این شاعر و مترجم در گفتوگو با ایسنا، درباره میزان نمود و تاثیر ادبیات کهن در آثار ادبی معاصر، اظهار کرد: در آثار معدودی از نویسندگان ما نشانههایی از ادبیات کلاسیک دیده میشود، اما متاسفانه به اندازه کافی نیست. این شاید به این دلیل است که ما کمتر با رویکردی نو به آثار کلاسیکمان مینگریم و به سراغشان میرویم. شاید احتیاج است که ما یک نگاه تازه به آثار کلاسیکمان داشته باشیم چون این اتفاق در غرب افتاده و تاثیر خیلی خوبی در آثار نویسندگان و شاعران معاصرشان داشته است.
او افزود: ما گنجینهای از آثار ادبی داریم، اما نگاه لازم به آن نشده است. ولی نویسندههایی هم داریم که از نظر مراجعه به آثار کلاسیک وقت میگذارند و این زحمت را متقبل میشوند و کنکاش میکنند و گنجینهای از آثار کهن در آثارشان منعکس میشود، هر چند که این میزان به اندازه کافی نیست. ادبیات کهن و آثار ادبی کلاسیک اگر بخواهند آن تاثیر لازم را بگذارند، باید از زوایای جدیدی با آنها برخورد کنیم تا حالت بازگویی و تکرار نداشته باشد.
ویسی با بیان اینکه مطمئنا آثار کهن باعث غنای ادبیات معاصر خواهند شد، گفت: نویسندههای غربی هنوز هم دارند از متون کتاب مقدسشان در آثارشان استفاده میکنند و از «ایلیاد و ادیسه» و کتابهای دیگر نیز در آثارشان تاثیر میگیرند. این تاثیرات در موضوعاتی هستند که کماکان تازه میشوند، هرچند با رویکردی جدید. حتی ممکن است شخصیتهایی که در ادبیات کهن بودهاند، در آثار معاصر چهرههای متفاوتی به خودشان بگیرند، یا رفتارهای متفاوتی پیدا کنند و این یعنی زنده بودن آن شخصیتهای تاریخی. که با یک نگاه متفاوت به آنها، جلوهای دیگر پیدا میکنند. همچنان آن شخصیتها و آثار تاریخی میتوانند دستمایهای باشند تا نویسندگان و شاعران معاصر به آنها بپردازند و مسائل کلی بشری مثل مرگ، عشق، زندگی و ... را که همیشگی هستند احضار کنند تا در آثارشان بازتاب پیدا کند.
مترجم «دورهگردها» و «رقصهای جنگ» در پایان در پاسخ به سوالی درباره آثاری که نمود بیشتری از ادبیات کلاسیک در آنها دیده میشود، بیان کرد: ابوتراب خسروی نویسندهای است که در آثارش سراغ متون کهن رفته است و از شاعران هم مثلا محمدعلی سپانلو کسی است که از مولفههای ادبیات کلاسیک استفاده میکند و این در زبانش هم دیده میشود.