به گزارش اقتصادنیوز ، این در حالی است که شاخص کل هموزن در این بازه زمانی (با اثرگذاری یکسان نمادها) رشدی معادل 14 درصد را تجربه کرده است. رشد حدود 2 برابری شاخص کل نسبت به شاخص کل هموزن نشان میدهد نمادهای بزرگ بیش از سهام کوچکتر افزایش قیمت داشتهاند.
بررسی روند صنایع بورسی از ابتدای سال تاکنون نشان میدهد در میان 37 صنعت مورد بررسی، شاخص 20 صنعت با رشد همراه شده و 15 صنعت نیز معاملات خود را با افت پشتسر گذاشتند. در این میان پالایشیها بیشترین بازدهی (82 درصد) را در میان صنایع بورسی کسب کردند. پس از آن نیز فلزیها با بازدهی 76 درصدی همراه شدهاند. از نکات قابلتوجه اما کسب بیشترین بازدهی از سوی صنایع بزرگ بازار سهام است (10 صنعت با بیشترین میزان بازدهی، سهم بیش از 60 درصدی از کل ارزش بازار را در اختیار دارند). موضوعی که توضیحدهنده چرایی رشد دوبرابری شاخص کل نسبت به شاخص کل هموزن است. این موضوع نشان میدهد بازدهی سهامداران از ابتدای سالجاری با هم برابر نبوده و بر همین اساس است که گفته میشود، تنها معاملهگرانی که با اعتقاد به پویایی بازار سهام، همه عوامل تاثیرگذار را مورد توجه قرار میدهند، برنده خواهند شد.
چگونگی شکلگیری جریان برنده
همانطور که اشاره شد از ابتدای سال تاکنون بیشترین میزان بازدهی به صنایع بزرگ سهامی که از حمایت عوامل بنیادی برخوردار بودهاند، اختصاص یافته است. در این میان شاید مهمترین سوالی که به ذهن خطور میکند این است که جریانات برنده چگونه و بر اساس چه الگویی شکل گرفتهاند؟
1- رصد تمامی عوامل تاثیرگذار: مهمترین موضوعی که باید مورد توجه معاملهگران سهام قرار گیرد، شناسایی جریان اصلی حاکم بر معاملات است، نه جریانهای کوتاهمدت و گذرا که عمدتا به دلیل تسری هیجان به بازار سهام ایجاد میشوند. برای رسیدن به این الگو نیز لازم است سرمایهگذاران با رصد همه عوامل موثر و همچنین سطوح مختلف اقتصادی از اقتصاد کلان گرفته تا وضعیت صنعت و همچنین درون شرکتها به یک تحلیل درست رسیده، سپس به گردونه معاملات سهام بپیوندند.
2- توجه به دینامیک بودن معاملات سهام: یکی دیگر از مسائلی که باید مورد توجه قرار گیرد، اصل پویایی بازار سهام است. وضعیت دینامیک بورس سبب میشود تا انتخاب یک الگوی ثابت برای سرمایهگذاری، نتیجهای جز زیان نداشته باشد. در این شرایط لازم است معاملهگران همواره اطلاعات خود را از وضعیت عوامل تاثیرگذار بر سهام بهروز کنند.
نگاهی به فرمولهای توهمی در بازار سهام
همانطور که اشاره شد توجه به اصل پویایی بازار سهام و رشد تمامی عوامل تاثیرگذار بر آن میتواند الگویی برای برندهشدن در گردونه معاملات سهام در اختیار معاملهگران قرار دهد. پیش از این و در شرایط کمنوسانی بازار سهام و کند بودن جریان ورود نقدینگی اما شاهد بیتوجهی بسیاری از معاملهگران به تحولات بنیادی پیرامون بازار (وضعیت قیمتها در بازارهای جهانی، نرخ دلار و چرخش جریان نقدینگی) و معامله سهام بر اساس الگوهای پیشین مدنظر معاملهگران بودیم. الگوهایی که عمدتا از برخی الگوهای نادرست با نقاب تحلیل منشا میگیرد. بررسی این فرمولهای توهمی نیز خالی از لطف نیست.
1. نگاه تکبعدی به بازار: یکی از اشتباهاتی که برخی از معاملهگران را در مسیر زیاندهی قرار میدهد، نگاه تکبعدی به بازار است. بهعنوان نمونه عدهای از فعالان بازار تنها با دید تکنیکال به سهام نگریسته و فکر میکنند از این طریق میتوانند کسب سود کنند. درست است که تحلیل تکنیکال جزئی از معاملات سهام است، اما باید توجه داشت این نوع تحلیل گذشتهنگر بوده و تحولات آتی جایی در آن ندارد، به این ترتیب نگاه به بازار با یک دوربین، میتواند معاملهگر را از دیگر جریانات بازار عقب بیندازد.
2. در نظر گرفتن سقف و کف عددی برای سهام: در بسیاری از موارد دیده شده برخی از سهامداران با توجه به سقف یا کف عددی که پیش از این در سابقه معاملاتی یک سهم خاص دیده شده است، بدون توجه به عوامل بنیادی پیرامونی به جمع خریداران یا فروشندگان یک سهم میپیوندند. این در حالی است که تغییر عوامل تاثیرگذار بنیادی و همچنین تحولات درون شرکتی میتواند روند قیمتی یک سهم را تغییر دهد.
3- پیشبینیهای غیرکارشناسانه: این موضوع به معاملهگرانی برمیگردد که فرمولی ثابت همانند P/ E سهام را مبنای معاملات خود قرار دادهاند و باز توجهی به عوامل بنیادی و غیربنیادی پیرامون سهام ندارند. در این میان اما با ابلاغیه جدید سازمان بورس مبنی بر ممنوعیت انتشار گزارش پیشبینی سود هر سهم، میتوان انتظار داشت نگاهی تحلیلی در میان معاملهگران حاکم شود. به عبارتی دیگر از این پس مفروضات اعلام شده بر اساس متغیرهای بینالمللی و داخلی میگوید، شرکت به چه سمت و سویی حرکت خواهد کرد، سپس تحلیلگران بازار سرمایه با توجه به این اطلاعات و گزارشهای مدیریتی، وضعیت سودآوری شرکتها را پیشبینی خواهند کرد. این امر در نهایت به حرفهای شدن بازار و تحلیلمحور شدن معاملات کمک میکند.
4- تبعیت از سیگنالفروشان بدون تحلیل: در شرایطی که بورس تهران دورههای پررونقی را پشت سر میگذارد، تعداد کانالهای تلگرامی و سایتهایی که ادعای دروغین تسلط بر کلیت بازار بر اساس تحلیل را دارند، سر به فلک میگذارد. در این شرایط به جاست معاملهگران به جای تقلید کورکورانه و بودن پشتوانه از این سیگنالفروشان از منابع معتبر بهره گرفته و به یک قدرت تحلیلی دست پیدا کنند. این امر طبیعتا سبب میشود تا معاملهگران، بتوانند بهینهترین تصمیمها را در سرمایهگذاری اتخاذ کنند.
5- انتخاب نادرست به دلیل محدودیت: در برخی موارد با وجود تحولات بنیادی در سهام بزرگ بورسی از آنجا که این سهام نقدینگی زیادی را میطلبند، شاهد عدم توجه بازار و چرخش نگاهها به سمت صنایع کوچک سهامی هستیم. این الگوسازی نادرست اما عمدتا سبب زیاندهی معاملهگران یا عقب ماندن از جریانات مثبت میشود.این الگوسازیهای نادرست که عمدتا از توهمات معاملهگران نشات میگیرد، نه تنها در بورس تهران بلکه در دیگر بازارهای بزرگ و پیشرفته نیز مشاهده میشود که به دلیل بزرگی بازار، رکودهای بزرگ اقتصادی را در پی خواهد داشت. در این بازارها عمدتا ورود مهندس گرداننده بازار که برای همه چیز فرمول و قالب خاصی تعریف میکند، باعث این اتفاقات میشود. چرا که در تمامی این فرمولبندیها یکسری پیش فرض در نظر گرفته شده است که اتفاقات واقعی را در بر نمیگیرد. به این ترتیب صرف در نظر گرفتن تحلیلهای فرمولبندی شده میتواند بازار را به انحراف بکشد.این موضوع در شرایط کنونی نیز میتواند تهدیدی برای بورس تهران باشد؛ چرا که سودگیری معاملهگران از وضعیت پررونق این روزهای بازار سهام هر چند کوتاهمدت، میتواند بار دیگر توهم کسب سود بدون نیاز به تحلیل را در میان معاملهگران نهادینه کرده و بازار را از تحلیل خارج کند.