این شاعر و مترجم در گفتوگو با ایسنا درباره خاطرهنویسی اظهار کرد: خاطره میتواند بخشی از کار ادبی تلقی شود. فکر میکنم در کشور ما درباره اتوبیوگرافی کمتر کار شده است؛ اما این موضوع در دیگر کشورها مرسوم است و نویسندگان و شاعران به این مقوله میپردازند و کتابهای اینچنینی را برای مرور زندگیشان منتشر میکنند و یا داستانی را رقم میزنند از سرگذشت خود.
او در ادامه افزود: احساس میکنم نویسندگان و شاعران مدام در حال نوعی خاطرهنویسی هستند و بخشی از خاطرات خود را به متنشان منتقل میکنند، در واقع نویسنده و شاعر بخشی از زندگی خود را در شعر و داستان میآورد و هر اثری وصف حال نویسنده و اوضاع اجتماعی را که در آن زیست کرده است بیان میکند. البته ممکن است فرد خود را دخالت ندهد و یا خود را کمرنگ کند اما نوع نگاهش برخاسته از تجربیاتش است ولو نظری که درباره پدیدههای طبیعی دارد. از این نظر خاطره همیشه در اثر زیست میکند و این وجه برای من خیلی جذابتر است.
ویسی خاطرنشان کرد: خاطرهنویسی به این دلیل که میتوانید در گوشه و زوایای زندگی فرد هنرمند دقت کنید، ببینید خاستگاه اثرش چه بوده است، کتابش چطور شکل گرفته و در چه وضعیتی زیست کرده است، با چه کسانی حشر و نشر داشته و به چه موضوعاتی علاقهمند بوده، خیلی مفید است.
او اظهار کرد: خاطرهنویسی شاید بتواند فضایی را برای ما زنده کند تا از جریانهای یک مقطع خاص، چگونگی روابط و مناسبات در آن مقطع، زیست اجتماعی مردم، ساختار فیزیکی شهر، وضعیت خیابانها و طرز فکر مردمان آگاه شویم. میتوان گفت خاطرهنویسی اهمیت تاریخی و جغرافیایی دارد و اگر نویسنده اثر دست به قلم باشد و نثر خوبی داشته باشد، کتابش از نظر ادبی شایسته و قابل توجه است، زیرا هم فضا را توصیف میکند و هم به لحاظ نثر، شوری را در ما پدید میآورد. کتابهایی از این دست مانند «تاریخ بیهقی» به لحاظ ادبی کارکرد خود را دارد و بر نثر دیگران تأثیر میگذارد.
این شاعر تأکید کرد: اگر نویسنده خاطره اهل قلم باشد، ما، هم از متن و شرح لذت میبریم و هم از نثر نوشته، اما خاطراتی که فقط شرح و گزارشی از مقطع خاص میدهند، بیشتر برای تحقیق مناسب هستند و تأثیری بر ادبیات ندارند.
او درباره اینکه چرا اتوبیوگرافی در کشور ما عمومیت ندارد، گفت: فکر میکنم ادبیات ما خیلی جاهای خالی دارد که میتوان در این فضاهای خالی کار کرد اما به دلایل مختلف کار نمیکنند. شاید یکی از دلایل آن این است که تجربیات کشورهای دیگر بیشتر از ماست و آنها بهتر و با آزادی عمل بیشتری میتوانند مسائل را بر روی کاغذ بیاورند.
ویسی در ادامه اضافه کرد: نوع زیست اجتماعی و مکان جغرافیایی ما نیز بر این موضوع تأثیرگذار است. در کشور ما افراد تمایل کمتری دارند که زندگی خود را افشا کنند اما در کشورهای دیگر این مسئله راحتتر است و به همین دلیل خاطرهنویسی امر رایجی است. بیان برخی مسائل کمتر برای مولف مشکل ایجاد میکند اما اینجا تبعاتی در پی خواهد داشت، که از همان ابتدا فرد منصرف میشود زندگی خود را بازگو کند.
او با تأکید بر اینکه دلایل جامعهشناسانه باعث پا نگرفتن این نوع نوشتار در ادبیات ما است، خاطرنشان کرد: نوع زیست اجتماعی مانع از آن میشود که افراد خود را افشا کنند. ما معمولا در جهت مخالف حرکت میکنیم؛ در جهت کتمان و اختفا کردن. شاید هم افراد حق دارند زیرا اگر بخواهند مسائل را افشا کنند، ممکن است تبعات سنگینی برایشان در پی داشته باشد.
این مترجم با بیان اینکه انسان عصر مدرن بیشتر به سمت شفافسازی و آشکار کردن، میرود، گفت: آشکار کردن یکی از خصلتهای ادبیات است؛ ادبیات افشا میکند. فکر میکنم اگر هنرمندی زندگی خود را بنویسد، هم نوشتههایش صداقت بیشتری خواهد داشت و هم ارتباطی که نویسنده به واسطه خاطرات با مخاطبان برقرار میکند، صمیمانهتر خواهد شد؛ نبود این موضوع شاید یکی از اشکالهای فضای ادبی ما باشد.
او در ادامه اظهار کرد: در اتوبیوگرافی نویسنده وصف دقیقی از زندگی خود و یا حداقل نگاه خودش را نسبت به زندگی ارائه میدهد که مخاطب از این متن لذت خواهد برد. در کشور ما به داستان، به خاطر مسئلهای که در متن آن است گیر میدهند و مسئلهای که از واقعیت دور است برای نویسنده مشکلساز میشود؛ حالا اگر فرد بخواهد گوشهای از زندگی خود و اتفاقی را که برایش پیش آمده بیان کند ممکن است مشکلات عدیده برایش پدید بیاید.