ماهان شبکه ایرانیان

تبیین نظریۀمهاجرت امام رضا (ع) و امامزادگان (ع) در راستای سنت الهی استبدال

به منظور تمهید مطالب، می بایست بر سه نکتۀ مبنایی عنایت داشت :

مقدمه

به منظور تمهید مطالب، می بایست بر سه نکتۀ مبنایی عنایت داشت :

١- در آموزه های وحیانی، جهان هستی دارای خداوندی یکتا (انبیاء. ٢٢)، مالک (آل عمران. ٢٦) و حکیم (بقره. ٢٠٩) است. براساس این مبنا، بیهوده بودن خلقت هستی بی معنا بوده (مؤمنون. ١١٥) و جهان، دارای اهداف مشخص و ماندگاری بوده (طباطبایی، ١٤١٧ق، ج١٥: ٧٣) و لازم است بنیان هستی بر نظام هدایت قرار بگیرد (طه. ٥٠) تا جهان هستی در مسیر تأمین اهداف خلقت باشد. انسان نیز هم از طریق تکوینی (روم. ٣٠) و هم تشریعی (حدید. ٢٥) از جانب خداوند، هدایت شده است. جریان هدایت در قالب معارف والای دین مبین اسلام توسط پیامبر(ص ) به عنوان آخرین پیامبر الهی(احزاب . ٤٠ ) کامل شد و توسط اهل بیت (ع) تا قیامت ادامه دارد (نک: علم الهدی، ١٤١٠ق، ج١: ١٧٩). ازجمله مهم ترین درخواست پیامبران الهی از انسان ها، یاری رساندن به جریان هدایت الهی (هود. ٣٠ ) که در قالب دین نمود یافته  بوده و ازجمله اوامر الهی، تبعیت از رهبران الهی است (نساء. ٥٩).

٢- در قرآن کریم به قوانین حاکم بر جهان هستی اشاره شده است که در راستای نظام هدایت هستی، زمینۀ پیروزی و سعادت (فتح. ٢٣) یا شکست و شقاوت (فاطر. ٤٣ ) افراد و جوامع را فراهم می آورد و از آنها به عنوان سنت های الهی یاد می شود. منظور از سنت، قوانین ثابت و اساسی در بعد تکوینی یا تشریعی است که هرگز در آن دگرگونی روی نمی دهد. به تعبیر دیگر، خداوند در عالم تکوین و تشریع، اصول و قوانینی دارد که همانند قوانین اساسی مرسوم میان مردم جهان، دستخوش دگرگونی و تغییر نمی شود، این قوانین هم بر اقوام گذشته حاکم بوده است و هم بر اقوام امروز و آینده حکومت خواهد کرد (مکارم شیرازی ، ١٣٧٤، ج١٧: ٤٣٥). از جمله سنت های الهی مورد اشارة قرآن کریم، سنت استبدال (محمد. ٣٨) بوده و درباره تبدیل و تغییر افرادی است که به عنوان ناصران رهبران الهی، اهتمام لازم در انجام وظایف مربوط را نداشتند.

٣- عوامل متعددی چون ظلم و ستم به شیعیان در حجاز و عراق، شکست نهضت های علویان در منطقه ، فشار عوامل حکومتی و مساعد بودن شرایط ایران و مهاجرت، زمینۀ مهاجرت امامزادگان (ع) را به ایران فراهم آورد (حاجیلو، ١٣٨٦: ١٦). به ویژه پذیرش ولایتعهدی توسط امام رضا (ع) و حضور در خراسان ، باعث شد تعداد قابل توجهی از امامزادگان (ع) به ایران مهاجرت کنند (ابومخنف ، ١٣٠٢: ١٠٠-٩٦).

البته مقابله با مأموران حکومتی و تلاش برای در امان ماندن از تعرض ایشان، موجب پراکندگی امامزادگان (ع) درسراسر ایران شد که قبور مطهر ایشان درسراسر ایران ، ملجأ جویندگان حقیقت است. نوشتار حاضر به دنبال کشف رابطۀ سه نکتۀ مذکور بوده و درصدد یافتن پاسخ برای چیستی نظریۀ «مهاجرت امام رضا و امامزادگان (ع) در راستای سنت الهی استبدال » است. تتبع در کتاب ها و مقاله های مرتبط ، نشان می دهد تا کنون، اثری با این نگرش و نگارش به طبع نرسیده است.

تبیین نظریۀ مورد بحث

نگارندگان بر اساس شواهد قرآنی ، روایی و تاریخی معتقدند خداوند متعال بر اساس سنت استبدال ، پس از ناسپاسی و عدم اهتمام لازم مسلمانان سایر نقاط اسلامی به ویژه مردم حجاز و عراق در یاری رساندن به دین و رهبران الهی ، این نقش محوری را بر عهدة پیروان مکتب اهل بیت (ع) در ایران قرار داده و مهاجرت امام رضا (ع) و فرزندان و نوادگان امامان (ع) به ایران ازجمله مهم ترین دلایل استمرار توفیق نصرت دین الهی برای ایرانیان است و پراکندگی قبور مطهر امامزادگان (ع) در سراسر ایران نیز تأییدی بر آن مدعاست. در ادامه، ضمن تعریف سنت استبدال، شواهدقرآنی، روایی وتاریخی نظریۀمذکورارائه می شود:

١. سنت استبدال

تدبر در آموزه های قرآنی بیانگر آن است که دین خدا به فرد یا گروهی وابسته و مدیون نیست و اگر گروهی از روی غرور و خودخواهی، دین را در انحصار خود قرار دهند و چنین پندارند که اگر آنها از دین برگردند، دین خدا از بین می رود، باید بدانند خداوند، اقوام دیگری را می آورد که آنها به مراتب، قوی تر و مؤمن تر از ایشان خواهند بود (جعفری ، ١٣٧٧، ج٣: ١٨٥).

رسالت آسمانی که پیامبران به دنبال تحقق آن هستند، تحت سیطرة اقبال و ادبار امت ها نیست و اگر امت ها به دین و رهبران الهی خیانت کنند، در مسیر حق و عدالت گام برندارند و در مبارزه با باطل، سستی نشان دهند، خداوند، امت دیگری را جایگزین آنها می کند تا رسالت الهی را تعقیب و دین خدا را یاری کنند (سلیمانی ، ١٣٨٩: ٩٨-٩٧). بدین رو، چنانچه جامعه ای به عزت ظاهری و تمدن دست یابد، اما دین و رهبران الهی را یاری و نصرت نرساند، این تمدن و قدرت از آنها سلب و به دست قوم دیگری سپرده می شود تا در نهایت، جامعه ای وفادار به طاعت و نصرت شکل گیرد و این همان استبدال الهی است (نک: اراکی، ١٣٩٣، ج١: ٧٨).

عواملی چون «طرد خلیفۀ به حق رسول خدا(ص ) که از جانب خداوند منصوب شده »، «کوتاهی در جهاد»، «سهل انگاری در تطبیق دین در جامعه »، «رها کردن مبادی و ارزش های اخلاقی » و «انحراف از شریعت دین » در سنت استبدال الهی مؤثر است. جامعه ای که جایگزین جامعۀ قبل می شود نیز دارای شرایطی چون «تمسک به ولایت خلیفۀ الهی که به عنوان جانشین حضرت رسول (ص ) از جانب خداوند معرفی شده »، «جهاد در راه خدا » و «سعی و کوشش برای پیاده کردن اسلام در جامعه » خواهد بود (رضوانی، ١٣٨٦: ٢٦-٢٥).

٢. مبانی و شواهد قرآنی سنت استبدال

با نگرشی کلی به آموزه های قرآنی با محوریت واژة «بدل »، سه نکتۀ اساسی به دست می آید:

١- انسان به دلیل وسوسه های شیطان و هوای نفس، زمینه های لازم برای تبدیل طیبات به خباثت را دارد مانند قوم حضرت موسی (ع) (بقره. ١٠٨) که خداوند، انسان ها را از این امر برحذر داشته است (نساء. ٢)؛

٢- از تبدیل و تغییر در اوامر الهی با تعبیر ظلم یاد شده است (اعراف. ١٦٢). تأملی در معنای لغوی ظلم قرار گرفتن چیزی در غیر از جایی که مخصوص به اوست (راغب اصفهانی، ١٤١٢ق: ٥٣٧) نشان می دهد عدم تبعیت از دستور الهی باعث خدشه دار شدن نظم هستی می شود؛

٣- خداوند تأکید دارد نظام عادلانه ای که برای این جهان ترسیم کرده است، خدشه بردار نیست. دستور خود را با صداقت و عدالت به نهایت می رساند و هیچ کس نمی تواند کلمه های او را دگرگون سازد (انعام. ١١٥). چنانچه افرادی بخواهند با عدم تبعیت، این نظام را تغییر دهند، تغییر یافته و قوم دیگری جایگزین آنها خواهند شد (معارج. ٤١). می توان آموزه های قرآنی مرتبط با سنت استبدال را در دو بخش مبانی و شواهد قرآنی عرضه داشت:

مبانی قرآنی

مراد از مبانی قرآنی، آیاتی هستند که به رغم ارتباط غیرمستقیم با بحث استبدال ، به ارکانی

که در تعریف این سنت وجود دارد، اشاره دارند:

الف. عدم نیاز خداوند به عبادت شدن توسط انسان ها

آیات متعددی از  قرآن کریم بر این نکته تأکید دارند که خداوند به هیچ وجه به عبادت و اطاعت انسان ها، نیازی ندارد؛ به عنوان نمونه:  «یا أیها الناس أنتم الفقراء إلی الله و الله هو الغنی الحمید. إن یشأ یذهبکم و یأت بخلق جدید؛ ای مردم شما (همگی ) نیازمند به خدائید تنها خداوند است که بی نیاز و شایستۀ هرگونه حمد و ستایش است! اگر بخواهد شما را می برد و خلق جدیدی می آورد» (فاطر. ١٦ -١٥ ). بدین رو، همان طور که خداوند از معصیت انسان ها ضرری نمی کند، از اطاعتشان نیز بهره ای نمی برد (مغنیه، بی تا: ٥٧٤) و اگر بخواهد، انسان ها را از بین می برد تا قومی مطیع تر بیافریند (فیض کاشانی، ١٤١٥ق، ج٤: ٢٣٥).  البته این امر نه به دلیل احتیاج او به عبادت انسان ها، بلکه از این جهت است که در ذات خود حمید بوده و مقتضای حمید بودنش همین بس که خلقی باشد تا او به ایشان جود و بخشش کند و ایشان او را بستایند (طباطبایی، ١٤١٧ق، ج١٧: ٣٥ ). بنابراین خداوند، نیازی به انسان ها و عبادت ندارد و این انسان ها هستند که به او نیازمندند (مکارم شیرازی، ١٣٧٤، ج١٨: ٢٢٣).

ب. پیروزی حتمی دین الهی

بر اساس آموزه های قرآنی ، خداوند دین برگزیدة خود را بر سایر ادیان و مکتب ها پیروز می گرداند. به عنوان نمونه : ... و یأبی الله إلاأن یتم نوره ولو کره الکافرون. هو الذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون... ؛ ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند. او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همة آیین ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند! (توبه. 33-32)

منظور از هدایت، دلایل روشن و براهین آشکاری است که در آیین اسلام وجود دارد و منظور از دین حق ، همین آیینی بوده که اصول، فروع، تاریخ ، اسناد و نتیجه و برداشت آن نیز حق است و بدون شک، چنین آیینی باید سرانجام بر همۀ آیین ها پیروزشود (مکارم شیرازی، ١٣٧٤، ج ٣٧٠: ٧). حجت ها و معارف اسلامی منطبق با حق و حقیقت، موجب تفوق آن بر سایر ادیان است. البته با تلاش کافران در ممانعت از دستیابی انسان ها به معارف صحیح اسلامی، تفوق نهایی دین اسلام تاکنون محقق نشده است (نک : فخررازی، ١٤٢٠ق، ج١٦: ٣٣ )، اما این امر حتمی بوده و پیش از قیامت آشکار خواهد شد (میبدی، ١٣٧١، ج٤: ١١٩ ).

ج. تأکید بر نصرت دین الهی

از دیگر معارف قرآنی، تأکید بر یاری رساندن به دین الهی است. به عنوان نمونه: «یا أیها الذین آمنوا إن نصروا الله نصرکم و یبت أقدامکم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر (آیین ) خدا را یاری کنید، شما را یاری می کند و گام هایتان را استوار می دارد» (محمد. ٧).

تعبیر یاری کردن خدا، به وضوح به معنای یاری کردن آیین پیامبر(ص ) و تعلیم های اوست. بر این اساس ، در برخی از آیات قرآن، یاری کردن خدا و رسولش در کنار یکدیگر قرار داده شده است:  «... و نصرون الله و رسوله أولئک هم الصادون... ؛ (مهاجران ) خدا و رسولش را یاری می کنند و آنها راستگویانند! » (حشر. ٨).

منظور از «نصرت دادن به خدا» جهاد در راه خدا با هدف تأیید دین او و اعتلای کلمۀ حق است (طباطبایی، ١٤١٧ق، ج١٨: ٢٢٩).

با اینکه قدرت خداوند، بی پایان و قدرت آفریدگان در برابر او بسیار ناچیز است، ولی باز از تعبیر یاری کردن به خداوند بهره می گیرد تا اهمیت مسئلۀ جهاد و دفاع از آیین حق را روشن سازد و تعبیری از این باعظمت تر برای این موضوع پیدا نمی شود (مکارم شیرازی، ١٣٧٤، ج٢١: ٤٢٥).

البته این یاری و نصرت، دوطرفه بوده و خداوند وعده داده است پیامبران و پیروان ایشان را در دنیا و آخرت، یاری خواهد کرد:  «إنا لننصر رسلنا و الذین آمنوا فی الحیاة الدنیا و یوم یقول الأشهاد؛ ما به یقین، پیامبران خود و کسانی

را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و (در آخرت ) روزی که گواهان به پا می خیزند، یاری می دهیم! » (غافر. ٥١).

د. لزوم تبعیت از رهبران الهی

نصرت دین الهی تنها با تبعیت از رهبران الهی محقق می شود که بحث لزوم تبعیت نیز در آیات متعددی (به عنوان نمونه نک: آل عمران. ٣٢؛ مائده. ٩٢؛ أنفال. ٢٠ و محمد. ٣٣) اشاره شده است. به عنوان نمونه، یکی از آیات مرتبط بررسی می شود:  «یا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم... ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالأمر [اوصیای پیامبر] را! ... » (نساء. ٥٩).

اساس دین آسمانی اسلام، در ایمان به یگانگی آفریدگار و اطاعت و پیروی از رسول اکرم (ص ) و اولی الامر است (حسینی همدانی، ١٤٠٤ق، ج٤: ٩٢).

اولی الامر نیز باید کسانی باشند که امر آنها عین امر الهی باشد و از هرگونه کذب، اشتباه و سهو و نسیان، عصمت داشته باشند و از آنجا که مقام عصمت، امری باطنی بوده، پس لازم است رهبران دین الهی توسط خداوند معین شوند (طیب ، ١٣٧٨، ج٤: ١١٥).  خطاب آیۀ مذکور نیز در قالب امر و به معنای لزوم تبعیت از دستورهای خداوند و در راستای آن، دستورهای پیامبر(ص ) و جانشینان ایشان است (طوسی، بی تا، ج٣: ٢٣٦).

شواهد قرآنی سنت استبدال

منظور از شواهد قرآنی، آیاتی است که به طور مستقیم به این سنت اشاره داشته اند و می توان آنها را در دو بخش جایگزینی و عقوبت جامعۀ غیرمطیع (بعد تربیتی سلبی ) و تکریم جامعۀ جایگزین (بعد تربیتی ایجابی ) بیان کرد:

الف. جایگزینی و عقوبت جامعۀ غیرمطیع

آموزه های قرآنی علاوه بر تأکید بر نصرت دین الهی و لزوم تبعیت از رهبران الهی، بر این نکته تأکید می ورزد که نتیجۀ نافرمانی از دستورهای الهی، تغییر و تبدیل قوم نافرمان خواهد بود: «... الله الغنی و أنتم الفقراء و إن تتولوا یستبدل قوماً غیرکم ثمّ لایکونوا امثالکم ؛ ... خداوند بی نیاز است، شما همه نیازمندید و هر گاه سرپیچی کنید، خداوند گروه دیگری را جای شما می آورد، پس آنها مانند شما نخواهند بود» (محمد. ٣٨). در واقع، تمامی پیامبران الهی با تکذیب قوم خود مواجه شدند و اصرار بر تکذیب نیز موجب نابودی قوم نافرمان و جانشینی قومی طاهر و صالح شد(فخررازی، ١٤٢٠ق، ج٢٨: ٦٣). آیۀ مذکور نیز بر این نکته تأکید دارد که در صورت عدم تبعیت از دستورهای الهی که در این آیه پیرامون انفاق در راه خداست  خداوند قوم دیگری را جانشین قوم حاضر خواهد کرد که علاوه بر معرفت به آیین الهی، هیچ یک از حدود الهی را ضایع نمی سازند و در اجرای هر آنچه توسط خداوند به آنها امر شده، استوارند (قاسمی، ١٤١٨ق، ج٨: ٤٨٠).

