومین همایش بین المللی دکترین مهدویت)، قم، ناشر: موسسه ی آینده ی روشن، 1386ه ش، اول.

7.آیتی، نصرت الله، عدالت مهدوی وادیان،، فصلنامه ی علمی- تخصصی انتظار موعود،1383ه ش، شماره 13.

8.آیتی، نصرت الله، اهل کتاب دردولت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، فصلنامه ی علمی- تخصصی انتظار موعود،1383ه ش، شماره 11-12.

9.بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیرالقرآن، تهران، ناشر: بنیاد بعثت، 1416 ه ق،اول.

10.جمعی ازنویسندگان، چشم به راه مهدی، قم، ناشر: موسسه ی بوستان کتاب قم، 1382 ه ش، سوم.

11.جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف موجود موعود، قم، ناشر: مرکز نشر اسراء، 1388 ه ش،چهارم.

12.حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، ناشر: موسسه ی آل البیت علیهم السلام، 1409 ه ق

13.حرعاملی، محمدبن حسن، اثبات الهداه، بامقدمه ی آیت الله مرعشی نجفی، بیروت، ناشر:موسسه ی الاعلمی،1422ه ق،اول.

14.راشدی، لطیف، درسایه سار مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف (روز رهایی )، تهران، ناشر: انتشارات ارمغان طوبی، 1386ه ش، اول.

15.صدر، سید محمد، تاریخ پس ازظهور، ترجمه ی حسن سجادی پور، تهران، ناشر: موعود عصر علیه السلام، 1384 ه ش.

16.صدر، سید محمد صادق، موسوعه الامام المهدی علیه السلام( تاریخ مابعدالظهور)، قم، المطبعه کیمیا، 1383 ه ش.

17.صدوق (بابویه ی قمی )، محمد بن علی، کمال الدین، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1395ه ق.

18.طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، ناشر: دفتر انتشارات اسلامی جامعه ی مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ه ق، پنجم.

19.طبرسی، فضل بن حسن، الاحتجاج،مشهد، ناشر:نشرالمرتضی، 1403 ه ق،اول.

20.طبرسی،فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق: با مقدمه محمد جواد بلاغی،تهران، ناشر: انتشارات ناصر خسرو، 1372 ه ش،سوم.

21.طبسی، نجم الدین، تا ظهور، پژوهشی جامع پیرامون آموزه ومباحث مهدویت، قم، ناشر: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، 1388 ه ش.

22.طوسی، ابوجعفرمحمدبن حسن، کتاب الغیبه، تحقیق: عبادالله تهرانی وعلی احمدناصح، قم، ناشر: موسسه المعارف الاسلامیه،1425ه ق،سوم.

23.طوسی، محمدبن حسن(م460ق)، تهذیب الاحکام، تهران،دارا لکتب الاسلامیه، 1365ه ش.

24.عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیرنورالثقلین، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، قم، ناشر: انتشارات اسماعیلیان، 1415 ه ق،چهارم.

25.عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، ناشر: چاپخانه ی علمیه،سال چاپ:1380ه ق

26.فاضل لنکرانی، محمدجواد، دین درعصرظهور، فصلنامه ی علمی – تخصصی انتظارموعود، شماره ی 2، 1380 ه ش، قم، مرکز تخصصی مهدویت.

27.فولادوند، محمدمهدی، ترجمه ی قرآن کریم، تهران، ناشر: دارالقرآن الکریم(دفترمطالعات تاریخ ومعارف اسلامی، 1415ه ق، اول.

28.قدردان قراملکی، محمد حسن، دکترین مهدویت وپلورالیسم، مجموعه آثار دومین همایش بین المللی دکترین مهدویت، موسسه ی آینده ی روشن(پژوهشکده ی مهدویت)، 1385 ه ش.

29.قرطبی، محمد ابن احمد، (671ق) التذکره فی احوال الموتی وامورا لآخره، بیروت، ناشر: المکتبه العصریه، 1423ه ق.

30.القمی، ابی الحسن علی بن ابراهیم، تفسیرالقمی، تحقیق: سیدطیب موسوی جزایری، قم، ناشر: دارالکتب، 1367 ه ش،چهارم.

31.القندوزی الحنفی، سلیمان بن ابراهیم (م 1294ه ق )، ینابیع الموده، قم، ناشر: انتشارات الشریف الرضی، 1417 ه ق.

32.کارگر، رحیم، فروغ حق، مصاف حق وباطل ازنهضت حسینی تا انقلاب مهدوی، تهران، ناشر: موسسه ی نشرشهر، 1387ه ش.

33.کارگر، رحیم، آینده ی جهان(دولت وسیاست دراندیشه ی مهدویت)، تهران،بنیادفرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، 1383ه ش، اول.

34.کلینی رازی، محمدبن یعقوب(م 329ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ه ش.

35.کورانی، علی، عصرظهور، ترجمه ی مهدی حقی، تهران، ناشر: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1388ه ش،پانزدهم.

36.کورانی، علی، معجم احادیث الامام المهدی علیه السلام، قم، تالیف ونشر: موسسه المعارف الاسلامیه- مسجد جمکران المقدس، 1428ه ق.

37.مجلسی، محمد باقر،(م 1111ه ق) مرآه العقول، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، ناشر:دارالکتب الاسلامیه، 1404ه ق،دوم.

38.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، بیروت، موسسه ی الوفاء، 1403ه ق.

39.مرتضوی، سیدمحمد، حقوق اجتماعی وسیاسی دراسلام، مشهد،نشر:یوسف فاطمه سلام الله علیها، 1387 ه ش، اول.

40.مرعشی، قاضی نورالله(م 1019 ه ق )، احقاق الحق وازهاق الباطل، قم، ناشر: مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، 1409 ه ق.

 41.نعمانی، محمدبن ابراهیم(م قرن چهارم)، الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق، 1397ه ق.

 

 

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان