اگر جهان را شهر داستانها در نظر بگیریم، شاید بتوان گفت که نویسندگان و شاعران، راویان این شهر اسرارآمیز هستند. آنها با جادوی قلمشان انسانها را سحر میکنند و زیبایی و زشتی، تلخی و شیرینی و سختی و آسانی زندگی را از نگاه خود به ما نشان میدهند. نوشتن، ابزاری برای جاودانگیست؛ اما با اینحال، تنها عدهای از نویسندگان و شاعران به اکسیر جاودانگی دست پیدا میکنند. زنان، بخش جداییناپذیر ادبیات هستند و نمیتوان نقش آنها را در ادبیات نادیده گرفت. مصطفی مستور در اینباره در کتاب «استخوان خوک و دستهای جذامی» مینویسد: «اگه زنی در کار نباشه، عشقی هم در کار نیست. شکسپیر و حافظ و رومئو وژولیت و شیرین و فرهاد ول معطلاند. اگه روزی زنها بخواند از این جا برند، تقریبا همه ادبیات و سینما و هنر دنیا رو با خودشون باید ببرند».
بنیتا هر هفته به بررسی زندگینامه و معرفی آثار زنان شاعر و نویسنده مطرح دنیا میپردازد. در این قسمت، به بهانهی تولد آلیس واکر، شاعر و رمان نویس آمریکایی در ماه فوریه، نگاهی به زندگی و آثار این بانوی نویسنده خواهیم داشت.
زندگینامه
آلیس ملسنیور واکر، شاعر، رماننویس و فعال حقوق بشر آمریکایی-آفریقایی تبار معاصر، در 9 فوریه 1944 در ایتنتون متولد شد. او هشتمین و کوچکترین فرزند خانوادهی واکر است. والدین واکر کشاورزانی بودند که روی زمینهای استیجاری کار میکردند. مادر آلیس برای گذران زندگی بهعنوان خدمتکار در منازل کار میکرد. با وجود سختیهای آن دوران و محدودیت سیاهپوستان در تحصیل و حقوق اجتماعی، مادرش او را در سن 4 سالگی به مدرسه فرستاد. واکر که در کودکی داستانهای بسیاری را از پدربزرگش شنیده بود، در سن 8 سالگی، به صورت مخفیانه نوشتن را آغاز کرد. آلیس در سن هشت سالگی به صورت تصادفی به دست برادرش از ناحیهی چشم راست مجروح شد و چون خانوادهاش نتوانستند او را به موقع درمان کنند، چشم راستش نابینا شد. این واقعه روی آلیس تاثیر گذاشت و باعث شد که خجالتی شود. پس از دورهی دبیرستان، آلیس با بورسیه به کالج اسپلمن در آتلانتا رفت و بعدها در کالج سارا لارنس به تحصیل ادامه داد و در سال 1965 فارغالتحصیل شد. واکر به خاطر تاثیر استادش که فعال اجتماعی بود، به جنبشهای حقوق شهروندی علاقمند شد.
در 17 مارس 1967، آلیس که در آن زمان نویسنده بود، با «ملوین رزمن لونتال»، یک وکیل سفیدپوست، ازدواج کرد. این زوج جوان به خاطر ازدواج بین نژادی مورد آزار سفید پوستان قرار میگرفتند. آلیس در سال 1969 صاحب دختری به نام ربکا شد. این ازدواج تا سال 1976 به طول انجامید.
آثار آلیس واکر
آلیس واکر، بیشتر با رمان «رنگ ارغوانی» شناخته شد. او در سال 1983 جایزهی ادبی «پولیترز» را بهخاطر نوشتن این رمان تصاحب کرد. رمان اول او، «زندگی سوم گرانچ کاپلند» بود که در سال 1970 منتشر شد، اندوه و رهایی یک خانوادهی سیاهپوست را شرح میدهد که در چرخهای چندنسلی از خشونت و وابستگی اقتصادی گرفتار شدهاند. بخشی از این رمان از زندگی والدین خود او الهام گرفته شده است.
رمان بعدی او به نام «مریدیان» (1976)، داستان جوانیست که فعال حقوق مدنیست. اما رمان «رنگ ارغوانی» (1982) که برای او شهرت بسیار به همراه آورد، در سال 1985 توسط استیون اسپیلبرگ کارگردان مشهور هالیوود، به تصویر کشیده شد. راوی این رمان دختری به نام سلی است که در کودکی مورد آزار و اذیت قرار میگیرد و مجبور میشود با مردی زنمرده که سه فرزند دارد ازدواج کند. در این داستان، روایتی از بردهداری قرن نوزدهم نیز وجود دارد. واکر که به عنوان فعال حقوق زنان، فعال سیاسی و یک حامی جدی حقوق بشر نیز شناخته شده است، در اعتراض به دولت اسراییل به خاطر ظلم به فلسطینیها، اجازه نداد رمان «رنگ ارغوانی» به زبان عبری ترجمه و منتشر شود و با این کار بیش از پیش به شهرت خود افزود. او در طول زندگیاش همواره شخصیتی مخالف با تبعیضهای جنسیتی و نژادی داشته است.
واکر در سال 1992، رمان «معبد آشنای من» را منتشر کرد که داستان نوهی دختری سلی است و پس از آن «تملک راز شادی» (1992)، را منتشر کرد که داستان همسر آفریقایی پسر سلی بود. رمان بعدی آلیس، «پرتو لبخند پدرم» (1998) دارای درونمایههای شدید مذهبی است. این رمان روایت خانوادهی انسانشناس آمریکایی-آفریقایی است که به مکزیک سفر میکنند تا تبار قبیلهای بردگان سیاه و آمریکاییهای بومی را مورد مطالعه قرار دهند. آلیس «حالا زمان فتح قلبت است» را در سال 2004 منتشر کرد. شخصیت اصلی این داستان، زنی به نام کیت است که سفری معنوی را آغاز میکند تا طی آن سیر رسیدن به کهنسالی و پیری را برای خود درونی کند. آلیس علاوه بر رمان، مقالات، داستانهای کوتاه و شعرهای بسیاری نیز دارد. او در سال 2001 در لیست افراد شهیر جورجیا قرار گرفت و در سال 2007، دانشگاه اموری، آرشیو آثار ادبی و شخصی واکر را دریافت کرد و یک سال بعد، مقالهی او نمایه شد.
اگر این مطلب را دوست داشتید می توانید زنانی که با قلمشان جاودانه شدند؛ آن برونته را هم بخوانید.
گردآوری و ترجمه: زهرا محمدی
منابع:
Litcharts، biography، georgiaencyclopedia، theguardian.