بدین رو، اگر مؤمنان به اهمیت جایگاه خود پی نبرند و رسالت عظیمشان را نادیده بگیرند، خداوند قوم دیگری را برمی انگیزد و این رسالت عظیم را بر دوش آنها می افکند، قومی که در ایثار و فداکاری و بذل جان و مال و انفاق در راه خدا به مراتب از ایشان برتر و بالاتر باشند (مکارم شیرازی، ١٣٧٤، ج٢١: ٤٩٧).

از جمله نتایج اعراض از دستورهای خداوند و رسولش، عقوبت جامعۀ غیرمطیع و جایگزینی قومی است که از ایشان بهتر و فرمانبردارتر باشند (نک: طبرسی، ١٣٧٢، ج٩: ١٦٤). همچنین به عنوان نمونه ای دیگر، خداوند، مسلمانانی را که به دلیل وحشت از سپاه روم و با بهانه هایی چون گرمای هوا، بعد مسافت و قرار داشتن در فصل برداشت محصولات کشاورزی ، تمایلی به شرکت در غزوة تبوک نداشتند (مکارم شیرازی، ١٣٧٤، ج٧: ٤١٥)،

توبیخ و به تبدیل آنها و آوردن قومی فرمانبردار تهدید کرده است: «إلا تنفروا عذبکم عذاباً ألیماً و ستدل قوماً یرکم و لا تضروه شیئاً و الله علی کل شی ء قدیر؛ اگر (به سوی میدان جهاد) حرکت نکنید، شما را مجازات دردناکی می کند، گروه دیگری غیر از شما را به جای شما قرار می دهد و هیچ زیانی به او نمی رسانید و خداوند بر هر چیزی تواناست! » (توبه . ٣٩ ).

خداوند متعال در برابر توهم برخی از انسان ها که به علت قدرت و ثروت ظالمانه یا غفلت ، خود را پایدار دانسته یا آنکه به دلیل برخی از مشکلات ظاهری ، تغییر خود را دشوار می دانند، موضع گیری فرموده است :  «نحن خلقناهم و شددنا أسرهم و إذا شئنا بدلنا أمثالهم تبدیلا؛ ما آنها را آفریدیم، پیوندهای وجودشان را محکم کردیم و هر زمان بخواهیم جای آنان را به گروه دیگری می دهیم » (انسان . ٢٨ ).  آیه بر حاکمیت مطلق خداوند بر انسان تأکید دارد و تعبیر «أسر» اشاره به آن دارد که قدرت انسان نیز نشئت گرفته از قدرت خداست؛ پس قدرتی مستقل نیست که موجب شود توهم جاودانگی و عدم تغییر در وی ایجاد شود (مدرسی، ١٤١٩ق، ج١٧: ١٩٥).  بدین رو، قدرت ظاهری برخی افراد مانع از آن نیست که خداوند امر خود را اجرا و به جای ایشان ، قوم دیگری را بیاورد، چنانچه به ایشان مهلت می دهد، این امر از روی فضل و کرامت الهی است (سیدبن قطب ، ١٤١٢ق ، ج٦: ٣٧٨٧).

ب. تکریم جامعۀ جایگزین

از دیگر آموزه های قرآنی مرتبط با سنت استبدال، تکریم جامعۀ جایگزین جامعۀ غیرمطیع است. در  قرآن کریم به برجسته ترین ویژگی های این جامعه اشاره می شود:  یا أیها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه سوف یأتی الله بقوم یحبهم و یحبونه أذلة علی المؤمنین أعزة علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم ... ؛ ای کسانیکه ایمان آورده اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمیرساند و) خداوند جمعیتی را می‏آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان، متواضع و در برابر کافران، سرسخت و نیرومندند، آنها در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند... (مائده. 54).

خداوند در این آیه، صفات کسانی که باید رسالت بزرگ یاری از دین الهی را انجام دهند، این چنین شرح می دهد: ١- هم خدا آنها را دوست دارد و هم آنها خدا را دوست دارند؛

٢- در برابر مؤمنان خاضع و مهربانند؛

٣- در برابر دشمنان و ستمکاران، سرسخت و پرقدرتند؛

٤- جهاد در راه خدا به طور مستمر از برنامه های آنهاست؛

٥- در راه انجام فرمان خدا و دفاع از حق، از ملامت هیچ ملامت کننده ای نمی هراسند. در حقیقت علاوه بر قدرت جسمانی، چنان شهامتی دارند که از شکستن سنت های غلط و مخالفت با اکثریتی که راه انحراف را پیش گرفته اند و با تکیه بر کثرت عددی خود، دیگران را به باد استهزاء می گیرند، پروایی ندارند (مکارم شیرازی، ١٣٧٤، ج٤١٦: ٤).

٣. شواهد روایی سنت استبدال

شواهد روایی سنت الهی استبدال در دو بخش «روایت های تفسیری » و «دعاهای معصومان (ع)» ارائه می شود:

روایت های تفسیری

ذیل آیات مذکور توبه. ٣٩؛ مائده. ٥٤ و محمد. ٣٨ روایت هایی از معصومان (ع) نقل شده است که مصادیق آیات را بیان کرده اند. در این بخش، چهار نمونه از روایت های مرتبط با موضوع این بررسی بیان شده و بدیهی است که از بیان سایر مصادیق مانند امام علی (ع)، قوم یمن، انصار پیامبر اسلام (ص ) و فرشتگان (به عنوان نمونه نک: آلوسی، ١٤١٥ق ، ج١٣: ٢٣٧ ) صرف نظر خواهد شد.

١- تلا سول الله (ص ) هذه الآیة و إن تولوا یستبدل قوماً غیرکم ثمّ لایکونوا امثالکم قالوا: و من یستبدل بنا؟ قال فضرب سول الله (ص ) علی منکب سلمان ثم قال هذا و قومه؛ رسول خدا (ص ) این آیه را تلاوت کرد: ... و هر گاه سرپیچی کنید، خداوند گروه دیگری را جای شما میآورد، پس آنها مانند شما نخواهند بود. مردم پرسیدند: ای رسول خدا این قوم چه کسانی هستند (که اگر ما پشت به دین کنیم، خدای تعالی) آنان را به جای ما میگذارد؟ رسول خدا(ص ) دست به شانة سلمان زد و فرمود: این و قوم این مرد است.

این روایت با همین مضمون اما با عبارت های مختلف در ذیل آیۀ ٥٤ سورة مبارکه مائده و آیۀ ٣٨ سورة محمد، در کتاب های تفسیری و روایی مختلف شیعه (به عنوان نمونه نک: طبرسی، ١٣٧٢، ج٩: ١٦٤؛ مجلسی ، ١٤٠٣ق ، ج٢٢: ٥٢؛ عروسی حویزی، ١٤١٥ق، ج١: ٦٤١؛ فیض کاشانی، ١٤١٥ق، ج٥: ٣١؛ شبر، ١٤٠٧ق، ج٦: ٣٦؛ طباطبایی، ١٤١٧ق، ج١٨:  ٢٥٠؛ قمی مشهدی، ١٣٦٨، ج١٢: ٢٥٣ و محمدی ری شهری، ١٣٧٥، ج٣: ٢٣٩٠ ) و اهل سنت (به عنوان نمونه نک: بخاری، ١٤٠١ق، ج٦: ٣٦؛ ترمذی، ١٤٠٣ق، ج٥: ٦٠؛ ابن جوزی،  ١٤٢٢ق، ج٤: ١٢٤؛ بغدادی، ١٤١٥ق، ج٤: ١٥١؛ سیوطی، ١٤٠٤ق، ج٦: ٦٧؛ نووی جاوی ،  ١٤١٧ق ، ج٢: ٤٢٢ و آلوسی، ١٤١٥ق، ج١٣: ٢٣٦) ذکر شده است. هر چند که برخی، حدیث مذکور را ضعیف (به عنوان نمونه نک: ابن جوزی، ١٤٢٢ق، ج٤: ١٢٤) دانسته اند اما نظر اکثر صاحب نظران بر صحت و اعتبار آن است (نک: معارف، میرحسینی، ١٣٨٩: ١٢٦- ١٢٥).

٢- «قال أبوعبد الله (ع): یا بن قیس وإن تتولوا یستبدل قوماً یرکم ثم لایکونوا أمثالکم أعنی أبناء الموالی المعتقین؛

امام صادق (ع) فرمودند: ای پسر قیس، مراد خداوند از آیۀ و إن تتولوا ستدل قوماً یرکم ثم لایکونوا أمثالکم، فرزندان بردگانی است که آزاد شده اند» (نک: قمی ، ١٣٦٧، ج٢: ٣٠٩؛ بحرانی، ١٤١٦ق، ج٥: ٧٤؛ فیض کاشانی، ١٤١٥ق، ج٥: ٣١ و شبر، ١٤٠٧ق، ج٦: ٣٦).

٣- روی أبو بصیر عن أبی جعفر(ع) قال: إن تتولوا یا معشر العرب یستبدل قوماً غیرکم یعنی الموالی؛ ابوبصیر از امام باقر(ع) روایت کرده که  در ذیل جملۀ إن تلوا فرمودند: ای گروه عرب اگر به دین خدا پشت کنید، خداوند به جای شما قومی دیگر قرار میدهد، یعنی موالی [اقوامی که امروز از آنان برده گیری میکنید] (به عنوان نمونه نک: طبرسی، ١٣٧٢، ج٩:  ١٦٤؛ مجلسی، ١٤٠٣ق، ج٢٢: ٥٢؛ فیض کاشانی، ١٤١٥ق، ج٥: ٣١؛ شبر، ١٤٠٧ق، ج٦: ٣٦؛ قمی مشهدی، ١٣٦٨، ج١٢: ٢٥٣ و حائری تهرانی، ١٣٧٧، ج١٠: ١٥٨).

٤- «عن أبی عبدالله (ع) قال: قد و الله أبدل [ بهم ] خیراً منهم، الموالی؛ از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند: به خدا سوگند خداوند [به این وعدة خود وفا کرده و] گروهی را از غیرعرب، بهتر از آنها جانشین آنها فرمود» (مجلسی، ١٤٠٤ق، ج١٢: ٤٠٧؛ بحرانی،  ١٤١٦ق، ج٥: ٧٤؛ کاشانی، ١٣٣٦، ج٨: ٣٥٧ و شبر، ١٤٠٧ق، ج٦: ٣٦). لازم به ذکر است پس از فتح ایران توسط مسلمانان، ایرانیان به عنوان موالی حکومت اسلامی موظف به تولید منابع کشاورزی و دامی و ارائۀ خدمات درمانی و اجرایی بودند  (شهیدی، ١٣٧٦: ١٩٤).

همچنین اگر با دقت و خالی از تعصب، به تاریخ اسلام و علوم اسلامی نگریسته شود و سهم عجم به ویژه ایرانیان در میدان های جهاد و مبارزه با دشمنان از یک سو و از سوی دیگر، در تنقیح و تدوین علوم اسلامی بررسی شود، واقعیت احادیث مذکور آشکار می شود (مکارم شیرازی، ١٣٧٤، ج٢١: ٤٩٩).

همچنین در برخی از روایت های تفسیری غیرمعصومان نیز بر این نکته تأکید شده است که مراد از افراد جایگزین (به عنوان نمونه توبه . ٣٩) ایرانیان هستند (به عنوان نمونه نک: بغوی، ١٤٢٠ق، ج٢: ٣٤٨ و میبدی، ١٣٧١، ج٤: ١٣١).

دعاهای معصومان (ع)

ازجمله دعاهایی که از سوی اهل بیت (ع) برای تعلیم مؤمنان ثبت شده، درخواست برای یاری دین خداوند و عدم تغییر این توفیق است. به عنوان نمونه امام حسین (ابن طاووس، ١٣٧٦، ج٢: ١١٠) و امام سجاد (ع) (علی بن حسین (ع)، ١٣٧٦: ٢٣٠) در دعاهای خود در روز  عرفه و امام حسن عسکری (ع) در دعایی که به شیعیان خود تعلیم داده اند (طبرسی ، ١٣٩٠: ٣٧٤) بر این امر تأکید ورزیده اند.

امام صادق (ع) نیز در قالب دعایی این نکته را بیان فرموده اند:  «قل اللهم أوسع علی فی رزقی و امدد لی فی عمری و اجعل لی ممن ینتصر به لدینک و لا ستدل بی غیری ؛ بگو  خدایا روزیم را وسعت و عمرم را طولانی فرما و مرا از کسانی قرار بده که دینت را یاری می کنند و غیر از مرا برای این امر جایگزین نفرما » (کلینی ، ١٤٠٧ق ، ج٢: ٥٥٣ ).

در شرح دعای مذکور، مراد از یاری دین الهی را جهاد، ترویج معارف دین الهی با تعلیم، ورع و تقوی (آموزش گفتاری و رفتاری ) و برانگیخته شدن هنگام قیام حضرت مهدی (عج ) دانسته اند (مجلسی ، ١٤٠٦ق ، ج٢: ٣٩٢)

مضمون روایت مذکور در دعای دیگری از امام صادق (ع) به طور ضمنی مورد اشاره قرار

گرفته است:  اللهم اجعلنا ممن اخنزته لدینک و خلقته لجنتک اللهم لاتزغ قلوبنا بعد إذ هدیتنا و هب لنا من

دنک رحمة إنکأنت الوهاب؛ خدایا ما را از کسانی قرار بده که برای دین خودت برگزیده و

برای بهشتت، خلق کردهای، پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشندهای! (کلینی،  ١٤٠٧ق، ج٣: ٤٢٧)

همچنین امام رضا (ع) در دعایی که برای امام زمان (عج ) آموزش داده اند، تأکید فرمودند:  اجعلنا ممن تنتصر به لدینک و تعز به نصر لیک و لا تستبدل بنا غیرنا فإن استبدالک بنا غیرنا  لک یسیر و هو لنا کثیر؛ (خدایا ) ما را از کسانی قرار بده که به وسیلۀ آنها دینت و ولی و حجتت را یاری میکنی و غیر از ما را (برای این امر) جایگزین نفرما، زیرا جایگزین کردن ما برای تو بسیار آسان و (از دست دادن توفیق نصرت دین الهی) برای ما دشوار است (طوسی، ١٤١١ق، ج١: ٤١١).

٤. شواهد تاریخی

ازجمله وقایع تاریخی، حضور امام رضا (ع) و فرزندان و نوادگان امامان (ع) در ایران است که در ادامه و در دو بخش «دلایل حضور امامزادگان (ع) در نقاط مختلف ایران » و «آثار سلبی و ایجابی مهاجرت امام رضا (ع) به ایران » به بررسی این مهم پرداخته می شود:

دلایل حضور امامزادگان (ع) در نقاط مختلف ایران

مهاجرت امامزادگان (ع) و علویان از عراق و حجاز به نقاط امن سرزمین های شرقی اسلامی مانند ایران در زمان حکومت امویان به ویژه در دوران حکومت ظالمانۀ حجاج بن یوسف بر عراق (٩٥-٧٥ ق ) آغاز شد (به عنوان نمونه نک: ابن کثیر دمشقی، ١٤٠٨ق، ج٩: ٩٨ ).  در نگرشی کلی می توان دلایل مهاجرت ایشان را در چهار قالب عمده بیان کرد:

الف . رهایی از ظلم و ستم حاکمان جور

در قرن اول و نیمۀ اول قرن دوم ه. ، حجاز و عراق کانون های اصلی نهضت های عدالت خواهانۀ اسلام علوی علیه نظام اموی بودند و تمام فشار نظام اموی در همین دو کانون متمرکز شده بود. از جمله اقدام های نظام اموی، دستور به سب حضرت علی (ع) بر منابر (نک: جاحظ، ١٤١٠ق: ٤٥١ و نویری، ١٤٢٣ق، ج٢١: ٣٥٨) و رواج یافتن این امر بود

(ابن عساکر، ١٤١٥ق، ج٢١: ٧٣). البته لعن سایر امامان (ع) نیز در منابر، با شدت و ضعف هایی متأثر از شرایط سیاسی اجتماعی ادامه داشت که امام رضا (ع) در حدیثی به این امر اشاره دارند:

خدا را سپاسگزارم که موقعیت و مقام ما را حفظ فرمود، با اینکه مردم ما را زیر پا گذاشتند و آنچه ایشان ندیده گرفتند، خداوند آنرا بالاتر برد، طوریکه ٨٠ سال روی منبرهای کفر، ما را لعنت و فضائل ما را پنهان کردند و پولها خرج کردند تا بر ما دروغ ببندند؛ ولی برخلاف میل آنها خداوند پیوسته مقام ما را بالا میبرد و شخصیت ما را بیشتر منتشر میکرد (صدوق، ١٣٧٨، ج٢: ١٦٦-١٦٥).

نظام اموی تنها با مبارزان علوی در ستیز نبود، بلکه با هر کس که از نسل علی بن ابی طالب (ع) و از پیروان حضرتش و وفادار به آرمان های نهضت انسانی اسلام بود، به مخاصمه برمی خاست. به عنوان نمونه، معاویه در نامه ای خطاب به کارگزارانش چنین نوشت: «هر کس را متهم کردید که از شیعیان است و شاهدی هم درباره او نبود، به قتل برسانید» (سلیم بن قیس هلالی، ١٤٠٥ق: ٤٦٠). همچنین وی، برادرش را حاکم بصره و کوفه کرد و از آنجا که برادرش، شیعیان را می شناخت، در هر نقطه ای که شناسایی می کرد بلاهایی چون «کشتار»، «آواره کردن از محل زندگی »، «تهدید»، «قطع کردن دست و پا»، «به دار آویختن از شاخه های خرما» و «بیرون آوردن چشمان » بر آنان روا می داشت ، طوری که در آن منطقه، شخص مشهوری از شیعه نماند مگر آنکه کشته یا به دار آویخته یا آواره و فراری شد (همان: ٤٥٨- ٤٥٧).

کشتار و غارت علویان در دوران عباسیان نیز ادامه داشت ؛ ازجمله جنایت های منصور دوانیقی در مقابله با علویان این بود که آنان را زنده ، در دیوار می گذاشت و رویشان را می پوشاند تا جان بسپارند (ابن اثیر، ١٣٨٥، ج ٥: ٥٢٦ ). در مقابل، به دلیل آنکه ایران، دور از دسترس حکومت هایی بود که مرکز آنها در شام یا عراق قرار داشت، امنیت قابل توجهی برای سادات و علویان به ارمغان می آورد.

ب. حضور امام رضا (ع) در ایران

پس از آنکه امام رضا (ع) به اجبار به ایران آمدند و پس از تهدید به قتل (صدوق، ١٣٧٨، ج٢: ١٤٠)، به اجبار ولایتعهدی مأمون را در سال ٢٠١ ق. پذیرفتند (ابن اثیر، ١٣٨٥، ج٦: ٣٢٦)، گروه هایی از «سادات »، راهی ایران شدند. مأمون گرچه در ابتدا با قیام های علویان به شدت برخورد کرد (نک: طبری، ١٤٠٧ق ، ج٢: ١٢٢ )، اما در ظاهر به تکریم امام رضا (ع) اهتمام داشت و ایشان را برترین فرد روی زمین می دانست (مفید، ١٤١٣ق، ج٢: ٢٦١) و به علویان نیز احترام زیادی می گذاشت؛ این امر در رشد و سربلندی علویان، تأثیر بسزایی داشت. با این حال بعدا، سیاست مأمون نسبت به علویان که در هر حال حکومت عباسیان را تهدید می کردند به طور کامل عوض شد.

سادات از ولایت و عهدنامۀ مأمون که به حضرت رضا (ع) داده بود، مطلع شده و ٢١ نفر از برادران آن حضرت و سایر سادات حسینی و حسنی به ایران آمدند. اما پس از اطلاع ایشان از نیرنگ مأمون و شهادت امام رضا (ع)، سادات و امامزادگان (ع) به کوهستان دیلمان و طبرستان پناه بردند که بعضی از ایشان در آن مکان ها به شهادت رسیدند. دلیل عزیمت ایشان به نقاط شمالی ایران نیز آن بود که مکان هایی چون اصفهبدان مازندران در اوایل که اسلام را پذیرفتند، «شیعه » بودند، اعتقاد راسخی به فرزندان رسول اکرم (ص ) داشتند و حضور سادات در آن نقاط، آسان تر بود (مرعشی، ١٣٤٥: ١٢٧).

ج. پناه آوردن سادات و یاران ایشان پس از قیام علیه حاکمان جور

گروهی از سادات و علویان نیز بعد از شهادت مظلومانۀ امام حسین (ع) و یارانش به خونخواهی قیام کردند. هنگامی که یکی از اولاد امام علی (ع) به همراه یاران خود علیه خلیفه قیام می کرد و کشته می شد، خلیفه به قلع و قمع همراهان و یارانش فرمان می داد و آنان برای در امان ماندن، روی به کوهستان عراق و دیلم می نهادند. به عنوان نمونه یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب (ع) پس از خروج نفس زکیه به دیار طبرستان و دیلم آمد و در آنجا نیز قیام کرد تا آنکه هارون الرشید، فضل بن یحیی را مأمور دفع او کرد و یحیی بن عبدالله (ع) در بغداد زندانی شد و درگذشت (خطیب بغدادی، ١٤١٧ق، ج١٤: ١١٥). همچنین یحیی بن عمربن یحیی بن حسین بن زیدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (ع) در دوران خلافت المستعین در سال ٢٥٠ ق. در کوفه قیام کرد اما دستگیر و سرش از بدن جدا شد.

پس از آن، یاران یحیی به کوهستان ری و طبرستان گریختند (نک: ابوالفرج اصفهانی ، ١٣٨٥: 420).

د. مهاجرت سادات به حکومت علویان طبرستان

جمع انبوهی از سادات پس از آنکه علویان زیدی مذهب در طبرستان سلسله حکومتی برای خود تشکیل دادند، به ایشان پیوستند (مرعشی ، ١٣٤٥: ١٢٩). سادات پس از حضور در نواحی امن ایران مانند طبرستان، به تدریج با مردم آن منطقه درآمیختند و آداب و رسوم بومیان محلی را مراعات کردند.  البته می بایست بر دو نکته عنایت داشت:

١- مردم ایران به دلیل مشارکت در روی کار آمدن عباسیان، توانایی خود را برای «تغییر حاکمیت » اثبات کرده بودند. علویان به منظور جذب نیرو به سوی این مناطق، جذب شدند و معمولا در نظر داشتند با یک تحرک اندک، قیام بزرگی را سامان دهند (ابوالفرج اصفهانی، 311: 1385).

در ایران، کانون های مقاومت و مبارزه شکل می گرفت و طبرستان ، خراسان بزرگ و ایران  مرکزی (ایالت جبال ) پایگاه های اساسی نهضت های علویان علیه رژیم عباسی بودند (همان: 460).

٢- احترام و محبت ایرانیان به سادات قابل توجه بود و مردم نیز به دلیل اینکه ایشان ، فرزندان رسول الله (ص ) بودند، محترمشان می شمردند. این مسئله موجب جلب نظر و مهاجرت امامزادگان (ع) شد (مجلسی، ١٤٠٣ق، ج٥٠: ٢٩٥ ).  این نکته در میان شهرهای شیعه نشین، نمود بیشتری داشت، اگرچه اهل سنت نیز نسبت به علویان احترام خاصی داشتند (ابوالفرج اصفهانی، ١٣٨٥: ٣٠٩).

آثار سلبی و ایجابی حضور امام رضا (ع) در ایران

علت تفکیک مهاجرت امام رضا (ع) از سایر مهاجرت ها، آثار کمی و کیفی است که حضور ایشان بر جای گذاشته است و در قالب دو رویکرد ایجابی و سلبی قابلیت طرح دارد:

الف. عمده ترین آثار ایجابی حضور امام رضا (ع) در ایران

می توان دو مبحث «اثبات تفوق معارف مکتب اهل بیت (ع)» و «دعوت از خاندان و امامزادگان (ع) برای حضور در ایران » را به عنوان برجسته ترین آثار ایجابی حضور امام رضا (ع) در ایران به شمار آورد:

اثبات تفوق معارف مکتب اهل بیت (ع)

برجسته ترین نمود این امر در مناظره های آن حضرت با سران فرقه ها و ادیان دیگر است. مأمون پس از دعوت امام رضا (ع) به مرو، به منظور خدشه دار کردن جایگاه ایشان ، به تشکیل جلسه های علمی متعددی با حضور علمای گوناگون اقدام کرد؛ هر چند که امام رضا (ع) جریان پشیمانی و رسوایی مأمون را قبل از برگزاری مناظره با علمای ادیان بیان فرموده بودند: ای نوفلی! میخواهی بدانی چه زمانی مأمون پشیمان میشود؟ گفتم: بله، فرمودند: زمانی که ببیند با اهل تورات با توراتشان، با اهل انجیل با انجیلشان، با اهل زبور با زبورشان، با صابئان به عبری، با زرتشتیان به فارسی، با رومیان به رومی و با هر فرقه ای از علما به زبان خودشان بحث میکنم و آنگاه که همه را مجاب کردم، در بحث پیروز شدم و همۀ آنان سخنان مرا پذیرفتند، مأمون پشیمان خواهد شد (صدوق، ١٣٧٨، ج١: ١٥٦). میان امام (ع) و دیگران، مذاکره های زیادی صورت می گرفت که به طور عمده پیرامون مسائل اعتقادی و فقهی بود (طبرسی، ١٤٠٣ق، ج٢: ٤٩٩ -٣٦٩). برخی از مناظره ها یا احتجاج ها پیرامون مسائلی چون توحید، عدل الهی، امامت و احتجاج با اهل کتاب (جاثلیق و رأس الجالوت )، رئیس زرتشتیان و صابئان بود (صدوق، ١٣٧٨، ج١: ٣٨٨-٣١٣؛ قرشی، ١٣٨٢، ج١: ٢٧٤-١٦٧).

