چرا ما در جامعه ای که اسلامی است ، خروجی اسلامی نداریم؟ یکی از علت ها به نظر من این است که محتوای ما یک محتوای خالص نیست. محتوای اسلامی را با محتوای غیراسلامی مخلوط کردیم. نه می شود گفت این محتوا، محتوای اسلامی است نه می شود گفت محتوای غربی است، نه می شود گفت محتوای شرقی است.براساس چه محتوایی می خواهیم تربیت کنیم.
روش تربیت هم مهم است. ممکن است محتوای خوبی داشته باشیم، مثلاً ایده آل محتوای ما محتوای قرآنی است. محتوای وحیانی است که هم قرآن را در بر می گیرد هم روایات را شامل می شود. محتوای ما خوب است هدفمان هم خوب است. هدفمان تربیت و اصلاح و ساختن این شخص است ولی روشمان روش درستی نیست.
گاهی روش ما دقیقاً مغایر با عقاید ماست. یعنی پدر و مادرها آنگونه ای عمل نمی کنند که فکر می کنند و اعتقاد دارند. دقیقاً مخالفش را عمل می کنند. پدری که مذهبی است،اگر روشش روش تندی باشد این پدر نمیتواند فرزندش را به خوبی تربیت کند. خانواده باید یک خانواده مقتدر باشد تا بتواند در تربیت موفق باشد. ما چند نوع خانواده داریم، خانواده های سخت گیر ، خانواده های سهل گیر ، خانواده های مقتدر یا دموکرات.
خانواده های سخت گیر یک سالار دارد . حالا یا پدر سالار یا مادر سالار. بالاخره یک نفر آنجا حکومت می کند. یک نفر تحکم می کند اگر حکومت بکند خوب است اما تحکم می کند.
خانواده ی سهل گیر خانواده ای است که هیچکس به هیچکس کاری ندارد. پدر از فرزندش خبر ندارد. من دیدم پدری را که نمی داند بچه اش کلاس چندم است. مادر کاری به فرزندش ندارد، فرزند هم کاری به والدینش ندارد.
خانواده مقتدر که در عین وجود یک فضا و هوای آزاد برای گفتگو و گفتمان ، نظارت نیز وجود دارد. البته نظارت غیر پلیسی .کنترل پلیسی یعنی :کجا رفتی؟ با کی بودی؟ چرا رفتی؟ چی خوردی؟ چی پوشیدی؟ این میشود نظارت غلط و اشتباه و پلیسی . ولی در خانواده مقتدر نظارت صحیح دیده می شود. روش های تربیتی اگر سخت گیرانه باشد آفت است اگر سهل گیرانه باشد هم آفت است.
اما موضوع روش تربیت
خیلی وقت ها ما در تربیت یک سری مفاهیم اصلی را فراموش می کنیم مثل مفهوم تغافل ،به محض اینکه کوچکترین خطایی را می بینیم اولاً به روی بچه می آوریم. کاش فقط به روی خودش بیاوریم. در جمع خرابش می کنیم .کاش خرابش کنیم دیگر اصلاً راه برگشت برایش نمیگذاریم یعنی این احساس را می کند که الان یک کمونیست مرتد است و دیگر در درگاه خدا راهی برای برگشت ندارد.
این روش ، غلط است. روش قرآنی چیست؟ خیلی وقت ها آدم باید ببخشد و بگذرد اصلاً اشتباه و خطاها را نبیند. البته اینکه هیچ و قت خطاهارا نبیند هم اشتباه است وباید اعتدال را رعایت کرد.
بچه ی ما 15-16 ساله می شود. میگوییم میخواهیم تغافل کنیم، نماز نمی خواند. تغافل تغافل تغافل... 25 سالش شد نماز نمی خواند بازهم تغافل .این روش هم غلط است. باید بدانیم چه زمانی تغافل کنیم و چه زمانی نه.
بحث چهارم در تربیت هم ، عامل تربیتی(مربی) است . خواه شما یکی از والدین باشید خواه معلم. عالم تربیتی هم یک رکن مهم در تربیت است.
روایتی از امیرالمومنین علیه السلام است که می فرمایند:
((هر کسی خودش را پیشوا و امام مردم قرار داد (هرکسی خودش را الگوی یک جمعی قرار داد ممکن است این جمع بچه های فرد باشند.) پس بر اوست (یعنی بر او واجب است) که قبل از پرداختن به تربیت دیگری خودش را تربیت کند.))
امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: هر کسی به یک گوینده ای گوش فرا دهد او را عبادت کرده است.(اینجا منظور تاثیر کلام مربی است.)
شما قصد دارید مربی خوبی باشید. هر کسی هستید و در هر جایگاهی که هستید ، وقتی مربی می شوی، الگو می شوی، اسوه می شوی، اول از تربیت خودت باید شروع کنی. قبل از اینکه بقیه را تربیت کنی.
ادامه حدیث: قبل از اینکه بخواهید کسی را با زبانتان تربیت کنید ، او را با سیرت و روش و عملتان تربیت کنید.
بچه های ما کسی نمی شوند که ما دوست داریم کسی میشوند که ما هستیم. این جمله را باید با آب طلا بنویسیم .
آرزوها ی زیادی برای فرزندم دارم ولی باید بدانم فرزندم به آرزو های من نمی رسد به چیزی می رسد که من هستم.
این تعبیر صحیح نیست که به بچه ها به عنوان یک محصول نگاه کنیم ولی فرزندان محصول تربیتی والدینشان هستند البته این روزها وضع بدتر است. فرزندان ما محصول تربیتی تلویزیون و خشایار مستوفی و مهران مدیری و قهوه تلخ و سریال پایتخت و...هستند.
میزانی که فلان بازیگر تلویزیون یا بازیکن فوتبال یا فلان هنرپیشه برای بچه های ما الگو دهی دارند ، پدرندارد. روش ها ی تربیتی ما مشکل دارد که چنین شده است.
قبل از اینکه پدر و مادر، من و شما، بخواهیم مترّبی را با زبانمان تربیت کنیم با روشمان باید این کار را انجام دهیم.
من موفق ترین تربیت را تربیت خاموش می دانم یعنی تربیتی که بلندگویی نباشد. داد میزنیم و شعار میدهیم و آنوقت کار خراب می شود.
تربیتی که در یک شب ایجاد شود ، در یک شب هم از بین می رود. تربیت خاموش...، خیلی مطلب هست . انشاء الله در مطالب آینده تو همین بحث تربیت خاموش نکاتی را خواهیم گفت.
کسی که معلم خودش باشد خیلی شایسته تر و موفق تر خواهد بود و قابل احترام یعنی اگر اینجا دو نفر نشسته باشند یکی معلم خودش باشد و یکی معلم مردم باشد. امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند که کدام یک را بیشتر احترام کنیم؟ کسی که معلم خودش باشد.
ما می خواهیم به فرزندمان مفهوم حق الناس را آموزش دهیم.
من مثال می زنم شما هم مثال بزنید:
یک راهش این است که من با زبان فرزندم را موعظه کنم که به جای خود لازم است. اما باید با عملم به او نشان دهم.مثلا وقتی مدادش را بر می دارم تا با آن چیزی بنویسم ، از او بپرسم می شود با مداد تو بنویسم؟
تا آخر عمر این فرد یادش می ماند که من وقتی می خواهم از خودکار کسی استفاده کنم باید اجازه بگیرم .
این میشود آموزش عملی ، به همین سادگی :بابا من می تونم با خودکارت بنویسم؟ پسرم می تونم بیام تو اتاقت؟ هم احترام گذاشتن را آموزش داده ایم و هم مفهوم حق الناس را به صورت عملی یاد گرفته است.
لازم نیست خیلی راه دور برویم ، مثلاٌ صدای تلویزیونت زیاداست ، صدا را کم می کنی و می گویی همسایه ها ناراحت می شوند.
مثلاً در مورد نماز اول وقت، می شود به فرزندمان بگوییم : پاشو نماز بخون ، چرا گذاشتی آخر وقت ، و به او غر بزنیم اما یک روش دیگر هم این است که علاوه بر گفتن زبانی که نماز خواندن خوب است ، خودمان اینکار را در اول وقت به بهترین شکل انجام دهیم.
خیلی از ما یک سناریو داریم که فرزندمان را با خدا آشنا کنیم اما گاهی رفتار ما فرزندمان را از خدا و دین دور می کند.فرآیندی که می خواهم فرزندم به نقطه ی مطلوب برسد هم خیلی مهم است.
اگر میخواهم نماز خوان شود ،باید با فرزندم بازی کنم ، حرف بزنم، مهربان باشم و ارتباط خوبی با او بر قرار کنم .
ارتباط که نباشد ، پذیریش نیست ، تاثیر نیست بلکه ما در واقع یک فرصت را از دست می دهیم.
منبع:تبیان