ماهان شبکه ایرانیان

اجتناب از تفسیر به رأی

یکی از آفات بی‏دقّتی و بی‏احتیاطی در تفسیر، گرفتار شدن به «تفسیر به رأی» است که بسیار خطرناک است

اجتناب از تفسیر به رأی
یکی از آفات بی‏دقّتی و بی‏احتیاطی در تفسیر، گرفتار شدن به «تفسیر به رأی» است که بسیار خطرناک است. در هر کاری و هر علمی که انسان وارد می‏شود، چراغ به دست بودن شرط احتیاط است چرا که هرقدر احتیاط کند، کمتر اشتباه می‏کند. مخصوصا در کارهای مهم؛ بالاخص در تفسیر کلام خدا.
عظمت و اهمیت کلام خالق یکتا می‏طلبد که در تفسیر آن کمال دقّت و بررسی اعمال شود. چرا که اگر کلام، کلام فردی از افراد بشر بود، کار مفسّر خیلی آسان بود. اما وقتی سخن از کلام خدا به میان می‏آید، باید احتیاط بیشتری به خرج داد تا از عهده این کار خطیر برآمد. لذا در این مورد علما دو گروهند:
گروهی می‏گویند نباید کلام خدا را تفسیر کرد چون تفسیر کردن؛ روایت کردن از خداست.
گروهی هم معتقدند که تمام قرآن باید معنا و تفسیر شود.

کسانی که ترس از تفسیر داشتند
 

از جمله سعید بن جُبیر که وقتی از او درباره تفسیر سؤال می‏شود، می‏گوید: «انّا لا نقول فی القرآن شیئا». «ما در مورد قرآن نمی‏توانیم چیزی بگوییم». و همچنین شعبی می‏گوید: «واللّه ما من آیةٍ الاّ قد سألت عنها و لکنّها الرّوایة عن اللّه».«به خدا قسم آیه‏ای نیست مگر ا ین که از آن سؤال خواهد شد. و لکن تفسیر؛ همان روایت کردن از خداست» . و همچنین جندب بن عبداللّه و نافع و عروة و عبیدة السلمانی و اصمعی که به خاطر تقوا و ورع از تفسیر دوری می‏جسته‏اند1.
ولی بسیاری از علمای گذشته معتقدند که اخبار و احادیثی که در ترس از تفسیر وارد شده، حمل بر «تفسیر به رأی» است. گرچه در رأی خود مُصیب باشد؛ چون از روی علم مصیب نشده است. چنانکه در حدیث آمده:
«من فسَّرَ القرآنَ برأیه إن أصاب، لم یوجر و إن أخطأ، فهو أبعدُ من السّماء..».
«کسی که قرآن را به رأی خود تفسیر کند، اگر (تصادفا) مطابق واقع شود، اجر نخواهد داشت، و اگر خطا کند، آنچنان سقوط می‏کند که او بدور از آسمان است...»2.
اما گروه زیادی قائل به لزوم تفسیر بوده و معتقدند که کلّ قرآن باید آموخته و معنی آن فهمیده شود و الاّ مفید فایده نخواهد بود و نزول آن معنی پیدا نخواهد کرد و معنی «الرّاسخون» را عطف بر آیه «لا یعلم تأویله الاّ اللّه» کرده‏اند و «یقولون آمنّا به» را در به جای حال استفاده کرده‏اند. پس معنی آیه به این صورت می‏شود: «انّه لا یعلم تأویل القرآن الاّ اللّه و الاّ الراسخون فی العلم». «تأویل قرآن را نمی‏داند مگر خدا و کسانی که راسخ در علم هستند».
اما این که آیا مقصود از «راسخان در علم» پیشوایان معصوم است یا معنی وسیع‏تری دارد؟ این مسأله فعلاً چندان برای ما مطرح نیست3.
بسیاری از مفسّرین گفته‏اند صحیح است که در قرآن آیاتی وجود دارد که چندان قابل تأویل و تفسیر نمی‏باشد. ابن عباس می‏گوید:
«أنزل القرآنُ علی أربعة اوجه: وجه حلال و حرام لا یسع أحد جهالته؛ و وجه یعرفه العرب؛ و وجه یعلم تأویلَه العالمون؛ و وجه لا یعلم تأویله الاّ اللّه؛ و من انتحل فیه علما فقد کذب».
«قرآن بر چهار وجه نازل شده: وجه حلال و حرام که همه باید یاد بگیرند؛ و وجهی که عرب‏زبانها می‏فهمند؛ و وجهی که تأویل آن را علما می‏فهمند؛ و وجهی که غیر از خدا کسی نمی‏فهمد و هرکس به سلیقه خود تفسیر کند، دروغ گفته».

تفسیر به رأی
 

چنان که از موارد استعمال آن استفاده می‏شود، به معنی درک عقلانی نیست، بلکه تفسیر به عقیده و سلیقه شخصی است و یا تفسیر به گمان و پندار و تخمین است.
«راغب» اصفهانی در «المفردات» می‏گوید: «رأی به معنی عقیده‏ای است که ظنّ و گمان در آن غلبه دارد».
هرگاه انسان برای خودش عقیده‏ای پیدا کند، می‏کوشد تا مؤیّدی از قرآن و احادیث پیامبر و اهل‏بیت علیهم‏السلام برای آن بتراشد و آیاتی از قرآن و روایاتی را انتخاب کرده و بدون هیچ قرینه‏ای برخلاف مفهوم ظاهر آن، تفسیر می‏کند. چنین کاری را «تفسیر به رأی» می‏گویند. و به نوشته آیة‏اللّه سبحانی:
«به جای شاگردی بر قرآن، بر آن استادی کند»!4.
پس کسانی که در صدد «تفسیر به رأی» هستند، افراد نادان و جاهل و بی‏خبر از کتاب خدا و احادیث پیامبر و اهل بیت آن حضرت علیهم‏السلام می‏باشند. و اغراض و اهداف نادرستی دارند، چنانکه امیر مؤمنان علی علیه‏السلام در این باره می‏فرماید:
«و آخَرُ قد تُسمّی عالما و لیسَ به فاقتبس جهائِل من جُهّالٍ و أضالیلَ مِن ضُلاّلٍ و نصب للنّاس أشراکا من حبائلَ غُرورٍ و قلوٍ زُورٍ قد حمل الکتابَ علی آرائِه و عطفَ الحقَّ علی أهوائِهِ...»5.
«گروهی از گمراهان (که خداوند آنان را دشمن می‏دارد) خود را عالم و دانشمند می‏خوانند در صورتی که نادان هستند؛ آنها نادانی را از افراد جاهل فرا گرفته، و بر سر راه مردم، دامهایی فرا نهاده و گفتار باطلی را سرداده و قرآن را بر آراء خویش تطبیق می‏دهند و حق را مطابق میل خود تفسیر می‏کنند».
یکی از معانی «تفسیر به رأی» این است که مفهوم جمله‏ای را آنچنان که قواعد ادبی و لغت اقتضاء می‏کند، بپذیریم ولی در تطبیق آن بر مصادیق، مرتکب تحریف شویم. و چیزی که مصداق آن نیست، بر طبق سلیقه شخصی خود مصداق آن قرار دهیم مانند جریان شهادت «عمّار یاسر» که وقتی در صفّین به دست لشگریان معاویه شهید شد، به او گفتند: از پیامبر نقل شده که فرموده بود: «یا عمّار تقتلکَ الفِئَةُ الباغیة». «ای عمّار تو را لشگر ستمگر خواهند کشت».
معاویه که نمی‏توانست اصل حدیث را انکار کند، برای تبرئه خویش به سراغ «تفسیر به رأی» رفت و گفت: این سخن حق است که عمّار را جمعیت ستمگر خواهند کشت ولی ما قاتل عمّار نیستیم، بلکه قاتلش (العیاذ باللّه) علی است که او را به میدان جنگ فرستاده و با این منطق واهی می‏خواست خود را در برابر چنین دلیل کوبنده تبرئه نماید.

تفصیل میان چند نظریه
 

ممکن است بین دو نوع از اقوال قائل به تفصیل شویم و بگوئیم:
کسانی که می‏گویند برای هیچ‏کس امکان تفسیر نیست، منظورشان این است که انسان نمی‏تواند به حقیقت مراد خدا پی ببرد و این مانع از این نیست انسان به اندازه استعداد خود قرآن را بفهمد.
یا منظورشان این است که انسان به علوم خاصّ مثل قیامت و علم غیب که مخصوص خداست، نمی‏تواند دست یابد مثل آیه «یَسْأَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أَیّانَ مُرْسیها قُلْ اِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی..».
اما غیر از این‏گونه امور مخصوصه مانند معاملات و اجتماع و اخلاق و ... باید مردم آن را بفهمند و همچنین تفسیرش را درک نمایند؛ حالا از طریق پیامبر و اهل بیت علیهم‏السلام و یا از راه تدبّر و استنباط. پیامبر نیز برای امت خود آنچه را احتیاج به آن دارند، بیان کرده اعم از اصول دین و قواعد آن و تشریعات.

پی نوشت ها :
 

1) قصّة‏التفسیر: ص 24.
2) کتاب «تفسیر به رأی»، زیر نظر آیة‏الله مکارم، ص 17 به نقل از تفسیر عیّاشی.
3) برای اطلاع بیشتر در این مورد به کتاب «منشور جاوید» جلد سوم نوشته استاد آیة‏اللّه سبحانی مراجعه فرمایند.
4) آیة‏اللّه سبحانی، منشور جاوید: ج3، ص 363، چ 1368.
5) نهج البلاغه فیض: ج1، ص 214، خطبه 86، پاراگراف 10.

ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : sm1372
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان