تا کنون دقت کردهاید که رفتار کودکان در خانه و مدرسه تا چه اندازه با هم متفاوت است؟ اصلیترین دلیل آن میتواند تفاوت شیوهی تربیتی والدین و معلمان مدرسه باشد. من به عنوان یک معلم همواره با یک سؤال ثابت از سوی پدرومادرها روبهرو شدهام؛ اینکه چطور کاری میکنم که بچهها مرتب و منظم باشند و دوستان خود را در بازیهایشان شریک کنند.
نکتههایی که در اینجا میبینید تکنیکهایی است که من برای تربیت در خانه و مدرسه به طور همزمان به کار گرفتهام که در هر دوجا نیز مؤثر بوده است.
من افزون بر معلم بودن، مادر نیز هستم و نکتههایی را که در مدرسه یاد گرفتم در خانه نیز به کار بردم و خوشبختانه نتایج خوبی از آنها گرفتم. در این مقاله میخواهم شش راز خودم را برای تربیت درست شاگردانم با شما در میان بگذارم.
تربیت کردن، تنبیه کردن نیست
«تربیت کردن» به معنی یاددادن است و هیچ وقت نباید از آن را مترادف تنبیه کردن در نظر گرفت. تربیت کردن به زبان دیگر یک راه ساده برای راهنمایی و مدیریت رفتار کودک است.
ادب و تربیت بر اساس کیفیت رابطهی کودک با مراقبتکنندهی او شکل میگیرد که میتواند معلم مدرسه و یا پدر و مادر در خانواده باشد. وقتی یک کودک پاسخهای مداوم و منطبق از والدین خود دریافت میکند، اعتماد میکند، یک وابستگی عمیق ایجاد میکند و می خواهد که این احساس ادامه پیدا کند. این پایهی رفتار خوب، و تربیت تأثیرگذار را شکل میدهد.
کلید کار این است که مطمئن باشید این روابط محترمانه، مسئولانه و متقابل است.
به عنوان یک معلم، فهمیدهام که ایجاد یک ارتباط معمول و مکرر روزانه به توسعهی روابط محترمانه و پرمعنی منجر میشود، چیزی که به طور مستقیم، بر رفتار و توان کودکان برای یادگیری تأثیر میگذارد. به عنوان مثال، اگر کودکی وارد کلاس من شود، من مطمئن میشوم که در بدو ورود به او خوشامد گفته میشود، درست مانند زمانی که من وارد کلاس میشوم.
من هرگز زمان صحبت کردن با یک کودک، در حال حضوروغیاب کردن، گوش کردن به فرد دیگر و پیامک زدن نیستم. اگر چنین باشد، کودک فکر میکند که من برای زمان او و خود او ارزشی قائل نیستم و این آغاز یک چرخهی بیاعتمادی است.
این مقالهها را نیز بخوانید
در خانهی من این روابط محترمانه، مسئولانه و متقابل با کوک کردن ساعت نیمساعت قبل از حاضر شدن دخترم انجام میشود! قاعدتاً با این کار صبح من با آرامش و سکوت آغاز نخواهد شد اما وقت این را خواهم داشت که او را به جای فریاد کشیدن، به آرامی از خواب بیدار کنم.
ممکن است چندین بار تلاش کنم اما متوجه بشوم که در حمام دوباره خوابش برده است شاید هر کس دیگری جای من بود، سر او فریاد میکشید، پتو را از رویش کنار میزد و او را به زور به حمام میفرستاد. اما من فکر میکنم که دختر من قطعاً تلاش نمیکند که مشکل درست کند، همینطور نمیخواهد که دیر به مدرسه برسد. او فقط به زمانی برای بازیابی توان خود قبل از حاضر شدن برای مدرسه، دارد.
من به این نتیجه رسیدهام که وقتی انتظاراتم را با رفتار و توان او به جای تنبیهش، تنظیم میکنم، همهچیز هموار میشود.
ویژگیهای مثبت را تقویت کنید
این مورد را حتماً بارها پیش از این شنیدهاید. اما باز هم خواهید شنید که تقویت ویژگیهای مثبت یکی از کلیدهای اصلی است؛ این میتواند شیوههای مختلفی داشته باشد، از لبخند زدن، دست دادن و یا یک تقدیر مؤثر. چیزی که باید به آن توجه کنید این است که ریاکارانه و بدون توجه و پشت سر هم تقدیر نکنید. من در کلاسهایم متوجه شدهام که ستایش مؤثر باید انتخابی و خاص باشد.
از مقایسه اجتناب کنید و رقابت ایجاد کنید. اینکه پیشرفت کودکی را نسبت به عملکرد گذشتهی خود او مقایسه کنید بسیار بهتر از مقایسهی او با دیگر کودکان است. این کار را باید با یک صدای طبیعی انجام دهید چون کودکان تظاهرکردن شما را به خوبی متوجه میشوند.
من سعی میکنم از عبارات کلی و کلیشهیی مثل «کار خوبی بود»، «پسر خوب» و «دختر خوب» استفاده نکنم و به طور خاص دربارهی عمل او و رفتار خاص او صحبت کنم. اگر پاداش و ستایش شما واقعی نباشد، کودک یاد میگیرد که برای شما نقش بازی کند.
به عنوان مثال وقتی در کلاس من یک کودک بزرگتر بند کفش دوست کوچکترش را گره میزند، به او میگویم که چقدر «باتوجه و مهربان» است. این سخن نسبت به موقعی که به او میگویم «آفرین» و یا «چه کار خوبی»، بسیار مؤثرتر است.
تقویت نقاط مثبت باید ملموس باشد، نیازی نیست که برای تشویق و یا پاداش حتماً هدیهای برای او بخرید، همینکه کمی از وقت خود را در اختیار او بگذارید، کافی است.
رفتار درست را مدلسازی کنید
علاوه بر تقویت ویژگیهای مثبت، مدلسازی رفتار مناسب نیز بسیار مهم است. توجه کنید که چه چیز میگویید و چگونه میگویید نه فقط وقتی که با کودک خود صحبت میکنید بلکه وقتی با دیگران نیز در حال گفتوگو هستید. مدلسازی سرنخی بصری برای رفتار قابلقبول فراهم میکند و به طور غیرمستقیم، راه مناسب به سوی رفتار درست را نشان میدهد.
به عنوان مثال تصور کنید که در اتوبان در حال رانندگی هستید و ماشین پشت سر شما به هر قیمتی میخواهد از شما سبقت بگیرد، راه را بر او میبندید و چند ناسزا هم نثارش میکنید! قاعدتاً با این رفتار کودک خود را گیج خواهید کرد چون همیشه به او میگویید که از کلمات خوب استفاده کند و برای او جایزه هم تعیین میکنید.
من خودم نیز مرتکب این اشتباه شدهام. یکی از بدترین عادتهای من در هنگام کار با کودکان نوپا نشستن بر روی میزهای آنها بود، در حالی که این میزها مخصوص آنها طراحی شده است. در یکی از گفتوگوهایم با بچهها متوجه شدم که یکی از آنها روی قفسهی کتابها نشسته است! من به طور ناخودآگاه به آنها یاد داده بودم که میتوان از مبل و صندلی و قفسه بالا رفت!
یک راهنمای مستقیم تهیه کنید و اهدافتان را توضیح دهید
راهنماییهای شما برای فرزندانتان باید مستقیم و روشن باشد ضمن اینکه دلیل قوانین را باید به سادگی برای آنها توضیح داد. مطمئن باشید که قوانین شما همیشه دربارهی کارهایی است که باید انجام دهند، نه کارهایی که نباید انجام دهند.
به عنوان مثال در کلاس من، همیشه بر این موضوع پافشاری می شود که «همه باید راه بروند» و توضیح داده میشود که چرا راه رفتن باعث آسیب کمتری خواهد بود. هیچ وقت نمیگوییم «هیچ کس حق دویدن ندارد». این نوع قانونگذاری میتواند به خانه نیز منتقل شود.
من با نوجوانان خودم نیز با چنین شیوهای سخن میگویم. به عنوان مثال میگویم: «الآن دیر است و باید صبح تمرین موسیقی کنی» و یا «تا 15 دقیقهی دیگر، پیش از آنکه بیشتر خسته شوی، بخواب».
البته گاهی اوقات شاگردان و فرزندانم کاری را که از آنها میخواهم سریع انجام نمیدهند و باید دوباره به آنها یادآوری کنم.
شاید دوست داشته باشید
پیش از اتفاق بد، از آن جلوگیری کنید
این نوع تربیت دقیقاً همان چیزی است که سلامت عقلی شما را نشان میدهد! چرا به کودک خود میلیونها بار میگویید که از پلهها پایین نرود، اما حتی یک بار هم برای پلهها یک در محافظ نمیگذارید؟ چرا بارها کودک خود را برای شستن دستهایش در سینک، از زمین بلند میکنید اما برای او یک پلهی ایمن نمیخرید که بتواند به شیر آب و صابون دسترسی داشته باشد.
این پیشگیریها نه تنها یک شکل خوب برای تربیت است بلکه میتواند از مهارتهای کودک پشتیبانی کند و اعتمادبه نفس او را بالا ببرد.
از جنبههای مهم پیشگیری، برنامهریزی است. نباید در ساعاتی که کودک نوپای شما معمولاً استراحت میکند، او را به خرید مواد غذایی ببرید. بازی یا فعالیتهای دیگر فرزند خود را به طور ناگهانی قطع نکنید و کودک خود را مجبور نکنید که به سرعت برای ترک خانه آماده شود، درهرحال شما میتوانستید برای رسیدن به قرار خود زمانشناستر باشید! در واقع شما از آنها انتظار دارید برنامهریزی و پیشبینی اشتباه شما را جبران کنند!
باید مبتکرانه عمل کنید. اگر کانالها و یا برنامههایی هست که نمیخواهید کودک شما آن را ببیند، از کد مخصوص والدین استفاده کنید. چیزی که میتوانید برای گوشیهای موبایل و کامپیوترها هم استفاده کنید.
پیشگیری به شما اجازه میدهد که وقت بیشتری را با فرزند خود بگذرانید به جای آنکه تمام طول روز مشغول خاموش کردن آتشسوزیهای او باشید. بهتر است این پیشنهادها را برای پیشگیریها به کار ببندید:
یک: صحبت کردن از داخل اتاق با فرزندتان که در حیات مشغول بازی است، ممنوع است. او به راحتی میتواند مدعی شود که صدای شما را نشنیده است و یا شما را نادیده میگیرد که نتایج خوبی نخواهد داشت.
دو: هنگام تغییر فعالیتها، ترک خانه و یا تغییر برنامهها به کودکان خود توجه کنید و آنها را در جریان بگذارید.
سه: بچههای کوچکتر گاهی بسیار سفتوسخت هستند. شاید مفهوم زمان برای آنها زیادی انتزاعی و نامفهوم باشد که باید برای آنها توضیح بیشتری داده شود.
در نهایت گاهی اوقات شما نیاز دارید که دور شوید و به یک فرد بالغ دیگر اجازه دهید که ماجرا را حل کند.
به کودک زمانی برای فکر کردن بدهید
کودکان، بچههای سنین مدرسه و یا حتی جوانترها، نیاز دارند تا به کار بدی که انجام دادهاند، فکر کنند. من هیچ وقت اهل نشاندن دانشآموز در یک نمیکت به تنهایی، برای تنبیه کردن او نبودهام. من برای این کار فضاهای جداگانه و دنجی را در کلاس خود ایجاد کردم که بسیار راحت است و اسباببازیهای کوچک هم در آن یافت میشود. چنین فضایی باعث میشود که کودکان احساس بدی دربارهی خودشان نداشته باشند.
وقتی کودک را به این مکان میفرستم تا دربارهی رفتار خود فکر کند احساس خواهد کرد که در روند حل مسأله دخیل است. بعد از چند دقیقهی کوتاه که در این مکان نشست از او میپرسم آیا میداند چرا از سایر بچهها جدا کردم. بعد به او کمک میکنم که راه حل مشکل خود را بیابد.
من در خانه نیز چنین فضایی را دارم و به کودک و نوجوان خود اجازه میدهم که بدون احساس تنبیه شدن و یا گناهکار بودن، آرام شود. این ابزار خوبی برای تشنجزدایی است.
آنچه که من در اختیار شما گذاشتم، مجموعهای از تجربیاتم در کلاس بود که در خانه نیز تأثیر خود را بهخوبی نشان داده بودند. این روشها به کودک فرصت میدهد که اعتمادبهنفس و شایستگی خود را افزایش دهد و وقت بیشتری برای یادگیری و فهم اشتباه خود داشته باشد.
اصولاً روشهای تربیتی منفی مانند تنبیهکردن در طولانیمدت اثرات کمتری دارند. اما در هر صورت باید این را در نظر داشته باشید که قرار نیست فرزند شما یک شبه همه چیز را یاد بگیرد و یا رفتار غلط خود را تغییر دهد. البته کار شما به عنوان پدر و مادر از یک مربی مهدکودک به مراتب سختتر است. بنابراین لازم است که گاهی به خودتان نیز فکر کنید و به همسر و یا خانوادهتان اجازه بدهید برای چند ساعتی نقش شما را به عهده بگیرند تا دوباره شارژ شوید.