به اعتقاد کاتارینا این رمان در اصل یک رمان زوجی نبود اما سرآغاز یک سبک
داستانسرایی در ادبیات جهانی شد که به خلق رمانهایی چون «مادام بواری»
فلوبر، «آنا کارنینا»ی تولستوی و «اِفی بریستِ» فونتانه انجامید.
به گزارش شرق، «ظاهرا فعالیتهای مستمر مولف در حوزه فیزیک، وی را به نگارش این عنوان نادر ترغیب کرده است. چهبسا او درک کرده که انسان در علوم طبیعی اغلب از تشابهات اخلاقی عاریه میگیرد تا به این وسیله به مقولاتی ورای قلمرو ذات آدمی راه یابد؛ و لذا نویسنده نیز در یک مورد اخلاقی قصد داشته یک تشابه شیمیایی را به سرچشمه فکری آن مرتبط کند، چراکه درنهایت تنها پهنه یک طبیعت گسترده است، و از قلمرو شاداب و رها از خِرَد، آثار ظلمانی و پرشورِ ضرورت، بیوقفه امتداد مییابند و توسط دستی والاتر، و چهبسا نه در این زندگی رو به زوال میگذارند.»
این متنی است که خود گوته پیش از انتشار رمان «خویشاوندیهای اختیاری» برای روزنامه فرستاده بود. چنانکه در مقدمه ترجمه فارسی این اثر بهقلم پروفسور کاتارینا آمده است، این رمان که از جانب بسیاری از معاصران گوته اثری جنجالی خوانده شد، «در آفرینش رمانهای قرن نوزدهم و بیستم، حتا در آثاری که کلا در زمره رئالیسم محسوب میشوند، تاثیر بسزایی داشت.»
به اعتقاد کاتارینا این رمان در اصل یک رمان زوجی نبود اما سرآغاز یک سبک داستانسرایی در ادبیات جهانی شد که به خلق رمانهایی چون «مادام بواری» فلوبر، «آنا کارنینا»ی تولستوی و «اِفی بریستِ» فونتانه انجامید. گوته خود سالیان بعد از نوشتن این رمان خطاب به دوستی گفته بود «در این رمان آنقدر مطلب نهفته است که هیچکس با خواندن یکباره آن قادر به درک کلیتش نیست.»
در رمان گوته هیچ رویدادی تشریح نمیشود که مورد تفسیر چهرههای رمان قرار نگرفته باشد، اما همان رویدادها توأم با روزمرگی سوءتفاهم تعبیری خطا به خود میگیرد. اشخاص در دریافت و درک متقابل دچار سوءتعبیر میشوند و هر صحنه داستان را با شبکهای از تعابیر عجین میکنند که سرانجام حتا مفسر رمان، یعنی مشاهدهگر این مشاهدات نیز به دام آن گرفتار میشود. «خواننده قدم به قدم چشم میگشاید: رفتار تعاملی ما مبتنی بر سوءتعبیرات و واکنشهای منتج از آن است. رنگوجلای بیرونی زندگی روزمره، که راوی با هر کلام بر آن تکیه دارد، در حالی که فرسایش روزمره به سستشدن نظم نمادین سرعت میبخشد، موجب تغییر سرنوشتها میشود و در هیئت دروغین اقبال خانگی به نمایش درمیآید.»
رمان «خویشاوندیهای اختیاری» در سال ١٧٨٥ منتشر شد درست همزمان با ترجمه یک مقاله علمی از آکادمی علوم اُپسالا به نویسندگی شیمیدان نامدار سوئدی، توربرن برگمن، بازمیگردد. عبارت «خویشاوندیهای اختیاری» در آن زمان بازآفرینی یک مفهوم لاتین و حاکی از انتساب و کشش دو ماده نسبت بههم است که آمادهاند، بدون در نظرگرفتن پیوندهای قبلیشان، یکدیگر را انتخاب کنند و درهم آمیخته شوند.»
گوته از این مفهوم علمی بهره میگیرد و آن را به سطح ارتباطات انسانی میکشاند. رمان «خویشاوندیهای اختیاری» گوته که با ترجمه سعید پیرمرادی در نشر چشمه منتشر شده است نوشتاری مفصل نیز درباره این اثر دارد که خانم پروفسور کاتارینا مُمزن بر ترجمه فارسی اثر گوته نوشته است