ماهان شبکه ایرانیان

شرح صدر در قرآن

«صدر» در فارسی به سینه ترجمه می شود و از موارد استعمالاتِ این کلمه، چنین برمی آید که دایره «صدر» وسیع تر از «قلب» است؛ چنان که دایره «قلب» وسیع تر از «فؤاد» است و ممکن است هر یک از این موضوع های سه گانه، بُعدی از ابعاد قلب به معنای عام باشد.

«صدر» در فارسی به سینه ترجمه می شود و از موارد استعمالاتِ این کلمه، چنین برمی آید که دایره «صدر» وسیع تر از «قلب» است؛ چنان که دایره «قلب» وسیع تر از «فؤاد» است و ممکن است هر یک از این موضوع های سه گانه، بُعدی از ابعاد قلب به معنای عام باشد.

آیات مربوط به صدر در قرآن مجید، در 43 مورد دیده می شود. از مختصات مهم صدر، تنگی و گشادگی و ظرفیت آن است. در آیاتی که این مختص تذکر داده شده است، گشادگی و ظرفیت داشتنِ صدر را با پذیرش اسلام، و تنگی و محدویت آن را با کفر و انحراف توصیف کرده است، از آن جمله:

1- فَمَنْ یرِدِ اللَّهُ أَنْ یهْدِیهُ یشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ.[1]«و کسی را که خدا بخواهد هدایت کند، شرح صدر (سینه) برای پذیرش اسلام به او عنایت می نماید.»

2- وَ مَنْ یرِدْ أَنْ یضِلَّهُ یجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیقاً حَرَجاً.[2]«و کسی را که خدا بخواهد گمراه کند، صدر او را تنگ و به زحمت می اندازد.»

3- أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلی نُورٍ مِنْ رَبِّهِ[3]

 «آیا کسی که خداوند سینه او را برای اسلام گشوده و با نوری از پروردگارش زندگی می کند، [گمراه است ]؟»

کسانی که خود را از این نعمت عظمی محروم کرده اند- با نظر به همه موارد استعمالات این کلمه در قرآن- می توان جامع مشترک همه آن موارد را به طور عموم در نظر گرفت که: هر انسانی که رو به خیرات و کمالاتِ انسانی الهی حرکت کرد، همه فعالیت های درونی او با وضع طبیعی خود که خدا مقرر فرموده است، به جریان می افتند و بدین سبب، شخص مفروض هیچ گونه فشار و تنگی و محدودیتی در دیدگاه و میدان حیات معقول احساس نمی کند. بالعکس، کسی که رو به شرور و پلیدی ها و انحرافات حرکت کند، فعالیت های درونی و وضع طبیعی خود را از دست می دهد و صدر وی با آن عظمت، وسعت و گنجایش خود را ازدست می دهد.

فؤاد در قرآن

این کلمه در قرآن مجید، در 16 مورد وارد شده است. با نظر به مجموع موارد استعمال این کلمه، چنین به نظر می رسد که فؤاد، حساس ترین و لطیف ترین عامل درک در قلب است؛ به طوری که رؤیت الهی به آن نسبت داده شده است:

1- ما کذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی[4]«آن چه را که فؤاد دیده، خلاف واقع نبوده است.»

گویا جایگاه اضطراب، متزلزل کننده حیات فؤاد است که خداوند می فرماید:

2- کذلِک لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَک[5]«بدین سان، تا فؤادِ تو را تثبیت کند.»

3- وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسی فارِغاً مُوسی فارِغاً،[6]«و فؤاد مادر موسی آرامش پیدا کرد.»

چنان که شدیدترین عذاب، عذابی است که فؤاد را می سوزاند:

4- نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ[7] «آتشِ شعله ور الهی که سر به فؤادها می زند.»

پی نوشت ها

[1] سوره انعام، آیه 125.

[2] همان سوره، آیه 125.

[3] سوره زمر، آیه 22.

[4] سوره نجم، آیه 11.

[5] سوره فرقان، آیه 32.

[6] سوره قصص، آیه 10.

[7] سوره هُمزه، آیات 6 و 7.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان