مجاهدت در راه دین

تعریف مجاهدت   نکته: بدان که هیچ راهی که آدمی در وی قدم زند، نیکوتر و پاک تر از مجاهدت نیست و مجاهدت، مخالفت با هرچیزی است که میل نفس بر آن باشد

مجاهدت در راه دین

تعریف مجاهدت
 

نکته: بدان که هیچ راهی که آدمی در وی قدم زند، نیکوتر و پاک تر از مجاهدت نیست و مجاهدت، مخالفت با هرچیزی است که میل نفس بر آن باشد. (1 )

سعی و کوشش
 

نکته: اهل حکمت: را اعتقاد بر این است که ترقی روحانی انسان، به سعی و کوشش او بستگی دارد و هرکس علم و طهارت و تقوایش بیشتر باشد به مرتبه بالاتر دست پیدا می کند. ( 2)

جدیت در سیر و سلوک
 

توصیه: سیر راه حق عزیز است و گران مایه ( 3) دو عالم در برابر این، به پر پیشه ای نیرزد. آن دم که عزم این کار کنی بیندیش که با این کار هیچ کار شریک نتوان کرد؛ این کار را غیرتی است که غیر خود بر نپذیرند. هرکه این کار را خواهد، باید که دل از خود و دو گیتی برگیرد. با شریک کردن هیچ چیزی در این کار راه کوتاه را بر خود دراز مکن که ارزش این کار از همه کارها بیش آید. ( 4)

آخرت بدون مجاهدت به دست نیاید
 

حکایت: حکیمی یکی را پرسید: تو دنیا را چگونه می طلبی؟ گفت: به جهد تمام. گفت: آنچه مطلوب است می یابی؟ گفت: نی حکیم گفت: دنیای فانی را با چندین جهد می طلبی، نمی یابی؛ عقبای باقی ( 5) را که در طلب او هرگز جهد نکرده ای چگونه خواهی یافت!؟ ( 6)

کوشش، شرط لازم اما ناکافی
 

حکمت: ابوسعید گفته است: هرکس گمان برد که به کوشش به معبود توان رسید رنجی کشیده بیهوده؛ و هرکه تصور کرده که بی کوشش به حق تعالی توان رسید، جز راه خیال نپیموده.

از رنج، کسی به گنج وصلت ( 7) نرسید
وین طرفه که بی رنج، کس آن گنج ندید

هرکس که دوید، گور ( 8) نگرفت به دشت
لیکن نگرفت گور جز آنکه دوید ( 9)

دوام مجاهدت
 

توصیه: مجاهده از میان برمگیر. اگر مشاهده می طلبی، بدان که مشاهده ( 10) نه بهای مجاهده است؛ بلکه مشاهده بر اندازه مجاهده است. (111)

غنیمت دانستن وقت
 

توصیه: وقت را دریاب و در آن، به تکمیل ( 12) خود بشتاب که عبادت فوت شده قضا دارد و فوت وقت از نظر نیک بخت عمر سخت تر آید؛ چون آن جدا ماندن از خالق است و این جدا شدن از خلایق.

هرکه قدر نقد وقت خود شناخت
بر فراز آسمان مرکب بتاخت

و آن که غافل زیست از ادراک وقت
غافل جاهل بود برگشته بخت ( 13)

توصیه: تمامی عمر و زندگانی گرامی را صرف رسیدن به خواسته ها و مقاصد پایدار کن و به جز کسب کمال به چیزی مپرداز تا از اصحاب الیمین ( 14) باشی، نه از اصحاب الشمال ( 15) و از مقربان ( 16) شوی، نه از مخلّفان ( 17) و از نزدیکان و آشنایان، نه از دوران و بیگانگان؛ و از آزادگان، نه از گرفتاران.

این چنین عمر عزیز بی بها
می دهی اش بی عوض هردم چرا!؟!

غبن ( 18) ناید مر تو را ای مرد کار؟
گل دهی از دست و بستانی توخار؟!

بی شمار و بی حد و بی عد ( 19) شود
عمر ده روزه که در طاعت رود ( 20)

سخت کوشی اخروی
 

توصیه: ای عزیز! آدمی هرچند سعی کند در راندن شهوت و غضب و آرایش، در خوردن به گار و در جماع به خوک و در خدعه و تزویر به میمون و در درندگی به سگ نتواند رسید و دیگرانی هستند که در این باب از وی پیش خواهند بود. پس باید که بجوشی ( 21) و بکوشی و بخروشی ( 22) و ننوشی و نپوشی تا با ملائکه مقدسه و فرشتگان متعالی در علم و معرفت و کمال و جمال شریک شوی.

آدمی زاده طرفه معجونی ( 23) است
کز فرشته سرشته وز حیوان

گر کند میل این، شود به از این
ور کند میل آن، شود کم از ان ( 24)

کاشتن برای آخرت
 

توصیه : تا در این جهان گذران هستی باید کوشش کنی و توشه و اسبابب را که شایسته سرای جاودان است برداری؛ که آن جهان باقی، برتر از این جهان فانی است و سرمایه آنجا را باید از اینجا بجویی که این جهان همچون کشتزاری است که در آن باید کشت کنی و محصول خویش را چه نیک و چه بد برداشت کنی و هیچ کس ثمره کار خود را در کشتزار نمی خورد، بلکه در شهر و سرای خویش می خورد و شهر این دنیا، جهان آخرت است. (25)

تلاش به جای مرید و مرادی
 

حکایت:

شبلی ( 26) آنکه که شد درین ره صید
بود روزی به نزد پیر، جنید

دیده ها کرده بر دو رخ چو دو جوی
یا مرادی و یا مرادی گوی ( 27)

پیر گفتش خموش باش خموش
بر ره او برو، سخن مفروش

بر در او سخن فروشی نیست
در رهش بهتر از خموشی نیست

بگذر از قال و حال ( 28) پیش آور
قال قید است، زو سبک بگذر( 29)

آن کسانی که بسته حالند
بر گذشته زقیل و از قالند( 30)

در مناجات بی زبانان آی
هرچه خواهی بگو و لب مگشای

بگذر از قال و گفته های محال
ذره ای صدق بهتر از صد قال

گر مراد تو اوست خود داند
پس اگر نیست، اینت نستاند ( 31)

سلوک به عنایت است
 

نکته: سلوک نه به جهد و کوشش است بلکه به عطا و بخشش است، نه به طاعت است بلکه توفیق و عنایت است، نه به رنگ و پوست است بلکه به عنایت دوست است. یکی آفتاب خواست و نیافت، دیگری خفته بود برو تافت ( 32) یکی می دود و نمی رسد، یک خفته، به او می رسد.
الهی، عاجز و سرگردانم، نه آنچه دام دارم و نه آنچه دارم دانم ( 33)

جهد طالبان و عنایت او
 

توصیه: جهد طالبان نگر وعنایت او، رغبت راغبان ( 34) نگر و هدایت او. اندکی می کوش تا یاری اش بینی، اندکی بخواه تا گشایش بینی. رغبت در این کار چندان کم مکن که رغبت دنیا بر دنیاپرستان از رغبت تو در دین بیش باشد. در دنیا تخم طاعتی بپاش که مزرعه آخرت است، هشیار و بیدار باش که جای عبرت است. بیدار باش که کاروان بر سر راه است، اگر از پسینه ( 35) واپس مانی مرا چه گناه است؟ با دشمن همنشینی مکن که دوست نمی پسندد، تن در طلب دنیا مدار که اجل بر تو می خندد. بر این درگاه نیاز آر تا از تو نیازارند. ( 36)، هیچ دلی را رنجور مکن که رنجور واشمرند. ( 37)

همه چیز را از توفیق حق دانستن
 

دولت ( 38) یافتی، به ناز دار! نعمت یافتی، شکر گزار! حشمت یافتی، قیمت بشناس! علم یافتی، قدر بدان! در عمل توفیق یافتی، مداومت نمای بر آن؛ یعنی طاعت را به توفیق الله دان تا به راه آیی ( 39)

جز به فضلش به راه او نرسی
ورچه در طاعتش قوی نفسی ( 40)
 

پی نوشت ها :
 

1- مناقب الصوفیه، صص 52 و 53.
2- انسان کامل (بازنویسی الانسان الکامل) ص41.
3- گران مایه: نفیس، گرانبها
4- مجموعه رسائل خواجه عبدالله انصاری، ج1، ص 219.
5- عقبای باقی: آخرت که باقی می ماند.
6- سلک سلوک، ص61.
7- وصلت : وصال، پیوستن، در اینجا پیوستن به خدا منظور است.
8- گور: گورخر.
9- بازنویسی بهارستان جامی، ص 36 و 37.
10- مشاهده: دیدار دیدار حضرت حق.
11- مجموعه رسائل خواجه عبدالله انصاری، ج1، ص232.
12- تکمیل: به کمال رسیدن.
13- حسن دل، صص139 و 140.
14- اصحاب الیمین: اهل صلاح، نیکوکاران
15- اصحاب الشمال: اهل گناه، بدکاران.
16- مقربان: نزدیکان، کسانی که نزدیک خدا شده، محبوب او باشند.
17- مخلّفان: رانده شدگان، راند شدگان از درگاه حق.
18- غبن: زیان، افسوس، دریغ.
19- بی عد: بی شمار.
20- حسن دل، صص 37 و 38.
21- جوشیدن، در تکاپو وتلاش بودن.
22- خروشیدن: فریاد کردن، ناله سر دادن.
23- طرفه معجون : آمیخته ای شگفت آور.
24- اگر بخواهد می تواند از فرشته برتر شود و اگر بخواهد می تواند از حیوان پست تر شود؛ حسن دل، صص 29 و 30.
25- پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، صص 8 و 9.
26- ابوبکر شبلی از زاهدان قرن چهارم.
27- در حالی که پیوسته می گفت: ای مراد من.
28- قال: گفتن به زبان، حال: شور و شوق درونی.
29- گفتار، بند است زود آن را بگذار.
30- قیل و قال: گفت و گو.
31- این را از تو نمی پذیرند؛ خلاصه حدیقه (برگزیده حدیقه الحقیقه) صص107 و 108.
32- تافت: تابید.
33- مجموعه رسائل خواجه عبدالله انصاری، ج1، صص 140 و 141.
34- رغبت: خواهش. راغب: خواهنده، آرزومند.
35- پسینه: آنکه از همگان عقب تر است.
36- نیازارند: آزرده نشوند.
37- ... که در روز قیامت داد و رنجوران را از ستمگران بازستانند؛ مجموعه رسائل خواجه عبدالله انصاری، ج 1، صص 223و 224.
38- دولت: کامرانی و شادکامی.
39- مجموعه رسائل خواجه عبدالله انصاری، ج1، ص106.
40- خلاصه حدیقه (برگزیده حدیقه الحقیقه)، ص24.
 

منبع:نشریه گنجینه، شماره 83
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر