خبرگزاری مهر-گروه هنر: فیلم سینمایی «انزوا» به کارگردانی مرتضیعلی عباس میرزایی این روزها در گروه سینمایی «استقلال» اکران است. این فیلم سینمایی با بازی هنرمندانی چون امیرعلی دانایی، جمشید هاشم پور، بهنوش بختیاری، اندیشه فولادوند، لیندا کیانی، شقایق فراهانی، همایون ارشادی، سیامک صفری، علیرضا استادی، مهران رجبی، وحید نفر، نادر فلاح، لعیا عباس میرزایی و ... ماجرای زندگی مرد جوانی به نام پرویز را به تصویر می کشد که برای خاکسپاری همسرش بعد از 6 سال از زندان بیرون آمده اما با حرف و حدیث های اطرافیان درباره او روبرو می شود.
«انزوا» فیلمی درباره قضاوت نادرست و شتابزده و پیامدهای آن است و با نمایش قهرمانی که در عین داشتن ویژگی های مثبت، مبرا از ضعف و انتقاد نیز نیست شمایل قهرمانان فیلم های مسعود کیمیایی را برای مخاطب تداعی می کند و تلاش دارد در قصه ای که تعریف می کند، معضل قضاوت های نابجا را که جزو ویژگی های جامعه ایران است به تصویر بکشد.
به بهانه اکران این فیلم سینمایی با پیمان جعفری تهیه کننده و امیرعلی دانایی بازیگر فیلم گفتگویی انجام دادیم که در بخش اول این گپ و گفت درباره اکران «انزوا»، اعتقاد تهیه کننده به حمایت از نسل جوان فیلمسازان و بهایی که باید به تجربه گرایی فیلم اولی ها داد، انتخاب بازیگران و چگونگی حضور امیرعلی دانایی و ارتباطی که با نقش پرویز برقرار کرده است، صحبت شد.
در بخش اول این نشست با ما همراه باشید:
*آقای جعفری «انزوا» هم در جمع فیلم هایی قرار گرفت که در تراکم اکران پاییزی به خوبی دیده نشد. این اتفاق چقدر به فروش فیلم لطمه زد؟
پیمان جعفری: متاسفانه من قبلا هم در فیلم «آآآدت نمیکنیم» این تجربه را داشتم که البته آن زمان به دلیل اینکه تیزر فیلم بدون اطلاع ما از شبکه GEM پخش شده بود وقفه ای سه روزه در نمایش فیلم به وجود آمد و باعث شد صدمه زیادی به فیلم بخورد. در مورد «انزوا» هم من به دوستان شورای صنفی نمایش اصرار زیادی کردم که اگر امکانش هست نمایش فیلم را عقب تر بیندازند اما متاسفانه قبول نکردند البته اول امر هم به ما گفتند این یکی 2 هفته را جزو اکران فیلم حساب نمی کنیم اما چند روز تعطیلی اول اکران به فروش فیلم لطمه زیادی زد و متاسفانه برخی از رسانه ها هم آمارهای غلطی مبنی بر اینکه «انزوا» در طول 9 روز مبلغ کمی فروش کرده است، منتشر کردند در حالی که فیلم بین این تعطیلات تنها 2 روز و نیم روی پرده بود و در این زمان نیز بسیاری از هموطنانمان در کربلا به سر می بردند و وقوع زلزله نیز دیگر دل و دماغی برای فیلم دیدن باقی نگذاشته بود. البته این تعطیلات به فیلم های دیگر نیز ضربه زد و بسیاری از دوستانی که قبل از ما فیلمشان روی پرده رفته بود، متضرر شدند که امیدوارم شورای صنفی نمایش از این آثار حمایت و کمک کند تا این فیلم ها دوباره راه بیفتند.
امیرعلی دانایی: یکی دیگر از مشکلات «انزوا» هم این است که تنها 2 هفته سرگروهی به آن تعلق گرفته و باید به سرعت از سرگروه خارج شده و به گروه آزاد برود.
جعفری: بله. اینطور که به ما گفته اند در پاییز به همه فیلم ها تنها 2 هفته سرگروهی تعلق می گیرد. می گویند در 6 ماه دوم سال فیلم ها 2 هفته سرگروه دارند در حالی که فیلم های خودِ این دوستان در 6 ماهه اول سال اکران می شود.
*پروسه همکاری تان با مرتضیعلی عباس میرزایی چطور شکل گرفت؟ با توجه به سابقه ای که در سینما دارید به نظر می رسد علاقه مند به حمایت از فیلم اولی ها و فیلمسازان جوان هستید.
جعفری: امثال من به سن و سالی رسیده ایم که باید زکات علممان را پرداخت کنیم. به هرحال باید نسل جدیدی تربیت شوند و شرایط برای کار کردن و یاد گرفتنشان به وجود بیاید چون در چند سال آینده واقعا تعدادی از فیلمسازان ما دیگر نمی توانند، فیلم بسازند کما اینکه در سال های قبل شاهد ساخته شدن فیلم های بدی از برخی از کارگردان های قدیمی بودیم که انتظارش نمی رفت.فیلمسازان جوان باید حداقل 2 یا 3 فیلم بسازند تا روی روال فیلمسازی بیفتند و متوجه شوند اصلا شرایط فیلمسازی در ایران چگونه است و بدانند که مخاطب شناسی اصل بسیار مهمی است و اینکه فیلمنامه را به درستی بشناسند و متوجه جایگاه آن در یک فیلم باشند
این مساله نشان می دهد که باید یک نسل جدید از فیلمسازان وارد سینمای ما شوند اما این نسل جدید نیاز به تربیت دارند و باید یاد بگیرند چطور فیلم بسازند و با قواعد آشنا شوند. در این مرحله تهیه کننده این آثار سختی زیادی می کشد چون تا بخواهد یک سری از مفاهیم را انتقال دهد، کمی طول می کشد خصوصا من که خیلی با آرامش کار می کنم و ترجیح می دهم خود فیلمسازان کار را کم کم یاد بگیرند و چکشی عمل نمی کنم. بر همین اساس این فیلمسازان جوان باید حداقل 2 یا 3 فیلم بسازند تا روی روال فیلمسازی بیفتند و متوجه شوند اصلا شرایط فیلمسازی در ایران چگونه است و بدانند که مخاطب شناسی اصل بسیار مهمی است و اینکه فیلمنامه را به درستی بشناسند و متوجه جایگاه آن در یک فیلم باشند.
همه این سختی ها برای من جذابیت دارد و جزو تهیه کنندگانی هستم که چه با کارگردان های جوان و چه باسابقه ای که قرار است، کار کنم درباره فیلمنامه گپ می زنم و در این گپ و گفت ها چیزهای زیادی یاد می گیرم. فیلمنامه «انزوا» نوشته احمد رفیع زاده بود که از دوستان قدیمی من است و با هم تا به حال چند کار انجام داده ایم و می دانم که قلم خوبی دارد اما متاسفانه فیلمنامه در مرحله اول در شورای پروانه ساخت رد شد که من تقاضای مشاور کردم و اکبر نبوی به عنوان مشاور در کنار ما قرار گرفت و در جلسه ای طولانی با هم صحبت کردیم و نظرات او در کنار نظرات من و همچنین کارگردان باعث بازنویسی مجدد فیلمنامه شد. در طول این مدت عباس میرزایی روی فیلمنامه کار می کرد و نکاتی را می نوشت و بعد در مورد این موارد با یکدیگر گپ می زدیم.
در بازنویسی که بعد از این جریان صورت گرفت نبوی به ما گفت فیلمنامه خیلی خوب شده و می توانید آن را کار کنید اما من عنوان کردم که تازه الان موتور ما گرم شده است و هنوز با فیلمنامه کار داریم که بعد از آن فیلمنامه نزدیک به 15 بار بازنویسی شد. خوشبختانه عباس میرزایی صبر و تحمل زیادی داشت و به این نکته واقف بود برای اینکه کارش بهتر شود باید روی فیلمنامه کار کند. من نیز معتقدم مهمترین ویژگی که در فیلمسازی وجود دارد و کمک می کند تا یک اثر، خوب از کار در بیاید فیلمنامه است. مردم ما داستان را می شناسند و داستانگوهای خوبی هم هستند و بعد از دیدن هر فیلم اولین کاری که می کنند داستان آن را برای دیگران تعریف می کنند پس ما با داستان گویی مناسب می توانیم مخاطبان را به دیدن فیلم ترغیب کنیم.
*به عنوان تهیه کننده چقدر از فیلم رضایت دارید؟
جعفری: من نباید از خروجی فیلم راضی باشم بلکه این مخاطبان هستند که باید فیلم را دوست داشته باشند. ما پیامی داشتیم که می خواستیم با این فیلم به آنها منتقل کنیم که امیدوارم از دیدن آن رضایت داشته باشند. در جلسه ای که به ما اعلام کردند فیلم در جشنواره فیلم فجر پذیرفته شده است من در گفتگویی با ستاد جشنواره اعلام کردم که واقعا فیلم را برای مردم ساختم نه جشنواره و الان هم معتقدم که این مردم هستند که باید قضاوت کنند و خودم قضاوتی در این باره نمی کنم چون همه اعضای گروه از نیروهای خدماتی گرفته تا کارگردان و بازیگران سعی شان را کردند تا این اتفاق درست بیفتند.
*مسلما هر تهیه کننده و کارگردانی علاقه مند است فیلمش توسط مخاطبان دیده شود اما سوال من از این منظر مطرح شد که شما به عنوان تهیه کننده ای که با یک فیلم اولی کار کرده چقدر از خروجی کار رضایت دارید و انتظاراتتان برآورده شده است؟
جعفری: قطعا اگر از کار رضایت نداشتم، نمی گذاشتم فیلم اکران شود و مثل برخی از دوستان فیلم را کنار می گذاشتم. درست است که برای فیلم خیلی زحمت کشیدیم و هزینه زیادی کردیم اما اگر از خروجی کار رضایت نداشتم آن را کنار می گذاشتم چون آبرویم برایم مهمتر از هر چیز است.
فیلمسازان اول انگیزه بالایی برای فیلم ساختن دارند و سعی و تلاششان را برای ساخت فیلمشان می کنند و مرتضی علی عباس میرزایی نیز واقعا همین طور است و همچنان هم دارد برای موفقیت فیلم تلاش می کند همچنین امیرعلی دانایی و دوست دیگرمان فرشاد بیات نیز که به عنوان سرمایه گذار در کنار ما بود تمام تلاششان را می کنند که فیلم دیده شود و من نیز معتقدم کارگردان تا 90 درصد در ساخت فیلم موفق بوده است.
زمانی که ما تصمیم به تولید این پروژه گرفتیم قرار شد در فیلممان قهرمان داشته باشیم و تلاشمان را هم کردیم تا فیلمی بسازیم که قهرمان و البته پایان بندی داشته باشد چون پایان نداشتن در فیلم ها برای بسیاری از فیلمسازان ما به صورت الگو در آمده است ولی ما تصمیم گرفتیم یک پایان خوب داشته باشیم چون فکر می کنم مردم ما در سینما به happy End احتیاج دارند چون امید کم کم دارد در جامعه در اثر فشارهای اقتصادی که به مردم وارد می شود، از بین می رود و فیلمسازان باید امید را در دل مردم زنده کنند.
اگر امثال من به کمک فیلم اولی ها نیاییم کارها درست پیش نمی رود. مثلا شقایق فراهانی، جمشید هاشم پور، اندیشه فولادوند، بهنوش بختیاری، لیندا کیانی، سیامک صفری، علی استادی، مهران رجبی و همایون ارشادی برای آشنایی که با من داشتند، اعتماد کردند و پذیرفتند در این فیلم حضور داشته باشند و جواب اعتمادشان را هم گرفتند که از آنها بسیار ممنون هستم. حالا فکر کنید فیلمساز فیلم اولی با یک تهیه کننده که فیلم اولش را تولید می کند، کار کند آن وقت تکلیف چیست چون هیچ کدام از این بازیگران را نمی شناسد و کار برایش سخت می شود. اعتماد کردن سخت است و بازیگران هم به اندازه کافی فیلم بهشان پیشنهاد می شود و می توانند انتخاب کنند و بین یک کارگردان فیلم اولی و فردی که چند فیلم ساخته قطعا به سراغ دومی می روند پس ما وظیفه مان است که از کارگردان های جوان حمایت کنیم و من جوابم را در این کار گرفتم.
*«انزوا» در زمینه انتخاب برخی بازیگران جسارت به خرج داده و از هنرمندانی مثل جمشید هاشم پور در نقشی متفاوت استفاده کرده است و شاید همین مساله در جذب مخاطبان تاثیر زیادی داشته باشد. شما به عنوان تهیه کننده چقدر در انتخاب بازیگران نقش داشتید؟
جعفری: با توجه به اینکه در فیلم 29 نقش داشتیم که همگی به جز یکی از آنها به یک مدت زمان در فیلم حضور داشتند بنابراین تصمیم گرفتیم از بازیگران خوب عرصه سینما، تلویزیون و تئاتر استفاده کنیم و به نظرم توانستیم به چیزی که می خواستیم، دست پیدا کنیم. همچنین باید تشکر بسیاری از جمشید هاشم پور داشته باشم که دعوت ما را پذیرفت و دوستی را در حق من تمام کرد. کلا از کستینگ بازیگران رضایت کامل دارم و با کارگردان هم صحبت های زیادی درباره بازیگران داشتیم و به توافق رسیدیم که خوشبختانه جواب داد. باید این نکته را هم یادآور شوم که در شکل گیری کاراکتر آقای هاشم پور و بقیه بازیگران گریم مهرداد میرکیانی تاثیر بسیار زیادی داشت و من خیلی از طراحی گریم او راضی هستم.
*وضعیت اکران شهرستانها چطور بود؟
جعفری: چون ابتدای اکران «انزوا» مصادف شد با چند روز تعطیلی سینماها، فیلم در شهرستان ها شناخته نشد. سینمادارها در شهرستان به دنبال فیلمی می گردند که پرمخاطب باشد و آمار فروش فیلم ها برایشان مهم است که متاسفانه آمارهای اشتباهی از فروش این فیلم بیرون آمده است. حس می کنم برخی از دوستان نه اینکه بخواهند به نفع خودشان کار کنند ولی به شکلی کار می کنند که گردش مالی سینما به ضرر همه تمام می شود و نمی دانند این کار نه تنها به نفع بقیه نیست بلکه نفع خودشان هم از بین می رود.اداره شوراها به صورت سیستم هیاتی بسیار غلط است چون وزارت ارشاد موظف است برای هر مساله ای از جمله نمایش، پروانه ساخت و پخش فیلم ها قانون بگذارد نه اینکه شورایی برای یک فیلم تصمیم بگیرد چون به این شکل همه فیلم ها و حتی آثار خود این دوستان نیز نابود می شود
معتقدم اداره شوراها به صورت سیستم هیاتی بسیار غلط است چون وزارت ارشاد موظف است برای هر مساله ای از جمله نمایش، پروانه ساخت و پخش فیلم ها قانون بگذارد نه اینکه شورایی برای یک فیلم تصمیم بگیرد چون به این شکل همه فیلم ها و حتی آثار خود این دوستان نیز نابود می شود.
دانایی: من معتقدم که شوراها می توانند به صورت هیاتی اداره شوند اما در صورتی این اتفاق بیفتد که اعضای این شوراها خودشان ذی نفع نباشند.
جعفری: اگر هم قانونی وجود دارد این قانون باید برای همه باشد نه عده ای خاص و همه آن را رعایت کنند.
*آقای دانایی شما از بدو ورودتان به عرصه بازیگری چه در تلویزیون و چه سینما با کارگردان های شاخصی مثل ضیاءالدین دری، داریوش مهرجویی، سیروس الوند و بهروز افخمی کار کردید. حضورتان در فیلم «انزوا» و کار با یک کارگردان فیلم اولی چطور شکل گرفت؟
دانایی: ورود من به حوزه بازیگری از تلویزیون بود اما نحوه ساخت سریال «کلاه پهلوی» اصلا تلویزیونی نبود چون آخرین پروژه تلویزیون بود که با نگاتیو و دوربین 35 میلیمتری فیلمبرداری شد.
با توجه به اینکه من در سینما عضو هیچ گروه و گعده ای نیستم در این مدت براساس پیشنهادها و قابلیت هایی که ممکن است داشته باشم در فیلم ها بازی کردم.
چون از کار مدلینگ وارد بازیگری شدم و آقای شریفی نیا عکسم را روی بیلبوردهای تبلیغاتی دید و بعد من را به آقای دری معرفی کرد وقتی به عقب بر می گردم، متوجه می شوم که هیچ گاه تصورش را هم نمی کردم که در چهارمین فیلمم با سیروس الوند همکاری کنم و قبلش با ضیاءالدین دری و داریوش مهرجویی و بهروز افخمی کار کرده باشم. کار کردن با کارگردان های بزرگ تجربه عجیبی به بازیگر می دهد که شاید در همان لحظه متوجهش نباشد اما وقتی که با فیلم اولی ها کار می کند تازه متوجه می شود چیزهایی که در آن فیلم ها یاد گرفته چقدر به او کمک می کند.
بعد از همکاری با کارگردان های شاخص به این نتیجه رسیدم که باید با فیلم اولی ها و جوان ها هم همکاری کنم و اینکه در چند سال اخیر چند نفر از فیلم اولی ها موفقیت های چشمگیری نیز داشتند. ابتدا فیلم «آپاندیس» به من پیشنهاد شد که فیلمنامه اش را دوست داشتم و در آن بازی کردم. در آن فیلم با کارگردان «انزوا» آشنا شدم و بعد از خواندن فیلمنامه پذیرفتم که در آن بازی کنم.
برای من هم «آپاندیس» و هم «انزوا» آثار متفاوتی هستند چون در سینما به دنبال این هستم که همیشه کارهای متفاوتی انجام دهم و تا به حال هیچ کدام از فیلم هایی را هم که بازی کردم به هم شبیه نبودند. کاراکتر پرویز در «انزوا» خیلی من را به خودش جذب کرد و فیلمنامه نیز برایم بسیار جالب بود. این همه تغییری که برای ایفای این نقش می توانستم در خودم ایجاد کنم انرژی بسیاری به من داد. برای من بازی در این فیلم ریسک محسوب می شد همانطور که بازی در فیلم «اشباح» آقای مهرجویی هم برایم ریسک به حساب می آمد چون آن نقش را می توانستم مثل همه آدم هایی که از خارج به ایران می آیند و مریض و افسرده هستند، بازی کنم اما آقای مهرجویی از من چیز دیگری خواست و من نیز نوعی از بازی بیرونی را در فیلم به نمایش گذاشتنم. در فیلم «انزوا» نیز این شکستن و تغییر برایم بسیار جذاب بود به همین دلیل علاقه مند شدم در آن بازی کنم.
*فیلم هایی که تا به حال در آنها بازی کردید همگی متعلق به فیلمسازان شناخته شده و با تجربه ای بودند و شاید هر بازیگر دیگری هم به جای شما بازی می کرد زیر سایه نام داریوش مهرجویی یا بهروز افخمی قرار می گرفت چون این کارگردان ها، فیلمسازانی هستند که مخاطبان خودشان را دارند و برخی از مردم به خاطر نام آنهاست که به دیدن فیلم هایشان می نشینند اما در فیلم «انزوا» حضور بازیگران از اهمیت نام کارگردان خیلی بیشتر است و همین مساله باعث می شود تا بازیگران بیشتر به چشم بیایند.
دانایی: تا به حال از این منظر به مساله نگاه نکرده بودم ولی الان که شما بحثش را پیش کشیدید به نظرم حرف درستی است.در زمان بازی در فیلم «انزوا» وزن بیشتری تا امروز داشتم اما وقتی به عکس های آن مقطع نگاه می کنم چروک هایی را در چهره ام مشاهده می کنم که الان وجود ندارند پس ببینید این نقش چه تاثیری در من گذاشته است. من تا دو ماه بعد از بازی دراین فیلم با خودم و این کاراکتر درگیری داشتم
*سوژه فیلم «انزوا» از منظری میتواند شباهت هایی به فیلم «به آهستگی» مازیار میری و حتی «محاکمه در خیابان» مسعود کیمیایی داشته باشد و فیلم هم از بسیاری جهات ویژگی های آثار کیمیایی را دارد. زمانی که قرار شد در این فیلم به ایفای نقش بپردازید پیش زمینه ای از این آثار و قهرمانانشان در ذهن داشتید یا اینکه کاراکتر پرویز را به عنوان شخصیتی منفرد شناختید.
دانایی: خیر برای ایفای این نقش هیچ پیش زمینه ای نداشتم و کلا در هیچ کدام از نقش هایی که بازی کردم حتی در سریال «کلاه پهلوی» نیز پیش زمینه و الگویی برای ایفای نقش در نظر نداشتم. همیشه تلاشم این بوده که کاراکتر را از آن خود بکنم و در هنگام بازی یک آدم دیگر می شوم.
من در زمان بازی در فیلم «انزوا» وزن بیشتری نسبت به امروز داشتم اما وقتی به عکس های آن مقطع نگاه می کنم چروک هایی را در چهره ام مشاهده می کنم که الان وجود ندارند پس ببینید این نقش چه تاثیری در من گذاشته است. من تا 2 ماه بعد از بازی در این فیلم با خودم و این کاراکتر درگیری داشتم، 33 بار فیلمنامه را خواندم و آخرین بار در زمان فیلمبرداری آن را مطالعه و یادداشت برداری کردم تا روابط حسی و راکوردهایم را حفظ کنم.
فیلمنامه را همیشه به صورت داستانی می خوانم تا ویژگی های هر کاراکتر وارد وجودم شود و در مورد پرویز فیلم «انزوا» بیش از هر کاراکتر دیگری این مساله را احساس کردم.
ادامه دارد...