
سلمان فارسی نمونه یک مسلمان واقعی است. او از جهت ایمان کامل بود و از جهت ساده زیستی در میان اصحاب ممتاز به شمار می آمد. محمد(ص) مراد و مقتدای او بود و در تمامی کارها از او الگو می گرفت. روزی سلمان با آن حضرت نشسته بودند، رسول خدا پرسیدند: کدامیک از شما در تمام روزگار روزه است؟ سلمان گفت: من یا رسول الله، پیامبر پرسش کردند: کیست از شما که هر شب تا صبح احیاء بدارد؟ سلمان پاسخ داد: یا رسول الله من، پس سؤال کردند: کدامین از شما هر شب قرآن را ختم می کند؟ باز سلمان گفت: من یا رسول الله، عمر غضبناک شد و گفت: یا رسول الله این شخص می خواهد بر ما قریش افتخار کند، این ادعاها را می کند پیامبر فرمودند: فلانی تو چه می دانی که سلمان در میان امت من مثل لقمان حکیم است از او بپرس تا برایت بیان کند. پس او از سلمان پرسید: ای بنده خدا آیا گمان می کنی همیشه روزه داری با آنکه من دیده ام بیشتر روزها طعام می خوری؟ سلمان فرمود آن طور که تو گمان کردی نیست من در هر ماه سه روز را روزه می گیرم و خدای عز و جل فرموده است:« هرکس حسنه ای بیاورد پس برای او ده برابر آن می باشد.»( سوره انعام، آیه 6) و من علاوه بر این، ماه شعبان را هم به رمضان وصل می کنم.
او گفت: و این گونه پنداشتی که هر شب را تا صبح به احیاء می گذرانی؟ سلمان فرمود: بله وی گفت: چگونه و حال آنکه من دیده ام بیشتر شب را می خوابی؟ سلمان فرمود: این طور که تو می پنداری نیست من از حبیب خود رسول خدا شنیدم؛ که می فرمود: کسی که در بسترش شب را تا به صبح با وضو سپری کند، گوئی آن شب را احیاء کرده است؛ و من همیشه با طهارت به بستر می روم. در پایان پرسید: با اینکه من دیده ام تو بیشتر ایام ساکتی پس چگونه مدعی هستی که ختم قرآن می کنی؟ سلمان پاسخ داد: من شنیدم از حبیبم رسول الله که به امیرالمؤمنین فرمود: یا اباالحسن مثل تو در میان امت مثل سوره توحید است هرکس یک بار این سوره را بخواند یک سوم قرآن را خوانده و کسی که دو مرتبه آن را بخواند دو ثلث قرآن را خوانده و هرکس سه مرتبه قل هو الله احد را بخواند حتماً ختم قرآن را کرده است. (1) پس پیامبر(ص) خطاب به علی (ع) فرمودند: هرکس تو را با زبان دوست بدارد یک سوم ایمانش کامل است و هرکس تو را با زبان و قلبش دوست بدارد دو سوم ایمانش کامل شده و کسی که با زبان و قلب تو را دوست بدارد و با دستش تو را یاری کند ایمانش کامل است.(2)
پینوشتها:
1. لئالی الاخبار، ص 214.
2. أمالی صدوق، ص 33.
منبع: نشریه بشارت شماره 75