خودآگاهی را شبیه یک طیف در نظر بگیرید. در یک سر آن هشیاری کامل قرار دارد و در سر دیگر رهایی کامل. هر دوی این حالتها و درجات بینشان مفید هستند و ما دائما بین آنها جا به جا میشویم. در واقع علم میگوید که مغز شما عاشق هر دو است.
با اینکه بیشتر تحقیقات به فواید تمرکز کامل پرداختهاند اما رهایی کامل نیز بسیار مهم است. در واقع اینکه بخواهید همیشه مغز خود را در وضعیت فوق-متمرکز نگه دارید، عملا باعث میشود بهروریتان پایین بیاید. پژوهشها نشان داده که ذهن انسان تقریبا 50٪ اوقات در حال کنجکاوی و طفره رفتن از تمرکز است.
مزیت رهایی در این است: استراحت دادن به مغزتان و تعطیلی همه کارها کمک میکند تا در برگشت دوباره به وضعیت تمرکز، مغزی کاراتر و خلاقتر داشته باشید. واقعیت این است که وقتی از همه چیز فاصله میگیرید، مغز شما عملا بیکار نشده است. در فرجهای که از کار و زندگی روزمره دور هستید شبکه استراحت در مغز شما فعال و تنظیم میشود و این وضع به افزایش گردش خون در مغز میانجامد و انرژی اضافهای را به ارمغان میآورد که بلافاصله به خلاقیت بیشتر منجر میشود.
اگر رهایی ذهنی فایدهای نداشت انسانها از دیرباز آن را در خود پرورش نمیدادند. وقتی ذهن از حالت تمرکز بیرون میآید، به سراغ مشکلات حل نشده و اهداف آینده میروند. در چنین فرجههایی است که خلاقیت درونی رخ میدهد و ایدههایی به سراغتان میآیند که هرگز در وضعیت تمرکز نمیتوانستید با آنها ارتباط برقرار کنید. چرا؟ زیرا در حالت هشیاریِ کامل شما آنقدر روی مسائل دم دستی تمرکز دارید که فضایی برای شکوفه زدن ایدههای جدید وجود ندارد.
اگر میخواهید خلاقیت را در خود افزایش دهید موقع انجام کارهای روتین (گرفتن آب میوه، حمام کردن، سواری در تاکسی یا اتوبوس یا مترو) ذهن خود را روی حالت خلبان خودکار قرار دهید تا فرصتی برای رهایی و گردش به آن داده باشید. و در چنین مواقعی وقتی چیزهای کوچک را فراموش میکنید، مثلا کلید یا تلفنتان را در خانه جا میگذارید، خود را سرزنش نکنید. شما فقط داشتهاید از رهایی ذهنی لذت میبردهاید و فراموشی کوچکی هم رخ داده، در عوض خلاقیت بیشتری در شما شکل گرفته است.