ماهان شبکه ایرانیان

۲۰۱۷ سالِ وعده‌های دروغ در مبارزه با پوپولیسم

موج پوپولیست ادامه ‌دارد!

در سال ۲۰۱۸ نباید منتظر وقایع چشمگیری مانند برکسیت و ترامپ باشیم. اما نظرسنجی‌ها نشان می دهد پوپولیسم در کشورهایی که انتخابات در پیش دارند از جمله ایتالیا، بلژیک و استونی، نقش مهمی ایفا خواهد کرد. موج پوپولیستی هنوز از میان نرفته، اما هنوز بر ما چیره هم نشده است. اما اگر همین حالا اقدام نکنیم، در سال های آینده قدرت بیشتری خواهد گرفت.

2017 سالِ وعده‌های دروغ در مبارزه با پوپولیسماین نقشه تغییرات نتایج انتخابات در 102 حزب پوپولیستی در 39 کشور اروپایی را در خلال سال‌های 2000 تا 2017 نشان می دهد

 

فرادید؛ در ظاهر به نظر می‌رسد موج پوپولیستی از حرکت افتاده، اما آمار و داده‌ها چیز دیگری می‌گویند. 

به گزارش فرادید به نقل از فارین پالیسی، اکنون نزدیک به دو دهه است که جنبش پوپولیستی رو به افزایش است، اما نگرانی‌ها درباره این پدیده حدود یک سال پیش به اوج خود رسید که البته جای تعجب ندارد. در سال 2016 پوپولیسم در نقطه اوج خود قرار گرفت: طی چند ماه مردم بریتانیا در کمال ناباوری به تر اتحادیه اروپا رأی دادند و مردم آمریکا دونالد ترامپ را رئیس‌جمهور خود کردند. اکثر تحلیلگران در سراسر جهان منتظر خبرهای بدتری در سال 2017 بودند. عمر جهانی که می‌شناسیم ممکن است رو به پایان باشد. 

پس از گذشت یک سال مشخص شد که این نگرانی‌ها اغراق‌آمیز بود. در دور اول انتخابات ریاست جمهوریِ فرانسه، پوپولیست های جناح راست و چپ نیمی از آراء را تصاحب کردند. اما زمانی که "امانوئل مکرون" در دور دوم انتخابات با کاندید راست افراطی "مارین لوپن" روبرو شد، خیلی راحت او را شکست داد. به همین ترتیب در آلمان نیز یک حزب پوپولیست و راست افراطی برای اولین بار از جنگ جهانی دوم وارد بوندستاگ شد. اما احزاب میانه‌رو اکثریت قاطع در پارلمان را حفظ کردند. زمانی که دولت بعدیِ آلمان شکل گیرد، به‌احتمال زیاد همانند دولت قبل میانه‌رو و معتدل باقی خواهد ماند. 

ممکن است خیلی آسان در دام تفسیرهای اشتباه از این مسئله بیفتیم، همانطور که بسیاری از مفسران تحلیل‌های اشتباه داشتند. "چارلز کروتامر" در ماه آوریل گذشته نوشت "موج پوپولیستی زودگذر بود. بعد از گذشت چند سالِ ترسناک، انگار همه چیز دارد به حالت عادی بازمی‌گردد." 

اما ما از همین داستان نتایج متفاوتی گرفتیم. بااینکه وقایع سال 2016 آزاردهنده و ترسناک بودند، اما هرگز نتیجه نگرفتیم که پوپولیسم از این پس در تمام انتخابات پیروز می‌شود و یا به محض رسیدن به قدرت می‌توانند سیستم سیاسی دیرینه را تغییر دهند یا از بین ببرند. بنابراین سنجش پیشرفت پوپولیست ها با یک معیار دوگانه هرگز منطقی به نظر نمی‌رسید. 

برای اینکه دیدگاه بهتری از افزایش یا کاهش پوپولیسم داشته باشیم، باید قدرت کنونی آن‌ها را با عملکردشان در سال های گذشته مقایسه کنیم. برای اینکار مجموعه‌ای از آمار و داده‌ها درباره عملکرد انتخاباتی جنبش‌های پوپولیستی اروپا از سال 2000 تهیه کردیم. 

ابتدا توضیح مختصری بدهیم. در مطالعات خود پوپولیسم را یک ایدئولوژی عمیق در نظر نگرفتیم، بلکه آنرا منطق و استدلال یک سازمان سیاسی فرض کردیم؛ منطقی که تمایز شدیدی میان حامیان (که تنها افراد مشروع در نظر گرفته می‌شوند) و مخالفان (که دشمنان غیرقانونی مردم به تصویر کشیده می‌شوند) وجود دارد. به عبارت دیگر یک جنبش برای پوپولیست بودن تنها کافیست ادعا کند که حامی و مدافع اراده‌ی حقیقیِ مردم علیه نخبگان محلی، مهاجران خارجی یا اقلیت‌های قومی، مذهب یا اقلیت‌های جنسی است. 

تصویری که ظاهر می‌شود بسیار واضح است. جنبش‌های مردمی حتی قبل از انتخابات 2016 نیز به آرامی حمایت و آرای مردم را جذب می‌کردند. و پس از انتخابات نیز به این روند ادامه داده اند. در انتخابات سال2000 میانگین سهم رأی پوپولیست ها 9.6 درصد بود. این مقدار در سال 2008 به 17.2 درصد رسید و اکنون 24.6 درصد است. 

ساده ترین راه برای درک رشد سریع پوپولیست ها پیاده کردنِ پیشرفتشان در یک نقشه زمانی است. با یک نگاه اصلِ داستان مشخص می‌شود: یک موج آبی به تدریج قاره را در برگرفته. امانگاهی دقیق‌تر سه ویژگی کلیدی در افزایش جنبش پوپولیستی را برملا می‌کند. 

اولا، درحال حاضر پوپولیسم شکلِ غالب حکومت در بخش‌های بزرگ و حساس اروپای مرکزی است. اکنون می‌توان از دریای بالتیک تا دریای اژه سفر کرد و دانست که پوپولیسم در تمام کشورهای طول مسیر حاکم بوده است. 

پیامدهای این موج بسیار وسیع بوده است. پوپولیسم یک جنبش کوچک و شورشی نیست، بلکه برعکس، توانسته تعداد زیادی از کشورها را تحت تاثیر قرار دهد. درنتیجه امید به دموکراسی در تمام پایتخت‌های باستانی در اروپای مرکزی و شرقی به سرعت از میان می رود: تقریبا سه دهه بعد از آزادی این بخش‌های اروپا از نفوذ شوروی، دموکراسی در بوداپست و پراگ، در بلگراد و ورشو برای بقای خود می‌جنگد. 

ثانیا، باید توجه داشت که هنوز پوپولیست در قالب یک دولت در کشورهای اروپای غربی مستقر نشده است. شاید برخی نتیجه بگیرند که نفوذ آن‌ها در عمده بخش‌های اروپا محدود است. اما این یک تصور اشتباه است: برحسب آنچه نقشه‌های ما نشان می دهند اکنون پوپولیسم راست گرا در بسیاری از کشورها- از یونان گرفته تا اتریش و نروژ- بخشی از دولت شده است. 

بعلاوه، نفوذ پوپولیست ها حتی در کشورهایی که در آن قدرتی ندارند نیز به سرعت در حال رشد است: برای جلوگیری از تشدید رقابت‌ها، احزاب میانه‌رو در کشورهایی مانند فرانسه و اتریش اخیرا اندکی به راست گرایش یافته اند. زمانی که جمهوری خواهان فرانسه مجبور شدند میان محافظه‌کاران سنتی مانند "فلورانس پورتلی"، "مائل دو کالا" یا کاندیدی افراطی تر به نام "لورنت ووکوییز" یکی را انتخاب کنند، مردی را انتخاب کردند که توهمات و نظریه‌های عجیب‌وغریبی داشت و مدعی بود توده مهاجران نژاد سفید را تهدید می‌کند و روزی جایگزین آن خواهد شد (ووکوییز). به همین شکل حزب محافظه کار خلق در اتریش تحت رهبری "زباستیان کورتس" نیز به سرعت افراطی شد. به همین دلیل زمانی که دولت جدید کورتس که بسیاری از اعضای حزب آزادی پوپولیستی در آن حضور دارند، اعلام کرد قصد دارد پولهای پناهجویان را ضبط و صدای چپ گرایان را از بخش‌های عمومی کشور پاک کند، کسی تعجب نکرد. 

درنهایت، تمرکز صرفا بر روی پوپولیسم حزب راست اشتباه است. درست همانطور که کمربند پوپولیستیِ شامل احزاب راست بخش‌های عمده اروپای مرکزی را پوشش داده، باید گفت احتمال دارد روزی یک کمربند پوپولیستی متشکل از احزاب چپ گرا بر بخش‌های عمده‌ای از جنوب اروپا حاکم شوند. بسیاری از این جنبش‌ها به دلیل بحران یورو و یک دهه رکود اقتصادی در کشورهای ضعیف و بدهکار ایجاد شدند. اما بااینکه قسمت اعظم خشم آن‌ها متوجه سیاست های صرفه‌جویی و ریاضت است که آسیب‌های زیادی به بار آورده، برخی از این جنبش به بیگانه هراسی روی آورده اند و یا به استقلال رسانه ها حمله کرده اند. 

داده‌های ما یک چیز را کاملا روشن می‌کند: رشد پوپولیسم قبل از سال 2016 و یا حتی 2008 آغاز شد. 

تحولات سیاسی که اکنون شاهد آن‌ها هستیم یک روند بلند مدت بوده اند. و تنها توضیح منطقی برایشان این است که توسط عوامل ساختاری و در دراز مدت ایجادشده‌اند. بااینکه بحث درباره هویت دقیق آن‌ها همچنان ادامه دارد، اما احتمالا شامل عواملی چون ناامنی اقتصادی، اعتراض علیه مهاجرت و مفهوم جامعه چند قومی می‌شوند. این افراطی‌ها در عصر رسانه ها بهتر از هر دوره دیگری صدای خود را به گوش دیگر مناطق جهان می‌رسانند. 

البته هرگز نمی‌توان روند گذشته را معیاری مطمئن برای پیش‌بینی آینده قرار داد. شاید آن عوامل ساختاری خودشان از میان روند و میدان را برای اخزاب میانه‌رو باز کنند. اما اگر تصور کنیم پوپولیسم به دلیل شکست در انتخابات آلمان و فرانسه خودبه‌خود از میان رفته، عمیقاً غلط و اشتباه است. تا سیاستمداران عوامل ساختاری پوپولیسم را شناسایی و با آن‌ها مقابله نکنند، بعید است به‌خودی‌خود از میان‌ رود. 

در سال 2018 نباید منتظر وقایع چشمگیری مانند برکسیت و ترامپ باشیم. اما نظرسنجی‌ها نشان می دهد پوپولیسم در کشورهایی که انتخابات در پیش دارند از جمله ایتالیا، بلژیک و استونی، نقش مهمی ایفا خواهد کرد. موج پوپولیستی هنوز از میان نرفته، اما هنوز بر ما چیره هم نشده است. اما اگر همین حالا اقدام نکنیم، در سال های آینده قدرت بیشتری خواهد گرفت.

 منبع: فارین پالیسی

ترجمه وبسایت فرادید

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان