در میان هیاهوی جشنواره فیلم فجر و اعتراضها و گلایهها و تندزبانیها و همه حواشی که این رویداد را احاطه کرده بود، فصل سوم «شهرزاد» باعرضه دو قسمت دوم و سوم، کار خود را بیسروصدا ادامه داد تا بار دیگر ثابت کند که با یک مجموعه منظم و زمانبندیشده طرف هستیم.
«شهرزاد» در اولین فصلش توانست با بهکارگیری همه عناصر دراماتیک جذب مخاطب خیلی زود جایش را در میان بینندگان باز کند و پای ثابت برنامه هفتگی مردمی باشد که تفریح نمایشی کمی دارند. فصل دوم اما بهاندازه فصل اول جذاب نبود و انتقاد مخاطبان و منتقدان را هم برانگیخت. در فصل دوم برخلاف فصل قبلی، شاهد رویداد چشمگیری نبودیم و خیلی از کاراکترهای اصلی این مجموعه به حاشیه رانده شدند. حسن فتحی که کارنامه درخشانی در ساخت آثار تلویزیونی و چندقسمتی دارد در پاسخ به این انتقادها، وعده داد که فصل سوم «شهرزاد» جذاب و پر افتوخیز خواهد بود و فصل دوم فقط بستری برای تعریف قصههای جدید و یا بسط قصههای مطرحشده در فصل اول بوده است و مخاطبان باید منتظر باشند تا در فصل سوم و آخر این مجموعه شاهد یک نمایش جذاب و درگیر کننده دیگر باشند.
حسن فتحی در این فصل از «شهرزاد» کار سختی در پیش دارد. اول ازآنجهت که تمام کردن قصهای مانند «شهرزاد» که کاراکترهای اصلی و فرعی زیادی دارد و بینندگان با تمام این کاراکترها ارتباط برقرار کردهاند، بهنحویکه به کلیت اثر لطمه نخورد و درعینحال مخاطبان میلیونی را راضی نگه دارد کار سختی است و قبل از او خیلیها در این مسیر شکستخوردهاند. از سوی دیگر، حسن فتحی در رقابت با خودش قرار دارد و باید بتواند در چند قسمت باقیمانده، جذابیت اولیه مجموعه را بازگرداند و روایتش را روی ریتم نگه دارد که این مهم خود پایانبندی مناسب این مجموعه را مشکلتر از پیش خواهد کرد.
باعرضه سه قسمت ابتدایی فصل سوم «شهرزاد» بهجرئت میتوان گفت که فتحی توانسته روایتش را بار دیگر به اوج برساند و این سه قسمت در مقایسه با کل فصل قبلی هیجانانگیزتر و گیراتر است. با بازگشت شیرین که تغییر و تحولی اساسی را پشت سر گذاشته است این کاراکتر بهمانند فصل اول، بار دیگر بهعنوان یک کنشگر اصلی وارد ماجرا شده است. شهرزاد که در فصل قبل کاملاً در حاشیه قرار داشت و حتی حضور چندانی هم جلوی دوربین نداشت، بار دیگر جایگاه کلیدی خود در روایت را پیداکرده است و حوادث فصل سوم حول این شخصیت اتفاق میافتد و بار دیگر شهرزاد تبدیل به قهرمان زنی میشود که مخاطب او را پذیرفته بود و دوستش داشت. همچنین روایت کلی «شهرزاد» در فصل سوم ریتم تندتری نسبت به فصل قبلی دارد و گرهافکنیهای فتحی در بطن روایت پیاپی و پشتهم اتفاق میافتد و بیننده را درگیر میکند. فتحی هوشمندانه بار رمانتیک داستان را از روی مثلث عشقی قباد، فرهاد و شیرین برداشته است و اکنون بهموازات داستان اصلیاش روایت عاشقانه شیرین و صابر را بهپیش میبرد. این حرکت ازآنجهت هوشمندانه است که باگذشت زمان و وارد شدن شخصیتهای اصلی به فاز جدیدی از روابط، حال شاهد دگرگونی و تحول این کاراکترها هستیم و گام برداشتنشان در همان جهت قبلی میتوانست حوصله سر بر و خستهکننده باشد. این تحول بیش از همه در قبادنمود پیدا میکند.
با مرگ عمه بلقیس و شراکت با بهبودی، قباد دیگر آن جوان بیدست و پایی نیست که در ابتدای فصل دوم دیدیم. قبادی که به عمه بلقیسش نیاز داشت تا بزرگیاش مشروعیت یابد و در همه تصمیماتش به نصرت وابسته بود، حالا خود بیقیدوشرط، بزرگ خاندان دیوانسالار است و حتی نصرت با همه دوزوکلکهایش یکقدم از او عقب است. اگر در فصل دوم قامت یک عاشق شکستخورده اما همچنان امیدوار را در قباد میدیدم که اتفاقاً با پیشرفت داستان کمی زننده شده بود، این بار شاهد قبادی هستیم که به یک بزرگ آقای تمامعیار تبدیلشده است و امپراتوریاش را بدون مشاوره دیگران بهپیش میراند. کاراکتر فرهاد هم دچار تغییر و دگرگونی شده است. فرهاد که از همان ابتدا نشانههایی از یک جوان ستیزهجو و علاقهمند به واکنشهای رادیکال را داشت، اکنون در دل روایت «شهرزاد» به شکوفایی رسیده است و جنبه عصبی، غیرمنطقی و واکنشهای هیجانیاش را آشکارتر نشان میدهد. موضوعی که در یک سکانس درخشان، شهرزاد، قباد و فرهاد را در مقابل هم قرار میدهد. در این سکانس، شهرزاد سعی دارد با قربان صدقه رفتن و ابراز محبت به فرهاد او را از انجام یک کار احمقانه بازدارد و هرچه زودتر از قباد دورش کند. در تمام این سکانس، قباد فقط نظارهگر است؛ اما با همان نگاه حسی از شکست، خشم، یاس و انتقام را بهخوبی بروز میدهد و بار دیگر یادمان میآید که چرا شهاب حسینی را یکی از تواناترین بازیگران نسل حاضر میدانیم.
در پس درگیریهای کاراکترهای اصلی روایت، اکرم قرار دارد که حالا گرچه برگ برندهاش رو شده است اما همچنان آن را در اختیار دارد و میتواند بهراحتی سرنوشت خاندان دیوانسالار را تغییر دهد. در این میان اصرار سروان آ پرویز برای حمایت و کمک به اکرم، موضوعی معماگونه است که اگر به یک عنصر دراماتیک تبدیل نشود و در روایت نقشی نداشته باشد میتواند یک شکست بزرگ برای فتحی و فصل آخر مجموعه دوستداشتنیاش باشد. همانگونه که دعواهای حمیرا و هوشنگ، هوشنگ را به سمت قباد سوق میدهد اما باید جایی در مسیر روایت به یک گرهگشایی ختم شود تا بتوان تمام کاراکترهای «شهرزاد» را مهم و اساسی تلقی کنیم.
باوجوداینکه کاراکترهای اصلی مجموعه دوباره پررنگ شدهاند و در مسیر اتفاقات پیش میروند، اما حضور نصرت بهعنوان یکی از شخصیتهای اصلی فصل قبل کمرنگ شده است و هنوز انگیزه و اهداف وی مشخص نیست. این به کنار زده شدن نصرت، اگر از روی کجسلیقگی نباشد باید خود منجر به یک گرهگشایی اساسی در داستان منجر شود؛ مخصوصاً اینکه مسیری که قباد در فصل سوم برگزیده است محصول دخالتهای مستقیم نصرت بوده است و پیشزمینهای که از این کاراکتر و داستانش داریم میتواند خیلی از سؤالها را پاسخ دهد.
بههرحال، حسن فتحی و فصل سوم «شهرزاد» همچنان روی لبه تیغ هستند و گرچه فتحی تاکنون توانسته با رو کردن چند آس اساسی داستانش را رنگ و لعاب بدهد و دوباره به جنبوجوش درآوردش اما هنوز 12 قسمت باقیمانده که سرنوشت این مجموعه را مشخص میکند، 12 قسمتی که از همه دو فصل قبلی هم مهمتر و تعیینکنندهتر است.
همچنین بخوانید:
نقد قسمت اول فصل سوم سریال شهرزاد
در آستانه فصل سوم شهرزاد: شهرزاد یک ابر زن یا یک قهرمان شکست خورده؟
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.[/quote
Post Views:
66