ماهان شبکه ایرانیان

راهکارهای آمادگی برای مرگ (۱)

چکیده   در درون انسان‌ها امیال و غرایز مختلفی وجود دارد که خداوند برای هر یک از آن‌ها، راهی برای ارضایشان قرار داده است؛ مثلاً برای تشنگی، آب، برای گرسنگی، غذا و برای غریزۀ جنسی، ازدواج را قرار داده است

راهکارهای آمادگی برای مرگ (1)

چکیده
 

در درون انسان‌ها امیال و غرایز مختلفی وجود دارد که خداوند برای هر یک از آن‌ها، راهی برای ارضایشان قرار داده است؛ مثلاً برای تشنگی، آب، برای گرسنگی، غذا و برای غریزۀ جنسی، ازدواج را قرار داده است. یکی از این امیال، میل به جاودانگی است که خداوند این میل را نیز بدون پاسخ نگذاشته و پاسخ آن را در جهان آخرت با بقا و جاودانگی روح، داده است. بنابراین وقتی در مسیر حیاتمان با پدیده‌ای به نام مرگ روبرو شدیم، برای اینکه اعتقادمان به جاودانگی روح باقی بماند، نباید آن را فنا و نابودی بپنداریم.
حال اگر احتمال دهیم که با فرا رسیدن مرگ، در اثر ترک واجبات و انجام محرمات و یا به عبارتی دیگر عدم آمادگی برای مرگ، شکنجه‌ها و عذاب‌هایی متوجه این روح می‌شود، هیچ‌گاه از مرگ غافل نمی‌شویم و به دنبال راه و روش‌هایی می‌رویم که ما را آمادۀ مرگ کند. آنچه در این پژوهش بدان اشاره شده بیان چنین راهکارهایی است که در اینجا به توضیح مختصری از آن‌ها می‌پردازیم:
بعد از فهم ضرورت آمادگی برای مرگ، اولین راه، شناخت حقیقت مرگ است و اینکه مرگ چیزی جز هستی دوباره نیست. دومین راه، حسابرسی اعمال است. بدین گونه که در هر شبانه روز پروندۀ اعمالمان را با دقّت مورد حسابرسی قرار داده و برای هر کار نیکی که انجام داده‌ایم، شکر آن را به جای آوریم و برای هر معصیتی که مرتکب شده‌ایم، استغفار کنیم. سومین راه، فهم ضرورت یاد مرگ است؛ و اینکه یکی از راه‌های رسیدن به کمالات یاد کردن مرگ است برای همین از آن نباید غفلت کنیم. چهارمین راه، شناخت ارزش‌های یاد مرگ همچون نابودی شهوات، خاموش کردن آتش حرص و ... می باشد که مشوّقی جهت آمادگی برای مرگ است. پنجمین راه، شناخت شیوه‌های یادآوری مرگ همچون توجه به آیات و روایات، شرکت در تشییع جنازه‌ها و ... است. ششمین راه، کنار گذاشتن آرزوهای طولانی است که این آرزوها یا به خاطر نادانی است و یا دنیا دوستی. هفتمین راه، شناخت سکرات مرگ است که آیات و روایات (در بیان کلّی) از لحظات سخت سکرات موت خبر می‌دهند بنابراین باید خودمان را برای چنین لحظات دشواری آماده کنیم. هشتمین راه، شناخت تفاوت سکرات مرگ مؤمن و کافر است که عاملی است برای اینکه با انجام اعمال صالح از گروه مؤمنان قرار بگیریم و سکرات موت را به آسانی طی کنیم؛ و در نهایت پاسخ به سؤال‌هایی که در این زمینه مطرح شده است.

کلید واژه
 

مرگ، انسان، آمادگی، دنیا، راه و راهکار.

مقدمه
 

«الهی! نه نیستم، نه هستم، نه بریدم، نه پیوستم، نه به خود، میان بستم. لطیفه‌ای بودم، از آن مستم، اکنون زیر سنگ است دستم» (1)
حمد و سپاس بى اندازه خدای را که انسان را آفرید و برای او پیامبر ظاهری و باطنی قرار داد تا بتواند راه سعادت خود را تشخیص داده و به کمال حقیقی خود نایل شود؛ و پاک‌ترین درود و تحیّت بر پیامبران و برگزیدگان که راهنما و چراغ هدایت بودند که با جان فشانی خود، در راه حق و حقیقت پای نهادند، و انسان‌ها را از فضای تاریک دنیا به سوی فضای نورانی آخرت فرا خواندند. خاصّه خاتم‌النبیین، حضرت سیّد المرسلین محمّد بن عبد الله صلی الله علیه و آله وسلم و جانشین بر حقّش حضرت سیّد الوصیّین، أمیر المؤمنین علىّ بن أبى طالب علیه‌السلام و یازده نور عالم تابِ دین و دیانت، مژده دهندۀ مرگ و قیامت که کاروان بشریّت را با پند و نصیحت، آمادۀ زندگی جدید برای آخرت، کردند.
خداوند متعال در خلقت انسان‌ها چندین عالم قرار داده است، که هر یک از این عوالم بـا شیرینی‌ها و تلخی‌ها، آسانی‌ها و دشواری‌ها همراه است. عالم رحم، عالم دنیا، عالم مرگ، عالم قیامت، و در نهایت عالم بهشت یا دوزخ، تشکیل دهندۀ عوالم حیات انسان هستند.
همان‌طور که اشاره شد یکی از این عوالم، عالم مرگ است که اوّلین منزل از منزل‌های آخرت و آخرین منزل از منزل‌های دنیا و از سخت‌ترین گذرگاه‌هایی است که هرچند با توصیه‌ها و سفارش‌های قرآنی و روایی همراه بوده ولی متأسفانه با غفلت عموم انسان‌ها مواجه شده است. از جمله عواملی که موجب کاهش و یا از بین رفتن این غفلت می‌شود آشنایی با معارف اسلامی در مورد این عالم است. راجع به این موضوع مطالب فراوانی در قرآن و روایات معصومین علیهم السلام بیان شده که در چندین کتاب این روایات و آیات الهی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است که از جملۀ این کتب می‌توان به کتاب‌هایی مانند: معاد حجةالاسلام وال مسلمین محسن قرائتی، انسان از مرگ تا برزخ نعمت الله صالحی حاجی آبادی و منازل الآخرة شیخ عبّاس قمی اشاره کرد.
با توجه به اینکه بحث راجع به عالم مرگ بسیار گسترده است و به دیدهای مختلف می‌توان به آن نگاه کرد، انتخاب یکی از مباحث مربوط به این موضوع کاری بسیار سخت و دشوار بود. اما با توجه به اینکه، افرادی در مواجه شدن با این پدیدۀ عظیم، سربلند و سرافراز می‌شوند که آمادگی خود را برای سختی‌های راه بدست آورده باشند یعنی تمامی آنچه را که در توقف گاه‌های اخروی از آن‌ها می‌خواهند، برای خودشان فراهم آورده باشند، عنوانی که خوب و مناسب به نظر می‌رسید، «راهکارهای آمادگی برای مرگ»، بود که امید است با دانستن و عمل کردن به آن‌ها، مسیر خود را شناخته و به سلامت تمام و کمال از آن بگذریم.
تمامی فصولی که در این پژوهش در نظر گرفته شده، به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به صورت علمی و عملی در آمادگی برای مرگ مؤثر است.
و امّا سؤال‌هایی که در این پژوهش مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرند عبارتند از:
1 - آمادگی برای مرگ چه ضرورتی دارد؟
2- مرگ چیست؟
3- نقش حسابرسی اعمال در آمادگی برای مرگ چیست؟
4- یاد مرگ چه ضرورتی دارد؟
5- یاد مرگ چه ارزش‌های دارد؟
6 - چگونه می‌توان همواره به یاد مرگ بود؟
7- آرزوهای طولانی چه نقشی در یادآوری مرگ دارد؟
8- سکرات مرگ سخت است یا آسان؟
9-آیا سکرات مرگ مؤمن و کافر یکسان است؟
10- علَت ترس انسان‌ها از مرگ چیست؟
11- علَت مخفی بودن زمان مرگ چیست؟
12- آیا درخواست مرگ گناه دارد؟

ضرورت آمادگی برای مرگ
 

در طول حیات انسان‌ها کارهای مختلفی پیش می‌آید که وقتی دقّت کنیم، می‌بینیم که معمولاً انسان‌ها قبل از انجام این امور برنامه ریزی کرده و خودشان را آمادۀ انجام کارهایشان می‌کنند؛ مثلاً برای رفتن به مسافرت چند روزه حداقل یک هفته قبل از آن به فکر فراهم کردن اسباب سفر هستند و کارهایشان را به گونه‌ای تنظیم می‌کنند که با کم‌ترین اضطراب و ناراحتی به مسافرت بروند. حال باید ببینیم برای سفری که اولاً چاره‌ای از آن نیست، ثانیاً رفتنی است که بازگشتی ندارد و ثالثاً شقاوت‌ها و یا سعادت‌های ابدی را به دنبال دارد، چه توشه‌ای برداریم که تا ابد چراغ راهمان در تاریکی‌ها و پیچ و خم‌های آخرت، باشد؟
پاسخ این سؤال را می‌توان در روایت ذیل بیابیم که امام محمد باقر علیه‌السلام می‌فرماید:
«امیرالمؤمنین علیه‌السلام بعد از نماز عشاء در کوفه سه بار مردم را صدا مى‏زدند و به آن‌ها مى‏فرمودند: اى مردم آماده حرکت شوید خداوند شما را رحمت کند، اینک بانگ کوچ کردن در میان شما دمیده شده و خود را آماده مسافرت سازید. اکنون که بانگ رحیل بلند شده چرا به دنیا چسبیده‏اید و از جاى خود حرکت نمى‏کنید خداوند شما را بیامرزد برخیزید و وسائل سفر را تهیه کنید، و بهترین وسیله مسافرت را بردارید که آن تقوى و پرهیزکارى مى‏باشد، اى مردم بدانید که شما در راه معاد قرار گرفته‏اید و این راهى که ادامه مى‏دهید شما را به محشر مى‏رساند. اى مردم بدانید که شما از صراط عبور خواهید کرد و سختی‌های بزرگ و وحشت‏هاى عظیمى در مقابل شما مى‏باشد، شما باید گردنه سختى را پشت سر بگذرانید و از منازل هولناکى عبور کنید و شما ناگزیر هستید که آن منازل را مشاهده کنید و از آن‌ها عبور نمایید تا به منزل مقصود برسید. در آن منازل وحشت‏انگیز و رعب‏آور فقط رحمت خداوند است که آدمیان را نجات مى‏دهد از سختی‌ها و مصیبت‏ها رها مى‏سازد و از آن مناظر سخت و رعب‏آور آدمى را آرامش و آسایش مى‏دهد و از عواقب وخیم آن حفظ مى‏کند و یا اینکه در آنجا انسان به هلاکت مى‏رسد و به عذاب گرفتار مى‏شود.»(2).
چنان که در روایت اشاره شد، مسیری سخت پیش روی داریم که فقط با توشۀ تقوا و پرهیزگاری می‌توان از آن به سلامت گذشت. حال باید ببینم که تقوا، نمایانگر چه راهکارهایی است تا به وسیلۀ آن‌ها آمادگی خود را برای مرگ بدست آورده و سعادت خود را تضمین کنیم.
با توجه به مثالی که در ابتدای بحث زده شد، اگر فردی بخواهد به جایی برود که تاکنون نرفته است، باید ابتدا از مسیر خود (با رجوع کردن به افراد و منابع معتبر) اطلاع کافی بدست بیاورد تا در سفر، ضرری متوجه او نشود و بعد به فکر آماده کردن خود بیفتد. ما نیز در ابتدا با مسیر یا گذرگاه خود یعنی عالم مرگ، آشنا می‌شویم و بعد به دستورات داده شده در زمینۀ آماده شدن برای مرگ، می‌پردازیم.

حقیقت مرگ
 

آیا مرگ مساوی با فنا و نیستی است (که در این صورت سرمایه گذاری و برنامه ریزی برای آن بی ارزش می‌شود) و یا هستی است که زندگی دوباره را به دنبال دارد؟ این پرسشى است که همواره براى بشر مطرح بوده و هست و هر کس مایل است پاسخ آن را مستقیماً بیابد و یا به پاسخى که داده شده ایمان و اعتقاد پیدا کند.
با توجه به اینکه اطّلاع پیدا کردن در مورد ماهیت مرگ، کاری بسیار سخت و دشوار است، باید به سراغ منابعی برویم که کاملاً با این حقیقت آشنا باشند. ما مسلمانان به حکم اینکه به کتاب و سنّت ایمان و اعتقاد داریم پاسخ این پرسش را از این دو منبع گران بها مى‏گیریم و به آنچه در این زمینه گفته شده ایمان و اعتقاد داریم.

مرگ از دیدگاه قرآن
 

قرآن کریم تعبیر خاصّى دربارۀ حقیقت مرگ دارد. قرآن در این مورد کلمه «توفّى» را به کار برده و مرگ را «توفّى» خوانده است و می‌فرماید:
«اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضى‏ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرى‏ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»؛ (3)
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى‏کند، و ارواحى را که نمرده‏اند نیز به هنگام خواب مى‏گیرد، سپس ارواح کسانى را که فرمان مرگ آن‌ها را صادر کرده نگه می‌دارد، و ارواح دیگرى را (که باید زنده بمانند) باز مى‏گرداند تا سرآمد معینى، در این امر نشانه‏هاى روشنى است براى کسانى که تفکر مى‏کنند.
توفّى و استیفاء هر دو از یک مادّه‏اند (وفاء). هرگاه کسى چیزى را به تمام و کمال و بدون کم و کسر دریافت کند و به اصطلاح آن را استیفاء نماید، در زبان عربى کلمه توفّى را به کار مى‏برند. انسان در حین‏ مرگ، به تمام شخصیّت و واقعیّتش در تحویل مأموران الهى قرار مى‏گیرد و آنان انسان را دریافت مى‏کنند. از این تعبیر قرآن مطالب زیر استنباط مى‏شود:
الف) مرگ مساوی با فنا و نابودى نیست، بلکه انتقال از عالمى به عالم دیگر است.
ب. آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل می‌دهد و منِ واقعی او محسوب می‌شود، بدن و هر چه از توابع بدن به شمار مى‏رود نیست، زیرا بدن و توابع آن به جایى تحویل داده نمى‏شوند و در همین جهان تدریجاً منهدم مى‏گردند. آن چیزى که شخصیّت واقعى ما را تشکیل مى‏دهد و «من» واقعى ما محسوب مى‏شود، همان است که در قرآن از آن به «نفس» و احیاناً به روح تعبیر شده است.
ج. روح یا نفس انسان که ملاک شخصیّت واقعى انسان است و جاودانگى انسان به واسطه جاودانگى اوست از نظر مقام و مرتبه وجودى در افقى ما فوق افق مادّه و مادّیات قرار گرفته است. با مرگ، روح یا نفس بازستانده و تحویل گرفته مى‏شود. (4)
قرآن در این زمینه می‌فرماید:
«وَ قالُوا أَإِذا ضَلَلْنا فِی الْأَرْضِ أَئنّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ کافِرُونَ *قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّکُمْ تُرْجَعُون»؛ (5)
کافران به پیامبران گفتند: آیا هنگامى که ما مردیم و در زمین گم شدیم آفرینش تازه‏اى خواهیم یافت!؟ ولى آن‌ها لقاى پروردگارشان را انکار مى‏کنند. بگو: فرشته مرگ که بر شما مأمور شده (روح) شما را مى‏گیرد، سپس به سوى پروردگارتان باز مى‏گردید.

مرگ از دیدگاه معصومین علیهم السّلام
 

آنچه از احادیث و روایات فهمیده می‌شود این است که ائمۀ معصومین علیهم السّلام مرگ را به گونه‌های مختلف و به صورت تشبیه‌های گوناگون توصیف کرده‌اند که هر کدام از آن‌ها برای تقریب به ذهن افراد بسیار مفید است. روایاتی که در ذیل بیان شده بیانگر این حقیقت می‌باشد:
«حضرت زین‌العابدین- علىّ بن الحسین- علیه‌السلام می‌فرماید: (در روز عاشورا) آنگاه که کار بر امام حسین علیه‌السلام دشوار گردید، ایشان و چند تن از خواص با چهره و رویی درخشان و بدنى کاملاً آرام و دلى مطمئن (در صحنه) بودند، بعضى از آنان به بعض دیگر گفتند: بنگرید که آنان چگونه از مرگ نمى‏هراسند! در آن صحنه وحشتناک، امام حسین علیه‌السلام به ایشان مى‏فرمود: پایدارى کنید! اى گرامى زادگان، مرگ چیزى نیست جز پلى که شما را از سختى و آسیب مى‏گذراند، و به بهشت عظیم و نعمت‌های جاودان مى‏رساند، کدامیک از شما دوست ندارد، که از زندانى به قصر منتقل گردد. در حالى که آن براى دشمنانتان همانند پلى است که آن‌ها را از کاخ به زندان و شکنجه‏گاه مى‏رساند. زیرا پدرم از پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم برایم بازگو کرد: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است و مرگ پل مؤمنان به بهشت ایشان، و پل کافران به آتش سوزان دوزخ مى‏باشد، نه این را به من دروغ گفته‏اند و نه من دروغ مى‏گویم.»(6)
«از امام جواد علیه‌السلام پرسیدند که: مرگ چیست؟ فرمود: همان خوابى است که شب هنگام شما را فرا مى‏گیرد، با این تفاوت که مرگ مدّتش طولانى‏تر است و شخص از آن بیدار نگردد، مگر در روز قیامت، وقتى انسان در خواب انواع شادمانى را ببیند که نتواند وصف کند، و همچنین از اقسام ترس چیزهایى ببیند که قادر به توصیف حدّ آن نباشد، پس آن حال شادى یا ترس در خواب چگونه است؟ این است مرگ، پس خود را برای آن مهیَا سازید.»(7)
«از امام حسن عسکرى علیه‌السلام روایت شده که فرمود: حضرت علىّ بن محمّد الهادى علیهما السّلام بر بالین یکى از اصحاب خود رفت که بیمار شده بود و از ترس مرگ گریه و بی تابى مى‏کرد، سپس به او فرمود: اى بنده خدا ترس تو از مرگ بدین سبب است که آن را نمى‏شناسى، آیا هر گاه بدنت را چرک و کثافت فرا گیرد، و از شدّت کثافت و چرکى که بر تو است، آزرده شوى و به بیماری‌های پوستى و دمل و گرى مبتلا گردى، و بدانى که شستشو در گرمابه همه آن‌ها را بر طرف مى‏کند، آیا به آنجا نمى‏روى تا خودت را از آن آلودگی‌ها پاک کنى؟ یا اینکه (دوست دارى) به گرمابه نروى تا آن کثافت‌ها بر بدنت باقى بماند؟ عرض کرد: آرى، اى فرزند پیامبر خدا (دوست دارم خود را پاک گردانم). فرمود: پس مرگ نقش همان گرمابه را دارد و آن آخرین چیزى است که از غربال کردن گناهانت و پاکیزه ساختن تو برایت مانده، پس چون به آن رسیدى و از آن گذر کردى یقیناً از هر غصّه و اندوه و آزارى رسته‏اى و به همه خوشی‌ها و شادکامى‏ها رسیده‏اى. بر اثر موعظه آن حضرت مرد آرام شد و تسلیم مرگ گردید و شادمانى کرد و چشم خود را بر دنیا بست و جان داد.»(8)

حسابرسی اعمال
 

از مهم‌ترین راه‌های آمادگی برای مرگ حسابرسی اعمال است. در اهمیَت آن همین بس که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آ له و سلم می‌فرماید:
«حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَکْبَر»؛ (9)
پیش از آنکه به حساب شما برسند خود به حساب خویش برسید، و قبل از آنکه مورد سنجش قرار گیرید خویشتن را بسنجید، و خود را براى بزرگ‌ترین عرضه گاه آماده کنید.
هر چند بیشترین فایدۀ این حسابرسی در روز قیامت یعنی روزی که در پیشگاه خداوند حاضر شده و می‌خواهند به حساب ما رسیدگی کنند، معلوم می‌شود، اما این فایده منحصر در آن روز نمی‌باشد و نه تنها در عالم مرگ سودمند است بلکه حتی در زندگی روزمرۀ انسانی نیز دارای اهمیت می‌باشد. آنچه که مهم است این است که با آمدن مرگ دیگر فرصت حسابرسی اعمال از دست می‌رود ، و باید به گونه‌ای عمل کرد که تا قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، پروندۀ اعمالمان به وسیلۀ خودمان مورد حساب و کتاب قرار گرفته باشد و کاملاً آمادۀ وارد شدن به عرصۀ جدید زندگی باشیم.
محاسبه‏اى که به وسیله خود انسان از خودش به عمل مى‏آید آسان‏ترین برآورد و ساده‏ترین حساب است اما از جمله موانع بزرگی که در این راه وجود دارد نفس امّاره‏اى است که آدمى را از توجه به محاسبه اعمالش منصرف مى‏سازد و کمتر کسى است که شب در خلوت تنها دفتر و قلمى بردارد و اعمال زشت و زیبایى که در روز به پایان رسیده، مرتکب شده یادداشت کند و با جمع و تفریقى، خود را در ترازوهاى انصاف بسنجد.
بازرگانان معمولاً عملیات خود را در دفتر روزانه و دفتر کل یادداشت مى‏کنند و از این طریق به آسانى مى‏فهمند که چقدر سود برده یا زیان کرده‏اند و چه میزان به اشخاص بدهکارند و چه مبلغ باید بابت مالیات، پرداخت کنند و چه نوع کالایى وارد کرده‏اند و چه مقدار به فروش رسانیده‏اند و کالاهاى موجود در انبارشان چه چیزهایى است؟ خلاصه تمام سرمایه آنان اعم از منقول و غیر منقول و نقدى و جنسى با یک نگاه سطحى معلوم مى‏گردد ولى کمتر کسى است که اعمال نیک و بد خویش را در دفاترى به شماره آورده و به بند حساب کشیده باشد و گویا بدکارى بى‏زیان و نیکوکارى بى‏سود است. از این رو نیاز به احصاء و آمار کردن ندارد! حتى کمتر کسى است به هنگام شب که کار روزانه به پایان مى‏رسد به اعمال روزش بیندیشد و کارهاى نیک و بد خویش را جداگانه بررسى کرده و آن‌ها را دوباره در مخزن بایگانى کند. سیّد بن طاووس اعلى الله مقامه سفارش مى‏کردند که انسان لا اقل ساعتى از شبانه روز را به محاسبه نفس خویش اختصاص دهد و آنچه را فرشتگان به حسابش نوشته‏اند مطالعه کرده و از پیشگاه خداى بزرگ بر کارهاى زشتش پوزش بخواهد و خود را براى فردایى بهتر و انجام کارهاى نیکوتر آماده سازد و بسیار بجاست که این اندرز را همگان بکار گیرند و همان گونه که عمل تجارت را در دفاترى ثبت و ضبط مى‏کنند تجارت عمل را هم در عمل نامه‌ای ثبت نموده و همه روزه مورد مطالعه قرار دهند و از این طریق است که نفس لوَامه و وجدان هشداردهندۀ انسان، بیدارتر گشته و نفس امّاره را مورد عتاب و سرزنش قرار داده و او را به نفس مطمئنّه مبدل می‌سازد.
از آنجا که انسان به پیروى از شیطان راغب‌تر است و مایل نیست زشتی‌های خود را در کتابى منعکس کند تا مبادا دیگران آن را بخوانند و او را همچنان که هست بشناسند، از نوشتن آنچه مى‏کند سرباز مى‏زند و یا چون خود را مى‏شناسد که چگونه آدمى است، به فکر جمع بندىِ کرده‏ها و اندیشه در اعمال روزانه‏اش، نمى‏باشد. پس براى نجات او از این ورطه هولناک باید راهى گشود و او را در آن راه برد. راهى که انسان را از بى‏توجهى به اعمالش مى‏رهاند و او را به بهشت خدا مى‏رساند. علم و آگاهى است که اگر انسان یقین کند همه اعمال او از ریز و درشت و زشت و زیبا در اوراق ایّام ثبت و ضبط مى‏شود و همه آن‌ها را در روز جزا به نمایش خواهند گذاشت و حتى خود او در همین دنیا مى‏تواند پاره‏اى از کردار گذشته‏اش را با دستگاه‏هایى که همین انسان اختراع کرده ببیند و علم پیدا کند که هیچ چیز در هستى به فراموشى سپرده نمى‏شود بلکه همه چیز در بایگانى بزرگ جهان ثبت و ضبط مى‏گردد، از انجام کار زشت خوددارى نموده و به کارهای نیک رو مى‏آورد و از این طریق است که خود را از بلاهاى دنیا و آخرت رهانیده و وسیله نجات دیگران و آسایش هم نوعان خویش مى‏شود. (10)

ضرورت یاد مرگ
راه دیگری که نباید از آن غافل شد، یاد مرگ است. تلاش‌های گوناگون انسان در رهاوردهای مختلف زندگی نشان دهندۀ این است که هر کسی به دنبال سعادت و کمال خویش است. اما اکثر آن‌ها در تعیین مصداق این نوع کمال اشتباه کرده و راه اصلی را با بی راهی عوض می‌کنند. اگر کسی سعادت و کمال حقیقی خود را تشخیص بدهد و بفهمد که رسیدن به آن مستلزم گذشتن از راهی سخت و بسیار دشوار است، او را به فکر می‌اندازد که چگونه این مسیر را طی کند تا با بیشترین سود و کمتر ین ضرر و زیان مواجه شود، وسعی می‌کند جلوه‌های به ظاهر زیبا و فریب دهندۀ دنیا او را به غفلت نیندازد.
بنابراین کسی که می‌خواهد خود را آمادۀ مرگ کند چاره‌ای ندارد جز اینکه یاد مرگ را از ضروری‌ترین دغدغه‌های حیات خویش قرار دهد. امام علی علیه‌السلام راجع به این موضوع به فرزندش می‌فرماید: «پسرم، بدان تو براى آخرت آفریده شدى، نه دنیا، براى رفتن از دنیا، نه پایدار ماندن در آن، براى مرگ، نه زندگى جاودانه در دنیا، که هر لحظه ممکن است از دنیا کوچ کنى، و به آخرت در آیى؛ و تو شکار مرگى هستى که فرار کننده آن نجاتى ندارد، و هر که را بجوید به آن مى‏رسد، و سرانجام او را مى‏گیرد. پس، از مرگ بترس! نکند زمانى سراغ تو را گیرد که در حال گناه یا در انتظار توبه کردن باشى و مرگ مهلت ندهد و بین تو و توبه فاصله اندازد، که در این حال خود را تباه کرده‏اى. پسرم! فراوان به یاد مرگ باش، و به یاد آنچه که به سوى آن مى‏روى، و پس از مرگ در آن قرار مى‏گیرى. تا هنگام ملاقات با مرگ از هر نظر آماده باشی. نیروى خود را زیاد کن و کمر همّت را بسته نگهدار که ناگهان نیاید و تو را مغلوب سازد. مبادا دلبستگى فراوان دنیا پرستان، و تهاجم حریصانه آنان به دنیا، تو را مغرور کند، چرا که خداوند تو را از حالات دنیا آگاه کرده، و دنیا نیز از وضع خود تو را خبر داده، و از زشتى‏هاى روزگار پرده برداشته است.»(11)
مطلبی که در اینجا باید به آن اشاره کنیم این است که شاید افرادی به ضروری بودن یاد مرگ اذعان کنند ولی زر و زیورهای دنیوی موجب غفلت آن‌ها از مرگ می‌شود و به جای اینکه به هدف اصلی خلقت خود یعنی رسیدن به کمالات معنوی، بپردازند، به چیزهایی روی می‌آورند که آن‌ها را به اسفل درکات یعنی قعر جهنم می‌فرستد.
 

مثلی در غفلت آدمی از مرگ
 

برای فهم بهتر مطلبی که ذکر شد مثلی می‌آوریم که: روزی فیل مستی در پی مردی بود. او می‌گریخت و فیل از پی او می‌شتافت تا آنکه به او رسید. آن مرد مضطر شد، و خود را به درون چاهی آویخت و چنگ زد به دو شاخه که در کنار چاه روییده بود. پس ناگاه دید که در ریشۀ آن‌ها، دو موش بزرگ که یکی سفید است و دیگری سیاه، به قطع کردن ریشه‌های آن دو شاخه مشغولند. به زیر پای خود نگاه کرد و دید که چهار افعی سر از سوراخ‌های خود بیرون کرده‌اند، و وقتی به قعر چاه نگاه کرد، دید که اژدهایی دهان گشوده است تا در صورت افتادن، او را ببلعد؛ و وقتی به بالای سر خود نگاه کرد، دید که در سر آن دو شاخه اندکی عسل وجود دارد، پس مشغول به لیسیدن آن عسل شد و لذّت و شیرینی آن، او را از مارهای افعی و اژدها غافل کرد.
امَا این چاه، دنیاست که پر است از آفت‌ها و بلاها و مصیبت‌ها، آن دو شاخه، عمر آدمی، آن دو مـوش سیاه و سفید، شب و روزند که عمر آدمی را پـیوسته قطع می‌کنند، آن چهار افعی، زهرهای کشنده‌اند از سوداء و صفراء و بلـغم و خون که انسان نمی‌داند چه وقت به هیجان می‌آیند که صاحب خود را هلاک کنند، آن اژدها، مرگ است که پیوسته در طلب آدمی است که او را ببلعد 0 و آن عسل که فریفتۀ آن شده و او را از همه چیز غافل گردانیده بود لذت‌ها و خواهش‌های دنیاست. (12)

شناخت ارزش‌های یاد مرگ
 

یکی از راه‌هایی که برای تشویق به انجام کاری در نظر گرفته می‌شود شناساندن فواید ارزش‌های آن کار است؛ مثلاً برای تشویق به نماز فوایدی همچون: به یاد خدا افتادن، تشکر از خدا، اظهار فقر و نیازمندی خود و ... را ذکر می‌کنند.
یاد مرگ نیز از چنین شیوه‌ای مستثنی نیست و شناخت ارزش‌های آن، ما را در آمادگی برای مرگ تشویق می‌کند.
در روایت زیر که به شرح مختصری از جملات آن پرداخته شده، تقریباً تمامی ارزش‌های یاد مرگ ذکر شده است.
قال الصّادق علیه‌السلام:
«ذِکْرُ الْمَوْتِ یُمِیتُ الشَّهَوَاتِ فِی النَّفْسِ وَ یَقْطعُ مَنَابِتَ الْغَفلَه و َیُقَوِّی الْقَلْبَ بِمَوَاعِدِ اللَّهِ وَ یُرِقُّ الطَّبـْعَ وَ یَکْسِرُ أَعْـلَامَ الْهَوَى وَ یُطْفِئُ نَارَ الْحِرْصِ وَ یُحَقِّرُ الدُّنْیَا
حضرت امام صادق علیه‌السلام مى‏فرماید: یاد کردن موت و به یاد موت بودن، مى‏میراند و بر طرف مى‏کند شهوت‌ها و خواهش‌های نفس را، و قلع مى‏کند، هر چه را که مورث غفلت است؛ و قوّت مى‏دهد میل به جانب خدا را، و دل را نرم مى‏کند، و آثار و علامات هوا و هوس را درهم مى‏شکند، و آتش حرص را خاموش مى‏کند، و دنیا را در نظر او بى‏قدر و بى‏اعتبار مى‏کند.
وَ هُوَ مَعْنَى مَا قَالَ النَّبِیُّ (ص) فِکْرُ سَاعَهٍ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ وَ ذَلِکَ عِنْدَ مَا یَحُلُّ أَطْنَابَ خِیَامِ الدُّنْیَا وَ یَشُدُّهَا فِی الْآخِرَةِ0 و همین معنى است تفسیر کلام حضرت رسالت پناه صلّى اللَّه علیه و آله و سلم، که فرموده است: فکر کردن یک ساعت، بهتر و فاضل‌تر از عبادت یک سال است. امّا فکرى که از براى آخرت و از براى بى‏اعتبارى دنیا باشد و فکر مردن و فکر کوچ کردن از دنیا، و باز کردن طناب‌های خیمه‏هاى دنیا و زدن خیمه در آخرت باشد، نه فکر دیگر؛ و معلوم است که هر که فکر مردن مى‏کند و مردن نصب العین او است و از مردن غافل نیست، گفتار و کردارش البتّه نیکو خواهد بود و پیرامون بدى نخواهد گشت.
وَ لَا یُشَکُّ بِنُزُولِ الرَّحْمَهِ عَلَى ذَاکِرِ الْمَوْتِ بِهَذِهِ الصِّفَه وَ مَنْ لَا یَعْتَبِرُ بِالْمَوْتِ وَ قِلَّه حِیلَتِهِ وَ کَثْرَةِ عَجْزِهِ وَ طُولِ مُقَامِهِ فِی الْقَبْرِ وَ تَحَیُّرِهِ فِی الْقِیَامَه فَلَا خَیْرَ فِیهِ.
و هر که مردن را به خاطر بیاورد و به نحوى که مذکور شد، او را ملاحظه کند، تا او در این فکر است، بلا شکّ رحمت الهى بر او نازل مى‏شود و غرق رحمت الهى است؛ و هر که از مردن عبرت نمى‏گیرد و بیچارگى و عاجزى خود را در وقت مردن و بعد از مردن به خاطر نمى‏آورد و توقّف بسیار در قبر و حیرانى روز قیامت را ملاحظه نمى‏کند، پس امید خیر و خوبى در او نیست.
قَالَ النَّبِیُّ (ص) : اذْکُرُوا هَادِمَ اللَّذَّاتِ فَقِیلَ وَ مَا هُوَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ الْمَوْتُ
حضرت پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلم مى‏فرماید: بسیار به خاطر بیاورید، محوکننده لذت‌ها را. پرسیدند:آن چه چیز است؟ فرمود: مردن.
فَمَا ذَکَرَهُ عَبْدٌ عَلَى الْحَقِیقَه فِی سَعَة إِلَّا ضَاقَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ لَا فِی شِدَّةٍ إِلَّا اتَّسَعَتْ عَلَیْهِ.
به خاطر نمى‏آورد مردن را کسى در حال وسعت و فراخى عیش، مگر آنکه آن عیش به او تنگ مى‏شود، و به خاطر نمى‏آورد او را کسى در حال تنگى، مگر آنکه آن تنگى بر او فراخ مى‏گردد. در اوّلی، هر گاه در عین عیش و عشرت باشد و به خاطر بیاورد که وقتى خواهد آمد که همه این‏ها را باید گذاشت و در قبر پر از وحشت باید خوابید، و هر چه کرده است و گفته است از زمان تکلیف تا زمان فوت، همه را باید به حسیب لطیف خبیر، عرض کند و حساب دهد، جمیع لذّات و تنعّمات بر او منغّص و ناگوار مى‏شود0 و در دوّمی هر گاه در عین تنگى و تلاطم هموم و غموم باشد و به خاطرش یاد موت بگذرد، به وسعت و شادى مبدّل مى‏شود و به خود خواهد گفت: هر گاه آخر حیات و زندگى، این چنین شداید و سختی‌ها باشد، اگر چند روزى به سختى بگذرد، سهل است.
وَ الْمَوْتُ أَوَّلُ مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الْآخِرَةِ وَ آخِرُ مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الدُّنْیَا فَطُوبَى لِمَنْ أُکْرِمَ عِنْدَ النُّزُولِ بِأَوَّلِهَا وَ طُوبَى لِمَنْ أُحْسِنَ مُشَایَعَتُهُ فِی آخِرِهَا.
موت، اوّل منزلى است از منزل‌های آخرت، و آخر منزلى است از منزل‌های دنیا. خوشا حال کسى که در وقت نزول موت، اوّل منزل آخرت به او سبک باشد، بلکه خوش‌تر از دنیا باشد، و خوشا حال کسى که مشایعت برادر مؤمن را بعد از موت آن مؤمن، که آخر منزل از منازل دنیاى او است، خوب بجا بیاورد و رعایت حقّ ایمان را فراموش نکند.
وَ الْمَوْتُ أَقْرَبُ الْأَشْیَاءِ مِنْ بَنِی آدَمَ وَ هُوَ یَعُدُّهُ أَبْعَدَ فَمَا أَجْرَأَ الْإِنْسَانَ عَلَى نَفْسِهِ وَ مَا أَضْعَفَهُ مِنْ خَلْقٍ.
موت نزدیکترین چیزها است به آدمى و او، آن را دورتر از همه چیز قیاس مى‏کند؛ و چه جرأت عظیمى است که انسان با وجود ضعف بنیه و خلقت، بر نفس خود دارد و فکر عاقبت نمى‏کند.
وَ فِی الْمَوْتِ نَجَاةُ الْمُخْلِصِینَ وَ هَلَاکُ الْمُجْرِمِینَ وَ لِذَلِکَ اشْتَاقَ مَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْمَوْتِ وَ کَرِهَ مَنْ کَرِهَ.
موت باعث نجات مخلصان است از زحمت دنیا، و موجب هلاکت و عذاب گناهکاران است؛ و از این جهت است که زهّاد و عبّاد و مخلصین، مشتاق موت هستند، و آرزوى موت مى‏کنند، و گناهکاران از موت مى‏ترسند و از موت کراهت دارند.
قَالَ النَّبِیُّ (ص) مَنْ أَحَبَّ لِقَاءَ اللَّهِ أَحَبَّ اللَّهُ لِقَاءَهُ وَ مَنْ کَرِهَ لِقَاءَ اللَّهِ کَرِهَ اللَّهُ لِقَاءَهُ»؛
حضرت پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلم مى‏فرماید: هر که دوست مى‏دارد لقاى رحمت پروردگار را، حضرت پروردگار نیز لقاى او را دوست مى‏دارد، و رحمت خود را شامل حال او مى‏کند؛ و هر که کراهت دارد ملاقات موت و ملاقات رحمت الهى را، خدا نیز ملاقات او را کراهت دارد و او را از رحمت خود بى‏نصیب می کند 0(13)

پی‌نوشت‌ها:
 

1- انصاری، خواجه عبدالله، مناجات خواجه عبدالله انصاری ص 143
2- عطاردی، عزیز الله، ایمان و کفرـ ترجمه الایمان و الکفر بحارالانوار، ج‏2، ص 220(به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، گنجینه روایات نور).
3- زمر (39)، آیه 42
4- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏2، ص 505(به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، کلام).
5- سجده، (32)، آیات 10 و11
6-شیخ صدوق، معانی الأخبار، عبد العلی محمدی شاهرودی، ج 2، ص 195(به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، گنجینه روایات نور).
7- همان، ص 197
8- همان، ص 200
9- شیخ حر عاملی، وسائل‏الشیعة، ج 16، ص 99 (به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، جامع الاحادیث).
10- محمودی، عباس علی، محاسبه نفس یا روش پیشگیرى از وقوع جرم، ص 87 تا 90 (به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، گنجینه روایات نور).
11- نهج‌البلاغه-ترجمه دشتی، نامه 31، ص 531(به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، گنجینه روایات نور).
12- قمی، شیخ عبّاس، منازل الآخره، ص 167
13- امام صادق «علیه‌السلام»، مصباح الشریعة، عبد الرزاق گیلانى، ص 506 تا 509(به نقل از: برنامه نرم افزاری نور، گنجینه روایات نور).
 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان