امت های گذشته هم دارای موقوفاتی بوده اند و این نشان می دهد از زمانی که پرستش و عبادت وجود داشته است، مردم املاکی را وقف می کردند و در پرستش گاه قرار می دادند.
مسئله وقف به پرستش گاه ها محدود نشده است، چون یکی از حکام خوبی ها (نوبه )در روزگار رامسس چهارم، زمینی را اختصاص داده بود تا هر سال از محصول آن گوساله ای بخرند و برای روح او قربانی کنند.
یک نوع ارتباط رفت و برگشتی اموال بین بنده و خدای خودش و لذت بردن از صدقه دادن و وقف کردن اموال، باعث شده در تمام زمان ها افرادی باشند که حرکت های مثبت در گستره فرهنگ وقف داشته باشند.
وقف نزد یونانیان باستان نیز وجود داشته و آن ها در برخی شهرهایشان زمینی را برای برپایی مراسم دینی و مذهبی وقف می کرده اند.
رومی ها نیز به نظام نگهداری اصل مال (وقف ) برای فرزندان (الجس الذری) از طریق وصیت پای بند بودند. این نظام مربوط به یک طبقه (نسل ) بود، اما این طبقات (نسل ها ) بیشتر شدند تا این که کار این نوع وقف به فلج شدن وضع اقتصادی و اجتماعی انجامید و زمانی که امپراتور کنستانتین (امپراطور شرقی) که پایتختش بیزانس یا آستانه بود، قوانین او در سراسر امپراطوری که مصر و شام را نیز شامل می شد، اجرا می گردید. البته این وقف موفق نبود و در دوران حکومت ناپلئون اول، نظام ارشدیت دوبره معمول شد و بعدها با قوانینی از بین رفت.
علت شکست خوردن یک حرکت به خاطر این است که وقتی حرکتی پشتوانه الهی نداشته باشد، گر چه ظاهراً الهی باشد، ادامه دار نیست و دیر یا زود با شکست مواجه می شود.
همین طور رومی ها در دوران جمهوریت و پس از پیدایش آیین مسیحیت، تشکیلات مترقی تری یافتند. بدین ترتیب که دولت روم، فردی را مأمور کرد تا پیوسته بر اجرای شرایط تعیین شده از سوی وقف کنندگان نظارت داشته باشد، اما پس از مسیحیت، سازمان و اداره کامل تری یافته است.
وقف سه مرحله دارد :مرحله اول، موضوع یابی وقف که جایگاه چه وقفی مورد احتیاج جامعه امروزی است و مردم نیاز عمومی شان چیست ؟ مرحله دوم، چگونگی وقف و تمام کردن مراحل وقف که یک وقف نیمه تمام همیشه در جامعه دست و پا گیراست، مرحله سوم نظارت بر اجرای وقف و حفظ و نگهداری موقوفه ها، در دوره جاهلیت نیز عرب ها پرستش گاه هایی داشتند و که جای مخصوصی وجود نداشت که هدایا و نذورات پرستش گاه و معبد و غلات موقوفه را در آن اماکن و جاهای مخصوص انبار می کردند. همیشه خداوند برای اجرای دستورات خودش متولیان را در زمان های مختلف قرار می داد تا در جهت هدایت و ارشاد جامعه تلاش کنند.
وقف، حبس مال است، ولی ازاین محبوس چگونه استفاده کردن و نگهداری و پایداری آن، وظیفه مردان خداست. خداوند می فرماید :کسانی که تقوای قلوب و طینت پاک و سرشت نیک دارند، به تعمیر مساجد و خانه خدا می پردازند.
پس اگر می خواهیم فرهنگ وقف و استفاده صحیح از موقوفات در بین مردم زیاد شود، باید تقوای قلوب را در بین مردم و جوانان گسترش دهیم و این ممکن نیست، مگر با حمایت آموزگاران، پدر و مادر و روحانیت محترم که این سه ضلع باید تلاش کنند سنت فراموش شده احیا و نگهداری شود.
منبع: نشریه انتظار نوجوان، شماره 66