تاثیر و تاثیرپذیری های مفهوم و بررسی عملکرد توسعه از دین
چکیده
تفاوت در مذهب می تواند تعریف از مفهوم توسعه یافتگی را نیز متفاوت کند؛ یعنی نگاه های متاثر از دین، مفهوم خاصی از توسعه را ارائه می کنند. همچنین نوع دین نیز در برداشت از آموزه های مذ هبی متفاوت است و در نتیجه مفهوم متناسبی را برای توسعه یافتگی ارائه خواهد کرد. به عنوان نمونه شخصی و تاریخی می توان به تفاوت های فاحش مذ هب پروتستانیزم با دین مبین اسلام اشاره کرد. با لحاظ واقعیت هایی از این دست است که می توان به مطالعه نحوه این اثر گذاری مذ هب بر مقوله توسعه پرداخت. نحوه اثر گذاری مذ هب از دو طریق اثر گذاری بر مفهوم توسعه در جوامع مختلف و نیز مسیرهای اثر گذاری مذ هب بر عملکرد جوامع در زمینه توسعه، قابل بررسی است. با مطالعه مسیرهای اثر گذاری مذ هب بر عملکرد جوامع در زمینه توسعه معلوم می شود که دین بر نهاد ها، هنجارها و نگرش ها در جوامع اثر می گذارد و این عناصر از عوامل موثر بر سطح توسعه یافتگی جوامع هستند.
واژگان کلیدی
پروتستانیسم، توسعه یافتگی، هنجارهای مذ هبی
مقدمه
مطالعات زیادی درباره دین و توسعه انجام و مباحث مفصلی در این باره مطرح شد ه است. به طور خلاصه می توان این مطالعات را در دو دسته اصلی تقسیم کرد: مطالعاتی که در پی تبیین مفهوم و ابعاد توسعه یافتگی بود ه اند. همه این مطالعات سعی کرد ه اند به نحوی رابطه دین و توسعه را مشخص کنند با توجه به رویکرد موجود و حاکم بر مطالعات علمی در غرب، بیشتر مطالعاتی که درباره دین و توسعه اندیشمندان غربی انجام شد ه است، با هد ف تبیین اثر دین بر توسعه انجام شد ه اما در جوامعی که دارای نگاه ایدئولوژیک هستند، بخش قابل توجهی از مطالعات- به ویژه مطالعاتی که توسط مسلمانان انجام شد ه است- سعی کرد ه اند به مفهوم توسعه یافتگی و ابعاد این مفهوم بپردازند. همچنین مطالعاتی که توسط مسلمانان انجام شد ه است، تلاش داشته اند مذ هب و اسلام را با توسعه سازگار نشان د هند. ما در این مقاله در پی مرور مطالعات انجام شد ه، ارائه دسته بند ی این مطالعات و تبیین کلی اثر گذاری دین بر مفهوم و عملکرد توسعه هستیم. در این مباحث سعی می کنیم ابعادی از ارتباط دین با توسعه شامل مفهوم توسعه یافتگی و مسیرهای اثر گذاری دین بر توسعه را مطرح کنیم.
1- مرور مطالعات انجام شد ه
در مفاهیم اولیه ای که درباره پیشرفت جوامع در متون اند یشمندان گذشته مطرح بود ه است، پیشرفت ابعاد مختلفی از جمله بهبود اوضاع اقتصادی کل جامعه، بهبود اوضاع فقرا، گسترش عدالت، حاکمیت مرد م و حکما و مانند اینها را در بر می گرفته است. با وجود این مفاهیم اولیه مربوط به علم اقتصاد که حدود قرون 17 18 میلادی در غرب مطرح شد، پیشرفت جوامع را با مقدار ثروت آنها ارزیابی می کردند. به مرور این مفهوم به مفهوم رشد و تولید اقتصادی تبدیل شد. اما دیری نپایید که مفهوم آن گسترش یافت و ابعاد دیگر حیات بشری را در بر گرفت. با ارائه نظرات اند یشمندان دارای اعتقادات غیر مادی مفهوم توسعه انسانی و بعد از آن توسعه این مفهوم به معنای فرایند بسط انتخاب ها و ظرفیت های انسانی تعریف و جایگزین بهتری تشخیص داد ه شد. طی سه قرن گذشته مطالعات زیادی با مبنای علمی جدید درباره مذ هب و توسعه انجام و نظریه های مختلفی ارائه شد. از اسمیت تا وبر و تا سال های اخیر- که به شدت تعداد نوشته ها در این زمینه افزایش یافته است- مطالب مفصلی در این زمینه ارائه شد ه است. مرور اشاره وار این مطالعات و مطالعات انجام شد ه درباره اسلام و توسعه و ارائه یک دسته بندی از آنها بخش اول مقاله حاضر است. در ادامه به صورت مشخص نظرات خود را درباره اثر گذاری دین بر مفهوم های ارائه شد ه از توسعه، بیان می داریم و نیز به اثر گذاری وجود اعتقادات مذ هبی مختلف بر فرایند های توسعه اشاره می کنیم.
1-1- مروری بر نظریه های دین و اقتصاد
پیش از اینکه به صورت مشخص مطالعات انجام شد ه درباره مذ هب و توسعه را مطرح کنیم، مرور مطالعات انجام شد ه و نظریه های مختلف ارائه شد ه درباره دین و اقتصاد مناسب است و اطلاعات مناسبی را مطرح می کند. سابقه طرح مباحث اقتصادی از دید گاه دین به قد مت اند یشه های دینی باز می گردد.البته پیش از آن نیز اند یشمندان و حکما با اعتقادات مختلف، درباره اقتصاد، نظراتی ارائه کرد ه اند که اثر اعتقادات آنها بر نظراتشان مشخص است. برخی مانند افلاطون، فارابی و آگوستین جوامع اید ه آلی را بر اساس باورها و اعتقادات خود مطرح کرد ه اند که به صورت مشخص، باورهای مذ هبی آنها در نظراتشان درباره اقتصاد مطرح شد ه است. همچنین نظرات تبیینی علمی اند یشمندانی مانند فارابی، ابن خلدون و مانند اینها به صورت مشخص ابعاد مذ هبی را نیز در بر می گیرد. با وجود این می توان گفت بحث علم اقتصاد (به مفهوم جدید آن در غرب) و دین از زمان آدام اسمیت آغاز شد. آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل، مباحثی از رفتارهای کلیسا و کشیشان را در قالب نظریه های اقتصادی خود گنجاند، مانند اینکه کشیشان و معلمان مذ هبی نیز مانند دیگران در رفتارهایشان، خود محوری را ملاک دارند، رفتارهای مذ هبی روحانیون مانند رفتارهای اقتصادی افراد است و مطالبی مانند اینها (اسمیت [1776]، 1965، 60-740). پس از اسمیت-شاید به این علت که او رفتارهای دینی را بر اساس اصول اقتصادی تحلیل می کرد- نظرات او مورد توجه اند یشمندان معتقد به دین قرار نگرفت. آدام اسمیت نظر خود را برای تشریح رفتار کلیسا و سران مذ هبی به این علت ارائه کرد که بتواند نشان د هد خود محوری و پیگیری نفع شخصی یک ویژگی ذا تی انسان هاست و نمی توان انسان ها را از آن جدا کرد. وبر 130 سال پس از اسمیت تلاش کرد، دیدگا ه جدید ی ارائه کند، با این مضمون که تفاوت های اقتصادی در رفتار افراد و در نتیجه تفاوت های اقتصادی جوامع، می تواند ناشی از تفاوت های مذ هبی و به ویژه اخلاق منبعث از مذ هب آنها باشد (وبر [ 1950] 1985). پر واضح است که تئوری وبر بیانگر مناسبات مسیحی است و در این زمینه فرصت طرح می یابد. نظریه وبر توسط اندیشمندان مختلف، مورد نقد و بررسی قرار گرفت اما در خیزش جدید جوامع اسلامی و دانشمندان مسلمان، نظریات جدید ی مبنی بر تاثیر دین بر رفتارهای اقتصادی ارائه شد و به دنبال آن، این خیزش باعث رشد شد ید مباحث اقتصاد و دین در 30 سال اخیر شد ه است. در کنار این رشد، بعضی از محققان به نظریه های آدام اسمیت- که نگرش خاصی به مذ هب دارد- باز گشته اند و بررسی رفتارهای دینی بر اساس مبانی اقتصادی را محور مطالعات خود قرار داد ه اند. در کنار این روند، اند یشمندان معتقد به دین، در ادیان مختلف تلاش کرد ه اند، اقتصاد سنتی سرمایه داری را از ابعاد مختلف به نقد بکشند و بعضی از اقتصاددانان تلاش کرد ه اند، نظام ها یا ابعادی از نظام های اقتصادی مبتنی بر مذ هب را ترسیم کنند.
بر این اساس می توان مجموع مطالعات موجود در زمینه رابطه اقتصاد و دین را در چهار دسته خلاصه کرد:
1- تشریح و تبیین رفتارهای دینی به ویژه گروه ها و مؤسسات مذ هبی بر اساس و مبتنی بر مبانی اقتصادی با روش علمی مانند آنچه آدام اسمیت بیان می کند. از جمله مطالعات در این زمینه کتاب اکلاند (1) و دیگران با عنوان : کلیسای کاتولیک در قرون وسطی به عنوان بنگاه (1996)، اندرسون(2) (1988)، فینک) و استارک(4) (1988)، یاناکن(5)(1992 و 1997) و مانند اینهاست.
2- نقد اقتصاد سنتی بر اساس مبانی دینی. مانند نوشته های سید قطب (1966)، صدیقی (1972)، بیسنر(6)(1989) و مانند آن که بیشتر نزد مسلمانان بود ه است.
3- بررسی و تبیین نظام های اقتصادی یا ابعادی از آن بر اساس دین. مانند نوشته های صدرا (1961)، جامو(7)(1992)، چاپرا(8)(1970) و مانند اینها.
4- تشریح و تبیین رفتارهای اقتصادی بر اساس و تحت تاثیر دین که طیف گسترد ه ای از تحقیقات و نوشته های سه دهه اخیر را در زمینه دین و اقتصاد به خود اختصاص داد ه است. از جمله مطالعات انجام شد ه توسط کهف (9)(1972)، فهیم خان[ (1991)، صدیقی(10) و دیگران(1992)] متوالی (11)(1981)، آزی و ارنبرگ(12)01976) و تعداد زیادی از نوشته های مشابه که در این فصل به بخشی از آنها اشاره می شود.
5- بررسی باورها و رفتارهای مذ هبی تحت تاثیر اقتصاد که بعد دیگری از مباحث را مطرح می کند.
2-1. مطالعات دین و توسعه
بخش اصلی مطالعات انجام شد ه در زمینه دین (مذ هب) و توسعه به اثر دین بر توسعه پرداخته است. به ویژه در غرب به علت اینکه دین تعیین کنند ه اهداف و آرمان های جوامع نیست، مباحث علمی دین در این حیطه وارد نشد ه و معمولا به جنبه های بررسی تجربی در زمینه رابطه دین و توسعه محدود شد ه است و در بیشتر آنها سعی شد ه است اثر دین بر توسعه تبیین شود. در ادامه بررسی های انجام شد ه در این زمینه را به صورت خلاصه در قالب دو قسمت بررسی های تجربی تاریخی انجام شد ه و مطالعات اسلام و توسعه مرور می کنیم.
1-2-1- بررسی های تجربی تاریخی انجام شد ه
هنگامی که در پایان قرون وسطی، توسط نیروهای مسیحی در بخش هایی از سرزمین های مسیحی نشین در دین مسیحیت تجدید نظر شد، رهبران مسیحی تجدید نظر طلب، قوانین اخلاقی کلیسا را به صورت جدید ی تفسیر کرد ند.از جمله تفاسیر آنها در زمینه مصرف، کار، مال اندوزی، کسب ثروت، منفعت و مانند اینها بود. کالوین(13) که معروف ترین کشیش اصلاح طلب بود، بر خلاف نظر مسیحیت سنتی، نه تنها با ثروت اندوزی عامه، بلکه با ثروت اندوزی کشیشان نیز مخالف نبود و حتی آن را در غنا بخشید ن به حیثیت آنها ضروری می دانست (وبر، 135). فرانکلین(14)، وقت را طلا می داند و باکستر(15)، اتلاف وقت و بطالت را مهلک ترین گناهان بیان می کند (وبر، 136). باکستر همه را متعهد به کار می داند و هیچ استثنایی برای آن قایل نیست (وبر؛ 137). در دید گاه پیوریتن ها(16)، هد ف الهی تقسیم کار، باید از طریق آثار آن شناخته شود که منافع اقتصادی خصوصی است (وبر، 138)? در این بین پروتستاتیسم نه تنها به مال اندوزی جنبه قانونی داد، بلکه آن را چنانچه صرف لذ ت های زود گذر نشود، به منزله مشیت الهی تلقی کرد (وبر، 147) و پاکی و رفاه خانواده طبقه متوسط را به عنوان یک آرمان مطرح کرد. در کنار این دید گاه ها، مصرف زیاد و تجمل گرایی همچنان نکوهش می شد (وبر، 147). ماکس وبر در کتاب معروف خود (اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری) بیان می کند که شکل گیری نظام سرمایه داری و پیشرفت آن، حاصل این اصلاح دینی پروتستانتیسم با محور کالوینیسم است. (وبر، 150). او می گوید: این نگاه موجب توسعه یک زند گی اقتصادی عقلانی بورژوایی شد و مهم تر از همه، این جهان بینی، نه تنها عامل مؤثر توسعه این شیوه از زند گی، بلکه گاهواره انسان اقتصادی جدید نیز بود البته این سودا گرایی به مرور ماهیت دینی خود را از دست می د هد و در خصلت اقتصادی مستحیل می شود (وبر، 51-149). دید گاه وبر، درباره اینکه ایجاد نظام سرمایه داری و پیشرفت اقتصادی کشورهای مسیحی حاصل اصلاح دینی یعنی گرایش به مذ هب پروتستان است، به عنوان اولین دید گاه جدی مطرح شد که درباره اثر مذ هب بر رفتارهای اقتصادی- از جهت تفاوت تاثیر مذ اهب مختلف بر اقتصاد- ارائه شد. این دید گاه، چالش های جدی بین اند یشمندان مختلف، از جمله جامعه شناسان و اقتصاد دانان ایجاد کرد و موجب شد مطالعات بسیاری در این زمینه صورت گیرد. می توان این مطالعات را به دو دسته تقسیم کرد. به این دو دسته بررسی ها اشاره می کنیم.
بررسی های انجام شد ه تجربی تاریخی، بیشتر از بعد کلان بود ه اند و کل جامعه را مد نظر قرار داده اند. این نوع بررسی ها، درباره تفاوت جوامع پیرو مذ اهب مختلف با بررسی نظری وبر آغاز می شود. پس از آن بررسی های تاریخی برای دوره مورد اشاره وبر (یعنی دوره ایجاد) و رشد سرمایه داری (1800-1500 م) صورت می گیرد. علاوه بر این، بررسی های دیگری نیز با استفاده از داد ه های دوره معاصر بین جوامع صورت گرفته است که به این مجموعه اشاره می کنیم.
اساس نظریه ارائه شد ه از سوی وبر این است که در قواعد دینی پروتستان- بر خلاف دید گاه های ارائه شد ه از سوی سران کاتولیک- تجمع ثروت به خودی خوی نفی نشد ه است، بلکه استفاد ه از ثروت برای رفاه زیاد و تجمل طلبی نفی شد ه است. به بیانی کلی تر تجمع ثروت تشویق شد ه اما کار نکرد ن و نا توانی در اداره امور اقتصادی شخصی و مصرف زیاد نکوهش شد ه است. (وبر، 48-133).
نتیجه این امر، افزایش پس انداز و ایجاد زمینه انباشت سرمایه بود ه است که موجبات رشد سرمایه داری و اقتصادی غرب (کشورهای پروتستان) را فراهم کرد ه است. پس، این نظریه بر دو پایه مذ هبی تشویق افزایش ثروت و نکوهش افزایش مصرف استوار است. طبق این نظریه، نتیجه این نگاه مذ هبی خاص پروتستان، موجب افزایش سرمایه و رشد اقتصادی شده است (وبر 148). مطالعات وبر بیشتر به تغییرات اجتماعی ای می پردازد که در اثر تغییرات هنجارها و به تبع آن، تغییر در نحوه زند گی اشخاص رخ می د هد. بر این اساس، طبق نظر او باید تغییرات هنجارهای شخصی را در مفهوم اجتماعی در نظر گرفت. بنابر این اشخاص را مبنای (پایه) نظام اجتماعی در نظر می گیریم، زیرا هر نظام اجتماعی نیازمند نوع خاصی از افراد است (هنیس، 2000). اما بین تغییرات اجتماعی و توسعه اجتماعی تفاوت هایی وجود دارد. بر اساس نظریه اشلاکتر (17) (1981) تغییرات اجتماعی زمانی رخ می د هند که یک نظام اجتماعی به نظامی دیگر تغییر پیدا کند. اما هنوز اساس ساختار اجتماعی آنها یکی است، مانند تغییر حکومت موروثی به حکومت پادشاهی. از طرف دیگر توسعه اجتماعی زمانی رخ می د هد که ساختار کلی تغییر کند، مانند انتقال از سنت به مدرنیته، جنبش گولن را باید توسعه اجتماعی نامید، زیرا هد ف اصلی آن دستیابی به تغییرات نظام اجتماعی نیست، بلکه تغییر در افراد اجتماع است.
وقتی درباره اخلاق کاری پروتستان بحث می کنیم، باید مساله تاریخی وبر را با شناخت سرمایه داری غربی و عقلانیت غربی مورد توجه قرار دهیم. از همان آغاز، وبر سرمایه داری را از منظر تاریخی مورد توجه قرار داد ه است. وی از جنبه دیگر به اصل و ساختار سازمانی مؤسساتی می پردازد که شکل د هند ه توسعه در شکل خاصی از سرمایه داری است. بر اساس نظریه وبر مهم ترین مشخصه سرمایه داری در بنگاه های اقتصادی جد ید از جدایی فعالیت اقتصادی و سرمایه شخصی نشات گرفته است. این بنگاه های سرمایه گذاری جدید با بنگاه های اقتصادی سنتی قرون وسطی تفاوت دارند. او می گوید فقط این تمایز بین نوع دارایی ها باعث شد ه است تا جدایی سازمان و سرمایه گذار ایجاد شود. از طرف دیگر، بر اساس نظریه وبر، عقلانیت مانند سرمایه داری فقط به غرب محدود نمی شود. او می گوید عقلانیت به شکل های گوناگون در تمامی تمد ن ها وجود دارد. بنابر این وبر از عقلانیت غربی برای شناخت تفاوت ها استفاد ه کرد ه است و بر اساس آن سعی کرد ه است تا اصل تاریخی عقلانیت غربی را با شناخت اینکه چه کسی و در کدام بعد زند گی و در چه جهتی از زند گی عقلانی عمل می کند و چه نوع نظام اجتماعی – تاریخی از آن منتج می شود، توضیح د هد. به عبارت دیگر، وبر سعی کرد ه است ظهور بورژوازی های جدید را بر اساس عقلانیت غربی و تاثیر آن بر نحوه زند گی اشخاص توضیح د هد. واضح است که سرمایه داری و عقلانیت غرب، اصطلاحات کلیدی هستند اما مطلب فراتر از آن است؛ یعنی سرمایه داری با مذ هب در کالوینیسم و پروتستانتیسم قرن 17 اروپا مرتبط است. هنگامی که به سرمایه داری غربی توجه می کنیم، احتمالا اولین چیزی که در می یابیم تغییرات اقتصادی و قانون گذاری مانند ساختارهای سازمانی جدید توسعه با تکنیک های مکانیکی جدید است اما وبر قبول نکرد که سرمایه داری تنها علت این تغییرات است. او سعی کرد نشان د هد چگونه شیوه زند گی ر به روش کالوینیسم و بر اساس عقلانیت و قانون مداری یعنی پذیرش اعتقادات و باورهای جدید مذ هبی؛ باعث به وجود آمد ن چنین تغییراتی در اقتصاد اروپا شد ه است.
بر اساس این اید ه وبر، بیشتر پژوهشگرانی که در این زمینه مطالعاتی انجام داد ه اند تلاش کرد ه اند نتیجه این نظریه؛ یعنی تفاوت رشد اقتصادی- که مفهوم رایج توسعه در آن زمان بود- را با دین بین جوامع پروتستان و غیر پروتستان) بررسی، آزمون یا نقد کنند و کمتر در صدد بررسی اصل مذ هب بر مصرف بود ه اند. با وجود اینکه برداشت رایج گذشته وبر را ایجاد نظام سرمایه داری در اثر تغییر هنجارها می داند، امروزه بسیاری نیز بر این نظر هستند که نظر دقیق وبر این بود ه است که بین اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری پیوستگی انتخابی وجود دارد. ترنر (1974) می گوید وبر در مطالعات خود نمی گوید که کالوینیسم موجب ایجاد سرمایه داری جدید یا اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری شد ه است، بلکه در مقابل ادعا می کند که می توان شواهد زیادی یافت که از این عقید ه که کالوینیسم موجب ایجاد سرمایه داری نشده است، حمایت می کند. بر این اساس برخی از دانشمندان برداشت کرده اند که می توان از نظریه وبر در روش های تعیین کنند ه اقتصادی استفاد ه کرد. آکتای (2004) بیان می کند که نظریه وبر فقط درباره همزیستی اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری است. هنیس (2000) نیز همین نظر را در باره نظریه وبر ارائه می کند. با وجود این، این اید ه نیز رابطه مثبت توسعه با برخی مذاهب را بیان می کند.
در مقابل این نظریه که اخلاق پروتستان بر اثر تشویق ثروت اندوزی و نکوهش مصرف، موجب رشد سرمایه و اقتصاد می شود، دید گاه های مخالفی نیز ارائه شد ه است. عمد ه این دید گاه ها بر بررسی های تاریخی و تجربی استوار هستند که به آنها نیز اشاره خواهیم کرد. از جمله تاونی (18) (1926) در یک بررسی تاریخی تلاش می کند، نشان د هد، نظرات وبر صحیح نیست. این مطالب به طور دقیق تر و جامع تر در بررسی ساموئلسون (19) (1993) ارائه شد ه است. ساموئلسون در بررسی تاریخی خود توضیح می د هد که تقریبا همه نهاد های سرمایه داری که از سوی وبر به عنوان محصول جنبش پروتستانتیسم مطرح می شود، قبل از این جنبش و در مذ هب کاتولیک- هر چند در حد محدود تر- وجود داشته اند. ساموئلسون در بررسی خود این نتیجه را می گیرد که به طور اساسی رهبران اولیه مذ هب پروتستان علاقه جدی به موضوعات اقتصادی نداشته اند و اصلاح گری آنها جنبه مذ هبی. اجتماعی بسیار قوی تری داشته است. حتی آنها فهم کافی درباره بازار نداشته اند و دید گاه آنها درباره مفاهیم مصرف و اعتبار و بهره با دید گاه رهبران مذ هبی کاتولیک یکسان بود ه است. در این بررسی تلاش شد ه است شواهد تاریخی قابل دسترس از دوران مورد بررسی وبر که خلاف نظرات وبر را نشان می د هند، مورد اشاره قرار گیرد. از جمله در بین مناطقی که وبر می گوید پروتستان موجب رشد اقتصادی شد ه است، شواهدی ارائه می کند که نقض نظریه وبر را نشان می د هند.
دلاکرو (20) (1995) نیز در یک بررسی در این زمینه، برخی شواهد تجربی تاریخی را ارائه می کند که نشان می د هد برخی از پیشرفته ترین مناطق دوران مورد اشاره وبر، کاتولیک مذ هب بوده اند. او شاهد دیگری می آورد که بیشتر ثروت بعضی از مناطق پروتستان نشین، متعلق به کاتولیک ها بوده است. همچنین شایان ذ کر است که در این زمینه رابرت تولیسون (21)، (1992) نیز در بررسی تاریخی خود با تفاوت در استد لال ها و شواهد ارائه شد ه، به نتایج مشابهی دست می یابد.
در مقابل، تحقیقات دیگری نیز انجام شد ه است که نظریه وبر را تایید می کنند. از جمله تروور روپر (22) (1963) در تحقیق خود درباره جمعیت تجار جمهوری آلمان در قرن هفد هم به این نتیجه می رسد که اکثریت افراد فعال در جوامع تجاری در این قرن، کالوینیست بود ه اند.
آلن (23) (1998) در تحقیق پیرامون دستمزد در اروپا طی سال های 1500 تا 1750 میلادی، به این نتیجه می رسد که دستمزد واقعی طی این دوره به طور متوسط در نمونه شهرهای پروتستان مورد بررسی، چهار در صد افزایش یافته است، در حالی که در نمونه شهرهای کاتولیک 19 درصد کاهش داشته است.(24)
مک کلری (25) (2002) نیز در پژوهشی، بر مبنای نظریه وبر تلاش می کند، با استناد به مبانی مذ هبی مذ اهب اصلی جهان، رابطه بین اعتقاد به رستگاری و اعمال اقتصادی را در مذ اهب مسیحیت (کاتولیک و پروتستان)، اسلام، هندو و بودیسم بررسی کند. او با تشریح این مبانی به این نتیجه می رسد که بین اعتقاد به پرداخت صد قه و اطمینان از پاداش اخروی در مذاهب مختلف، رابطه مثبت وجود دارد. در مذاهب اسلام هند و بودایی هر دو اینها زیاد، در کاتولیک اولی زیاد و دومی تا حدودی زیاد و در پروتستان هر دو کم است.
بخش قابل توجهی از بررسی های تجربی سال های اخیر که بر اساس نظریه وبر صورت گرفته است نیز به مطالعات میدانی بین افراد پرداخته اند و اثر اختلاف مذ هبی بر وضعیت اقتصاد فردی و اجتماعی آنها را بررسی کرد ه اند به بعضی از آنها اشاره می کنیم.
از جمله مطالعاتی که در این زمینه انجام شد ه، مطالعه وبر (26) (2002) است. وبر در بررسی رابطه بین مذ هب و توسعه اقتصادی، مطالعه خود را روی کشورهای مختلف به ویژه کشورهای مسیحی نشین انجام داده است. او تلاش کرد ه است با استفاد ه از داد ه های مختلفی که به شیوه های گوناگون فراهم شد ه است، بررسی خود را انجام د هد. از جمله نتایج این تحقیق عبارتند از گر چه دینداری همراه با توسعه اقتصادی، کاهش می یابد اما ماهیت این رابطه با تغییر اندازه توسعه یافتگی تفاوت می کند. گویسو(27)، ساپینزا(28) و زینگالز(29) (2002) در پژوهشی با استفاد ه از داد ه های میدانی جمع آوری شد ه از صد ها هزار نفر از مرد م دارای مذاهب مختلف در 66 کشور جهان، تلاش کرد ه اند، اثر مذاهب مختلف و مذ هبی بود ن (در مقابل مذ هبی نبود ن) افراد را روی نگرشی هایی که برای رشد اقتصادی، مثبت ارزیابی می شود، بررسی کنند. در این تحقیق عواملی همیاری اجتماعی، حقوق قانونی، دولت و اقتصاد بازر مورد توجه بود ه است. نتیجه پژوهش نیز آن است که به طور متوسط، مذ هب روی نگرش های مناسب برای رشد اقتصادی تاثیر مثبت دارد. تنها استثنا در این زمینه این است که افراد مذ هبی، تمایل نژادی (بر اساس مذ هب) بیشتری دارند.
فلدمن (30)(2007) نیز یک مطالعه بین کشوری مشابه انجام داد ه و رابطه بین سطوح توسعه یافتگی را با تفاوت مذ هبی مثبت یافته است. در این زمینه همچنین می توان به پژوهش هایی نظیر مطالعات گلاه(31) و ووریس (32)(1989)، نیس بت(33) (1989)، هیت، واترز و واتسون (1995) پالدام (1999) و مانند آنها نیز رجوع کرد.
درباره رابطه پروتستان و توسعه، نظر دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه اخلاق مورد نظر وبر یک اخلاق سکولار شد ه است، معتقد ین به این نظر از جمله این گونه توضیح می د هند که در مطالعه اخلاق کاری پروتستان(34) وبر به دو نکته مهم: یکی از نظر روان شناختی و دیگری از نظر جامعه شناختی برخورد می کنیم. در مد یریت و ادبیات روان شناختی مطالعات گسترد ه ای در جنبه های روانشناختی اخلاق کاری پروتستان صورت گرفته است. این بخش از ادبیات بیشتر در زمینه ارزش های کاری، گرایش ها، رضایت شغلی و مانند اینهاست. بر این اساس، به نظر می رسد اخلاق کاری پروتستان با آنچه وبر پیشنهاد کرد ه بود، بسیار تفاوت پیدا کرد ه است، زیرا اخلاق کاری پروتستان به وجهه ای از شخصیت تبد یل شد ه که از زمینه های اجتماعی سیاسی و مذ هبی خود جدا شد ه است (نایلس(35)، 1999). به عبارت دیگر، می توانیم بگوییم که اخلاق کاری پروتستان سکولار شد ه است و می توان آن را به عنوان اخلاق کاری فاقد جنبه های مذ هبی در نظر گرفت. فرنهام (32:1990) این حالت را چنین توضیح می د هد: «می توان گفت اخلاق کاری پروتستان نه در حوزه کاری و نه در حوزه اخلاق، فقط پروتستان نیست. بنابر این بیشتر می توان از اصطلاح ارزش های کاری و عقاید به جای اخلاق کاری پروتستان استفاده کرد. ای دید گاه تجربی نیز حسن و همکاران او مطالعه دیگری (2005) در استرالیا روی شاغلان و غیر شاغلان انجام داد ه اند و اخلاق کاری پروتستان را بین آنها ارزیابی کرد ه اند و نتیجه اصلی آنها وجود ارتباط بین این اخلاق و اشتغال است و نوع مذ هب کمتر اثر داشته است.»
در نهایت می توان گفت با مروری بر تاریخ اند یشه های اقتصادی، مطالعه «وبر» را نقطه عطف بررسی های دین و توسعه به شیوه جدید می یابیم. هر چند اغلب مطالعات انجام شد ه درباره نظریه وبر- از جمله شالود ه بحث وبر- توجه به تفاوت های اقتصادی به ویژه رشد اقتصادی بر حسب تفاوت های به ویژه برداشت های مختلف از اخلاق توصیه شد ه مذ هبی است، اما پایه های اصلی نظریه وبر بر محور اخلاق کار، پس انداز و مصرف استوار است. بر اساس نظر او، وجود دو انگاره مذ هبی نکوهش مصرف زیاد و تشویق ثروت اندوزی (همراه با تشویق کار و نکوهش تنبلی) موجب انباشت سرمایه و در نتیجه باعث رشد اقتصادی کشورهای پروتستان نشین شد ه است. مطالعات تجربی انجام شد ه نیز نشان می د هند، در بیشتر موارد، این ادعا قابل توجیه است. با این حال مطالعات انجام شد ه د یگر، در این زمینه آموزه های مذ هبی بعضی مذا هب دیگر را نیز مشابه جوامع پروتستان و برخی را متفاوت از آن قلمداد کرده اند. برای مثال، مهمت ارسلان در یک مطالعه (2001) ارزش های اخلاقی کاری یک پروتستان انگلیسی، ایرلندی کاتولیک و یک مسلمان ترک را بر اساس اخلاق کاری پروتستان مقایسه می کند. بر اساس مطالعات وی، مد یران مسلمان ترک (به ویژه مد یرانی که از جنبش نور (36) انتخاب شد ه بود ند) نسبت به مد یران کاتولیک و پروتستان، ارزش های اخلاق کاری پروتستان بالاتری نشان داد ه اند. ارسلان (2001) در مطالعه مهم دیگری، یافته های خود را با کوچک شمرد ن حکومت استبداد ی عثمانی از طریق اصطلاحات د موکراتیک و تبد یل صوفیه سنتی به نوعی اید ئولوژی سرمایه گذاری توضیح می د هد. اوزد میر (2006) نیز به بررسی این اخلاق بین بازرگانان مذ هبی موسیاد (37) (اجتماع بازرگانان مستقل) پرداخته است. وی از این پد ید ه به عنوان تلاشی برای ایجاد اخلاق اسلامی که با نیازهای د نیای جد ید کنونی هم جهت است، نام می برد.
2-2-1- بررسی های انجام شد ه در زمینه اسلام و توسعه
در زمینه رابطه اسلام و توسعه نیز مطالعات مختلفی انجام شد ه است. به صورت بسیار مختصر به بعضی از اینها اشاره می کنیم. مطالعات انجام شد ه در زمینه اسلام و توسعه تنوع بیشتری دارند. می توان این مطالعات را به پنج دسته تفکیک کرد:
1- مطالعات ضمنی مذ هب و توسعه که به طور تلویحی به اسلام نیز پرداخته است، از جمله بررسی مک کلری (2002) که بر مبنای نظریه وبر تلاش می کند.با استناد به مبانی مذ هبی مذ اهب اصلی جهان، رابطه بین اعتقاد به رستگاری و اعمال اقتصادی را در مذ اهب مسیحیت (کاتولیک و پروتستان)، اسلام، هندو و بودیسم بررسی کند. همچنین مطالعه وبر و همکاران (2004) که در جوامع و کشورهای مختلف از جمله مسلمان رابطه مذ هب و رفتارهای اقتصادی را بررسی کرد ه اند.
2- مطالعات مسلمانان در زمینه اهداف توسعه از دید گاه اسلام که از جمله آنها مقاله عزتی 01378) در زمینه توسعه و توسعه یافتگی از دید گاه حضرت امام خمینی(ره) است که این مفهوم و اهداف توسعه را از دیدگاه آن حضرت تشریح می کند. همچنین مقاله توسعه و عدالت از دید گاه حضرت امام خمینی(ره) نوشته عزتی (1379) که ارتباط این دو هد ف را از دید گاه ایشان تشریح می کند، همچنین کتاب خلیلان اشکذری (1384) با عنوان شاخص های توسعه اقتصادی از دید گاه اسلام سعی می کند اهداف اسلام از توسعه را بیان کند. همچنین مقاله هایی مانند تعریف اسلام از توسعه نوشته علی اکبری 038)(1394)، مقاله سعید فراهانی فرد (1384) با عنوان درآمد ی بر توسعه پایدار در عصر ظهور که مفهوم و ابعاد توسعه پایدار از دید گاه اسلامی را بیان می کند و مانند اینها.
3- مطالعاتی که سازگاری فرهنگ و آموزه های اسلامی را با توسعه تشریح می کنند، مانند: مقاله ارسلان (2001) که بحث نظری کرده است. همچنین مقاله ازدمیر (2006) که مورد ترکیه و اخلاق حاکم بر آناتولی مرکزی را ملاک قرار داد ه و بررسی کرد ه است. کتاب اسلام فرهنگ و توسعه تالیف موسایی (1380) که به اثر برخی آموزه های اسلامی بر توسعه اشاره می کند و سعی می کند برداشت های موافق توسعه، از این آموزه ها ارائه کند. کتاب فرهنگ اسلامی و توسعه اقتصادی (سازگاری یا ناسازگاری) تالیف خلیلیان اشکذری (1381) که با ارائه مباحث مفصل سعی می کند سازگاری فرهنگ اسلامی با توسعه را اثبات کند. کتاب ارزش ها و توسعه تالیف نظر پور (1378) که ضمن بحث درباره ارزش ها، سازگاری ارزش های اسلامی با توسعه را مطرح می کند. همچنین ترکدوغان (2005) با استد لال ثابت می کند که ارزش های اسلامی و سرمایه داری قابل قیاس نیستند، اما هر دو آنها تناقض هایی دارند. این تناقض ها نمی تواند توسعه یا فتگی کشورهای مسلمان را با در نظر گرفتن این واقعیت که این ارزش ها 14 قرن است وجود دارند، توضیح د هد. پوران (1997) نیز نظر مشابهی ارائه می کند.
4- مطالعاتی که اثر گذاری عوامل مذ هبی بر توسعه از دید گاه اسلامی را بیان می کنند، مانند: کتاب فرهنگ و توسعه از دید گاه حضرت امام خمینی(ره)، تالیف عزتی (1375) که برخی جنبه های رابطه اسلام و توسعه مطرح شد ه توسط حضرت امام خمینی(ره) را از جمله اثر مثبت خودسازی، اخلاق مد یران، اخلاق کار، برادری و نوع دوستی، دنیا گرایی، فرهنگ مصرفی، خود باوری و مانند اینها بر توسعه در اسلام را مطرح می کند. مقاله اثر سرمایه مذ هبی بر توسعه نوشته عزتی ( 1387)که اثر سرمایه مذ هبی را بر توسعه از دید گاه اسلامی تبیین می کند. همچنین مقاله اثر آموزه های اخلاقی اسلامی بر توسعه، نوشته عزتی (1387)است . مقاله کتابی و همکاران (1384) با عنوان دین، سرمایه اجتماعی و توسعه اجتماعی، فرهنگی که رابطه سرمایه اجتماعی و مذ هب را با شاخص هایی از توسعه در ایران بررسی می کند.
پژوهش درباره رفتار روستاییان مصر به کوشش فنونی(1375) که به این نتیجه می رسد که رابطه معنی داری بین رعایت آموزه های دینی و درآمد و رشد فعالیت روستاییان مورد بررسی وجود ندارد. مشابه این تحقیق در سال 1966 در دره رود ارد ن انجام شد ه است که نتیجه مشابهی اخذ کرد ه است (فنونی 76، 1375). وولکر نین هاوس (39)(2001) در مقاله ای تحت عنوان «آیا نظام اقتصادی اسلامی یک تهدید برای توسعه است؟» ضمن اشاره به نظرات مختلف موجود بیان می کند که آموزه های موجود در اسلام بسیار نزدیک به چهار چوب های اقتصاد بازار است. در این زمینه می توان به مقاله های ارائه شد ه در این کتاب نیز مراجعه کرد که رابطه بانک داری اسلامی، تامین مالی اسلامی، دولت و مانند اینها را با توسعه تبیین می کنند. ایغور (2008) نیز اثر عناصر اخلاقی اسلامی در ترکیه را بر توسعه سال های اخیر ترکیه بررسی می کند و این توسعه را حاصل این اخلاق می داند.
5- مطالعات انجام شد ه در زمینه توسعه کشورهای اسلامی که دامنه بسیاری زیادی دارد اما در اینجا منظور مطالعاتی است که به جنبه های اسلامی در این کشورها توجه داشته است. مانند مذ هب، سیاست و توسعه: درس هایی از کشورهای اسلامی نوشته جین فیلیپ پلاتو (40)(2008)، توسعه اقتصادی و جهان اسلام نوشته جفری دی. ساچز (41)(2004)و نظیر اینها.
6- سایر مطالعات که ابعاد دیگری از توسعه و اسلام را مطرح کرد ه اند، مانند مد یریت توسعه اسلامی که در مقاله مد یریت توسعه اسلامی: سه سؤال بنیاد ی نوشته محمد شکری صالح (2005) مطرح شد ه است و نظیر اینها.
2- دین و مفهوم توسعه یافتگی
درباره مفهوم توسعه یا فتگی، مباحث مفصلی در ادبیات این موضوع وجود دارد. در اینجا ابتدا به صورت بسیار مختصر به تحولات رخ داد ه در مفهوم توسعه در دوره های اخیر اشاره می کنیم. این اشاره مقد مه مناسبی برای نشان داد ن اثر اعتقادات بر تحول این مفهوم خواهد بود. مفاهیم اولیه اقتصادی قرون اخیر، پیشرفت جوامع را با مقدار ثروت آنها ارزیابی می کرد ند. به مرور این مفهوم به مفهوم رشد اقتصادی تبدیل شد. رشد اقتصادی به معنای افزایش تولید ملی معرفی شد. این تعریف با تغییراتی به درآمد ملی نیز اطلاق شد و شاخص های معرفی شد ه برای اندازه گیری رشد اقتصادی بر مبنای درآمد ملی طراحی شد ند .بعد ها مفاهیمی همچون رشد پایدار ورشد درون زا مطرح شد ند که ابعاد د یگری را به مفهوم رشد افزود ند. این تغییرات در د هه های 1960 و 1970 میلادی شدت گرفت و مفهوم توسعه را از مفهوم رشد بیشتر جدا کرد.
چنانچه بیان شد، در ابتدا که مفهوم توسعه در ادبیات اقتصادی شکل گرفت، چون در دانش اقتصادی مطرح بود تعاریف اولیه آن صرفا اقتصادی بود ند. اما دیری نپایید که مفهوم آن گسترش یافت و ابعاد د یگر حیات بشری را در بر گرفت. امروزه توسعه مفهومی گسترد ه تر از اقتصاد دارد و ابعاد مختلف جامعه را در بر می گیرد. اند یشمندان مختلف برای توسعه، تعریف های متعدد ی ارائه کرده اند.از دید گاه اقتصادی نیز به طور مجزا برای آن تعریف های متعددی ارائه شد ه است. از جمله توسعه اقتصادی را رشد همراه با افزایش ظرفیت های تولیدی اعم از ظرفیت های فیزیکی، انسانی و اجتماعی دانسته اند. در توسعه اقتصادی، رشد کمی تولید به دست می آید و در کنار آن نهاد های اجتماعی نیز متحول می شوند، نگرش ها تغییر می کنند، توان بهره برداری از منابع به صورت مستمر و پویا افزایش می یابد و در همه ابعاد اقتصاد و تولید نوآوری های پی در پی رخ می د هد. همچنین می توان گفت ترکیب تولید و سهم نسبی نهاده ها نیز در فرایند تولید تغییر می کند. توسعه امری فراگیر در جامعه است و نمی تواند تنها در یک بخش از آن اتفاق بیفتد. توسعه، حد و مرز و سقف مشخصی ندارد و به علت وابستگی به انسان، پدید ه ای کیفی است (سلیمی فر، 1382).
از جمله اهداف اصلی توسعه اقتصادی را در دو مورد خلاصه کرده اند: اول، افزایش ثروت و رفاه مرد م جامعه (و ریشه کنی فقر) و دوم، ایجاد اشتغال. هر دو این اهداف در راستای عدالت اجتماعی است. نگاه به توسعه اقتصادی در کشورهای پیشرفته و کشورهای توسعه نیافته، متفاوت است. در کشورهای توسعه یافته، هد ف اصلی افزایش رفاه و امکانات مرد م است، در حالی که در کشورهای عقب ماند ه، بیشتر ریشه کنی فقر و افزایش عدالت اجتماعی مد نظر است. البته باید اذ عان کرد که مفهوم توسعه، مفهومی بسیار در حال تحول است و طی کمتر از نیم قرن گذشته به شدت تغییر کرد ه است. در این تحولات مفهوم توسعه از نگرش صرفا کمی به ابعاد کیفی تغییر کرد و سپس ابعاد مختلف دیگری (غیر از اقتصاد) را در بر گرفت و به مرور به مفهومی جدید تبدیل شد. به دنبال این تحولات طی اواخر دهه 1980 مفهوم توسعه انسانی مطرح و کامل شد.
مفهوم توسعه انسانی که توسط جمال الحق ارائه شد، توسط بسیاری از اند یشمندان و مجامع و محافل علمی و اجرایی به عنوان مفهوم جایگزین برای مفاهیم گذشته توسعه مد نظر قرار گرفت. اید ه توسعه انسانی به معنای فرایند بسط انتخاب ها و ظرفیت های انسانی تعریف شد. در این رویکرد رفاه اقتصادی یکی از عناصر زند گی بهتر است و دو عنصر د یگر، یکی نیازهای روحی و بسط ظرفیت های ذ هنی و د یگری سلامت جسمانی و امید به زند گی به عنوان عناصر مورد توجه در این رویکرد هستند. امروزه این رویکرد در محافل علمی بیشتر مورد توجه قرار دارد و مفهوم افزایش کمی و کیفی توسعه در این ابعاد تعریف می شود. البته در مفا هیم اصلی بسیاری از اند یشمندان تعاریف دیگری ارائه کرد ه اند، اما این تعریف توسط سازمان ملل و بسیاری از محافل علمی پذ یرفته تر تلقی شد ه است. با این وجود در پی ارائه این مفهوم از طرف برخی اند یشمندان توجه به ارزش ها و فرهنگ هر جامعه در مفهوم توسعه و توسعه یافتگی مورد تاکید قرار گرفت (عربی و لشکری، 39-38). بیان این نکته در اینجا مناسب است که بسیاری از اند یشمندان معتقد هستند که تحول مفهوم توسعه اقتصادی به توسعه انسانی ناشی از مطرح شد ن هر چه بیشتر دید گاه های مذ هبی- به ویژه اسلام- درباره اهداف و مفهوم توسعه است. از جمله لوییس بئک (1370) معتقد است مفهوم توسعه انسانی حاصل تلاش ها و مطرح شد ن اید ه های حضرت امام خمینی(ره) درباره اهداف پیشرفت و توسعه است.
از جمله مفاهیم جد ید توسعه پایدار است. توسعه پایدار به توسعه ای گفته می شود که در فرایند آن توانایی های جامعه آسیب نبیند. به عبارت تعریف شد ه توسط کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه، توسعه پایدار «توسعه ای است که نیازمندی های نسل حاضر را بد ون لطمه زد ن به توانایی نسل های آتی برای تامین نیازهای خود برآورد ه کند» (فراهانی فرد، 1384).
با وجود این، درباره مفهوم توسعه یافتگی، هیچ اجماعی در دنیا وجود ندارد. مفهوم و ابعاد توسعه در دید گاه های مختلف متفاوت است. مفهوم توسعه در نگاه غربی و با فلسفه مادی گرای سرمایه داری، در ابعاد مادی و دنیایی محدود است. به طوری که در ابتدا مفهوم توسعه یا فتگی با ثروت و درآمد سنجید ه می شد. با وارد شد ن دید گاه های غیر مادی- به ویژه از جوامع شرقی و خاصه اسلامی- به مباحث و ادبیات توسعه، ابعادی از زند گی غیر مادی- اما هنوز دنیایی- به مفهوم توسعه یافتگی اضافه شد، اما هنوز این ابعاد نیز دنیایی است. با دید گاه اسلامی، زند گی انسان محدود به این دنیا نمی شود و باید حیات اخروی را نیز در دوره حیات انسان مد نظر قرار داد. همچنین زند گی انسانی در دنیا هم ابعاد مادی و هم ابعاد معنوی دارد که این را نیز باید مد نظر قرار داد و بر اساس جمع دو زند گی دنیوی و اخروی نظریه ارائه کرد. این نکات از ابعاد بحث توسعه است که در دید گاه های دیگر، به ویژه دید گاه اسلامی با دید گاه سرمایه داری متفاوت است. بعد د یگر، تفاوت ماهیت و ویژگی های افراد و جوامع است که این ویژگی ها نیز بر توسعه اثر جدی دارند.
همچنین توسعه با هر تعریف و برداشتی یک مفهوم نسبی است و همیشه در طول تاریخ برخی کشورها نسبت به برخی دیگر توسعه یافته تر بود ه اند. همچنین به طور کلی همه جوامع در طول تاریخ نسبت به مقاطع تاریخی گذشته خود توسعه یافته تر هستند. البته در برخی مقاطع روند توسعه هر یک از جوامع بهتر از سایر کشورها بود ه است و وضعیت نسبی بهتری بین کشورهای مختلف یافته اند و در برخی مقاطع این روند نامناسب تر بود ه و وضعیت بد تری یافته اند. با این وجود یکی از دغد غه های اساسی همیشگی همه جوامع، دستیابی به توسعه بیشتر بوده است. امروزه که ارتباطات، بسیار گسترد ه تر شد ه است و امکان مقایسه جوامع بیشتر فراهم شد ه است، توسعه یافتگی نسبی اهمیت بیشتری یافته است.
علت تفاوت در تعریف های توسعه یافتگی، به تفاوت در اهداف و مطلوب های انسان ها باز می گردد. به طورکلی توسعه فرایند ی است که جوامع را به سمت مطلوب سوق می د هد و توسعه یا فتگی آن وضع مطلوبی است که جوامع برای خود تعریف می کنند. تعریف وضع مطلوب به اعتقادات و باورهای افراد و جوامع باز می گردد. شک نیست که می توان گفت هر فردی برای آیند ه خود وضع مطلوبی تصور می کند که به طور کامل با آیند ه مطلوب هیچ فرد د یگری منطبق نیست. علت اصلی این تفاوت ها وجود برداشت های متفاوت از آیند ه و باورها و اعتقادات متفاوت افراد است. جوامع نیز مانند افراد دارای باورها، اعتقاد و هنجارهای متفاوت هستند. بخش قابل توجهی از باورهای جوامع و افراد، باورها و اعتقادات مذ هبی آنهاست. بر اساس این تفاوت در باورها تعریف هایی از توسعه یا فتگی که مورد پذ یرش آنها قرار می گیرد نیز متفاوت می شود. افراد مذ هبی برای آیند ه پس از مرگ خود نیز برنامه دارند. آنها مطلوب خود را در آن آیند ه بیشتر جست و جو می کنند. افراد مادی، اهداف محدود به مادیات دارند. افرادی با مذ هب اسلام اهداف اسلامی را مطلوب می دانند و افرادی با مذ هب مسیحیت، یهود، بودایی و مانند اینها اهداف مورد نظر مذ هب خود را مطلوب تر می دانند. در جوامع مختلف اند یشمندانی وجود دارند که با نگرش های خود به دنیا و آیند ه، ضعیت های مطلوبی را برای جامعه ترسیم می کنند و آن را مطلوب تلقی می کنند. افرادی از جوامع که این مطلوب ها را می پسند ند آنها را می پذیرند و آن وضعیت را وضعیت مورد قبول اعلام می کنند. اگر افراد زیادی این وضعیت را پذ یرفتند آن وضعیت نوعی مفهوم پیشرفت یا همان توسعه یا فتگی تلقی خواهد شد. همچنین با تغییر نگرشهای جوامع وضعیت مطلوب و مورد قبول آنها نیز متفاوت خواهد کرد.
از جهت دیگر افرادی که در جوامع مختلف مسؤولیت اداره جوامع را بر عهد ه دارند. از بین افراد مختلف هستند. این افراد نیز با توجه به باورها و اعتقادات خود برنامه ها و تصمیم های موثر بر آیند ه را طراحی و اجرا می کنند. بخشی از این باورها و اعتقادات مرد م را نیز تحت تاثیر قرار می د هد. شک نیست که باورهای این افراد نیز تحت تاثیر دین آنها شکل گرفته است. از این جهت نیز باورها و اعتقادات بر هنجارها و باورها و اعتقادات مرد م و در نتیجه در تعریف های مورد پذیرش آنها برای توسعه یافتگی موثر واقع می شود. به این صورت می بینیم که آرمان شهر افلاطون با آرمان شهر فارابی تفاوت هایی دارد و این دو آرمان شهر نیز با آرمان شهر آگوستین قد یس متفاوت می شود. با اینکه هر یک از تعریف های آرمان شهر قبلی آشنا است و بر عالم بود ن قبلی معترف است. علت تفاوت در باورهای مذ هبی این سه فرد آن است که با مذاهب متفاوت به تعریف آرمان شهر یا همان وضعیت مطلوب که امروزه آن را توسعه یافتگی می نامیم، پرداخته اند.
ملاحظه شد که در تعریف توسعه یافتگی نیز اتفاق نظر اساسی وجود ندارد اما در تقاطع مختلف بر اساس نگرش های حاکم بر دانشمندان تاثر گذار بر این تعریف ها و تعریف هایی که افراد با نفوذ تر ارائه می کنند، تعریفی به صورت موقت و برای ایجاد هماهنگی در مفهوم ها مورد پذیرش موقت قرار می گیرد و پس از مد تی آن تعریف نیز تغییر می کند و تعریف دیگر جایگزین آن می شود. در همین دوره های پذیرش یک تعریف نیز انتقادهای فراوانی از طرف دانشمندان مختلف بر آن تعریف ارائه می شود و تعریف های متعدد جایگزین، توسط افراد مختلف ارائه می شود و مبنای برنامه ریزی و عمل آن جوامع قرار می گیرد.
حتی برداشت افراد مختلف از یک مذ هب نیز بر تعریف آنها را درباره توسعه یافتگی متفاوت می کند. یک مسلمان با وجود اعتقاد قوی به اسلام، ممکن است برداشت صحیح یا غیر صحیحی از اسلام و اهداف و آرمان های آن داشته باشد. همچنین با یک نگاه به آموزه های مذ هبی می توان گفت در یک دین نیز ممکن است برداشت های متفاوتی از برخی مفاهیم مورد قبول باشد. این تفاوت ها موجب تفاوت در مفهوم توسعه یافتگی ارائه شد ه توسط اند یشمندان می شود. به عنوان مثال اسلام قواعد زند گی فردی و اجتماعی خاصی دارد که نهاد های خاصی نیز ایجاد کرد ه است.این نهاد ها و قواعد زند گی فردی و اجتماعی نیز خود بر توسعه اثر دارند. اما برداشت از این نهاد ها و قواعد نیز متفاوت است و در نتیجه موجب تفاوت در تعریف افراد از توسعه یافتگی با دید گاه یک دین خاص می شود. برای روشن تر شد ن این موضوع به برخی تعریف ها از توسعه یا فتگی با دید گاه اسلامی اشاره می کنیم.
زبیر حسن (2004) می نویسد مهم ترین تعارض دید گاه اسلامی با مفهوم غیر دینی توسعه این است که آن مفهوم در مادی گرایی باقی ماند ه است. شاخص توسعه انسانی تبلیغ شد ه، سه عامل را ترکیب می کند. امید به زند گی، دانش و استاندارد زند گی- که تنها بعد دنیوی حیات بشری را اندازه می گیرد و تلاشی برای در بر گرفتن تاثیر دامنه وسیع نابرابری ها اجتماعی و اقتصادی ندارد. نگرش مادی گرای محض برای توسعه، حول محور قدرت تولید می چرخد.
مفهوم توسعه یافتگی در اسلام، پیرامون دو پایه اصلی از نظام اعتقادات- عالم روحانی و بشر- و همچنین، ارتباط بین آن دو حرکت می کند. این مفهوم، زند گی را به صورت یک مجموعه کامل و به عنوان بخشی از دید گاه یکپارچه دین از جهان در نظر می گیرد. ابعاد مادی و اخلاقی حیات بشر را جدا از هم، مورد توجه قرار نمی د هد. چنین تفکیکی از نظر چشم انداز اسلامی، شبیه به تجزیه کرد ن نمک معمولی به عناصر سازند ه- سد یم و کلر- است. زهد گرایی محض باعث رکود است و مادی گرایی غیر اخلاقی، سود جویانه و دولت ستیزانه (آنارشیست)است. برای اسلام، توسعه ای که هر دو آنها به بار بیاورند غیر قابل قبول است. دید گاه اسلام این است که انسان خلق شد ه است تا به عنوان جانشین و نگهبان ایمان و همکار خداوند روی زمین عمل کند. برای این هد ف، خداوند بهترین آفرید ه را با ترکیب خاک و روح خدایی آفرید.
قطب زمینی انسان دو بعدی، نمادی از خواسته های د نیوی، تمایلات پست تر و غریزه او است. این بعد، انسان را به وضعیت وجودی اش ربط می د هد.درست بر عکس، قطب بالاتر یا روحانی انسان، خصلت های خدایی- خود آگاهی، نیروی اراد ه و خلاقیت- را که خداوند در او د مید ه است، منعکس می کند.دومی، گوهر انسان و نیروی اختیار اوست که انسان را وادار می کند تا در آسمان ها به سوی مبدا اصلی خود بالا رود.انسان با این خصلت تمایل دارد تا از حالت بود ن (بشر) به حالت شد ن (انسان) حرکت کند. تکامل بشر در این مفهوم، محدودیت ندارد. بنابر این تشخیص اسلامی این است که انسان دو نوع خواسته دارد:
الف. خواسته های د نیوی که برای مصرف مادی و به علت سهولت در تولید آن فراوان است.
ب. خواسته معنوی که محیطی کامل و آزادانه برای انگیزه های انسان گرایانه فراهم می کند تا آرمان ها- وجدان، اخلاق و اجتماع- را انتخاب کند و برای نائل شد ن به آنها کار کند، نه تنها آنچه طبیعت نمی تواند فراهم کند، بلکه زیبایی در وسیع ترین مفهوم جهان را خلق کند و عشق را در خواسته هایش پرورش د هد تا در بالاترین مرتبه فداکاری قرار گیرد.
این دو نوع خواسته، ممکن است مغایر با هم به نظر برسند، اما آنها در بنیان، با هم مرتبط هستند و در باور یکپارچه از حیات انسان (در دنیا و آخرت) با یکد یگر ارتباط متقابل دارند. معنای توسعه واقعی، سازگاری، مهربانی، هما هنگی و افزایش رضایت انسان ها- یعنی رشد شخصیت انسانی-است. نظام اسلامی برای چنین رشدی طراحی می شود و ماهیت توسعه در اسلام این است.
نتیجه اینکه توسعه مادی، یک جزء جدا نشد نی از اعتقادات اسلامی است (10:62) و این هد ف در طراحی انسان توسط خدا، نسبتا فطری است. همچنین، درست است که نیازهای ماد ی، همیشه در حال افزایش هستند و این افزایش در تنوع آن رخ می د هد، اما چنین نیازهایی حدی معین دارند.شکم انسان گنجایش غذا به هر مقداری که دلش بخواهد، ندارد. یک فرد به هزاران لباس، خانه و مانند آن احتیاج ندارد. تجاوز کرد ن از حدود معین شد ه معنای مصرف نمی د هد، بلکه چیز متضادی به نام اسراف است. این نوع زیاد ه روی مصرف کنند ه به جای توسعه واقعی، منجر به تباهی و ضعف افراد می شود.
بر اساس دید گا ه احمد (1980، 181-178) پایه فلسفی رهیافت اسلامی در توسعه چهار اصل است: 1- توحید (وحدانیت و حاکمیت خدا).2-ربوبیت (هدایت الهی برای تغذیه و نگه داری مرد م و هدایت امور به سمت کمال آنها). 3- خلیفه الهی (انسان به عنوان خلیفه الهی روی زمین است). 4- تزکیه (پاکیزگی و رشد). او با نظریه اسلامی توسعه که از دید گاه توسعه به عنوان نمایش مشکلات توسعه بشر در تمام ابعاد آن استفاده می کند و همچنین با رشد و توسعه به معنی کمال فردی که فقط به تطهیر رفتار مرتبط می شود، مخالف است. عناصر مهم اعتقادی اسلامی درباره توسعه در دید گاه او به صورت زیر است:
الف) در یک نگاه کلی، شخصی کامل است که از اخلاق، معنویت و مادیات کافی برخوردار باشد.
ب) تمرکز توسعه بر شخص است- ابزار توسعه، توسعه فیزیکی فرد و ماهیت اجتماعی و فرهنگی او است.
ج) استفاده بهینه از منابع مادی و فیزیکی، استفاد ه و توزیع مساوی آنها بین همه افراد جامعه و ارتقای ارتباط تمام انسان ها بر اساس حق و عدالت است.
او همچنین اشاره می کند که توسعه اقتصادی یک پدید ه چند بعد ی است که مشمول تغییرات کمی مانند تغییرات کیفی است. این نکات توسط احمد تفسیر نشد ه است.
چپرا (1993، 7-5) نیز بر این نظر است که توحید، خلافت و عد ل به عنوان سه عنصر اصلی دید گاه جهانی اسلامی است. او از احکام بسیار زیاد موجود در اسلام درباره برادری (که از دید گا ه جانشینی انسان برای خدا نتیجه شد ه است) و عدالت که تمام هد ف اصلی خلقت بشریت از دید گاه اسلام است، استفاد ه می کند. با این حال در این دید گاه اگر جانشینی الهی و عدالت از طریق اجرای کامل توزیع مناسب درآمد و ثروت، اشتغال کامل و حفظ محیط زیست به صورت مطلوب تحقق یابد، می توان گفت توسعه قابل قبول اسلامی یا توسعه با عدالت تحقق یافته است.
طاهر (1995) نیز بر این نظر است که به منظور به دست آورد ن دید گاه اسلام درباره توسعه یافتگی اقتصادی، ضروری است دو موضوع در نظر گرفته شود: 1) زند گی در دنیا یک آزمون است (ملک: 22) 2) اسلام یک نگاه منحصر به فرد درباره جامعه دارد.
زیبر حسن (2004) با کنار هم قرار داد ن برخی نظرات بیان می کند که می توان دید گاه اسلام درباره توسعه اقتصادی را در شکل ذیل تعریف کرد. توسعه اقتصادی می تواند اتفاق افتد، اگر و تنها اگر پنج شرط زیر در جهت افزایش سطح فعالیت های اقتصادی مطلوب واقع شوند.
1. هیچ شخصی از حقوق اقتصادی اساسی خود محروم نشود.
2. اخلاق اقتصادی و ساختار عرفی ضعیف نشود.
3. رشد اقتصادی به وسیله توزیع ثابت درآمد یا کاهش نابرابری اقتصادی بر حسب فقیرترین همراهی شود.
4. جامعه از حکم الهی اصلی خود منحرف نشود.
5. جامعه یک مانع محکم در برابر تعرض خارجی فراهم کند (حفظ با هر تغییر در زمان).
بر این اساس تفاوت در مذ هب می تواند تعریف از مفهوم توسعه یا فتگی را نیز متفاوت کند. یعنی نگاه های متاثر از دین، مفهوم خاصی از توسعه را ارائه می کنند. همچنین نوع دین نیز بر برداشت از آموزه های مذ هبی متفاوت است، در نتیجه مفهوم متناسبی را برای توسعه یا فتگی ارائه خواهد کرد. به هر حال هر مفهومی از توسعه یا فتگی و اهداف آن راهکارها، سیاست ها و برنامه های توسعه متناسب با خود را دارد و شیوه های اجرایی خاصی را می طلبد. شکی نیست که هر برنامه و راهکاری نتایج خاص خود را دارد و سطح توسعه یافتگی متناسبی را ایجاد خواهد کرد. البته درستی مفهوم می تواند متفاوت از درستی و نادرستی سیاست متناسب با آن و در نتیجه اثرات عملکردی برنامه ها و سیاست ها باشد.
3- مسیرهای اثر گذاری دین بر توسعه
دین به معنی راه و روش خاص زند گی، مسیر خاصی برای زند گی ارائه می کند. اگر افراد به آن ایمان بیاورند، این ایمان منجر به ایجاد نگرش خاص مذ هبی در آنها می شود. همچنین اگر معتقدان به آن طبق آداب و قواعد دین عمل کنند، شکل خاصی از زند گی را خواهند داشت و بد یهی است این شکل خاص زند گی، آثار خاص خود را خواهد داشت. بر این اساس، دین قواعد زند گی فردی و اجتماعی خاصی دارد که هنجارها و نهادهای خاصی نیز ایجاد می کند. این هنجارها، نهاد ها و قواعد زند گی فردی و اجتماعی بر رفتارهای انسان ها اثر دارند و به تبع آن، توسعه که حاصل کنش های رفتاری فردی و اجتماعی است نیز در این مسیر تحت تاثیر قرار می گیرد. بحث اثرات ویژگی های جوامع بر توسعه می توانند از دید گا ه های مختلف و برای جوامع متفاوت مطرح باشد. برخی اقتصادد انان مسلمان معتقد هستند که اسلام نهاد های خاصی دارد که این نهاد ها می تواند بر توسعه اثر مثبت زیادی بگذارند. البته در زمینه عملکرد واقعی آنها مباحثی وجود دارد که اغلب بر این باور هستند که این نهاد ها در جوامع امروزین به خوبی پیاد ه نشد ه اند و علت کمتر توسعه یافتگی جوامع اسلامی وجود این نهاد ها نیست، بلکه اجرا و شکل گیری غلط این نهاد هاست. شاهد مد عا نیز توسعه بسیار مناسب جوامع اسلامی در قرون گذشته است. با وجود این، بحث ما جامع تر از بحث اثرات مذ هبی بر توسعه در جوامع اسلامی است. بحث ما در این قسمت درباره مسیرهای اثر گذاری دین بر توسعه و فرایند های آن است. در اینجا صرف نظر از نوع مذ هب- البته با مثال هایی از مذاهب مختلف به ویژه اسلام- این مسیرهای مختلف را مطرح می کنیم.
چنانچه بیان شد توسعه تحت تاثیر نگرش های فردی، نهاد ها و هنجارهای فردی و اجتماعی است. این تاثیر در مکاتب اقتصادی مختلف بیان شد ه است. دین به هر سه این عوامل اثر گذاری خاص می د هد. چون توسعه بر این سه دسته عوامل موثر بر توسعه، اثر گذاری روشن دارد، می توان به صورت خلاصه سه مسیر اصلی برای اثر گذاری دین بر اقتصاد و به طور خاص بر توسعه، مطرح کرد:
1. مذ هب، نگرش مرد م را تحت تاثیر قرار می د هد.
2. مذ هب، هنجارهای خاص ایجاد می کند.
3. مذ هب، یک نهاد اجتماعی است و نهاد های خاص د یگری نیز می سازد.
در ادامه ضمن اشاره به نحوه شکل گیری این سه دسته عوامل تحت تاثیر مذ هب، به نحوه اثر گذاری آنها بر توسعه اشاره می کنیم و مثال هایی برای تشریح این اثر گذاری بیان می کنیم.
1-3. مذ هب نگرش های مرد م را تحت تاثیر قرار می د هد
به طور کلی برای این نگرش تعریف های مختلفی ارائه شد ه است. یکی از اصلی ترین این تعریف ها که بیشتر مورد پذیرش واقع شد ه است، نگرش را به عنوان «منظومه ای از عناصر شناختی، عاطفی و رفتاری» مطرح می کند (ستود ه، 1379، 5-164). (42) بنابر این نگرش شامل سه بعد شناختی، عاطفی (احساسی) و رفتاری است. اگر شخصی دارای ایمان مذ هبی باشد و این ایمان در قلب او رسوخ کرد ه باشد، این ایمان برای او مبنای شناخت خاصی مبتنی بر آموزه های مذ هبی می شود. این شناخت و رسوخ ایمان در قلب باعث ایجاد احساسات خاص در جهت مورد نظر مذ هب می شود. این شناخت و ایمان موجب بروز رفتارهای خاص مورد نظر مذ هب می شود؛ یعنی یک فرد تحت تاثیر مذ هب، تمایلات خود را به صورتی تنظیم می کند که مذ هب مدنظر دارد و همچنین قواعد مورد نظر مذ هب را در رفتارهای خود مراعات می کند. در نتیجه برخی رفتارها را انجام نخواهد داد و برخی را انجام می د هد.
مثال اثر نگرش مذ هبی بر توسعه
دین، نگرش افراد به زند گی را تغییر می د هد. افراد برای دنیا و آخرت خود کار می کنند و در این صورت اگر کارگر یک بنگاه باشند تفاوت نخواهد کرد که مالک هستند یا نیستند. در آن بنگاه خوب و سخت کار می کنند و امید دارند که علاوه بر دستمزد دنیایی خود، به علت کار درست و سختکوشی در آخرت نیز پاداش خواهند گرفت.
مد یر و مالک یک بنگاه تمایل دارد کار گرانش تا آنجا که ممکن است، سخت کار کنند، در حالی که ممکن است کارگران غیر مذ هبی ترجیح د هند تا در شغل خود، سخت نگیرند. مشکل از چشم انداز بنگاه است که بنگاه قادر نیست ببیند کار گرانش به آن سختی کار می کنند. در اینجا بر خلاف مد ل های عرضه کار ساد ه کتاب های درسی، مشکل خطر اخلاقی وجود دارد که در آن، سطح د قیق تلاش کارگران، پنهان است.
بازارهایی وجود دارند که به مشکل خطر اخلاقی پاسخ می د هند؛ یعنی، برای برگرداند ن انگیزه، تلاش می کنند. برای مثال، کرافرمایان ممکن است از برنامه های تعد یل ترجیحات استفاد ه کنند. هیچ یک از راه حل ها، به یک راه حل کارا منجر نمی شوند. تلاش برای کار مورد نیاز، به ندرت می توان به وسیله قرارداد قانونی، تضمین شود و همچنین به واکنش های نسبی برای علامت های قیمتی کمک کند.
در واقعیت، اثر گذاری تصمیمات بر ترجیحات، در وهله اول به ملاک های درونی افراد بستگی دارد. چه اینکه افراد برای خودشان کار کنند و چه اینکه به عنوان یک عضو از یک واحد سازمانی (بنگاه) باشند. نگرش ها، انگیزه ها و اخلاق آنهاست که تاثیر اساسی بر سختکوشی و در نتیجه بازد هی بیشتر آنها می گذارد. به این علت، تاکید دین بر شکل د هی شخصیت انسانی؛ یعنی ایجاد نگرش صحیح می تواند عامل مهمی برای توسعه باشد.
2-3. مذ هب هنجارهای خاص ایجاد می کند
هنجارها به معنای نرم های پذیرفته شد ه توسط اجتماع است. هر اجتماع نرم های خاصی را می پذیرد و برای آن اجتماع هنجار می شود این هنجارها تحت تاثیر نهاد ها، ساختارها و ویژگی های مختلف جوامع است. مذ هب یکی از نهاد های اجتماعی مهم جوامع است که هنجارهای خاصی را می پذ یرد و هنجارهایی را مرد ود می شمارد. این امر باعث می شود افراد تابع مذ هب آنچه را مذ هب می پسندد هنجار بدانند و آنچه را مذ هب نمی پسندد هنجار ندانند. می توان گفت نرم های ساخته شد ه توسط هنجارها، چهار چوب هایی را می سازند که محدودیت هایی را برای رفتار انسان ها ارائه می کند و به روابط بین انسان ها و الگوهای فعالیت های عاملان اقتصادی شکل می د هند. نورث این هنجارها (محدود یت ها) را به دو دسته تقسیم می کند:
1- هنجارهای رسمی که شامل قوانین و مقررات است.
2- هنجارهای غیر رسمی که شامل رفتارهای مفهومی، ادراک و دستور العمل های رفتاری می شود (نورث (43)، 1994).
هر دو نوع هنجار- با هم- ساختار مشوق و محرک جوامع و به ویژه اقتصاد را تعیین می کنند. تعداد زیادی از حوزه های اثرات باز خورد مشخص بین هنجارهای رسمی و غیر رسمی وجود دارد. بر این اساس هنجارها به دو طریق ایجاد می شوند:
1. از طریق قوانین و مقررات
2. شناخت افراد از مفاهیم و خوب و بدها
اگر قوانین و مقررات جامعه تحت تاثیر مذ هب تدوین و طراحی شوند- که در اغلب جوامع این قوانین تحت تاثیر مذاهب حاکم بر آنهاست- مذ هب یکی از عناصر سازند ه این قوانین و مقررات است و از این طریق هنجارهای رسمی (قانونی) را تحت تاثیر قرار می د هد. همچنین مذ هب، هم از طریق افزایش و بهبود شناخت ها می تواند به هنجارهای غیر رسمی اثر بگذارد و هم از طریق تقویت احساسات و عواطف در جهت و مسیر خاص مورد نظر، مذ هب این هنجارها را شکل می د هد. علاوه بر این مذ هب قواعد خاصی (مانند حلال و حرام ها) ارائه کرد ه است که خود اینها در قالب هنجارهای رسمی و غیر رسمی در جامع پذیرفته می شوند.
مثال اثر هنجارهای مذ هبی بر توسعه
صداقت و درستی، نیک به مرد م، امانتداری، عدالت و مانند اینها از جمله ارزش های مذ هبی ای هستند که در بسیاری از جوامع مذ هبی بر آنها تاکید فراوان می شود (البته اینها از جمله ارزش های اخلاقی هستند که در جوامع توجه کنند ه به اخلاق نیز مورد توجه است). اگر این ارزش ها در جامعه ای به هنجارهای قوی و موثر تبدیل شوند، از جمله در این جامعه، تقلب در کار و تولید کاهش می یابد که نتیجه آن این می شود که کمیت و کیفیت تولید بهبود- یعنی درآمد ملی افزایش- بیابد. همچنین کمک به افرادی که از نظر اقتصادی توان اداره خود را ندارند، افزایش می یابد و این امر موجب کاهش فقر می شود که از جمله نشانه های توسعه یافتگی است. در چنین جامعه ای افراد سختکوش تر خواهند شد که نتیجه آن افزایش کارایی و بهره وری خواهد بود که منجر به افزایش تولید ملی و درآمد افراد می شود و اثراتی مانند اینها.
نحوه اثر گذاری هنجار کمک به فقرا: اول ارتباط بین کمک به فقرا، مصرف و توسعه مطرح می شود. مشخص است که نگرانی ادیان الهی برای فقرا و افراد ضعیف، یکی از مهم ترین دغد غه های اقتصادی آنهاست. دین برای فراهم کرد ن متوسط معیشت برای همه اعضای جامعه خواستار سهمی در ثروت ثروتمندان برای فقراست تا ثروتمندان وجوهی برای کمک به فقرا تخصیص د هند. از این رو، وجوه بیشتری برای مصرف خرج می کنند و باقیماند ه وجوه برای سرمایه گذاری، نسبت به شرایط غیر از این حالت، کمتر می شود. مد ل های جد ید رشد که اساس مد ل های توسعه زند گی قرار دارند، به طور ضمنی دلالت دارند که مصرف حال به بهای فدا کرد ن تولید آیند ه است. یعنی محدود شد ن مصرف، منابع را برای تغییر جهت به سمت پس انداز و سرمایه گذاری مورد نیاز برای توسعه فراهم می کند.
در همین حال وجود فقر و تعداد فقرا یک نشانه توسعه یافتگی تلقی می شود. همچنین اگر این وجوه کمک به فقرا منجر به افزایش توانایی های تولیدی آنها مانند کمک به توان فیزیکی و کمک به آموزش آنها شود، می تواند منجر به افزایش بهره وری و در نتیجه تولید ملی و توسعه شود. همچنین به شرط وجود انگیزه های لازم، افزایش قدرت انتخاب در مصرف، می تواند یک ابزار برای توسعه شود.
مثال مکمل د یگری درباره ارزش های اخلاقی دینی ارائه می شود. یک مثال آموزند ه: یک هشدار دولتی نصب شد ه در نزد یکی مزرعه های پنبه، در خارج شهر کاریو، چنین بود: از خیس کرد ن پنبه (قبل از وزن کرد ن) بپرهیزید، زیرا تقلب است و نتیجه اش زیان در این جهان و مجازات در جهان دیگر (آیند ه)است. ما می توانیم وظایف اسلامی معین (انفاق)، محکومیت طمع و خست، تاکید بر صد اقت در همه نوع از رفتارها، پافشاری بر نوع درست تلاش کاری، ممنوع کرد ن بهره و سفته بازی، مخالفت با احتکار ثروت و نظیر آن را از هنجارهای مذ هبی مناسب برای توسعه تلقی کنیم که در صورت به کارگیری صحیح، منجر به بهبود وضعیت توسعه یا فتگی می شوند. روش هنجار سازی اینها نیز گسترش آموزه های مذ هبی از طریق آموزش بهتر، تبلیغ و وضع قوانین متناسب با آنهاست.
3-3. مذهب یک نهاد اجتماعی است و نهاد های خاص دیگری نیز می سازد
نهاد ها بخش هایی از ساختارهای شکل گرفته اجتماع هستند که در جوامع مورد پذ یرش قرار گرفته اند و وظایف خاصی را بر عهد ه دارند. اندیشمندان مختلف، نقش نهاد ها در جوامع را بسیار مهم و شکل د هند ه می دانند. با وجود این، برخی از اندیشمندان نقش نهاد ها را اساس و پایه شکل گیری بسیاری از رفتارهای عملکرد ها و ویژگی های جوامع بیان کرد ه اند.از جمله نورث (1994) در زمینه موضوع بحث ما بر نقش نهاد های اقتصادی تاکید مجد د می کند. او اظهار می کند که نظریه نئوکلاسیک ها یک ابزار نا مناسب برای تجزیه و تحلیل و تعیین سیاست هایی است که توسعه را ترغیب می کنند. این نا مناسب بود ن به علت نقص اساسی در نا دید ه گرفتن ساختار مشوق های نهاد ی است. در زمینه مطالعه تجربی این موضوع، السون (1996) به موضوع اثر نهاد ها بر توسعه پرداخته است.
دین یکی از نهاد های اجتماعی اصل تلقی می شود که در همه جوامع به اشکال مختلف وجود دارد.(44) چنانچه بیان شد نهاد ها در شکل گیری رفتارها، عملکرد ها و دیگر ویژگی های جوامع موثر هستند و بر این اساس نوع و شکل مذ هب می تواند منجر به نوع و شکل خاصی از رفتارها و عملکرد ها و در نهایت ویژگی ها برای جوامع شود. همچنین می توان گفت مذ هب به تبع خود مجموعه ای از نهاد های مذ هبی را می سازد که آنها نیز همراه مذ هب بر شکل گیری رفتارها، عملکرد ها و ویژگی های جوامع اثر می گذارند.
مثال اثر نهاد مذ هب بر توسعه
امر به معروف و نهی از منکر یک نهاد مذ هبی است که در برخی ادیان به آن توجه بیشتر و در برخی ادیان توجه کمتر شد ه است. می توان بین دو نوع امر به معروف و نهی از منکر تفاوت قائل شد. بر این اساس امر و نهی به دو صورت انجام می شود:
1- شخصی.
2- عمومی.
امر به معروف و نهی از منکر با رویه و هنجارهایی که بر منافع عمومی جامعه تاثیر می گذارند مرتبط است. به عبارت دیگر با امر به معروف و نهی از منکر شخصی صحیح می توانیم باعث هدایت افراد آنها شویم. همچنین امر به معروف و نهی از منکر به صورت عمومی به سیاستگذاری، ایجاد رویه ها و ارزش ها و هنجارهای شخصی منجی می شود. یعنی اگر جامعه تحت تاثیر مذ هب باشد امر به معروف و نهی از منکر از نوع مذ هبی در قوانین و مقررات آن نیز منعکس می شود و اگر از این نهاد به صورت صحیح در جامعه استفاده شود، می تواند موجب ایجاد ارزش های مثبت برای توسعه شود مانند: صداقت، پاکی، سختکوشی، عدالت، امانتداری و نظیر اینها که از جمله ارزش های مفید برای توسعه هستند، اما اگر از این نهاد به صورت غیر اصولی استفاد ه شود، می تواند منجر به افزایش دشمنی ها و اختلاف ها، بد بینی، نااطمینانی و نظیر اینها شود که برای توسعه زیان بار هستند.
آرسون (1994) و همچنین نورث (1994) توجه زیادی به فرایند یاد گیری به وجود آورند ه ارزش های عمومی کرد ه اند. آرسون می گوید: یاد گیری یک عامل ذاتی و درونی است. اگر ما یاد گیری را به عنوان یک فرایند برای تغییر داد ن ارزش های عمومی فرض کنیم و این نکته را تشخیص د هیم که ارزش ها یک متغیر مهم در توسعه اقتصادی هستند، به این نتیجه می رسیم که امر به معروف و نهی از منکر عمومی که از طریق تنظیم سیاست ها و قوانین عمومی صورت می گیرد، از راه فرایند یاد گیری و جهت داد ن به ارزش های عمومی، بر عملکرد اقتصاد و توسعه جوامع تاثیر می گذارد.
بر این اساس توجه به این قوانین و فرایند یاد گیری حاصل از آنها و فرایند های ایجاد ارزش ها در اثر این قوانین و مقررات و در صورت لزوم تجدید نظر در آنها از لوازم توسعه است.
مثال مکمل دیگری درباره نهاد مذ هبی ارائه می کنیم: باز د هی عوامل (محصول هر واحد از نهاد ها) به عنوان یک معیار رشد مورد توجه تصمیم گیران اقتصادی است. نظام بانکداری سنتی غربی مبتنی بر رباست. اگر جامعه ای مبتنی بر مذ هب اداره شود با عنایت به اینکه ربا در ادیان الهی حرام است، این بانکداری مورد پذیرش نخواهد بود و نهاد دیگری باید جایگزین نهاد ربا شود. اسلام نهاد مشارکت در سود و زیان را به عنوان یک نهاد پذ یرفته شد ه اقتصادی جایگزین ربا کرد ه است. در نتیجه نظام بانکداری مورد قبول اسلام نظام بانکداری مشارکتی است. نهاد مشارکت بر اساس قوانین و نیز بر اساس ارزش های اسلامی جایگزین نهاد ربا می شود. در نظریه و تجربه ثابت شد ه است که این نهاد به صورت قابل توجهی بر افزایش بازد هی عوامل موثر است و موجب افزایش بازد ه نیروی کار و عاملان اقتصادی می شود. همچنین در نظریه و نیز در تجربه بحران مالی جاری جهانی نیز ثابت شد که نظام بانکی مبتنی بر نهاد مشارکت در سود و زیان بسیار باثبات تز از نظام های مبتنی بر نهاد رباست.
4. جمع بندی
چنانچه مشاهده شد همیشه همراه با دید گاه های اقتصاددانان درباره موضوع های مختلف، همچنین دید گاه هایی مبنی بر اثر مذ هب بر اقتصاد و به تبع آن درباره توسعه اثر مذ هب بر توسعه به شکل های مختلف ارائه شد ه است. در این مقاله ضمن مرور این دید گاه ها به بیان نحوه اثر گذاری مذ هب از دو طریق اثرگذاری بر مفهوم توسعه در جوامع مختلف و نیز مسیرهای اثرگذاری مذ هب بر عملکرد جوامع در زمینه توسعه پرداختیم و دید یم که نگاه های متاثر از دین، مفهوم خاصی از توسعه را ارائه می کنند و به تبع آن در ارائه اهداف، راهکارها، سیاست ها و برنامه های توسعه نیز شیو ه های خاصی را ارائه می کنند. همچنین مسیرهای اثرگذاری مذ هب بر عملکرد جوامع در زمینه توسعه را هم ملاحظه کرد یم که دین بر نهاد ها، هنجارها و نگرش ها در جوامع اثر می گذارد و این عناصر از عوامل موثر بر سطح توسعه یافتگی جوامع هستند. اینها بخشی از ارتباط دین با توسعه از بعد اثرگذاری دین بر توسعه هستند.
منابع و مآخذ فصل
1- اکبری، نعمت اله (1378) مباحثی از توسعه در ایران، اصفهان: نشر هشت بهشت.
2- انجمن اسلامی و توسعه اقتصادی (1384) مجموعه مقالات اسلام و توسعه اقتصادی، تهران: انجمن اسلامی و توسعه اقتصادی.
3- بئک، لوئیس (1370) د گرگونی در مفاهیم و هد ف توسعه، مترجم ه- فاضلیان، نامه فرهنگ. س2، ش6 و 5، پاییز و زمستان 1370.
4-تابش، احمد (1383) اند یشه و توسعه و برنامه ریزی در ایران و چگونگی تشکیل سازمان برنامه، تهران: سازمان مد یریت و برنامه ریزی کشور.
5- تودارو، مایکل (1364) توسعه اقتصادی در جهان سوم، مترجم غلامعلی فرجادی، تهران: سازمان مد یریت و برنامه ریزی کشور.
6- تاونی، ر. ه- (1377) دین و ظهور سرمایه داری، ترجمه احمد خزایی، تهران: نشر مرکز.
7- خلیلیان اشکذری، محمد جمال (1381) فرهنگ اسلامی و توسعه اقتصادی (سازگاری یا ناسازگاری)، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
8- خلیلیان اشکذری، محمد جمال (1384) شاخص های توسعه اقتصادی از دید گاه اسلام، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
9- صدر، سید محمد باقر ([1961] 1350 و 1357) اقتصاد نا، 2 جلد؛ ترجمه محمد کاظم موسوی؛ (جلد اول) و عبد العلی اسپهبدی (جلد دوم)؛ تهران: بی جا.
10- عربی، سید هادی و علیرضا لشکری (1384) توسعه در آینه تحولات، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سازمان سمت.
11- عزتی، مرتضی (1376) فرهنگ و توسعه از دید گاه حضرت امام خمینی(ره)، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
12- ------- (1387) اثر سرمایه مذ هبی بر توسعه، مشهد: اولیم همایش اسلام و توسعه اقتصادی دانشگاه مشهد.
13- --------(1378) توسعه و توسعه یافتگی از دیدگاه امام خمینی(ره)، مجموعه مقالات دومین همایش اسلام و توسعه اقتصادی، دانشگاه شهید بهشتی.
14- قره باغیان، مرتضی (1371) توسعه و برنامه ریزی، تهران: نشر نی.
15- فراهانی فرد، سعید (1384) درآمد ی بر توسعه پایدار در عصر ظهور، فصلنامه اقتصادی اسلامی، شماره 20، زمستان 1384.
16- کتابی، محمود و همکاران (1384) دین، سرمایه اجتماعی و توسعه اجتماعی فرهنگی، فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه اصفهان.
17- الکنونفی، کمال (1375) اسلام و توسعه، ترجمه مؤسسه پژوهش های اجتماعی، تهران: انتشارات بینش.
18- کهف، منذر (1375) مقدمه ای بر اقتصاد اسلامی؛ مترجم عباس عرب مازار؛ تهران: سازمان برنامه و بودجه.
19- مدرسی، منصور (1385) فرهنگ توصیفی واژگان برنامه ریزی و توسعه، تهران: سازمان مد یریت و برنامه ریزی کشور.
20- موسایی، میثم (1380) اسلام و فرهنگ توسعه، تهران: نشر سرزمین ما.
21- نظر پور، محمد تقی (1378) ارزش ها و توسعه، قم: پژوهشگاه فرهنگ و اند یشه اسلامی.
22- وبر، ماکس 01371) اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری؛ ترجمه عبد المعبود انصاری؛ تهران: سمت.
23- Allport, G. W. & Ross, J. M. (1967) Personal Religious Orientation and Prejudice: Gournal of Personality and Social psychology, No. 5. p. p., 432-433.
24- Allen, R. C. (1998) The Great Divergence: Wages and Prices in Europe from the Middle Ages to the First Wrolod War; university of British Columbia press.
25- Anderson, Gary M. (1988) Mr. Smith and the Preachers: The Economics of Religion in the Welth of Nations, J. Polit. Eco. 96:5, pp. 1066-88.
26- Aarson. J. Henry (1994) Public Policy, Values and Consciousness, Journal of Economic Perspective, Vol. 8, No. 2, Spring, pp. 3-22.
27- Azzi, Corry and Ehrenger; Ronald G. (1975)
Household Allocation of Time and Church Attendance; J. Polit. Econ., 83: pp. 27-56.
28- Barro, Robert J. and Mc Cleary, Rochel M. (2002)
Religion and Political Economy in an International panel; NBE R Working Paper, No 8931, May.
29- Beisner, E. Calvin (1989) Christian Economics: A system Whose Time Has Come? Lynchburg: Liberty university.
30- Delacroix, Jacques. (1995) Religion and Economics Action: The Protestant Ethic, The Rise of Capitalism and the Abuses of Scholarship; J. Sci. Study Rel., 34:1 pp. 126-27.
31- Ekelund, Robert B. et al. (1996) Sacred Trust: The Medieval Church as an Economic Firm; New York: Oxford
U. Press.
32- Finke, Roger and Stark, Rodney (1988) Religious Economics and Sacred Canopies: Religious Mobilization in American Cities 1906; Amer. Soc. Rev., 53:1, pp. 41-40.
33- Gaiso, Luigi, & Sapienza, Paola, & Zingales, Luigi (2002) People's Opium? The Economic Effect of Religion; Perliminaey and Incomplet Version, April.
34- Glahe, Fred and vorhies, Frank (1989) Religion, Liberty and Economic Development: An Empirical Investigation; Pudlic choice, 62:3, pp. 201-15.
35- Hasan, Zubair (2004) Susyainable Development from an Islamic Perspectiv: Meaning, Implications, and PolicyConcerns, Journal of Islamic Economics.
36- Heath, W. C. and Waters, M. S. and Watson, J. K. (1995) Riligion and Economic Welfare: An Empirical Analysis of state per capita income; J. Economic Behavior & Organization, Vol. 27, p. p. 129-142.
37- _____ (1992) Sacrifice and Stigma: Reducing Free- Reding in Cults, Communes, and Other Collectives; J. Polit. Econ., 100:2, pp. 271-97.
38- Iannccone, Laurence R., Roger, Strak and Rodney Stark (1997) Deregulation Religion: The Economics of Church and State; Econ. Inquiry, 35:2, pp. 350-64.
39- Jean Philippe Platteau (2008) Religion R Politics and Development: LESSONS From the Lande of Islam, Journal of Economic Behavior & Organization, 68, 329-351..
40- Sache, Jeffrey D. (2004) Economic Development and the Muslem World, Harward Low School, Cambridge, M. A. 02138.
41- Jomo, K. S; Islamic Economic Alternative; London: Macmilan, 1992.
42- Kahf, Mohammad Monzer; (1972) A Contribution to the study of the Economics of Islam; U. S. A., Univ. of Utah S. C. July.
43- ________ (1974) A Model of the Household Decisions in Islamic Economy: in Association of Muslem Social Scientisis; Proceeding Third National Seminar, Gary Indiana, May p. p. 19-28.
43- _______ (1993) Islamic State and the welfara stas in M Gulaid Public Finance in Islam, IRTI, Jeddah.
44- _______ (1995) Economic Public Sector and its Role in Generating Public Revenues in the Islamic Economic System" in Monzer Kahf, Ed., State Revenues in a Modem Society from Islamic.
45- Mc Cleary, Rachel M. (2002) Salvation and Economic Incentives; PRPES Working Paper, May.
46- Metwally, M. M (1981) Macro Economic Models of Islamic Doctrines, J. K. Publishers, London.
47- North, Douglas C. (1994) Economic Performance through Time, AER, Vol. 84, No. 3, June 1994, pp. 359-3368.
48- Olson Jr. M. (1996) Economics in Government: Variations in Performance Accross Countries, JEP, Spring 96, V. 10, No. 2, pp. 3-24.
49- Paldam, Martin (1999) Corruption and Religion Adding to the Economic Model? Center for Dynamic Modeling in Ecinimics, Working Paper No. 21.
50- Saleem, Shahid (2007) Role of Islamic banks in economic development, // mpra. Ub. Uni- muenchen. De/ 7332/ MPRA. 2008.
51- Samuelsson. Kurt (1993) Religion and Economic Action: The Protestant Ethic, the Rise of Capitalism, and the Aduses of Scholarship; Toronto: U. Toronto Press.
52- Siddiqi, M. N. (1972) The Economics of Enterprise in Islam, Islamic Publications Ltd., Lahore.
53- Siddighi, M. N. & OTHERS; (1992) Readings in Microeconkomics: An Islamic Perspective.
54- Smith, Adam [1776] (1965) An Inquiry in to Nature and Causes of the Welth of Nations, New York: Nodern Labrary.
55- Tawney, Richard H. (1926) Religion and the Rise of Capitalism; New York: Harper and Row.
56- Trevore, Roper H. R. (1963) Religion, the Reformation and Social Change; J. Historical Studies, No 4, P. P. 18-44.
57- Uygur, Selcuk (2008) Islamic Puritanism as a source of economic development: the case of the Gulen movment.
پی نوشت:
1- Akelund
2- Anderson
3- Finke
4- Stark
5- Innaccone
6- Beisner
7- Jomo
8- Chapra
9- Kahf
10- M. N. Siddighi
11- Metwaly
12- Azzy Ehrenburg
13- Kalvin
14- Franklin
15- Bakester
16- Puritans
17- Schluchter
18- Tawney
19- Samuelson
20- Delacroix
21- Roder Tollison
22- Troevor Roper
23- Allen
24- همچنین می توان رجوع کرد به تحقیقات گابای (Gabaix، 1994) بلوم و دادلی (Blum & dadley، 2001)، پوستوتنکو (Postoutenko، 2001) و مانند اینها.
25- Mc Cleary
26- Barro
27- Guiso
28- Sapienza
29- Zingales
30- Feldmann
31- Glah
32- Vorhic
33- Niss Bet
34- PWE
35- Niles
36- جنبش نور (Nur) یکی از تاثیر گذارترین جنبش های اسلامی است که رهبر آن سعید نورسی (1960-1878) در ترکیه و سراسر جهان بود ه است که جنبش گولن هم از آن نشأت گرفته است. این جنبش بر اساس شناخت متفاوت از اسلام و استراتژی تغییر جوامع با بالابرد ن سطح آگاهی و هوشیاری مرد م با دیگر جنبش ها تفاوت دارد.
37- Musiad
38- انجمن اسلامی و توسعه اقتصادی (1384) مجموعه مقالات اسلام و توسعه اقتصادی، تهران: مشاوران.
39- Wolker Nienhause
40- Jean Philippe Platteau
41- Jeffrey D. Sachs
42- البته تعاریف، مختلف تر از این هستند. از جمله نگرش را به صورت های زیر، تعریف کرد ه اند:
«آلپورت» نگرش را عبارت از آماد گی ذ هنی و عصبی می داند که با تجربه سازمان می یابد و بر واکنش های فرد نسبت به تمامی موضوع ها و موقعیت های وابسته به نگرش تأثیر مستقیم و پویایی بر جای می گذارد. «مایرز» نگرش را عبارت از واکنش مطلوب یا نامطلوب می داند که در باورها، احساس ها یا فهم رفتار کسی یا چیزی ابراز می شود. سومین تعریف که مورد قبول بسیاری از روان شناسان اجتماعی واقع شد ه، عبارت است از منظومه ای از عناصر شناختی، عاطفی و رفتاری. (هدایت اللّه ستوده؛ 1379، 165).
«نگرش مذ هبی عبارت است از اعتقاد منسجم و یکپارچه توحیدی که خداوند را محور امور دانسته و ارزش ها، اخلاقیات، آداب و رسوم و رفتارهای انسان را با یکد یگر، طبیعت و با خویشتن تنظیم می کند» (محمد خدایاری فرد؛ تهیه مقیاس اندازه گیری اعتقادات و نگرش مذ هبی دانشجویان: طرح پژوهشی؛ تهران: پشتیبانی اجرایی دانشگاه صنعتی شریف؛ خرداد 1378).
«نگرش، ساخت ذ هنی مخفی در شخصیت است و آن را می توان آماد گی ویژه فرد از نظر روانی در رویارویی با پدید ه ها، مسائل، وقایع و بروز عکس العمی توأم با هیجان نسبت به آنها دانست» (منوچهر محسنی؛ بررسی آگاهی ها، نگرش ها و رفتارهای اجتماعی – فرهنگی در ایران؛ تهران: دبیر خانه شورای فرهنگ عمومی کشور، 1379، 19).
همچنین می توان رجوع کرد به: ساروخانی؛ 1375، ذیل «Attitude»- شایان مهر؛ 1378، ذیل «نگرش».
43- North
44- نهاد های اجتماعی اولیه شامل خانواد ه، دولت، آموزش و مذ هب است. البته هر یک از اینها خود شامل مجموعه ای از نهاد ها می شود. نهاد های اقتصادی را نیز برخی جزو نهاد های اولیه دانسته اند.
منبع: خردنامه همشهری 60