می توان از آشکار شدن «عظمت علمی، حقانیت و شایستگی امام رضا (ع)»، «رسوایی مأمون و غاصبانه بودن خلافت وی » و «ضعف معارف سایر ادیان، جایگاه رفیع شریعت و احکام اسلام و کامل بودن آن » به عنوان مهم ترین نتایج مناظره ها نام برد.  با توجه به آنکه بحث عقل گرایی در زمان مأمون رواج داشت و این امر موجب توسعۀ کاربرد عقل در مسائل کلامی و دینی شد، حضور امام رضا (ع) برای تبیین مواضع شیعه، رفع شبهه از آن و راهنمایی شیعیان بسیار ضروری و مفید بود. علاوه بر مناظره ها، امام رضا (ع) به تشکیل مباحث علمی در منزل خود و مسجد مرو اهتمام داشتند و شیعیانی که از شهرها و روستاهای دور و نزدیک و از طبقه های گوناگون برای زیارت ایشان، کسب راهنمایی و معارف علمی و دینی و حل شبهه و مسائل گوناگون می آمدند، هر روز بر تعدادشان افزوده می شد تا جایی که مأمون احساس خطر کرد و به محمدبن عمرو طوسی دستور داد مانع ورود و اجتماع آنها در خانۀ حضرت شود (ناصری داوودی، ١٣٧٨: ٦٦ ).

امام (ع) پس از شنیدن این خبر فرمودند: «... خدایا! از کسی که به من ظلم کرده، مرا خوار و شیعیان را از در خانۀ من دور کرده، انتقامم را بگیر، تلخی خواری و خفت را بدو بچشان چونان که او به من چشانده است و وی را از درگاه رحمت و کرمت دور ساز» (صدوق، ١٣٧٨، ج٢: ١٧٣ )

از دیگر رویکردهای امام رضا (ع)، نفی احادیث جعلی که موجب ایجاد شبهه نسبت به معارف مکتب اهل بیت (ع) می شد بود. به عنوان نمونه، محمدبن زید طبری نقل کرده است نزد امام رضا (ع) در خراسان بودیم که عده ای از بنی هاشم خدمت ایشان آمدند، اسحاق عباسی نیز در میان آنها بود، حضرت خطاب به وی فرمودند: شنیده ام بعضی از مردم میگویند ما عقیده داریم مردم بندگان ما هستند، نه! سوگند به قرابت و خویشاوندی که ما با پیامبر(ص) داریم، نه [چنین حدیثی را] گفته ام و از پدران و اجداد گرامی خود نیز این چنین نشنیده ام و آنها نیز چنین چیزی نفرموده اند! بلکه میگویم مردم و اهل ایمان، بندگان ما در طاعت الهی و پیروان ما در دین الهی هستند، این مطلب را حاضران به غایبان برسانند (کلینی، ١٤٠٧ق، ج١: ١٨٧). می توان از حدیث مذکور، نفی دو رویکرد خداانگاری اهل بیت (ع) یا تحقیرانگارانه (برده دانستن مردم در برابر اهل بیت (ع)) و تأیید رویکرد خداباوری نظام مند (لزوم تبعیت از امام و اعتقاد به واسطه بودن امامان (ع) در نظام هدایت هستی ) را به دست آورد (دیاری و خانی مقدم، . (75: 1393)

در مجموع از امام رضا (ع) بالغ بر ٢ هزار و ٢٩٠ مضمون روایتی پیرامون آموزه های اعتقادی (خداباوری ، راهنماشناسی و آخرت باوری ) در منابع ذکر شده که بخش قابل توجهی از آن در دوران حضور ایشان در ایران بیان شده است. آنچه در این میان قابل عنایت بوده، فراوانی مضمون روای ت های پیرامون شناخت امامان (ع) و آشنایی با زندگی آنان (بالغ بر هزار و ٤٥٩ مورد) بوده که این امر بیانگر نگرش مبنایی آن حضرت در اثبات نقش محوری امامت در استمرار دین الهی است (قطبی و دیگران، ١٣٩٣: ٦٥). اجتماع شیعیان در خراسان و گرویدن ایرانیان به تشیع در زمان امام رضا (ع) تأثیر بسیاری در طول تاریخ ایران اسلامی داشته است؛ به گونه ای که اندکی پس از شهادت ایشان، محمدبن قاسم از نوادگان امام حسین (ع) که در مدینه می زیست برای قیام علیه عباسیان رهسپار خراسان شد و در این شهر، ٤٠ هزار نفر با وی بیعت کردند. هر چند این قیام در نهایت به شکست انجامید (ابوالفرج اصفهانی، ١٣٨٥: ٤٢٧) ولی تعداد بسیاری از شیعیان که در این شهر سکونت داشتند و با او بیعت کردند از لحاظ تاریخی بسیار حائز اهمیت است (جعفریان، ١٣٨٣: ٤٩٩).

دعوت از خاندان و امامزادگان (ع) برای حضور در ایران

پس از حضور امام رضا (ع) در ایران ، تعداد قابل توجهی از بستگان ایشان به ایران آمدند. همچنین پس از ولایتعهدی، نامه ای برای بستگانشان نوشتند و آنها را به ایران دعوت کردند.  این نامه باعث شد بالغ بر ١٢ هزار و ٦٧٣ نفر در قالب چندین کاروان از مدینه به سوی خراسان رهسپار شوند (ابومخنف، ١٣٠٢: ٩٧).  یکی از کاروان ها به سرپرستی احمدبن موسی بن جعفر (ع) (شاهچراغ ) برادر حضرت رضا (ع) با همراهی تعدادی از برادران و شیعیان ایشان بود که از حجاز به سوی طوس حرکت کرد و در بین راه نیز جمع کثیری از شیعیان و علاقه مندان به خاندان رسالت نیز به کاروان مذکور پیوستند، به گونه ای که تعداد افراد کاروان را در حوالی شیراز بالغ بر ١٥ هزار نفر دانسته اند (شیرازی، ١٣٧٩: ١١٧).

ب. عمده ترین آثار سلبی حضور امام رضا (ع) در ایران

می توان ازجمله برکت های حضور امام رضا (ع) در ایران را سلب افکار و گرایش های منحرف و ظالمانه دانست. به عنوان نمونه، به دو مبحث «نفی انگارة خلافت » و «در امان نگه داشتن پیروان مکتب اهل بیت (ع) در ایران » به عنوان برجسته ترین آثار سلبی اشاره می شود:

نفی انگارة خلافت

به رغم تلاش مأمون برای انتساب خود به خاندان پیامبر(ص ) و قرابت با امام رضا (ع) و از آن طریق ، مشروعیت بخشی به حکومت خود، امام رضا (ع)، هم در رفتار و هم در گفتار به نفی انگارة خلافت  که به عنوان بدیل تقلبی امامت توسط برخی از اصحاب رسول اکرم (ص ) در سقیفه (نک: یعقوبی، بی تا، ج٢: ١٢٣) پایه گذاری و توسط حاکمان اموی و عباسی پیگیری شد پرداختند و مشروعیت مأمون را زیر سؤال بردند. هنگامی که حضرت در مرو با پیشنهاد ولایتعهدی مأمون روبرو شدند، به شدت استنکاف فرموده و سرانجام پس از آنکه تهدید به قتل شدند (صدوق، ١٣٧٨، ج٢: ١٤٠)، به صورت مشروط پذیرفتند و خطاب به مأمون فرمودند: «(ای مأمون! ) من ولایتعهدی را می پذیرم به شرط آنکه نه فرمانی دهم و نه نهی کنم، نه فتوایی دهم و نه قضاوتی کنم، نه برکنار کنم و نه تغییری ایجاد کنم و من را از تمامی این امور معاف بداری »(کلینی، ١٤٠٧ق، ج١: ٤٨٩) این امر بیانگر عدم رضایت قلبی امام (ع) و تقابل با مأمون بود.

همچنین می توان به یکی از روایت های ایشان اشاره کرد که در آن، ضمن تأکید مجدد بر آنکه امامت و رهبری امت اسلامی و جهان هستی برای اهل بیت پیامبر(ص ) حقی الهی است، مقام امامت را رفیع تر از آن دانسته اند که اشخاص ظالم داعیه دار آن شوند:  امامت چیزی است که خداوند بعد از نبوت و مقام خلیل اللهی، در مقام سوم به ابراهیم خلیل (ع) اختصاص داد، به آن فضیلت مشرف فرمود و نام او را بلند آوازه کرد، خداوند میفرماید: (ای ابراهیم!) تو را برای مردم، امام برگزیدم و ابراهیم(ع) از خوشحالی گفت: آیا از فرزندان و نسل من هم امام برگزیدهای؟ خداوند فرمود: عهد من به ظالمین نمیرسد و این آیه، امامت هر ظالمی را تا روز قیامت ابطال میکند (کلینی، ١٤٠٧ق، ج١: ١٩٩).  این امر با توجه به موقعیت خراسان قرار داشتن آن در یک موقعیت مرکزی که قابلیت دسترسی به نقاط مختلف را داشت  موجب شد مسلمانان و پیروان سایر ادیان از عدم مشروعیت خلافت اسلامی اطلاع یابند؛ زیرا حاکمان ستمگر به فراخور شرایط زمانی و با اقدام هایی چون زندانی کردن امامان (ع)، کنترل رفت و آمدهای ایشان و عتاب و مؤاخذة افرادی که با ایشان مراوده داشتند، مانع از برقراری ارتباط آزادانۀ مردم با امامان (ع) می شدند (نک : فضل الله، ١٣٨٢: ١٨٧-١٨٦)، اما امام رضا (ع) از فرصت ولایتعهدی و آزادی نسبی که مأمون متضمن آن شده بود، استفادة لازم را بردند.

در امان نگه داشتن پیروان مکتب اهل بیت (ع) در ایران

پس از پذیرش ولایتعهدی، شورش هایی بر ضد مأمون در عراق به ویژه در بغداد رخ داد و عباسیان در غیاب مأمون، وی را از خلافت خلع کردند و ابراهیم بن مهدی عباسی را به تخت خلافت نشاندند و با او بیعت کردند. حسن بن سهل که از سوی مأمون، فرماندهی کل سپاه و حکومت عراق و بخش های عربی را بر عهده داشت، با مخالفان مأمون به نبرد پرداخت ولی این گونه رویدادها را از مأمون، پنهان نگه می داشت و تلاش می کرد اخبار عراق به وی نرسد (ابن خلدون، ١٣٩١، ج٢: ٣٨٣).

امام رضا (ع) پس از اطلاع ، خبرها را به مأمون گوشزد می کردند تا این امر موجب بازگشت مأمون به عراق شود. این امر، سبب شد فضل بن سهل، از موقعیت خویش و برادرش حسن بن سهل نزد مأمون احساس خطر کند و متهم به پنهان کاری شود. بدین لحاظ تلاش می کرد امام رضا (ع) را از چشم مأمون بیندازد و بدگمان کند. امام رضا (ع)، مأمون را در قبال رفتار و کردار غیرانسانی و غیراخلاقی سرداران و زمامداران عباسی مسئول می دانستند و نسبت به آنها هشدار می دادند. مأمون در ظاهر از نقدها و پیشنهادهای امام رضا (ع) استقبال و اظهار خشنودی می کرد ولی در باطن، بسیار رنج می برد و به تدریج، وجود ایشان را بر خود سنگین می دید (طبرسی،  . (339: 1390بدین رو، امام رضا (ع) با توجه به شرایط پیش آمده در عراق و شورش هایی که عباسیان به راه انداخته بودند، تلاش کردند با مطلع کردن مأمون، پایتخت خلافت اسلامی را دوباره به عراق بازگردانند تا سلطه و تهدید حکومت نسبت به شیعیان ایران کمتر شود.

نتیجه گیری

برآیند مباحث مطرح شده را می توان در قالب نکات زیر بیان داشت:

١- نگارندگان بر اساس شواهد قرآنی، روایی و تاریخی معتقدند خداوند متعال بر اساس سنت استبدال، پس از ناسپاسی و عدم اهتمام لازم مسلمانان سایر نقاط اسلامی در یاری رساندن به دین و رهبران الهی، این نقش محوری را بر عهدة پیروان مکتب اهل بیت (ع) در ایران قرار داد و مهاجرت امام رضا (ع) و فرزندان و نوادگان امامان (ع) به ایران ازجمله زمینه های تحقق و استمرار این مهم است. می توان عنوان «مهاجرت امام رضا و امامزادگان (ع) در راستای سنت الهی استبدال » را برای این نظریه برگزید.

٢- سنت استبدال بدین معناست که بر اثر عواملی چون «طرد خلیفۀ به حق رسول خدا(ص ) که از جانب خداوند منصوب شده »، «کوتاهی در جهاد»، «سهل انگاری در تطبیق دین در جامعه »، «رها کردن مبادی و ارزش های اخلاقی » و «انحراف از شریعت دین »، جامعه ای از نصرت رساندن به دین الهی محروم می شود و جامعه ای دیگر با دارا بودن شرایطی چون «تمسک به ولایت خلیفۀ الهی که به عنوان جانشین پیامبر(ص ) از جانب خداوند معرفی شده »،  «جهاد در راه خدا» و «سعی و کوشش برای پیاده کردن اسلام در جامعه » جانشین آن می شود.

٣- ازجمله مبانی و شواهد قرآنی نظریۀ مذکور می توان به آیاتی اشاره کرد که پیرامون «عدم نیاز خداوند به عبادت توسط انسان ها» (فاطر. ١٦-١٥)، «پیروزی حتمی دین الهی » (توبه. ٣٣-٣٢)، تأکید بر نصرت به دین الهی (محمد.٧)، لزوم تبعیت از رهبران الهی (نساء. ٥٩)،  جایگزینی و عقوبت جامعۀ غیرمطیع (محمد. ٣٨) و تکریم جامعۀ جایگزین (مائده. ٥٤) نازل شده اند.

٤- ازجمله شواهد روایی نظریۀ مذکور می توان به روایت های تفسیری ذیل آیات مربوطه از پیامبر اکرم (ص) و صادقین (ع) اشاره کرد که در آن به جانشینی قوم سلمان فارسی یا موالی به جای قوم عرب در نصرت دین الهی اشاره شده و در دعاهای برخی از معصومان (ع) نیز مورد عنایت قرار گرفته است.

٥- شواهد تاریخی نظریۀ مذکور را می توان در دو بخش «دلایل حضور امامزادگان (ع) در نقاط مختلف ایران » رهایی از ظلم و ستم حاکمان جور، حضور امام رضا (ع) در ایران، پناه آوردن سادات و یاران ایشان پس از قیام علیه حاکمان جور و مهاجرت سادات به حکومت علویان طبرستان و «آثار سلبی و ایجابی مهاجرت امام رضا (ع) به ایران » اثبات تفوق معارف مکتب اهل بیت (ع)، دعوت از خاندان و امامزادگان (ع) برای حضور در ایران، نفی انگارة خلافت و در امان نگه داشتن پیروان مکتب اهل بیت (ع) در ایران ارائه کرد.

منابع و مآخذ

قرآن کریم.

آلوسی، سید محمود، (١٤١٥ق ). روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم. محقق علی عبدالباری عطیه، بیروت:

دارالکتب العلمیه.

ابن اثیر، عزالدین ابی الحسن، (١٣٨٥ق ). الکامل فی التاریخ. بیروت: دار صادر.

ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، (١٤٢٢ق ). زاد المسیر فی علم التفسیر. محقق عبدالرزاق المهدی، بیروت: دار الکتاب العربی.

ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، (١٣٩١ق ). تاریخ ابن خلدون. بیروت : الاعلمی للمطبوعات .

ابن طاووس، علی بن موسی ، (١٣٧٦ش )، الإقبال بالاعمال الحسنه. محقق جواد قیومی اصفهانی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی.

ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن حسن، (١٤١٥ق ). تاریخ مدینه دمشق. بیروت : دارالفکر.

ابن کثیر دمشقی، اسماعیل، (١٤٠٨ق ). البدایه و النهایه. محقق علی شیری ، بیروت: دارالاحیاء التراث العربی.

ابوالفرج اصفهانی، علی بن عباس، (١٣٨٥ق ). مقاتل الطالبیین. محقق کاظم مظفر، چاپ دوم، قم: دار الکتاب للطباعه و النشر.

ابومخنف، لوط بن یحیی، (١٣٠٢ق ). کنزالانساب و بحرالمصاب (در نسب دوازده امام و سادات و امامزادگان ). [چاپ سنگی ]، بمبئی: میرزا محمد ملک الکتاب شیرازی.

اراکی، محسن، (١٣٩٣)، مجموعه مقالات نهمین همایش بین المللی دکنزین مهدویت. قم: آینده روشن.

بحرانی، سید هاشم، (١٤١٦ق ). البرهان فی تفسیر قرآن. تهران: بنیاد بعثت.

بخاری، ابی عبدالله محمدبن اسماعیل، (١٤٠١ق ). صحیح البخاری. بیروت: دارالفکر.

بغدادی ، علاءالدین علی بن محمد، (١٤١٥ق ). لباب التاویل فی معانی التنزیل. مصحح محمدعلی شاهین، بیروت : دارالکتب العلمیه .

بغوی، حسین بن مسعود، (١٤٢٠ق ). عالم التنزیل فی تفسیر القرآن. محقق عبدالرزاق المهدی، بیروت :

داراحیاء التراث العربی.

ترمذی، حافظ ابی عیسی محمدبن عیسی، (١٤٠٣ق ). سنن ترمذی. محقق عبدالرحمان محمد عثمان ، چاپ دوم، بیروت: دارالفکر.

جاحظ، عمروبن بحر، (١٤١٠ق ). البرصان و العرجان و العمیان و الحولان. بیروت: دارالجیل .

جعفری ، یعقوب ، (١٣٧٧). تفسیر کوثر. قم: هجرت.

جعفریان، رسول، (١٣٨٣). حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع). قم : انصاریان .

حاجیلو، محمد، (١٣٨٦). ریشه های تاریخی تشیع در ایران. قم: مجمع جهانی شیعه شناسی .

حائری تهرانی، میر سیدعلی، (١٣٧٧). مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر. تهران: دارالکتب الاسلامیه.

حسینی همدانی، سید محمدحسین ، (١٤٠٤ق ). انوار درخشان. محقق محمدباقر بهبودی، تهران: کتابفروشی لطفی.

خطیب بغدادی، ابی بکر احمدبن علی ، (١٤١٧ق ). تاریخ بغداد. محقق مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت:

دارالکتب العلمیه.

دیاری بیدگلی، محمدتقی، مهیار خانی مقدم ، (١٣٩٣ ). «از خداانگاری اهل بیت (ع) تا خداباوری نظام مند». علوم حدیث، شمارة ٧١: ٨٠٥٣.

راغب اصفهانی، حسین بن محمد، (١٤١٢ق ). مفردات الفاظ القرآن. مصحح صفوان عدنان داوودی، بیروت دمشق: دارالقلم - الدار الشامیه.

رضوانی، علی اصغر، (١٣٨٦). قرآن و ظهور حضرت مهدی(ع). قم: جمکران.

سلیمانی ، جواد، (١٣٨٩). «سنت مندی تاریخ در قرآن از منظر شهید صدر (دیدگاه های قرآنی و نوآوری های شهید صدر در فلسفۀ نظری تاریخ )». تاریخ در آیینه پژوهش. شمارة ٢٥: ١١٤٩٣.

سلیم بن قیس هلالی، (١٤٠٥ق ). کتاب سلیم. مصحح محمد انصاری زنجانی ، قم : الهادی .

سید بن قطب، (١٤١٢ق ). فی ظلال القرآن . چاپ هفدهم، بیروت. قاهره: دارالشروق.

سیوطی، عبدالرحمن، (١٤٠٤ق ). الدر المنثور فی تفسیر المأثور. قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی .

شبر، سید عبدالله، (١٤٠٧ق ). الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین . کویت : مکتبة الألفین.

شهیدی، سید جعفر، (١٣٧٦). تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان. چاپ ششم ، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.

شیرازی ، سلطان الواعظین ، (١٣٧٩). شب های پیشاور در دفاع از حریم تشیع . چاپ سی و نهم، تهران:  دارالکتب الإسلامیه.

صدوق، محمدبن علی، (١٣٧٨ق ). عیون أخبار الرضا. محقق مهدی لاجوردی، تهران: جهان.

طباطبایی، محمدحسین، (١٤١٧ق ). المیزان فی تفسیر القرآن . قم : دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین قم.

طبرسی، احمدبن علی، (١٤٠٣ق ). الاحتجاج علی أهل اللجاج. محقق محمدباقر خرسان، مشهد: مرتضی .

طبرسی ، فضل بن حسن، (١٣٧٢). مجمع البیان فی تفسیر القرآن . تهران : ناصرخسرو.

طبرسی، فضل بن حسن، (١٣٩٠ق )، إعلام الوری بأعلام الهدی. چاپ سوم، تهران: اسلامیه.

طبری، محمدبن جریر، (١٤٠٧ق ). تاریخ الامم و الملوک . مصحح محمد یوسف دقاق، بیروت: دارالکتب العلمیه.

طوسی ، محمدبن حسن ، (١٤١١ق ). مصباح المتهجد و سلاح المتعبد. بیروت: فقه الشیعه.

طوسی، محمدبن حسن، (بی تا). التبیان فی تفسیر القرآن. محقق احمد قصیرعاملی، بیروت: دار احیاء النزاث العربی.

طیب، سید عبدالحسین، (١٣٧٨). اطیب البیان فی تفسیر القرآن. چاپ دوم، تهران: اسلام.

عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، (١٤١٥ق ). نور الثقلین. قم: اسماعیلیان.

علم الهدی، سیدمرتضی، (١٤١٠ق ). الشافی فی الامامه. محقق سید عبدالزهراء حسینی ، تهران : مؤسسة الصادق (ع).

علی بن الحسین (ع)، (١٣٧٦). الصحیفه السجادیه. قم: الهادی.

فخررازی، ابوعبدالله محمدبن عمر، (١٤٢٠ق ). مفاتیح الغیب. چاپ سوم، بیروت: دار احیاء النزاث العربی.

فضل الله، محمدجواد، (١٣٨٢). تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع). مترجم محمدصادق عارف، مشهد: بنیاد

پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.

فیض کاشانی، ملامحسن، (١٤١٥ق ). تفسیر الصافی. محقق حسین اعلمی ، چاپ دوم، تهران: الصدر.

قاسمی، محمد جمال الدین، (١٤١٨ق ). محاسن التاویل. محقق محمد باسل عیون السود، بیروت: دارالکتب العلمیه.

قرشی، باقر شریف، (١٣٨٢). پژوهشی دقیق در زندگانی امام علیبن موسی الرضا (ع). تهران : دارالکتاب الاسلامیه.

قطبی، ثریا و دیگران ، (١٣٩٣). «تحلیل ابعاد و مؤلفه های اعتقادی سبک زندگی اسلامی در آموزه های رضوی ». مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، شمارة ٦٠: ٤٥٠٤٣٥.

قمی، علی بن ابراهیم، (١٣٦٧). تفسیر قمی. محقق سید طیب موسوی جزایری، چاپ چهارم، قم: دارالکتاب.

قمی مشهدی، محمدبن محمدرضا، (١٣٦٨). تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب. محقق حسین درگاهی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

کلینی، محمدبن یعقوب ، (١٤٠٧ق ). الکافی. مصحح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، چاپ چهارم، تهران: دارالکتب الإسلامیه.

کاشانی، ملافتح الله، (١٣٣٦). منهج الصادقین فی الزام المخالفین. تهران: کتابفروشی محمدحسن علمی.

مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، (١٤٠٣ق ). بحار الانوار. مصحح جمعی از محققان، چاپ دوم، بیروت:  دار إحیاء النزاث العربی.

مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، (١٤٠٤ق ). مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول. مصحح هاشم رسولی محلاتی، چاپ دوم، تهران: دار الکتب الإسلامیه .

مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، (١٤٠٦ق ). روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه. محقق حسین موسوی کرمانی، علی پناه اشتهاردی، چاپ دوم، قم: مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانبور.

محمدی ری شهری، محمد، (١٣٧٥ ). میزان الحکمه. قم: دارالحدیث.

مدرسی، سید محمدتقی، (١٤١٩ق ). من هدی القرآن. تهران: دار محبی الحسین.

مرعشی، سید ظهیرالدین، (١٣٤٥). تاریخ طبرستان و رویان و مازندران. محقق محمدحسین تسبیحی،

بی جا: موسسۀ مطبوعاتی شرق.

معارف ، مجید، یحیی میرحسینی، (١٣٨٩). «نقد و بررسی حدیثی در فضیلت اهل فارس ». علوم حدیث، شمارة ٥٨: ١٣٦١١٥.

مغنیه، محمدجواد، (بی تا). التفسیر المبین. قم: بنیاد بعثت.

مفید، محمدبن محمد، (١٤١٣ق ). الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد. محقق مؤسسه آل البیت (ع)، قم:

کنگرة شیخ مفید.

مکارم شیرازی، ناصر، (١٣٧٤). تفسیر نمونه. چاپ پنجم، تهران: دارالکتب الإسلامیه.

میبدی، رشیدالدین، (١٣٧١). کشف الاسرار و عدة الابرار. محقق علی اصغر حکمت، چاپ پنجم، تهران:

امیر کبیر.

ناصری داوودی، عبدالمجید، (١٣٧٨). تشیع در خراسان: عهد تیموریان. مشهد: بنیاد پژوهش های رضوی آستان قدس رضوی.

نووی جاوی، محمدبن عمر، (١٤١٧ق ). مراح لبید لکشف معنی القرآن المجید. محقق محمد أمین الصناوی، بیروت: دارالکتب العلمیه.

نویری، شهاب الدین، (١٤٢٣ق ). نهایه الأرب فی فنون الأدب. قاهره: دارالکتب و الوثائق القومیه.

یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب بن جعفربن وهب بن واضح، (بی تا ). تاریخ یعقوبی. بیروت: دار صادر.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان